۱۰ بار که کریستوفر نولان ثابت کرد بهترین کارگردان زندهی دنیاست
طی سالیان اخیر کریستوفر نولان همواره خودش را بهعنوان یکی از بهترین کارگردانهای زندهی دنیا به اثبات رساندهاست. فیلمسازی بیشک یکی از اشکال هنر است و بهترین هنرمندان کسانی هستند که ثبات قدم دارند و همواره در بالاترین سطح باقی میمانند. صرفنظر از زمانی که نولان در آن کار میکند، کارگردانهای اندکی در تاریخ وجود دارند که توانستهاند به اندازهی او مورد توجه منتقدان قرار بگیرند و تحسین آنها را برانگیزانند.
- ۲۵۰ کارگردان برتر تاریخ سینما
- ۳۵ قاب سینمایی بینظیر که مسیر حرفهای کریستوفر نولان را تعریف میکنند
فیلمهای نولان هم گیشه را فتح کردهاند، هم فصلهای جوایز را، اما وقتی صحبت از جوایز انفرادی میشود، همه میدانند که انسانهای جاهطلب همیشه دستشان از جوایز کوتاه بودهاست. نولان چیز زیادی برای اثبات کردن ندارد، چراکه این فیلمساز انگلیسی تا همین حالا هم درخشندگی خود را به اثبات رساندهاست؛ همیشه استثنایی و خیرهکننده.
در ادامه به ۱۰ مرتبهای اشاره میکنیم که نولان خودش را بهعنوان بهترین کارگردان زندهی دنیا به اثبات رساندهاست:
۱۰. بهبودیافتن تلقین (Inception) بهدنبال تخصص نولان
یکی از مهمترین عناصر یک فیلم، نقطهی میانی یا نقطهی بدون بازگشت آن است؛ نقطهای که پس از آن شخصیت راهی برای فرار ندارد. یک پیچش داستانی برای اینکه شور و هیجان مخاطب نسبت به فیلم حفظ شود، حیاتی است و نولان استعداد خود را برای دستیافتن به چنین پیچشهایی بیش از یکمرتبه نشان داده است.
برای پیدا کردن یک نمونه، نیاز نیست به فیلم دیگری بهجز فیلم علمی-تخیلی دیوانهکنندهی او، تلقین، توجه کنید. کاب و دوستانش در اعماق دنیای رویا درمییابند که در این سطح از شناوربودن، میتوانند در دنیای واقعی بمیرند. فیلمهای زیادی وجود ندارند که با یک دیالوگ توانسته باشند این میزان تعجب و بهتزدگی را درمخاطب برانگیزانند.
۹. صحنههای خارقالعاده در فیلمها در یکطرف و فیلمی مانند یادگاری (Memento) در طرف دیگر
نخستین فیلمی که باعث شد نام نولان بر سر زبانها بیافتد، یادگاری ۲۰۰۰ بود که هنگام اکران، سروصدای فراوانی بهپا کرد. فیلم نئونوآر نولان باعث شد منتقدان، سینمادوستان و همهی کسانی که به تماشای آن نشستند، نام فیلم و کارگردان آن را بهخاطر بسپارند. ساختار داستانی غیرخطی یادگاری نهتنها مخاطبان را شگفتزده کرد، بلکه پیشزمینهای برای سبک خاص نولان فراهم کرد و او را بهعنوان یکی از بااستعدادترین کارگردانهای هالیوود به دنیا معرفی کرد.
۸. نولان توانست رابین ویلیامز دوستداشتنی را، در بیخوابی (Insomnia)، به یک هیولا تبدیل کند
نولان پیش از اینکه برای فیلمهای خود بودجههای سرسامآور داشته باشد، درحال ساختن فیلمهای هیجانانگیز کمخرج، غیرقابلپیشبینی و خیرهکننده بود. بیخوابی یکی از بهترین نمونههای موفقیت نولان در کارگردانی کردن بازیگران است. اگرچه رابین ویلیامز یکی از بااستعدادترین بازیگران نسل خودش بود، نقش نولان در تبدیل کردن او به یک قاتل بیرحم، والتر فینچ، اغلب کمتر از آنچه لیاقتش را دارد، مورد توجه قرار میگیرد.
۷. نولان با سکانس متصل شدن سفینهها در میانستارهای (Interstellar) نام خود را بهعنوان یکی از نابغههای سینما به ثبت رساند
نولان تحتتاثیر فیلم علمی-تخیلی بینظیر استنلی کوبریک، ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)، یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی مدرن سینما را خلق کرد. میانستارهای یکی از بهترین آثار نولان است و حتی به عقیدهی برخی، بهترین اثر این کارگردان انگلیسی. وقتی دربارهی میانستارهای صحبت میکنیم، هیچ سکانسی بهاندازهی سکانس وصل شدن سفینهها به یکدیگر دیوانهکننده نیست. موسیقی متن خارقالعادهی هانس زیمر بهتنهایی میتواند به مخاطب القا کند که او درون یک راکت فضایی نشستهاست و بااینحال این نولان است که در اوج هنر، این سکانس را کارگردانی میکند.
۶. چرخش داستانی خیرهکنندهی پرستیژ (The Prestige) یکی از غیرقابلپیشبینیترین آشکارسازیهای فیلمهای نولان است
قابلیتهای نولان بسیار فراتر از ایجاد هیجان در مخاطبان یا بازیگرفتن کمنظیر از بازیگرانش است. اگرچه او هردو کار را در پرستیژ ۲۰۰۶ انجام میدهد، بااینحال چرخش داستانی پایانی خیرهکنندهی فیلم است که باعث میشود مخاطب به استعداد سرشار نولان ایمان بیاورد. پنجمین فیلم نولان شاهکاری دیگر در داستانگویی است و چرخش داستانی پایانی دیوانهکنندهی آن باعث شدهاست که هواداران این کارگردان از زمان اکران این فیلم علمی-تخیلی تابهامروز، بارها و بارها آن را تماشا کنند.
۵. دانکرک (Dunkirk) اثبات کرد که نولان میتواند بر تمام ژانرها تسلط پیدا کند
نولان بهسبک مخصوص خودش، پس از پیشرفتن مراحل اولیه، روشی غیرمعمول را برای ساختن فیلم جنگی ۲۰۱۷ خودش انتخاب کرد. او بهجای تمرکز کردن بر داستانهای شخصیتها و عمق بخشیدن به روایت بهدنبال تهییج حس همذاتپنداری در مخاطبان، بهسادگی مخاطب را با یک سرباز بینامونشان که در ساحل جنگیای در شمال فرانسه گیرافتادهاست، هممسیر کرد.
برای مخاطبان، در فیلم یک ساعت و چهلوشش دقیقهای نولان، لحظهای وجود ندارد که چشمها از کاسه بیرون نزدهباشند. شاهکار جنگ جهانی دوم کریستوفر نولان شاید نجات سرباز رایان نباشد، اما ارزش آن را دارد که بهعنوان یکی از بهترین فیلمهای جنگی تاریخ سینما، در کنار آن قرار گیرد.
۴. پس از بتمن آغاز میکند (Batman Begins)، منتقدان چارهای جز جدی گرفتن بتمن نداشتند
شاید حالا تصور آن سخت باشد، اما جنگندهی غارنشین دنیای دیسی، روزگاری برای لباسهای رنگارنگ و تمسخرآمیزش شناخته میشد و نه برای شوالیهی تاریکی بودن و نجات دادن دوباره و دوبارهی شهر خود. اواخر دههی نود میلادی بهشدن نسبت به بزرگترین کارآگاه جهان بیرحم بود، پس نولان قدم پیش گذاشت و بهطور موثری بتمن سینما را برای همیشه نجات داد.
با نقشآفرینیای درخشان از کریستین بیل بهعنوان شوالیهی تاریکی، نولان اقتباس بلاکباستریای را به طرفداران بتمن داد که سالها منتظر آن بودند. این تلاش موفق او، در راستای احیای یکی از نمادهای مردمی هالیوود، کمک فراوانی به او کرد تا تبدیل به یکی از سرمایهپذیرترین کارگردانهای دنیا شود.
۳. نولان به هیث لجر کمک کرد تا بهترین نقشآفرینی خود را در شوالیه تاریکی (The Dark Knight) به نمایش بگذارد
نقش برندهی اسکار هیث لجر اثباتی است برای استعداد سرشار او و بااینحال بخشی از اعتبار این درخشش باید نصیب کارگردان شوالیه تاریکی شود، چرا که توانست از بازیگری که بسیاری با انتخاب او برای این نقش مخالف بودند، نقشآفرینیای فراموشنشدنی بیرون بکشد. نتیجهی این همکاری این است که حالا نام لجر برای همیشه با دلقک شاهزادهی جرم و جنایت شهر گاتهام گره خوردهاست. با اینکه جک نیکلسون، واکین فینیکس و حتی مارک همیل جوکرهای درخشانی بودهاند، اما هیث لجر احتمالا بهترین جوکری است که سینما به خود دیده.
۲. مهارت استثنایی نولان در کارگردانیکردن سکانس راهرو در تلقین
پیش از هرچیز باید بدانیم که با کارگردانی طرف هستیم که بیشتر از جلوههای ویژهی بصری از جلوههای ویژهی میدانی استفاده میکند. سکانس راهروی چرخان تلقین را به هرکسی که با فیلم و فیلمسازی آشنا نیست نشان دهید و بهاحتمال زیاد آنها را در حالتی خواهید یافت که بهدنبال دریافتن پاسخ سوال چگونه چنین چیزی بدون جلوههای ویژهی بصری ممکن است، دچار سردرد شدهاند. قطعا چنین چیزی ممکن است و تمام اینها بخشی از جادوی سینما است؛ چیزی که وقتی صحبت از فیلمسازی مدرن باشد، نولان در آن بیرقیب است.
۱. با شوالیهی تاریکی، نولان یکی از بهترین فیلمهای دنیا را ساخت
نولان با دومین فیلم بتمن خود فقط بهترین فیلم ابرقهرمانی دنیا را خلق نکرد، بلکه او احتمالا یکی از بهترین فیلمهای تاریخ سینما را هم خلق کرد. شوالیه تاریکی یک جواهر بدون قیمت در گنجینهی طلایی فیلمهای نولان است و اثرگذاری آن بر سینما و ژانر ابرقهرمانی بههیچوجه قابل چشمپوشی نیست.
منبع: cbr
نولان یکی از چندین کارگردان بزرگ این عصر مثل مارتین اسکورسیزی، استیون اسپیلبرگ، پیترجکسون، تیم برتون، جیمز کامرون و…. به شخصه با نولان و جیمز کامرون زیاد حال نمیکنم چون ژانر مورد علاقم فانتزی پیتر جکسون و تیم برتون رو ترجیح میدم
اثبات کرد که نولان میتواند بر تمام ژانرها تسلط پیدا کند
تنها کسی که به همه ژانر ها تسلط داره اسپیلبرگه شما نجات سرباز رایان رو دیدی؟ دانکرک انگشت کوچیکش هم نیست
کریستوفر نولان ثابت کرد بهترین کارگردان زندهی دنیاست
این حرفو به غیر یه فن بوی نولان کسی دیگه ای نمی گه این حرفو جای دیگه نزن که بهت
می خندن
اتفاقا سه تا فیلم بد اورریتد داره
تنت و دانکرک و شوالیه تاریکی بر می خیزد
نویسندۀ cbr سعی کرده با مبالغه در برخی ویژگی ها، کل دستاوردهای تاریخ سینما از ابتدا تا امروز را نادیده بگیرد تا کریستوفر نولان تبدیل شود به “بهترین کارگردان زندۀ دنیا”. عجیب این که نصف این ویژگی ها مربوط به “فیلمنامه” هستند نه کارگردانی.
انگار تا الان هیچ فیلمسازی نتوانسته بازی های خوب از بازیگرانش بگیرد یا با پیچش های غیرمنتظره بیننده را میخکوب کند. انگار “ماتریکس” ساخته نشده یا “جاذبه” و حتی “مریخی” را ندیده ایم.
به نظرم بهتر است از جنجال ها فاصله بگیریم و کمی معقول تر به نولان و فیلم هایش نگاه کنیم. همین.
تموم شد ؟
خیلی تاثیر گذار بود
یه وضعی شده تا از نولان تعریف میکنی میگن “فیلم زیاد ندیدی” یا “سواد سینمایی نداری”!
آقاجان خداییش افرادی که چنین صفحه هایی رو باز میکنن تا یه مطلب بخونن نه فیلم کم دیدن نه به خودنمایی های شما نیاز دارن نه در کوییز سواد سینماییتون شرکت میکنن! من بدون افرادی مثل نولان اصلا فیلم و سینما برام ارزشی نمیداشت چون نه منتقدم نه فیلمساز و نه میخوام باشم. مخاطبم و راستی … از اسکورسیزی هم متنفرم و بنظرم اورریتد ترین کارگردان تاریخه (بله ما هم وجود داریم)
وقتی میگید فلانی و بمانی از نولان سرتر هستن فقط نظر شخصیتونه و برای کسانی مثل من اهمیت نداره
نولان یا فیلمساز خوبیه یا بد ولی این حقیقته که اگه نولان با این سطح از پشتکار فیلمساز چندان خوبی نیست پس هیچکس دیگه هم نیست.
کاملا درسته ، مارتین اسکورسیزی خیلی عالیه ولی نولان فیلم بد اصلا ندارد ، تقریبا همه می تونن با فیلماش ارتباط بگیرن
منتقدانی که با انتقاد از نولان میگن کسانی که طرفدار فیلمای نولان هستند احتمالا زیاد چیزی نمیفهمن در حقیقت خودشون زیاد درک درستی از فیلم ندارن . کسی که میگه فیلمی مثله میان ستاره ای به خاطر موسیقیش تاثیر گذار هست کاملا در اشتباه هست . در اینکه موسیقی فیلم شاهکار بود شکی نیست ولی ایا اون موسیقی رو بدون تصویر گوش کنیم همون تاثیر رو داره یا اینکه با فیلم دیگه ای گوش کنیم . این تصاویر فیلم هست که همراه با موسیقی بیننده رو میخکوب میکنه طوری که با وجود اینکه مبدونی فیلم کاملا تخیلی هست ولی چنان غرق در فیلم میشی که اصلا تخیلی بودن فیلم از ذهنت کاملا خارج میشه . همینکه کارگردانی میتونه از یک سری مباحث گنگ علمی فیلمی با جزئیات زیبا به نمایش بکشه بسیار قابل تحسین هست .
نولان کارگردان خوبیه چند تا فیلم خوب ساخته ولی شاهکاری تا الان ازش ندیدیم. بهترین کارگردان زنده دنیا مارتین اسکورسیزیه با شاهکار هایی مانند راننده تاکسی، گاو خشمگین، رفقای خوب، کازینو، رفتگان، مرد ایرلندی و… اگه اسکورسیزی هم نبود خیلی ها از نولان بهتر هستن تارانتینو با فیلم های پالب فیکشن، سگ های انباری و روزی روزگاری در هالیوود. پل توماس اندرسون با فیلم های خدن به پا خواهد شد، رشته خیال، مرشد. کارگردان های دیگه هم هستن که خیلی سر تر از نولانن مثل استیون اسپیلبرگ، وودی آلن، پیتر جکسون، فرانسیس فورد کاپولا و خیلی های دیگه
پیداست شما نه توانایی مقایسه پارامترهای فیلمهارو باهم داری، نه اصلا از دمیای منتقدین فیلمها خبر داری… صرفا چند تا فیلم دیدی. صدالبته هرجور راحتی
نولان از تک تک اینایی که اسم بردی بهتره شک نکن!
تموم شد؟! تشریف بیارین پایین، سرمون درد گرفت! در ضمن به چشم پزشک مراجعه بفرمایید که شاهکارهای نولان رو بتونید ببینید (همهی فیلمهاش)… البته شما صرفا میتونی ببینی ولی درک خیر!
فن بوی