نقد فیلم «علت مرگ: نامعلوم»؛ توقیف بیخود و بیجهت یک اثر خوب
تماشای اولین فیلم علی زرنگار در مقام کارگردان که پیش از این به عنوان فیلمنامهنویس فیلمهای اجتماعی عموما تحسینشدهای مثل «بدون تاریخ، بدون امضا»، «مغز استخوان» و «چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت» شناخته میشد، که البته من طرفدار هیچکدامشان نبودم اما به هر حال نمیتوانم منکر بشوم که هر کدامشان نکتهای داشتند که میشد دغدغهی فیلمنامهنویس را دربارهی جامعه و اخلاق از خلالشان تشخیص داد، بعد از مدتها باعث شد تحتتاثیر یک فیلم جدی از سینمای ایران قرار بگیرم. فیلمی که بتوانم دیدنش را با خیال راحت توصیه کنم. «علت مرگ: نامعلوم» فیلم خوبی است و فراتر از آن فیلم مهمی است چون بنظرم تولد دوبارهای برای سینمای اجتماعی ایران محسوب میشود.
هشدار: در نقد فیلم «علت مرگ: نامعلوم» بخشی از داستان لو میرود.
اینجا دغدغههای انسانی-اخلاقی زرنگار توانسته بالاخره در یک درام چالشبرانگیز با کارگردانی خوب تبدیل به یک «فیلم» واقعی شود. اثری که واقعا سینماست و مخاطب میتواند از دیدنش لذت ببرد، با آن درگیر شود و در نهایت به نگاه اجتماعی فیلمساز هم احترام بگذارد.
داستان از دیالوگ دو مرد آغاز میشود که مشخص است برای حل یک مشکل دنبال پول هستند و کات میخورد به کنار یک جاده کویری، که بعد معلوم میشود شهداد در مسیر کرمان است و یک ون قراضهی خراب که قرار است یکی از آن مردان پلان اول را به همراه زنی ناشنوا و گنگ و مردی با ظاهر یک کارمند دونپایه با عینک و کیف دستی رمزدار، مرد دیگری با ظاهری شبیه بلوچها یا افغانها، یک دختر و پسر جوان که معلوم است دانشجو و شهری هستند و راهنمایشان مردی محلی به نام اسماعیل را به کرمان برساند. به جز اسم دختر و پسر، بهاره (اگر درست خاطرم باشد) و پیمان، نام بقیه را نمیدانیم. وسط راه یکی از مسافران ایست قلبی میکند. تلاش برای آوردن آمبولانس بالای سرش بیفایده است. مرد با لباس و ظاهر متفاوت از بقیه میمیرد و از قضا پول زیادی از جلیقهی کتش کشف میشود.
احتمالا میتوانید در همان لحظهی کشف پول حدس بزنید که نقطهی دراماتیک فیلم، این بحث اخلاقی سر پولی است که از یک جنازه پیدا شده. جنازهای که روی دست مسافران و راننده مانده و پولی که مثل همیشه قرار است عیار آدمها را مشخص کند. میزان اخلاقی تصمیمگیری درست چیست؟ چیزی که در فیلم خیلی به چشم میآید و نقطهی افتراق آن از فیلمهای اجتماعی تحمیلی این سالهاست، شخصیتپردازی مسافران و راننده و بازیهای درخشان بازیگران بود که به این کاراکترها جان بخشید. نگاه کارگردان به این آدمها توام با همدلی بود.
احتمالا مهمترین نمونهی دراماتیک به چالش کشیدن آدمهای خوب با پول لااقل در ادبیات معاصر نمایشنامهی «ملاقات با بانوی سالخورده» فردریش دورنمات است. بعدتر پائولو کوئیلو کتاب «اهریمن و دوشیزه پریم» را درواقع ملهم از همین نمایشنامه ساخت. در هر دو اثر نگاه به مردم عادی به عنوان کسانی که برای نجات از بدبختیشان به فکر راهی برای پول درآوردن هستند توام با قضاوت است. در نسخههای تصویری که از روی نمایشنامه ساخته شده که خیلی بیشتر آدمها یهودای قصهاند اما فیلمساز «علت مرگ: نامعلوم» با این آدمها همدل است و نسبت به آنها شفقت به خرج میدهد. راستش حتی به لحاظ منطق دراماتیک هم جدا از مسالهی اخلاقی این نگاه درستتر است. این ۶ نفر که پولی را یافتهاند که هیچ سرنخی از صاحبش ندارند، آدمهایی بیآزار و بیگناه هستند که فرصتی پیش آمده گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. چطور ممکن است آنها را گناهکار بدانیم؟
و این حس درست نسبت به شخصیتها و تصمیمشان و نگرانی برای آنها میسر نمیشد اگر شاهد چنین بازیهایی نبودیم. فیلم ستاره ندارد اما ستاره میسازد. بانیپال شومون بیبروبرگرد کشف علی زرنگار است گرچه پیش از این بازیهای زیادی در سینما و تلویزیون و تئاتر داشته اما زرنگار توانسته «آن» وجود بانیپال را بیرون بکشد. آن جذبهی مردانهای که شبیه قهرمانان قدیمی است. مردی که میشود به او اتکا کرد و در سکوت و با کمترین کلمات اعتماد جمع را به دست میآورد و کنترلش را برعهده میگیرد. مدتها بود سینمای ایران چنین شمایل مردانهای به خودش ندیده بود. مسیر کارنامهی بانیپال بعد از این فیلم باید تغییر کند. سینمای ایران حالا تواناییهای بازیگری را دیده که میتواند او را ستارهی محبوب مردم کند.
علیرضا ثانیفر هم شرایطی مشابه بانیپال دارد. او را البته بیشتر دیدهایم و در فیلمهای بهتر که البته متاسفانه مهمترینشان فیلم توقیف شدهی «قصیدهی گاو سفید» بود که در ایران قاچاق شد. اما این بهترین بازی کارنامهی ثانیفر است. مرز میان تلخی و یکجور راحتی گزندهی بامزه که استادانه آن را از کار درآورده است. کسی که از فرصت استفاده میکند تا کیف مندرسش را ۱۰۰ دلار بفروشد اما در عین حال آنقدر رک و روراست است نسبت به شرایط خودش و چیزی که میخواهد که برایش احترام قائل میشویم.
ستارهی سوم میان بازیگران علیمحمد رادمنش است که هیچ چیزی از او نمیدانم. نقش رانندهی تاکسی را بازی میکند و لااقل تا امروز یادم نمیآید او را در اثری دیده باشم. مهمترین بخش عاشقانهی فیلم نه میان پیمان و دوستدختر پرستارش که بین او و زن ناشنواست. دو تا سکانس زیبا دارد. یکی وقتی به زور میخواهد در دهان زن گنگ و ناشنوا بگذارد که او را دوست دارد و یکی وقتی پشت زن به اوست و اعتراف عاشقانه میکند. زن که طبعا نمیشنود و همین است که این سکانس را انقدر ظریف و پرجزییات کرده. به جز آن هم عصبی شدنهایش نسبت به آبرو و تهمتها و نگرانیاش نسبت به ماجرایی که در ماشین او رخ داده و شیوهی بازیاش به ریتم درونی فیلم کمک میکند.
یک ربع آخر فیلم نگران بودم. فیلم خیلی خوب پیش رفته بود و میترسیدم که زرنگار دست و دلش بلرزد که از سینما فاصله بگیرد و زیادی خودش را درگیر پیام اخلاقی و دغدغهی اجتماعی کند. فیلم حداقل دو پایانبندی بهتر میتوانست داشته باشد. یکی وقتی پیمان و دوستش پشت وانت حرف میزنند و تکلیف آنها روشن میشود و یکی آن نمای مردان بالای قبر منهای گریه کردنشان البته. اما خب پلان آخر تناسب میان دغدغهی اخلاقی و فیلم خوب را کمی به هم میزند. مشکل اینجاست که حتی به لحاظ معادلهی اخلاقی هم خللی در تصمیم مسافران و برحق بودنشان ایجاد نمیکرد. اصلیت مرد مرده واقعا چه اهمیتی داشت؟ و اینکه کسی منتظرش است یا نه، جز اینکه به آن حس شفقت نسبت به مسافران کمی خدشه وارد میکند.
با این وجود در روزگار فیلمهای چرند، از کمدی تا به قولی هنری، «علت مرگ: نامعلوم» با کارگردانی و فیلمنامه و دیالوگها و بازی و دوری از سانتیمانتالیسم و در عین حال احساسبرانگیز بودن مخاطب سینمای خوب را سر ذوق میآورد. ضمن اینکه مدتها بود در سینمای ایران فیلم جادهای درست و حسابی ندیده بودم. از آن فیلم جادهایها به سبک فیلمسازان مستقل آمریکایی که پر از فراز و فرود است با کاراکترهایی که همراهت میکنند. فقط کاش یکی بگوید دقیقا چرا این فیلم را توقیف کرده بودند؟ هیچ دلیلی به ذهنم نمیرسد جز اینکه تصمیم گرفتهاند سلیقهی مردم را نازل و مبتذل کنند و فیلمهای درست و حسابی را از دسترسشان دور.
- بازیهای درخشان بازیگران به خصوص بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر و علیمحمد رادمنش که هر کدام میتوانند از این به بعد ستارهی سینمای ایران باشند
- کارگردانی خوب علی زرنگار در اولین فیلمش که همه چیز به اندازه است
- فیلمنامهی درست برای یک فیلم جادهای با دیالوگنویسی خوب و شخصیتپردازی عالی
- کشدار شدن پایان فیلم در یک ربع پایانی
- پایانبندی که میتوانست بهتر باشد و حالا کمی بیمورد بنظر میرسد
«علت مرگ: نامعلوم» را از دست ندهید. در این برهوت پیدا کردن فیلم در سینما واقعا نعمتی است که رفع توقیف شده و میشود در سالن بزرگ آن را دید. لیاقت پردهی سینما را دارد.
شناسنامه فیلم «علت مرگ: نامعلوم» (Cause of death: unknown)
نویسنده و کارگردان: علی زرنگار
بازیگران: بانیپال شومون، علیرضا ثانیفر، علیمحمد رادمنش، ندا جبرئیلی
محصول: ۲۰۲۳، ایران
تهیهکننده: مجید برزگر
خلاصه داستان:هفت مسافر میخواهند از شهداد به کرمان بروند که هر کدام گرفتاریهای خودشان را دارند. در مسیر برای یکی از مسافران اتفاقی میافتد که روی سرنوشت همه تاثیر میگذارد.
منبع: دیجیکالا مگ