نقدها و نمرات فیلم «اسیر امواج»؛ مرثیهخوانی برای عشق قدیمی (جشنواره کن ۲۰۲۴)
فیلم «اسیر امواج» -یا گرفتار جزر و مد- (Caught by the Tide)، ساختهی جدید فیلمساز تحسینشدهی چینی، جیا ژانکو است که در جشنواره کن ۲۰۲۴ برای نخل طلا رقابت میکند و تا اینجا نقدهای مثبتی کسب کرده است.
جیا ژانکو که یکی از چهرههای کلیدی جنبشِ نسل ششم سینمای چین است، سال ۲۰۰۶ با «طبیعت بیجان» جایزه شیر طلایی جشنواره ونیز را به خانه برد. ژانکو با «نشانی از گناه»، جایزهی بهترین فیلمنامهی جشنواره کن را هم در سال ۲۰۱۳ بهدست آورد و «اسیر امواج» ششمین فیلم اوست که در این جشنواره به نمایش در میآید و مثل آثار قبلی وی، نقدهای مثبتی دریافت میکند.
جذابیت اصلی فیلم این است که به معنای واقعی کلمه، ترکیبی از همهی آثار پیشین جیا ژانکو به حساب میآید. همسر او، ژائو تائو در بسیاری از فیلمهایش در دو دههی اخیر بازی کرده است و جیا در «اسیر امواج»، بخشهایی از بازی او در هر فیلم را برداشته و آنها را در کنار یکدیگر قرار داده تا داستان تازهای روایت کند.
نقدهای فیلم «اسیر امواج» عموما مثبت بودهاند
با اینکه امتیازات فیلم هنوز در وبسایت راتنتومیتوز و متاکریتیک قرار نگرفته اما برای آن حدود پنج شش نقد منتشر شده است که همگی مثبت هستند و حتی بر اساس نقدهای اولیه فیلم، «اسیر امواج» را میتوان یکی از شانسهای اصلی کسب نخل طلا دانست. جدول نمرات فیلم در جشنواره کن را میتوانید در تصویر فوق مشاهده کنید.
ورایتی – جسیکا کینگ
عنوان فیلم «اسیر امواج» در زبان چینی چند معنای مختلف دارد. خود جیا ژانکو [برای ترجمه] «نسل سرگردان» را پیشنهاد میدهد، اما نام فیلم میتواند به معنای «نسل عاشق» هم باشد. حسِ در جریان بودن دنیای طبیعی از طریق عنوان انگلیسی فعلی قابل انتقال است اما چیزی که این نام نمیتواند بهطور کامل منتقل کند، لطافت و حسرتی است که جیا به فیلم دمیده؛ آنهم به شکلی معجزهآسا، زیرا او ویدیوهای مختلفی از ۲۳ سال فعالیت هنری خود را کنار هم قرار داده است.
فیلمهای جیا فمینیستی نیستند، اما رویکرد توأم با تحسین او به مناعت زنان در اکثر آثارش به چشم میخورد. و شخصیت چائو چائو (با بازی ژائو تائو)، که اینجا لال نیست اما بهندرت صحبت میکند، یک بازمانده است: در فیلمهای مختلفِ جیا، شخصیتهایی که ژائو تائو بازی کرده، از آدمهای بد، فقر اقتصادی، تحولات اجتماعی عظیم، جرم و جنایت، خشونت و زندان جان سالم به در بردهاند. این بدین معناست که «اسیر امواج» میتواند بهعنوان تصویری قدرتمند و منسجم از یک زن -از جوانی تا میانسالی- در نظر گرفته شود؛ حتی با وجود اینکه تنها چند بخش کاملا جدید دارد، از جمله بخش نهایی (فیلم با کمک ویدیوهای آرشیوی ساخته شده است).
آزمونوخطای جسورانهی جیا به شکل غیرقابلتوصیفی موفقیتآمیز است، تا حدی که شاید این احساس را داشته باشیم که جیا اصلا همه فیلمهای قبلیاش را با این هدف ساخته است که به «اسیر امواج» برسد. دوستداران سینمای جیا ممکن است بخواهند هر صحنه را برای شناسایی منبع آن بررسی کنند، و با نگاهی دقیق به فرایند پیر شدن بازیگران، یا لباسهایشان، یا نسبت ابعاد یا کیفیت فیلم، شواهد کافی برای اینکه هر نما به کدام اثر سینمایی تعلق دارد را پیدا خواهند کرد.
درپ – استیو پاند
جیا ژانکو در پایان «اسیر امواج»، این یادداشتی را گذاشته است: «فقط برای زادگاهم ایستادهام» اما در این فیلم، یا در واقع در هیچ یک از آثار او، چیزی به نام «فقط» وجود ندارد. «اسیر امواج» بیتردید بررسی سرزمین مادری کارگردان است، اما باید آن را فراتر از یک ادای احترام ساده بدانیم.
فیلم پرترهای از چین مدرن است که به طرز شگفتانگیزی هم در واقعیت ریشه دارد و هم از رؤیا سرچشمه میگیرد. «اسیر امواج» همچنین اثری امپرسیونیستی و غیرخطی و ترکیبی از عناصر داستانی و غیرداستانی است؛ به همان سادگی که در «مگالوپلیس» فرانسیس فورد کوپولا غرق میشوید، در تصویرسازیهای جیا ژانکو نیز غرق خواهید شد.
ژانکو با این قلمرو غریبه نیست، کسی که تمام دوران حرفهای خود را به داستانپردازی تجربی و بررسی زندگی و فرهنگ چینی اختصاص داده است. «اسیر امواج» از اولین صحنهاش تفکربرانگیز است، جایی که مردی در یک مزرعه ایستاده، آچار در دست و موتورسیکلتی در کنارش قرار دارد و به آتشی شعلهور نگاه میکند. و یک آهنگ هوی متال در حال پخش است، با صدای خوانندهای که فریاد میزند: «حتی یک آتشسوزی هم نمیتواند تمام علفهای هرز را بسوزاند».
در طول فیلم، حس هرجومرج و فروپاشی در تصاویر موج میزند. ژانکو ممکن است برای چین ایستاده باشد، اما شاهد فروپاشی کشورش هم هست. احساس غالب بر چهرههای شخصیتهای فیلم غم بوده و «اسیر امواج» به نوعی یک مرثیه است، گاه خشمگین و آزاردهنده، اما بیشتر اوقات لطیف و تأملبرانگیز. تماشای این فیلم آسان نیست و قطعاً اثری تجاری به حساب نمیآید، و تماشاگر را به یافتن سرنخهای داستانی و غرق شدن در فضایی متفاوت دعوت میکند.
لیتل وایت لایز – دیوید جنکینز
«اسیر امواج» شاهکاری شگفتانگیز از فیلمساز چینی جیا ژانکو است. فیلم داستان یک رابطه را در طول چند دهه دنبال میکند، و درست مانند فیلم کلاسیک «ابرهای شناور» (Floating Clouds) اثر میکیو ناروسه، درباره مرد و زنی است که عاشق یکدیگرند اما نه بهطور همزمان. ماجراها در داتونگ رخ میدهد، شهری که در گذشته به خاطر معدنهایش در کانون توجه قرار داشت اما حالا در شرایط سختی به سر میبرد. چائو چائو یک مدل و رقاص سرگردان است که اجازه میدهد صورت و چشمهایش به جای او حرف بزنند، با این حال حرف زیادی هم در برای گفتن ندارد. او با مردی به نام بین، در رابطه است، البته به نظر میرسد که بین با زنان دیگری هم در ارتباط باشد.
بین تصمیم به ترک شهر میگیرد و به چائو چائو میگوید که منتظرش بماند و با او تماس خواهد گرفت، اما هرگز تماس نمیگیرد. بنابراین چائو چائو تصمیم میگیرد دنبال او برود و دوباره با معشوق خود ارتباط برقرار کند. صحنههای سرگردانی چائو چائو به طرز وحشتناکی تراژیک و عمیقا رمانتیک هستند. موقعیتهایی که دخترک در آنها قرار میگیرد و تلاشی که برای شعلهور کردن دوباره این رابطه میکند، گواهی بر عشق اوست. با این حال، جیا هرگز این عشق را به جنون یا وسواس تبدیل نمیکند.
این یک سفر [میکلآنجلو] آنتونیونیوار درباره چگونگی مواجهه ما با غیبت عاطفی است. یک سکانس زیبا وجود دارد که در آن چائو چائو با یک ربات خدماتی در یک مرکز خرید تعامل دارد، جایی که او آن را تحریک میکند تا احساسات روی چهرهاش را بخواند. «اسیر امواج» فیلمی غنی و چندلایه است که عناصر روشنفکرانهاش با خط داستانی اصلی پیوند خوردهاند، یک داستان عاشقانه خالص که تعادل کاملی میان مغز و قلب ایجاد میکند. بخش آغازین کمی صبر و تحمل میطلبد، اما پایان آن شامل یکی از بینقصترین صحنههایی است که جیا تاکنون کارگردانی کرده است.
منبع: screendaily