نقدها و نمرات فیلم «منطقه منافع»؛ نگاهی متفاوت به مسئله‌ ابتذال شر (جشنواره کن ۲۰۲۳)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۶ دقیقه
منطقه منافع. جشنواره کن ۲۰۲۳

مسئله‌ی هولوکاست یکی از مناقشه‌بر‌انگیز‌ترین موضوعات تاریخی است که همواره جایگاهی خاص در مدیوم سینما داشته و معمولا در فیلم‌هایی که راجع به این موضوع ساخته می‌شوند، رنجی که بر یهودیان روا داشته شده است، به تصویر کشیده می‌شود اما کارگردان بریتانیایی جاناتان گلیزر این بار از زاویه‌ی دید متفاوتی به مسئله‌ی کشتار یهودیان در فیلم خود نگاه کرده است و در تلاش است تا به طور غیرمستقیم وحشت غیرقابل تصور وجه شیطانی انسان را به تصویر بکشد.

«منطقه‌ منافع» (Zone of Interest) اقتباسی آزاد از رمانی به همین نام نوشته‌ی مارتین آمیس منتشرشده در سال ۲۰۱۴ است و در منطقه‌ی آشویتس تصویربرداری شده است تا شاید با این اقدام بتواند فضای این اردوگاه کار اجباری بدنام را در فیلم ترسیم کند.

داستان فیلم درباره‌ی فرمانده آشویتس به نام رودولف هس (با بازی کریستیان فریده) و همسرش هدویگ (با بازی زاندرا هوله) است که درست در جوار کمپ آشویتس زندگی مرفه و بی‌درد‌سری برای خود و فرزندانشان فراهم کرده‌اند. فیلم رفته‌رفته از راز‌های این موقیعت سرشار از صلح و شادی پرده برمی‌دارد؛ در ابتدا قابی آرام و به مانند نقاشی از این زوج و پنج فرزندشان به تصویر کشیده می‌شود که برای شنا به کنار دریاچه رفته‌اند و درست به هنگام بازگشت به خانه، می‌توان از نشانه‌ها فهمید که این افراد دقیقا چه کسانی هستند و کجا زندگی می‌کنند، از یونیفورم اس‌اس هس، از خدمه‌ی خانه و برج‌های مراقبت و کوره‌ها آن هم بیرون از ناحیه‌ی ظاهرا بهشتی این خانواده‌ی متمول.

منطقه منافع.جشنواره کن ۲۰۲۳. جدول امتیاز منتقدان

جدول امتیاز منتقدان در جشنواره کن ۲۰۲۳

امتیازات منتقدان نشان می‌دهد که گلیزر موفق شده است با نگاه متفاوت خود اثری نفس‌گیر و جسورانه ارائه کند که مسئله‌ ابتذال شر را به طور غیرمستقیم به تصویر می‌کشد. این فیلم توانسته تا نمره‌ی ۲/۸ از ۴ را از منتقدان دریافت ‌کند و به نظر می‌رسد با صدابرداری و طراحی صحنه‌ی خارق‌العاده‌ی خود، توانسته است تا آن فضای مملو از وحشت را به خوبی به تصویر بکشد و یحتمل می‌تواند به یکی از بخت‌های اصلی کسب جایزه در این دوره از جشنواره‌ کن تبدیل شود.

اسکرین دیلی جاناتان رامنی

ساختن آثار داستانی درباره‌ی واقعه‌ی هولوکاست چالش‌برانگیزترین کار در سینما است و جام شوکران مدیوم کار‌های هنری است که نباید از آن نوشید و بسیاری از فیلم‌سازان قدم در راه اشتباهی گذاشته‌اند و آثاری را ساخته‌اند که به جای وجود جدیتی هوشمندانه، پر از احساسات بی‌منطق است. اما یکی از فیلم‌هایی که از این قائله مستثنی است، «منطقه‌ منافع» جاناتان گلیزر است. فیلم جدید گلیزر یقینا سبک و سیاق خاص او را دارد و تصویر او از زندگی شهری در جوار نازی‌ها زیر سایه‌ی کوره‌ی آشویتس با هدف معینی ساخته شده است و چنان کنترلی روی آن وجود دارد که از لفاظی‌های نابه‌جا پرهیز می‌کند و بیشترین فضا را به پاسخ احساسی و خیالی مخاطب اختصاص می‌دهد .

درست مثل نگاه مبتکرانه‌ و بسیار متفاوت فیلم «پسر شائول» کارگردان مجارستانی لاسلو نمش، «منطقه‌ منافع» به جای اینکه مثل همیشه اثری جنجالی باشد، چالش‌برانگیز است اما با هر معیاری فیلمی بسیار مهم است و اثری است که به نقطه‌ی کانونی مباحثه بین سینما‌دوستان جهان تبدیل خواهد شد.

صدابرداری خارق‌العاده‌ی جانی برن که بافتی عمیق دارد، همیشه و بعضی وقت‌ها به طور ناخودآگاه ما را از خشونت و کشتار دور از چشم، ترکیب صداهای شلیک گلوله، فریاد‌های دوردست و زمزمه‌ی فروصوت ماشین مرگ نازی‌ها آگاه می‌کند. رفتار بدنی بی‌روح زاندرا هوله و راه‌رفتنش مثل اینکه دارد سر قرار کاری می‌رود، درست با اخلاق بد و ایرادگیر‌بودن کاراکتر هدویگ در نقش یک زن خانه‌دار بورژوا هماهنگ است و از طرفی ظاهر بی‌تجربه و لاغراندام کریستیان فریده هس را به چهره‌ای آشکارا بی‌روح تبدیل کرده که انگار پسربچه‌ای لباس فرم اس‌اس را پوشیده تا با آن بازی کند. فیلم به جای اینکه زوج هس را به عنوان کاراکتر‌های مستقلی مجسم کند، آن‌ها را در نقش افرادی نشان می‌دهد که دارند در جهان نازی‌ها، مطابق با قوانین آن‌ها نقش‌شان را بازی می‌کنند، انسان‌هایی اخلاقا بیمار که ماشین مرگ را پیش می‌برند.

گاردین پیتر بردشاو

لطیفه‌ا‌ی شیطانی درون فیلم خوش‌ساخت جاناتان گلیزر وجود دارد، فیلمی که با تمام هنرمندی‌اش شاید تعمدا کنترل چندانی روی وضعیت ناگواری که به تصویر می‌کشد، ندارد.

فیلم با موسیقی متن میکا لیوی و صدابرداری جانی برن که هر دو باشکوه هستند، مسلما قدرت فراوانی دارد اما شاید بحث‌هایی را درباره‌ی تاثیری که فیلم‌های استادانه‌ی گذشته از ترس‌های تاریخ گرفته‌اند، ایجاد کند. من به شخصه به مخالفت ژاک ریوت با قاب ردیابی سیم خاردار در فیلم «کاپو» گیلو پونته‌کوروو فکر می‌کنم.

با این حال فیلم گلیزر احتمالا عرف نمایش غیرمستقیم ترس را مثل کلاود لنزمن و میشائل هانکه پیشه‌ی خود قرار داده است و فیلم تلاش می‌کند شهادت یهود را در خود جای بدهد گرچه سکانس موخر در موزه‌ی مدرن آشویتس شاید بی‌ملاحظگی فیلم را پاک کند اما به شکلی عجیب نوعی وحشت‌زدگی را به تصویر می‌کشد جوری که انگار تحمل ماندن در این زندان تاریخی توام با طعنه را ندارد و باید بیرون از آنجا مجددا اعتبار انسانی خود را پیدا کند. با این حال تردیدی روی تمرکز گلیزر روی شری وجود دارد که ابتذال خودش را ایجاد می‌کند، ابتذالی که به قاتلان توده‌‌ی مردم اجازه داد تا به کار خودشان ادامه دهند.

کتاب هانکه از زبان هانکه اثر میشل سیوتا و فیلیپ رویه انتشارات خانه فرهنگ و هنر گویا

ورایتی اوون گلایبرمن

منطقه منافع. فوتوکال کن ۲۰۲۳

فوتوکال فیلم «منطقه منافع» با حضور کارگردان و بازیگران اصلی

از هزاران فیلمی که با موضوع هولوکاست سر و کار داشته است، تعداد کمی توانسته‌اند احساسات مخاطب را برانگیزند و یا حتی برای این کار تلاش کرده‌اند تا از تجربه‌‌ی افراد حاضر در اردوگاه‌های کار اجباری سخن بگویند. این موضوع را می‌توان درک کرد. ترسی که از چنان تجربه‌ای ناشی می‌شود، شوم و غیرقابل تصور است اما بعضی از فیلم‌ها مثل «فهرست شیندلر» و «پسر شائول» با آن ترس به شیوه‌ای ماندگار روبه‌رو شده‌اند و باید فیلم جاناتان گلیزر را نیز به این فهرست اضافه کرد.

این فیلم حیرت‌‌انگیز است، ترسناک و عمیق، متفکرانه و مسحور‌کننده، فیلمی که تاریکی انسانی را تا رسیدن به نور در خود نگه می‌دارد و جوری آن را بررسی می‌کند که انگار زیر میکروسکوپ است. به عبارتی با چشم‌چرانی ما بازی می‌کند، با کنجکاوی ما برای دیدن چیزی که تا به حال ندیده‌ایم و این کار را با نوآوری دل‌انگیزی انجام می‌دهد. «منطقه‌ منافع» تصویری از قربانیان هولوکاست نیست. تصویری از آن‌هایی است که مرتکب جنایت شده‌اند. اما چیزی که همیشه در فیلم و در هر لحظه از آن دیده می‌شود، ذات هیولایی بشر است که ضربه‌ی خود را زده و مهار شده است. موضوع مورد بررسی گیرا و جذاب فیلم، تکه‌تکه شدن شیطان است.

تلگراف رابی کالین

گلیزر انتخابی جسورانه و فوق‌العاده انجام داده است تا مستقیما هیچ یک از بی‌رحمی‌های آشویتس را نشان ندهد و دوربین او تنها به شکلی معین داخل اردوگاه برای حسن ختام مستند‌وار خود حرکت می‌کند. اما با قاب‌بندی و صدابرداری موشکافانه‌ی اثر، در هر برداشت از فیلم ترس موجود شما را آزار می‌دهد. در یک نقطه از فیلم ما مونتاژی از گل‌‌هایی را می‌بینیم که شکوفا می‌شوند و خوراک هر کدام از این گل‌ها خاکستر اجساد یهودیان است و این وحشت بیمار‌کننده سبب می‌شود تا فیلم موقتا با شکست مواجه شود. صفحه‌ی نمایش با رنگ قرمز محو می‌شود و قبل از اینکه بتواند خودش را جمع کند و ادامه دهد، سر جای خودش یخ می‌زند. یقینا یکی از ویرانگرترین سکانس‌هایی است که تا به حال در سینما به چشم خود دیده‌‌ام.

کتاب خالکوب آشوویتس اثر هدر موریس نشر ثالث


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما