نقدها و نمرات فیلم «بلوط پیر»؛ نگاهی تازه به مهاجرت و بیگانه‌هراسی (جشنواره کن ۲۰۲۳)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۸ دقیقه
نقد فیلم بلوط پیر

کن لوچ، کارگردان برنده‌ی دو نخل طلای کن، با فیلم «بلوط پیر» به هفتادوششمین دوره این جشنواره بازگشته است. فیلم او ۲۶ می ۲۰۲۳ در بخش رقابت‌های اصلی به نمایش درآمد.

«بلوط پیر» با بازی دیو ترنر، ابلا ماری، دبی هانی‌وود و جمعی از بازیگران دیگر، داستان صاحب کافه‌ای را روایت می‎کند که در تلاش است تا کافه‌ی خود را سرپا نگه دارد، اما با ورود پناه‌جویان سوری به شهرش همه چیز تغییر می‌کند و او در این بین با یکی از پناه‌جویان آشنا می‌شود و رابطه‌ی دوستانه‌ای برقرار می‌کند.

کن لوچ که یک بار در سال ۲۰۰۶ برای فیلم «بادی که در مرغزار می‌وزد» (The Wind That Shakes the Barley) و بار دیگر در سال ۲۰۱۶ برای فیلم «من، دنیل بلیک» (I, Daniel Blake) برنده‌ی نخل طلا شده بود، در آثارش، با داستان‌های متفاوت، بارها به مسائل و مشکلات جامعه‌ی کارگری پرداخته است. او به عنوان یک کارگردان دغدغه‌مند شناخته می‌شود، که در به‌تصویرکشیدن چالش‌های اجتماعی و سیاسی جامعه‌ی کارگری تمام توان خود را به کار می‌برد. فیلم امسال او هم به گروهی از کارگران معدن می‌پردازد و در داستانی سیاسی-اجتماعی به سبک و سیاق خودش سردرگمی‌ها، خشم‎‌ها و سرخوردگی‌های این قشر را به تصویر می‌کشد و تلنگری قابل تامل به مساله‌ی پناهجویان می‌زند.

جدول ارزیابی منتقدان در جشنواره کن ۲۰۲۳

جدول ارزیابی منتقدان در جشنواره کن ۲۰۲۳

واکنش منتقدان به فیلم «بلوط پیر» کمی متناقض بود. فیلم که به گفته‌ی خود کارگردان آخرین اثر او خواهد بود، از ۱۲ منتقد جشنواره ۲.۱ ستاره (از ضعیف تا عالی) دریافت کرد. در نقدهای خبرگذاری‌ها هم این تناقض مشهود است، اما بسیاری معتقدند با وجود اینکه لوچ برای «بلوط پیر» از هنرپیشه‌های فیلم‌اولی و کم‌تجربه استفاده کرده، فیلم فضایی طبیعی و ملموس به خود گرفته است. همکاری پل لاورتی فیلم‌نامه‌نویس و لوچ کارگردان، دو یار دیرینه، به اثری ختم شده است که حرف‌های مهمی برای گفتن دارد.

گاردین – پیتر بردشاو

لوچ با همکاری یار همیشگی‌اش، فیلمنامه‌نویس پل لاورتی، مسائل و داستان‌هایی را بررسی می‌کند که شاید در اخبار تلویزیون یا سرویس‌های پخش به آن نپردازند، و نشان می‌دهد که فیلمسازان به راحتی می‌توانند برای روایت داستان‌هایشان به دنیای واقعی رجوع کنند.

لوچ همیشه به دنبال سوژه‌های دردناک و کم‌تر پرداخته‌شده بوده است. «من، دانیل بلیک»، یک پرداخت آشکار به مقوله‌ی ریاضت بود. با «متاسفم جا ماندی» (Sorry We Missed You)، بردگی اقتصادی به تصویر کشیده شد. اکنون، در «بلوط پیر» به پدیده‌ی زشتی می‌پردازد که طبقات لیبرال لندن با تنفری غم‌انگیز از آن دور شده‌اند، یعنی مهاجرانی که در خوابگاه‌هایی در سراسر بریتانیا مستقر شده‌اند که توسط مردم محلی که آن‌ها هم توسط رسانه‌های اجتماعی رادیکال شده‌اند مورد آزار و حمله قرار می‌گیرند.

یک کافه‌دار به نام تی جی بالنتاین (با بازی دیو ترنر) درگیر مسائل کاری و کافه‌ی زهوار دررفته‌اش است؛ او طلاق گرفته و افسرده است و پسر بزرگی دارد که با او صحبت نمی‌کند. «بلوط پیر» نام کافه‌ی او است، تنها محل اجتماع در یک شهر معدنی سابق که به شدت نیاز به بازسازی دارد. مشتریان همیشگی او از خشم می‌جوشند، از سقوط قیمت خانه‌ها عصبانی هستند و در مورد ویدیوهای یوتیوب درباره‌ی مهاجران بحث می‌کنند. آن‌ها به خاطر املاکی که توسط شرکت‌های املاک و مستغلات خریداری شده و به‌طور استثمارگرانه اجاره داده می‌شوند، حرص می‌خورند، چون ارزش خانه‌هایی را که امیدوار بودند به‌طور موثری بعد از بازنشستگی‌ به عنوان یک سرمایه کمک حالشان باشد از بین می‌رود. در این اوضاع و احوال اتوبوسی از سوری‌های وحشت‌زده از راه می‌رسد و تنش بیشتر می‌شود.

این فیلم نشان می‌دهد که تی‌جی یک اشتباه استراتژیک مرتکب می‌شود؛ محلی‌های سفیدپوست خشمگین از او می‌خواهند تا اتاق پشت کافه را که مدت‌ها خالی بود، به‌عنوان جایی برای ابراز نارضایتی‌هایشان باز کند. او قبول نمی‌کند، اما بدون تدبیر اجازه می‌دهد تا به عنوان محل برگزاری یک شام بین مردم محلی و سوری‌ها، از جمله یارا (با بازی ابلا ماری) استفاده شود. یارا یک زن جوان سوری است که با برادر و مادر مسن خود زندگی می‌کند و از پیدا شدن یا دریافت خبری از پدرش که توسط رژیم اسد زندانی شده ناامید است.

مثل همیشه، لوچ راوی خشم سیاسی با سبکی بی‌سابقه است که توسط رابی رایان به شیوه‌ای ساده و با استفاده از بازیگران کم‌تجربه و غیرحرفه‌ای جلوی دوربین برده شده. سی سال پیش، حاشیه‌سازان لارس فون تریه و دگما ۹۵ از مینیمالیسم رادیکال صحبت می‌کردند. آن‌ها به این موضوع پایبند نماندند؛ برعکس لوچ. امیدوارم که این آخرین فیلم لوچ نباشد، اما اگر اینطور است، می‌توان ادعا کرد که کارگردانی او با بیانیه‌ای از ایمان به شفقت برای مظلومان به پایان رسیده.

ورایتی – اوون گلیبرمن

فیلم با یارا (ابلا ماری) آغاز می‌شود که به‌تازگی با خانواده‌اش از سوریه آمده است. از داخل اتوبوس عکس می‌گیرد و بعد دوربینش توسط یک قلدر نژادپرست می‌شکند. تی جی که نسبت به این موضوع احساس بدی پیدا می‌کند، چند دوربین قدیمی خود را به او پیشنهاد می‌دهد. فراتر از آن، دلیلی که این دو شروع به صحبت می‌کنند به خاطر وجود یک غم درونی است که آن‌ها را به هم متصل می‌کند. یارا پرجنب‌وجوش و یک زن بااستعداد است، اما او و مادر و خواهر و برادرش از دست رژیم اسد فرار کرده‌اند. شایعه این است که پدرش توسط آن کشته شده. ما همیشه از این نوع داستان‌ها می‌شنویم، اما ابلا ماری، بازیگر نقش یارا، ناامیدی این شخصیت را از پدر گمشده و احتمالا کشته‌شده‌اش و عذاب از ترک کشورش، بسیار لایه‌لایه و دقیق نشان می‌دهد.

«بلوط پیر» با قدرت آغاز می‌شود. یک جامعه درگیر و یک ارتباط بین تی جی و رفقایش را به تصویر می‌کشد که پتانسیل آزارگر بودن دارند. وقتی تی جی تصمیم می‌گیرد که اتاق پشت کافه‌اش را باز کند تا بتواند میزبان یک شام محلی باشد تا به این بهانه شهروندان قدیمی و برخی از خانواده‌های سوری را گرد هم ‌آورد، مشخص می‌شود که او تصمیم گرفته است متعصب بودن را کنار بگذارد. لوچ تعصب جمعیت درون کافه نسبت به انسانیت را نشان می‌دهد. این کارگران ستمدیده که توسط یک سیستم به هم ریخته‌اند، همیشه سوژه‌های لوچ بوده‌اند. او احساس خود را نسبت به آن‌ها از دست نداده است. اما اکنون آن‌ها حتی افراد سرکوب‌شده‌تری پیدا کرده‌اند که می‌توانند به همان اندازه که تحت فشار قرار گرفتند، آن‌ها را تحت فشار قرار دهند و لوچ در این بین، عوامل تحقیرآمیز و غم‌انگیز را پیدا می‌کند.

اما لوچ و فیلمنامه‌نویس همیشگی‌اش، پل لاورتی، این کشمکش را به اندازه‌ی کافی پیش نمی‌برند. این فیلم به این نکته اشاره می‌کند که افراد عادی در کافه‌ی «بلوط پیر» تنها سفیدپوستان متعصب نیستند. آن‌ها از آن دسته قلدرهایی نیستند که برادر یارا را کتک بزنند و جملاتی تحقیرآمیز بگویند. با این حال، عدم تحمل قبیله‌ای، حتی زمانی که از سر ناامیدی و ناتوانی باشد، هنوز هم چیز زشتی است. فیلم «بلوط پیر» که به زیبایی تضادی را که تی جی با آن روبرو است تصور می‌کند، دقیقا این کار را انجام می‌دهد.

فیلم «بلوط پیر» شما را برای مدتی جذب خود می‌کند. اجرای ترنر و ماری روح فیلم است. فیلم می‌خواهد قلب‌های ما را آب کند، اما با وجود تمام سختی‌هایی که لوچ برای فیلمش متحمل می‌شود، «بلوط پیر» بسیار ضعیف است.

فیلم بلوط پیر

هالیوود ریپورتر – جوردن مینتزر

«بلوط پیر» داستانی است درباره پناهجویان سوری که به یک شهر در حال سقوط در شمال انگلیس می‌رسند و خشمی را که در میان ساکنان خاصی که به دنبال یک قربانی هستند برمی‌انگیزند. می‌توانید تقریبا چنین فیلمی را در مورد ورود آمریکایی‌های آمریکای مرکزی به تگزاس یا آفریقایی‌های جنوب صحرا که به فرانسه می‌آیند بسازید، بنابراین مهاجرت و بیگانه‌هراسی بخشی از فرهنگ معاصر غرب است.

چیزی که لوچ به این سناریو اضافه می‌کند، همانطور که در اکثر فیلم‌هایش انجام داده است، صمیمیت طبیعی فراتر از مشکلات و معضلات است تا چیزی انسانی و احساسی را منتقل کند. «بلوط پیر» در بهترین لحظات خود، با بازی‌های طبیعی از بازیگران غیرحرفه‌ای، از جمله چند بازیگری که در جدیدترین فیلم‌های این کارگردان حضور داشتند، آن نت‌های قدرتمند را بدون فشار بیش از حد به رشته‌های دلتان پیوند می‌زند. پس از نزدیک به شش دهه پشت دوربین بودن، لوچ داستان‌های ساده‌ای را تعریف می‌کند که به موضوعات سخت و مرتبط می‌پردازد، اما آن را به گونه‌ای انجام می‌دهد که در یک محیط خاص، احساسی طبیعی داشته باشد.

لوچ با همکاری پل لاورتی، فیلمنامه‌نویسی که از زمان «ترانه کارلا» (Carla’s Song) در سال ۱۹۹۶، نویسنده‌ی مورد اعتماد او بوده است، از طریق روایتی آرام که رفته رفته بر تنش و چالش‌هایش افزوده، و سپس به طبیعی‌ترین شکل ممکن اجرا می‌شود، به چنین نقاط اوج احساسی دست می‌یابد. با فیلمبرداری رابی رایان که مقداری گرما و رنگ به فضای بی‌نظیر شهر اضافه کرده است، لوچ زندگی واقعی را به تصویر می‌کشد.

«بلوط پیر» فیلمی که حول یک تضاد فرهنگی بزرگ متمرکز است، در دیدگاه خود درباره اینکه چگونه فرهنگ می‌تواند ما را به هم نزدیک کند امیدوارانه به پایان می‌رسد.

اسکرین دیلی – جاناتان رامنی

کن لوچ ۸۶ ساله، اعلام کرده است که «بلوط پیر» آخرین فیلم او خواهد بود، و پس از هفت دهه به عنوان وقایع‌نگار خستگی‌ناپذیر اجتماعی-سیاسی بریتانیا، به سختی می‌توانست اثری پرطنین‌تر، به‌موقع یا در واقع خشمگین‌تر از این فیلم ارائه کند. برنده دو جایزه نخل طلا که دوباره کنار نویسنده پل لاورتی قرار می‌گیرد، با واکنشی پرشور به سیاست‌های بیگانه‌هراسانه دولت محافظه‌کار فعلی بریتانیا، به مسابقه کن بازمی‌گردد. «بلوط پیر» قطعه‌ای صمیمی اما بلندپروازانه، در میان برجسته‌ترین درام‌های لوچ است.

مانند درام تاریخی ایرلندی سال ۲۰۱۴ لوچ به نام «تالار جیمی» (Jimmy’s Hall)، بلوط پیر داستان محل تجمع، و معنایی است که این مکان برای یک جامعه می‌تواند داشته باشد. عنوان فیلم هم وزن نمادینی دارد؛ «بلوط پیر» قدرت، ریشه‌ و مفهومی خوشایند از انگلستان را تداعی می‌کند، در حالی که بلوط این فیلم از هم گسسته است، سمی شده و نیاز جدی به تعمیر دارد.

چیزی که بلوط پیر را به‌ویژه غنی می‌کند این است که این فیلم در عین اینکه روی یک قهرمان اصلی تمرکز می‌کند، تا حد زیادی یک مجموعه است. فیلم نه تنها دیدار دو جامعه متفاوت را به تصویر می‌کشد، بلکه گروهی از صداهای فردی را نیز به میان می‌آورد که تضادها و تفاوت‌های ظریف خود را نشان می‌دهند. می‌توان استدلال کرد که فیلم تا حدودی کمتر از سوری‌ها بازنمایی می‌کند و تشخیص اجتماعی فیلم بر حسب ضرورت بر نگرش‌های تحریف شده جامعه میزبان آن‌ها متمرکز است.

به طور کلی، «بلوط پیر» بیانیه‌ای قدرتمند در مورد دوران سختی است که چشم‌اندازی از پایان روشن ندارد. اگرچه در سکانس پایانی، پرچم افراشته برای نشان دادن امید و همبستگی در تصاویری است که داستان را به دنیای واقعی بریتانیا بازمی‌گرداند.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما