نقدها و نمرات فیلم «می دسامبر»؛ تلاش برای انکار یک اشتباه (جشنواره کن ۲۰۲۳)
«می دسامبر» (May December) نهمین فیلم در بخش اصلی رقابتهای جشنواره کن ۲۰۲۳، با حضور ستارههایش از جمله ناتالی پورتمن، جولین مور، چارلز ملتون و کارگردان تاد هینز به نمایش درآمد. تاد هینز پیش از این هم در جشنوارهی کن حضور موفقی داشت و در سال ۲۰۱۵ و در شصتوهشتمین دوره با فیلم «کارول» (Carol) خوش درخشید. هینز اغلب در فیلمهایش مسائل و دغدغههای زنان را به تصویر میکشد و فیلم امسال او هم از زاویهی دیگری به این موضوع میپردازد.
«می دسامبر» داستان یک هنرپیشه (با بازی ناتالی پورتمن) را روایت میکند که برای تحقیق دربارهی زندگی یک زن (با بازی جولیان مور) و همسرش که تفاوت سنی زیادی با یکدیگر دارند و رابطهی عاشقانهی بدنامشان در کل کشور بر سر زبانها افتاده است، به مین سفر میکند و قرار است داستان زندگی او را بازی کند.
این فیلم به خاطر بازی ناتالی پورتمن و جولین مور در نقشهای اصلی بسیار مورد تحسین قرار گرفت و ۳ ستاره از ۱۰ منتقد جشنواره، و امتیاز ۸۱ از ۱۰۰ را (۱۳ مثبت و ۲ میانه) از بین ۱۵ رای در متاکریتیک دریافت کرد، که نشان میدهد به نسبت دیگر فیلمهایی که تا اینجای رقابتها به نمایش درآمدند کمی بیشتر از حد متوسط مورد توجه منتقدان قرار گرفته است.
اسکرین دیلی- جاناتان رامنی
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
تاد هینز ممکن است دیگر آن نوع فیلمهای مفهومی جسورانه مانند «معدن طلای مخملی» (Velvet Goldmine) و «من آنجا نیستم» (I’m Not There) را نسازد، اما حالا که بهعنوان یک سنتگرای آمریکایی وارد مرحلهی بلوغ فیلمسازی شده است، هنوز در معرفی نمایشنامههای مفهومی به جریان اصلی مهارت دارد. بهعنوان یک ملودرامساز معاصر، هینز در «می دسامبر» ماهرانه یک درام فراداستانی میسازد؛ داستان یک هنرپیشهی در حال تحقیق دربارهی نقش خود، برای فیلمی با موضوع رسوایی.
«می دسامبر» یک درام نادر است که بر روی پسزمینهای آرام، به طرز شیطنتآمیزی راه خود را ادامه میدهد. پورتمن نقش الیزابت را بازی میکند، بازیگری که به خاطر نقشهای تلویزیونیاش شناخته میشود و به ساوانا، جورجیا میآید تا دربارهی نقش جدید خود در فیلمی دربارهی گریسی آترتون-یو (با بازی مور) تحقیق کند، زنی که به خاطر دستگیری به دلیل رابطه با پسر ۱۳ ساله در سطح ملی بدنام، و سوژهی بسیاری از روزنامهها شد. با این وجود رابطهشان ادامه پیدا کرد، آنها ازدواج کردند و حالا فرزندانشان به کالج میروند و زندگی آرام گریسی با جو یو (با بازی چارلز ملتون)، که اکنون ۳۶ سال دارد، شاد و متعادل به نظر میرسد. حداقل، این یک ظاهر موقر از یک زندگی عادی است، و گریسی متین، خندان، اما ظاهرا شکننده به وضوح مصمم است که آن را به همین شکل حفظ کند.
الیزابت با گریسی، جو و خانوادهشان وقت میگذراند و تحقیقاتی را دنبال میکند که وارد مرز باریکی از احتیاط و مزاحمت میشود. این در حالی است که علاقهاش به داستان این خانواده درک شخصیاش را با کنجکاوی در هم میآمیزد. بازیگر با افراد مختلفی در این جامعهی محصور ملاقات میکند، از جمله همسر سابق گریس، تام که ظاهرا دوستداشتنی است اما هنوز هم به وضوح از اتفاق پیش آمده رنج میبرد و پسر بزرگش جورجی (با بازی کوری مایکل اسمیت) نوازندهی سبک راک. هرچه الیزابت بیشتر دربارهی آنها میفهمد، ما هم بیشتر دربارهی انگیزههای او میفهمیم با این تفاوت که جو میگوید، این یک «داستان» نیست، بلکه زندگی واقعی افراد واقعی است.
رفتاری که گریسی همچنان با جو همانند یک پسر جوان دارد، و این واقعیت که جو به پسر نوجوانش چارلی (با بازی گابریل چانگ) اعتراف میکند که هرگز مخدر مصرف نکرده است، بیشتر به ما میفهماند که جو مستقیما از نوجوانی وارد بزرگسالی شده است، و تا حدی به دلیل آسیبهایی که از رسوایی رابطهاش دیده، و به خاطر طوفانهای عاطفی تجربهاش با گریسی به طور کامل سالهای نوجوانی خود را از دست داده است. در پایان ما به طور کامل با مشکلات واقعی روبرو میشویم، و میبینیم که این «فیلم در فیلم» در تلاش است تا انکار طولانی مدت این زوج را نشان دهد.
بازی ملتون بخش مهمی از فیلم است، که به تدریج جو را از یک شخصیت ملایم و دوستداشتنی به کسی که روانش تحت فشار طولانیمدت فرو رفته است، نشان میدهد. در همین حال، مور، گریسی را در قالب یک شخصیت با اعصاب پولادین بازی میکند، شکنندگی روان رنجور و حساسیت بیش از حد را در هم میآمیزد، به گونهای که تا حدودی یادآور نقش او در فیلم «وقار وحشی» (Savage Grace) ساخته تام کالین در سال ۲۰۰۷ است. پورتمن، در یک ساختار بصری که اغلب بازیهای تقلیدی را به بهترین شکل به نماشی میگذارد، با مور یکی میشود، از الیزابت یک چهرهی واقعا مرموز نشان میدهد و به نظر میرسد که مانند بازیگرانی که گاهی اوقات خود واقعیشان را پنهان میکنند، جنبههایی از شخصیت گریس را جذب میکند.
به طور کل «می دسامبر» تلفیقی از چند عنصر نیست، بلکه یک درام به طور کلی طبیعتگرایانه با جزییات برجسته است که بُعد فراداستانی آن را به ما یادآور میشود؛ آن سکانسهای جلوی آینهی مور و پورتمن که اغلب با تقارن اغراقآمیز در یک قاب قرار میگیرند، و تصاویر تلویزیونی که ما را به فکر فرو میبرد که آیا فیلم الیزابت دربارهی جستجوی حقیقت بود یا چیزی اساسیتر؟
گاردین- ژان بروکس
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
ناتالی پورتمن و جولیان مور در فیلم «می دسامبر» در نقش یک بازیگر و سوژهی بازیگری نقشآفرینی میکنند. داستان لذتبخشی از یک همکاری خلاقانه که در نهایت حرفهای بیشتری نسبت به موضوعی که در حال روایت است ارائه میکند. کارگردان تاد هینز بازی با قطعات سینمای سنتی هالیوود را دوست دارد، مانند بازی یک بچه با قطار اسباببازی یا جعبهی لوازم آرایش مادرش، تا جایی که این مهارت به محور اصلی داستان او تبدیل میشود.
فیلم هینز، که برای نخل طلای کن رقابت میکند، یک قطعهی پرتنش است، مطالعهای در مورد ادغام هویتها و تغییر پویایی قدرت به روش «خدمتکار» (The Servant) جوزف لوزی، یا «پرسونا» (Persona) اینگمار برگمان. اما «می دسامبر» با زیر نور هولناک رسوایی قرار گرفته است. بیشتر اکشن فیلم با صدای کوبندهی پیانو همراه است که مطمئنا نوید یک فاجعهی قریبالوقوع را میدهد.
سفر تحقیقاتی الیزابت ناگزیر باعث برانگیختن رنجشهای مدفون و آسیبهای گذشته میشود. این امکان وجود دارد که گریسی و جو یک داستان ساختگی از زندگی مشترکشان را با آب و تاب بیشتری تعریف کرده باشند تا شایعات ناپسند بیرونی را از بین ببرند. اما حتی خودشکوفایی هم محدودیتهایی دارد. این دو نفر میتوانستند از همان ابتدا یک داستان تخیلی خلق کنند.
الیزابت هنگام فیلمبرداری نقشهای سینمایی خود، برداشتهای زیاد را ترجیح میدهد. او اصرار دارد که هر برداشت او را کمی به حقیقت نزدیکتر میکند. با این حال، شواهد نشان میدهد که اکثر فیلمها خودشان مانند هاتداگ هستند؛ فرآوری شده، مصنوعی و تزیین شده با سس خوشمزه. درام هینز، به اعتبار خود، از این موضوع آگاه است و عواقب آن را نشان میدهد، اما زیرکتر و پرزرق و برقتر از آن است که این پیام را به مقصد برساند.
ورایتی- پیتر دبروج
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
هینز، کارگردانی بیپروا که تمام آثارش میتواند به عنوان پایاننامههای مطالعاتی در نظر گرفته شود، فیلمها را نه صرفا برای تماشا، بلکه برای تجزیه و تحلیل و ساختارشکنی میسازد. از تقلید آگاهانه و غنی از داگلاس سیرک برای فیلم «دور از بهشت» (Far From Heaven) گرفته تا پیچش عجیب تصاویر زن کلاسیک ارائه شده در فیلم «کارول»، سبک او میتواند بعید و دور از ذهن باشد. به همان اندازه که هر یک از فیلمهای او لایهلایه و بینهایت قابل تفسیرند، «می دسامبر» سخاوتمندانهترین و بیپردهترین فیلم او است، که نه با ارجاعاتی به فیلمهای اینگمار برگمان، بلکه با برداشتهایی از پروانههای مونارک آغاز میشود. این پروانهها همچنین نمادهای دگرگونی هستند، اما همچنین انتخابهای خوبی برای شروع داستان این دو زن به نظر میرسند.
هینز و سمی برچ فیلمنامهنویس، این داستان را به صورت بخش به بخش ارائه میدهند و به مخاطب اجازه میدهند تا قبل از کشف تقصیر گریسی، اولین برداشت خود را از این زن در ذهن شکل دهند. لحن در فیلمهایی از این دست، همه چیز است، و هینز تمام تلاش خود را میکند تا از هیجانی که «به خاطرش مردن» (To Die For) یا «کرای بیبی» (Cry-Baby) را به طرز دلچسبی جذاب میکرد، دوری کند. یکی از استراتژیهای بقای رابطهی گریسی و جو این است که اصرار دارند نشان دهند که هنوز عاشق یکدیگرند، با وجود اینکه جو اوقات تنهایی خود در حال ارسال پیامکهای اروتیک به شخص دیگری است. واضح است که در این رابطه چیزهایی بیشتر از آنچه که به نظر میرسد وجود دارد، و الیزابت تنها در روزهای انگشتشماری که برای مشاهدهی خانواده یو در نظر گرفته است، میتواند بسیاری از آن را کشف کند.
«می دسامبر» سطوح مختلف را به طور همزمان نشان میدهد و به مخاطبان اجازه میدهد در مورد انگیزههای گریسی حدس بزنند، حتی زمانی که شاهد تبدیل شدن الیزابت به شخصیت او هستند. او شبها به خانهی محلیای که اجاره میکند برمیگردد و تستهای ویدیویی را با بازیگران کمسنی که میتوانند همبازی او باشند تماشا میکند و معتقد است که آنها به اندازهی کافی جذاب نیستند. تعاملات او با جو واقعی به طور فزایندهای عاشقانه میشود، تا جایی که از خود میپرسیم آیا الیزابت برای درک بهتر گریسی میخواهد جو را اغوا کند؟
«می دسامبر» نسخهای داستانی از مستند «موضوع» (subject) سال گذشته را ارائه میکند که نشان میدهد چگونه توجه عمومی میتواند زندگی افرادی که در فیلمها نمایش داده میشوند را (نه همیشه به سمت بهتر شدن) تغییر دهد. دگرگونی جالبتر در اینجا در الیزابت رخ میدهد، زیرا بازیگر تلاش میکند تا گریسی را درون خود پیدا کند. در یک نقطه، هینز پورتمن و مور را در حالای که گریسی در حال آرایش کردن است، مقابل آینه قرار میدهد. در اواسط صحنه، آنها از خیره شدن مستقیم به تماشاگر، به انعکاس تصویرشان در چشم یکدیگر میرسند. این دو زن هر چه میگذرد صمیمیت بیشتری با یکدیگر برقرار میکنند و الیزابت بیشتر از آنکه علاقهای به شخصیت گریس داشته باشد، به دنبال حقیقت انگیزههایش است. این هدف غیرقابل انکار هنر است و بهطور اجتنابناپذیری با بوجود آمدن فاصله بین بازیگر و سوژهاش محدود میشود.
هالیوود ریپورتر- دیوید رونی
امتیاز: ۷۰ از ۱۰۰
چیزی که به فیلم «می دسامبر» جذابیت قابل توجهی میبخشد، بازیهای جذاب ناتالی پورتمن و جولیان مور، بازیگر همیشگی فیلمهای هینز است. این دو زن در تلاقی با یکدیگر، یکی به دنبال کاوش در گذشته و دیگری که دو دهه را صرف تلاش برای دفن همان گذشته کرده است دیده میشوند. مونولوگ شگفتانگیزی که پورتمن در آینه ارائه میکند بهویژه شایستهی تحسین است. اما هر دوی این بازیگران با شخصیتهایی که دائما جنبههای متفاوتی از خود را آشکار میکنند، کار شگفتانگیزی انجام میدهند، که با توجه به اینکه از «پرسونا» برگمن الهام گرفته است، چندان جای تعجب ندارد.
با وجود اینکه در یادداشتهای مطبوعاتی فیلم هیچ اشارهای به این موضوع نشده است، اما ریشهی داستان به ماجرای مری کی لتورنو، معلم مدرسهی ایالت واشنگتن برمیگردد که به یک مجرم جنسی تبدیل شد و به تجاوز درجه دوم به یک نوجوان ۱۳ ساله، پسر بچهای از کلاس ششم ابتداییاش اعتراف کرد. داستان آنها در اواخر دههی ۹۰ با سرفصلهای تبآلود دربارهی تجاوز جنسی و یک رابطهی عاشقانه (که مورد دوم با اصرار هر دو طرف مبنی بر توافقی بودن رابطه تقویت شد) تبدیل به خبر داغ آن روزها شد.
از همان ابتدا، هینز با نحوهی دریافت و تفسیر داستانهایی مانند گریس و جو توسط عموم مردم، به ویژه با استفاده از موسیقی بازی میکند. او صحنهها را با موتیف آغازین پرمحتوای موسیقی باروک که از میشل لگراند برای فیلم «واسطه» (The Go-Between) اثر جوزف لوزی الهام گرفته بود نشانهگذاری میکند.
بازیگران اصلی اطمینان میدهند که فیلم جذاب است، اما با وجود ماهیت خام زخمهایی که دوباره سر باز کردهاند، همه چیز کمی کند و بیروح است. دوربین بلاولت در فواصل منظم به پوشش گیاهی سرسبزی نزدیک میشود که جو برای سرگرمی خود یعنی پرورش پروانههای مونارک تخمهای ریز را در آن جمع میکند. این تصاویر به فضای گلخانهای اشاره میکنند که «می دسامبر» نسبتا آکادمیک میتوانست کمی بیشتر از آن استفاده کند.