نقدها و نمرات فیلم «تابستان گذشته»؛ ماجرای یک خیانت عجیب و مرموز (جشنواره کن ۲۰۲۳)
فیلم «تابستان گذشته» (Last Summer) 25 می ۲۰۲۳ در هفتادوششمین دوره جشنواره کن به نمایش درآمد. این فیلم به کارگردانی کاترین بریا و با بازی لیا دروکر و ساموئل کرشر بر اساس فیلمی با مضمون مشابه به نام «ملکهی قلبها» (Queen of Hearts) ساخته شده است.
داستان فیلم دربارهی رابطهی مخفیانهی یک پسر با همسرِ پدرش است. پسر (با بازی ساموئل کرشر) که حاصل ازدواج قبلی همسر آنه (با بازی لیا دروکر) است، برای زندگی با پدرش نزد آنها میآید. در نهایت او با آنه رابطه برقرار میکند و اوضاع به سرانجامی پیچیده و حساس ختم میشود.
کاترین بریا کارگردان فرانسوی که به خاطر فیلمهایی با موضوعات مرتبط با عشقها و روابط ممنوعه و پرداختن به مسالهی جنسیت شهرت دارد و این مفاهیم جزو پرتکرارترین سوژههای فیلمهای قبلی او به شمار میروند، در «تابستان گذشته» این بار یک رابطهی غیرمعمول دیگر را به تصویر میکشد.
فیلم «تابستان گذشته» تا حد متوسطی توانست نظر منتقدان جشنواره را به خود جلب کند. این فیلم از ۴ ستاره و ۱۲ رای، و مانند فیلمهای «هیولا» و «چهار دختر» ۲.۳ امتیاز دریافت کرد. منتقدان بازی ساموئل کرشر را بسیار قابل توجه ارزیابی کردند و آن را به عنوان یکی از نقاط قوت فیلم ستودند.
ورایتی – پیتر دبروج
«تابستان گذشته» به کارگردانی کاترین بریا که برای نخل طلای کن رقابت میکند، بازتاب فیلمهایی است که پیش از این ساخته شدهاند، بهویژه درام دانمارکی «ملکهی قلبها» محصول سال ۲۰۱۹. اما فیلم در شیوهی خود جسورانهتر عمل میکند و از منشا اخلاقیتر متعارف خود و بهویژه در انگل خواندن هر یک از طرفین درگیر یک رابطهی نامشروع فاصله میگیرد.
کارگردان «تابستان گذشته» را از نگاه آنه (با بازی لیا دروکر) به تصویر میکشد، که لایهای مخرب دیگر به این فیلم میافزاید، زیرا از مخاطبان میخواهد ابتدا او را با جنایتی که مرتکب میشود و بعدا با پنهانکاری بشناسند. برای مدت کوتاهی از فیلم، آنه و تئو از نوعی صمیمیت نامشروع لذت میبرند و به صورت مخفیانه با یکدیگر رابطه برقرار میکنند. در یک لحظه، پسر یک ضبط صوت (به طرز عجیبی کهنه آن هم در عصر آیفون) بیرون میآورد و از آنه میخواهد تا بعضی از رازهای خود را با او به اشتراک بگذارد. آنه این کار را میکند تا زمانی که سوالات به رابطهی آنها ختم میشود، در این مرحله، او ساکت میشود، و شروع به توجیه کارهای خود میکند.
«ملکهی قلبها» عواقب بعدی این رابطه را به جهت ملودراماتیکتری سوق داد، در حالی که «تابستان گذشته» همان رویکرد همیشگی بریا برای رویارویی با ناامیدیها و ناراحتیها را دنبال میکند. در این مورد، این بدان معنا است که آنه را در تلاش برای آشتی دادن تناقض بین ارزشها (در مقام یک وکیل، میبینیم که بچهها را از موقعیتهای آزاردهنده نجات میدهد) و هوسهایش (هشداردهندهترین سکانس در صحنهی آخر، زمانی که تئو سعی میکند دوباره ارتباط بینشان را احیا کند.) نشان میدهد. تفاوتهای بین «تابستان گذشته» و فیلمی که بر اساس آن ساخته شده است، شیفتگی بریا را بهعنوان یک فیلمساز آشکار میکند، بهویژه در صحنههای آخر، زمانی که آنه بالغانه و آگاهانه تصمیم میگیرد چه چیزی را بپذیرد.
گاردین – پیتر بردشاو
کاترین بریا در این بازسازی جدید از تریلر وابسته به عشق شهوانی دانمارکی به نام «ملکه قلبها» یک آشفتگی ایجاد کرده است و دقیقا مشخص نیست که چرا او احساس میکند باید نسخهی متوسط خود را کارگردانی کند. این تغییرات باعث تیره شدن درخشش اسکاندیناویایی فیلم اصلی، و کاهش هیجان وابسته به عشق شهوانی آن میشود، اجراها را سختتر، و در نتیجه ذات مهمل داستان را به طور خطرناکی آشکار میکند.
فیلم بریا تا زمانی که ماجرای پسر و نامادری در جریان است، به اندازهی کافی به خوبی پیش میرود، اما وقتی رابطه آنها خراب میشود، فیلم هم رو به نابودی میرود. بریا در ارائهی سردی و بیتفاوتی حیاتی برای پرده سوم داستان خوب نیست، همانقدر که در بخش رابطهی گرم و دیوانهوار ابتدای فیلم خوب عمل نمیکند، تا جایی که تحولات داستانی بخش پایانی فیلم، به ویژه آخرین رویارویی آنه با تئو، احمقانه به نظر میرسد.
به نظر میرسد بریا از رویکرد سازشناپذیری که در فیلمهای معروفی مانند «دختر چاق» (Fat Girl) نشان داد، عقبنشینی کرده است، و با این حال در درام شابرولگونهای که در آن ایزابل هوپر ممکن است تحت شرایط دیگری نقش آنه را بازی کند، احساس آشفتگی و ناراحتی دارد. اساسا، آنه به یک شور تازه در قلبش نیاز دارد. دروکر نتوانست متوجه آن شود و فیلم بریا راهی برای کمک به بازیگر برای متوجه شدن این موضوع پیدا نمیکند.
اسکرین دیلی – وندی آید
آنه (با بازی لیا دروکر) یک وکیل موفق با شوهری ثروتمند و دو دختر است که آنها را به سرپرستی گرفتهاند؛ او چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. اما این مانع از آن نمیشود که پس از نقل مکان پسرِ ۱۷ سالهی مرد، به نام تئو (با بازی ساموئل کرچر) به خانهی آنها در حومهی سرسبز پاریس، وارد یک رابطهی نامشروع نشود. چیزی نمیگذرد که رابطهی این دو نفر رو به تیرگی میگذارد و هنگامی که تئو جزئیات رابطه را به پدرش، پیر (با بازی اولیویه رابوردین) اعتراف میکند، آنه حالت دفاعی به خود میگیرد و نیروی قابل توجهی از مهارتهای فریبکارانهی خود را برای کنترل یک موقعیت نابسامان و ناراحتکننده به کار میبرد. علیرغم ماهیت متجاوزانهی موضوع، اولین فیلم کاترین بریا پس از یک دهه، یک ماجرای خیانت عجیب و مرموز است.
بریا برای شخصیت فیلمش بر انتخابهای لباس و طراحی صحنه تکیه میکند. کمد لباس آنه نشانگر زنی است که کنترل تمام جنبههای زندگی خود را به دست گرفته است، کسی که بعید است بههمریختگی را تحمل کند. اما او یک رگهی سرکش نیز دارد. حتی انتخاب موسیقی برای این فیلم هم به ما کمک میکند شخصیت او را بیشتر و بهتر بشناسیم.
تمام اینها تا حدی روشن میکند که چرا آنه تصور دارد که از اصل خود دور شده است، اما فیلم به طور کل در توضیح خود ماجرا کوتاهی میکند. دوربین بریا در نشان دادن زیبایی حسی تئوی غمگین کوتاهی میکند آن هم در حالی که کرشر یک اجرای فریبنده و بسیار سنگین ارائه میدهد. فضای بین شخصیتها به طور فزایندهای با تنش جنسی پر میشود. با این حال، باور اینکه شخصیتها به میل خود عمل میکنند، کمی سخت و غیرممکن است. تمام صحنههای طولانی و ناخوشایندی که مملو از ناامیدی و خستگی هستند، نمیتوانند دلیل قانعکنندهای در اختیار مخاطب قرار دهند.