نقدها و نمرات فیلم «چهار دختر»؛ میل افراطی مادرانه (جشنواره کن ۲۰۲۳)
فیلم مستند «چهار دختر» (Four Daughters) به کارگردانی کوثر بن هنیه ۱۹ می ۲۰۲۳ (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۲) در هفتاد و ششمین دوره جشنواره کن اکران شد. این فیلم با حضور دو هنرپیشهی حرفهای در کنار یک خانواده و افراد معمولی، داستان واقعی یک فقدان تلخ را بازسازی و روایت میکند.
فیلم «چهار دختر» داستان یک خانوادهی تونسی را روایت میکند که دو تا از چهار دختر آن طی رفتارهای سنتی و سختگیرانهی مادرشان از خانه میروند و به داعش میپیوندند و در نهایت سرگذشت تلخی برایشان رقم میخورد. این فیلم مستند که با بازی اعضای واقعی این خانواده در کنار هنرپیشههای حرفهای ساخته شده است، به نوعی سعی دارد عواقب آموزههای سنتی زنان عرب در جامعهی مردسالار را به تصویر بکشد.
فیلم «چهار دختر» با هشت رای از سوی منتقدان جشنواره ۲.۳ ستاره دریافت کرد و با ۶ رای (۵ مثبت و یک میانه) توانست امتیاز ۷۹ از ۱۰۰ را در متاکریتیک بدست آورد. منتقدان کارگردانی بن هنیه را ستودند و از سبک متفاوت او برای روایت یک داستان واقعی تقدیر کردند.
هالیوود ریپورتر- لاویا گیارکی
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
از بسیاری جهات، «چهار دختر» در واقع فیلمی دربارهی زندگی اولفا است، اما شاید نه آنطور که او انتظار دارد. «چهار دختر» با الهام از فیلم «کلوزآپ» عباس کیارستمی، داستانی بر اساس یک مادرسالار و چهار دخترش را روایت میکند. بن هنیه دو بازیگر حرفهای، نور کروی و ایکراق مطر را برای ایفای نقش دختران گمشدهی اولفا، رحما و غفرانه، و همچنین هند صبری را برای بازی در لحظاتی که برای خود اولفا میتوانست تلخ و سخت باشد، انتخاب میکند. باقی دختران اولفا، ایا و تیسیر، در نقش خودشان ظاهر میشوند. این گروه خاطرات بسیاری را با هم به نمایش میگذارند و نسخهای تخیلی از وقایعی را خلق میکنند که اولفا و خانوادهاش زندگی کردهاند.
بن هنیه، کارگردان فیلمهای «زیبا و سگها» (Beauty and the Dogs) و «مردی که پوستش را فروخت» (The Man Who Sold His Skin) از این موقعیت برای گسترش داستان اولفا استفاده، و رشتههای ظریف آن را برجستهتر میکند. «چهار دختر» روایتی جذاب دربارهی خاطره، مادری و آسیبهای موروثی یک جامعهی مردسالار است.
این فیلم خوشساخت در آپارتمانی با تزیینات پراکنده اتفاق میافتد و با رویارویی بازیگران و خانوادهی اولفا آغاز میشود. اولفا و دو دخترش با دیدن کروی و مطر شروع به گریه میکنند. شباهت این هنرپیشهها به خواهرانشان عجیب است؛ نظرات در مورد شباهتهای لبخند و رفتار با کمی اشک به اشتراک گذاشته میشود. این اولین ملاقات، اولفا و خانوادهاش را مجبور میکند تا با واقعیت این داستان روبرو شوند؛ کاتارسیس بدون چالش ممکن نخواهد بود.
فیلم یک پرترهی سهبعدی از این خانواده میسازد و نشان میدهد که زندگی آنها توسط برنامههای خبری سرکوب شده است. این به آنها کمک میکند یکدیگر را واضحتر ببینند، که منجر به برخی از جذابترین و هیجانانگیزترین صحنهها میشود، و فضا را برای آنها باز میکند تا بفهمند ترس و مردسالاری چگونه باعث شکلگیری رفتارهایشان شده است. فیلم بن هنیه به ندرت حس استثمار را منتقل میکند. در واقع، «چهار دختر» در صداقت و شجاعت خود بیش از هر چیز، رادیکال است.
ورایتی- جسیکا کیانگ
امتیاز: ۸۰ از ۱۰۰
در اواخر فیلم جذاب و بلندپروازانهی کوثر بن هنیه، اولفا حمرونی که فیلم با تمرکز بر او وشخصیتش ساخته شده، یک گربهی نارنجیرنگ باردار را نوازش میکند. او به ما میگوید که گاهی اوقات یک گربه آنقدر برای بچههایش میترسد که آنها را میخورد. این اعتراف مخفیانهی اولفا است که میل افراطی مادرانهی او که از گذشتهی سختش با مردان و مادرانش ناشی میشود ممکن است به تراژدی بزرگ زندگی او دامن بزند؛ یعنی زمانی که در سال ۲۰۱۵، دو تا از چهار دختر بزرگش فرار کردند تا به داعش بپیوندند. اما همچنین یکی از قسمتهای زندگی گذشتهی او را به خاطر میآورد که با یک حکایت از غم و درد این تراژدی محافظت میکند و میگوید که آنها توسط «گرگها بلعیده شدند». کدام درست است؟ آیا غفران و رحما ۱۶ و ۱۵ ساله در زمان ناپدید شدن، به خاطر سختگیریهای افراطی مادر خود مانند همان گربه و نوزادانش خورده شدهاند یا توسط گرگهای درندهی بنیادگرایی مذهبی و تلقینات فرهنگی داعش بلعیده شدند؟
البته، هیچکدام از این دو فرضیه فرم «چهار دختر» را نمیسازند، فیلمی که نه داستانی است و نه مستند. نه ثبت خاطرات است و نه گزارش. به طرز عجیبی مناسب است، حتی وقتی که مدام در برابر کارگردانی عجیب و غریب عاشقانهی بن هنیه قرار میگیرد. رویکرد او از ابتدا بِرِشتی است؛ اولفای واقعی در همه جا ظاهر میشود، اما ستارهی مشهور مصری-تونسی هند صبری نیز نقش او را بازی میکند. دو دختر باقی ماندهی او، ایا و تیسر، نقش خود را بر عهده دارند و نقش غفرانه و رحما پیش از ناپدید شدن را به ترتیب ایکراق مطر و نور کروی ایفا میکنند. تمام بخشهای مردانه، از شوهر اولفا گرفته تا معشوقش ویسم و مامور پلیس که از کمک کردن خودداری میکند، توسط یک بازیگر، مجد مستورا، مجسم میشود. این تصور دوگانهی قابل توجهی است که در اینجا، در حالی که یک زن ممکن است دارای چنان اهمیتی باشد که باید توسط دو نفر بازی شود، همهی مردان یک نفر هستند؛ یک موجود بد.
غالبا، اولفا، ایا و تیسر در فیلم، تنها، در خلوت یا در قالب یک خانواده میخندند، میگریند و حتی دعوا میکنند. در بخشهای دیگر فیلم، صحنههایی از گذشتهی بهیادماندنی آنها مانند مستند پخش میشوند، البته در حالی که اولفا به عنوان شاهدی بر خاطرات خودش در پسزمینه حضور دارد. اما تقریبا بلافاصله آشکار میشود که محسوسترین جنبهی «چهار دختر»، نحوهی تعامل زنانش با بازیگران در لحظات ظاهرا بدون فیلمنامه است. وقتی «غفرانه» و «رحما» معرفی میشوند، مادر و خواهران ابتدا از شباهت آنها به دختر و خواهرانشان هیجانزده میشوند، و بعد در غم فرو میروند. بسیاری از روشنگرترین و ظاهرا خودآگاهکنندهترین لحظات برای اولفا زمانی اتفاق میافتد که او با بدل خود، صبری، صحبت میکند، تا به اندازهی او اعتمادبهنفس پیدا میکند. اهداف بن هنیه بسیار گستردهتر از درامپردازی ساده است؛ «چهار دختر» همچنین یک تمرین و تفسیر از فرآیند فیلمسازی است.
«چهار دختر» ممکن است صحنه به صحنه بهتر عمل کند تا روایتی کلی، اما در این صحنههای منفرد، بخشهای کوچکی از بینش وجود دارد که گاهی تحریککننده، گاهی تکاندهنده، و گاهی بهطور غیرمنتظره بسیار خندهدار است.
با وجود سکانسهای تاثیرگذار، جدا کردن تنها یک دلیل دشوار است که چرا فیلم بن هنیه باید اینقدر جذاب باشد. شاید این روشی است که اولفا را هم دلسوز و هم زننده، جذاب و هم دلخراش نشان میدهد. شاید صرفا به این دلیل است که ما عادت نداریم این رویکرد آشکارا تجربی را ببینیم که در مورد داستانی در مورد مبارزات روزانهی زنان عرب در یک کشور اکثرا اسلامی در شمال آفریقا اعمال میشود. یا شاید فقط غیبتهای ساختاری و انگیزههای آنها بسیار مبهم باقی میمانند. هرچقدر هم که «چهار دختر» حقایق غمانگیز را آشکار کند، بسیاری دیگر باز هم پوشیده خواهند ماند.
اسکرین دیلی- وندی آید
امتیاز: ۹۰ از ۱۰۰
اولفا میگوید «من از دخترها متنفرم. هرگز دختر نمیخواستم.» با این حال، او چهار دختر داشت. فقط دو نفر از آنها به نامهای ایا و تیسیر در خانهی او در تونس باقی ماندهاند. شرایطی که منجر به ناپدید شدن دو دختر بزرگتر، رحما و غفرانه میشود، در این مستند ترکیبی قدرتمند، کاوشگر و گهگاهی فریبنده که بازیگران زن را در نقش زنان گمشده قرار میدهد بررسی میشود. این فیلم اغلب ناراحتکننده است. اما، شاید غیرمنتظرهتر این باشد که بگوییم، این فیلم جسورانه، شاد، بازیگوش و از جهاتی حتی الهامبخش است.
بن هنیه برای بازسازی لحظات و خاطرات با مشارکت اولفا و دختران باقی ماندهاش، از دو هنرپیشهی زن برای بازی در نقش رحما و غفرانه استفاده میکند. علاوه بر این، او ستارهی مصری-تونسی هند صبری را برای بازی در نقش اولفا و سوالاتی از او در مورد اقدامات و انگیزههایش به خدمت میگیرد. در حالی که فیلم به طور کامل اولفا را محکوم نمیکند، اما او را مجبور به پاسخگویی میکند؛ در طول یک فرآیند بداههپردازی و پردهبرداری از اسرار که بسیار شبیه به درمان گروهی است، صبری به او میگوید: «تو خودخواه هستی اولفا».
عاملیت و کنترلی که به افراد در فیلم داده میشود، نکتهی کلیدی «چهار دختر» است. به هر حال، این کنترل بر جنبهای از زندگی آنها بود که منجر به از دست رفتن دو دختر بزرگتر شد. چرا که آنها را بر سر دو راهی فاحشگی (آزادی به باور سنتی خودشان) و یا پذیرش دین قرار گرفتند و دومی را انتخاب کردند. به تدریج، آنها افراطی شدند تا جایی که هر دو برای پیوستن به دولت اسلامی لیبی خانواده را ترک کردند. در همین حال، اولفا و دو دختر دیگرش برای بازگرداندن آنها راهی سفر میشوند و سعی دارند بفهمند که چگونه چرخهی رنج خانواده را بشکنند، نفرینی که نسل به نسل از مادر به دختر منتقل میشود.