نقدها و نمرات فیلم «فتنه‌گر»؛ مصائب همسر پادشاه (جشنواره کن ۲۰۲۳)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۱ دقیقه
نقد فیلم فتنه‌گر

«فتنه‌گر» (Firebrand)، فیلمی به کارگردانی کریم عینوز و بازی آلیسیا ویکاندر، جود لا و سم رایلی برای اولین بار در هفتادوششمین دوره جشنواره کن به نمایش درآمد. این درام تاریخی که با اقتباس از کتاب «قمار ملکه» (Queen’s Gambit) ساخته شده است، به ششمین و آخرین همسر هنری هشتم، پادشاه انگلستان می‌پردازد.

کریم عینوز کارگردان برزیلی که پیش از این هم سابقه‌ی حضور در جشنواره کن را داشت، با یک درام تاریخی به رقابت‌های امسال بازگشته است. عینوز کارگردانی است که علاقه‌ی زیادی برای به تصویر کشیدن موضوعات و زندگی‌نامه‌ی افرادی دارد که کمتر به آن‌ها پرداخته شده‌ است. او در سال ۲۰۰۲ با اولین فیلمش «مادام ساتا» (Madame Satã) که در جشنواره کن هم حضور یافت به دوران تحول جامعه‌ی برزیل پرداخت و در سال ۲۰۱۹ با فیلم «زندگی نامرئی یوریدیس کوزامو» (The Invisible Life of Eurídice Gusmão) درباره‌ی زندگی دو زن در جامعه‌ی محافظه‌کار برزیل در دهه‌ی ۵۰ در بخش نوعی نگاه آن دوره از رقابت‌ها حضور داشت. امسال او با فیلم اقتباسی «فتنه‌گر» (و برای اولین بار با بازیگران و زبان انگلیسی) به انگلستان قرن شانزدهم رفته و آخرین همسر هنری هشتم را زیر ذره‌بین گرفته است.

نقد فیلم فتنه‌گر

جدول امتیاز منتقدان به فیلم‌های جشنواره‌ی کن ۲۰۲۳

فیلم «فتنه‌گر» نتوانست نظر مخاطبان را چندان به خود جلب کند و با ۱.۶ ستاره بعد از «مگس‌های سیاه» ضعیف‌ترین فیلم جشنواره تا امروز است.

گاردین- پیتر بردشاو

فیلمنامه‌‌ی «فتنه‌گر» را جسیکا و هنریتا اشورث با اقتباس از رمان الیزابت فرمنتل نوشته‌اند و اولین فیلم انگلیسی‌زبان کارگردان کریم عینوز به شما می‌رود. فیلم تماما درباره‌ی رابطه‌ی پرتنش پادشاه با ششمین و آخرین ملکه‌ی خود، کاترین پار است، که آلیسیا ویکاندر با آرامشی مرموز آن را بازی می‌کند. عینوز به طرز جالبی غرابت صرفا ناکارآمد و شهوانی دربار هنری را روایت می‌کند، که هنوز امیدوار است اراده‌ی خود را از طریق موسیقی، رقص و خوش‌گذرانی سرپا نگه دارد. او البته می‌داند که تمام ازدواج‌هایش ائتلاف سیاسی با دشمنان بالقوه یا بالفعل بوده است، بنابراین روابط زناشویی او از همان ابتدا با پارانویا عجین شده است.

این فیلم هر بار که لاو با تمام زیبایی‌هایش و با فریاد، پوزخند، رامش، رنج و عذاب و آرزوی دوست داشته شدن وارد صحنه می‌شود، جان می‌گیرد. اما، صادقانه بگویم، بخش‌های مربوط به آلیسیا ویکاندر چندان جالب کارگردانی نشده است و متاسفانه خیلی کم در فیلم حضورش احساس می‌شود. البته این کم ظاهر شدن معنای سیاسی دارد، کاترین رازهایی دارد که باید حفظ کند و مانند بسیاری از زنان دربار، او می‌داند که نامریی بودن برای بقا ضروری است. اما لحظه‌ای کلیدی وجود دارد که در آن کاترین با عصبانیت به هنری به خاطر ظلم به آسکیو حمله، و سپس با التماس از او طلب بخشش می‌کند. ویکاندر به وضوح برای آن صحنه تمام توان خود را به خرج داده است، اما در ادا کردن دیالوگ‌هایش ضعف دارد. ما جلوتر متوجه خواهیم شد که شخصیت او چه توانایی‌هایی دارد، اما فیلم به او فرصتی نمی‌دهد تا این پتانسیل را با بازی خود نشان دهد.

مانند بسیاری از فیلم‌های مربوط به شاه هنری، سلطنت آینده‌ی الیزابت به عنوان قدرتی زنانه نشان داده می‌شود که به اتفاقات فعلی نوعی معنای پیشرونده می‌دهد. الیزابت راوی فیلم است و در پایان ادعا می‌کند: «نه مردان و نه جنگ هرگز سلطنت او را تعریف نکردند». این یک فیلم قابل تماشا از تاریخ ساختگی است، اما نمی‌داند با قهرمان خودش چه کند، و راضی است که او را به چنگ شرورش هنری بسپارد.

ورایتی- پیتر دبروج

تودور بودن یا تودور نبودن، این سوال فیلم «فتنه‌گر» یک پرتره‌ی سلطنتی تجدیدنظرطلب از آخرین همسر هنری هشتم، کاترین پار (با بازی آلیسیا ویکاندر) است که تمام زیبایی‌هایی را که از یک درام مجلل و در عین حال جسارت غیرتاریخی انتظار دارید به نمایش می‌گذارد. فراموش نکنید که هنری هشتم که به دلایلی بسیار متفاوت‌تر از آنچه در فیلم به تصویر کشیده شده، ۴۷۶ سال پیش درگذشته است. وقتی صحبت از هنر به میان می‌آید، هیچ محدودیتی برای مردانگی سمی وجود ندارد، که می‌تواند هم دلگرم‌کننده باشد و هم ناامیدکننده.

تفاوت بزرگی بین افشای حقیقت و بازنویسی آنچه پیش از این برای مطابقت با دستور کار سیاسی معاصر، به روشی که این فیلم انجام می‌دهد، وجود دارد. کارگردان کریم عینوز که به صورت آزادانه از داستان تخیلی الیزابت فرمنتل با نام «قمار ملکه» اقتباس کرده است، نیازی به تلاش زیادی ندارد تا نشان دهد هنری شوهر بدی بود. او دو تا از همسرانش را سر برید، و ششمین، و همچنین بیشتر اعضای دربار را با باور اینکه ممکن است گردن زده شوند نزد خود نگاه داشت.

فیلم عینوز به دور از هر افسانه‌ای، نه با «روزی روزگاری»، بلکه «در یک پادشاهی غرق در خون و فاسد» آغاز می‌شود که و اذعان دارد که «تاریخ تنها از مردان و جنگ می‌گوید.» این فیلم در شیوه‌ی اصلاحی کار خوبی برای بازیابی دستاوردهای زندگی واقعی پار انجام می‌دهد؛ او زنی فرهیخته بود که چندین کتاب منتشر کرد و از آموزش زنان دفاع کرد، ایده‌های پروتستانی را به انگلستان مردسالار معرفی و راه را برای اینکه دختر ناتنی‌اش الیزابت ملکه شود هموار کرد.

اگر «فتنه‌گر» را باور کنیم، کسی که در نهایت زنده ماند، در واقع بزرگ‌ترین تهدید هنری بود. داستان زمانی شروع می‌شود که هنری در خارج از کشور است و کاترین به عنوان نایب‌السلطنه‌ی او امور را به دست گرفته است. او که اقتدار کلیسا را به چالش می‌کشد، مخفیانه به ملاقات آن اسکیو (با بازی ارین دوهرتی) می‌رود، یک واعظ جنجالی پروتستان و دوست قدیمی‌اش که به نظر می‌رسد موعظه‌ی کاملا مدرنش مستقیما برای مخاطبان فیلم بیان می‌شود. بعدا، کاترین در معرض خطر بزرگ شخصی، اصرار می‌ورزد که اسکیو گردنبند ارزشمندی را که هنری به او داده بود، بپذیرد و عملا هدف بدعت‌گذاری او را تضمین کند.

مجموعه‌ی کاملی از پروژه‌های اخیر درباره‌ی سلطنت بریتانیا، و به‌ویژه پرنسس دایانا، سعی کرده‌اند درک عمومی از آن نهاد قدیمی را تغییر دهند، اما در سال ۱۵۴۶، زمانی که «فتنه‌گر» اتفاق می‌افتد، پادشاه هنوز به عنوان یک شخصیت مقدس تلقی می‌شد. هنری به دلیل امتناع کلیسای کاتولیک روم از لغو ازدواج اولش، با آن در نزاع بود، و اکنون او و مشاوران مذهبی‌اش نگرانند که اصلاح طلبان پروتستان ممکن است کل سیستم را تضعیف کنند. آن‌ها اشتباه نکردند، و «فتنه‌گر» باهوش است که کاترین را به عنوان یک شخصیت مهم در تغییر انگلستان بازگو کند و فقط کمی از حد میگذرد.

ویکاندر هوش و متانت را به نقشش می‌آورد، اما او در منظره‌ای که عینوز از تودور انگلستان دارد نامناسب به نظر می‌رسد، البته برای تقریبا تمام ستاره‌هایی که نقش‌های سلطنتی را بر عهده می‌گیرند چنین اتفاقی می‌افتد. «فتنه‌گر» از سنت فیلم «مری ملکه‌ی اسکاتلند» (Mary Queen of Scots) جوزی رورک پیروی می‌کند که چند سال پیش ساخته شده است و مفاهیم جدید روز را به تصویری از زمان‌های نه‌چندان روشنفکرانه می‌آورد. بخش زیادی از هر دو فیلم صرف مشاهده‌ی این است که چگونه اشراف و رهبران کلیسای دربار سلطنتی به بهترین نحو مانور می‌دهند، اما تمام اینها تا حد زیادی خسته‌کننده است مگر اینکه از قبل اطلاعات کافی در مورد این شخصیت‌ها داشته باشید.

فیلمنامه‌ی هنریتا و جسیکا اشورث به طرز عجیبی اطلاعات کلیدی را از قلم انداخته است، مانند اینکه چگونه هنری در ازدواج با کاترین، مانع داستان عاشقانه‌ی بین توماس سیمور (با بازی سم رایلی) و بیوه شد. به نظر می‌رسد که پادشاه نسبت به توماس حسادت می‌کند، اما داستان پس‌زمینه که در رمان فرمنتل بخش بسیار مهمی را شکل می‌دهد در فیلم وجود ندارد. برادر بزرگ‌تر توماس، ادوارد (با بازی ادی مارسان) استراتژیک‌تر دیده می‌شود، اما به نظر می‌رسد عینوز بیشتر به نمایش لباس‌های مایکل اوکانر علاقه‌مند است تا اینکه مکانیزم چنین وفاداری‌های مخفیانه‌ای را روشن کند. پس از یک بارداری فرضی و چندین آزادی خلاقانه‌ی دیگر، این فیلم وحشتناک‌ترین حربه‌ی خود را رو می‌کند و کاترین را بر بالین پادشاه بیمار می‌نشاند. صحنه فانتزی خالص است و میراث پار را با بی‌توجهی آشکار به واقعیت‌ها بازنویسی می‌کند. این در حالی است که از نظر تاریخی، مردم به خاطر بدعت‌های نه‌چندان مهم‌تر سر بریده شده‌اند.

ایندی‌وایر- دیوید ارلیچ

تعداد زیادی فیلم در مورد هنری هشتم و اینکه چگونه همسران مختلف پادشاه انگلیسی مدام سر خود را از دست می‌دادند، ساخته شده است، اما تعداد کمی از آن‌ها بر روی ملکه‌ای متمرکز شده‌اند که موفق شد زنده بماند. کاترین پار نقش کمی در فیلم «بس جوان» (Young Bess) محصول ۱۹۵۳ دارد اما فیلم «فتنه‌گر» کریم عینوز این زن کاملا مترقی را در مرکز داستان به گونه‌ای که قبلا هرگز انجام نشده بود قرار می‌دهد.

و با این حال، علیرغم تلاش درست آن برای قالب‌بندی مجدد تاریخ، این درام تاریخی بی‌خاصیت نمی‌تواند کمکی کند. اما مانند یک داستان آشنا از توطئه‌ی دربار به نظر می‌رسد. حتی جود لاو که نقش پرخاشگرانه و ستیزه‌جویانه‌اش در قالب هنری هشتم که با رابرت شاو در «مردی برای تمام فصول» (A Man for All Seasons) و رابرت براتیون در «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) برابر است، برای تامین جرقه‌ی گمشده‌ی «فتنه‌گر» کافی نیست. عینوز زندگی پار را با یکپارچگی غیراصولی بازبینی می‌کند که بر خطری که او از طرف مردمش در معرض آن قرار می‌گیرد تاکید دارد و حتی گاهی اوقات او مسیر فیلمش را دنبال می‌کند تا نتیجه‌ای که ما از فیلم نمی‌گیریم را به ما گوشزد کند.

با این حال، کاملا احساس ناپختگی و سکون را منتقل می‌کند. وقتی «فتنه‌گر» آغاز می‌شود، کاترین توانسته چند سالی از ازدواج با هنری هشتم جان سالم به در ببرد و در طول این مدت او تبدیل به یک شخصیت مادری محبوب برای فرزندان مختلف پادشاه شده است. همسران دیگر پشت سر گذاشته شده‌اند. او با عموهای پسر ناتنی‌اش (با بازی ادی مارسان و سم رایلی) ارتباطی کلیدی دارد، و حتی در موقعیت خود به اندازه‌ای راحت است که کتابی به نام خودش منتشر کند و به اولین زن انگلیسی تبدیل شود که توانسته است این کار را انجام دهد. در خارج از دیوارهای قلعه، طاعون جولان می‌دهد و عقاید پروتستانی که به دنبال ناتوانی کلیسای انگلستان هستند در حال افزایش است. کاترین در داخل قلعه‌ی کپک‌زده‌ای که اکثریت قریب به اتفاق این فیلم در آن اتفاق می‌افتد، سعی می‌کند یکی از آن چیزهایی را که دیگران را می‌آشوبد از بین ببرد.

«فتنه‌گر» هرگز به اندازه‌ی صحنه‌هایی که هنری در یک جشن یا سرگرمی اجتماعی دیگر اداره می‌کند، از خود مطمئن نیست، زیرا نوسانات خلقی او هوای پارانویایی محسوسی را به هر کسی که او را می‌بینند منتقل می‌کند. ماهیت بنیادی فیلم عینوز کمک می‌کند تا مشخص شود که چقدر این موضوع وحشتناک است. کاترین باید امیدهای خود را برای آینده در مواجهه با چنین خطری حفظ کند. لحن‌های بی‌تکلف فیلم‌برداری معمولی هلن لووارت به «فتنه‌گر» اجازه می‌دهد تا در برابر سرسبزی کاذبی که حتی از یک بخش از دوره‌ی تودور انتظار داشتیم، مقاومت کند، در حالی که لباس‌های خیره‌کننده‌ی مایکل اوکانر به ما یادآوری می‌کند که حتی ثروت خانواده‌ی سلطنتی برای رهایی واقعی آن‌ها از پادشاه کافی نیست.

«فتنه‌گر» مکررا به شجاعتی می‌پردازد که مطمئنا برای کاترین لازم بود تا وظایف سلطنتی‌اش را همزمان با پرورش ایده‌های رادیکالی‌اش در خفا، با چهره‌ای خون‌سرد و بی‌تفاوت انجام دهد، اما خود فیلم نشان‌دهنده‌ی شجاعت عقاید او نیست. تنها در دقایق رو به پایان داستان، زمانی که عینوز و نویسندگانش به‌طور ناگهانی رئالیسم را با تاریخ اصلاح‌طلب عوض می‌کنند، فیلمشان مانند ادای احترامی مناسب به زنی دیده می‌شود که اصرار داشت تاریخ را با شرایط خودش بسازد.

هالیوود ریپورتر- دیوید رونی

در اوایل درام تاریخی ویژه و پرتعلیق کریم عینوز، شاه هنری هشتم، از ششمین و آخرین همسرش، کاترین پار، به خاطر کار عالی‌اش به عنوان نایب‌السلطنه در زمانی که در خارج از کشور مشغول جنگ بود، تمجید می‌کند. به تلاش‌ها برای محدود کردن قدرت او به مسایل پیش‌پا افتاده اهمیتی نمی‌دهد، و به او می‌گوید که دیگر لازم نیست «سر زیبای کوچک» خود را با چنین نگرانی‌هایی پر کند. ترس و تهدید از افکار مستقل زنان در دورانی که مردان قدرت مطلق محسوب می‌شدند و اختیار همه چیز را به دست داشتند، یکی از موضوعات اصلی این داستان عاری از حرارت فتنه‌های تودور است، که چشم‌انداز اولیه‌ی فمینیستی آن به‌طور یکپارچه در تار و پود روایت تنیده شده است.

عینوز، کارگردان برزیلی، بیش از ۲۰ سال است که فیلم‌های هیپنوتیزم‌کننده‌ی مالیخولیایی می‌سازد، از جمله درام‌های فریبنده‌ای مانند «مادام ساتا»، «صخره نقره‌ای» و جواهر قدرنادیده‌ی «زندگی نامرئی» و چندین مستند متمایز. اولین اثر انگلیسی‌زبان او، که از رمان تحسین شده‌ی «قمار ملکه» اثر الیزابت فرمنتل با فیلمنامه‌ی هنریتا و جسیکا اشورث اقتباس شده است، چیزی شبیه یک حرکت برای عینوز به حوزه‌ی بالقوه سخت‌تر درام تاریخی است. اما «فتنه‌گر»، علی‌رغم غوطه‌ور شدن در اتمسفر و تاریکی کشوری پوشیده از طاعون و تحت حکومت ظالمانه، با نگرش پرشور معاصر زنده است. از ترفندهای نابهنگام معمولی دوری می‌کند، در عوض مدرنیته‌ی خود و تاملات آن در مورد اختلاف جنسیتی و همسرآزاری را با ابزارهای ظریف‌تر القا می‌کند.

از بسیاری جهات، این یک پیش‌درآمد معنوی برای درام زندگی‌نامه‌ای «الیزابت» (Elizabeth) محصول ۱۹۹۸ است که کیت بلانشت در آن به نقش‌آفرینی پرداخته بود، حتی اگر دو پادشاه بین هنری هشتم و ملکه‌ی باکره وجود داشته باشند که در اینجا به عنوان یک زن جوان به‌شدت هوشیار توسط جونیا ریس تازه وارد به تصویر کشیده شده است.

مانند فیلم بلانشت، «فتنه‌گر» نقش اصلی فوق‌العاده‌ای را برای بازیگر زن فراهم می‌کند، کاری که آلیسیا ویکاندر با ذوق، اما همچنین با خویشتن‌داری و خودداری زنی که به خوبی می‌داند که پایان خوبی در انتظارش نیست آن را به انجام می‌رساند.

در بیشتر نمایش‌های حیله‌گرانه‌ی سلطنتی باستان، شخصیت ذاتا خوب کم‌ترین جذابیت را دارد. این اصلا در مورد کاترین با بازی ویکاندر صدق نمی‌کند. او علیرغم فسادی که پیرامونش را احاطه کرده است، بر عقاید ایده‌آلیستی خود ثابت‌قدم می‌ماند، عمدتا به توصیه‌های خود عمل می‌کند و آنقدر شجاع است که خطر توهین به پادشاه را اگر به معنای از بین رفتن حیثیت و آبروی خود باشد هم به جان می‌خرد.

از برخی جهات، عنوان فیلم یک انتخاب اشتباه است، زیرا کاترین طبق نظریات مرسوم فتنه‌گر نیست، اما قطعیت تعهد او حتی تحت بدترین فشارها نیز واضح است. ویکاندر که هرگز بر شجاعت غیرمعمول شخصیت تاکید نمی‌کند، ترس واقعی را در کنار عزم کاترین به تصویر می‌کشد.

روایت دائما جذاب با تصاویر مجلل و اغلب نقاشی‌گونه مطابقت دارد، با تجهیزات محتاطانه هلن لووارت فیلمبردار، این توهم را ایجاد می‌کند که فقط از نور طبیعی شمع‌ها، شومینه‌ها یا پنجره‌ها در فضای داخلی استفاده می‌کند. تولید و طراحی صحنه و لباس (به ترتیب هلن اسکات و مایکل اوکانر) نیز درجه یک هستند، از ظرافت لباس‌های شخصیت‌های برجسته و اصیل تا متعصبان افراطی در پوششی مندرس. برای طرفداران درام تاریخی این فیلم ارزش وقت گذاشتن دارد.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما