نقدها و نمرات انیمیشن «بنیادین»؛ دوستی آب و آتش (جشنواره کن ۲۰۲۳)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد انیمیشن بنیادین

انیمیشن «بنیادین» (Elemental) جدیدترین محصول پیکسار، به عنوان فیلم اختتامیه هفتادوششمین دوره جشنواره کن، ۲۷ می ۲۰۲۳ اکران شد. این درام کمدی عاشقانه به کارگردانی پیتر سون و صداپیشگی لیا لوییس و مامودو اثی، به گفته‌ی کارگردانش بیشتر به قدردانی و سپاس از پدر و مادر و درک فداکاری‌های آن‌ها می‌پردازد.

داستان انیمیشن «بنیادین» در شهری می‌گذرد که ساکنانش عناصر چهارگانه‌ی طبیعیت، یعنی آب، باد، خاک و آتش، با ظاهری انسان‌گونه هستند که باید تلاش کنند با تمام تفاوت‌هایشان در کنار هم زندگی کنند. داستان بیشتر حول دو شخصیت آب و آتش می‌چرخد که در تلاش برای یافتن نقاط مشترکشان با یکدیگر وقت می‌گذرانند.

پیتر سون هم به عنوان کارگردان و هم صداپیشه‌ی بسیاری از شخصیت‌های انیمیشنی کمپانی پیکسار شناخته می‌شود. او کارگردان انیمیشن «دایناسور خوب» (The Good Dinosaur) است و در انیمیشن‌های موفقی چون «راتاتویی» (Ratatouille)، «کارخانه هیولاها» (Monsters University)، «لایت‌یر» (Lightyear) و آثار بسیار دیگری به صداپیشگی و دستیاری طراحی پرداخته است.

انیمیشن «بنیادین» با امتیاز ۵۶ از ۱۰۰ و جمعا از بین ۶ رای در متاکریتیک (دو رای مثبت و چهار رای متوسط) نتوانست به اندازه‌ی آثار قبلی پیکسار نظر منتقدان را به خود جلب کند و تا حد متوسطی موفق ظاهر شد. تقریبا در تمام نظرات به این نکته اشاره شده است که این انیمیشن در روایت داستان خود خلاقیت تازه‌ای به کار نبرده و از همان چهارچوب‌ها و دستورالعمل‌های تکراری دیگر انیمیشن‌های پیکسار پیروی کرده است. با این حال چیزی که مورد توجه اکثر منتقدان قرار گرفته، سبک بصری خیره‌کننده و موضوع این انیمیشن است.

ورایتی- پیتر دبروج

امتیاز: ۶۰ از ۱۰۰

کارگردان پیتر سون به همراه تیمش در آخرین محصول کمپانی پیکسار از چهار عنصر آتش، آب، خاک و باد برای به تصویر کشیدن یک کلان‌شهر شلوغ و مدرن استفاده می‌کند. جزییات فیلم سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد اما ساختن جهانی برای روایت این داستان با شخصیت‌های انسانی شاید مناسب‌تر بود.

شهر بنیادین بسیار شبیه زوتوپیا است، با این تفاوت که در آن به جای گونه‌های مختلف جانوری، قطرات آبی ژلاتینی (آب) و مشعل‌های نارنجی درخشان (آتش) می‌بینیم. اما همان داستان تکراری را اینجا شاهد هستیم؛ تمثیلی که دیزنی برای نشان دادن تفاوت‌ها به کمک شخصیت‌های شکارچی و طعمه به کار برده بود، در «بنیادین» تکرار می‌شود و حتی یک کودک نوپا هم می‌تواند بفهمد که چرا دوستی برای آتش و آب سخت است.

در بنیادین هم با یک استعاره‌ی تکراری مواجهیم؛ بسیاری از والدین فرزندان خود را تحت فشار قرار می‌دهند تا نژاد یا مذهب خانوادگی را دنبال کنند، و در این انیمیشن سون می‌خواهد نشان دهد که یک عقیده و نظر جایگزین چیز بدی نمی‌تواند باشد. موضوعی که هر کودکی میلیون‌ها بار در تلویزیون و فیلم‌ها  شنیده و دیده است. این پیام ممکن است واضح باشد، اما پیدا کردن تطابق بین شهر بنیادین با دنیای واقعی کمی دشوار است، زیرا دلایل قاطعی وجود دارد که این شخصیت‌های مختلف نمی‌توانند کنار هم قرار بگیرند.

این پروژه همان رگه مفهومی انتزاعی فیلم‌های قبلی را دنبال می‌کند، اگرچه هر عنصر فاقد منطق داستانی بصری است. احساسی‌ترین لحظه فیلم بین امبر و پدرش اتفاق می‌افتد، زمانی که زن جوان آتشین اعتراف می‌کند که می‌خواهد برای زندگی خود کار دیگری انجام دهد و به پدرش می‌گوید که اداره‌ی یک مغازه هرگز رویای او نبود، بلکه رویای پدرش بود. این صحنه عالی است، برای اینکه به نظر می‌رسد از زندگی واقعی آمده است.

هالیوود ریپورتر- جوردن مینتزر

امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

«بنیادین»، بیست‌وهفتمین فیلم استودیو پیکسار، تمام عناصری را که یک فیلم عالی پیکسار نیاز دارد در خود جای داده است؛ یک طرح مفهومی برجسته که فقط از طریق انیمیشن‌های رایانه‌ای پیشرفته و خیره‌کننده قابل ارائه است، یک موضوع جدی و فراگیر در مورد اختلافات قومی و اختلاف نژادی، لحظات طنز مناسب برای بچه‌ها و برای بزرگسالان و در نهایت طرحی که تمام نکات درست را دقیقا در زمان مناسب به نمایش می‌گذارد.

شاید اینطور به نظر برسد که «بنیادین» اولین اثر پیکسار است که کاملا توسط هوش مصنوعی ساخته شده، نه فقط هوش مصنوعی که تمام تصاویر را محاسبه می‌کند، بلکه به معنای واقعی کلمه الگوریتمی ارائه می‌دهد که یک فیلم تماما پیکساری را خلق می‌کند.

در «بنیادین» همه چیز بسیار آشنا به نظر می‌رسد. اما آن فاکتور غافلگیرکننده در این مرحله به نوعی از بین رفته، و چیزی که برای ما باقی مانده، شبیه دیگر فیلم‌های پیکسار است.

تقریبا یک یا دو دقیقه طول می‌کشد تا متوجه شوید که فیلمی که توسط پیتر سون کارگردانی، و توسط جان هوبرگ، کت لیکل و برندا هسوئه نوشته شده است، یک غول بزرگ و بسیار گران و استعاره‌ای از مهاجرت و طرد شدن. سون گفت که برای این داستان از تجربیات خانواده‌اش هنگام ورود کره‌ای‌ها به نیویورک الهام گرفته است، مکانی که در اینجا به یک کلان‌شهر چشم‌نواز به نام شهر بنیادین تبدیل شده است.

تمثیل مهاجرتی که سون و ارتش انیماتورهایش خلق کرده‌اند، هم ارزشمند و هم به موقع به نظر می‌رسد، به‌ویژه در زمانه‌ای که آمریکا به سمت بیگانه‌هراسی می‌رود که شاید از دهه ۱۹۲۰ تا کنون دیده نشده باشد. تکان‌دهنده‌ترین عنصر در «بنیادین»، شخصیت برنی است، یک خارجی سخت‌کوش که هر کاری می‌تواند برای حمایت از خانواده‌اش در شهر بزرگ انجام می‌دهد، در مغازه‌ی ساده‌اش زحمت می‌کشد و در عین حال تلاش می‌کند تا برخی از سنت‌های سرزمینش را حفظ کند.

داستان این انیمیشن فراتر از یک عاشقانه بین امبر و وید است و دقیقا تا همان جایی که فکر می‌کنید پیش می‌رود و بر سختی‌های بسیاری، چه شخصی و چه اجتماعی، که مردم از نژادهای مختلف با آن‌ها مواجهند، تاکید می‌کند. اگر پیکسار با آن خط داستانی ریسک بیشتری می‌کرد، ممکن بود مخاطبان کمتری را نسبت به آن چیزی که چنین پروژه‌ای برای سودآوری نیاز دارد می‌توانست راضی کند، اما ممکن بود فیلمی همتراز با برخی از بهترین آثار خود ارائه دهد. در عوض، همه عناصر کاملا در جای خود قرار می‌گیرند، تا جایی که آب در نهایت آتش را خاموش می‌کند و ما بدون هیچ تاثیری به حال خود رها می‌شویم.

انیمیشن بنیادین

ایندی‌وایر- سیدهانت آدلاکا

امتیاز: ۷۵ از ۱۰۰

«بنیادین» یک داستان استعاره‌ای درباره‌ی مهاجران است که با عاشقانه‌ای واقعا تکان‌دهنده زینت داده شده. این فیلم اغلب در جزییات مفهومی خود گم می‌شود، اما در عین حال، گاهی اوقات تصاویر خیره‌کننده و زیبایی‌شناسی قابل تاملی را ارائه می‌دهد، مانند موسیقی فوق‌العاده تاثیرگذار توماس نیومن با الهام از فرهنگ هند. در نتیجه «بنیادین» فیلمی است که بهترین‌ها را تجسم می‌کند.

از همان ابتدا، داستان «بنیادین» منعکس‌کننده جزییات گسترده تجربه مهاجران آمریکایی است، اما در ابتدا به آرامی و سپس نسبتا به سرعت به هم می‌ریزد. این فیلم جزئیاتی را از فرهنگ‌های مختلف واقعی استخراج می‌کند تا جامعه خود را شکل دهد که از ترکیبی از سنت‌های جزئی وام گرفته شده از فرهنگ‌های مختلف آسیای شرقی، خاورمیانه و اروپا، و لهجه‌هایی که به نظر می‌رسد بین ایتالیایی، اسپانیایی و ایرانی تغییر می‌کند، زاده شده است.

این درهم‌آمیزی نژادی یک ایده بسیار بد با نیت خوب است، اما خوشبختانه، عناصر شخصی‌تر داستان اغلب به اندازه‌ای قوی هستند که می‌توان این جزییات نامطلوب را موقتا کنار گذاشت. لومن، جدا از اینکه با تکنیک‌های انیمیشنی واقعا ماورایی رندر شده است همچنین از جمله شخصیت‌های کمیاب پیکسار است که با یک معضل فرهنگی آزاردهنده تعریف شده.

به لطف برخی تصاویر زیبا و چشم‌نواز که از نحوه تعامل اسرارآمیز نور با هر دو شخصیت در طول مونتاژ به وجود آمده است، فیلم زمانی که هیچ کس صحبت نمی‌کند جان می‌گیرد. «بنیادین» ممکن است مملو از جذابیت‌های فرهنگی باشد اما موسیقی آن تنها انتخاب ظریفی است که مفاهیم دوفرهنگی را که فیلم چنان ناامیدانه در تلاش است دراماتیزه کند، به‌طور کامل تجسم می‌بخشد. علیرغم جهان‌سازی گیج‌کننده‌ی «بنیادین»، این انیمیشن حتی اگر در رساندن منظورش درباره مهاجران ضعیف عمل کرده، و بیشتر یک درام شخصی چندلایه را در خود پنهان کرده باشد لحظات جذابی برای تماشا دارد.

اسکرین دیلی- تیم گریرسون

امتیاز: ۵۰ از ۱۰۰

جدیدترین محصول پیکسار که داستانی صمیمانه در مورد شکل زندگی نسل دوم مهاجران دارد، یکی از برجسته‌ترین انیمیشن‌های آن از نظر بصری است، اگرچه احساسات زیربنایی آن با داستانی آشنا و به هم ریخته ترکیب می‌شوند. «بنیادین» دنیایی را تصور می‌کند که در آن چهار عنصر – باد، آب، آتش و خاک – موجودات زنده‌ای هستند که در یک شهر زندگی، و برخی از همان تعصبات جامعه انسانی ما را بیان می‌کنند. فیلم می‌تواند کاملا تاثیرگذار باشد، به‌ویژه زمانی که بر روی عشق غیرمحتمل بین شخصیت آتش و شخصیت آب تمرکز می‌کند که متوجه می‌شوند بیشتر از آنچه فکر می‌کنند با یکدیگر اشتراک دارند.

کارگردان پیتر سون از تجربه خود به عنوان یک مهاجر نسل دوم برای داستان زنی آتشین استفاده می‌کند که از پدر خود آموخته است که به سایر عناصر – به ویژه آب که می‌تواند آتش را خاموش کند – بی‌اعتماد باشد. «بنیادین» حاوی ایده‌های متفکرانه‌ای در مورد نابرابری اقتصادی و درگیری‌های شهری است. این فیلم از دنیای خود به عنوان استعاره‌ای برای نژادپرستی و بیگانه‌هراسی استفاده می‌کند، اما امبر و وید نه تنها عناصر متفاوت، بلکه از اقشار مختلف اجتماع محسوب می‌شوند.

دان شنک طراح تولید، شهر بنیادین را به عنوان یک کلان‌شهر جذاب و با فناوری پیشرفته تصور می‌کند. اما پیش‌فرض «بنیادین» نسبت به دیگر فیلم‌های پیکسار، مانند «داستان اسباب‌بازی» و «درون و بیرون» منحصربه‌فرد نیست.

در این انیمیشن داستانی در مقیاس کوچک‌تر در مورد تنشی وجود دارد که مهاجران نسل دوم بین رهایی و احترام به فداکاری‌هایی که والدینشان برای آوردن آن‌ها به سرزمینی جدید انجام داده‌اند با آن مواجه می‌شوند. امبر پدرش را دوست دارد، اما در نهایت متوجه می‌شود که زندگی او را نمی‌خواهد، و می‌داند که خانواده‌اش از ملاقات او با شخصیت آب استقبال نمی‌کنند. این اضطراب‌ها باید اصطکاک دراماتیک‌تری ایجاد می‌کردند. حتما شما هم با تماشای این انیمیشن متوجه خواهید شد که موسیقی احساس‌برانگیز توماس نیومن برخی از بهترین آثار او را در داستان‌های قبلی پیکسار تداعی می‌کند، مانند مضامین رمانتیک «وال ای» (Wall-E).



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X