نقدها و نمرات فیلم «باشگاه صفر»؛ یک فرقه خطرناک در مدرسه (جشنواره کن ۲۰۲۳)
فیلم «باشگاه صفر»(Club Zero) محصول مشترک کشورهای اتریش، آلمان، فرانسه، دانمارک و بریتانیا در جشنواره کن ۲۰۲۳ اکران شد. این درام دلهرهآور به کارگردانی جسیکا هاسنر و با بازی میا واشیکوفسکا، متیو دومی و السا زیلبرشتاین، در اولین نمایش خود در هفتادوششمین دوره جشنواره کن چندان موفق ظاهر نشد و نقدهای خوبی دریافت نکرد.
جسیکا هاسنر کارگردان اتریشی «باشگاه صفر» پیش از این هم سابقهی حضور در جشنوارهی کن را داشت. او در سال ۲۰۰۱ با فیلم «ریتای دوستداشتنی» (Lovely Rita) در بخش نوعی شرکت کرد و سه سال بعد در سال ۲۰۰۴ با فیلم «هتل» (Hotel) در بخش رقابتهای اصلی، و در سال ۲۰۱۴ با فیلم «عشق دیوانه» (Amour Fou) مجددا در بخش نوعی نگاه حضور پیدا کرد. علاوه بر شرکت در رقابتها، او در سال ۲۰۱۶ به عنوان یکی از منتقدان بخش نوعی نگاه جشنواره کن هم حضور داشت. داستان فیلم امسال هانسر دربارهی یک مدرسهی نخبه است که با ورود یک معلم تغذیه و دستورالعملهای عجیب برای چند دانشآموز، آنها را به سوی پایانی شوکهکننده سوق میدهد.
فیلم «باشگاه صفر» از ۱۱ منتقد جشنواره امتیاز ۱.۶ از ۴ گرفت و یکی از منتقدان فیلم را به شدت ضعیف توصیف کرد. با تمام نقدهای ضعیف، فیلم به موضوع مهمی میپردازد که آن را برای تماشا ارزشمند میکند.
گاردین- پیتر بردشاو
«باشگاه صفر» یک فیلم عاری از طنز و بیهوده است که دربارهی عناصر نمایشی خود حرف ارزشمندی برای گفتن ندارد؛ حرفهایی دربارهی تصویر بدنی، اختلالات خوردن و مصرفگرایی غربی. هشدار بازدارندهی ابتدای فیلم در مورد این مسایل، چه از روی کنایه باشد چه نه، فریبنده است. دیالوگها به شیوهای نادرست بیان میشوند و گیجکننده هستند و این درام سخت، ما را مانند پلکانهای اشر سردرگم میکند. اما مطمئنا فیلمبرداری مارتین گشلاخت به خوبی انجام شده و بک رینفورد طراحی صحنه را به دقت انجام داده است. اخیرا فیلمهایی ساخته شدهاند که با جسارت و طنز به اختلالات غذا خوردن پرداختهاند، مانند «ضیافت» (A Banquet) به کارگردانی روث پکستون و «شگفتی» (The Wonder) به کارگردانی سباستین للیو، اما آنها وضوح و قدرتی داشتند که «باشگاه صفر» ندارد.
به نظر میرسد فیلم ایدههای آشکارا ابزورد را به سخره میگیرد. در اصل به ماهیهای خیالی در یک بشکه اشاره میکند و میگوید که این ماهیهای خیالی مستحق تیراندازی، و افرادی که با اسلحه به سمت آنها نشانه میروند، سنتی و احمق هستند. هیچ کس در واقع کلمات «بولیمیا» و «بیاشتهایی» را با صدای بلند بیان نمیکند، و مشخص نیست که آیا اجتناب از این اصطلاحات آشکار یک انتخاب هنری است، اظهار نظر در مورد انکار یک حقیقت، یا فقط راهی برای دور زدن مشکل آشکار طرح است.
ورایتی- اوون گلیبرمن
جسیکا هانسر، کارگردان تریلر فوقالعاده جسورانه و آزاردهندهی «باشگاه صفر» با موضوع اختلال غذا خوردن، پتانسیل تبدیل شدن به یک فیلمساز مهم را دارد. «باشگاه صفر» فیلمی نیست که همه دوست داشته باشند، اما با ترکیبی هیچکاکی و کراننبرگی و «دهکده نفرینشدگان» (Village of the Damned) و «سوپراستار: داستان کارن کارنتر» (Superstar: The Karen Carpenter Story) تاد هینز، جذابتر و از لحاظ ذهنی محرکتر است.
پیشفرض سوزانندهی «باشگاه صفر» این است که بیاشتهایی نهادینه شده است و به عنوان نوعی از انضباط شخصی، ارزشهای اخلاقی برتر و باور مذهبی آموزش داده میشود. دانشآموزان، با کمتر خوردن غذا، فکر میکنند که روی محیط زیست سرمایهگذاری میکنند و با قدرت این حقیقت را باور دارند. لذت بردن از غذا، برای آنها، با لذت از پرهیز زیاد جایگزین میشود. و این تازه شروع ماموریت خانم نواک است. فیلم دربارهی افرادی است که به دنبال روشهای افراطی برای مقابله با بیگانگی و اضطراب شدید خود هستند.
«باشگاه صفر» همچنین حکایتی از ربوده شدن بچهها از والدینشان توسط ایدههای بدی است که فرهنگ به خورد آنها میدهد. هفت دانشآموز کلاس خانم نواک واکنشهای متفاوتی نسبت به ایدئولوژی او دارند. برای راگنا (با بازی فلورانس بیکر)، یک ژیمناست که از پیش با والدینش رابطهای پرچالش دارد، انجیل کمخوری بلافاصله به یک راهنما تبدیل میشود. فرد (با بازی لوک بارکر)، یک رقصندهی باله، دیابتی است، و برایش جالب است که بتواند مصرف انسولین را ترک کند. اما بن (با بازی ساموئل دی. اندرسون) که مادر مجرد انگلیسیاش (با بازی آماندا لارنس) که شبیه شخصیت «والاس و گرومیت» به نظر میرسد، دوست دارد برای او غذاهای زیادی بپزد، با قطع این ارتباط تهدید میشود. در نتیجه مقاومت میکند. به همین دلیل است که خانم نواک سایر دانشآموزان را تحت فشار قرار میدهد تا به او فشار بیاورند. السا (با بازی کسنیا دورینت) در حال حاضر بولیمیک (کسی که نمیتواند مانع از پرخوری شود و در نهایت با استفراغ کردن خودش را کنترل میکند) است، بنابراین، همانطور که خواهیم دید، آمادهی تبدیل شدن به وحشتناکترین شاگرد خانم نواک است.
چیزی که در «باشگاه صفر» میبینیم، شکلگیری یک فرقه است. چیزی که هاسنر را که اهل اتریش است (این دومین فیلم انگلیسی زبان او است) به چنین فیلمساز ماهر و جسوری تبدیل میکند این است که او شما را در تمام لایههای در هم تنیدهی وسواس، ناامنی، مطابقت و ایمان به ذهنیت فرقه میکشاند. بچهها خودشان را با نسخهی جدیدی از خودشان جایگزین میکنند. که به نوعی یکی از داستانهای زمان ما است. و همانطور که آنها اغوا میشوند، خانم نواک آنها را با سطح بعدی خلوص آشنا میکند. باشگاه صفر به عنوان شیوهای از زندگی آنقدر رادیکال است که فرهنگ هرگز اجازهی تحقق آن را نمیدهد. اما این نهایت در غذا خوردن آگاهانه است؛ درک اینکه اصلا نیازی به غذا خوردن ندارید.
«باشگاه صفر» یک فیلم هیجانانگیز است. موسیقی، اثر مارکوس بایندر، یک شگفتی شبحوار و در عین حال طنز است؛ پر از طبلهایی که شبیه پسزمینهی مناجاتهای هرا کریشنا به نظر میرسند. این فیلم به مجموعهای از دوئلهای قدرت بین دوشیزه نواک و مدیر مدرسه، خانم دورست (با بازی سیدسه بابت نادسن) و همچنین والدینی تبدیل میشود که هر چه بیشتر عصبانی میشوند، تاثیر خود را بیشتر از دست میدهند. شما میتوانید به نوجوانان دستور دهید تا کارهای خاصی انجام دهند، اما نمیتوانید با زور با یک اختلال غذا خوردن – یا یک فرقه – مبارزه کنید، به خصوص اگر این فرقه مبتنی بر یک ایدهی شکستخوردهی سبقت از رقیب باشد. وقتی السا، با پرخوری عصبیاش، در اتاق خوابش با والدینش روبرو میشود و به آنها نشان میدهد که برتری غذایی جدیدش واقعا چه معنایی دارد، این صحنه آنقدر هولناک است که باعث ایجاد یک کاتارسیس بیرحمانه میشود.
ایندیوایر- دیوید ارلیچ
هاسنر در «جو کوچولو» محصول سال ۲۰۱۹، وابستگی روزافزون جهان به داروها را که داروهای ضد افسردگی را به یک نیروی بیگانهی غیرانسانی تشبیه میکرد، زیر سوال برد. او با «باشگاه صفر» به همان اندازه ناچیز اما کمتر قابل توضیح، با کمدی سیاه دربارهی خطرات احتمالی اعتماد بیش از حد به معلمان مدرسهی بازمیگردد.
البته، هیچ مشکلی ذاتا در ساختن فیلمی با آن موضوع یا هر موضوعی وجود ندارد. موارد بسیار بهتر از نگرانیهای مشابه استخراج شدهاند، اغلب در پاسخ به مستبدان که کلاسهای درس را خط مقدم جنگ فرهنگی با تفکرات فاشیستی خود میدانند. اما هاسنر به نحوی موفق میشود طنزی از «سلامتی» اینستاگرام و رویکرد پوچ نسل زد به مشکلات جهان را به شکلی غیرعمدی در مقابل افرادی که او ادعا میکند باید «محترمترین اعضای جامعه» باشند، تبدیل کند. تحسین نکردن جسارت هاسنر همیشه سخت بوده است، اما این بار جسارت داستانسرایی او در نهایت به یک توهین وحشتناک تبدیل میشود.
«باشگاه صفر» را میتوان بهعنوان یک افسانهی مدرن دربارهی جهانی که در آن رادیکالگرایی به نیاز جدیدی برای هویت شخصی تبدیل شود توجیه کرد، اما چنین برداشتی هم به شما بستگی دارد. همچنین حواس را از واقعیت فیلمی که نمیداند چه کسی را سرزنش کند، منحرف میکند. آیا مشکل والدین پرمشغله است؟ آیا معلمان مدرسه بچههای ما را شستشوی مغزی میدهند؟ یا آیا نوجوانان سازشناپذیر امروزی در معرض این خطر منحصربفرد هستند که آرمانهایشان علیه آنها مسلح شود؟ هیچ یک از این فرضیهها منحصربهفرد نیستند، اما تمام آنها در اینجا ضعیف بیان شدهاند.
هالیوود ریپورتر- لزلی فلپرین
«باشگاه صفر» عملا داستان عامیانهی کلاسیک اروپای میانه یعنی «نینواز هاملین» (The Pied Piper of Hamelin) را تکرار میکند. میا واشیکوفسکا در نقش یک «معلم تغذیه» شاد و پرانرژی و همیشه خندان معرفی میشود. او دانشآموزان خود را به پیوستن به فرقهی اختلال غذا خوردن تشویق، و در ابتدا فواید معجزهآسای سلامتی و محیط زیست را برایشان موعظه میکند.
فیلمنامه که توسط هاسنر و شریک فیلمنامهنویس همیشگی او جرالدین باژارد نوشته شده است، به وضوح چندین هدف شایسته را در نظر دارد؛ صنعت سلامتی و رژیم غذایی و تاثیرگذاری شوم آن، و والدین پریشان و گاهی ریاکار که علائم بیماری روانی را در فرزندان خود نمیبینند، نظارت ضعیفی که در مدارس خصوصی وجود دارد و جنبش بسیار بحثبرانگیزی که بیاشتهایی را به صورت آنلاین ترویج میکند. تمام اینها یک بازی منصفانه است.
مشکل اینجا است که فیلم بیش از حد برای بیان طنز خود سیاه است. متاسفانه مشکلسازترین مولفه کمتجربه بودن بازیگران جوانتر است که بسیاری از آنها برای اولین بار در یک فیلم بازی میکنند و کارگردان خوبی هم برای هدایت نداشتند. البته این بهانهی خوبی نیست که مجبور باشند دیالوگهای خود را اغلب با عبارتهای عجیب و به زبان انگلیسی ارائه کنند؛ گفتوگوهایی که گاهی به نظر میرسد از آلمانی توسط هوش مصنوعی برایشان ترجمه شده است.