نقدها و نمرات فیلم «آناتومی یک سقوط»؛ محاکمه نهاد خانواده (جشنواره کن ۲۰۲۳)
فیلمسازی فرانسوی ژوستین تریه که یکی از هفت کارگردان زن حاضر در جشنوارهی کن امسال است، برای دومین بار به شهر کن پا گذاشته است. آن هم با فیلم «آناتومی یک سقوط» (Anatomy of a Fall) با نقشآفرینی بازیگر توانمند آلمانی زاندرا هوله. این بازیگر آلمانی در فیلم «منطقهی منافع» جاناتان گلیزر هم خوش درخشیده است و یکی از بختهای اصلی کسب جایزهی بهترین بازیگر زن این جشنواره است. تریه برای دومین بار پس از فیلم «پیشگو» (Sibyl) در سال ۲۰۱۹ توانسته است جواز حضور در بخش رقابتی جشنوارهی کن را به دست آورد. فیلمسازی خوشآتیه که در تلاش است با ساختن آثاری مهیج، برای خودش نامی در سینمای فرانسه دست و پا کند.
داستان فیلم دربارهی یک زوج به نامهای ساموئل (با بازی اسوان آرلو) و ساندرا (با بازی زاندرا هوله) است. هم زن و هم شوهر نویسنده هستند اما ساندرا نویسندهی موفقی است و در مقابل چشمهی خلاقیت ساموئل خشک شده و با کار پارهوقت تدریس گذر عمر میکند. این دو پسر ۱۱ سالهای به نام دنیل دارند که طی تصادفی، بینایی خود را از دست داده و سبب شده است که زندگی زناشویی این زوج با تنشی جدی روبهرو شود. ماجرا از جایی شروع میشود که پسر خانواده هنگام بازگشت به خانه پدر خود را غرق در خون و دراز روی زمین پیدا میکند مرگی مشکوک که در ابتدا تصور میشود یک خودکشی بوده اما بعدا انگشت اتهام به سمت ساندرا نشانه میرود و او را برای ارتکاب این قتل مرموز به دادگاه میکشاند گرچه تا آخرین لحظه واقعا معلوم نیست که دقیقا چه اتفاقی افتاده و طی سالها چه بر سر اعضای این خانواده آمده است.
جدول ارزیابی منتقدان نشان میدهد که «آناتومی یک سقوط» با کسب نمرهی ۳ از ۴، تا اینجای کار جشنواره یکی از بختهای اصلی کسب نخل طلا است و صدرنشین جدول امتیاز منتقدان است. منتقدان بازی زاندرا هوله را ستودهاند و بر این باور هستند که کاراکتر ساندرا و پیچیدگیهای فراوان او، مایهی ماجرا را شکل میدهد و تریه با به تصویرکشیدن این درام دادگاهی با کنترلی همه جانبه روی خط روایی، فروپاشی نهاد خانواده را در این فیلم مجسم میکند.
ورایتی – پیتر دبروج
بسته به اینکه چه سوالی دربارهی گناهکار یا بیگناهبودن کاراکتر اصلی بپرسید، «آناتومی یک سقوط» ژوستین تریه مثل فیلم «دختر گمشده» دیوید فینچر اما از نوع وارونهی آن است. نویسندهای ناکام و درمانده به دلایلی مشکوک میمیرد و سر نخهایی را به جا میگذارد که دامان همسرش را میگیرد.
اگر مرگ این مرد خودکشی بود و این فیلم دو زبانه (نیمه انگلیسی) در آن جهت حرکت میکرد، ظلم بسیار بدی در ادامهی فیلم روا داشته میشود، جایی که همسر سوگوار او به دادگاه کشیده میشود و به خاطر مرگ او محاکمه میشود. فرزند ۱۱ سالهشان فکر و ذکرش این است که بفهمد دقیقا چه اتفاقی افتاده و آیا این اتفاق شوم به منزلهی مرگ زندگی زناشویی والدینش نیز تلقی میشود؟
تریه سراغ ژانری آشنا یعنی درام دادگاهی رفته و آن قالب را در ذهن خود تغییر داده، چیزی شبیه به فیلم «عمر مقدس» آلیس دیوپ؛ گرچه این دو کارگردان مسیر متفاوتی را طی کردهاند. در حالی که فیلم دیوپ مثل الماس تیز و نیشدار بود به شدت تابع قالب اصلی، فیلم تریه در دقایق پایانی نفسگیر خود متهم بیرحمش را نگه میدارد و با سبک شبه مستند و انتخاب روایتی نیشدارتر، در مدت زمان زمان دو ساعت و نیم نمایش فیلم خود رازهای این زوج خیالی را میکاود و آنها را فاش میکند.
درست مثل زمانی که پسر خانواده چیزهای وحشتناکی را دربارهی والدینش میفهمد و مجبور است که در پایان یکی از آنها را باور کند، تریه هم مخاطبش را سر دو راهی مشابهی میگذارد. آیا ما گیج و سردرگم اتفاقی هستیم که برای مرد خانواده اتفاق افتاده و سر این بحث میکنیم که ساندرا گناهکار است یا نه یا اینکه این فیلم نامتعارف و بالغ را با تمامی لایههایش دنبال میکنیم که به ندرت در خط سیر خود از حقایق این رابطهی قرن بیست و یکمی حرف میزند؟
گاردین – پیتر بردشاو
در گذشته دربارهی کارهای ژوستین تریه تردید داشتم اما درام دادگاهی او دربارهی قتلی مرموز، با فرجام و عنوانی دوپهلو بسیار جذاب است. برای من یادآور بسیاری از صحنههای اقتباس بیلی وایلدر از نمایشنامهی آگاتا کریستی به نام «شاهدی برای محاکمه» است یا درام تلویزیونی دهه نودی نادیدهگرفتهشده و فراموششدهی استیون بوچکو یعنی (Murder One).
صراحت همراه با متانت زاندرا هوله در مقام بازیگر چیزی است که بافت فیلم، مایه و نیروی احساسی آن را شکل میدهد. او این بافت قوامیافته را در نوعی واقعیت قابل دسترس قرار میدهد: ما خود به خود با او همدردی میکنیم. با این حال تریه به ما نشان میدهد که او قادر است دروغهایی بگوید که به راحتی رو میشوند، دروغهایی که از قضا تقریبا قابل باور نیز هستند چون هوله شخصیت ظاهرا موجه و راستگویی دارد.
فیلم حامل پیچشهای سنتی و بازگشتهای دراماتیک نیست اما فاصلهی خود را به خوبی با مخاطب حفظ میکند و به ما اجازه میدهد کنجکاو این باشیم که آیا ساندرا گناهکار است یا نه و تا پایان ماجرا دائما حدس و گمانهای خود را مطرح میکنیم. درامی ملایم و بیسر و صدا که البته یک چیز تفکربرانگیز قوی درون خود دارد.
ایندیوایر – بن کرول
«آناتومی یک سقوط» میخواهد همه را مجاب کند که فضای دادگاه پرثمرترین زمین تاریخ سینما است و به فیلمسازان پیشگام هم انگیزه و هم فرصت این را میدهد که ساختارهای اجتماعی را به دادگاه بکشند. از آنجا که این فیلم پر سر وصدا، نهاد خانواده و زندگی زناشویی را به جایگاه محاکمه کشانده است، تنشها و آستانههای سست و نامعقول زندگی را در برابر نور بیرحم و منطقی نظام قانون قرار میدهد که در هنگامهی بحران به دنبال برقراری نظم است. زاندرا هوله در نقشی که آشکارا برای او ساخته شده است، میدرخشد و در نقش نویسندهای ظاهر شده است که متهم به قتل همسر خود است، چیزی که او به شکلی ترسناک در یکی از نوشتههایش آن را پیشبینی کرده است. «آناتومی یک سقوط» پر است از سرنخها یا اتفاقاتی تصادفی بسته به اینکه چه کسی میپرسد و چه کسی گوش میدهد.
اما «آناتومی یک سقوط» در واقع تماما دربارهی محاکمه و دادگاه نیست و صرفا به دنبال شکاف بین تجربه و احساس نیست و در درخشانترین حالت خود فیلمی است که نابودی یک خانواده را با دقتی سرد و بیروح بررسی میکند. اگر هنرمندی به خاطرات خود متکی است، چرا کابوسهای خود را نیز به اشتراک نگذارد؟ چرا یک گردباد قطبی ایجا نکند که حقیقت را زیر تخیل خرد کند، گردبادی که از مشاجرهی شب گذشته و بدترین ترسهای فردا نشئت میگیرد؟ گردبادی که ذهن را پرواز میدهد و قلب را برای سقوطی مهیب آماده میکند.
هالیوود ریپورتر – جان فروش
بسیاری از جذابترین فیلمهای فرانسوی امروزی توسط کارگردانان زن ساخته میشود و «آناتومی یک سقوط» ژوستین تریه قدمی هیجانانگیز و رو به جلو برای فیلمسازی است که به نظر میخواهد خودش را در مقیاس بینالمللی به همه معرفی کند.
با بازی بازیگر معرکهای مثل زاندرا هوله در نقش رماننویس آلمانی که به خاطر قتل شوهر خود در دادگاه است، این فیلم درامی مهیج و به شکل لذتبخشی غنی است: بخشی از آن مربوط به رویهی قانونی، بخشی از آن تصویری از زنی پیچیده، بخشی از آن نگاهی به زندگی زناشویی که در آستانهی فروپاشی است و بخشی دیگر نیز روایتی از رسیدن به سن بلوغ. «آناتومی یک سقوط» بیشتر از هر چیزی دربارهی غیرقابلدرکبودن ذاتی یک شخص، یک رابطه و امکانناپذیری مخاطرهآمیز تلاش برای درک اینها است، چه کودکی که تصور درستی از والدینش ندارد یا دادگاهی که در تلاش برای منطقی جلودادن یک مظنون نفوذناپذیر است. به عبارت دیگر، این فیلمی است که به داستانسرایی علاقه دارد، داستانهایی که ما به دیگران دربارهی خودمان میگوییم و آنهایی که ما به عنوان یک فرد و بخشی از یک جامعه دربارهی دیگران به خودمان میگوییم.
این فیلم یک اثر کنترلشده از تریه است که در آن کار احمقانهای انجام نمیدهد و اینجاست که پی به هوشمندی او میبریم و از خود میپرسیم چرا او چنین داستان جذابی را سر هم کرده است و یا چگونه چنین بازی حیرتانگیزی را از بازیگر اصلی خود گرفته است؟
تحلیل خوبی بود