نقدها و نمرات فیلم «فردایی روشن‌تر»؛ تلاش‌های ناکام یک کارگردان (جشنواره کن ۲۰۲۳)

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
نقد فیلم فردای روشن‌تر

دومین فیلم ایتالیایی که در بخش اصلی رقابت‌های جشنواره کن ۲۰۲۳ شرکت می‌کند، کمدی درام «فردایی روشن‌تر» (A Brighter Tomorrow) به کارگردانی نانی مورتی است.

مورتی، کارگردان این فیلمِ (به نقل از خودش) پیچیده و پرهزینه، سابقه‌ی درخشانی در جشنواره کن دارد. او سال ۱۹۹۴ برای فیلم «خاطرات عزیز» (Dear diary) جایزه‌ بهترین کارگردانی، و سال ۲۰۰۱ برای فیلم «اتاق پسر» (The Son’s Room) نخل طلا را دریافت کرد. علاوه بر این‌ها نانی مورتی فیلم کوتاه «روز افتتاحیه کلوزآپ» (Opening Day of Close-Up) را به قصد ستایش فیلم «کلوزآپ» (Close-Up) عباس کیارستمی و انتقاد از نحوه‌ی اکران این فیلم در ایتالیا ساخت که در بخش خارج از مسابقه جشنواره‌ کن همان سال به نمایش درآمد.

«فردایی روشن‌تر» به سال ۱۹۵۶ برمی‌گردد. سالی که یک کارگردان (با بازی خود نانی مورتی) و تهیه‌کننده (با بازی مارگریتا بوی) در حال ساخت فیلمی اقتباسی هستند.

جدول امتیاز منتقدان جشنواره‌ی کن ۲۰۲۳

جدول امتیاز منتقدان جشنواره‌ی کن ۲۰۲۳

«فردایی روشن‌تر» از دوازده منتقد جشنواره ۱.۳ ستاره دریافت کرد و بسیاری این فیلم را خسته‌کننده و گیج‌کننده توصیف کردند.

اسکرین دیلی – لی مارشال

آخرین اثر نانی مورتی، کمدی فرامتن متراکم و خودارجاعی (اما خودانتقادی)، یک ماجراجویی گاه آزاردهنده اما عمدتا سرگرم‌کننده بر پایه‌ی عقاید و هراس‌های یک هنرمند سالخورده است، که به زیبایی با اظهار نظر یک تماشاچی ایتالیایی مسن، هنگام پخش تیتراژ پایانی خلاصه می‌شود: «نانی همیشه یه جور فیلم می‌سازه. با اینکه الان پیر و خسته است، من این فیلم را دوست داشتم».

خود مورتی در «فردایی روشن‌تر» نقش یک کارگردان امروزی روان‌رنجور را بازی می‌کند که در تلاش است فیلمی را با پس‌زمینه‌ای از سیاست‌های چپ‌گرای دهه ۱۹۵۰ ایتالیا بسازد. برای اولین بار در بیش از دو دهه، کارگردان به خود اجازه می‌دهد که صاحب شخصیت مرکزی خودشیفته، متحجر و ستیزه‌جو شود که همیشه آماده‌ی انجام یک کار متفاوت است. اما او این کار را با حسی جدید از خیرخواهی انجام می‌دهد، یک اشاره‌ی نوستالژیک که نه تنها در لحن بازیگوش فیلم، بلکه در ارجاعات جزیی به برخی از بزرگ‌ترین صحنه‌ها و ترانه‌های آثارش به چشم می‌خورد.

مورتی داستان خود را از طریق کشمکش بین رییس حزب (با بازی سیلویو اورلاندو) و یک معاون جذاب (با بازی باربورا بوبولوا) کارگردانی می‌کند که آشکارا در کنار گروه مجارستانی و معترضانی که از آن‌ها حمایت می‌کنند حاضر شده است. این فیلم در فیلم، ابتدا با ناامیدی به پایان می‌رسد. سپس شروعی مجدد خواهد داشت تا پایان تاریخ دیگری را تصور کنیم که در آن اعتراض مردمی باعث می‌شود نیروهای حزب از اتحاد جماهیر شوروی جدا شوند و در نتیجه اجماع انتخاباتی گسترده در میان مردم ایتالیا، و یک مدینه‌ی فاضله‌ی کمونیستی دموکراتیک بوجود بیاید.

مورتی با اشاره به مرگ مادرش و مبارزه با افسردگی که مدت‌ها در زندگی و فیلم‌هایش وجود داشته، یک بار دیگر راهی برای ساختن فیلمی پیدا کرده است که از یک فرآیند خوددرمانی، کمدی هیجان‌انگیزی خلق کند. برخی این کار کارگردان را خودمحوری می‌دانند، اما این به معنای نادیده گرفتن هدف فیلمی است که علاقه‌های شخصی یک مرد را به یک کمدی انسانی تبدیل می‌کند. شادی و اشتیاقی که در «فردایی روشن‌تر» وجود دارد، حتی در بازیگرانش هم متبلور است.

هنگامی که جیووانی شروع به خواندن آوازی قدیمی ایتالیایی بدون آهنگ در ماشین می‌کند، پائولا از خنده منفجر می‌شود. با این حال، تماشای این صحنه بدون دیدن مارگریتا بوی که به خاطر کارهای نانی مورتی می‌خندد، غیرممکن است. وقتی بازیگران فیلم‌های قبلی مورتی در پایان این فیلم به رژه‌ی پیروزی در خیابان‌های رم می‌پیوندند ما هم همانقدر می‌خندیم.

گاردین – پیتر بردشاو

نانی مورتی کارگردان ایتالیایی است که همیشه در قلب ما جایی خواهد داشت، به ویژه برای شاهکارش «اتاق پسر» (۲۰۰۱) که به نظر من شایسته‌ترین برنده‌ی نخل طلای کن قرن تاکنون بوده است، و آخرین کمدی او «مادر من» (Mia Madre) (2015) که فوق‌العاده بود.

اما فیلم جدید او که در رقابت‌های امسال شرکت کرده است به‌طور گیج‌کننده‌ای افتضاح است؛ درهم، متوسط و فرامتنی، اتلاف وقت کامل، در عین حال سخت و بی‌ شور و حال. همه چیز در این فیلم سنگین و کسل‌کننده است؛ یک ناکُمدی، و ضد درام.

این در واقع یک فیلم در فیلم است، که هر دو به یک اندازه کسل‌کننده هستند. مورتی خود نقش جیووانی را ایفا می‌کند، کارگردانی بلندمرتبه با ازدواجی ناموفق که در تلاش برای فیلمبرداری پروژه‌ی پرشور خود در مورد حزب کمونیست ایتالیا است که در مقابل شوروی بر سر حمله‌ به مجارستان در سال ۱۹۵۶ ایستادگی می‌کند. «فردایی روشن‌تر» حتی نمی‌تواند مطمئن شود که آیا تمام اینها ارزش توجه و تحسین دارند یا خیر.

مورتی با اجرای آهنگ‌های کلاسیک ایتالیایی به دنبال تایید احساساتی است که حتی بوجود نیامدند. رژه‌ی افسانه‌ای پایان فیلم فقط باعث می‌شود اثر بی‌تفاوت به نظر برسد. من مطمئنم که آینده با یک فیلم دیگر مورتی روشن‌تر خواهد شد اما این یکی بهتر است فراموش شود.

نقد فیلم فردای روشن‌تر

ایندی‌وایر – کریستینا نیولند

در «فردایی روشن‌تر»، مورتی بار دیگر نسخه‌ای از خود، شخصیتی به نام جووانی را به تصویر می‌کشد؛ یک کارگردان سالخورده و متحجر در ایتالیای معاصر که تلاش می‌کند فیلم جدیدی بسازد.

این فیلم در فیلمی که جیووانی در حال ساختن آن است، حکایتی درباره‌ی حزب کمونیست ایتالیا در حدود سال ۱۹۵۶، و تصمیم سخت چند روزنامه‌نگار روزنامه‌ی یونیتا است که یا به اربابان شوروی خود وفادار بمانند یا از آن‌ها جدا شوند. یک سیرک مجارستانی به شهر می‌آید و دو روزنامه‌نگار در مورد آنچه باید انجام دهند با هم اختلاف دارند.

آنچه در «فردایی روشن‌تر» می‌بینیم دوست‌داشتنی است و کاملا خالی از لطف نیست. جیووانی هنرمند و شوهری است که در مسیر خود قرار دارد و مصمم است به مدلی برای سینما، زندگی و سیاست پایبند باشد که از اصول هنری و اخلاقی‌اش پیروی می‌کند.

فیلمسازی، زندگی، سیاست؛ پروژه‌های مورتی بیشتر از علایق مشترک و یک بن‌مایه‌ی آزاد و اغلب بدون ساختار برخوردارند، در حالی که تاثیر کلی آن‌ها به طور قابل توجهی متفاوت است. فیلم «مادر من» او در سال ۲۰۱۵ یک داستان شخصی مشابه بود که در آن مورتی به عنوان بازیگر هم در آن حضور داشت و داستان متای دیگری از فیلمسازی و وسوسه‌های آن را روایت می‌کرد. این درونیات می‌تواند هم نگرشی عمیق و دردناک و هم خودبینی تلقی شود و به «فردای روشن‌تر» کیفیتی ناپایدار بدهد.

با این حال، فیلم برای هر لحظه‌ی جذاب شخصیت‌محور یا ذره‌ای طنز جالب، غرابتی به دست نیاورده و حتی آزاردهنده است. تمایل بازیگران و عوامل فیلم به آهنگ و رقص با جریان روایت یا لحن فیلم هم‌خوانی ندارند. همبستگی و انسانیت در برابر بدبینی، بدون شک قابل ستایش است. اما به دلیل تعامل بی‌نظم و نامناسب میان ساخت و تولید فیلم در حال حاضر، فیلم-در-فیلم سال ۱۹۵۶ با موسیقی‌های تصادفی و آزاردهنده‌اش، سخت است که در عناصر آن متمرکز شد.

هالیوود ریپورتر – دیوید رونی

سکانس آغازین جذاب فیلم «فردای روشن‌تر» اثر نانی مورتی، یک فیات قدیمی خاک گرفته را نشان می‌دهد که از قلعه‌ی سنت آنجلو در رم تا نزدیکی رود تایبر پیش می‌رود. مردی با قوطی رنگ قرمز و طناب بیرون می‌آید و از دیوار سنگی که ساحل رودخانه را در آغوش گرفته است، به نیمه راه می‌رسد و کلماتی را که همان عنوان فیلم است به زیبایی نقاشی می‌کند. موسیقی عجیب فیلم اشاره‌ای است به فلینی، ادای احترامی که بلافاصله پس از ورود یک سیرک مجارستانی به شهر تایید می‌شود، و با تمام مقاصدی که فیلم در نظر دارد یا حداقل می‌خواهد به آن برسد، یادآور «هشت‌ونیم» (۸½) فلینی است.

بیش از ۲۰ سال پس از برنده شدن نخل طلا با درام غم‌انگیزش «اتاق پسر»، مورتی با چهاردهمین فیلم بلند خود به کن بازگشته است. اما پس از دهه‌ها موفقیت بسیار متفاوت و تلاش برای فراتر رفتن از داستان‌های مختص خودش، کارگردان به سبک خاطره‌انگیز فیلمی که برای اولین بار او را به جشنواره‌ی فرانسه در سال ۱۹۹۳، رساند، یعنی «خاطرات عزیز»، باز می‌گردد.

نمی‌توانم بگویم چه چیزی در این فیلم از همه خسته‌کننده‌تر به نظرم می‌رسد؛ به زبان آوردن دیالوگ‌های شعاری، یا انتخاب آهنگ‌ها و حتی رقص تا جایی که فیلم به یک شبه موزیکال تبدیل می‌شود. آهنگ‌های قدیمی فرانکو باتیاتو، فابریتسیو دِ آندره و لوئیجی تنکو و همچنین آهنگ جدیدی از نومی که با آواز خواندن جیووانی در کنار رادیوی ماشین شروع می‌شود تا زمانی که به صحنه فیلم‌برداری می‌رسد و کل بازیگران و خدمه به آن ملحق می‌شوند.

مورتی در نهایت تاریخ مورد نظرش را بازنویسی، شادی و اتحاد را به جای ناامیدی انتخاب می‌کند، و از یک نتیجه‌ خوشحال است، در حالی که با آمیختن چهره‌های آشنا از آثار گذشته‌اش در جمعی شاد، به فیلم‌شناسی خود اشاره‌ای محبت‌آمیز می‌کند.

شیرینی غیرقابل انکاری در این گونه اشاره‌ها، همراه با حضور بازیگران کلیدی فیلم‌های گذشته مانند بوی و اورلاندو وجود دارد. اما امید واهی فیلم به آینده‌ی سینما و قدرت شفابخش آن به حدی خودخواهانه به نظر می‌رسد که نمی‌تواند به عنوان یک اعتقاد جمعی در نظر گرفته شود.



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما