نقد فیلم «جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن»: روح مسیحایی راک اند رول (جشنوارهی کن ۲۰۲۲)
برادران کوئن موقتا راه خود را از هم جدا کردهاند تا سراغ شخصیتهای کاریزماتیکی بروند که روحشان به وسیلهی ابلیس تسخیر شده است. برای جوئل، اقتباس سینمایی از نمایشنامهی مشهور ویلیام شکسپیر یعنی «مکبث» بود و برای ایتن، مستندی دربارهی یکی از اسطورههای موسیقی راک است که عمری بسیار بیشتر از همعصران خود داشته است.
«جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن» نگاهی گذرا به زندگی یکی از نوابغ موسیقی راک دارد، آن هم به شیوهای کاملا کوئنی و فراز و فرودهای زندگی این وجود مسیحایی را که شیاطین درونش، او را به این مسیر رهنمون کردهاند، نشان میدهد.
این مستند ۷۳ دقیقهای که کوئن با همکاری همسرش تریشا کوک ساخته است، از تصاویر آرشیوی اجراها و مصاحبهها کمک گرفته است، تصاویری که لوئیس را در کانون توجه قرار داده و عمدتا شامل مواردی است که برای تلویزیون ضبط شده است. لوئیس که خود را گناهکاری توصیف میکند که عاشق گناهکردن است، حرفهی پرافت و خیزی را تجربه کرده است، از سالهای طلایی دههی ۵۰ و ۶۰ میلادی و به شهرت رسیدن با موسیقی راک و تبدیلشدن به چهرهای نمادین در معبد مقدس راک اند رول تا نابودی حرفهاش با ازدواج جنجالی با مایرا براون و برخاستن از زیر خاکستر و احیای مجدد فعالیتش با رویآوردن به موسیقی کانتری و اجراهای آیینی و مذهبی. گویا داشت با این کار به ریشههای اعتقادی خود جامهی عمل میپوشاند. زندگی جری لوئیس که همواره در معرض توجه بوده است، پیش از این نیز در فیلم بیوگرافیک «گلولههای بزرگ آتش» که نامش برگرفته از ترانهی لوئیس به همین نام است، با بازی دنیس کواید در نقش لوئیس به تصویر کشیده شده بود.
برادران کوئن که برای سالها در کنار هم فیلمهای داستانی ساختهاند و فیلمهای تحسینشدهای مثل «جایی برای پیرمردها نیست»، «ای برادر، کجایی؟» و «فارگو» را در کارنامهی خود دارند، اینبار تصمیم گرفتهاند تا اقلا برای مدتی کوتاه، به شکل انفرادی به راه خود ادامه دهند. گرچه ایتن همیشه زیر سایهی برادر بزرگ خود بوده است، اما با نگاهی به نظرات منتقدان، توانسته مهارتهای فردی خود در کارگردانی را به رخ همگان بکشد و با هوشمندی خاص خودش، شما را مبهوت این اثر تماشایی بکند.
نقد فیلم جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن
اسکریندیلی – تیم گریرسون
مستند آرشیوی «جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن» موضوع محوری خود را مثل یک چیستان طرح میکند، یک راک اند رولی که اشتیاق و شیاطین وجودش، خوراک موسیقی آتشفشانی او بوده است. در اولین پروژهی کارگردانی فردی خود، ایتن کوئن از تصاویر مصاحبهها و اجراهای موجود بهره گرفته است تا تصویری را خلق کند که از صراحت به دور است، اما با اینحال تصویری کلی از این به دست میدهد که چه چیزی دربارهی این اسطورهی۸۶ ساله وجود دارد.
یقینا طرفداران موسیقی راک و کانتری به شنیدن نوای پیانوی فردی پرکار در عرصهی موسیقی علاقه دارند اما از طرفی این اثر کنجکاوی مخاطبان را نیز تحریک میکند، چرا که ایتن کوئن همراه با برادرش جوئل، برای سالها، یکی از پای ثابتهای جشنوارهها بودند.
کوئن با ساخت این مستند به دنبال یک بیوگرافی سرراست نیست، گرچه او حقایقی اولیه دربارهی لوئیس و چگونگی به شهرترسیدن او را در اختیار مخاطب قرار میدهد. در عوض «معمایی درون ذهن» به مانند عنوانش، مثل یک معما است و یا بهتر است بگوییم که لوئیس همچون یک چیستان است که باید جواب آن را پیدا کنیم.
در طول مدت نمایش این مستند که تنها ۷۴ دقیقه است، «معمایی درون ذهن» تمایل دارد به جای اینکه موضوعات را با جزئیات بیشتری بررسی کند، به شکلی سرسری از روی آنها بگذرد، اما از طرفی کوئن بخش مهمی از موضوعات مورد توجه خودش را در این فیلم گرد آورده است. فیلمهای اجراهای او خصوصا در برههی تاریخی مهم دههی۱۹۵۰ میلادی، همچنان محلی برای بحث و مکاشفه است و کوئن با ذکاوتی به خصوص، این اجراها را تقریبا در کل طول مدت مستند گنجانده است تا ما با دیدن اینها، شیفته و مجذوب قدرت بیمثال لوئیس شویم.
مستند در پایان با ویدیوهای اخیر کوئن به پایان میرسد که او را در حالتی بسیار شکنندهتر از آن گربهی شرور و جهنمی سالهای دور نشان میدهد و مستند با خاطرنشان کردن این نکته که او بیشتر از همعصران خود زیسته است، توضیحی مختصر به ما میدهد که چرا این هنرمند افسانهای، به The Killer ملقب شده است و همچنان ما را مبهوت و سردرگم میکند.
ورایتی – اوون گلایبرمن
وقتی که مستندی به عنوان یک پروژهی خارج از روال عادی ساخته میشود، آن هم توسط فیلمسازی که اغلب اوقات، فیلمهای بلند داستانی میسازد، کنجکاوی و هیجان ویژهای برای دیدن زاویهی نگرش و نوع ساخت این اثر وجود دارد. گرچه این مستند صرفا دربارهی موسیقی است، اما فرصتی در اختیار ایتن قرار داده است تا مهارتهای فردی خود را به رخ بکشد و او موفق به انجام این کار میشود، آن هم به روشی کاملا ایتن کوئنی: هوشمندانه، با تواضع و مرزهایی ناپیدا، اما با ضربهای درونش که شما را غافلگیر خواهد کرد.
«جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن» از تصاویر آرشیوی و مصاحبههایی که بیشتر در تلویزیون انجام شده است، بهره گرفته و این روزها شاید مستندها بخواهند با حجم متنابهی از چنین تصاویری، متحیرتان بکنند اما این مستند در زمرهی آن آثار قرار نمیگیرد. به عبارت دیگر، کوئن برای مصاحبه با یک عده آدم که چیزهای روشنگرانهای دربارهی لوئیس میگویند، پایش را از خانه بیرون نگذاشته است و بیشتر این حکایات، چیزهایی که از دهان خود جری لوئیس بیرون میآید.
شاید شما بگویید که این کاری آسان و یا حتی از روی تنبلی است اما در واقع تسکینی است تا شما را از دست پرچانگیها خلاص کند. ایتن کوئن فیلمساز بسیار خوبی است و با تدوینگر درجهیک خود یعنی تریشا کوک همکاری کرده است تا فیلمهای مختلف با ذائقه و طعمی دلپذیر ترکیب شوند و این درست همان چیزی است که میخواهید، این مستند شما را نشئهی جری لوئیس میکند و در همان حال نگهتان خواهد داشت.
کوئن همچنین اجازه داده است تا این فیلمهای آرشیوی تا زمانی که دلش میخواهد پخش شود که معمولا کل یک آهنگ را شامل میشود و به خود گفته است: «چگونه میتوانی بیخیال اینها شوی؟» و البته حق با اوست و کوئن با هماهنگکردن فیلم با عیش و خوشیهای شخصیاش، عصارهای ناب از لذت شبهای مهتابی راک اند رولی را به ما میدهد.
گاردین – پیتر بردشاو
کوئن مستندی سراسر لذتبخش را ساخته است که به کلی از تصاویر آرشیوی جری لوئیس در گذر سالها و از مصاحبهها و اجراهای او ساخته شده است که با شروع طوفانی او در دههی ۱۹۵۰ آغاز میشود. کوئن با نشان دادن تصاویر شگفتانگیز دههی ۵۰، جری لی را شبیه یکی از وحشتناکترین ابرشرورهای ماجراهای بتمن نشان داده است: ریدلر، ریدلری که موهای بلند فر او به پرواز درمیآید و نتهای موسیقی را با آن انگشتان صاف و دراز به صدا درمیآورد، آن هم به هنگام اجرای آهنگ معروف و موفق خودش یعنی «Whole Lotta Shakin’ Goin’ On» و صندلی پیانو را به یک طرف پرت میکند و پایش را روی پیانو میگذارد و باز هم مینوازد.
هالیوود ریپورتر – جان دفور
«جری لی لوئیس: معمایی درون ذهن» دقیقا همان چیزی است که طرفداران دوآتشهی موسیقی راک آرزویش را داشتند. مستندی که مالامال از اجراهای لوئیس پر شده است و نشان میدهد که چگونه مردی که حتی به ندرت آهنگهای خودش را مینوشت، توانست صاحب جایگاهی والا در تالار مفاخر راک اند روال بشود.
اگر این مستند را کوئن کارگردانی نمیکرد، «معمایی در ذهن» مستحق این بود که در فستیوالی اکران شود که کمتر از کن خودنمایی میکند و مستندسازی مثل تام زیمنی که در حوزهی موسیقی متخصص است و آثار چشمگیری دربارهی همعصران لوئیس یعنی الویس و جانی کش ساخته است، میتوانست اسطوره را از حقیقت جدا کند و میراث موسیقایی او را دنبال کند، چیزی که در این فیلم کمتر شاهدش هستیم.
البته به این معنی نیست که «معمایی درون ذهن» هیچ دید ژرف و عمیقی از موضوع محوری خود ارائه نمیکند اما باید بگوییم که سلبریتیهایی که به مبل برنامههای زنده تکیه میزنند، بیشتر اوقات آن خود واقعیشان را در تلویزیون نشان نمیدهند. «معمایی درون ذهن» شاید برای آن طرفداران جانسخت ریشههای موسیقی راک و کسانی که باید تمامی فیلمهای برادران کوئن را نگاه کنند، خوشایند باشد. اما اگر این فیلمی است که ایتن کوئن را قانع کرده است که از فیلم و فیلمسازی دست نکشد، چیزی بود که ارزش ساختش را داشت.