نقد سریال «ایرما وپ»؛ طعنهای پر زرق و برق به صنعت سرگرمی (جشنوارهی کن ۲۰۲۲)
مینیسریال هشت قسمتی «ایرما وپ» جدیدترین ساختهی اولیویه آسایاس فرانسوی است که سه قسمت ابتدایی آن برای نخستین بار در جشنوارهی کن امسال و در یکم خرداد ماه به نمایش درآمد و قرار است از ۱۶ خرداد ماه توسط HBO پخش شود.
آسایاس که سریال تحسینشدهی «کارلوس» را در کارنامهی خود دارد، تنها یک بار موفق به دریافت جایزهی کن شده است، آن هم جایزهی بهترین کارگردانی برای فیلم «مامور خرید شخصی» با بازی کریستن استوارت. آسایاس با ساختن این سریال، در واقع فیلم «ایرما وپ» خود را که محصول ۱۹۹۶ است، بازسازی کرده است. فیلمی که در آن بازیگر صاحب نام هنگ کنگی یعنی مگی چانگ در نقش اصلی حضور داشت و توانست نظر مثبت منتقدان را دریافت کند.
این بار پس از گذشت ۲۶ سال، آسایاس دوباره سراغ سوژهی ظاهرا محبوب خود رفته است و آلیسیا ویکاندر در نقش میرا، شخصیت اصلی این سریال ظاهر میشود. او ستارهی سینما است و سرخورده از حرفهی خود، به پاریس سفر میکند تا در بازسازی سریال صامت «خونآشامها» بازی کند.
این سریال گویا نتوانسته چندان در بحث تبلیغات موفق ظاهر شود و منتقدان معدودی آن را دیدهاند، اما از میان نقدهای منتشرشده، به نظر میرسد که بازخورد منتقدان نسبت به این برداشت جدید از «ایرما وپ» تا اندازهای مثبت بوده است و بازی ویکاندر ستایش شده است، اما منتقدان بر این باور هستند که با وجود اینکه این اثر نگاهی طعنهآمیز به صنعت سرگرمی دارد و میخواهد دربارهی موضوعات متعددی حرف بزند، اما هدف غایی آن نامشخص است و حتی زرق و برق و جذابیتهای جنسی اثر نیز نمیتواند کمک چندانی به این سریال بکند ولی از طرفی تماشای این سریال برای طرفداران سینمای فرانسه و خصوصا آثار آسایاس، یقینا خالی از لطف نخواهد بود.
هالیوود ریپورتر – دانیل فاینبرگ
لازم نیست که شما سریال صامت «خونآشامها» (Les Vampires) لوئی فویاد را دیده باشید تا سریال آتی HBO یعنی «ایرما وپ» (Irma Vep) را نگاه کنید: سریالی دربارهی کارگردانی فرانسوی که میخواهد «خونآشامها» را بازسازی کند. شاید حتی نیازی نباشد که فیلم «ایرما وپ» اولیویه آسایاس محصول ۱۹۹۶ را نگاه کنید که این فیلم هم دربارهی کارگردانی است که میخواهد سریال «خونآشامها» را از نو بسازد.
این مینیسریال جدید آسایاس که پیش از این، آن را به شکل فیلمی هنری ساخته بود، نوعی طنز دربارهی صنعت سرگرمی است اما در حقیقت یک گفتوگوی درونی دربارهی تکامل داستانگویی مدرن است و شاید اثری است که شما صرفا به خاطر نقش اصلی آن یعنی آلیسیا ویکاندر تماشایش کنید که هیچگاه تا این اندازه آسودهخیال و به شکل باوقاری جذاب نبوده است، اما از طرفی اثری کاملا متفاوت است که اگر آن قدر مشتاق هستید که دربارهی سینمای فرانسه و کارهای اولیویه آسایاس حرف بزنید، این سریال یقینا برای شماست.
«ایرما وپ» لحظهای رها و به شکل هوشمندانهای پر پیچ و خم و شوخطبع است و لحظهای دیگر به شکل غمگینانهای در خود فرو میرود. معلوم نیست که آیا آسایاس نقطهنظر و هدف خاصی در ذهن خود دارد که میخواهد محقق شود و یا اینکه باز هم دارد اثری هنری میسازد. سریال آسایاس، شخصیتهایی درون خود دارد که دربارهی چیزهایی مثل معنای درونی فیلمهای زامبیمحور، اهمیت نوظهور هماهنگکنندهی روابط، ظهور رسانهی آنلاین، هاروی واینستین و بسیاری عناوین داغ دیگر در صنعت سرگرمی صحبت میکنند که میتوان در اینجا فهرست کرد. هیچ ژرفایی در این بحثها نیست اما شاید سر و کلهی چیزی پیدا شود.
تلویزیون با آسایس نامهربان نبوده است و این رسانه کمک کرده است تا او حرفهی خود را آغاز کند و نامزدی جایزهی امی را برای سریال اغلب اوقات چشمگیر «کارلوس» دریافت کند. شاید به این دلیل است که «ایرما وپ» جدید، معلوم نیست که میخواهد بر تلویزیون بتازد یا آن را تکریم کند.
اسکریندیلی – جاناتان رامنی
اینطور نیست که کارگردانان موج نوی فرانسه علاقهای به سینمای آمریکا نداشتند اما فیلم «ایرما وپ» اولیویه آسایاس محصول ۱۹۹۶ در نقطهای قرار داشت که سینمای هنری فرانسه در قرن بیستم حقیقتا با هالیوود، سینمای جدید آسیا و با ریشههای سینمای فرانسه تعامل خود را شروع کرد.
این فیلم آسایاس کارگردان را در حالی نشان میداد که به سینمای ملی کشور خود با مدرنیسمی خودنگر تلنگر میزد. اما او الان بر شدت آن خصیصهی ماورایی افزوده است، با ساخت مینیسریالی که بازسازی فیلم قبلی اوست که در کنار سایر چیزها، وسیلهای است برای تعمق در این اندیشهی شوخطبعانه که چگونه فرهنگ نوظهور استریمیگ، در واقع ریشه در خاک بکر تاریخ سینما دارد. این سریال که بیشتر از نسخهی سینمایی خود خندهدار و بذلهگو است، نظری اجمالی به چیزی است که زیرکانه لذتبخش است و گاهی اوقات با گستاخی تمام زننده است که شاید با تمامی این اوصاف هنوز هم پیشنهاد فوقالعادهای برای سینمادوستان بالفطره باشد.
ستایشگران آسایاس همواره شیفتهی تهور او خواهند شد که چگونه خودش را با قالب مینیسریال تطبیق داده است. او به جای پیروی از سرعت اعتیادآور عصر چیرگی نتفلیکس، بیشتر به دنبال این است تا قسمتهای طولانی را با تمرکز بر هر یک از شخصیتها ارائه کند در برابر ساختن روایتی که بسیار پیچیده است و با سرعتی بیامان، دائما بر این پیچ و خم افزوده میشود. اما اگر بخواهیم راستش را بگوییم، سبک و سیاق خاص او حتی با آن زرق و برقش، نمیتواند با سریالهای کمدی رسانهی فرانسه مثل «Call my Agent» رقابت کند. نقشآفرینی سرزنده و سبکبال ویکاندر رشتهای را تشکیل میدهد که به ساختار سریال قوام میدهد در حالی که سایر بازیگران به خصوص ونسان مکنی نیز حضور ارزشمندی دارند.
«ایرما وپ» گاها راه خود را به سمت کلیشهی دنیای فیلم کج میکند اما با هوشمندی آسایاس نمیتواند کاری از پیش ببرد مگر اینکه چیزی به نام «فراکلیشه» را ثبت کند اما جذاب است که ببینی همهی این چیزها به کجا ختم میشود و این دلیل وجود چنین سریالی است که به سمتی میرود که شاید در پایان به شکل موذیانهای از وجود و معنی تهی است.