بتمنهایی که ساخته نشد؛ از کیانو ریوز و پل نیومن تا واکین فینیکس
بعد از شکست فاجعهبار بتمن جوئل شوماخر، برادران وارنر به دنبال ساخت چند فیلم بتمن بودند تا تصویر این قهرمان محبوب را در سینما احیا کنند. اما هیچیک از پروژههایشان به سرانجام نرسید تا اینکه در نهایت به «بتمن آغاز میکند» کریستوفر نولان رسیدیم و ابرقهرمان دیسی به بهترین جایگاه ممکن رسید. در این مقاله بتمنهایی را معرفی میکنیم که هیچوقت ساخته نشدند و پروژههایشان به دلایل مختلف به سرانجام نرسید.
پیش از آنکه کریستوفر نولان با سهگانهی شوالیه تاریکی بتمن را احیا کند و فیلمهای ابرقهرمانی را به جایگاهی فراتر ببرد، استودیو وارنر چند تلاش ناموفق برای ساخت نسخههای متفاوت با کارگردانها و ستارههای مختلف تجربه کرد. بدون شک از بتمن بیشتر از تمام ابرقهرمانهای دیگر اقتباسهای سینمایی و تلویزیونی ساخته شده است. فقط در سینما و روی پردهی بزرگ تا کنون شش نسخهی مختلف از بتمن نمایش داده شده است و سابقهی اقتباسهای تصویریاش به سریال سیاه و سفید «بتمن» در سال ۱۹۴۳ باز میگردد، و تازهترین بتمنی هم که در سینما دیدهایم با بازی بن افلک در فیلم «بتمن در مقابله سوپرمن» و سال ۲۰۱۶ بود. اگر از طرفداران بتمن باشید، بین کمیکها، فیلمها و سریالهای تلویزیونی حتما نسخهای از این قهرمان محبوب پیدا خواهید کرد که با سلیقهتان بخواند.
به نظر میرسد اقتباسهای سینمایی بتمن روز به روز بیشتر هم میشود. فقط طی همین سه سال پیش رو طرفداران میتوانند در سه فیلم مختلف، بتمن را ببینند. دو فیلم که با بازگشت بن افلک در نقش بتمن است و دیگری یک بتمن کاملا جدید. یکی نسخهی زک اسنایدر از «لیگ عدالت» است که خیلیها منتظرش هستند و با توجه به واکنشهای منفی زیادی که نسخهی اکران شدهی تحت نظارت جاس ویدن گرفت، ضروری به نظر میرسید. این فیلم را قرار است اچ بی او مکس در ۲۰۲۱ منتشر کند. اگر کرونا بگذارد و فیلمبرداریها بیشتر عقب نیفتند، بتمنی جدید با بازی رابرت پتینسون در همان سال اکران خواهد شد و تماشاگران میتوانند سالهای جوانی این قهرمان را ببینند.
دومین فیلمی که بن افلک بتمنش را ایفا خواهد کرد فیلم «فلش» است و برنامهی اکرانش برای سال ۲۰۲۲ چیده شده. در این فیلم نه تنها دوباره بن افلک را در قامت بتمن میبینیم، بلکه نسخهی مایکل کیتون هم پس از سالها باز خواهد گشت. گویا طی ماجراهایی مربوط به مولتیورس و جهانهای مختلف دیسی و پارادوکسهای سفر زمانی، قرار است همپوشانیهای دنیاهای متفاوت را شاهد باشیم.
بتمن در طول ۸۰ سال با فرمتها و بازیگرهای مختلف در سینما و تلویزیون به تصویر کشیده شده است. ولی چیزی که شاید خیلیها ندانند، پروژههایی است که بنا بوده با حضور بتمن ساخته شود و به دلایلی به نتیجه نرسیدند، و بیشترشان طی سالهای ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵ رخ داده، یعنی زمانی که استودیو وارنر تمام تلاشش را میکرد تا بتمن را در سینماها احیا کند و خاطرهی تلخ شوماخر را از یاد ببرد.
نسخهی لایو اکشن بتمن بیاند (Batman Beyond)
استودیو وارنر در اوایل سال ۲۰۰۰ قصد داشت نسخهای سینمایی و لایو اکشن از «بتمن بیاند» بسازد، ولی موفق نشد و انبوه هواداران بتمن را دلسرد کرد. هرکس که در اواخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ دوران کودکیاش را سپری میکرد و از خورههای ابرقهرمانها بود، سریال انیمیشنی بتمن بیاند را به یاد دارد. داستان این سریال در آینده میگذشت. بروس وین بعد از حوادثی که او را تسلیم تنها قانونش میکرد خودش را بازنشسته کرده بود و دیگر نقش قهرمان شنلپوش گاتهام را ایفا نمیکرد.
حالا و با گذشت سالیان، گاتهام تبدیل به شهری مدرن شده بود و خلافکارهایی قدرتمند کنترل اوضاع را به دست گرفته بودند. داستان سریال از جایی شروع میشد که جوانی گمراه به نام تری مکگینیس اتفاقی پایش به بتکِیو (غار خفاش، همان مقر مخفی بتمن) باز میشد و هویت واقعی بروس وین را کشف میکرد. آشنایی تری و بروس منجر به شکلگیری همکاری جذابی بین آنها میشد و تصمیم میگرفتند با کمک هم، گاتهام را بار دیگر از جرم و جنایت نجات دهند. بروس وین به عنوان پیشکسوت و راهنما، تری را آموزش میداد تا قهرمانی شایستهی نام و اعتبار بتمن شود.
نسخهی سینمایی و لایو اکشن بتمن بیاند در ابتدا بنا بود در سال ۲۰۰۲ اکران شود و پل دینی و بروس تیم، نویسندگان سریال، به پروژه ملحق شدند تا فیلمنامهی آن را بنویسند. نکتهی عجیب اینجاست که کارگردانی فیلم را بوز یاکین، سازندهی «تایتانها را به خاطر داشته باش» (Remember The Titans) به عهده گرفته بود که طبق ادعای خودش از طرفداران پروپاقرص سریال بود. با اینکه پروژه آنقدرها جلو نرفت که به انتخاب بازیگرها برسد، ولی شایعه شده بود که پل نیومن قرار است نقش بروس وین را بازی کند و کیانو ریوز هم برای ایفای نقش تری انتخاب شده.
متأسفانه پروژه به جایی نرسید و وارنر سراغ ریبوتهای دیگری رفت.
دارن آرونوفسکی و بتمن: سال اول (Batman: Year One)
استودیو وارنر تقریبا همان زمان که مشغول امکانسنجی ساخت نسخهی لایو اکشن بتمن بیاند بود، پروژهای دیگر را نیز به کارگردانی دارن آرونوفسکی خلاق و با استعداد در نظر داشت. آرونوفسکی در سال ۲۰۰۱ از محبوبیت چشمگیر «مرثیهای برای یک رؤیا» بین منتقدان لذت میبرد و وارنر هم تا حدودی به خاطر موفقیت این فیلم سراغش رفته بود و قصد داشت نسخهای سینمایی از کمیک «بتمن: سال اول» فرانک میلر با نویسندگی و کارگردانی آرونوفسکی بسازد.
آرونوفسکی در ابتدا بنا داشت واکین فینیکس را برای بتمن انتخاب کند، اما جالب اینجاست که وارنر او را متقاعد کرد که کریستین بیل را هم در نظر بگیرد. فرانک میلر به عنوان نویسندهی همکار جذب پروژه شد و مقدماتش را تا حدودی آغاز کردند. اما وقتی خبرها و شایعاتی از قصهی فیلم پخش شد، طرفداران متوجه شدند که این فیلم تقریبا هیچ وجه اشتراکی با کمیک منبع اقتباس یا خود کاراکتر بتمن ندارد.
آرونوفسکی و میلر قصد داشتند مؤلفههایی از بتمن را با هم تلفیق کنند و نسخهای بسازند که حتی از سهگانهی کریستوفر نولان هم ملموستر و واقعیتر و تیرهتر میشد. شبیه رویکردی که آرونوفسکی نسبت به ساخت فیلم «ولوورین» داشت، پروژهی ابرقهرمانی دیگری که کنسل شد.
برای مثال در نسخهی آرونوفسکی از داستان شکلگیری بتمن، بروس وین بعد از کشته شدن پدر و مادرش دیگر به ثروت کلان خانوادگی دسترسی نداشت و بچه یتیمی بیپول و فقیر میشد که باید در خیابانهای گاتهام زندگی میکرد. آلفرد، خدمتکار وفادار و دوستداشتنی خانوادهی وین در اینجا نقشی در بزرگ کردن بروس نداشت و به جای او مرد سیاهپوستی به نام «لیتل اَل» بروس را زیر پر و بال خودش میگرفت، مردی که صاحب یک تعمیرگاه ماشین بود. بروس بتموبیل این فیلم را در همین تعمیرگاه و با قطعات یک لینکلن کانتیننتال میساخت. حتی انتخاب اسم بتمن هم اتفاقی رخ میداد. به جای ترس نهادینه از خفاشها، گویا اینجا انگشتری وجود داشت که حروف اول اسم پدر بروس رویش حک شده بود و جایش رو صورت یک خلافکار به شکل یک خفاش میماند.
واضح است که طرفداران بتمن روی خوشی به این حجم از تغییرات نشان ندادند. این مؤلفهها به جای اینکه خبر از ساخت یک فیلم جذاب و کنجکاویبرانگیز بدهند، به قدری از ماهیت و اساس بتمن دور بودند که واکنشهای بدی را بر میانگیخت. ولی با این حال وارنر کموبیش با ساخت فیلم موافق بود تا اینکه فهمید آرونوفسکی قصد دارد فیلم را با درجهی بزرگسال (R) بسازد، چیزی که اصلا با سیاستهایشان برای بتمن نمیخواند. سرانجام بیخیال آرونوفسکی شدند و سراغ پروژهای رفتند که ابعاد بزرگتری داشت.
بتمن در مقابل سوپرمن
سرانجام و بعد از پروژههای کنسلشده و طرحهای رد شده، وارنر تصمیم گرفت سراغ ایدههای جسورانهتر برود.
بتمن و سوپرمن تا آن زمان هیچوقت در یک فیلم کنار هم حضور نیافته بودند (برخلاف کمیکها که سابقهی حضورشان کنار یکدیگر به نزدیک ۵۰ سال میرسید) و از آنجایی که در اوایل ۲۰۰۰ جهان مشترک سینمایی مارول هنوز شکل نگرفته بود، کنار هم قرار دادن ابرقهرمانهای مختلف در سینما ایدهیبکر و تازهای به حساب میآمد.
وارنر برای نگارش فیلمنامهی« بتمن در مقابل سوپرمن» سراغ اندرو کوین واکر (نویسندهی هفت دیوید فینچر) رفت و داستان قرار بود روایتگر بروس وینی باشد که حالا سنوسالی ازش گذشته و بازنشسته شده است، ولی بعد از اینکه جوکر نامزدش را به قتل میرساند، بازنشستگیاش را فراموش میکند و سراغ دشمن قدیمیاش میرود تا انتقام بگیرد. سوپرمن که نمیخواهد دوست قدیمیاش اخلاقیات و حد و مرز همیشگی خود را زیر پا بگذارد، مقابلش میایستد و این جدال اخلاقی منجر به درگیری این دو ابرقهرمان میشد.
با توجه به اینکه ولفگنگ پترسون برای کارگردانی این فیلم انتخاب شده بود، کنسل شدنش عجیب به نظر میرسید. قصد داشتند فیلم را در سال ۲۰۰۴ اکران کنند و مواجههی دو ابرقهرمان محبوب و مشهور میتوانست موفقیت عظیمی را در گیشه نصیب وارنر کند. ولی متأسفانه برنامههایشان تداخل پیدا کرد و وارنر همزمان درگیر فیلم سوپرمن دیگری با نام «سوپرمن: فلایبای» شد که آن هم به مرحلهی ساخت نرسید.
تا اینکه در نهایت کریستوفر نولان آمد و تا چند سال بعدش مسئولیت بتمن را به عهده گرفت و با «بتمن آغاز میکند» وارنر، بتمن و فیلمهای ابرقهرمانی را برای همیشه عوض کرد.
با اینکه هیچکدام از پروژههای یادشده رنگ پرده را ندیدند و حتی ساخته نشدند، جالب است که عناصر مختلفشان بعدها روی فیلمهای دیگر تأثیر گذاشت. حتی در هالیوود هم کنسل شدن یک پروژه به معنی محو شدن تمام و کمال آن نیست.
منبع: screenrant