آیا تماشای فیلم میتواند ساختار مغز شما را تغییر دهد؟
تحقیقات جدید دانشگاه استنفورد نشان میدهد که وقتی مردم در یک داستان غرق میشوند، احساس همدلی بیشتری پیدا میکنند. تاثیر فیلمها بر مغز به تغییرات شگرفی منجر میشود که بیایید ببینیم چگونه این اتفاق رخ میدهد.
سال ۲۰۱۹، تهیهکننده اسکات بادنیک با باراک اوباما در واشنگتن ملاقات کرد. این ملاقات بعد از آن بود که اوباما نسخه اولیه درام حقوقی بادنیک به نام «فقط رحمت» را تماشا کرد. داستان فیلم بر اساس واقعیت است و در آن جیمی فاکس نقش مردی از آلاباما را بازی میکند که به اشتباه زندانی و به اعدام محکوم میشود. در آن زمان، اوباما در حال راهاندازی شرکت تولیدیاش به نام هایر گراند (Higher Ground) بود و به بادنیک گفت که شاید «یک فیلم بتواند واقعاً تاثیری بر مغز افراد بگذارد.»
چند ماه بعد، بادنیک به طور غیررسمی نظر اوباما درباره تاثیر فیلمها بر مغز را با روانشناس دانشگاه استنفورد، جنیفر ابرهاردت، به اشتراک گذاشت و این صحبتها منجر به شروع یک تحقیق جالب شد. ابرهاردت که به خاطر تحقیقاتش در مورد نژادپرستی، جایزه مکآرتور را دریافت کرده است، میگوید: «اسکات این داستان را طوری تعریف کرد که انگار چیزی غیرقابل فهم است. من گفتم: ‘خب، نیازی به تعجب نیست. میتوانی واقعاً در این مورد تحقیق کنی.»
پنج سال بعد، افراد به دستگاه امآرآی (MRI) در زیرزمین دپارتمان روانشناسی دانشگاه استنفورد رفتند تا ببینند چگونه تماشای فیلم «فقط رحمت» بهطور واقعی مغزشان را تغییر میدهد. این مطالعه بخشی از اولین تحقیق دانشگاهی است که از یک محصول فرهنگی خاص برای اندازهگیری همدلی استفاده میکند.
تحقیق تصویربرداری مغز که ابرهاردت همراه با پروفسوری از روانشناسان دانشگاه استنفورد، جمیل زاکی، در دست انجام است، هنوز در حال پیشرفت است، اما مرحله اول این مطالعه که به تماشای ویدیوهای آنلاین توسط شرکتکنندگان وابسته بود، نشان میدهد که فیلمها میتوانند در تغییر نگرشها مؤثر باشند. طبق یافتههایی که در تاریخ ۲۱ اکتبر در «گزارشهای آکادمی ملی علوم» منتشر شد، تماشای فیلم «فقط رحمت» همدلی شرکتکنندگان را نسبت به افرادی که اخیراً زندانی شده بودند را افزایش داد و علاقه آنها به مجازات اعدام را کاهش.
این مطالعه آزمایشی برای آنچه روانشناسان آن را «حملونقل روایی» مینامند، است؛ به این معنا که وقتی افراد در یک داستان غرق میشوند، نگرشهای آنها تغییر میکند. این مفهوم مشابه نقل قول معروف راجر ایبرت است که فیلمها را «ماشینی برای تولید همدلی» توصیف کرد. این ایده بهطور کلی توسط بسیاری از افرادی که در صنعت سرگرمی فعالیت میکنند پذیرفته شده، اما تا کنون بهطور علمی و دقیق مورد بررسی قرار نگرفته بود.
افزایش همدلی
فیلم «فقط رحمت» که بر اساس خاطرات برایان استیونسون، وکیل، در سال ۲۰۱۴ ساخته شده، مایکل بی جردن را در نقش استیونسون و جیمی فاکس را در نقش والتر جانی دی مکمیلان، که به اشتباه متهم به قتل و در سال ۱۹۸۸ به اعدام محکوم شد، بازی میکند. برای ارزیابی اینکه تماشای فیلم «فقط رحمت» چگونه میتواند نگرشهای یک شخص را شکل دهد، محققان استنفورد از ۷۴۹ شرکتکننده خواستند تا مصاحبههای ویدیویی با مردانی که زندانی بودند را تماشا کنند و احساسی را که فکر میکردند این مردان در هنگام بیان داستانهای زندگیشان داشتند، ارزیابی کنند.
سپس این ارزیابیها با آنچه مردان زندانی به محققان گفتند که در حقیقت همان چیزی است که احساس میکردند، مقایسه شد. پس از تماشای «فقط رحمت»، افراد بیشتر قادر بودند احساس درست را در میان زندانیان پیشین تشخیص دهند که یک معیار برای آنچه محققان «دقت همدلانه» مینامند، محسوب میشود. نتیجه، خبر از تایید نظریه و تاثیر فیلمها بر مغز میداد.
این نتایج بدون توجه به نژاد فرد داستانگو یا حزب سیاسی شرکتکننده، همچنان یکسان بود. ابرهاردت میگوید: «لیبرالها و محافظهکارها از نقطهی متفاوتی شروع کردند، اما فیلم تاثیر یکسانی روی هر دو گروه داشت، صرفنظر از نقطه اولیه. این موضوع به قدرت داستان اشاره دارد، و شاید این چیزی است که باید در نظر بگیریم. ما هماکنون کشور بسیار قطبیشدهای هستیم. فقط این سوال را دارم که آیا روایت میتواند راهی باشد برای اینکه دوباره با هم ارتباط برقرار کنیم.»
اسکنهای امآرآی از بهار آغاز شد تا بررسی کند که تماشای «فقط رحمت» چگونه بر مناطق مغزی مرتبط با همدلی تأثیر میگذارد، که این همان تحقیقی است درباره نظریه اصلی اوباما. تا کنون، ابرهاردت و زاکی ۶۰ نفر را آزمایش کردهاند و هنوز در حال تجزیه و تحلیل یافتههایشان هستند. ابرهاردت میگوید که قصد دارد تحقیق مشابهی درباره برنامههای تلویزیونی انجام دهد، که معتقد است ممکن است تأثیر طولانیتری بر نگرشها داشته باشند، زیرا مخاطبان به مدت ماهها و سالها با سیر داستانی فیلم درگیر میشوند. این مسئله بررسی تاثیر فیلمها بر مغز را پررنگ تر می کند.
آنها همچنین ۲۰ درصد بیشتر احتمال داشت که با مجازات اعدام مخالف باشند، که این تأثیر بیشتر از کارزارهای سیاسی است که معمولاً منجر به افزایش ۱۰ درصدی میشود. (فیلمهای «ضربه مغزی» و «اسکرو» که دارای تم وسیعتری با محوریت یک قهرمان مرد هستند که با سیستم روبرو میشود، به عنوان کنترلها در این آزمایش استفاده شدند تا تأیید شود که داستان خاص «فقط رحمت» بر نگرشهای شرکتکنندگان نسبت به زندانیان تأثیر میگذارد، نه فقط تجربه تماشای یک مستند درباره یک فرد تحتفشار).
این دادهها ممکن است به یک معیار دیگر تبدیل شوند، در کنار درآمدهای باکس آفیس، امتیازهای راتن تومیتوز، جوایز و آمار استریم، برای ارزیابی ارزش یک اثر سرگرمکننده. «فقط رحمت» در باکس آفیس جهانی به درآمدی سودآور اما نسبتاً متواضع ۵۱ میلیون دلار دست یافت. از زمان اکران سینماییاش، این فیلم دارای میراث فرهنگی خاصی بوده است. پس از قتل جورج فلوید در سال ۲۰۲۰، برادران وارنر «فقط رحمت» را به طور رایگان در چندین پلتفرم دیجیتال منتشر کردند. و همچنین آن را در چندین کانال به عنوان بخشی از برنامههای اختصاص داده شده به عدالت نژادی پخش کردند. ضمن اینکه فراموش نکنید که تاثیر تماشای سریالها بر مغز حتی از فیلم هم بیشتر است.
اهمیت همزمان هردو مولفه
برای اینکه یک فیلم یا برنامه تلویزیونی بر نگرشهای فردی تأثیر بگذارد، بادنیک میگوید که مردم در ابتدا باید فیلم را ببینند. او میگوید: «این صنعت سرگرمی است. ما نیاز داریم که سرگرمکننده باشیم. البته که ابتدا باید ارزیابی کنیم که ‘آیا این میتواند توجه مخاطبان را جلب کند ؟ اما باید پس از آن بتوانیم بگوییم: ‘خوب، حالا که سرگرم کننده است، تاثیرات آن چیست؟»
منبع: hollywoodreporter