آیا فیلم «بیگانه: رومولوس» میتواند این مجموعه را به روزهای اوج برگرداند؟
«روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» به ما نشان داد که چطور میتوان آسیبهای وارده به یک فرنچایز علمی-تخیلی را ترمیم کرد و آن را به مسیر درستی برد، اما کار فده آلوارز، کارگردان فیلم «بیگانه: رومولوس» (Alien: Romulus) به مراتب سختتر است و او باید تمام توانش را به کار بگیرد.
چند دهه قبل، اگر به طور اتفاقی یک حفره داستانی عظیم در مجموعهی علمی-تخیلی خود ایجاد میکردید، کارتان تمام بود، دیگر امیدی نبود و نسلهای آینده با تمسخر به اثر سینمایی شما نگاه میکردند.
اما ناگهان «روگ وان» از راه رسید، فیلمی که به طرز عجیبی تمام بخشهای مسخره و سوالبرانگیز فیلم اصلی «جنگ ستارگان» (۱۹۷۷) را منطقی کرد، مثل سکانس نهایی آن فیلم که لوک اسکایواکر موفق شد با جنگنده کوچک خود، ستاره مرگ را نابود کند. (نزدیک به ۴۰ سال بعد) مشخص شد که این یک حفرهی داستانی نبوده، بلکه نقصی عمدی -و هوشمندانه- در سیستم ستاره مرگ بوده که توسط گیلن اِرسو (با بازی مدس میکلسن)، دانشمند امپراتوری، کار گذاشته شده است. چرا؟ چون او از اینکه امپراتوری او را مجبور به ساختنش کرد، عصبانی بود.
این دلایل قانعکننده بود و طرفداران قدیمی هم از آن استقبال کردند. «روگ وان: داستانی از جنگ ستارگان» فیلم خوبی است، شاید بهترین «جنگ ستارگان» بعد از سهگانه اصلی. همه اینها به خاطر این بود که کسی تصمیم گرفت داستان جدیدی خلق کند و روی چیزی که نسلها طرفداران را آزار داده بود، یک چسب زخم کهکشانی بچسباند. در این بازی، همه برنده شدند!
آیا این میتواند الگوی خلاقانهی جدیدی برای فیلمسازانی باشد که میخواهند مجموعههای علمی-تخیلی محبوب دیگری که -آنها هم در گذر زمان ناامیدکننده و- بدنام شدهاند، نجات دهند؟ آیا واقعا میتوان با گنجاندن شکستهای محض یک فیلم، در فیلم باشکوه بعدی خودتان، اثر شاخص دیگری تولید کرد؟
شاید بهزودی با اکران فیلم «بیگانه: رومولوس» به جواب برسیم. اولین تریلر که مدتی قبل در دسترس قرار گرفت، از بازگشت هیجانهای مینیمالیستی و غریزیِ کشتار در اعماق فضا فیلم «بیگانه» (۱۹۷۹) ریدلی اسکات خبر داد. فده آلوارز حتی اشاره کرده که صحنهای در فیلمش وجود دارد که با صحنهی شکافتن سینهی فیلم اصلی برابری میکند. البته «رومولوس» قرار نیست ساز خودش را بزند، بلکه به فیلمهای سوالبرانگیز و تا حدودی دور از ریشههای اسکات در دهههای بعدی، یعنی «پرومتئوس» (۲۰۱۲) و «بیگانه: کاوننت» (۲۰۱۷) مرتبط است.
آلوارز در مصاحبهاش با هالیوود ریپورتر در این رابطه گفته است: «[رومولوس] … به همهی آنها مرتبط است. من عاشق همهی آن فیلمها هستم. نمیخواستم هیچکدام از آنها را در سطح داستان، شخصیت، تکنولوژی و موجودات نادیده بگیرم یا حذف کنم. همیشه از «بیگانه» تا «بیگانه: کاوننت» ارتباطاتی وجود دارد.»
همهچیز تا اینجا امیدوارکننده به نظر میرسد، تا زمانی که به یاد بیاوریم ریدلی اسکات همچنان بر دنیای «بیگانه» حکومت میکند، و اگر یک فیلمساز تازهکار هستید که امیدوارید کلیدهای سفینهی نوسترومو به شما داده شود، ابتدا بهتر است مطمئن شوید که دو تلاش آخر اسکات بزرگ برای احیای «بیگانه» را خراب نمیکنید.
با این حال، «رومولوس» همین حالا هم حسوحال خفقانآور و اضطرابآور نسخهی ۱۹۷۹ را زنده کرده است. تریلر اول آن قانعکننده بود و آلوارز هم حرفهای درستی میزند. داستان فیلم جدید، بین «بیگانه» و دنبالهی اکشنتری که جیمز کامرون در سال ۱۹۸۶ با «بیگانگان» ساخت، اتفاق میافتد، که شاید به تنهایی کافی باشد تا حالوهوای ترسناک و اصالت آن دو فیلم کلاسیک را در این نسخهی جدید احساس کنیم.
آلوارز را هم باید تحسین کرد، او واقعا جسارت دارد که حاضر شده بین دو غول بزرگ سینمای علمی-تخیلی قرار بگیرد و اگر شما هم جای او باشید، همهی تلاش خود را میکنید تا بهترین فیلم کارنامهی هنری خود را بسازید. اما آیا حاضر هستید که نوآوری هم به خرج دهید یا همان مسیر تعیینشدهی قبلی را طی میکنید؟
ایدهی اولیه «بیگانه: رومولوس» بر اساس صحنهای حذف شده شکل گرفته است که جیمز کامرون در نهایت تصمیم گرفت آن را در نسخهی ویژهی فیلم «بیگانگان» بگنجاند؛ این نکته باعث میشود تا برای «رومولوس» هیجانزدهتر شویم. آلوارز در این رابطه میگوید: «[در نسخهی ویژه «بیگانگان» جیمز کامرون] نمایی وجود دارد که در آن گروهی از بچهها را میبینید که در راهروهای کلونی میدوند. و من فکر کردم: وای، برای آن بچهها چه حسی دارد که در کلونیای بزرگ شوند که هنوز به ۵۰ سال دیگر برای تبدیل شدن به سیارهی قابل سکونت نیاز دارد؟ به یاد دارم که فکر میکردم اگر قرار باشد داستانی در آن دنیا تعریف کنم، قطعا درباره آن بچهها در دورهی نوجوانیشان خواهد بود.»
بنابراین، از فیلمهایی که براساس حفرههای داستانی قدیمی ساخته شدهاند، حالا به فیلمهایی رسیدهایم که بر اساس صحنههای حذف شده ساخته میشوند. اگر موجودی درندهخوتر از بیگانه وجود داشته باشد، شاید آن خود هالیوود باشد، که همهچیز را میخورد، حتی پسماند و آشغالهای خودش را.
اما در هر صورت، تا زمانی که دیوید (مایکل فاسبندر) -اندرویدِ دو قسمت آخر مجموعه- در فیلم جدید ظاهر نشود تا با جزئیات عذابآور توضیح دهد که چطور بیگانگان را ساخته است، و از رویارویی با شخصیتهای مهندس ریدلی اسکات از دو نسخهی سینمایی اخیر اجتناب کنیم، «بیگانه: رومولوس» همچنان امیدوارکننده است. اما آیا میتواند مجموعه فیلمهای «بیگانه» را به روزهای اوج بازگرداند؟ بله، به شرطی که به فده آلوارز آزادی و اجازهی این کار داده شود.
منبع: guardian