ترکیبی از فیلمهای ترسناک و ماجراجوییهای ضعیف برای هالووین (باکس آفیس هفته)
فیلمهای «دزد صادق»، «جنگ با پدربزرگ» و «انگاشته» مثل هفتهی گذشته و به همان ترتیب سه فیلم صدر جدول باکس آفیس هستند و فیلم مرد خالی توانسته در اولین هفتهی اکرانش رتبهی چهارم جدول فروش را به خودش اختصاص دهد. فیلم ترسناک مرد خالی برگ برندهی این هفتهی باکس آفیس در آستانهی هالووین است.
اکشن جنایی دزد صادق با بازی لیام نیسن در سومین هفتهی اکرانش همچنان جایگاه خودش را در جدول فروش تثبیت کرده است. مارک ویلیامز کارگردان فیلم است که او را برای نوشتن فیلمنامهی «اوزارک» میشناسیم. این دومین فیلم بلند ویلیامز بعد از «مرد خانواده» است. فیلم اولش درام ضعیفی با بازی جرارد باتلر بود که سال ۲۰۱۶ آن را ساخت. ویلیامز که در تلویزیون همیشه موفقتر بوده است با فیلم اولش نتوانست نظر هیچکس را جلب کند. حالا دزد صادق هر چند فیلم درجه یکی نیست اما نسبت به فاجعهی اولی یک قدم رو به جلوست.
مثل فیلم اول ویلیامز اینجا هم قهرمان داستان مردی است که بین یک دوراهی عشق و اجبار قرار میگیرد. تام یک دزد حرفهای است که تا به حال دستگیر نشده. او سالهاست که در بوستون دزدی میکند و لقبش راهزن است. تا اینکه بالاخره با آنی آشنا میشود که فارغالتحصیل رشتهی روانشناسی است. آنی قلب تام را نرم میکند و رابطهی میان آنها شروع میشود. یک سال بعد از شروع رابطهشان تام آماده است که خودش را به پلیس معرفی کند تا به این ترتیب در محکومیتش تخفیف قائل شوند. اول پلیس متقاعد نمیشود که او همان راهزن معروف باشد. افسر پلیس اول او را بیرون میکند و در نهایت دو پلیس دیگر به نامهای نیون و هال فرستاده میشوند تا ببینند آیا واقعا تام دزد است یا نه. آنها مقدار زیادی پول پیدا میکنند و تصمیم میگیرند که تام را بکشند و پولها را برای خودشان بردارند. اما تام در فرار کردن حرفهای است و هم میخواهد از آنی محافظت کند و هم اصل جریان فاش شود.
منتقدان از برگشتن لیام نیسن در یک فیلم اکشن جدید خوشحالند هر چند خود فیلم چندان راضیکننده به نظر نمیرسد. در واقع این تریلر از ضعف داستان رنج میبرد و درنتیجه چندان هیجانانگیز هم نمیشود. البته منتقد هالیوود ریپورتر میگوید فیلم دقیقا همان چیزی است که انتظارش را دارید. ۹۰ دقیقهی فیلم بیدستانداز خاصی پیش میرود و میشود گفت که فیلم کار خودش را درست انجام میدهد هر چند فیلم اریجینالی نیست که پیش از آن ندیده باشیم. ویلیامز موفق میشود کاراکترهای عجیب و غریبی خلق کند مثل تام تا حواس مخاطب از احساساتی که در فیلم جریان دارد پرت شود.
امتیاز فیلم در سایت متاکریتیک ۴۵ از ۱۰۰ است و احتمالا شما هم قبول دارید که به نسبت امتیاز ۲۱ از ۱۰۰ فیلم اولی پیشرفت بزرگی محسوب میشود.
در رتبهی دوم جدول کمدی جنگ با پدربزرگ را داریم که رابرت دنیرو بازیگر بزرگ سینما در آن نقش اول را بازی میکند. اگر تماشای رابرت دنیرو دلیل شما برای تماشای یک فیلم است میتوانید جنگ با پدربزرگ را ببینید در غیر این صورت فیلم چندان امتیازی ندارد.
تیم هیل خالق باب اسفنجی که متخصص ساختن فیلمهای کودکانهی کمدی است جنگ با پدربزرگ را ساخته است. فیلم اقتباسی از رمانی به همین نام است. اد مردی است که همسرش را از دست داده اما سعی میکند خودش بدون کمک گرفتن از دخترش به زندگی ادامه دهد تا اینکه یک روز به اشتباه پول خریدش از فروشگاه را نمیپردازد و دزدگیرها به صدا درمیآیند. اد دستگیر میشود و وقتی دخترش از راه میرسد و سوءتفاهمها برطرف میشوند همین را دلیلی میکند برای اینکه پدرش باید بیاید و با آنها زندگی کند.
دختر و داماد اد از حضورش راضی هستند تنها کسی که ناراحت است نوهی او پیتر است که مادرش اتاقش را از او گرفته و برای پدربزرگش آماده کرده. اد هم بیشتر طول روز از اتاق بیرون نمیآید. پیتر با دوستانش در این رابطه حرف میزند و قرار میشود جنگی علیه پدربزرگ به راه بیاندازد. پدربزرگ جنگ را میپذیرد اما قوانینی بینشان گذاشته میشود از جمله اینکه کسی حق ندارد به جنگ میان آنها پی ببرد و به کسی یا چیزی هم نباید صدمهای برسد.
طبعا میتوانید حدس بزنید که در حین این جنگ پدربزرگ و نوه به هم نزدیک میشوند. به خاطر حدس درست شما و اینکه فیلم چیز غیرقابل پیشبینی ندارد امتیاز آن در متاکریتیک ۳۴ از ۱۰۰ است.
منتقدان هم معتقدند که گروه بازیگران برای این فیلم بیش از اندازه بزرگ و بااستعداد هستند. فقط هم رابرت دنیرو نیست. اوما تورمن هم نقش کاراکتر تلفشدهای را در فیلم بازی میکند. البته گاهی فیلم خندههای ریزی از تماشاگرانش میگیرد. اما بیشتر اوقات شبیه یکی از آن فیلمهای خانوادگی به دردنخوری است که از شبکههای دیزنی پخش میشود. فیلم گاهی بامزه است اما بیشتر اوقات مسیرش را خطا میرود. در نهایت به گفتهی منتقدان فیلم تماشاگرانش را با سؤالات زیادی رها میکند؛ مهمترینشان این است که در ذهن گروه بازیگران بااستعداد فیلم چه میگذشته که در این فیلم بازی کردهاند؟
فیلم جنگ با پدربزرگ با بودجهی ۲۴ میلیون دلاری ساخته شده و بعد از سه هفته اکران توانسته نزدیک به ۱۰ میلیون دلار بفروشد.
فیلم انگاشته کریستوفر نولان آخر هفتهی گذشته ۱٫۳ میلیون دلار فروخت تا در هشتمین هفتهی اکرانش فروشاش به ۵۲٫۵ میلیون دلار برسد. پرفروشترین فیلمی که بعد از بازگشایی سینماها در دوران کرونا روی پرده رفته اما همچنان مظلومترینشان چون فیلم قربانی سیاستگذاری سینماداران برای به سینما کشاندن مردم شد. این کمفروشترین فیلم کارنامهی نولان است.
فیلم با بودجهی ۲۰۰ میلیون دلاری تهیه شد و البته فروشش در آمریکا چندان رضایتبخش نبوده. خوشبختانه در بقیهی جهان فیلم آنقدر فروخته که رقم کلی فروش آن به بالای ۳۰۰ میلیون دلار رسیده است.
فیلم داستان یک مأمور بینام سیا را روایت میکند که در کیف با لباس مبدل مشغول انجام عملیاتی است و توسط نیروهای روس دزدیده و شکنجه میشود. ویکتور که رئیس اوست بعدتر توضیح میدهد که هدف اصلی این عملیات برای یک ساختار مخفی به نام انگاشته است. در واقع دو جاسوس بینالمللی باید برای جلوگیری از جنگ جهانی سوم درگیر توطئههایی میشوند. یکی از فناوریهایی که با آن برخورد میکنند امکان وارونگی زمان را به بشر میدهد.
امتیاز منتقدان به فیلم در سایت متاکریتیک ۶۹ از ۱۰۰ است. منتقد ورایتی دربارهی فیلم نوشته است: «این فیلمی است بزرگ، به شکل بیرحمانهای زیبا و فوقالعاده لذتبخش که برای مخاطبان مدتها محروممانده از چنین محصولی نوعی خاصیت رهاییبخش دارد. انگاشته بیشتر از آنکه اثری پیچیده و عمیق باشد بهعنوان یک فیلم بزرگ و وسیع باید در نظر گرفته شود. فیلم از نظر فرمی هم از آن میزان که حدس میزنید خطیتر است. دقت ناب نولان در زیباییشناسی اکشن اثر آنقدر جذاب است که پارادوکسها و رشتههای انحرافی درون فیلمنامه را جبران کند یا شاید بهسادگی تأکید دارد که اصلا جزئیات داستان آنقدرها هم مهم نیستند.»
بالاخره نوبت میرسد به فیلمی که این هفته تازه اکران شده است. فیلم «مرد خالی» از آن تریلرهای ترسناک ماورالطبیعی است که توسط دیوید پریور نوشته، کارگردانی و تهیه شده است. فیلم بر اساس کتابی به همین نام ساخته شده و از آنجایی که بازیگر مشهوری هم ندارد به نظر میرسد از آن فیلمهای ترسناکی باشد که با بودجهی کم ساخته شدهاند.
خلاصهی داستانش خیلی آشناست. یک گروه از نوجوانان یک شهر کوچک به طرز اسرارآمیزی ناپدید میشوند. محلیها گمان میبرند که این کار مرد خالی است که در افسانههای محلی نامش آمده. یک پلیس بازنشسته شروع به تحقیق دربارهی این اتفاقات میکند و تلاش دارد برای این گم شدنها یک دلیل منطقی پیدا کند. در حین تحقیقاتش او یک گروه مخفی کشف میکند و متوجه تلاششان برای جمعآوری چیزهایی خطرناک میشود. خیلی زود زندگی پلیس و نزدیکان او در خطر قرار میگیرد.
فیلم مرد خالی از آن فیلمهایی نبود که زودتر از موعد پخشش برای منتقدان به نمایش دربیاید درنتیجه در سایت متاکریتیک امتیازی برای آن ثبت نشده است. اما در سینمااسکور ۴۲ درصد مخاطبان فیلم از آن راضی بودند و ۲۵ درصد آن را فاجعه خطاب کردند و بقیه هم نظری بینابین داشتند. به نظر نمیرسد که فیلم منتقدان را هم راضی کند. یکی دو نفری که روی آن ریویو نوشتهاند معتقدند که مدت زمان بیش از دو ساعت فیلم واقعا خستهکننده است.
فیلم بعدی «کابوس پیش از کریسمس» فیلم فانتزی بر اساس داستان تیم برتون محصول دههی نود است که دومین هفتهی اکرانش را میگذراند. هنری سلیک کارگردان فیلم است و داستان جک اسکلتی پادشاه شهر هالووین را روایت میکند که متوجه میشود شهری به نام کریسمس هم وجود دارد. او میخواهد کریسمس را بدزدد و به هالووین بیاورد اما این کار سردرگمیهای زیادی را در پی دارد.
امتیاز این انیمیشن دوستداشتنی در سایت متاکریتیک ۸۲ از ۱۰۰ است. منتقدان معتقدند که این فیلمی برای همهی سنین است و زمان ساخته شدنش هم گام بزرگی برای استاپ موشن به شمار میرفته که به شکلی مبهوتکننده از آن استفاده شده است و هم داستان برتون پر از کشش و جذابیت است. انگار برتون توانسته ذهن عجیب و غریب خودش را در دنیای دیزنی بگذارد.
فیلم فانتزی هالووینی «شعبدهبازی» هم در چهارمین هفتهی اکرانش با فروش ۵۰۰ هزار دلاری در هفتهی گذشته در رتبهی ششم جدول قرار دارد. معنای اسم فیلم چیزی شبیه به اجی مجی لاترجی است.
کنی اورتگا فیلم را ساخته و سارا جسیکا پارکر مشهورترین بازیگر آن است. داستان فیلم در اکتبر ۱۹۶۳ در ماساچوست اتفاق میافتد. امیلی خواهر کوچک تاکری به سمت کلبهی سه جادوگر میرود. خواهران ساندرسون که جادوگر هستند طلسمی میخوانند و جوانی امیلی را از او میگیرند تا جوانی خودشان برگردد. تاکری میخواهد با جادوگران مقابله کند اما آنها او را به شکل گربهی سیاهی درمیآورند. مردم برای دستگیری جادوگرها میآیند اما آنها وردی میخوانند که هر شب هالووین دوباره به مردم ظاهر شوند.
صدها سال از این داستان میگذرد و پسر و دختری نوجوان پا به کلبه میگذارند تا ببینند جادوگران واقعی هستند و این قصه صحت دارد یا نه.
فیلم مهمی نیست و یک اثر متوسط مناسبتی برای هالووین محسوب میشود.
خبر خوب برای دوستداران انیمیشن اینکه این هفته بعد از چند سال دوباره «کمپانی هیولاها» اثر دوستداشتنی پیکسار اکران شده است. کمپانی هیولاها اوایل قرن بیست و یکم یعنی سال ۲۰۰۱ ساخته شد و جزو انیمیشنهای بسیار موفق پیکسار بود که دنبالهای هم بر آن ساخته شد.
این انیمیشن کامپیوتری جهان هیولاها را روایت میکرد. هیولاها انرژی شهرشان را از ترساندن بچههای انسانها و صدای جیغ آنها میگرفتند. هیولاهای بااستعداد برای ترساندن بچهها به شهر فرستاده میشوند. این وسط سالیوان و بهترین دوستش به نام مایک جزء کارکنان ارشد کمپانی هستند اما راندال رئیس تیم رقیب به آنها خیلی نزدیک است. روزی به اشتباه دری باز گذاشته میشود و دختر بچهای به نام بو وارد کمپانی میشود. سالی و مایک متوجه میشوند که نه تنها این دخترک خطرناک و ترسناک نیست که صدای خندههایش حتی انرژی بیشتری هم تولید میکند. اتفاقی که مسیر شرکت هیولاها را تغییر میدهد.
کمپانی هیولاها در میان ۲۵۰ فیلم برتر imdb قرار دارد و برندهی جایزهی اسکار بهترین موسیقی متن هم شد. امتیاز انیمیشن در سایت متاکریتیک ۷۹ از ۱۰۰ است. منتقدان این انیمیشن را هوشمندانه، بامزه و برای تماشا فرحبخش توصیف میکنند. این انیمیشن نمونهی دیگری است که نشان میدهد چطور پیکسار سطح انیمیشنها را برای تمام سنین بالا برده است. احتمالا بزرگترها تعجب میکنند که چطور آنها هم موقع دیدن این فیلم لحظات خوشی را تجربه میکنند.
فیلم تازهوارد دیگر این هفته «بعد از برخورد ما» (After We Collided) است. درام رومانتیکی که راجر کامبل آن را کارگردانی کرده است و اقتباسی از رمانی به همین نام است که سال ۲۰۱۴ منتشر شده. فیلم بازیگر مطرحی ندارد. داستان دختری به نام تسا یانگ که خودش را در حال کشمکش در رابطهی چالشبرانگیزش با هاردین اسکات میبیند. بعد از اینکه آنها از هم جدا میشوند دخترک کارش را در یک دفتر نشر آغاز میکند. جایی که توجه همکارش ترهور به او جلب میشود.
فقط شش منتقد تا امروز روی فیلم ریویو نوشتهاند و راستش امتیاز فیلم از همهشان صفر است!
به این ترتیب میشود فیلم بعد از برخورد ما را ضعیفترین فیلم باکس آفیس از ابتدای سال تا الان لقب داد. به همین دلیل هم فروش ۴۰۰ هزار دلاری فیلم برای آن امتیاز بزرگی محسوب میشود. اکران فیلم با ایتالیا آغاز شد و با فروش ۲٫۶ میلیون دلاری ایتالیاییها مهمترین مخاطبان فیلم محسوب میشوند.
فیلم «دو قلب» در دومین هفتهی اکرانش همچنان در باکس آفیس است. درام رومانتیکی که کارگردان ناشناسی به نام لانس هول آن را ساخته و بازیگران ناشناسی هم در آن بازی میکنند. این درام رومانتیک داستان دو زوج است که در دهههای مختلف در نقاط مختلفی از جهان زندگی میکردند و پیوندی پنهان بین آنها برقرار بود که کمکم آنها را به هم میرساند.
فیلم ضعیفی است که امتیاز متاکریتیک آن ۲۹ از ۱۰۰ است و منتقدان میگویند درامی شبیه خود سال ۲۰۲۰ است. امیدوارکننده شروع میشود اما در ادامه به دیوانگی منتهی میشود.
داستانی دربارهی فداکاری و شانس و اقبال خوب که چندان به سینما شباهتی ندارد و بیشتر شبیه موتوری برای بازاریابی عمل میکند. دو داستان عاشقانه که اگر آنها را روی هم بگذارید ارزششان به اندازهی یک قصه هم نمیشود.
در نهایت رتبهی آخر جدول هم در اختیار فیلم ابرقهرمانی «جهش یافتههای جدید» به کارگردانی جاش بون است. یک فیلم ابرقهرمانی نوجوانانه که در نه هفتهای که از اکرانش گذشته همیشه توانسته جایگاهش را در باکس آفیس حفظ کند.
نام فیلم | هفته اکران | فروش آخر هفته | فروش کلی |
دزد صادق Honest Thief |
۳ | ۲٫۴ | ۷٫۵ |
جنگ با پدربزرگ war with grandpa |
۳ | ۱٫۹ | ۹٫۷ |
انگاشته Tenet |
۸ | ۱٫۳ | ۵۲٫۵ |
مرد خالی The Empty Man |
۱ | ۱٫۳ | ۱٫۳ |
کابوس پیش از کریسمس The Nightmare Before Christmas |
۲ | ۰٫۶ | ۱٫۹ |
شعبدهبازی Hocus Pocus |
۴ | ۰٫۵ | ۴٫۴ |
کمپانی هیولاها Monsters, Inc. |
۱ | ۰٫۵ | ۰٫۵ |
بعد از برخورد ما After We Collided |
۱ | ۰٫۴ | ۰٫۴ |
دو قلب 2 Hearts |
۲ | ۰٫۳ | ۱ |
جهشیافتههای جدید The New Mutants |
۹ | ۰٫۳ | ۲۳٫۲ |
*رقم فروش بر اساس میلیون دلار است.