۱۰ کتاب مشهور که بدون هیچ دلیل موجهی ممنوع شدند
توقیف و ممنوع اعلام شدن کتاب از ازل وجود داشته. این موضوع نه یک رویه جدید است، و نه به تاریخ پیوسته است. اولین نمونه از کتابهای ممنوعه بین سالهای ۲۵۹ تا ۲۱۰ قبل از میلاد در چین پیدا شدهاند. بنا بر گزارشها، امپراتور شیه هوانگ تی، ۴۶۰ محقق را برای کنترل روایت تاریخ در زمان خود به قتل رساند. در سال ۲۱۲ قبل از میلاد، او شروع به سوزاندن تمام کتابهای پادشاهی خود کرد و تنها یک نسخه از هر کتاب را برای کتابخانه سلطنتی نگه داشت. که آنها نیز در نهایت نابود شدند.
از آن زمان تا به امروز، همه چیز تغییر کرده است. اما این بدان معنا نیست که کتابها در عصر مدرن در امن و اماناند. در حقیقت کاملاً برعکس است. یکی از معروفترین نمونههای ممنوعیت و سوزاندن کتاب در آلمان نازی بود که هیتلر دستور داد همه کتابهای نوشته شده به دست یهودیان، کمونیستها و دیگرانی که هیتلر آنها را تهدیدی برای رژیم و ایدئولوژی خود میدانست، نابود شوند.
اگرچه آن دوران، تنها دورانی نبوده که کتابها با تهدیدهایی مانند ممنوعیت یا سوزانده شدن مواجه بودهاند. در حقیقت، حتی امروز نیز تلاشهایی برای حذف کتابها از مدارس به دلایل متعددی در جریان است که بیشتر آنها به سمت جنبههای سیاسی اجتماعی گرایش پیدا کرده است. باید دید که این تلاشها تا چه حد موفق خواهند بود، اما اگر تاریخ درباره این موضوع یک چیز را به ما آموخته باشد، این است که معمولاً وقتی یک کتاب ممنوع میشود، توضیح خوبی برای دلیل آن وجود ندارد.
۱. رمان «پلی به سوی ترابیتیا» (Bridge To Terabithia) نوشته کاترین پاترسون
«پلی به سوی ترابیتیا» یک رمان کودک و نوجوان نوشته کاترین پاترسون است که از زمان انتشار در سال ۱۹۷۷ همواره مورد انتقاد قرار گرفته است. داستان این رمان درباره کودکی به نام جس آرون میباشد که با همسایه خود، لزلی برک دوست میشود. این دو کودک در جنگلی نزدیک به خانههای خود یک پادشاهی خیالی میسازند و در مرزهای آن به خیالپردازی و بازی مشغول میشوند.
اولین نمونه از ممنوعیت «پلی به سوی ترابیتیا» در سال ۱۹۸۶ در نبراسکا اتفاق افتاد. دلیل؟ به کار بردن کلماتی مانند «خداوندا» و کلمه «خدا» به عنوان یک لفظ. در سال ۱۹۹۰، این کتاب کودک و نوجوان در برلینگتون، کانکتیکات نیز به دلایل مشابهی و برای ترویج دیدگاه منفی از زندگی برای کودکان، به چالش کشیده و ممنوع شد. سپس ماجرای اصلی شروع شده و «پلی به سوی ترابیتیا» حداقل سالی یک بار در جایی به چالش کشیده میشد.
بین سالهای ۱۹۹۲ و ۲۰۰۲، «پلی به سوی ترابیتیا» بارها در ایالتهای پنسیلوانیا، کانکتیکات، کانزاس، مین، کالیفرنیا و تگزاس به چالش کشیده شد. در حالی که معمولاً این به چالش کشیده شدنها و ممنوع شدنها به خاطر فحاشیهای درون کتاب بود، گاهی اوقات نیز دلایلشان به چیزهای احمقانهتری مربوط میشد؛ مانند یک مورد که در مکانیکسبورگ واقع در ایالت پنسیلوانیا اتفاق افتاد و کتاب به ارجاع به جادوگری متهم شد. یکی دیگر از این موارد باز هم در ایالت پنسیلوانیا، شهر پولاسکی اتفاق افتاد. این بار کسانی از این شکایت داشتند که این کتاب بیاحترامی به بزرگسالان را نشان میدهد و یک دنیای فانتزی پیچیده دارد که ممکن است کودکان را گیج کند.
با گذر زمان، همه سر و صداها درباره «پلی به سوی ترابیتیا» فروکش کرد. با این حال، گاه و بیگاه، این کتاب دوباره در کانون توجه قرار میگیرد. این امر به ویژه در سال ۲۰۰۷، زمانی که دیزنی اقتباسی سینمایی از این کتاب مشهور تولید کرد، دوباره تکرار شد.
رمان «پلی به سوی ترابیتیا» با ترجمه نسرین وکیلی از نشر دستان منتشر شده است.
۲. رمان «تبصره ۲۲» (Catch-22) نوشته جوزف هلر
رمان جوزف هلر با محوریت جنگ جهانی دوم، یعنی «تبصره ۲۲»، در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. «تبصره ۲۲» یک رمان کلاسیک غیر قابل انکار است. این رمان درباره کاپیتان جان یوساریان، خلبان بمبافکن نیروی هوایی ایالات متحده آمریکا است و هیچ میلی به مردن ندارد. با این حال، با توجه به تمام جنگهایی که در طول تاریخ به وقوع پیوستهاند، هیچ راه فراری از خدمت در جنگ وجود ندارد.
رمان «تبصره ۲۲» به دلیل عشق و ستایش بسیاری که از جانب نسل جوان در سال ۱۹۶۱ و حتی نسلهای بعدی دریافت کرد، به کتابی بحثبرانگیز تبدیل شد. با شروع جنگ ویتنام، مضامین و پیام کتاب با احساسات ضدجنگ آمیخته شد. در طرف دیگر این طیف، مردم از برخورد کتاب با مقوله جنگ به شدت عصبانی بودند، از نظرشان «تبصره ۲۲» به جنگ و کسانی که به جنگ رفته بودند بیاحترامی کرده بود.
با گذر زمان، رمان «تبصره ۲۲» نسبت به زمانی که در اوایل دهه ۱۹۶۰ منتشر شد، تحسین بیشتری را به خود جلب کرد، اما در عین حال بازخورد منفی زیادی هم دریافت میکرد. با وجود اینکه چالشهای زیادی برای «تبصره ۲۲» به وجود نیامد، نه به اندازه باقی کتابهایی که به طور مداوم مورد حمله قرار میگرفتند، باز هم گه گاهی ممنوع شدن و چالشهای برجستهای سر راه این کتاب سبز میشدند. در سال ۱۹۷۲، در استرانگسویل واقع در ایالت اوهایو، رمان «تبصره ۲۲» به دلیل زبان ناپسندش از کتابخانهها بیرون کشیده شد. این ماجرا به یک نبرد حقوقی تمام عیار بین دانشآموزان و معلمان تبدیل شد. در سال ۱۹۷۴ در شهر دالاس واقع در ایالت تگزاس، و شهر اسنوکوالمی واقع در ایالت واشنگتن، به دلیل توصیف توهینآمیز زنان، تلاشهایی برای ممنوعیت این کتاب صورت گرفت.
رمان «تبصره ۲۲» با ترجمه احسان نوروزی از نشر چشمه منتشر شده است.
۳. رمان «به رنگ ارغوان» (The Color Purple) نوشته آلیس واکر
رمان «به رنگ ارغوان» که سال ۱۹۸۲ منتشر شد، تا به امروز همچنان در معرض چالشهای ممنوعیت و توقیف است. یکی از آخرین تلاشهای شناخته شده در ایالت کارولینای شمالی و سال ۲۰۱۳ بود. اگرچه درنهایت از ممنوعیت این کتاب اجتناب شد. اما این مورد، تنها قطرهای از دریاست. اولین بار که برای ممنوعیت «به رنگ ارغوان» تلاش شد، در یکی از دبیرستانهای شهر اوکلند واقع در ایالت کالیفرنیا و سال ۱۹۸۴ بود. اکنون چهار دهه است که این کتاب بارها مورد حمله قرار گرفته، به چالش کشیده شده و برای ممنوعیت آن تلاش شده.
رمان غمانگیز آلیس واکر که در قالب یک نامه نوشته شده است، در روستایی واقع در ایالت جورجیا اتفاق میافتد، زمانی که سلیای جوان نامههایی به خدا مینویسد، و آسیبها و کشفهای پیروزمندانه بزرگ شدن را مستند میکند. این کتاب داستانی به شدت به موضوعهایی مانند تبعیض جنسی، نژادپرستی و فقر پرداخته است؛ آن هم با صحنههایی که برای خواننده معمولی بیش از حد و آزاردهنده است.
از سال ۱۹۸۴ تا سال ۲۰۰۲، این کتاب در ایالتهای کالیفرنیا، وایومینگ، ویرجینیا، میشیگان، تنسی، کارولینای شمالی، کانکتیکات، فلوریدا، تگزاس، ویرجینیای غربی و اوهایو به چالش کشیده شده و در معرض توقیف قرار داشته است. بسیاری از این چالشها به دلیل به تصویر کشیدن تعرض جنسی، مصرف مواد مخدر، روابط میان نژادی و ایجاد تصویرهای منفی از مردان سیاهپوست است. واکر تا حدودی به این ممنوعیتها واکنش نشان داده و گفته که به این موضوع عادت کرده است. با این حال، او معتقد است که ممنوعیت کتاب به معنای محروم کردن نوجوانان از فرصت یادگیری چیزهای جدید است که میتواند در بزرگسالی برای آنها مفید باشد.
رمان «به رنگ ارغوان» با ترجمه امیرحسین مهدیزاده از نشر همان منتشر شده است.
۴. رمان «فارنهایت ۴۵۱» (Fahrenheit 451) نوشته ری بردبری
رمان کنایهآمیز «فارنهایت ۴۵۱» یکی از برجستهترین آثار ری بردبری به شمار میآید. این رمان کلاسیک در سال ۱۹۵۳ منتشر شد و آیندهای دیستوپیایی را به تصویر کشید که در آن کتابها ممنوع هستند. اما کنایه ماجرا به اینجا ختم نمیشود. داستان که در سال ۲۰۴۷ میگذرد، نشان میدهد تکنولوژی چه جایگاه والایی در جامعه پیدا کرده و این حقیقت که آتشنشانان به جای آنکه آتشها را خاموش کنند، اغلب در حال آتشافروزیاند، به خصوص اگر کتابی پیدا کنند. داستان «فارنهایت ۴۵۱» درباره آتشنشانی به نام گای مونتاگ است که از خود میپرسد اصلاً چرا باید کتابها ممنوع شوند؟ پاسخ سؤال راوی، همان چیزی است که دنیای این کتاب را به دنیای ما مرتبط میکند؛ کتابها ممنوع میشوند تا روایتها تحت کنترل باقی بمانند و هیچ نظر مخالفی وجود نداشته باشد.
مضامین رمان «فارنهایت ۴۵۱» نسبتاً ساده هستند. این داستان به تکنولوژی میپردازد و به این احتمال ساده اما ترسناک که ممکن است ضررهای تکنولوژی بیشتر از منفعتهای آن باشد. داستان عمدتاً به نارضایتی و دانش در مقابله با جهل میپردازد؛ به تمدنی که به دست تکنولوژی بیحس و مصرف شده است.
کتاب «فارنهایت ۴۵۱» در بسیاری از شهرها و ایالتها به بهانه فحش و بحث درباره مواد مخدر به چالش کشیده شد. با این حال، تمرکز این چالشها اغلب روی جنبههایی از کتاب بوده که درباره محدودیتهای آزادی بیان و شالوده سانسور صحبت میکند. برای کشوری مانند آمریکا که آزادی بیان را ترویج میدهد، عمل ممنوعیت کتاب تضاد بزرگی ایجاد میکند. رمان «فارنهایت ۴۵۱» برای بیش از نیم قرن در ایالتها، مناطق و مدارس مختلف با محدودیتهایی مواجه شده؛ مانند ممنوعیت، سانسور و اصلاح. در بسیاری از این مکانها، این کتاب همچنان ممنوع باقی مانده.
«فارنهایت ۴۵۱» آیندهای دور (در زمان انتشار کتاب) را پیشبینی میکرد که در آن اطلاعات مخفی نگه داشته میشد و جامعه با دور افتادن از آن، مملو از شهروندان بیتفاوت و بیاحساس شده بود. «فارنهایت ۴۵۱» در دهه ۲۰۴۰ اتفاق میافتد (در حقیقت در داستان دقیقاً مشخص نشده داستان در چه سالی روایت میشود) اما در سال ۲۰۲۴ میتوان نمونههایی از به ثمر نشستن کتاب بردبری را مشاهده کرد.
رمان «فارنهایت ۴۵۱» با ترجمه مژده دقیقی از نشر ماهی انتشار یافته است.
۵. رمان «ناتور دشت» (The Catcher in the Rye) نوشته جی. دی. سلینجر
کتاب «ناتور دشت» یکی از آن رمانهاست که حتی اگر نخوانده باشی، یا کتابخوان نباشی، باز هم نامش را از زبان دیگران شنیدهای. رمان بدنام و برجسته سلینجر از سال ۱۹۶۱ تا ۱۹۸۲ سانسورشدهترین کتاب در مدارس و کتابخانههای ایالات متحده آمریکا بود.
رمان «ناتور دشت» داستان هولدن کالفیلد را دنبال میکند، پسری در تلاش برای بزرگ شدن که در اواسط قرن بیستم و شهر نیویورک زندگی میکند. این کتاب از روی تخت یک بیمارستان روانی روایت میشود؛ در این بازگویی، هولدن اخراج شدن از مدرسه، درگیری با دانشآموزان دیگر، ترک تحصیل، زندگی در منهتن، جان کندن برای گذر از جوانی و رسیدن به بزرگسالی و از دست دادن معصومیت را روایت میکند. نکته قابل توجه در رمان «ناتور دشت» این ایده است که کودکان بیگناه و صادق هستند، در حالی که بزرگسالان حقهباز و دروغیناند. بنابراین جای تعجب ندارد که این رمان باعث ایجاد اختلاف نظر شود. اما درنهایت، «ناتور دشت»، داستان غمانگیزی از انزوا و تنهایی نوجوانان به هنگام دستیابی به بزرگسالی است.
اولین باری که رمان «ناتور دشت» به چالش کشیده شد در سال ۱۹۶۰ بود. یک معلم کلاس یازدهم در ایالت اوکلاهاما به علت تدریس این کتاب (در درس ادبیات) از مدرسه اخراج شد. با وجود اینکه این معلم به تصمیم مدرسه اعتراض کرد و شغل خود را پس گرفت، این اتفاق باعث ممنوعیت «ناتور دشت» در آن مدرسه شد. این اتفاق جرقه آتش بزرگتری را زد و زنجیرهای از تلاشها برای ممنوعیت این کتاب ایجاد شد. بین سالهای ۱۹۸۶ و ۲۰۰۰، پس از فروکش کردن تب و تابی که برای ممنوعیت «ناتور دشت» به وجود آمده بود، این رمان باز هم ۹ بار هدف چنین حملاتی قرار گرفت.
رمان «ناتور دشت» به دلیل استفاده از فحش، سؤمصرف مواد مخدر و الکل (در داستان!) ارجاعات جنسی و بحثهای دینی همواره مورد انتقاد قرار گرفته و میگیرد. اگرچه دلایل کمتر رایجی نیز وجود دارند؛ مانند ادعاهایی مبنی بر سفیدپوستستیزی کتاب یا خشونت و غیراخلاقی بودن آن. نگرانی اصلی درباره «ناتور دشت» همیشه این بوده که ممکن است نوجوانان را به شورش علیه والدین، مدارس و در مجموع، سیستم تشویق کند. سلینجر هرگز به خود زحمت نداد به این اتهامات و شکایات بی پایه و اساس پاسخ بدهد. بدتر از همه موارد ذکر شده، این بود که در چندین و چند تیراندازی، از جمله تیراندازی معروفی که به ترور و کشته شدن جان لنون ختم شد، رمان «ناتور دشت» را به عاملان تیراندازیها ربط دادند تا از این طریق به کتاب ضربه بزنند.
رمان «ناتور دشت» بارها به فارسی ترجمه شده، از جمله ترجمه محمد نجفی که از نشر نیلا انتشار یافته است.
۶. رمان «نفرتی که تو میکاری» (The Hate U Give) نوشته انجی توماس
رمان «نفرتی که تو میکاری» یکی از جدیدترین کتابهایی است که با مخالفتهای شدید و تلاشهایی برای ممنوعیت مواجه شده است. داستان زندگی شخصیتی به نام استار کارتر را دنبال میکند. استار پس از آنکه با چشمهای خود میبیند پلیس بهترین دوستش را به قتل میرساند، تصمیم میگیرد در مقابل خشونت پلیس آمریکا علیه اقلیتها ایستادگی کند. با توجه به اینکه روابط نژادی در سراسر جهان همچنان رو به وخامت است، جای تعجب ندارد که «نفرتی که تو میکاری» در هر گوشه و کناری با چالشهایی روبهرو شده. این کتاب از زمان انتشار آن در سال ۲۰۱۷، در ۵۰ ایالت آمریکا به شدت مورد حمله قرار گرفته، آن هم با هدف اینکه تا حد امکان این کتاب را از دسترس نوجوانان دور نگه دارند.
نویسنده کتاب، انجی توماس، از جنبش «جان سیاهپوستان مهم است» برای نوشتن رمان خود الهام گرفت و به مسائلی مانند خشونت پلیس، نژادپرستی، طبقهگرایی و نابرابریهای اجتماعی پرداخت. در سال ۲۰۱۸، در یکی از مدارس شهر کتی واقع در ایالت تگزاس، به خاطر شکایت تعدادی از والدین از کتاب توماس، این کتاب از کل محدوده مدرسه جمعآوری شد. این امر در میان کتباداران و والدین آن محله غوغا ایجاد کرد که درنهایت منجر به بازگشت «نفرتی که تو میکاری» به کتابخانهها شد، اما تنها به شرطی این کتاب در اختیار دانشآموزان قرار میگرفت که رضایتنامه والدین را داشته باشند. دلایل اولیه برای ممنوعیت این کتاب بحث درباره مصرف مواد مخدر، تمایلات جنسی و موضوعات نژادی بود.
در سال ۲۰۱۹، یکی از مدارس مقطع راهنمایی در شهر اسپرینگفیلد واقع در ایالت میزوری، «نفرتی که تو میکاری» را به چالش کشید و درنهایت موفق شد آن را ممنوع کند. در شهر ماونت پلیزنت واقع در ایالت کارولینای جنوبی، فرمان برادری پلیس (the Fraternal Order of Police) به دنبال حذف این کتاب از فهرستهای مطالعه دبیرستانهای شهر بود. بسیاری از شهرها میخواستند این کتاب را به علت مضامین نژادی از مدارس جمعآوری کنند. اما در رابطه با موضع پلیس، آنها «نفرتی که تو میکاری» را به تلقین بیاعتمادی به پلیس متهم کردند و خواستار توقف آن شدند.
در سال ۲۰۲۱، رمان «نفرتی که تو میکاری» دوباره به دلیل پیام ضمنی ضدپلیسیاش به چالش کشیده شد. پس از تابستان ۲۰۲۰ و جنبش جان سیاهپوستان مهم است که پس از واقعه جورج فلوید به وجود آمد، کتاب «نفرتی که تو میکاری» دوباره محبوبیت پیدا کرد و در صدر فهرست پرفروشترینهای نیویورک تایمز قرار گرفت. گفتنی است که این رمان بیش از ۱۹۰ هفته در فهرست پرفروشترینهای این مجله بوده است.
رمان «نفرتی که تو میکاری» بارها به فارسی ترجمه شده، از جمله ترجمه میلاد بابانژاد و الهه مرادی که نشر نون منتشر کرده است.
۷. مجموعه رمانهای «عطش مبارزه» (The Hunger Games) نوشته سوزان کالینز
در سال ۲۰۰۸، سوزان کالینز مجموعه علمی-تخیلی دیستوپیایی خود، «عطش مبارزه» را منتشر کرد و تقریباً بلافاصله این کتاب در سراسر جهان محبوب شد. این کتاب داستان کتنیس اوردین را دنبال میکند که به جای خواهرش در یک بازی وحشیانه به نام «بازیهای گرسنگی» شرکت می کند، جایی که تنها راه برنده شدن، زنده ماندن است. و زنده ماندن در این بازی یکی از دشوارترین کارهاست. از آنجایی که هم خود کتابها پرفروش بودهاند و هم فیلمهای سینمایی اقتباس شده از آنها، فروش کلی این فرنچایز میلیاردها دلار بود.
با وجود محبوبیت زیادی که «عطش مبارزه» دارد، اما اختلاف نظرهایی درباره آن وجود دارد. دنیای ساخته شده به دست کالینز ایالات متحده را به ۱۲ منطقه به علاوه یک پایتخت تقسیم میکند. هر منطقه اساساً در خدمت پایتخت است و مردم آن منطقه هم برای آسایش و رفاه پایتختنشینها کار میکنند. بنابراین، آنها به عنوان شهروندان طبقه پایین دستهبندی میشوند. اتهامات بسیاری از جمله دیدگاههای ضدقومیتی، شیطانپرستی، مذهبی، ضد نهاد خانواده، خشونت، زبان توهینآمیز به این کتاب وارد شده است. برخی از اتهاماتی که به «عطش مبارزه» وارد شده کاملاً بیاساس هستند؛ مانند دیدگاههای مذهبی. چرا که هیچ دین و مذهبی در دنیای داستان وجود ندارد و در هیچ جای داستان هیچ عقیده به خصوصی در این باره بروز پیدا نمیکند. بسیاری استدلال کردهاند که «امید» را میتوان یک دین دانست، اما چنین استدلال ضعیفی کل بحث را مضحکتر و عجیبتر از قبل میکند.
البته اتهامات ذکر شده بزرگترین مسائلی نیستند که لا به لای صفحات این مجموعه معروف دیستوپیایی پیدا شدهاند. «عطش مبارزه» به ترویج احساسات ضددولتی متهم شده است؛ چرا که طی سه کتاب خود آغاز و پایان یک قیام را روایت میکند. سلام نمادین سهانگشتی در «عطش مبارزه»، که به نشانه مقاومت در برابر استبداد تبدیل شد، در محیطهای واقعی استفاده شده است که به سهم خود، به تأیید این اتهام کمک کرده. در سال ۲۰۲۰ دانشآموزان مدرسهای در تایلند از این نماد در مقابل میلههای پرچم استفاده کردند. در سال ۲۰۲۱ گروهی از پزشکان در یانگون، واقع در کشور میانمار، همین کار را برای حمایت از آنگ سان سوچی، رهبر غیرنظامی و برکنار شده این کشور انجام دادند. این مضامین مختلف، کتاب را هدف تلاشهای بیشمار برای توقیف و ممنوع اعلام شدن آن در سراسر جهان قرار داده است. بیشترین چالش برای مجموعه «عطش مبارزه» در بین سالهای ۲۰۱۰، ۲۰۱۱ و ۲۰۱۳ بوده است.
مجموعه رمانهای «عطش مبارزه» با ترجمه شبنم سعادت از نشر افراز انتشار یافته است.
۸. رمان «۱۹۸۴» (Nineteen Eighty-Four) نوشته جورج اورول
رمان پرآوازه جورج اورول، «۱۹۸۴»، از همان دهه ۵۰ و ابتدای انتشار مورد حمله قرار گرفت. جای تعجب ندارد که روسیه شوروی بلافاصله علیه «۱۹۸۴» موضع گرفت و این کتاب را به خاطر دیدگاههای ضدکمونیستیاش ممنوع کرد و سوزاند و تمام تلاش خود را کرد تا در باقی نقاط دنیا نیز علیه این رمان اقداماتی صورت بگیرد. در نقطه مقابل شوروی و اتهامی که به کتاب وارد کرد، در سال ۱۹۸۱ در شهر جکسون واقع در ایالت فلوریدای ایالات متحده، «۱۹۸۴» را به دلیل حمایت از کمونیسم ممنوع کردند. این کتاب باز هم در چند سال اخیر، یعنی در سال ۲۰۱۷، در آیداهو و به علت داشتن خشونت بیش از حد و زبان نامناسب به چالش کشیده شده.
داستان «۱۹۸۴» درباره چه چیزی است؟ رمان دیستوپیایی اورول که در سال ۱۹۴۹ منتشر شد، روایتگر زندگی شخصیتی به نام وینستون اسمیت است که در آینده (سال ۱۹۸۴ و تصوری که آن موقع از این آینده وجود داشت) زندگی میکند. در جهانی که قربانی جنگهای بیپایان، نظارت همهجانبه دولت، تبلیغات و سفیدشویی جنایتهای تاریخی شده. مضامین بیاعتمادی سیاسی، نظامهای سیاسی مختلف و شورش، موضوعات اصلی «۱۹۸۴» به شمار میآیند.
تلاشها برای ممنوعیت این کتاب معمولاً به خاطر موضوعات حکومتمحور است. در حالی که این کتاب ضدکمونیستی و ضدحکومتی است، بسیاری به اشتباه تصور میکردند این کتاب در حمایت از کمونیسم نوشته شده و به همین خاطر به رمان جورج اورول حمله میکردند.
رمان «۱۹۸۴» بارها به فارسی ترجمه شده، از جمله ترجمه صالح حسینی که نشر نیلوفر آن را منتشر کرده است.
۹. رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» (Slaughterhouse-Five) نوشته کورت ونهگات
در سال ۱۹۶۹، کرت ونهگات یک رمان علمی-تخیلی هجوآلود (طنزآمیز) منتشر کرد. رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» درباره شخصی به نام بیلی پیلگریم است که در زمان گرفتار شده و به دست بیگانگان ربوده میشود. این کتاب با استفاده از بیلی، که یک سرباز است، وحشتهای جنگ جهانی دوم را کاوش میکند و به مخاطب نشان میدهد چگونه سربازهایی مانند بیلی خواه ناخواه زندگیشان فدا شده است. بیلی، در حالی که یک اسیر جنگی است، در اثر شوک انفجار از بند زمان رها میشود. پس از این واقعه است که بیلی لحظه به لحظه زندگیاش را پیش خود مرور میکند.
در ظاهر هیچ بخشی از کتاب نمیتواند بحثبرانگیز باشد و باعث ممنوع شدن یا سانسور آن بشود. اما بسیاری از مضمونهای داستان در رابطه با اراده آزاد و بهای جنگ است که از طریق رابطه بیلی با زمان مورد کاوش قرار میگیرد. رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» به طرز جالبی کاری میکند خواننده به فانی بودن خود پی ببرد. ونهگات در رمان خود به این موضوع پرداخته که زمان مانع اراده آزاد است، چرا که اگر اراده آزاد وجود داشت، همه ما میتوانستیم زمان را تغییر بدهیم. اما درنهایت چه چیزی باعث شد رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» ممنوع شود؟
برخلاف آنچه ممکن است تصور کنید، «سلاخخانه شمارهی پنج» یکی از بحثبرانگیزترین کتابهای قرن بیستم است که به دفعات بسیار زیادی به چالش کشیده شده. این رمان موضوع یک پرونده مربوط به قانون آزادی بیان بود که به دادگاه عالی آمریکا برده شد. این پرونده در سال ۱۹۸۲ به دادگاه برده شد و درنهایت به نفع دانشآموزان ختم جلسه شد. در نتیجه این دادگاه، ممنوعیت «سلاخخانه شمارهی پنج» در مدرسه برداشته شد، اما این پایان چالشهای این رمان نبود. یک نمونه قدیمیتر از به چالش کشیده شدن این کتاب، به سال ۱۹۷۲ برمیگردد. یک قاضی رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» را فاسد، غیراخلاقی، روانپریش، مبتذل و ضدمسیحی خطاب کرد.
به طور معمول کتاب «سلاخخانه شمارهی پنج» در رابطه با زبان توهینآمیز یا محتوای نامناسب متهم میشود، اما برخی در دهههای ۷۰ و ۸۰، به علت احساسات ضدجنگ برای ممنوع شدن این کتاب تلاش کرده بودند. حتی پس از گذشت این همه سال، این کتاب کلاسیک ونهگات هر چند سال یک بار با چالشهای جدیدی روبهرو میشود و همان صحبتهای همیشگی را برای ممنوع کردن آن تکرار میکنند.
رمان «سلاخخانه شمارهی پنج» با ترجمه ع. ا. بهرامی از نشر روشنگران انتشار یافته است.
۱۰. رمان «اولیس» (Ulysses) نوشته جیمز جویس
«اولیس» در ابتدا به صورت قسمتهای سریالی در مجله آمریکایی the Little Review انتشار یافت. در سال ۱۹۲۲، «اولیس» در قالب یک کتاب منتشر شد و اکنون از این رمان به عنوان یک شاهکار یاد میشود. در دوبلین، جیمز جویس داستان سه شخصیت اصلی را به موازات شعر حماسی هومر، ادیسه، روایت میکند.
با وجود اینکه امروزه «اولیس» به یک کتاب محترم و فاخر تبدیل شده، اما در زمان انتشار مورد استقبال قرار نگرفت. در سال ۱۹۱۸ که این رمان به طور سریالی و در یک مجله منتشر میشد، در آمریکا آن را میسوزاندند و در سال ۱۹۲۲ که نسخه کتابی آن منتشر شد، در ایرلند و کانادا سوزانده شد. در انگلستان «اولیس» در سال ۱۹۲۳ سوزانده شد و سپس در سال ۱۹۲۹ کاملاً ممنوع شد. ممنوع اعلام شدن کتاب «اولیس» حتی کانون محاکمهای در ایالات متحده بود. این محاکمه که به نقض یک قانون (وضع شده در سال ۱۸۷۳) در رابطه با ممنوعیت توزیع مطالب ناپسند از طریق پست ایالات متحده مربوط میشد، استدلال میکرد که یکی از بخشهای رمان (نسخه سریالی) به نام Nausicaa لحظهای را نشان میدهد که شخصیت اصلی از خودش لذت میبرد، و این مورد شامل مطالب ناپسند میشود. در حالی که بسیاری به دلیل استفاده زیاد جویس از استعاره، مخالف این موضوع هستند و اختلاف نظر دارند. درنهایت «انجمن نیویورک برای سرکوب فساد» برنده این پرونده شد. در نتیجه نسخه سریالی «اولیس» و نسخه کتابی آن که قرار بود در آینده پیش رو منتشر شود، عملاً در ایالات متحده آمریکا ممنوع شدند.
ایالات متحده آمریکا ممنوعیت «اولیس» را در سال ۱۹۳۴ لغو کرد چرا که قوانین مربوط به فحاشی تغییر کرده بودند. رمان «اولیس» آزمایش جسورانه دوران خود بود. یک رمان بحثبرانگیز اما ضروری که ثابت کرد مردم نباید از خواندن کتابها محروم شوند و حتی اگر آنها کم یا زیاد، تفرقهانگیز یا بحثبرانگیز باشند، باز هم باید به استقبالشان رفت. اگر فارغ از کتابها، به آثار سینمایی هم علاقهمند هستید، این فهرست فیلمهای ممنوعه را هم مطالعه کنید.
منبع: TopTenz