۱۲ کتاب دیستوپیایی برتر که طرفداران «بازیهای گرسنگی» باید بخوانند
«بازیهای گرسنگی» از زمان اولین فیلمهای آن با بازی جنیفر لارنس جای ویژهای در دلمان باز کردند؛ اما قطعا نباید رمانهای سوزان کالینز را نادیده گرفت که با نوشتن کتابهای دیستوپیایی خود، آغازگر این مجموعهی پرطرفدار بود. کتابهای «بازیهای گرسنگی» دربارهی کشوری به نام پانم هستند که هر ساله مسابقات تلویزیونی ویژهای در آن برگزار میشود. از هر ایالت یا ناحیهی این کشور باید یک دختر و یک پسر بین ۱۲ تا ۱۸ سال انتخاب شده و به این مسابقات فرستاده شوند؛ مسابقاتی که طی آن این نوجوانان تا پای مرگ با یکدیگر مبارزه میکنند تا تنها یک نفر از میان همه زنده بماند. اگر چه درست است که کتابهای کالینز را در ژانر ادبیات داستانی نوجوانان طبقهبندی کردهاند، اما این مجموعه بر موضوعات مهمی انگشت میگذارد که موجب میشود خواندن آن را به مخاطب بزرگسال هم توصیه کنیم؛ موضوعاتی مثل نابرابری، مصرفگرایی و سیستمهای حکومتی فاسد و خودکامه. همچنین قهرمان داستان، یعنی کتنیس اوردین، یک زن شجاع، سرسخت اما در عین حال آسیبپذیر است که شخصیت او را به گونهای ملموس به تصویر میکشد و حتی بزرگسالان میتوانند با او ارتباط برقرار کنند. اگر از کاراکترها و پیرنگهای داستانی کتابهای سوزان کالینز لذت بردهاید یا حتی اگر تاکنون تنها فیلمهای این مجموعه را دیدهاید و حالا دنبال کتاب با مضامینی شبیه «بازیهای گرسنگی» هستید که فضایی شییه به داستان آن دارند، ما فهرستی تهیه کردهایم که از مجموعههای داستانی نوجوانان مثل «سنتشکن» (Divergent)، تا کلاسیکهای ادبیات مثل «سالار مگسها» در آن پیدا میشود؛ کتابهایی که شما را به ویرانشهرهایی خیالی میبرند و قرار است تا مدتها حسابی ذهنتان را درگیر کنند.
۱. ۱۹۸۴
- نویسنده: جورج اورول
- سال انتشار: ۱۹۴۹
کتاب «۱۹۸۴» نوشتهی جورج اورول یکی از مهمترین کتابهای ژانر دیستوپیایی است. داستان «۱۹۸۴» در جامعهای اتفاق میافتد که در آن «برادر بزرگ» تک تک حرکات شما را زیر نظر دارد و دولت هر گونه فردیت شهروندان را سلب کرده است. شخصیت اصلی، وینستون، با ثبت افکار خود در دفتر خاطراتش و برقراری رابطه با زنی به نام جولیا قوانین را زیر پا میگذارد.
شبیه کتابهای «بازیهای گرسنگی» دنیایی که «۱۹۸۴» میسازد چنان ساختمان غنی و کاملی دارد که انگار جورج اورول به این دنیا سفر کرده و بعد از فرار از آن خاطرات خود را ثبت کرده است؛ دنیایی که اگر کمی بیشتر فکر کنید، میبینید که این جهان ترسناک چقدر برایتان آشنا است. اورول توانایی عجیبی در درک غریزههای انسانی دارد و به خواننده نشان میدهد گاهی باید جنگید، چه جنگ با نیروهایی سرکوبگر بیرونی چه جنگ با خود نهانیمان. در نهایت فرقی نمیکند چه کسی رهبری یک دولت اقتداگرا را برعهده داشته باشد، چه این رهبر موسولینی باشد، چه هیتلر، چه برادر بزرگ، نتیجه همیشه یکسان است؛ بالاخره ملت در اتحادی کامل با اندیشهها و شعارهای یکسان میجنگند و رو به جلو حرکت میکنند.
۲. سرگذشت ندیمه (The Handmaid’s Tale)
- نویسنده: مارگارت اتوود
- سال انتشار: ۱۹۸۵
راستش را بخواهید «سرگذشت ندیمه» بیشتر از اینکه به درد نوجوانان بخورد، برای بزرگسالان نوشته شده است. رمان تحسینشدهی مارگارت اتوود تجربیات آفرد (Offred) را دنبال میکند؛ زنی که مجبور شده تحت حکومت تئوکراسی بنیادگرای گیلاد (Gilead) بچهای به دنیا بیاورد. با وجود اینکه تفاوت زیادی بین فضا و اتمسفر کتابهای «سرگذشت ندیمه» و «بازیهای گرسنگی» وجود دارد، اما هر دو داستان دو زن باهوش و مدبر را تعریف میکنند که در شرایطی بغرنج رهبری اوضاع را به دست گرفته و اساس و ارزشهای جامعهای که در آن مجبور به زیست شدهاند را به نقد میکشند.
«سرگذشت ندیمه» یک داستان ترسناک و در عین حال یک هشدار است. آیندهی دیستوپیایی که اتوود در دنیای این کتاب توصیف میکند بسیار شبیه «بازیهای گرسنگی» است که در آن دولت مرکزی با سختگیریهای خود میخواهد سیاستهای خصمانهاش را به هر طریقی که شده بر شهروندانش تحمیل کند. این شاهکار ادبی از مارگارت اتوود بیشک یکی از بهترین کتابهایی است که علاوه بر داستان گیرای خود، برای کسانی که دغدغههای فمینستی دارند نیز جذابیت دارد. این کتاب به خوبی نشان میدهد که از اولین گروههای آسیبپذیر در هر موقعیت بغرنج زنان هستند و چه شرایط غیرقابل تصوری به عنوان هنجارهای معمول جدید به زنان خورانده میشود.
۳. سالار مگسها (Lord of the Flies)
- نویسنده: ویلیام گلدینگ
- سال انتشار: ۱۹۵۴
ویلیام گلدینگ در رمان کلاسیک خود «سالار مگسها» به مسئلهی تنازع بقا میپردازد. این کتاب داستان گروهی از پسران جوان انگلیسی را روایت میکند که پس از اینکه از ماجرای سقوط هواپیمایشان جان سالم به در میبرند، حالا باید زندگی تازهی خود در یک جزیره را مدیریت کنند. مانند «بازیهای گرسنگی»، کتاب «سالار مگسها» به خوبی رابطهی فرد با جمع را به تصویر میکشد.
دلهرهآورترین نکتهی «سالار مگسها» این است که جهان ما تا چه اندازه به آن شباهت دارد. این کتاب ویرانشهری تخیلی را در واقعیترین شکل ممکن به تصویر میکشد و از یک سناریو در جهانی قریب الوقوع سخن میگوید که در آن شخصیتها را در موقعیتهایی غیرقابل باور قرار میدهد تا ببیند انسانها زمانی که اوضاع وخیم میشود چگونه رفتار میکنند. «سالار مگسها» به شما نشان میدهد که انسانها در این شرایط به هیولاهایی تبدیل میشوند که احساساتی چون همدردی، رحم و شفقت از وجودشان رخت بربسته است. ویلیام گلدینگ میخواهد با این کتاب بگوید که ما چندان از این طبیعت ترسناک خود فاصله نداریم و تنها جرقهی کوچکی لازم است تا غرایز تاریک خود را در آغوش گرفته و از دنیای استانداردی که میشناسیم، به درون قلمروی ناشناختهی دیوانگی پا بگذاریم.
۴. همسان (Matched)
- نویسنده: الی کاندی
- سال انتشار: ۲۰۱۰
بخواهیم خلاصه بگوییم، اگر سریال «آینهی سیاه» و «بازیهای گرسنگی» را با هم ترکیب کنید محصول آن میشود کتاب «همسان»! سیستم ادارهی جامعهی موجود در این داستان به گونهای طراحی شده که برای همه همسر، زمان ازدواج، تعداد بچهها و خلاصه تمام جزئیات زندگیشان را از پیش تعیین میکند. با فرارسیدن تولد هفده سالگی کاسیا، نوبت به او میرسد که همسان خود را بشناسد. سیستم دوست صمیمی کاسیا یعنی زاندر را به عنوان همساناش معرفی میکند؛ اما با بررسی اطلاعات در سیستم، کاسیا متوجه میشود که اشتباهی جفت شده و شریک او اصلا کس دیگری است. از قرار معلوم، همسان واقعی کاسیا هم رازهای خاص خودش را دارد که به طرز پیچیدهای با سیستم همسانسازی ارتباط پیدا میکند.
داستان «همسان» بسیار شخصیتمحور است و طرحهای داستانی آن به پای کاراکترهای دوستداشتنیاش نمیرسند. با این حال، متن این کتاب زیبا، صریح و ساده است و رشد و پیچشهای شخصیتها در طول داستان به اندازهای خوب هست که شما را نگه دارد و بخواهید تا آخر آن را بخوانید. رویکرد کاندی به «همسان» کاملا پخته و به بلوغ رسیده و این یکی از ویژگیهایی است که شاید برای جذب مخاطب نوجوان ایدهی خوبی نباشد. رویکرد این نویسنده در ادبیات داستانی نوجوان چیز جدیدی است که بیش از آنکه بخواهد یک شر مطلق در رأس قدرت معرفی کند که منشأ همهی بدیها به آن بازمیگردد، یک جامعهی خاکستری را توصیف میکند که ارزشهایش به طرز هولناکی جابهجا شده است.
یکی دیگر از نکات برجستهی این کتاب، خود شخصیت کاسیا است که نگاهی کاملا متفاوت به این جهان دیستوپیایی دارد. او به جای اینکه مردم را قضاوت کند که بندهی این جامعه شدهاند، پذیرفت عدهای ذاتا ترجیح میدهند که کسی بالاسرشان باشد تا مسیر تصمیمهایشان را مشخص کند و این چیز بدی نیست؛ بالاخره هر کسی روشهای خاص خودش را دارد تا به آرامش برسد و تا جای ممکن از دغدغههای ذهنیاش بکاهد.
۵. فید (Feed)
- نویسنده: ام. تی. اندرسون
- سال انتشار: ۲۰۰۲
«فید» هم شبیه کتابهای «بازیهای گرسنگی» به انتقاد از مصرفگرایی و تخریب محیط زیست میپردازد. در ویرانشهری که ام. تی. اندرسون ساخته یک شبکهی کامپیوتری وجود دارد که به مغز اکثریت مردم امریکا متصل شده است. درست است که این شبکه به مردم اجازه میدهد تجربههای خود را شخصیسازی کنند، اما همچنان این سیستم ابزار شرکتهایی است که بیشترین قدرت را دارند و با تشویق به مصرفگرایی موجب شدهاند روزی که محیط زیست ما به کلی از بین میرود نزدیک و نزدیکتر شود.
«فید» همهی آن چیزی است که از یک داستان درست و درمان دربارهی جامعهای که معتاد رسانه شده انتظار دارید. در دنیای اندرسون دیگر مدارس آموزش حقایق به کودکان را رها کردهاند؛ دیگر مدرسه چه معنی پیدا میکند وقتی میتوانید تنها با فشردن یک دکمه به پاسخ هر چه میخواهید برسید! با ترکیبی از پروپاگاندا و ناآگاهی، این مردم که دیگر هیچ چیز برایشان اهمیت ندارد، به بردگی فیدها روی میآورند. این مردم اول زمین را نابود کردند، سپس فیدها بشریت را نابود خواهند کرد و دیگر چیزی باقی نمیماند جز هوای قلابی و خورشید ساختگی و مردمی از احساس تهیشده.
نکتهی مهم دربارهی نگارش این کتاب این است که به نظر میرسد اندرسون از پیشرفتهای جهان اطرافش واهمه داشته و در پس هر تکنولوژی و قدم روبهجلویی، تنها تاریکی و زوال بشریت را پیشبینی میکند. با اینکه اغلب خوانندگان امروزی ممکن است این رویکرد نویسنده را به چیزی شبیه به فوبیا یا حداقل رویکردی بسیار رادیکال توصیف کنند، اما ما، به عنوان نسلی که دیگر تیکتاک و هوش مصنوعی را به چشم خود دیده است، به خوبی میتوانیم با ایدههای اندرسون ارتباط برقرار کنیم و سایهی شوم جهانی را که او در «فید» توصیف کرده بر دنیای واقعی خودمان ببینیم.
۶. شهر امبر (The City of Ember)
- نویسنده: جین دوپرائو
- سال انتشار: ۲۰۰۳
«شهر امبر» نوشتهی جین دوپرائو داستانی از شجاعت و بقا تعریف میکند که به فضای کتابهای سوزان کالینز بسیار نزدیک است. در این کتاب، گروهی از معماران، دانشمندان و پزشکان «امبر» را میسازند؛ شهری زیرزمینی که توانایی تأمین ساکنان خود تا ۲۰۰ سال آینده را دارد. تقریبا ۲۵۰ سال بعد از ساخت این شهر، کمبود منابع بیداد میکند و حالا دو عضو جوان سعی دارند راهی برای نجات شهر بیابند.
کتاب دوپرائو از رمانهای برجسته در میان ادبیات داستانی نوجوان است که خوانندگان خود را با شخصیتهایی شجاع آشنا میکند؛ شخصیتهایی که با اقدامات خود نشان میدهند که میتوانند با قدمهای کوچک خود گامی بزرگ برای تغییر بردارند. این کتاب متن سادهای دارد اما چرخشهای غیرمنتظرهای در آن اتفاق میافتند که باعث میشود تا آخر داستان درگیر ماجرای آن باشید. از دیگر نکات برجسته دربارهی «شهر امبر» اینکه شخصیتهای اصلی آن دو کودک معصوم و پاکدل هستند که هنوز درگیر پیچیدگیهای جهان بزرگترها نشدهاند و از این رو دنبال کردن روایت آن بسیار راحت است و حتی پیشنهاد میکنیم آن را برای فرزندانتان بخوانید.
«شهر امبر» از فانتزی، دیستوپیا، رمز و راز، اکشن، ماجراجویی همه را در خودش دارد و تمام جنبههای یک داستان عالی ویرانشهری را میتوانید در آن پیدا کنید؛ جامعهای با سیاستهای سفت و سخت، نقشهای از پیش تعیین شده، زوال سیستمهای سابق، احساس تنش از سوی ناشناختهها. البته در نظر داشته باشید که این کتاب بیشتر برای نوجوانان بین نه تا ۱۳ سال مناسب است و ممکن است داستانش برای مخاطب بزرگسال کمی قابل پیشبینی و بیش از حد غیرقابل باور به نظر برسد.
۷. فارنهایت ۴۵۱ (Fahrenheit 451)
- نویسنده: ری بردبری
- سال انتشار: ۱۹۵۳
شاهکار ادبی ری بردبری، شبیه کتابهای «بازیهای گرسنگی» شخصیتی را نشان میدهد که ارزشهای جامعهی خود را به چالش میکشد. کاراکتر اصلی «فارنهایت ۴۵۱» به نام گای مونتاگ در جامعهای زندگی میکند که کتاب در آن ممنوع است. گای که یک یک آتشنشان است وظیفه دارد این کتابها را بسوزاند؛ اما او به زودی از عواقب کار خود ناامید میشود.
این کتابی است در مدح کتاب و دربارهی قدرت کتاب. «فارنهایت ۴۵۱» به آثار ادبی مهمی اشاره میکند که چه ما بخواهیم یا نه، چه ما متوجه آن باشیم یا نه چنان به فرهنگ امروز ما نفوذ کردهاند که دیگر تصور جهانی بدون آنها ممکن نیست. بردبری وحشت دنیای لذتپرست و ناخوشایندی را به ما نشان میدهد که در آن کتابها و ایدههایی که از پس آنها میآیند ممنوع میشوند. شکی در آن نیست که کنترل اطلاعات همواره یکی از مهمترین راههای دولتها و سیاستمدارهای تشنهی قدرت بوده تا کنترل کامل خود بر همه چیز را تضمین کنند. اما جهانی بدون تاریخ مکتوب دنیایی است که تنها در افسانهها وجود دارد. چه میشود اگر کسی جرئت کند و نگاهی به پشت پردهها بیندازد؟ اصلا چه کسی جرئت خواندن یک کتاب بدون سانسور را دارد؟ چه میشود اگر مردم پایشان را از سیستم جعل اخبار حکومتی بیرون بگذارند و برای خودشان تصمیم بگیرند که چه خبری راست است و کدام دروغ؟ بردبری در «فارنهایت ۴۵۱» نگاهی به امروز ما داشت و همین باعث شده که اثر او را از بهترین کتابهای کلاسیک قرن بیستم میلادی بدانیم که هنوز هم محبوباند.
علاوه بر رمان ری بردبری، دیدن اقتباس سینمایی از این کتاب نیز خالی از لطف نخواهد بود که در سال ۲۰۱۸ میلادی با بازی ستارههایی چون مایکل بی. جردن و مایکل شنون برای شبکهی HBO منتشر شد.
۸. دوندهی هزارتو (The Maze Runner)
- نویسنده: جیمز دشنر
- سال انتشار: ۲۰۰۹
اگر دنبال خواندن یک داستان نوجوانان درست و حسابی هستید که ماجرای آن در دنیای دیستوپیایی میگذرد حتما «دوندهی هزارتو» را انتخاب کنید. داستان رمان علمی-تخیلی جیمز دشنر با نوجوانی آغاز میشود که از خواب بیدار شده و میبیند هیچ چیز را به یاد نمیآورد و در عین حال در محاصرهای غریبههایی گیر افتاده است. همهی آنها در یک «گلید» (Glade) گیر افتادهاند؛ یک هزارتوی بیپایان با دیوارهایی به بلندی چهار مایل که مدام تغییر شکل میدهند. اینجاست که تسا به ماجرا وارد میشود؛ اولین دختری که تا به حال پایش به هزارتو باز شده است.
«دوندهی هزارتو» احتمالا بیش از هر کتاب دیگری به طرفداران «بازیهای گرسنگی» توصیه میشود؛ اما مشکلی وجود دارد؛ با اینکه طرح داستان و شخصیتپردازیها خوب است اما سبک نوشتاری دشنر گاه بیمنطق و پراکنده و آن قدر در کلیشهها غرق میشود که از جذابیت داستان میکاهد. نکتهای که در مورد این کتاب خواننده را آزار میدهد سادگی بیش از حد و ناپخته بودن آن است که ایدههایش به خوبی جا نیفتاده و نویسنده از تکنیکهای تکراری برای پیشبرد داستان استفاده میکند؛ یعنی به خواننده اطلاعات کافی نمیدهد و روایت کل کتاب را حول یک راز پنهان متمرکز میکند تا مجبور شوید تا آخر کتاب را بخوانید. «دوندهی هزارتو» از نظر معماهایش، پیچ و خمهای داستانی و شخصیتهایش فارغ از هرگونه عمق، لایه یا پیچیدگی است که در مقام مقایسه، هرگز به پای دنیای پیچیده و طرحهای هوشمندانهی کالینز در کتاب «بازیهای گرسنگی» نمیرسد. با تمام این اوصاف، اگر خوانندهی جوانی هستید یا خیلی با ادبیات دیستوپیایی آشنایی ندارید، «دوندهی هزارتو» میتواند گزینهی مناسبی برای ورود شما به این سبک از ادبیات داستانی باشد.
۹. تاریخ اعماق زمین (The Underland Chronicles)
- نویسنده: سوزان کالینز
- سال انتشار: ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۷
پیش از آنکه سوزان کالینز بخواهد به سراغ نوشتن کتابهای «بازیهای گرسنگی» برود، مجموعه کتابهای «تاریخ اعماق زمین» را نوشت که حسابی توجهات را به سمت این نویسنده جلب کرد. این مجموعه اشتراکات و شباهتهای زیادی با دیگر آثار کالینز دارد و این بار از ماجراهای پسری به نام گرگور میگوید که در دنیایی زیر شهر نیویورک زندگی میکند. این دنیا به نام «اعماق زمین» (Underland) شناخته میشود که انسانها و حیوانات غولپیکر در کنار هم در آن همزیستی دارند. در لایههای زیرین این داستان تخیلی، «تاریخ اعماق زمین» مثل «بازیهای گرسنگی» موضوعات سیاسی جدی مثل جنگ و نسلکشی را مورد بحث و بررسی قرار میدهد و دنیای پانم و اعماق زمین بسیار به هم شبیهاند؛ البته با این تفاوت که «تاریخ اعماق زمین» سرزمینی فانتزی در زیر دنیای معاصر ماست. در این کتاب خبری از پیتا یا کتنیس نیست و شخصیتهایی نوجوان با دغدغههای سادهتر داستان را پیش میبرند، اما اگر سوزان کالینز و شیوهی نوشتار خاص او را دوست داشته باشید، که در این کتابها به شدت مشهود است، بیشک باید کتابهای «تاریخ اعماق زمین» را هم بخوانید.
متأسفانه سایهی «بازیهای گرسنگی» به شدت بر مجموعه داستانهای «تاریخ اعماق زمین» سنگینی میکند و این رمانها آن چنان میان طرفداران کالینز یا داستانهای فانتزی دیستوپیایی شهرت ندارد؛ اما باید اذعان داشت که این کتابها یکی از بهترین نمونههای این ژانر به ویژه برای مخاطبان جوانتر محسوب میشوند.
۱۰. انتخاب شیاد (Trickster’s Choice)
- نویسنده: تامورا پیرس
- سال انتشار: ۲۰۰۳
تامورا پیرس ملکهی رمانهای فانتزی نوجوانان است. «انتخاب شیاد» از مجموعهی پنج جلدی «دختر مادهشیر» در جزایر مسی اتفاق میافتد که یک پادشاه ستمکار بر آن حکومت میکند؛ وارثان تاج و تخت او نیز چنگی به دل نمیزنند و همه عیاش و تشنهی قدرتاند. این جامعهای، جامعهای است که سفیدپوستها در آن قدرت بیشتری دارند. نقش اصلی رمان یعنی الای یک جاسوس بااراده است که خانهی خود را ترک میکند، اما در میانهی ماجراجویی خود توسط دزدان دریایی اسیر شده و به بردگی برده میشود. او حالا مجبور است برای زنده ماندن در چارچوب ارزشهای عقبماندهی این جامعه دست و پا بزند.
همانطور که از یک رمان تامورا پیرس توقع دارید، شخصیتهای «انتخاب شیاد» هم همه به زیبایی نوشته و پرداخته شدهاند. به نظر میرسد که شبیه «بازیهای گرسنگی» داستان از محتوای سادهی یک کتاب فانتزی فراتر میرود و بر مسائلی مثل استعمار انگشت میگذارد. علاوه بر این، پیرس همیشه داستانهایی با قهرمانهای زن قدرتمند مینویسد که توجه خواننده را به خود جلب میکنند. این کتاب به ویژه داستانی پر از تعلیق و تنش دارد و دنیاسازی آن فوقالعاده است. «انتخاب شیاد» با اینکه از فرمول بسیاری از کتابهای ادبیات داستانی نوجوانان پیروی میکند، اما ماجرای الای و عیب و نقصهای او که به تدریج در طول ماجراجوییاش به آنها پی میبرد، خواننده را هم تشویق میکند که به نفس خود بازگردد و خودش را هم بهتر بشناسد.
بعضی کاراکترها و بخشهایی از داستان اشارههایی به سایر کتابهای پیرس دارند. از این رو بهتر است پیش از اینکه به سراغ «انتخاب شیاد» بروید کتابهای دیگری از مجموعههای او، مثل «آهنگ مادهشیر» و «جاودانگان» را هم بخوانید.
۱۱. زشتها (Uglies)
- نویسنده: اسکات وسترفیلد
- سال انتشار: ۲۰۰۵
اسکات وسترفیلد در کتاب «زشتها» جامعهای کابوسوار را به تصویر میکشد که در آن تنها چیزی که اهمیت دارد زیبایی است. تالی یانگبلاد در این دنیای پساآخرالازمانی زندگی میکند که همه در آن به محض آنکه شانزده ساله میشوند، خود را به تیغ جراحی میسپارند تا به جراح آنها را به یک «زیبا» تبدیل کند. ایدهی این عملها از آنجا میآید که گفته میشود اگر تمام تفاوتها و تمایزات افراد از نظر ظاهری از میان برداشته شوند دیگر احساساتی مثل حسادت و تعصبات هم همه از جامعه رخت بر میبندند. تالی به تدریج متوجه میشود که دولت از این جراحیها برای شستشوی مغزی شهروندانش استفاده میکند تا کنترل کردن آنها آسانتر شود. مجموعه کتابهای «زشتها» همچنین داستانی با محوریت یک قهرمان زن و دغدغههای او تعریف میکنند که از این نظر بسیار به کتاب «بازیهای گرسنگی» شبیه میشود.
«زشتها» یک کتاب عالی برای بررسی مضامینی است که اغلب افراد در نوجوانی با آن دست و پنجه نرم کردهاند. دغدغههایی دربارهی تناسب اندام و چهره که اگر با آزار و اذیت در مدرسه همراه باشد میتواند صدمات جبران ناپذیری به روان نوجوانان بزند. خوب میدانیم که این مسائل گاه به دوران بزرگسالی هم کشیده میشوند. «زشتها» از این نظر نیز جالب توجه است که هنجارها و معیارهای امروزی ما از آنچه زیبا یا زشت تلقی میشود را زیر سوال میبرد.
با وجود اینکه «زشتها» هرگز در دستهی خلاقانهترین یا پیشگامانهترین کتابهای این سبک قرار نمیگیرد، اما دنیا و طرح داستانی آن شبیه «بازیهای گرسنگی» تازه، و ایدهی اولیهاش امیدوارکننده است و کاملا با چهارچوب روایت خود همخوانی دارد؛ به بیان دیگر، وسترفیلد خوب در و تخته را به هم جور میکند. آن گونه که نویسنده جهان «زشتها» را توصیف میکند کاملا واضح و در عین حال خلاصه است و باعث نمیشود حوصلهی خواننده سر برود؛ همچنین تشابهاتی که از جوامع امروزی خودمان با دنیای خیالی وسترفیلد در داستان گنجانده شده است این کتاب را به یک پیشنهاد عالی برای طرفداران مجموعهی «بازیهای گرسنگی» تبدیل میکند.
۱۲. ناهمتا (Divergent)
- نویسنده: ورونیکا راث
- سال انتشار: ۲۰۱۱
«ناهمتا» یا «سنتشکن» یکی دیگر از مجموعه کتابهای پرطرفدار در سبک ادبیات داستانی نوجوانان است که اقتباسهای سینمایی بسیار موفقی از آن ساخته شده است. ماجرای این کتاب که توسط ورونیکا راث نوشته شده، در دنیایی پساآخرالزمانی در شیکاگو اتفاق میافتد که در آن مردم بر اساس شخصیتها و ویژگیهایشان به پنج دسته تقسیم میشوند. این سهگانه بر تجربیات تریس پرایر تمرکز میکند که در دستهی «شجاع» زندگی میکند. تریس یک قهرمان زن با روحیهی بالا و ارادهی قوی است که رازی را پنهان کرده است. او در واقع یک «ناهمتا» است که در هیچ یک از دستهها قرار نمیگیرد و اگر کسی از این راز او خبردار شود عاقبت بدی در انتظارش خواهد بود.
۲۰۱۱ میلادی سال داستانهای دیستوپیایی بود. با موفقیت سهگانهی سوزان کالینز بازار ادبیات داستانی نوجوانان دیگر پر از دنیاهای ویرانشهری و ایدههای عجیب و غریب شد و مؤسسات انتشاراتی هم از این سبک بیش از هر ژانر دیگری استقبال میکردند. اما اگر راستش را بخواهید باید گفت که یکی از مهمترین ویژگیهای یک کتاب دیستوپیایی مثل «بازیهای گرسنگی» این است که خواننده احتمالش را میدهد که روزی جهان واقعی خودمان به دنیایی ویران مثل آنچه در این داستانها توصیف شده مبدل گردد؛ اما کتاب «ناهمتا» با سر و صدای زیادی به بازار آمد و مثلا قرار بود شانه به شانه با مجموعهی محبوب و تحسینشدهای مثل «بازیهای گرسنگی» رقابت کند؛ در حالی که «ناهمتا» بیشتر یک کتاب فانتزی نوجوانان است، نه یک رمان صد درصد دیستوپیایی؛ بنابراین تلاش نکنید که در دنیای آن دنبال منطق بگردید که به بنبست میرسید.
البته نگذارید این توصیف شما را ناامید کند؛ داستان و شخصیتهای «ناهمتا» آنقدر خوب هستند که شما را تا آخر ماجرا مجذوب خود نگه دارند. داستان تریس پر از هیجان، آدرنالین، شوکهکننده و مملو از صحنههای اکشن و از قطار پایین پریدن است. اگر نویسندگی راث یکی ویژگی مثبت داشته باشد آن این است که او در جذب خوانندگان استاد است. وی مخاطب را مجبور میکند که به خواندن ادامه دهد تا ببیند بالاخره چه بلایی سر کاراکترها میآید.
اگر بتوانید صد، صد و پنجاه صفحهای طاقت بیاورید داستان کتاب تازه از اینجاها بالا میگیرد. در مسیر داستان روابط بین شخصیتها رشد قابل توجهی از خود نشان میدهند و هرچقدر هم که از بئاتریس و دوستانش بدتان بیاید، نمیتوانید پیشرفتهای شخصیتی و تغییر و تحولات درونی آنها را نادیده بگیرید که به نظر بهترین بخش کتاب است. «ناهمتا» به تدریج در طول روایت خود یک جنبهی اخلاقی پیدا میکند که ممکن است کمی سرخوردهتان کند؛ اما باید گفت یکی از تأثیرگذارترین بخشهای کتاب همین است؛ اصلا خود این پنج دسته میتوانند نماد ارزشهایی مثل ایثار، شجاعت، صداقت، دانش و سازش باشند. این ارزشها به طور آشکار در شخصیتها نمود پیدا نمیکنند و در نتیجه نمیتوانید دقیقا بگویید چه کسی قهرمان خوب و چه کسی آدم بد داستان است و این بازنمایی کاراکترها به صورت انسانهای ناقص با وجوه سفید و سیاه یکی از ویژگیهای برجستهی روایت «ناهمتا» است که خود رویکرد تازهای را به کتابهای ادبیات داستانی نوجوانان معرفی میکند.
منبع: Pop Sugar