۴ کتاب برای آشنایی با تاریخ معاصر ایران و تحولات آن
ایران امروز دستخوش تحولات فراوانی شده است؛ در فاصلهای هفتاد ساله ایران دو انقلاب مهم را تجربه کرد؛ سه نظام حکومتی( قاجار، پهلوی و جمهوری اسلامی) را به خود دید و شاهد دو کودتا بود؛ به همین دلیل مطالعه تاریخ معاصر ایران از اهمیت فراوانی برخوردار است. کمتر کشوری چنین تحولات فراوانی را تجربه کرده است. در این نوشته تصمیم داریم به معرفی کتابهایی بپردازیم که درباره تاریخ معاصر ایران نوشته شده اند. با افکار و آراء اندیشمندان معاصر آشنا شویم و تحولات اجتماعی-فرهنگی ایران را مورد بررسی و نقد قرار دهیم.
ایران بین دو انقلاب
کتاب ایران میان دو انقلاب نوشته یرواند ابراهامیان به وقایع ایران معاصر از خیزش مشروطه تا انقلاب اسلامی میپردازد. کتاب به سه بخش تقسیم شده است. بخش نخست با بررسی قرن نوزدهم، انقلاب مشروطه، و حکومت پهلوی اول؛ به پیشینه تاریخی لازم برای فهم تحولات ایران مدرن، میپردازد. قسمت دوم کتاب حوادث سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را مورد بررسی قرار میدهد و به زمینههای اجتماعی تحولات سیاسی این بازه زمانی میپردازد؛ ۱۳۲۰ سال سقوط دولت رضاشاه و ۱۳۳۲ سالی است که با سرنگونی دولت مصدق، حکومت شاه ماهیتی خودکامه پیدا کرد. بخش سوم اثر آبراهامیان به پیامدهای برنامههای سیاسی و اقتصادی شاه بین سالهای ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ میپردازد و زمینههای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انقلاب اسلامی ایران را بررسی میکند. علاوه بر این، در تمام سه بخش کتاب به جنبشهای سیاسی و اجتماعی موجود در ایران اشاره شده و به اندازه مناسب، توضیح داده شده است.
یرواند آبراهامیان در سال ۱۳۲۰ در تهران به دنیا آمد و در همین شهر یه تحصیل پرداخت. سپس به انگلستان مهاجرت کرد و در دانشگاه آکسفورد و نهایتا دانشگاه کلمبیای ایالات متحده امریکا تحصیل کرد. آبراهامیان در دانشگاههای پرینستون و آکسفورد به تدریس تاریخ ایران پرداخته است و در حال حاضر استاد تاریخ عمومی کالج باروک دانشگاه شهر نیویورک است.
شاه هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد، سخنش قانون است. این ضربالمثل که:” قانون مادها و پارسها تغییرناپذیر است” صرفا سخنان قدیمی زایدی درباره حکومت خودسرانه بوده است.شاه همه وزیران را منصوب میکند و میتواند وزرا، صاحبمنصبان، ماموران و قاضیان را برکنار کند.
طبقه اجتماعی یک بخش از ماشین نیست بلکه طرز کار کردن و حرکت آن است. طبقه منافع این گروه و آن گروه نیست، بلکه تضاد منافع است.
تاریخ ایران مدرن
کتاب تاریخ ایران مدرن نوشته یرواند آبراهامیان به صورتی کوتاه و مختصر و با هدف آشنایی عمومی خوانندگان با روندهای عمده تاریخ معاصر ایران مدرن، تدوین شده است. در این کتاب، تحولات سده اخیر ایران مورد بررسی و توجه قرار میگیرد. به همین خاطر به جزئیات تمام وقایع اشاره نمیشود. تمرکز اساسی آبراهامیان پرداختن به رویدادهای عمده و مهم تاریخی و در ادامه تحلیل، واکاوی و تفسیر آنهاست.
این کتاب بررسی جامعی از ایران سده بیستم است و میکوشد توضیح دهد که چگونه از قرن نوزدهم به شرایط کنونی در سده بیستم رسیدهایم. از یک سو چگونگی شکلگیری دولت مرکزی و فشارهای آن بر جامعه را بیان میکند و از طرف دیگر چگونگی تاثیر فشارهای اجتماعی بر تحول دولت به ویژه طی دو انقلاب اساسی را توضیح میدهد. دولتی که از یک سو قدرت فزایندهای در برابر جامعه کسب کرده و از سوی دیگر به واسطه جناحهای مختلف سیاسی که هر یک در پیوند با گروههای متنوع اجتماعی هستند، از یکپارچگی مطلق خارج شده است.
این کتاب همچنین به روابط پیچیده و تنگاتنگ میان تحول اقتصادی و اجتماعی، تحول اجتماعی و فرهنگی و تحول فرهنگی و سیاسی میپردازد. تاریخ ایران مدرن از شش فصل تشکیل شده است؛ در فصل اول سیمای ایران پیش از مشروطیت و استبداد مطلقه در دوران قاجار به تصویر کشیده میشود؛ فصل دوم به انقلاب مشروطیت و پیامدهای آن میپردازد.
فصل سوم به قدرت گرفتن رضاشاه و تحولات اجتماعی حاصل از رویکار آمدن وی اشاره میکند؛ بخش چهارم کتاب ایران پس از سرنگونی رضاشاه تا کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ را مورد مطالعه و پژوهش قرار میدهد.قسمت پنجم کتاب به مقطع زمانی سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۶ اختصاص دارد و در آن درباره تنشهای سیاسی و اجتماعی و انقلاب سفید صحبت میشود؛ قسمت پایانی کتاب به انقلاب اسلامی و روی کارآمدن جمهوری اسلامی اشاره دارد و فضای سیاسی و اجتماعی ایران تا سال ۱۳۸۴ را مورد بررسی و مطالعه قرار میدهد.
شکلگیری حزب رستاخیز دو پیامد عمده و ژرف و حتی میتوان گفت فاجعهبار برای رژیم داشت. حزب رستاخیز کنترل دولت بر طبقه متوسط حقوقبگیر، طبقه کارگر شهری و تعاونیهای زراعی روستایی را تشدید کرد. بنابراین دولت در این بخشهای جمعیتی بیشتر نفوذ کرد. حتی مهمتر از این، دولت با ورود به حوزههایی که پیش از این از آنها دوری میجست- طبقه متوسط سنتی به ویژه بازار و نهاد روحانیت- در معرض تهدید قرار میداد.
اقتصاد و دولت در ایران
زندگی اجتماعی وجه تمایز ما انسانها از سایر موجودات زنده است و در عین حال مهم یکی از مهمترین ابزارها برای سازگاری ما با محیط است؛ درست است که شرایط عینی محیط ناگزیر بر شکلگیری ارزشها تاثیر میگذارد اما فرایند این تاثیر بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را با یک رابطه خطی توضیح داد.
در این پژوهش چگونگی شکلگیری ناسیونالیسم و اقتصاد دولتی در ایران و تاثیرگذاری آن بر تحولات اقتصاد سیاسی کشورمان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با این رویکرد ضعف مزمن و ساختاری نظام بازار آزاد و بخش خصوصی در از شیوه تفکر و ایدئولوژی توضیح داده خواهد شد.
موسی غنینژاد پیش از ورود به بحث اصلی کتاب به نقد و بررسی دو نظریه مهم و رایج که تبیینی ماتریالیستی از تحولات اقتصادی ایران دارند؛ میپردازد.
این کتاب از ۹ فصل تشکیل شده است؛ در فصل اول نظریه استبداد ایرانی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد؛ فصل دوم به نهضت مشروطه و اندیشههای تجددطلبانه و تحولات مربوط به آن میپردازد؛ همینطور اندیشه اقتصادی نمایندگان مجلس اول، قانون اساسی مشروطه و متمم آن از نظر دور نمیماند؛ بخش بعدی کتاب به سالهای پس از استبداد صغیر و رنگ باختن آرمانهای ازادی خواهانه و مشروطه خواهی اشاره دارد.
فصل چهارم کتاب درباره روی کارآمدن حکومت رضاشاه و اقتصاد دولتمدار است؛ قسمت پنجم کتاب رشد ایدههای بیگانه هراس و روشنفکری چپگرایانه در دهه بیست شمسی را مورد توجه قرار میدهد؛ فصلهای ششم و هفتم به ترتیب بهموضوع شکلگیری بخش خصوصی و سلطه بلامنازع دولتی در پی افزایش شدید درامدهای نفتی میپردازند.در فصل هشتم درباره نسبت انقلاب اسلامی، دولت و بخش خصوصی سخن گفته میشود و در بخش پایانی کتاب نتایج پژوهش و پیشنهاداتی را مشاهده میکنیم.
دکتر موسی غنینژاد، اقتصاددان مشهور ایرانی است که آثار متعددی در حوزه اندیشه اقتصادی و اقتصاد سیاسی منتشر کرده است؛ او در کتاب اقتصاد و دولت در ایران، سیر تاریخی وضعیت اقتصادی کشورمان در دوره معاصر را مورد بررسی قرار داده است.
هدف ما در این پژوهش نشان دادن اهمیت اندیشهها بر تحولات اقتصاد سیاسی ایران بود، موضوعی که اغلب از چشم پژوهشگران پنهان مانده یا تحتالشعاع رویکردهای ماتریالیستی یا توضیح مادی تاریخ برای تبیین تحولات اقتصادی قرار گرفته است.
انقلاب اسلامی در ایران موجب دگرگونی اساسی در قدرت سیاسی کشور شد. رژیم سلطنتی در بهمن ماه ۱۳۵۷ فروپاشید و جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۵۸ در یک رفراندوم رسما جانشین آن گردید. انقلاب اسلامی خیزشی کاملا مردمی علیه حکومت خودکامه فردی بود که در آن حتی بلندپایگان نظام سیاسی نیز استقلال رای و مشارکت مسئولانه در تصمیمگیریها نداشتند. ساختار قدرت، به ویژه در اواخر زمامداری پهلوی دوم، کاملا هرمیشکل شده بود وشاه در راس هرم، به عنوان فرمانده « انقلاب شاه و ملت» کلیه اختیارات مربوط به تصمیمگیریهای لشکری و کشوری را در انحصار خود داشت.
ما ایرانیان
ممکن است در صحبتهای روزمره خود از عبارت ما ایرانیان استفاده کنیم و صفتی را به عنوان روحیات و خلقیاتی را به خودمان اطلاق کنیم. صحبت درباره عادات ایرانیان به آثار شرق شناسان نیز راه پیدا کرده است. البته باید توجه داشته باشیم که فرهنک ساکنان ایران، قابل فروکاستن به خلقیات نیست؛ از طرفی با توجه به تنوع قومیتها، پراکندگی چغرافیایی و تفاوتهای گویشی و زبانی، نسبت دادن یک ویژگی رفتاری مانند غلبه احساسات بر خرد، به تمام ایرانیان گزاره صحیحی به نظر نمیرسد؛ کتاب ما ایرانیان حاصل سلسله جلساتی به سخنرانی دکتر مقصود فراستخواه است که اواسط دهه هشتاد به همت بنیاد فرهنگی مهندس بازرگان برگزار شده است .
یکی از مشکلات رفتاری ما ازچیزی ناشی میشد که خود گرهی از شبکهی درهم پیچیده مشکلات ساختی و نهادی جامعه بود. ماکس وبر، جیمز میل و دیگران درباره خاورمیانه پژوهش کردهاند. آنها معتقدند این جوامع یک ویژگی دارند و آن اینکه کل زندگی بیش از آنکه تحت تاثیر خردهنظام اقتصادی باشد. تحت تاثیر خردهنظام سیاسی، آن هم به شکل « نظام مسلط و فسادپذیر سیاسی» است. یعنی جهت تاثیرگذاری در ایران در درجه اول از طبقه حاکمه به طبقات اجتماعی و اقتصادی بوده است؛ طبقه حاکمهای که به شدت همهکاره و مستعد انواع ندانمکاری و فساد بود و طبقات اجتماعی که ضعیف بودند. چرا امر سیاسی در ایران مهم است؟ وچرا به نحو متغیری مستقل بوده است؟ به نظر میرسد یک علت آن است که خردهنظامهای دیگر ضعیف بودهاند. در نتیجه، تاثیر طبقات اجتماعی بر طبقه حاکمه تنها در حد بخشی از بازخوردهای فکری و رفتاری و منافعی بود؛ تاثیری از نوع درجه دوم و واکنشی. تاثیر اصلی از سمت طبقه حاکم بود.
کتاب تاریخ تحولات سیاسی ایران نوشته «موسی نجفی» و «موسی فقیه حقانی» با دقت بسیار زیاد به بررسی مسایل تاریخی ایران پرداخته ، حیفه یک ایرانی این کتاب رو درباره مملکتش نخونه …