کتاب‌های انقلاب مشروطه؛ شرح مبارزه و پیروزی

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۹ دقیقه

جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، مجموعه کوشش‌ها و رویدادهایی در نظر و عمل بود که با هدف محدود کردن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی و نهادینه‌‌شدن حقوق اساسی در کشور – آزادی فردی، عدالت قضایی، حاکمیت قانون و … – آغاز و به تغییر نظام سیاسی ایران از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه انجامید و انقلاب مشروطه نامیده می‌شود.

در نیمه‌‌ی دوم قرن نوزده میلادی، نتیجه‌ی برقراری ارتباط تجاری و سیاسی کشورهای آسیایی و آفریقایی با اروپائیان، تسریع توسعه در آن کشورها، گذار از اقتصاد معاشی به اقتصاد وابسته به محصولات نقد‌آور، افزایش صدور مواد خام به جای تولیدات و مصنوعات، افزایش بیکاری در میان شاغلان و … بود.

اروپائیان در این زمان از طریق عقد قراردادها و نوشتن معاهدات گوناگون سیاسی و تجاری بانکدار جهان شدند. به اقصی‌ نقاط جهان می‌رفتند، مواد اولیه‌ی ارزان به دست می‌آوردند و محصولات‌شان را با قیمت‌های گزاف به جهانیان می‌فروختند.

چنین بود که آن‌ها با استفاده از برتری اقتصادی و نیروی نظامی توانستند سرزمین‌ها را تصرف کنند، مسیحیت را رواج دهند، زبان‌های اروپایی را به صورت انحصاری در آموزش به کار گیرند و کشورها را استثمار کنند.

وقتی گذارشان به چین، عثمانی، ایران و روسیه افتاد، نیروی نظامی را به رخ‌شان کشیدند و پس از عقد قراردادهای تحمیلی توانستند آن‌ها را وابسته کنند. مداخله‌ی اروپا در این کشورها باعث برآمدن نوعی خودآگاهی در میان روشنفکران، زمامداران و طبقه‌ی باسواد شد.

ایرانیان مقیم هندوستان که از نزدیک تحولات گوناگونی که منجر به نگارش «قانون شورای هندوستان»، انحلال کمپانی هند شرقی و بنیان‌گذاری «کنگره‌ی ملی هند» آشنا شدند. از جمله هم‌وطنانی که در آن کشور زندگی می‌کرد نصرالله ملک‌المتکلمین، یکی از رهبران فعال مشروطیت ایران، بود که کتابی زیر عنوان «من الخلق الی الحق» درباره‌ی سیاست و اجتماع هندوستان نوشت.

اما انقلاب روسیه در سال ۱۹۰۵ چنان تاثیری بر ایرانیان گذاشت که اهل نظر معتقدند آن انقلاب الگوی انقلاب مشروطه ایران بوده است.

در سال‌های انتهایی قرن نوزدهم میلادی، نفوذ غرب در ایران با فشار نظامی روسیه و انگلیس آغاز شد که نتیجه‌ای جز انعقاد معاهده‌های ننگین ترکمانچای و گلستان توسط فتحعلی‌شاه نداشت. بریتانیا نیز مناطقی از جنوب ایران را تصرف و قرارداد پاریس را به پادشاه قبولاند. در نتیجه‌ی این قراردادها، شهر تبریز و نواحی جنوبی به ایران بازگردانده شد در عوض حق کشتیرانی در دریای خزر و مناطقی که امروزه کشورهای ارمنستان و گرجستان نامیده می‌شوند از کشور جدا شدند.

شکست‌های پی‌در‌پی، از دست رفتن اراضی کشور و… لزوم روی‌آوری به علم، دانش و فناوری جدید با هدف از میان‌بردن عقب‌ماندگی ها را نمایان کرد. هم از این رو، مردم تلاش کردند به نحوی از انحا حکم‌رانان را به اصلاح امور و بهبود شرایط فرهنگی ، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی ترغیب کنند.

جنبش تحول‌خواهی ایران – مشروطه – در حوزه‌ی سیاسی روز ۲۱ آذرماه سال ۱۲۸۱ آغاز شد. علاالدوله، حاکم تهران، تجار تهران را به دلیل افزایش قیمت قند، فلک کرد. تبعات این اقدام بروز اعتراضات و تحصن سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی، عالمان سرشناس دینی در قم و صاحبان اصناف در باغ سفارت بریتانیا در تهران بود.

در صد و سیزده سالی که از انقلاب مشروطه می‌گذرد، صدها سند، مقاله، گزارش، رساله، گفت‌و‌گو، خطابه، بیانیه، خاطره و کتاب در این زمینه نوشته و منتشر شده است. با این مقدمه، در این نوشتار که به مناسبت سالگرد انقلاب مشروطه قلمی شده، شش کتاب‌ مهم این دوره‌ی مهم تاریخ کشور به علاقه‌مندان تاریخ معاصر معرفی شده‌اند.

تاریخ بیداری ایرانیان

این اثر که به قلم ناظم‌الاسلام کرمانی است یکی از مهم‌ترین منابع مطالعه درباره‌ی مشروطه به شمار می‌آید. کتاب در نگاه نخست خاطرات روزانه‌ی نویسنده به نظر می‌آید. اما آن‌چه آن را از فهرست خاطرات جدا کرده و در میان کتاب‌های وقایع‌نگارانه می‌برد این است که نویسنده‌ی کتاب روزنامه‌نویس بوده و تلاش کرده تا جدا از شرح خاطرات خود گزارش‌هایی هم از وضعیت عمومی جامعه و حرکت مردم به سمت انقلاب ارائه دهد.

میرزا محمد ناظم‌الاسلام کرمانی نویسنده و صاحب امتیاز روزنامه‌ی کوکب دری بود و خود از نزدیک در جریان جنبش مشروطه قرار داشت و از یاران سید محمد طباطبایی بود. او در مدرسه اسلام که توسط پسر آیت‌الله طباطبایی تاسیس شده بود به عنوان رییس مدرسه انتخاب شد و لقب ناظم‌الاسلام را دریافت کرد.

ناظم‌الاسلام روایت مشروطه را از سال ۱۳۲۲ (برابر با ۱۲۸۳ شمسی) آغاز و تا حدود به توپ بستن مجلس ادامه می‌دهد. او در بیشتر تجمعات و اعتراضات حضور دارد و در دو مهاجرت در کنار علمای دیگر تهران را ترک کرده بود و جزو نمایندگانی بود که با فرستادگان شاه گفت‌وگو می‌کردند.

به همین دلیل سعی کرده است که روایت خودش را با زبانی ساده و به دور از برخی آرایه‌های ادبی زبان دوره قاجار مکتوب کند و همین اهمیت این کتاب را بیشتر می‌کند به طوری که ادوارد براون درباره تاریخ بیداری نوشته که از نظر سبک و جمله بندی از آثاری که در دوره قاجار نوشته شده در زمینه تاریخی بالاتر است.

داستان دیدار سید محمد طباطبایی با عین‌الدوله یکی از روایت‌های مهم دوران مشروطه است که در کتاب ناظم‌السلام به آن اشاره می‌شود و سایر منابع از این کتاب نقل کردند.

در بخشی از کتاب تاریخ بیداری ایرانیان می‌خوانیم:

«چاپ این جلد از تاریخ بیداری ایرانیان در سال ۱۳۴۶ به انجام رسید، در روزگاری که هنوز رژیم ایران اسما مشروطه بود و قانون اساسی مصوب ذیقعده ۱۳۲۴ به عنوان مقدس‌ترین سند ملی این مملکت، به ظاهر معتبر. در آن حال و هوا، روزی که مخلص از چاپ متن کتاب فراغت یافتم و قلم به دست گرفتم تا به عنوان «مقدمه» به تحلیل مطالب آن پردازم، به حکم شرایط نامطلوب زمانه خود را در چنان تنگنایی دیدم که چاره‌ای نیافتم جز به خاموشی ادامه دادن و از هر تفسیر و توضیحی صرف‌نظر کردن. راز دل چون نتوان گفت ز گفتار چه سود؟

خاصیت مشترک رژیم‌های دیکتاتوری ــ علاوه بر سفاکی و فساد ــ این است که ذاتا سوءظنی و بد نیت‌اند، و به همین علت نازک‌طبع و حساس. حکومت استبداد مداح فرومایه وقاحت‌پیشه می‌خواهد که «گر خود روز را گوید شب است این»، چشم بی‌حیایش را به چشمه خورشید تابان دوزد و فریاد بله قربانش به گوش فلک رسد که «اینک ماه و پروین».

در حکومت وحشت و خفقان، مدیحه‌گران دستگاه قدرت، بت اعظم خویش را تافته جدا بافته‌ای می‌دانند که مظهر مجسم عقل مطلق است و جزئیات رفتارش منطبق با «حق» محض، و در این درکات جهل و فریب، هر کس به خلاف میل و سلیقه آنان قلمی بر کاغذ زند سرسپرده اجانب است و دشمن ملت و محکوم به مرگ.

تاریخ بیداری ایرانیان شرح تلاشهای ملتی از جان گذشته و از ستم استبداد به جان آمده است در راه برافکندن حکومت فردی و استقرار نظامی قانونی و ایجاد جامعه‌ای آزاد و مترقی؛ و در سلطه بیدادگر و بی‌منطق استبداد، درباره چونین کتابی هرچه بنویسی به مذاق حساس مسندنشینان قدرت ناسازگار است و بلای جان نویسنده.

ملت ستم کشیده ایران در دفاع از مشروطه نوپای خویش بر استبداد سیاه محمدعلی شاهی و فساد ذاتی درباریانش شورید و در برابر سر نیزه‌های فوج سیلاخوری سینه خود را مردانه سپر کرد و از تهدید و تکفیر و بستن و کشتن نهراسید، بدین آرزو که حکومت منطقی و معقولی در این سرزمین بلاخیز برپا کند و از امنیت اجتماعی و حیثیت بشری بهره‌مند گردد و دیگر فلان خان حاکم یا شاهزاده بلهوس بر جان و مال و ناموس و از اینها همه بالاتر، بر افکارش تسلط جابرانه نداشته باشد.

ملت ایران از سلطه کابوس‌وار عمله جهل و ستم که پایه‌های قدرت ناصرالدین شاهی را بر دوش داشتند به تنگ آمده بود؛ قیام کرد و کشته داد و نوه خونخوار او را از تخت شاهی به زیر کشید، بدین امید که از آن پس صاحب اختیار باشد و با ورقه رأی خود هیئت حاکم درد آشنایی برگزیند که خدمتگزارش باشد نه خداوندگارش. و همه می‌دانیم که این اهداف ارجمند و آرزوهای دل‌انگیز، چند سالی بعد ــ به علل گوناگون و از همه مهم‌تر جهل عمومی ــ نقش بر آب شد و لعبت عیار استبداد به رنگی دیگر و در جامه‌ای دیگر قدم بر صحنه حکومت نهاد و دمار از روزگار آزادی‌خواهان تعالی‌پسند برآورد و چنان پشت پای قدرتی بر بساط آرزوهایش زد که گویی فرامرز هرگز نبود.

شاهی را که همت مشروطه‌خواهان تساوی‌طلب از تخت فرعونی فروکشیده و از ردیف معصومان و مقدسان روزگار جدایش کرده و در صف مردمان زمانش نشانده و به عنوان وجودی تشریفاتی و غیرمسئول از دخالت در امر حکومت ممنوعش داشته و سلطنت او را به جای آنکه محصول امداد غیبی و تأیید آسمانی پندارد، حاصل اراده ملت دانسته بود، باردیگر غفلت جهالت‌آمیز ما ملت بر اوج غرورش برد و نُه کرسی فلک زیر پای استبدادش نهاد و با شعار «چه فرمان یزدان چه فرمان شاه» به مقام «انک علی کل شیئ قدیر»ش رساند و مرده بی‌خاصیتی را چنان دو دستی برداشت که امر بر خود بیچاره نیز مشتبه گشت و تخت و تابوت را آلوده کرد.

خوانندگان این کتاب که غالبا در مراحل بعد از سی سالگی سیر می‌کنند، دوران کانون مترقی و مجلس رستاخیزی و جشنهای احمق‌پسند دو هزار و پانصد ساله و نمایشهای ابله‌فریب استادیوم صد هزار نفری را به خاطر دارند و می‌دانند در آن روزگار نوشتن چه مشکل بود و دامنه حساسیت زمامداران نوکرسرشت به کجاها کشیده بود. و می‌دانند تحلیل مطالب کتابی چون تاریخ بیداری با چه دشواری‌هایی مصادف می‌گشت.»

خرید کتاب تاریخ بیداری ایرانیان از دیجی‌کالا

تاریخ مشروطه

تا طلوع آفتاب قرن بیستم، ایران در حال فروپاشی ناشی از بحران بود. ایران استقلال اقتصادی و سیاسی خود را توسط امپراطوری های روسیه و انگلیس از دست داد زیرا یک سلطنت مطلقه مرفه، ایران را به کشوری مقروض بدل کرده بود.

عده ای از روشنفکران که حاکمیت قانون را یگانه راه نجات کشور می‌دانستند سرانجام توانستند شاه را مجبور کنند تا به حاکمیت قانون تن دهد. چنین بود که برای نخستین بار در جهان اسلام قانون اساسی نوشته شد و پارلمان آغاز به کار کرد.

احمد کسروی، نویسنده‌ی شناخته شده، در این اثر خواننده را به زندگی در ایران پیش از انقلاب مشروطیت می‌برد و علل بروز انقلاب، نگارش قانون اساسی و افتتاح مجلس را شرح می دهد.

در بخشی از کتاب تاریخ مشروطه می‌خوانیم:

«- در زمان قاجار، ایران بسیار ناتوان گردید و از بزرگی و جایگاه و آوازه آن بسیار کاسته شد و انگیزه این بیش از همه یک چیز بود و آن اینکه جهان دیگر شده و کشورها به تکان آمده، ولی ایران به همان حال پیشین خود باز میماند. ینان خود کاری نمی کردند و دیگران را هم نمی گذاردند. در زمان محمدشاه میرزا ابوالقاسم قایم مقام وزیرکاردانی بود و به شایندگی کارها را پیش می برد ولی محمد شاه او را کشت و جایش را به حاجی میرزا آقاسی داد. در زمان ناصرالدین شاه میرزاتقی خان امیرکبیر به پیراستن و آراستن ایران می کوشید و… ناصرالدین شاه او را کشت… سپس هم حاجی میزاحسین خان سپهسالار به کارهایی برخاست… ولی ناصرالدین شاه او را نگه نداشت و مردم نیز ارج او و کارهایش را ندانستند.

– بدین سان شورش پس از شش روز به پایان رسید. اما نتیجه های آن: نخست مشروطه استوار گردید و راه رخنه به آن بسته شد. دوم کمی های قانون اساسی دانسته شد و به نوشتن یک «دنباله» برای آن آغاز کردند. سوم مسیو نوز که خود خاری شده و به چشم ایرانیان فرو می رفت از کار برداشته شد. چهارم محمدعلی میرزا دانست که هماورد او نه تهران، بلکه تبریز می باشد، و اگر برانداختن مشروطه را می خواهد باید نخست به چاره آنجا کوشد و خواهیم دید که به چه اندیشه هایی درباره آن شهر پرداخت.»

خرید کتاب تاریخ مشروطه از دیجی‌کالا

مشروطه‌ی ایرانی

عصر مشروطه در ایران با مفاهیمی چون «انقلاب»، «عدالت»، «مجلس مشروطه»، «دولت»، «برابری» و… مرتبط است. ماشاالله آجودانی، استاد سابق رشته‌ی تاریخ دانشگاه اصفهان و رئیس کتابخانه‌ی ایرانیِ لندن تلاش کرده تلقی علمای مذهبی و روشنفکران را در رابطه با مشروطیت بررسی کند. او پژوهش‌هایی که با نگاه نوستالژیک درباره‌ی دوره‌ی مشروطه انجام گرفته را بی‌اساس و فاقد اعتبار می‌داند.

آجودانی نهضت مشروطه را «انقلابی ناقص» می‌نامد و بر این باور است که انقلاب ناقص مشروطه نتوانست به یکی از مهم‌ترین آرزوهای مشروطه‌خواهان یعنی اتحاد ملت و دولت جامه‌ی عمل بپوشاند و نقطه پایانی بر این اختلاف دیرینه نهد. اختلافی که از درون و برون فرهنگ دینی ما سر برمی‌کشید و در فضای استبداد زده جامعه ما می‌بالید تا به عنوان یکی از اساسی‌ترین موانع، سد راه رشد و گسترش جامعه مدنی گردد.

در بخشی از کتاب مشروطه‌ی ایرانی می‌خوانیم:

«در نهاد اسلام، رهبری سیاسی از رهبری دینی جدا نبوده است. در دورهٔ پیغمبر و حتی به‌شیوه‌های دیگر در دورهٔ خلفای راشدین، سیاست و دیانت دو روی سکهٔ حکومت بوده است. یعنی حکومت، حکومت دینی بود و رهبر دین، رهبر سیاسی هم بود.

از دورهٔ امویان، گرچه ظاهراً حکومت دینی و سیاسی همچنان آمیختگی داشت، اما خلافت و حکومت کم‌کم رنگ و بوی سلطنت به خود گرفت و خلافت انتخابی عصر خلفای راشدین به خلافت موروثی مبدل شد. درنتیجه امپراتوری اسلام زیر نظر خلافتی قرار گرفت که جنبهٔ سلطنت و سیاست آن بر دیانتش می‌چربید. ایران هم مدت‌ها در چنبرهٔ همین قدرت سیاسی جدید گرفتار بود تا آن که با روی کار آمدن حکومت موروثی طاهریان، نخستین ضربهٔ اساسی بر قدرت و نفوذ خلافت وارد آمد و جنبش پنهان و آشکاری که در جستجوی استقلال ایران بود در گوشه‌ای از خاک آن سر برکشید. ارتباط کژدار و مریز صفاریان و سامانیان با دستگاه خلافت، در عصر فرمانروایی حکومت شیعی آل بویه، دستخوش دگرگونی عمیقی شد و حکومت خلفای عباسی مشروعیت خود را از دست داد.

در همین دوران شکوفایی عصر سامانی و آل بویه بود که کم‌کم، هم در عمل و هم در مقام نظر بین حکومت‌های ایرانی و خلافت شکاف افتاد و سرانجام استقلال سیاسی ایران از امپراتوری اسلام در دوران حکومت آل بویه تحقق یافت و کاری‌ترین ضربه‌ها بر قدرت خلافت وارد آمد. بحرانی که «خلافت» دچارش شده بود صرفاً به دنیای عمل محدود نمی‌شد. بحران در تفکر فلسفی عصر هم انعکاس می‌یافت. ابونصر فارابی «فیلسوف شیعی مشرب» نخستین اندیشمند دورهٔ اسلام است که با ورود «در بحث عقلی درباره نظام حکومتی دوره اسلامی» بحران خلافت و «بحران جانشینی پیامبر اسلام» را مورد بحث فلسفی قرار داد.

روایت اهل سنت در توجیه سیاسی «خلافت» با مفهوم «بسته شدن دایره نبوت» ملازمت داشت. چنان چه گفته شد در عصر پیغمبر ــ و حتی تا حدودی در دورهٔ خلفای راشدین ــ حکومت از دیانت جدا نبود، یعنی رهبری دینی همان رهبری سیاسی بود. مفهوم این رهبری توأمان این بود که پیغمبر از طریق وحی، ضوابط و شرایط زندگی دینی و سیاسی را به دست مردم می‌داد و هر چه که شارع شرع به دست می‌داد، بر اساس آن حکومت هم می‌شد. خلفای راشدین هم، چون با پیغمبر زیسته بودند و بسیاری از آن ضوابط و قواعد شرع را همچنان به یاد داشتند و در پی تدوین آن بودند، هنوز ادامهٔ سنت پیغمبر را در سیاست به عهده داشتند و به تعبیری حکومت در دورهٔ آنان چه در معنای سیاسی و چه در معنای دیانتی آن شرعی بود. اما بعد از پیغمبر به روایت اهل سنت، دایرهٔ نبوت بسته شد و دیگر هیچ‌کس از طریق وحی به ضوابط و شرایط زندگی دینی و سیاسی مسلمانان دست نمی‌یافت. بنابراین سیاست دیگر در معنای دیانت، آن گونه که در عصر پیغمبر فهمیده می‌شد، نمی‌توانست باشد. با چنین استدلالی راه برای حکومت‌های اموی و عباسی که خلافت را به‌صورت سلطنت موروثی درآورده بودند، باز می‌شد. بنابراین اقتدار سیاسی موروثی اینان در حکومت بر مسلمانان، اگرچه فاقد صلاحیت دینی لازم بودند، مشروعیت می‌یافت.»

خرید کتاب مشروطه‌ی ایرانی از دیجی‌کالا

ایران بین دو انقلاب                 

«ایران بین دو انقلاب» از دوره‌ی قاجار شروع شده و اتفاقاتی که منجر به انقلاب مشروطه شده را بررسی کرده است. کتاب به این قسمت از تاریخ بسنده نکرده و رویدادهای پس از انقلاب مشروطه و روی کار آمدن دولت رضاشاه را تحلیل کرده است. یرواند آبراهامیان، استاد مدرسه‌ی تاریخ دانشگاه‌های آکسفورد، پرینستون و نیویورک، و نگارنده‌ی این اثر به تحلیل تأثیرات متقابل سازمان‌های سیاسی و نیروهای اجتماعی ایران از سده‌ی نوزدهم میلادی تا انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ می‌پردازد. نیروهای اجتماعی را به «گروه‌های قومی» و «طبقات اجتماعی» تقسیم می‌کند و با توجه به دستاوردهای جامعه‌شناسان تأثیرات نظام‌های سیاسی بر نظام‌های اجتماعی را بررسی می‌کند. نویسنده کارش را با تبیین ساختار اجتماعی سیاسی دوره‌ی قاجار و علل و پیامدهای انقلاب مشروطیت آغاز می‌کند، با بررسی دوره‌ی رضاشاه و سقوط او و سال‌های بحرانی شهریور ۲۰  تا مرداد ۱۳۳۲ ادامه می‌دهد و بر این دوره، به‌ویژه تأثیر و تأثرهای نیروهای سیاسی، تأکید می‌کند، سال‌های پس از کودتا را تا آستانه‌ی انقلاب اسلامی به انگیزه‌ی ریشه‌یابی علل وقوع انقلاب و نیروهای مؤثر در آن از نظر می‌گذراند و اهم حوادث و نیروهای سیاسی و اجتماعیِ مؤثر این دوره را تجزیه و تحلیل می‌کند و این‌گونه نتیجه می‌گیرد که علت وقوع انقلاب توسعه‌ی ناهمگونی بود که رژیم محمدرضاشاه، خواه ناخواه، در پیش گرفته بود. آبراهامیان با بررسی نقش مهم اسلام و نیز نقش تعیین‌کننده‌ی شخص امام‌خمینی (ره) در پیروزی انقلاب بررسی‌اش را به پایان می‌برد.

در بخشی از کتاب ایران بین دو انقلاب می‌خوانیم:

«حزب اصلاح‌طلب، وارث حزب اعتدالیون پیشین بود. رهبری این حزب را که از برنامه محافظه‌کارانه‌ی مشابه‌ای پشتیبانی می‌کرد، روحانیون برجسته، تجار ثروتمند و اشراف زمین‌دار برعهده داشتند: مدرس، واعظ جسوری که همیشه تاکید می‌کرد که نمی‌تواند عقاید مذهبی خود را از تصمیمات سیاسی جدا سازد؛ شاهزاده فیروز فرمانفرما که پس از عزل سید ضیا مستقیما از تبعید به مجلس جدید آمده بود؛ احمد قوام‌السلطنه، برادر کوچک‌تر وثوق‌الدوله و زمین‌دار بزرگ گیلان و کسی که به عنوان تحصیل‌کرده‌ای جوان در دربار مظفرالدین شاه با خواست‌های مشروطه‌خواهان در سال ۱۹۰۵ موافق بود و در واقع اعلامیه‌ی شاهی اعطای مشروطه، به خط زیبا و استادانه او نوشته شده بود؛ مرتضی قلی‌خان بیات سهام‌السلطان، یکی از زمین‌داران بزرگ نواحی مرکزی ایران؛ سید احمد بهبهانی، فرزند مجتهد معروف که در سال ۱۲۸۹ کشته شد؛ سید مهدی فاطمی‌السلطنه از زمین‌داران ثروتمند اصفهان؛ و داماد ظل‌السلطان قدرتمند؛ و علی کازرونی صدرالسلام از تجار موفق و مرفه بوشهر. این محافظه‌کاران، اکثریت مجلس چهارم را تشکیل می‌دادند. جالب این‌که، موفقیت این گروه نتیجه همان قانون انتخاباتی بود که اصلاح‌طلبان در دوران پرهرج‌ و مرج مجلس سوم تصویب کردند. این قانون جدید با اعطای حق رای به همه مردان، از جمله روستاییان، ناخواسته، نخبگان روستایی را تقویت کرد.»

خرید کتاب ایران بین دو انقلاب از دیجی‌کالا

ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم

آثار مربوط به انقلاب مشروطه‌ی ایران تا به حال بر حوادث تهران، تبریز و تا حدی، اصفهان تمرکز داشته‌اند. در نتیجه، بررسی‌های اندکی درباره‌ی رویدادهای سایر ایالات و شهرها به رشته‌ی تحریر درآمده است.

اما کتاب «ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم» درصدد است تا با بازبینی این روایت تمرکزگرا، تحلیلی متوازن ارائه دهد.

نویسنده در این اثر نخست نقش مجادلات اسلامی در واپسین سال‌های سده‌ی نوزدهم و اوایل سده‌ی بیستم و پیوند آن با اندیشه‌های سکولار را تحلیل، و سپس دسته‌بندی‌های این مجادلات را در شهرهای تبریز، شیراز، اصفهان و بوشهر بررسی کرده است.

او با تحلیل تعامل بین اسلام و سکولاریسم در این دوره‌ی پرآشوب به این جمع‌بندی می‌رسد که تحولات انقلاب مشروطه در هر یک از شهرهای مورد بحث دارای ویژگی‌ای خاص آن منطقه نیز بوده است و دیگر این‌که بعضی از آن تحولات حتی در خط سیر تحولات بعدی تاریخ معاصر ایران هم بسیار تأثیرگذار بوده‌اند.

به باور نویسنده، نتیجه‌ی تحولات این دوره در اصفهان ظهور ناسیونالیسم اسلام‌گراست که چندی بعد در انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نمایان شد.

در بخشی از کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم می‌خوانیم:

«مشروطه از دل اسلام برخاسته و وسیله‌ای برای بسیج همه‌ی مردم به جای تعداد اندکی سرباز بیکاره و بی‌فایده علیه تجاوز خارجی است. کشور با وحدت مردم و حکومت به مراتب قوی‌تر شده و دچار تفرقه نمی‌شود. حکومت برای منافع اسلام و همه‌ی ملت است و در خدمت تنها یک تن یا چند نفر انگشت شمار نیست که خائن به دین و دولت باشند. از مالیات سواستفاده نمی‌شود (به سخن دیگر حساب و کتابی در کار خواهد بود) و صنعت، تجارت و کشاورزی عقب‌افتاده‌ی کشور شکوفا و اشتغال کامل ایجاد خواهد شد و کلبه احزان روزی گلستان می‌شود. وی سرانجام با یادآوری این نکته قدرت‌های خارجی به وحدت مردم به چشم منبع قدرت می‌نگرند تاکید کرد که ایران مورد عنایت [خداوند] است زیرا مردم آن دارای دین واحدی هستند که مبتنی بر قرآن و شریعت است.»

خرید کتاب ایران بین ناسیونالیسم اسلامی و سکولاریسم از دیجی‌کالا

تاریخ ایران مدرن

«تاریخ ایران مدرن» آخرین اثر تالیف شده‌ی یرواند آبراهامیان است. این کتاب زبانی ساده و بی‌تکلف دارد و از پرداختن بیش‌ازحد به جزئیات پرهیز کرده است. بعد از مطالعه‌ی اثر استاد کالج باروک دانشگاه نیویورک با کلیات و روندهای عمده‌ی تاریخ معاصر ایران در طول دو قرن اخیر آشنا خواهید شد.

بخش اول کتاب به زندگی در دوران سلسله‌ی قاجار ‌می‌پردازد. وجود استبدادی شرقی، قدرت داشتن خان‌های محلی و استقرار نظام ارباب-رعیتی تجزیه و تحلیل می‌شود.

بخش دوم کتاب، ریشه‌های جنبش مشروطه، انقلاب مشروطه، استقرار دولت و حکومت مبتنی بر آن،   استبداد صغیر، جنگ‌های ناشی از آن و هم‌چنین تنگناهای نظام مشروطیت را بررسی می‌کند.

فصل سوم کتاب که سیاست مشت آهنین رضاشاه نام دارد به قدرت‌گیری رضاشاه در ایران و تبعات آن می‌پردازد. به وقایع سال‌های ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ هجری شمسی در این فصل اشاره می‌شود. قوانین و مقررات دوران رضاشاه سبب ایجاد تحولات عظیمی در حوزه اجتماع و فرهنگ ایرانیان شده است. به همین منظور نویسنده بخشی از این فصل را به رابطه میان دولت و جامعه در عصر پهلوی اول اختصاص داده است.

فصل چهارم تاریخ ایران مدرن، فترت ناسیونالیستی نام دارد. این بخش از کتاب وقایع سال‌های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ را واکاوی می‌کند. ایران در این دوره، آزادی نسبی‌ای را تجربه می‌کند. نیروهایی که مغضوب رضاشاه بوده‌اند یعنی روحانیون و برخی از اشراف، دوباره به سپهر سیاسی ایران بازمی‌گردند و گروه‌ها و نیروهای اجتماعی جدید نیز اعلام وجود می‌کنند. در این فصل به طور ویژه به اندیشه‌های ملی‌گرایانه و ناسیونالیستی ایرانیان و دولت ملی دکتر مصدق اشاره ‌شده. نهضت ملی شدن صنعت نفت، کودتای بیست‌ و ‌هشت مرداد و پیامدهایش واکاوی می‌شوند.

فصل پنجم این اثر اهمیت زیادی دارد. رویدادهایی مثل انقلاب سفید، شکل‌گیری دولت تک‌حزبی و… که بین سال‌های ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۶ اتفاق افتاده را تجزیه و تحلیل می‌کند.

بخش پایانی کتاب به پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، وقایع منجر به شکل‌گیری جمهوری اسلامی و تصویب قانون اساسی می‌پردازد.

در بخشی از کتاب تاریخ ایران مدرن می‌خوانیم:

«پادشاهی‌هایی که در تاریخ از آن‌ها یاد شده بر دو گونه اداره می‌شوند: یا به دست پادشاهی که مردم همه بندگان اویند و وزیرانش در سایه مرحمت او در اداره پادشاهی شرکت دارند، یا به دست شهریار و بزرگ زادگانی اداره می‌شود که جایگاه والای خویش را نه در سایه شهریار به‌دست آورده‌اند که از نیاکان‌شان به ارث برده‌اند. این بزرگ زادگان از خود ملک و رعیت دارند و رعایا ایشان خداوندگار خود می‌شناسند و به طبع به ایشان مهر می‌ورزند. اما در کشورهایی که به دست یک شهریار و بندگانش اداره می‌شود، شهریار را اقتدار بیشتری است، زیرا که در تمامی کشور همه سر سپرده اویند و دیگران را مردم به نام وزیر و دبیر می‌شناسند و مهری به ایشان ندارند. نمونه این دو‌گونه حکومت در روزگار ما پادشاهی ترک و پادشاهی فرانسه است.

اروپاییان سده نوزدهم عموما پادشاهان قاجار را به چشم نمونه کاملی از «مستبد شرقی» می‌دیدند. اما اقتدار بی‌چون و چرای پادشاهان امری ظاهری بیش نبود. در سخن، شاه مدعی انحصار بر ابزارهای اعمال زور، اداری و دیوانی، مالیه و قضایی بود. کلام او قانونی تلقی می‌شد. عزل و نصب مقامات – اعم از وزرای دربار، حاکمان ولایات، روسای قبایل، روستاها و مناصب پایین‌تر – و همچنین واگذاری یا پس‌گیری سمت‌ها، اعطا یا بازپس‌گیری امتیازات و افتخارات و القاب ویژه در اختیار وی بود. شاه تمام کشور را ملک شخصی خود می‌دانست و می‌توانست مدعی همه اموال و املاک شود. لرد کرزن پس از سفر به مناطق مختلف ایران و با بهره‌گیری فراوان از آرشیو اداره هند (در وزارت امور خارجه بریتانیا)، در نتیجه‌گیری اثر تاریخی‌اش ایران و مسئله ایران، ادعای اغراق‌آمیزی را مطرح می‌کند که شاه عملا «محور گردش تمام کارهای ملک» است و تمام کارهای «قضایی، اجرایی و قانون‌گذاری دولت» را یک‌جا در دست دارد.»

خرید کتاب تاریخ ایران مدرن از دیجی‌کالا

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X