مجلهی فرهنگی و ادبی «بخارا»؛ ربع قرن فعالیت هدفمند
مجله بخارا، دوماهنامهای فرهنگی و ادبی است که انتشار آن از مرداد ماه سال ۱۳۷۷ آغاز شده است. مدیر مسئول، صاحب امتیاز و سردبیر آن علی دهباشی است که پیشتر سردبیر «مجله کِلک» به صاحب امتیازی و مدیر مسئولی کسری حاج سید جوادی تا ۹۴ شماره بود. در این مجله مقالات، نقدها و اخبار مرتبط با موضوعاتی مثل ادبیات و هنر ایران و جهان و همینطور مطالبی پیرامون موضوع ایرانشناسی، منتشر میشود.
مجله بخارا قطع کتابی دارد. طراحی جلد و صفحات این مجله را مرتضی ممیز و خوشنویسی روی جلد را محمد احصایی به عهده دارند. مجموعاً بیست و چهار سال است که کلک و سپس بخارا از رسانههای اصلی حوزه کتاب، ایرانشناسی، نقد و مباحث تاریخی بودهاند. در تاریخ نشر پس از انقلاب تعداد مجلههایی که عمری چنین دراز پیدا کرده باشند زیاد نیست.
اهمیت مجله بخارا در آن است که امروز در ایران به یکی از معتبرترین رسانههای ایرانشناسی تبدیل شده است. بخارا در واقع سنتی را ادامه میدهد که روزگاری مجله سخن به آن ممتاز بود یا مجلاتی چون یغما و راهنمای کتاب.
نقد، معرفی کتاب خارجی و فارسی، گفتوگو، عکس، مقاله، اسناد و مدارک تاریخی، خاطرات، یادمان در گذشتگان، کتابشناسی کتابهای تازه و شعر، بخشهای مختلفی است که مجله بخارا به آن میپردازد.
بخارای دهباشی جایی را در مطالعات ایرانی به خود اختصاص داده که کمتر مجله فارسی زبانی در ایران و حتی خارج از ایران به آن میرسد.
در بخارا ویژهنامههایی درباره نویسندگان بزرگ جهان منتشر شده است که میتوان از ویژهنامههای رابیندرانات تاگور، گونتر گراس، اوسیپ ماندلشتام، پتر هانتکه، امبرتو اکو، هانا آرنت، هوشنگ ابتهاج، ویرجینیا وولف، بهرام بیضایی، محمدعلی موحّد و … نام برد.
بخارا آثار نویسندگانی چون داریوش شایگان، شفیعی کدکنی، ژاله آموزگار و عبدالحسین آذرنگ را به صورت مستمر منتشر میکند.
این مجله که بیشتر به دائرهالمعارفی جامع در عرصه فرهنگ ایران میماند نه تنها در ایران بلکه در همه کشورهای جهان به دست فارسیزبانان میرسد و مرزهای جغرافیایی را نادیده گرفته و به فرهنگ غنی همه فارسیزبانان میپردازد و مخاطبان خود را هم در سراسر جهان مییابد.
یکی از مهمترین خصایص مجله بخارا در این است که نویسندگان بخارا همگی جز مشاهیر عرصهای هستند که در آن قلم میزنند و آنچه در بخارا منتشر میشود برای اهالی فرهنگ و ادب کاملاً معتبر است و اعتماد مخاطب خود را که غالباً جزو قشر فرهیختگان جامعه هستند را جلب میکند.
علاوه بر این بخارا در میان خردمندان آسیای میانه جایگاه خاص خود را پیدا کرده و پیوند دهنده ارتباط فرهنگی بین کشورهای همسایه با سابقه فرهنگی مشترک شده است و اعتماد مخاطب غیر ایرانی را هم به خود جلب کرده است.
میگویند «بخارا» ادامهدهنده راهی است که نشریات ادبی سخن، راهنمای کتاب، یغما و آینده آغاز کرده بودند. همین یک امتیاز بزرگ برای بخارا و دهباشی است که او را ادامهدهنده راه دکتر خانلری، حبیب یغمایی، یارشاطر و ایرج افشار میدانند.
اما یک ویژگی دیگر هم که «بخارا» دارد و آن مدرن بودن است. به عبارت دقیقتر این اتفاق فقط در بخارا میتواند بیفتد که در کنار ویژه نامه بدیعالزمان فروزانفر، عباس زریابخویی، غلامحسین یوسفی و دهها استاد ادبیات کلاسیک، دیگر ویژهنامههای ۴۰۰، ۵۰۰ صفحهای برای ویرجینیا وولف، پترهانتکه، امبرتو اکو،هانا آرنت، لویی فردیناند سلین و… منتشر کند.
ویژگی اصلی و بنیادی بخارا پرداختن به تمامی گرایشات ادبی ایران و جهان است. وقتی شعر احمدرضا احمدی یا بیژن جلالی را میخوانی، میتوانی اشعار کلاسیکهایی همچون مظاهر مصفا، شرفخراسانی، یدالله بهزاد را هم بخوانی.
درباره علی دهباشی، مدیر مسئول، صاحب امتیاز و سردبیر مجله بخارا
دهباشی سهمی جدی در گردآوری و انتشار مقالههای برخی از چهرههای نامی عرصه فرهنگ و هنر داشته و دارد و انتشار برخی از کتابهای مهم عرصه فرهنگ و هنر را باید وامدار تلاشهای یکتنه و ارتباطات گسترده او به شمار آورد.
بسیاری از بزرگان عرصه فرهنگی کشور ویژگی مهم دهباشی در انتشار تمام این نشریهها و کتابها را تلاش یکتنه او میدانستند. در واقع وی را باید تنها مرد بدون تحریریه و مکان ثابت در مطبوعات ایران دانست که تنها از طریق ارتباطات کمنظیرش توانسته این همه شمارههای حجیم را انتشار دهد. شمارههایی که هرکدام بالغ بر ۵۰۰ صفحه میشود.
محمد گلبن درباره او میگوید:
علی دهباشی با همین تن بیمار، دارد برای فرهنگ ایران کار چند وزارتخانه عریض و طویل را انجام میدهد و از هیچکس و هیچجا، هیچگونه چشمداشتی ندارد.
یکی از علایق مسلماش جمعآوری خودنویس و مجسمه جغد است. میگوید جغد سمبل دانایی است و او ناخودآگاه به جمع کردن مجسمههای جغدها رو آورده است.
البته نه جغدها و نه خودنویسها و نه هیچ چیز دیگری جای کتاب را برای او نمیگیرد و نگرفته است. شاید به جرئت بتوان ادعا کرد که عشق اول علی دهباشی ادبیات و کتاب است؛ آنچنان که یکی از بزرگترین آرزوهایش این است که بتواند وقت کافی و گوشه دنجی را فراهم کند تا بتواند با فراغ بال به مطالعه کتابهای نخواندهاش بپردازد.
دهباشی که روزنامهنگار، ادب پژوه و خود مؤلف چندین کتاب است، کار در مطبوعات را به عنوان مصحح نمونههای چاپی در چاپخانه مسعود صدر آغاز کرد و در نوجوانی از اعضای فعال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به شمار میرفت. چندین روزنامه ادواری در کتابخانههای کانون عرضه کرد که مورد تشویق قرار گرفت.
شاخصترین خصوصیت حرفهایاش آشنایی با بسیاری از اهالی فرهنگ و ادب و هنر معاصر ایران است. او کار در مطبوعات را به عنوان مصحح نمونههای چاپی در چاپخانه مسعود صدر آغاز کرد و در نوجوانی از اعضای فعال کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود. فعالیت روزنامهنگاری خود را سالها بعد، با نشریه «جنبش» که قبل از انقلاب، به صورت زیراکسی و مخفی منتشر میشد، آغاز کرد.
این همکاری بعد از انقلاب هم ادامه یافت. سپس مسئول و دبیر بخش کتاب آرش شد. در سالهای بعد با نشریههای «چراغ»، «برج»، «دنیای سخن» و «آدینه» همکاری داشت.
از سال ۶۹ به مدت ۷ سال سردبیر ماهنامه «کلک» شد، نشریهای که در دوره خود از جمله تأثیرگذارترین نشریههای حوزه فرهنگ و ادب به شمار میرفت و در انتقال فرهنگ و ادب ایران به کشورهای همجوار فارسیزبان و نیز فارسیزبانان داخل و خارج از ایران تأثیری جدی داشت.
از سال ۶۹ به مدت ۷ سال سردبیر ماهنامه «کلک» شد، نشریهای که در دوره خود از جمله تأثیرگذارترین نشریات حوزه فرهنگ و ادب به شمار میرفت و در انتقال فرهنگ و ادب ایران به کشورهای همجوار فارسی زبان و نیز فارسیزبانان داخل و خارج از ایران تأثیری جدی داشت.
کلک و بعدها بخارا زیست بومی فرهنگی را شکل دادند که برخی از شاخصترین چهرههای ادب و فرهنگ این مرزوبوم در آن قلم میزدند و مینوشتند، افرادی که هرکدامشان وزنهای در عرصه تاریخ و فرهنگ ایران به شمار میروند.
دهباشی موفق شده بود در ۹۴ شماره از این نشریه که در زمان سردبیری او منتشر شد، همکاری استادانی همچون دکتر عبدالحسین زرینکوب، مهرداد بهار، دکترمحمد رضا شفیعی کدکنی و فریدون مشیری و سید ابوالقاسم انجوی شیرازی و ژاله آموزگار، ایرج افشار، عزت الله فولادوند، دکتر محمد حسن لطفی، احسان نراقی، سید فرید قاسمی، عبدالحسین آذرنگ و دهها تن از شخصیتهای فرهنگی و هنری را جذب کند.
دهباشی یکی از بدترین خاطرههای زندگیاش را روزی عنوان میکند که در حال آماده کردن شماره ۹۵ ام کلک بوده و با او تماس گرفته و او را از سردبیری عزل کرده بودند.
او در ادامه فعالیت مطبوعاتی خود پس از مجله کلک از شهریور سال ۱۳۷۷ تا کنون سردبیری مجله بخارا را بر عهده داشته است.
تا کنون ۷۰ شماره از این نشریه در طی ۱۱ سال منتشر شده است. دهباشی همچنین به مدت ۲ سال سردبیری فصل نامه هنری «طاووس» را نیز عهده دار بود.
در کنار انتشار نشریه بخارا، دهباشی رویداد «شبهای بخارا» را نیز برگزار میکند. این برنامه تا کنون برای ۶۷ شب برگزار شده است. همچنین تا کنون ۱۸ نشست از جلسات «عصر پنجشنبهها در بخارا» برگزار شده است.
کلک و بعدها بخارا زیستبومی فرهنگی را شکل دادند که برخی از شاخصترین چهرههای ادب و فرهنگ ایران در آن قلم میزدند؛ افرادی که هرکدامشان وزنهای در عرصه تاریخ و فرهنگ ایران به شمار میروند. در کنار این، دهباشی شبهای بخارا را برگزار میکند.
شبهایی که در آن برای بسیاری از ادبا و بزرگان عرصه فرهنگی کشور و جهان نکوداشت برگزار کرده است. علاوه بر این بخارا جلسههایی را عصر پنجشنبهها در دفتر بخارا برگزار میکرد که پس از تعطیلی دفتر مجله موقتاً متوقف شده است.
شبهای بخارا
شبهای بخارا مجالسی در بزرگداشت بزرگان فرهنگ و هنر ایران و گاهی غیر از ایران است که مجله بخارا برگزار میکند. تا نیمه سال ۱۳۹۸ شمار این شبها از پانصد بیشتر شده است.