۱۰ صحنهی ماندگار سریال انیمیشنی بوجک هورسمن
بوجک هورسمن سریالیست که با هربار تماشای مجدد، جالبتر میشود. پیشزمینههایی که اشاره به اتفاقی در آینده دارند و طنازیهایی در تمام اثر وجود دارند و هر مخاطب میتواند بخشهای موردعلاقهی خود را از آن بیرون بکشد. برخی به پوسترهای مبتکرانهای علاقه دارند که در پسزمینه وجود دارند و برخی دیگر شیفتهی جوکهای مربوط به حیوانات هستند.
در کنار اینها، صحنههایی وجود دارند که در ذهن تمامی هواداران جا خوش کردهاند. برخی به این دلیل که بسیار خندهدارند و برخی دیگر بهخاطر واقعیبودن بیشازحدشان. آنها بدون اجازه به حافظهی مخاطبان ورود کردهاند و بهنظر میرسد که هرگز قصد بیرونرفتن ندارند. هرگز!
۱۰) اینجا چی کار میکنی!
در آغاز فصل دوم سریال، بوجک آماده بود تا برگ جدیدی از زندگیاش را رقم بزند. او شروع به دویدن کردهبود، به پادکستهای انگیزشی گوش میداد و بالأخره موفق شدهبود در نقش موردعلاقهاش، یعنی سکرتریات بازی کند.
زمان فیلمبرداری فرا رسید و بوجک نتوانست دیالوگی که باید ادا میکرد را با لحن محزون ادا کند. او باید میگفت: «اینجا چیکار میکنی؟» اما لحنش متأثر از انگیزههای فراوانی که به خود حقنه کردهبود، نمیتوانست غمانگیز باشد. چندین بار آن صحنه را فیلمبرداری کردند و اتفاقی نیفتاد، تا اینکه مادر بوجک صدایش زد و زخمی تازه به روحش زد.
۹) سخنرانی انگیزشی پرنسس کارولین
پرنسس کارولین صحنههای مؤثر بسیاری داشت. اما صحنهای که بیش از همه در ذهن میماند، جاییست که او به آینه نگاه میکند و برای خودش یک سخنرانی انگیزشی میکند.
«خودت رو جمعوجور کن! دیروز به خودت اجازه دادی که یه خورده عاشق بشی و درست یه کم بعدش، دلت شکست. اینه سزای داشتن احساسات. از الان بهبعد، تو یه دختر هستی که با شغلش ازدواج کرده و هیچ احساساتی نداره. برو سر کار و توی کارت بهترین باش، و هرگز وقتت رو بابت رویابافی تلف نکن. از الان به بعد تو یه رباتی!»
بیشک تعداد قابلتوجهی از هواداران سریال، هرگاه که به کمی انگیزه نیاز دارند، به این سخنرانی فراموشنشدنی فکر میکنند.
۸) تاد به بوجک میگوید که باید انسان بهتری باشد
تاد معصومترین و سادهلوحترین شخصیت سریال است. داستان زندگی او پر از ماجراجوییهای شکستخوردهایست که او را تبدیل به فردی غیرقابلاعتماد و مسئولیتناپذیر میکند. با این حال، تاد را نباید دستکم گرفت. نباید خیال کرد که چون او مهربان و پذیرنده است، رفتار سمی و بیعدالتیها را نمیبیند.
قسمتی که او رو به بوجک میکند و او را موظف به بهتربودن میکند، بهعنوان یکی از ماندگارترین دیالوگهای او در یادها باقی مانده. تاد درست لحظاتی پیش از ترک خانهی بوجک، به او گفت: «تو نمیتونی به انجامدادن کارهای وحشتناکت ادامه بدی و بعد بهخاطر انجامدادنشون متأسف شی و انتظار داشتهباشی که تأسفت اوضاع رو بهتر کنه.»
۷) قسمت کراس-اوور آقای پیناتباتر
اولین دیالوگی که آقای پیناتباتر در سریال به بوجک گفت این بود: «این دیگه چیه؟ یه قسمت کراس-اوور؟» این جمله بارها و بارها در طول سریال از زبان او گفتهشد.
پس از گذشت ۶ فصل و مقاومت توأمان، بوجک نهایتاً تسلیم شد و به ساخت یک قسمت کراس-اوور رضایت داد. آقای پیناتباتر چنان از این اتفاق خوشحال شد که نتوانست اجرا کند و به گریه افتاد.
۶) فازیفیس به دنبال بکا میگردد
«میو میو فازیفیس»، گربهی پلیس، بیشک یکی از مضحکترین شخصیتهای جانبی سریال است. اولین حضور او در سریال به قسمت دوم برمیگردد؛ جایی که او به دنبال یک مرغ مشخص میگردد. مرغی که تاد بهاو لباس پوشانده و در خانه پنهانش کرده. فازیفیس وارد شد و مشخصات مرغ توی خانه را پرسید. تاد که سعی داشت از آواهای بیمعنای او چیزی بیرون بکشد، او را همسر خود، «بکا» معرفی کرد.
فازیفیس از بکا پرسید که موسیقیدان محبوبش کیست و بعد از شنیدن پاسخ عجیب بکا، گفت: «چی؟ باخ؟ ویوالدی نه!؟ خیلی بده.» و خانه را ترک کرد.
۵) آقای پیناتباتر بهروی بوجک میآورد
آقای پیناتباترهم درست مانند تاد است و بسیار آگاهتر از چیزیست که بهنظر میرسد. از آنجایی که او همیشه شاد است و میخندد، بوجک تصور میکند که او کمی سادهلوح است. اما در برنامهی «بیایید متوجه شویم»، آقای پیناتباتر نقاب شادش را برای لحظهای از چهره بر میدارد و مخاطبان آنگونه که جی. دی. سلینجر میگوید، با مفهوم «تلویزیون واقعی» روبرو میشوند.
او به بوجک گفت از اینکه همیشه با او مثل یک دلقک رفتار میکند خسته شده. او همچنین با تأسف به او گفت: «دنیا دیگه چه چیزی میتونسته به تو بده که نداده؟»
بوجک هم در پاسخ در آمد که: «من فقط میخوام نسبت به خودم حس خوبی داشته باشم. درست همونطور که تو دربارهی خودت حس خوبی داری. ولی نمیدونم چهطوری.» این یکی از معدود دفعاتی بود که بوجک پاسخ آقای پیناتباتر را داد.
۴) کادلیویسکرز دربارهی خوشبختی صحبت میکند
کادلیویسکرز تهیهکنندهی موفقی بود که تصمیم گرفت دنیای سطحی هالیوود را کنار بزند و شاد بودن را بیاموزد. دایان و بوجک در قسمت «بوجک کشنده است» رد او را زدند و پیدایش کردند و متوجه شدند که کادلیویسکرز سبک زندگی بودایی اتخاذ کرده. صحنهای که تا ابد در ذهن هواداران باقی میماند، صحنهایست که کادلیویسکرز با میهمانانش چای مینوشد.
او در آن صحنه گفت: «مدت زیادی طول میکشد تا بفهمید که چهقدر بدبخت هستید. و حتی بیشتر از آن طول میکشد تا ببینید لازم نیست اینطور باشید. تنها پس از اینکه همه چیز را رها کردید، تازه میتوانید شروع به یافتن راهی برای شادبودن بکنید.»
میهمانانش پس از این جملهها، درحالی که مانند بسیاری از مخاطبان شوکه شدهبودند خانهاش را ترک کردند و به حرفهایش فکر کردند.
۳) بئاتریس هورسمن روی کوربین کریمرمن بالا میآورد
بئاتریس هورسمن با فاصله نامحبوبترین شخصیت سریال بوجک هورسمن است. اما پس از فاششدن تمام داستانی که با خود حمل میکند، تنفر از او بسیار سخت میشود. او قرار بود با کوربین کریمرمن ازدواج کند.
زمانی که بئاتریکس و کوربین با هم به قرار رفتند، متوجه شدند که بیش از چیزی که تصور میکردهاند با هم اشتراک دارند. اما دیگر خیلی دیر شدهبود چون بئاتریکس فهمید که بوجک را حامله است. بنابراین واقعه، این دو هرگز به هم نرسیدند.
۲) سفر بوجک با مواد مخدر
جذابیت سریال بوجک هورسمن تنها در پرداختن به موضوعات جذاب و بحثبرانگیز نیست. زیبایی فیلم در تصاویر متحرک و انمیشین خلاقانهی آن نیز نهفته. در قسمت «Downer ending»، بوجک با سارا لین و تاد مواد مخدر مصرف میکند. آنچه در ادامهی این تجربه میآید، یکی از خاطرهانگیزترین سکانسهای تمام سریال است.
با شروع پخش قطعهی «No Love» از گروه «دثگریپس»، تجربهی بوجک بهطور فزایندهای تاریک و تاریکتر شد. او دایان را به شکل یک هیولا در سبک هیولاهای ریکاندمورتی دید و تلخترین تجربیات زندگیاش را مرور کرد.
۱) مرگ سارا لین
صحنهی افلاکنما که سارا لین طی آن میمیرد، بیشک در ذهن هر طرفداری حک شده. این بخش، یکی از دلخراشترین صحنههای کل سریال است. سارا لین درست چند لحظه پیش از مرگش، گنبد افلاکنما را تحسین میکرد اذعان کرد که تصمیم گرفته یک معمار شود.
بوجک یاوههایی دربارهی این موضوع گفت که چهقدر زندگی آنها در مقیاس کهکشانها کوچک و ناچیز و بیاهمیت است. وقتی جوابی نشنید، سارا لین را صدا زد. اما جوابی نشنید. و اینگونه بود که یکی از نمادینترین تصاویر تمام سریال ثبت شد. تصاویری که عمدهی فصل آخر سریال بر پایهی آن میگردید. چرا که مشخص شد بوجک پس از دیدن سکوت سارا لین، ۱۷ دقیقه صبر کرده بوده تا شاید او بیدار شود. ۱۷ دقیقهای که اگر هدر نمیرفته، ممکن بوده باعث نجات جان او شود.
منبع: ScreenRant
بی شک این سریال ،یکی از بهترین سریال هایی هست که تا بهحال دیدم 🙂
اونایی که ندیدن،بهتون پیشنهاد میدم که ببینید
من خودم شخصا عاشق شخصیت اقای کرهبادوم زمینی(پیناتباتر) هیتم
خیلی شخصیت قشنگیه