۳ عامل موفقیت سریال انیمیشنی «بوجک هورسمن» که مجموعههای کمدی دیگر باید بیاموزند
«بوجک هورسمن» یکی از سریالهای اختصاصی نتفلیکس است که به مدت ۶ سال از این سرویس پخش شد. یک انیمیشن تلویزیونی بسیار موفق و پرطرفدار در ژانر درام و کمدی سیاه که توسط رافائل باب وکسبرگ کارگردانی شده است. ماجراهای این سریال در هالیوود و حول محور یک انسان اسبنمای عجیب و غریب اتفاق میفتد که دههی ۹۰ بازیگر موفق سریالهای کمدی بوده و حالا که از این عرصه دور شده حال و روز خوبی ندارد. او اکنون میخواهد با چاپ زندگینامهاش دوباره به شهرت برسد اما به شدت درگیر اعتیاد و افسردگی است و درگیریهای روزمرهاش با این مسائل شالودهی داستان سریال را تشکیل میدهد.
بسیاری از منتقدان نگاه واقع گرایانه سازندگان این مجموعه انیمیشن کمدی به افسردگی، ضربههای روحی، اعتیاد، رفتارهای خودمخرب، نژادپرستی و جنسیتزدگی را به شدت ستودند. حتی بسیاری پا را از این فراتر میگذارند و از آن به عنوان یکی از بهترین و تحسین شدهترین سریالهای دنیا در ژانر کمدی یاد میکنند. این سریال با توجه به محتوای شاخص و سبک داستانگویی خاصی که ارائه میدهد میتواند به الگویی برای مجموعههای کمدی دیگر بدل شود.
«بوجک هورسمن» یک مسترکلاس فوقالعاده و کاربردی در داستانسرایی کمدی و دراماتیک است و در ستایش از قدرت و پویایی آن هرچقدر بگوییم باز هم کم است. این سریال یکی از درخشانترین برنامههای تلویزیونی بزرگسال در گونهی انیمیشن، یکی از افسرده کنندهترین نمایشهای تمام دوران و در عین حال یکی از امیدوار کنندهترین و خندهدارترین تولیدات تاریخ تلویزیون است. فقط تعداد معدودی از نمایشهای دیگر وجود دارند که شخصیت اصلیشان به مواد مخدر و الکل اعتیاد داشته باشد، همهی دوستانش او را ترک کرده باشند و بدتر از همه، او زندانی شدن را نیز تجربه کرده باشد اما سریال همچنان ریتم سرحال و اتمسفر سرخوشانهی خودش را حفظ کند.
بخش عمدهای از موفقیت «بوجک هورسمن» به خاطر این است که تلاش کرده از جنبههای معمول کمدی منحرف شود و از کلیشهها فاصله بگیرد که در این مسیر بسیار هم موفق بوده. شخصیتها به اصطلاح ول نیستند، کارهایی که انجام میدهند و اعمال روزانهشان پیامدهای ماندگاری دارد که میتواند در قسمتهای بعدی به سراغشان بیاید. بوجک همیشه عواقب اجتناب ناپذیر شوخیهایی را که مرتکب میشود به تفصیل شرح میدهد که این ایده خندهی زیادی از مخاطب میگیرد.
سریال ترسی از پرداختن به این حقیقت که بوجک چه شخصیت بد و بیبندوباری است ندارد اما در عین حال درها را برای اینکه او روزی پیشرفت کند و آدم بهتری شود باز میگذارد. این سریال از صدای بازیگرانی همچون ویل آرنت در نقش بوجک، آرون پاول و ایمی سداریس بهره میبرد و ارزش این را دارد که ببینیم کمدیهای دیگر چه چیزهایی میتوانند از «بوجک هورسمن» شگفتانگیز یاد بگیرند.
۳. تعهد به شوخیها
یکی از شوخیهایی که حضوری طولانی مدت در سریال دارد، پس از دزدیدن حرف د توسط بوجک از نشان هالیوود شکل میگیرد. هنگامی که حرف د از نشان هالیوود حذف میشود، در لحظات باقیماندهی سریال هر زمان که یک شخصیت میخواهد به آن اشاره کند، به جای هالیوود آن را هالیووو مینامد؛ با اشاره به این واقعیت که حالا حرف د از نشان کم شده است و کلمه کاملا تغییر کرده. این در حالی اتفاق میفتد که برخی دیگر از سریالهای کمدی بعدا به این شوخیها – که در آغاز پخششان اتفاق افتاده – کم توجهی میکنند و آنها را نادیده میگیرند. اما اگر به شوخیهایی از این دست در سریالتان وفادار باشید اعتماد مخاطب جلب شده و باعث میشود که دنیا احساس راحتی بیشتری با شما و سریالتان بکند. این در نهایت باعث اثرگذاری بیشتری روی تماشاگر میشود.
کمدیها اغلب تمایل دارند تا عواقب بخش اصلی یک شوخی را نادیده بگیرند، که استعارهی تلویزیونیاش «دکمهی تنظیم مجدد» نامیده میشود. سریالهایی مانند «سیمپسونها» یا «فمیلی گای» اغلب در بین قسمتهایشان همهچیز را به حالت طبیعی بازمیگردانند و انگار نه انگار که شوخی در کار بوده. طبق تکنیک دکمهی تنظیم مجدد حتی اگر خانهای که شخصیتهای سریال کمدی در آن زندگی میکردند به طور کامل تخریب میشد در قسمت بعدی کاملا تعمیر شده و سالم به نمایش درمیامد و یا اگر یک شوخی اجرا شده در سریال میگرفت، گهگاه تنها در چند قسمت کوتاه استفاده میشد. اما اگر ماجرا بدین شکل پیش نمیرفت و شوخی اجرا شده به یک گزینهی ناخوشایند تبدیل میشد، نادیده گرفته شده و کاملا از سریال کنار میرفت.
«بوجک هورسمن» اما از این رویه پیروی نمیکرد و به شوخیهایش وفادار بود. حتی اگر آن شوخی طرفدار کمی پیدا میکرد و چندان تحویل گرفته نمیشد. این قانون نانوشتهی اکثر کمدیهای موقعیت است. یک وضعیت اولیهی راحت و بدون دردسر وجود دارد که سریال بعد از هر قسمت به آن بازمیگردد و انگار نه انگار که در قسمت قبل چه اتفاقی افتاده. دلیل اینکه آنها این کار را انجام میدهند این است که پرش به یک سری جدید در میانهی راه را آسانتر میکند. در حالی که این برای تلویزیون در دورهی قبل از پخش ضروری بود – جایی که میتوانستید فصل چهارم یک یرنامه را قبل از اینکه هرگز قسمت آزمایشی را ببینید تماشا کنید – و در دورهی استریم پریدن تصادفی به وسط یک برنامه دشوار است. کمدیها فضا و جای کار بیشتری برای سریالی شدن دارند و همین ویژگی میتواند آنها را از اپیزودیک شدن نجات دهد. این یک ویژگی خوب برای این مدیوم است، زیرا وقتی کمدیها میخواهند جدی شوند به فروش این ایده کمک میکند که حتی در میان فضاهای بین دو قسمت نیز جهانی داستانی وجود دارد.
۲. شخصیت اصلی داستان مجبور نیست که آدم خوبی باشد
بیشتر شخصیتهای کمدی کارهای افتضاحی با مردم انجام میدهند. ما قرار است به این شوخیها، مسخرهبازیها و خودنماییها که در نهایت بدون هیچ تاثیر و نتیجهی ماندگاری به پایان میرسند بخندیم. این منجر به عواقب و پیامدهایی میشود که مردم از کارهای وحشتناک کاراکترها تفسیر میکنند و این لحظات تبدیل به نقیصه در نمایشها میشوند. آنها میزان دوست داشتنی بودن شخصیتها را بررسی میکنند و این مسئله احساس بسیار بدی ایجاد میکند زیرا شخصیت اغلب هیچ عواقب یا پیامدی برای اعمال خود متصور نیست.
«بوجک هورسمن» هم به این ایده متمایل است. خود بوجک واقعا کارهای افتضاحی را با دور و اطرافیانش انجام میدهد. برخی از آنها برای اثر کمدی هستند و برخی دیگر جنبهی دراماتیک داستان را شکل میدهند. با این حال اثر هریک از این کارها و رفتارها به خودش بازمیگردد. «بوجک هورسمن» آدم خوبی نیست و این ویژگی به عمد در خصوصیات اخلاقی او گنجانده شده است؛ به خاطر اینکه نشان دهد شخصیتهای اصلی سریالها تنها نباید یک وجه خوب داشته باشند. اگرچه تماشای سبک زندگی او سرگرم کننده است و کارهایش در اغلب موارد میتوانند قابل درک باشند اما کارهایی که تصمیم میگیرد انجام دهد در نهایت بسیار بد و نکوهیده هستند و کام مخاطب را تلخ میکنند.
در پی این اتفاق «بوجک هورسمن» تلاش کرد تا با دوست داشتنیتر کردن شخصیتهای مکملش نسبت به شخصیت اصلی کمی این مسئله را جبران کرده و با این حربه تلخی بیش از حدش را توازن ببخشد. شادی این شخصیتها اغلب در تضاد مستقیم با بوجک و آنچه او میخواهد قرار میگیرد. پرنسس کارولین، مامور فداکار او باید با نگرش اغلب غیرحرفهای و عدم بلوغ عمیقش مقابله کند. دایان، نویسندهی داستان زندگی او نیز باید با عدم تمایل همزمان بوجک به بهبود خود و در عین حال رعایت نکردن مرزهای او در زندگی دست و پنجه نرم کند. تاد، دوست و هماتاقی او هم باید با زورگوییهای تاثیرگذار بوجک کنار بیاید تا همچنان او را در دور و اطرافش داشته باشد، زیرا از ترک شدن میترسد و با حضور او کمتر احساس تنهایی میکند. هرکدام از این شخصیتها درام و قوس خاص خود را دارند و در نهایت جداییشان از بوجک بخشی از روند رشد و تکامل آنها و تبدیل شدن به شخص خودشان است.
۱. کمدیها نباید از داشتن پیامهای عمیق در دل خود هراسی داشته باشند
یکی از دلایلی که باعث میشود سیتکامها از داشتن پیامهای عمیقتر در ساختارشان هراس داشته باشند شبح «اپیزود بسیار ویژه» است. در سالهای گذشته، به خصوص در دهههای ۸۰ و ۹۰ میلادی مرسوم بود که کمدیها به اتفاقات روز واکنش نشان میدادند و اپیزودهایی اختصاصی دربارهی موضوعات مهم اجتماعی تولید میکردند. «فول هاوس» یکی از مجموعههایی که «بوجک هورسمن» از آن الهام گرفته تعدادی از این موارد را در خود داشت که به پدیدههایی مانند کودک آزاری و بیاشتهایی میپرداخت. از اصلیترین مشکلاتی که این اپیزودهای خاص درگیرشان بودند، اشغال دقایق بسیار زیادی از آنها با پدیدهی مورد نظر بود و با روشهایی چنان اغراق شده و مصنوعی ساخته میشدند که در اغلب موارد تاثیر عکس داشتند جوری که گاهی شیرینی بیش از حدش دل بیننده را میزد. «Saved by the Bell» سریال کمدی آمریکایی که در سال ۱۹۸۹ پخش میشد یک اپیزود ضد مواد مخدر داشت که در آن یکی از شخصیتها به قرصهای کافئین معتاد شد اما این اعتیاد دیگر هرگز در قسمتهای بعدی ظاهر نشد و فقط در همان قسمت به نمایش درآمد انگار که اصلا از اول وجود نداشته! با این حال «بوجک هورسمن» پیامهای صمیمانهاش را با تفسیرهایش از شرایط اجتماعی و کمدی خود پیوند میدهد. یکی از موضوعات اصلی که این سریال انیمیشنی حیرتانگیز به آن میپردازد مسئلهی افسردگی است و این موضوع کلیدی که امروزه اکثر مردم دنیا با آن دست به گریبانند در سرتاسر مجموعه جریان دارد و با موضوعات دیگر درهم میآمیزد. بوجک اغلب در مورد افسردگی خودش شوخی کرده و با شجاعت به آن اعتراف میکند، حتی اگر تمایلی به مقابله با آن به روشی سالم نداشته باشد. این مجموعه ایمان دارد که مخاطبانش آنقدر باهوش و فهیم هستند که متوجه شوند رفتارهای بوجک روشی ناسالم برای مقابله با احساسات خودش است. وقتی بوجک با اعتیاد سروکله میزند این بیماری او تبدیل به خط داستانی یک فصل کامل میشود که با رفتن بوجک به بازپروری در پایان فصل به سرانجام میرسد.
«بوجک هورسمن» یک برنامهی سنگین، جدی و در عین حال خندهدار و غریب است. بیشتر اینها میتواند وابسته به فیلمنامهی اثر باشد اما حداقل قسمتی از آن صرفا به خاطر زمینه و نظم و ترتیب استثنایی سریال است. شخصیتپردازی و داستان فوقالعادهی «بوجک هورسمن» هرگز به خاطر شوخیهایش سطحی نشد و اصطلاحا کیفیت را فدای کمیت نکرد. شما هیچوقت صحنهای در سریال را پیدا نمیکنید که به شما حس لودگی را القا کند. خود آمریکاییها اصطلاحی دارند که این مسئله را اینطور بیان میکند: «شخصیت پردازی و داستان را هرگز به خاطر بیشتر خنده گرفتن زیر اتوبوس پرتاب نکن» و این سریال به سختی این احساس را میدهد که جهانش زنده و واقعی است؛ آنهم به طریقی که بسیاری از کمدیهای تلویزیونی دیگر حتی نمیتوانند نزدیکش شوند چه برسد که بخواهند با مدیریت اصولی به آن دست یابند.
منبع: movieweb