کتاب «خون و شن»؛ نمایشی از اغواگری گاوبازی اسپانیایی اثر بلاسکو ایبانز
بلاسکو ایبانز روزنامهنگار و سیاستمداری بود که بهعنوان نویسندهای درخشان وارد تاریخ شد و تاثیر زیادی در فرهنگ اسپانیایی قرن بیستم داشت. او رمانی به نام «خون و شن» نوشت که در طول سالیان هرگز محبوبیت خود را از دست نداده، چرا که تصویری درخشان از زندگی اسپانیایی ارائه میدهد. این کتاب نمادین سرشار از عشق، اشتیاق، ماجراجویی و خشونت است. در این اثر، دستیار یک پینهدوز به معروفترین ماتادور اسپانیا تبدیل میشود؛ آیا غرور و شیفتگی او به یک اغواگر زیبا، منجر به سقوط او میشود؟
دربارهی نویسندهی کتاب خون و شن
ویسنته بلاسکو ایبانز، یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ ادبیات جهان، ۲۹ ژانویه ۱۸۶۷ در والنسیا به دنیا آمد. او فرزند بازرگان گاسپار بلاسکو و رامونا ایبانز بود که هر دو اصالت آراگونی داشتند. ایبانز در تروا جایی که پدرش معلم بود و سپس در پاریس در لیسه سن-لوئی تحصیل کرد. او پس از اخذ مدرک فلسفه در سال ۱۸۷۱ در یکی از برترین شهرهای فرانسه دیژون، بهعنوان استاد در دبیرستانهای مختلف نرماندی و سپس از سال ۱۸۹۶ تا زمان بازنشستگی در سال ۱۹۰۳ در بایون منصوب شد. او همچنین مترجم آثار نویسندگان مشهور ایتالیایی، به ویژه گابریله دانونزیو، گراتزیا کوزیما دلدا، آنتونیو فوگاتسارو و ماتیلده سرائو بود.
ایبانز در کشورش بسیار محبوب بود، در واقع پس از نویسنده و نمایشنامهنویس مشهور اسپانیایی«میگل د سروانتس»، یکی از پرفروشترین نویسندههای اسپانیایی در جهان بود. او که بهعنوان فردی جمهوریخواه زندگی پردردسری داشت، سال ۱۸۹۱ حزب سیاسی والنسیا به نام حزب جداییطلب جمهوریخواه فدرال را تاسیس کرد، اما پنج سال بعد توسط حامیان سابقش اخراج شد. او سپس به حزب جمهوریخواه فدرال پیوست و از سال ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۷ بهعنوان نمایندهی پارلمان خدمت کرد.
این نویسنده همچنین یک فعال سیاسی، مدیر روزنامه، خبرنگار جنگ، ناشر، مدرس دورهگرد و مسافر بزرگی بود که میخواست زندگی ماجراجویانهای داشته باشد؛ او سال ۱۹۱۰، در اوج زندگی خود، متعهد شد دو مستعمرهی کشاورزی را در آرژانتین ایجاد کند، شش بار بهعنوان معاون شهر والنسیا انتخاب گشت، چند بار به دلیل انتشار افکار فتنهانگیز زندانی شد، در چندین دوئل شرکت داشت و تنها مرد ادیب اسپانیایی در زمان خود بود.
ایبانز بیش از ۲۰ رمان نوشت، اما معروفترین آثارش در سطح بینالمللی عبارتاند از «خون و شن» و «چهار سوار مکاشفه» که برای آن نقشآفرینی کرد. این دو رمان برای او ثروت زیادی به ارمغان آورد. کتاب Entre naranjos، اثر دیگری از رمانهای ایبانز است که داستان رافائل را روایت میکند که پس از مرگ پدرش تصمیم میگیرد به تجارت خانوادگی مزرعهی پرتقال ادامه دهد و همچنین یک سیاستمدار باشد. او که مردی پرتلاش بوده و در همهچیز هیجان زیادی دارد، تنها آرزویش این است که با یک خواننده اپرا باشد که از ایتالیا به شهر باز میگردد.
بلاسکو ایبانز در کتاب «خون و شن» دنیای گاوبازیها را به دقت توصیف میکند و رویکرد او انگیزههای واقعی همهی آدمهای کوچکی را که در اطراف این گاوبازیها زندگی میکنند و جذب آن میشوند را نشان میدهد. ایبانز در این اثر نشان میدهد که چگونه گاوبازی، مردان جوان فقیری را که رویای ورود به سبک زندگی بورژوازی را در سر میپرورانند، جذب میکند.
بلاسکو ایبانز سال ۱۹۲۸ در سن ۶۱ سالگی، در منتون در فرانسه درگذشت و جسدش سال ۱۹۳۳ به والنسیا بازگردانده شد.
دربارهی کتاب خون و شن
کتاب «خون و شن» با عنوان انگلیسی «Blood and Sand» نوشتهی ویسنته بلاسکو ایبانز اولین بار سال ۱۹۰۸ منتشر شد. این اثر سال ۱۹۱۶ توسط خود نویسنده در یک فیلم صامت اقتباس و سه بار در سالهای ۱۹۲۲، ۱۹۴۱ و ۱۹۸۹ بازسازی و برندهی جایزهی اسکار شد. این رمان الهام گرفته از زندگی گاو باز اهل سویلی، مانوئل گارسیا کوئستا است.
از ابتدا تا انتهای کتاب «خون و شن»، غرق داستانی خواهید شد که در اوایل قرن بیستم اتفاق میافتد و یکی از قدیمیترین و بحثبرانگیزترین سنتهای اسپانیا را به تصویر میکشد. بلاسکو ایبانز در این اثر، تاریخچهی گاوبازی را بهطور گسترده مستند کرده است و وحشیگری گاوبازی در سراسر رمان، برجسته میشود. داستان کتاب مربوط به مردانی است که نمایش را برگزار میکنند و حیواناتی که مورد حمله و مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. گاوها آزادی خود را در مراتع سرسبز اسپانیا از دست میدهند و در واگنهای تنگ محبوس شوند، واگنهایی که آنها را به شهرهایی میبرد تا در آنجا عذابی طولانی را برای لذت یک جمعیت سرخوش تجربه کنند.
این رمان ظهور و سقوط یکی از نترسترین مردان جهان به نام «تورو خوان گالاردو» را دنبال میکند که به یکی از قهرمانان گاوباز اسپانیا تبدیل میشود. درواقع او تبدیل به یک تورادور میشود و ما حرفهی او را از لحظهی شکوه گرفتنش دنبال میکنیم.
شخصیت اصلی کتاب «خوان گالاردو»، پسر یک گاوباز است که رویای شکوه و جلال را در سر میپروراند. او که به همراه خانوادهاش در سویا در محلههای فقیرنشین زندگی میکردند، خانه را ترک کرده تا در مادرید حرفهی گاوبازی را دنبال کند. خوان گالاردو که دوران کودکی بدی را در فقر شدید سپری کرد، میداند که مبارزه و زنده ماندن به چه معناست. او که چندان علاقهای به مدرسه نداشت، شاگردی خود را به گشتوگذار با جوانان هم سن و سال خود که تنها یک علاقه داشتند و آن گاوبازی بود، رها کرد.
گالاردو پس از چند سال، توانست نامی برای خود در میان علاقهمندان به دست آورد. خانوادهی گالاردو در ابتدا او را به خاطر اینکه میخواهد گاوباز شود، مسخره میکنند، اما وقتی موفق میشود همگی از درخشش او غبطه میخوردند. زمانی که او به سویا باز میگردد و دوست دوران کودکیاش، کارمن را مییابد. آنها عشق خود را به همگی اعلام و ازدواج میکنند. خوان که با اجرای گاوبازیهای تماشاییاش، در اوج خود است و مورد تحسین همگان قرار گرفته، فردی اشرافی به نام «دونا سول» سر راهش قرار میگیرد.
سپس گالاردو از سفرهای بیوقفهای که او را در سراسر اسپانیا از شمال به جنوب میبرد تا با گاوهای جسورتر روبرو شود خسته میشود. این گاوباز با اعتمادبهنفس که در سیرک، مرگ را با غرور به چالش میکشد، نیاز به عشق و شناخت دارد. بلاسکو ایبانز در مواجهه با این جهان سطحینگری، ریاکاری، شکوه زودگذر و وحشیگری، پرترهای از آزاداندیشی را ترسیم کرده است. نویسنده نگاهی سازشناپذیر به سنت غیرانسانی دارد که با وجود مخالفانش، امروزه همچنان پابرجاست و رمانش را به یک درخواست ضد گاوبازی تبدیل کرده است.
دیدگاههای دموکراتیک، ضد سلطنتی و ضد روحانی بلاسکو ایبانز منعکسکنندهی نظرات تحقیرآمیز او در مورد پادشاه و دیکتاتورهای نظامی بود. او همچنین با وجود اینکه خودش ثروتمند شده بود، از ثروتمندان انتقاد میکرد.
این رمان در دو سبک متناوب از هایپررئالیسم روایت میگردد که گاه با ملودرام در تضاد و گاه با آن ادغام میشود. این باعث میشود که خواننده با رنگهای روشن و صداهای بلند اپرا و همچنین با احساسات شدید عشق، شهوت، حسادت، خشم و حسادت نیز مواجه شود. از طریق این داستان، ما شروع به درک مبارزات طبقاتی، روابط جنسیتی، دینداری و سیاست اسپانیا به همراه شرافت، سنت و ماکییسم میکنیم.