۴۰ سالگی «موجود» و «بلید رانر»؛ دو فیلمی که سینمای علمی-تخیلی را به اوج رساندند
در ۲۵ جون سال ۱۹۸۲، یک فیلم علمی-تخیلی روی پردهی سینماها آمد. این اثر با وجود اینکه فیلم تازهی یک کارگردان مطرح بود، ولی هنگام اکران مورد استقبال سرد منتقدان و تماشاگران قرار گرفت. این فیلم تحت شعاع اکران پر سروصدای «ای. تی» قرار گرفت. فیلم اسپیلبرگ اوایل همان ماه اکران شد و برای ۱۶ هفته در صدر جدول فروش قرار گرفت. به نظر میآمد مخاطبان بیشتر از یک پروژهی جاهطلبانه با لحنی تاریک، مجذوب فیلم دلپذیری شده بودند که باب میل همه بود. ولی با گذشت زمان، همین فیلم مهجور کمکم مورد تحسین قرار گرفت، به یک اثر کالت تبدیل شد و بارها مورد بحث و بررسی قرار گرفت. میل و اشتیاق نسبت به این فیلم آنقدر زیاد بود که در قرن بیست و یک دنبالهای برایش ساخته شد. جالب این است که تاریخ دوباره تکرار شد و دنبالهی این اثر هم در گیشه ناکام عمل کرد.
نکتهی عجیب این است که پارگراف بالا را میتوان به شکلی بینقص دربارهی دو فیلم به کار برد: «موجود» از جان کارپنتر و «بلید رانر» از ریدلی اسکات. این دو فیلم مسیر متفاوتی را در گونهی علمی-تخیلی در پیش گرفتند. «بلید رانر» یک نوآر کارآگاهی آیندهنگرانه، و اقتباسی آزاد از یکی از داستانهای فیلیپ کی. دیک است. «موجود» یک فیلم ترسناک درجهی ۲ است که روی جلوههای ویژهی میدانی تمرکز کرده است. این که دو فیلم مطرح تاریخ اکران یکسانی داشته باشند، برای سینمای امروز کمی غریب است. چرا که در حال حاضر، استودیوهای فیلمسازی تمام تلاششان را میکنند که محصولاتشان هنگام اکران رقیبی نداشته باشند و به نهایت فروش برسند. مشکل فقط «ای. تی» نبود. آن زمان در ظرف ده هفته، این همه فیلم مطرح با هم اکران شدند: «ارواح خبیثه» (توبی هوپر)، «مکس دیوانه ۲» (جرج میلر)، «کونان بربر» (جان میلیوس)، «ترون» (استیون لیزبرگر)، «پیشتازان فضا ۲» (نیکلاس مایر). شاید در تابستان سال ۱۹۸۲ جهان هنوز آمادهی رویارویی با «بلید رانر» و «موجود» نبود، ولی چهل سال بعد، این دو شاهکار ریدلی اسکات و جان کارپنتر یادآور روزی هستند که گونهی علمی-تخیلی در سینما، به اوج خود رسید.
- ۱۰۰ فیلم ترسناک محبوب تاریخ سینما به انتخاب مجله توتال فیلم
- معرفی ۱۰ زیرژانر علمی-تخیلی؛ از سفر فضایی تا ابرانسانها
داستان تولید «موجود»
برای کارپنتر، «موجود» یک پروژهی قطعی نبود که حتما خودش بتواند بسازد. شرکت یونیورسال حقوق «چهکسی آنجا میرود؟»، رمان کوتاه سال ۱۹۳۸ جان. دابلیو. کمبل را خریداری کرده بود. پیشتر در سال ۱۹۵۱ یک اقتباس ترسناک سیاه و سفید از این رمان به نام «موجودی از جهان دیگر» ساخته شده بود. یونیورسال دوست داشت این فیلم را توبی هوپر بسازد که پیشتر با فیلم «کشتار با ارهبرقی در تگزاس» شهرت زیادی بهم زده بود. ولی جهانبینی که هوپر در نظر داشت بیش از حد سنگین بود. استوارت کوهن، از تهیهکنندگان فیلم، میترسید این نگاه هوپر فیلم را به یک فاجعه تبدیل کند. کارپنتر هم گزینهی خوبی برای کارگردانی این اثر بود. او از هواداران «موجودی از جهان دیگر» بود، حتی در جایی از فیلم «هالووین»، صحنهای از آن فیلم را در پسزمینه قرار داده بود. ولی معتقد بود رمان کمبل اثری محصول زمانهی خودش بود و اقتباسی که از آن صورت میگیرد، باید نگاه مستقل خودش را داشته باشد.
«موجود»، داستان گروه تحقیقاتی است که در جنوبگان مورد حملهی یک موجود فضایی انگلی قرار میگیرند که میتواند شبیه قربانیان خود شود. این فیلم بسیار مدیون طراح و مسئول جلوههای ویژهی خود، راب باتین است. او بود که این موجود عجیب را با تمام ویژگیهایش روی تصویر آورد. این روزها، جلوههای ویژه میتوانند تقریبا خلق هرچیزی را عملی کنند. ولی آن زمان، هیچچیز هولناکتر از این نبود که سینهی یک مرد به ردیفی از دندانهای تیز تبدیل شود، و این کار باید با تردستیها و ابزارالات مصنوعی انجام میشد. درست چند هفته بعد از این که اسپیلبرگ یک موجود فضایی مهربان را معرفی کرد که عاشق آبنبات بود، کارپنتر و باتین یک موجود تغییر شکل دهنده را به تصویر کشیدند که ترس غریب و توصیف ناپذیری با خود داشت. من نمیدانم چطور سر یک موجود بیگانه روی یک عنکبوت عظیم قرار گرفته است و اصلا چطور چنین چیزی زنده است، فقط میدانم که چنین تصویری هیچوقت از ذهنم پاک نمیشود.
فیلم کارپنتر علاوه بر تحسینهای فراوانی که نثار جلوههای ویژهی میدانیاش شد، یک کلاس درس فیلمسازی در زمینهی تعلیق هم بود. چون «موجود» هرکسی را میتواند بترساند، هیچیک از شخصیتها نمیتوانند بهم اعتماد کنند و همه به تدریج دچار توهم میشوند. در یکی از صحنههای اعصاب خردکن فیلم، مکریدی با بازی کرت راسل از همه خون میگیرد تا موجود بیگانه را شناسایی کند، و آنهایی که مطمئن میشوند خون خودشان آلوده نشده است، نفس راحتی میکشند (یک نکته قدرنادیدهی دیگر از فیلم: مهارتهای بقایی که شخصیتها از خود نشان میدهند بسیار بالاست، همین باعث میشود کشته شدن آنها دلخراشتر از همیشه باشد). کارپنتر تا پایان این تنش را ادامه میدهد، تا جایی که مکریدی و چایلدز (کیث دیوید)، تنها اعضای بازمانده، تنها یک بطری ویسکی دارند و نمیدانند آیا موجود فضایی در کالبد شخص روبهرویشان فرو رفته یا خیر. اینکه مکریدی یا چایلدز قربانی بعدی موجود بودهاند، سوالی است که هواداران سالهاست در موردش بحث میکنند.
اگرچه کارپنتر در زمان اکران فیلمهای «هالووین» و «فرار از نیویورک» هم مورد حمایتهای زیادی قرار گرفت، ولی «موجود» فیلمی بود که بعد از اکران، توسط منتقدان به باد انتقاد گرفته شد. منتقد نیویورک تایمز آن را «آشغال محض» نامید. راجر ایبرت هم در نقد نسبتا مثبت خود تنها شوکهای فیلم را تحسین کرد. «موجود» در هفتهی اول اکران در رتبهی هشتم قرار گرفت و با وجود بودجهی ۱۵ میلیونی، در مجموع زیر ۲۰ میلیون دلار فروش داشت. فیلم چنان شکست بدی خورد که یونیورسال همکاری خود با کارپنتر را برای ساخت فیلم بعدی متوقف کرد. خود کارپنتر در مصاحبهای در سال ۲۰۱۱ گفته بود: «اگر آن فیلم موفق میشد، کارنامهی حرفهای من مسیر متفاوتی را در پیش میگرفت.»
داستان تولید «بلید رانر»
در این میان، ریدلی اسکات هم بعد از فیلم موفق «بیگانه» که یکی از بهترین فیلمهای ترسناک تاریخ بود، با «بلید رانر» از مسیر خود خارج شد. اسکات اول دوست داشت نسخهی سینمایی کتاب «تلماسه» از فرانک هربرت را بسازد، اما بعد از اینکه فهمید تولید فیلم در مکزیک انجام خواهد شد، کنارهگیری کرد. او بعد از آن قرارداد ساخت یک اقتباس سینمایی از رمانی از فیلیپ کی. دیک به نام «آیا آدممصنوعیها خواب گوسفند برقی میبینند؟» را امضا کرد. همپتن فنچر و دیوید پیپلز فیلمنامهنویس این پروژه بودند. فیلمبرداری «بلید رانر» بیدردسر نبود. اسکات و هریسون فورد، ستارهی فیلم، دعواهای زیادی سر صحنه داشتند. ولی مشکل اصلی وقتی شروع شد که شرکت برادران وارنر تصمیم گرفت در مرحلهی پستولید، تغییراتی در فیلم اعمال کند. معروفترین تغییر مدنظر برادران وارنر این بود که صدای فورد به عنوان راوی روی فیلم بیاید. هم فورد هم اسکات مخالف این ایده بودند. در نتیجهی این دعواها، هشت تدوین مختلف از «بلید رانر» انجام شد، ولی تنها شش تایشان موجود است.
ولی حتی نسخههای نامرغوب «بلید رانر» هم آن ویژگیهای مثبت و قابل توجه فیلم را در خود دارند.: طراحی تولیدی که یک پادآرمانشهر بیزمان ترسناک را به زیبایی به تصویر کشیده و نامزد اسکار هم شده است؛ آدمهای مصنوعی به اسم رپلیکانت که به یک اندازه ترحم برانگیز و وحشتآور هستند؛ ریک دکارد جایزه بگیر با بازی هریسون فورد، مسئول تعقیب این رپلیکانتها است. فورد با بازی درخشان خود نشان میدهد چرا یکی از بهترین گزینههای نسل خود برای بازی در نقشهای اصلی است. با اینحال، بزرگترین میراث فرهنگی «بلید رانر» چیزی نیست که روی پرده آمده باشد. مهمترین دستاورد این فیلم این است که زیباییشناسی سایبرپانکیاش تاثیر عظیمی روی فیلمها و سریالهای بعد از خود گذاشت، از «شهر تاریک» (الکس پرویاس – ۱۹۹۸) گرفته تا «شبح درون پوسته» (مامورو اوشی – ۱۹۹۵) و «کربن تغییر یافته» (لاتا کالوگریدز – ۲۰۱۸) و حتی مجموعه بازیهای ویدئویی «دئوس اکس» (وارن اسپکتور – ۲۰۰۰).
متاسفانه مشکل این است که همچون «موجود»، فیلمبینهای آن زمان خیلی تحت تاثیر فضای «بلید رانر» قرار نگرفتند. فیلم در هفتهی اول خود شش میلیون دلار فروش داشت، این در حالی است که فروش «ای. تی» در هفتهی سوم اکران خود، حدود دوازده میلیون دلار بود. باید سالها میگذشت تا «بلید رانر» بتواند به مخاطبان گستردهتری دست پیدا کند. ولی رواج شبکهی نمایش خانگی به سود این فیلم شد، و کاری کرد که کلی هوادار پروپاقرص مجذوب نسخهی کارگردان این فیلم در سال ۱۹۹۲ قرار بگیرند. خوشبختانه در این نسخه، صدای فورد به عنوان راوی حذف شده بود. یک ویژگی مثبت دیگر «بلید رانر» این است که حتی در دفعات بعد هم ارزش تماشا دارد. اتفاقا همین وجود نسخههای مختلف از فیلم باعث شده است که خیلیها بارها به دنبال تماشای مجدد فیلم در نسخههای دیگر باشند. چشمانداز پادآرمانشهری فیلم از لسآنجلس کاملا باورپذیر و اصیل به نظر میرسد، و این پرسش که آیا دکارت هم خودش یک رپلیکانت است یا خیر، آنقدر بحث و برانگیز است که بعد از این همه سال، کلی از هواداران و حتی خود فورد و اسکات، همچنان دربارهاش اختلاف نظر دارند (اسکات معتقد است دکارت هم یک رپلیکانت است، فورد مخالف است). شخصا دیگر نمیدانم چند بار آن خداحافظی شاعرانهی روتخر هاور در نقش روی بتی را تماشا کردهام.
دو دنبالهای که برای این فیلمها ساخته شد
علاوه بر تمام این موارد، «موجود» و «بلید رانر» در یک زمینهی دیگر هم شبیه هستند. دنبالههایی که برای هردو ساخته شد نظرات متناقضی دریافت کردند. در سال ۲۰۱۱، پیشدرآمدی برای فیلم کارپنتر با همان نام «موجود» اکران شد. در این فیلم، ما شاهد اتفاقاتی میشدیم که بر سر تیم تحقیقاتی نروژی آمد که اولین بار مورد حمله موجود بیگانه قرار گرفتند و در ابتدای فیلم اصلی، بخشهایی از قرارگاهشان را دیدیم. ولی ایراد مرگبار پیشدرآمد «موجود» این است که جلوههای ویژهی میدانی را با جلوههای ویژهی کامپیوتری عوض کرده است. آن روش سنتی خیلی خوب میتوانست فضای ترسناک و قابل باوری ایجاد کند.
«بلید رانر ۲۰۴۹»، دنبالهای که دنی ویلنوو در سال ۲۰۱۷ برای «بلید رانر» اصلی ساخت، از دنبالهی «موجود» خیلی بهتر است. این فیلم همان سبک اسکات را دنبال کرده و یک اثر باشکوه و غمناک است. فیلمبرداری راجر دیکنز برندهی اسکار، خودش یکی از نقاط قوت فیلم است. متاسفانه، تنها جایی که «بلید رانر ۲۰۴۹» ضعیف عمل کرد، جدول فروش بود. همچون فیلم اصلی، دنبالهی «بلید رانر» هم نتوانست سود مطمئنی به شرکت سازنده برساند. الان که فکر میکنم، درک نمیکنم چرا شرکت برادران وارنر انتظار داشت این فیلم هنری ۱۵۰ میلیون دلاری دنی ویلنوو برایشان سودآور باشد! این تجربه به حدی غریب بود که ویلنوو در مصاحبهای گفته بود بعید است یک بار دیگر فرصت ساخت چنین فیلم عظیمی نصیبش شود. البته او بخت یارش بود و با ساخت فیلم «تلماسه»، یک بار دیگر چنین شانسی گیرش آمد.
با وجود شکست تجاری «بلید رانر ۲۰۴۹»، اصلا همین که چنین فیلمی ساخته شد (و در پنج رشته نامزد اسکار شد و دو اسکار دریافت کرد)، نشان میدهد با وجود برخورد سرد سینمای دههی هشتاد با فیلم اصلی، فرهنگ فیلمبینها چقدر به نفع «بلید رانر» تغییر کرده است. به همین ترتیب، «موجود» هم شاید در کنار «هالووین»، جزو محبوبترین فیلمهای کارپنتر باشد.
علت شکست این دو فیلم
و در مورد اینکه چرا این دو فیلم در زمان اکرانشان نتوانستند موفق ظاهر شوند، سخت میشود تنها یک عامل کلیدی را ذکر کرد. نقد فیلم یک عنصر تکبعدی نیست. ولی باید این نکته را ذکر کرد که در اوایل دههی ۱۹۸۰ و با رئیس جمهور شدن رونالد ریگان، یک جور خوشبینی بین مردم هم ایجاد شده بود. در چنین شرایطی، یک فیلم احساسی مثل «ای. تی» خیلی بهتر از یک پادآرمانشهر سایبرپانکی یا فیلمی پوچگرایانه دربارهی یک موجود ترسناک، میتوانست نظر مردم را به خود جلب کند. البته در هالیوود هم فیلمهای بدبینانهی زیادی درباره دستاوردهای دوران ریگان ساخته شد، ولی موفقترین نمونهی این آثار «پلیس آهنی» بود که تازه سالها بعد، در سال ۱۹۸۷ اکران شد.
البته بعضی وقتها یک فیلم تنها به زمان نیاز دارد تا بتواند به قلب مخاطبان نفوذ کند. بعد از چهل سال، دیگر تردیدی وجود ندارد که «موجود» و «بلید رانر» نه تنها کالت شدهاند، بلکه آثاری هستند که تعریف کاملی از دوران خود ارائه میدهند. این واقعیت که هردو فیلم در یک روز اکران شدهاند، به یک نقطهی عطف در فرهنگ عامه تبدیل شده است. در ماه جون سال ۱۹۸۲، «موجود» و «بلید رانر» به موفقیتی در گیشه نرسیدند، ولی میراثدار سینمای علمی-تخیلی در بهترین حالت خود، برای سالهای آینده شدند.
بلید رانر رو به هیچ وجه دوست ندارم ولی چهار پنج بار دیدمش. انقدر نقدهای مثبت در موردش خوندم که فکر میکردم مشکل از منه که خوشم ازش نمیاد. تمام نسخههای موجود و دوبله و زبان اصلی و با زیرنویس و بدون زیرنویس رو دیدم ولی هرکاری کردم باهاش ارتباط برقرار نکردم. بازیهای بد و مصنوعی و حتی دکور که معمولا نقطه قوت فیلم به حساب میارن ولی از یک کیلومتری مشخصه که ساختگیه. با اون پایان نچسب و تک گویی که انگار از یه فیلم دیگه بهش الصاق کردن. اون تک گویی زیر بارون واقعا چه ربطی به شخصیت گویندهش و کل فیلم داره؟