۱۲ پرسش بیپاسخ فیلم «آواتار»
فیلم «آواتار» (Avatar) ساختهی جیمز کامرون هنوز که هنوز است بهعنوان یک دستاورد فنی بزرگ در سینما شناخته میشود. یک فیلم علمی تخیلی پر از صحنههای اکشن که جلوههای ویژهی خیرهکننده، شخصیتهای بهیادماندنی و پیامی مهم دربارهی حفظ طبیعت داشت. با فروش ۲.۸ میلیارد دلاری در گیشههای دنیا، «آواتار» همچنان پرفروشترین فیلم تاریخ سینما محسوب میشود و بالاتر از «انتقامجویان: پایان بازی» (Avengers: Endgame) و «تایتانیک» (Avengers: Endgame) قرار میگیرد. خلاصه بگوییم، «آواتار» یک پدیدهی فرهنگی بزرگ بود که زمان اکرانش سال ۲۰۰۹ فراتر از توقع و انتظار همه ظاهر شد.
فیلم داستان واقعا سادهای دارد. سم ورتینگتون نقش جیک سولی را بازی میکند، یک عضو نیروی دریایی که فلج شده و حالا به قمری به نام «پندورا» میرود و طی مأموریتی موظف میشود که به قبیلهای از بومیهای این قمر (ناویها) نفوذ کند و فرهنگشان را یاد بگیرد تا راه مذاکره را بین آنها و انسانها باز کند. برای انجام این مأموریت، جیک باید ذهنش را به یک آواتار متصل کند. آواتارها ترکیبی از بدن انسانها و ناویها هستند و انسانها از این بدنها استفاده میکنند تا در پندورا بروند و با بومیها تعامل کنند. هدف غایی و نهایی انسانها این است که از منابع غنی سرزمین ناویها بهرهبرداری کنند و کنترل این قمر را به دست بگیرند. اما وقتی جیک با قبیلهی ناویها ارتباط حسی برقرار میکند و کمکم خودش را عضوی از آنها میداند، عاشق دختری به نام نیتیری (زویی سالدانا) میشود و همین زمینهساز جنگی بزرگ بین انسانها و بومیان پندورا میشود.
بعد از اکران «آواتار»، جیمز کامرون اعلام کرد که برنامههایی برای دنبالهی این فیلم دارد، اما بعدها مشخص شد که او میخواهد چندین دنباله برای آن بسازد. اولین دنبالهی آواتار قرار است ۱۶ دسامبر ۲۰۲۲ اکران شود. با اینکه قسمت اول «آواتار» در ظاهر فیلمی است که هیچ نقطهی مبهم و سؤال بیپاسخی باقی نمیگذارد، اما با دقت بیشتر متوجه میشویم که هنوز مسائل ناگفتهی بسیاری در آن به چشم میخورد که نیاز به بررسی بیشتر دارد. برای همین در ادامه نگاهی انداختهایم به تعدادی از پرسشهای بیپاسخ فیلم «آواتار» که احتمالا در قسمتهای بعدی آن به جوابش خواهیم رسید.
۱. کواریچ چطور بازمیگردد؟
در فصل پایانی «آواتار»، جیک سولی در نبردی تنبهتن با کلنل مایلز کواریچ که به نوعی ضدقهرمان قصه است درگیر میشود. در پایان این مبارزه، کواریچ کشته میشود و مرگ او پیغامی به دیگر انسانهای ساکن پندورا میدهد که متوجه شوند دوران اقامتشان در این قمر تمام شده و حالا همهشان مجبور هستند که به سیارهی زادگاهشان بازگردند.
در آن زمان به نظر میرسید که پایان کار کواریچ را دیدهایم، اما در این مدت زمان طولانی که بین قسمت اول و دوم «آواتار» گذشت، جیمز کامرون اعلام کرد که این نظامی بیرحم و خشن، قرار است در قسمتهای بعدی هم ظاهر شود.
«نکتهی جالب دنبالههای «آواتار» این است که تقریبا تمام شخصیتهایش مشترکاند. هر بار قرار نیست با یک شخصیت منفی و ضدقهرمان جدید آشنا شویم. همان شخصیت در چهار فیلم میآید. او آنقدر شخصیت جذاب و گیرایی است که هر بار بهتر و بهتر میشود. میدانم که استیفن لنگ به بهترین شکل ممکن این نقش را بازی خواهد کرد.»
اینکه کواریچ دقیقا چطور قرار است دوباره زنده شود، هنوز مشخص نیست. اما میتوان حدسهایی زد. اگر جیک موفق شده از قدرتهای جادویی پندورا استفاده کند تا به طور کامل به بدن آواتارش منتقل شود، پس هنوز قدرتهای ناگفتهای از این قمر باقی مانده و احتمال دارد یک جسد را هم به زندگی برگرداند. آیا یک نسخهی پلید از ایوا در پندورا حضور دارد که علیه ناویها بجنگد؟ در تریلر قسمت دوم «آواتار»، نمایی گذرا از آواتار کواریچ میبیینم که پرسش دیگری را در ذهن ما میآورد: آیا او میتواند دیگر قبلیههای ناوی را علیه اوماتیکایا متحد کند؟ احتمالات پیش رو نامحدود هستند.
۲. انسانها برای انتقام بازمیگردند؟
انسانها با تمام تجهیزات مدرن و تسلیحات مرگبارشان از قبیلهی بدوی ناوی شکست خوردند، اما بعید است که به این راحتی شکست را بپذیرند و قمر پندورا را ترک کنند. با توجه به اینکه داستان قسمت دوم «آواتار» چند سال بعد از اولی میگذرد، پس میتوان حدس زد که انسانها در این مدد تجدید قوا کرده باشند و با ابزارآلاتی سهمگینتر دوباره حمله کنند و با نیروی عظیمتر به پندورا یورش ببرند، چرا که حالا میخواهند انتقام هم بگیرند. جیمز کامرون تأیید کرده که شخصیتهایی مثل پارکر سلفریج و کلنل کواریچ به دنبالهی فیلم بازمیگردند، پس باید انتظار داشته باشیم که اهالی زمین یک ضدحملهی شدید و اساسی علیه پندورا ترتیب دهند تا دستشان به منابع غنی و ارزشمند پندورا برسد. شاید هم زمینیها دیگر برایشان نجات زمین و پیدا کردن منابع جایگزین مهم نباشد و صرفا بخواهند ناویها را از روی پندورا پاک کنند و تمدنی را که آنها را از قمر بیرون انداخت، از بین ببرند. تصور کنید با فیلمی مثل «بیگانهها» (Aliens) ساختهی همین جیمز کامرون طرف هستید، منتهی این بار به جای انسانها دلتان برای زینومورفها بسوزد.
سربازهای جدیدی که به پندورا حمله خواهند کرد، احتمالا تجهیزات و سلاحهای تازه و قدرتمندی با خودشان به همراه خواهند آورد. تجهیزاتی که مختص شرایط پندورا طراحی شده و به آنها قدرت زیادی میدهد. شاید به خاطر همین است که جیک و قبیلهاش سمت آب میروند، تا راه جدیدی برای مبارزه با دشمنانشان پیدا کنند. باید صبر کنیم تا ببینیم، اما با توجه به شناختی که از جیمز کامرون داریم، باید انتظار یک نبرد تمامعیار و حیرتانگیز را داشته باشیم.
۳. چه بر سر انسانهایی که در پندورا ماندند میآید؟
در پی ماجراهای «آواتار»، تمام انسانها را به سیارهی خودشان فرستادند به جز عدهای اندک که در پندورا ماندند. از جمله نورم اسپلمن (جوئل دیوید مور) و دکتر مکس پتل (دیلیپ رائو). با این حال، جنگ پندورا منجر به نابودی درخت بزرگ شد و بیشمار کشته به جا گذاشت. به خاطر همین ممکن است بسیاری از ناویها از حضور این «مهمانها» استقبال نکنند و آنها را هم به چشم دشمن ببینند. چه تعداد از انسانها در پندورا باقی ماندهاند؟ آیا جامعهای از انسانها در گوشهای از پندورا سکنی گزیدهاند و یک کلونی تشکیل دادهاند؟ آیا بومیهای پندورا به آنها اجازه خواهند داد تا جوامعشان را گسترش دهند و منابع عظیمشان را مصرف کنند؟ امکان دارد که این دو گونهی متخاصم در صلح و دوستی کنار هم زندگی کنند؟ آیا بین انسانها و ناویها جفتگیری صورت میگیرد تا بچههایی دورگه متولد شوند؟ ممکن است تعدادی از انسانها جبههشان را عوض کنند و از اینکه در مقابل همنوعان خودشان ایستادند پشیمان شوند؟
به نظر میرسد اعضای قبیلهی ناویها مشکلات زیادی پیش روی خودشان داشته باشند و درگیریهای متعددی بین آنها و انسانها پیش بیاید. از طرف دیگر، این پرسش هم مطرح است: آیا انسانها میتوانند راهی پیدا کنند تا بدون ماسک در پندورا نفس بکشند؟ اینکه کل عمر مجبور باشید پشت یک ماسک پلاستیکی زندگی کنید اصلا جالب و هیجانانگیز نیست.
۴. آیا گریس واقعا مُرده؟
یکی از غیرمنتظرهترین لحظات «آواتار» جایی است که گریس آگوستین (سیگورنی ویور) تیر میخورد و در نهایت جانش را از دست میدهد. گریس پیش از آنکه بمیرد ناویها مراسمی برایش ترتیب میدهند تا او را به ایوا وصل و ذهنش را کاملا به بدن آواتارش منتقل کنند، اما این کار جواب نمیدهد. اما گریس درست لحظاتی قبل از اینکه برای همیشه از این دنیا برود به جیک میگوید: «من الان پیش ایوا هستم جیک. اون واقعیه.» سپس نمایی از زاویه دید گریس میبینیم و دالانی نورانی نمایان میشود، بسیار شبیه همان دالان نورانی که هر بار جیک میخواهد به آواتارش وصل شود میبینیم. حتی بعد از پایان قسمت اول، خیلیها برایشان سؤال بود که گریس واقعا مُرده یا به نیرویی برتر متصل شده. آخرین حرفهای او به ما میگوید که گریس با ایوا ارتباط برقرار کرده، وجودی الهی که در رگهای پندورا جاری است.
جیمز کامرون وقتی تأیید کرد که سیگورنی ویور به قسمت دوم «آواتار» بازمیگردد، به این نظریهها را هم تأیید کرد. اما با این حال، گزارشهای ضد و نقیضی دربارهی اینکه سیگورنی ویور نقش چه کاراکتری را بازی میکند وجود دارد. سال ۲۰۱۵ طی مصاحبهای، ویور آشکار کرد که «همان شخصیت قبلی را بازی نمیکنم.» از سویی دیگر جیمز کامرون سال ۲۰۱۱ گفته بود: «خیلی خب، جریان این است. وقتی یک مجموعهفیلم علمی-تخیلی میسازید، یک فرنچایز علمی-تخیلی، شخصیتهای داستانتان هیچوقت به طور کامل نمیمیرند. مگر اینکه کلا DNA آنها از کل هستی ساقط شود. و اینکه، همیشه جریان سفر در زمان هم داریم.» بنابراین ممکن است گریس بهعنوان نسخهای پیشرفتهتر از خودش ظاهر شود، یا شاید وجودی قدرتمند که توانایی سفر در زمان دارد. شاید هم تجسمی از ایوای افسانهای باشد.
۵. حالا که محل زندگی ناویها ویران شده، آنها کجا زندگی میکنند؟
نقطهی عطف مهم و اساسی و بزرگ «آواتار» جایی است که کلنل کواریچ به همراه ناوگانی از هلیکوپترهای مسلح، به درخت بزرگ پندورا حمله میکند. این درخت، محل زندگی قبیلهی اوماتیکایا است و از سالیان کهن در آنجا زندگی میکردند. نیروهای تحت امر کواریچ، نقاط ضعف این درخت باستانی را هدف قرار میدهند و آن را متلاشی میکنند و در این حین بسیاری از بومیها را هم میکشند. این اقدام باعث میشود که خیل عظیمی از ناویها، مجبور به مهاجرت شوند و به دنبال مکانی تازه برای زندگی بگردند.
در پایان فیلم و وقتی کواریچ و افرادش شکست میخورند، پرسشی بزرگ باقی میماند: اینکه حالا اعضای بازماندهی اوماتیکایا باید کجا زندگی کنند؟ آنطور که سلفریج گفت، درختهای زیادی در پندورا وجود دارد و اعضای قبیله میتوانند زیر آنها زندگی کنند. آیا پیدا کردن یک خانهی جدید، به سادگی گشت و گذار در جنگل و یافتن یک درخت مناسب است؟ یا اینکه باید ارتباطی حسی و روحی بین ناویها و درخت محل زندگیشان برقرار شود؟ هر چه نباشد، در طول «آواتار» مدام به ما یادآوری میشد که خطرهای پیدا و پنهان بسیاری زیر درختهای پندورا جریان دارد. یک قبلیهی ناوی چه مدت بدون سرپناه میتواند دوام آورد؟ آیا درخت ارواح آنقدری منابع دارد که زندگی آنها را تأمین کند؟ این مشکل و مسألهای است که جیک و نیتیری باید حل کنند.
۶. گام بعدی توروک ماکتو چیست؟
وقتی جیک سولی در پردهی سوم «آواتار» جایگاه توروک ماکتو را به دست میآورد، سفر پرماجرایش در دنیای پندورا به اوج خودش میرسد. توروک ماکتو لقب جنگجویی افسانهای و قدرتمند است که میتواند قبایل متعدد پندورا را متحد کند تا علیه دشمنی مشترک بجنگند. طبق توضیحات نیتیری، تنها پنج توروک ماکتو در طول تاریخ حضور داشتهاند که متأخرترینشان جد بزرگ او بوده. جیک بعد از اینکه به مقام توروک ماکتو میرسد، قبیلههای متعدد را گرد هم میآورد تا مقابل ارتش انسانها بایستند و از پندورا محافظت کنند. نبردی عظیم در میگیرد و ناویها در نهایت موفق میشوند انسانها را شکست دهند.
بعد از به پایان رسیدن تنشها و درگیریها، جیک میگوید: «زمان غم و اندوه بزرگ به پایان رسید. پس دیگر نیازی به توروک ماکتو نبود.». حالا که جیک جایگاهش را بهعنوان رهبر قبیله تثبیت کرده، چه اتفاقی میافتد؟ او همچنان نسبت به فرهنگ و آداب و رسوم ناویها آشنایی کامل ندارد و تازهکار است و احتمالا توانایی لازم را برای رهبری یک گونهی زیستی متفاوت ندارد. البته که او نیتیری را در کنارش دارد، اما دیدن اینکه جایگاه جیک در دنبالههای فیلم به چه صورت خواهد بود، از نکات جالب ادامهی «آواتار» است.
آیا جیک تحت فشار سنگین و مسئولیتهای بزرگ این جایگاه کم میآورد؟ تصمیمهایی که میگیرد براساس تجربیاتش بهعنوان یک انسان خواهد بود یا یک ناوی؟ آیا میتواند هر وقت اراده کرد، دوباره به جایگاه توروک ماکتو برگردد؟ یا این یک موقعیت یگانه بوده و فقط یک بار در طول عمر هر فرد رخ میدهد؟
۷. آیا جیک از اینکه همنوعانش را رها کرد پشیمان میشود؟
یکی دیگر از جنبههای مهم جیک که نباید در دنبالهی «آواتار» فراموش شود، تأثیر جنگ روی شخصیتش است. بله، او کار درستی کرد و جلوی کشته شدن ناویها و از بین رفتن تمدنشان را گرفت، اما در این بین صدها تن از همنوعان انسانی خودش را کشت. اقدامی که احتمالا تأثیرات جبرانناپذیری روی جمعیت انسانها خواهد گذاشت. حالا و در ادامه، ممکن است این سرباز جوان دچار شک و دودلی شود و نسبت به اقداماتش احساس پشیمانی کند، یا حداقل به این فکر کند که شاید راهکار صلحآمیزتری برای حل این بحران وجود داشت.
در پایان قسمت اول، به نظر میرسد که جیک کاملا با انتخابش کنار آمده و مشکلی با عواقب آن ندارد. حالا در میان گونهای جدید زندگی میکند، عاشق زنی ناوی به نام نیتیری شده و جایگاهش را در این جهان پهناور پیدا کرده. اما از سوی دیگر، جیک همرزمهایی داشته که در این زمان روی زمین زندگی میکردهاند، و هنوز نمیدانیم واکنش آنها به تغییر جبههی او چیست. اگر همرزمهای سابق جیک تصمیم بگیرند به پندورا بیایند و جنگی تازه راه بیندازند چه میشود؟
دربارهی گذشتهی جیک اطلاعات چندانی نداریم، به جز اینکه سابقا سرباز بوده و زمانی که بهعنوان یک عضو نیروی دریایی در ونزوئلا خدمت میکرده، جراحتی در ستون فقراتش دیده. ورودش به پندورا صرفا به خاطر اتفاق بود؛ برادر دوقلویش تام کشته شده و حالا برنامهی آواتار روی هما مانده بود و پژوهشگرانش نیاز به فردی با DNA مشابه تام داشتند تا کارشان را ادامه دهند. برای همین جیک جای تام را گرفت. آیا جیک دوستان و فامیلهای دیگری هم داشت که از او توقع داشتند وظایفش را در پندورا به سرانجام برساند؟ احتمال دارد که جیک پیچیدهتر از چیزی باشد که در فیلم اول دیدیم.
۸. سرنوشت بقیهی قبیلههای پندورا چه میشود؟
در قسمت اول «آواتار» فرصتی برای معرفی سیاستهای دنیای پندورا نبود و با قبایل دیگر این قمر آشنا نشدیم. بیشتر زمان فیلم صرف آشنایی با قبیلهی اوماتیکایا شد و تا قبل از پردهی سوم داستان، از حضور دیگر قبایل باخبر نبودیم. برای همین نمیدانیم که وقایع قسمت اول «آواتار» چه تأثیری روی سایر قبیلهها گذاشته است. آیا آنها به سرزمینهای خودشان بازگشتهاند و زندگی روزمرهشان را از سر گرفتهاند؟ یا به نیتیری و قبیلهاش کمک میکنند تا منزلگاه تازهای بیابند؟
جالب خواهد بود اگر در دنبالههای بعدی «آواتار»، اطلاعات بیشتری دربارهی سایر قبایل کسب کنیم و بدانیم که آنها چگونه زندگی میکنند. حتی شاید بعد از جنگ بزرگ قسمت اول، سایر قبایل از ضعف قبیلهی نیتیری استفاده کنند و حملهای علیه آنها ترتیب دهند. شاید این قبایل متخاصم آنها را مجبور به ترک سرزمینهای خشک پندورا کرده باشند و به خاطر همین سمت آبها و دریاها رفتهاند.
برای اینکه درک کاملی از پندورا داشته باشیم، باید سایر قبایل این قمر را بشناسیم و بدانیم که چطور با همدیگر تعامل میکنند. وقتی یک قبیله با قبیلهای دیگر مخالف باشد چه میشود؟ وقتی رهبر یکی از قبایل طمعکار شود یا قدرت زیادی کسب کند چطور؟ آیا قبیلهی اوماتیکایا به خاطر حمایت سایر قبایل حین این جنگ، به آنها بدهکار شده یا توروک ماکتو میتواند بدون هزینه درخواست کمک کند؟
۹. آیا جیک و نیتیری فرزندان انسان هم خواهند داشت؟
در میانهی قسمت اول «آواتار»، جیک و نیتیری زیر درخت صداها با هم معاشقه میکنند و به این ترتیب رابطهشان عمیقتر و محکمتر از قبل میشود. این لحظهای است که سفر جیک به سرانجام خودش میرسد و از انسان بودنش فاصله میگیرد تا به طور کامل خودش را وقف ناویها کند و عضوی از آنها شود. اما اگر بیشتر به این قضیه فکر کنیم، پرسشهایی جدیتر مطرح میشود: آیا نیتیری و جیک بچهدار میشوند؟ فرزندشان انسان خواهد بود یا ناوی؟ هر چه نباشد، آواتارها از تلفیق DNA انسان با DNA ناویها خلق شدهاند. برای همین بعید نیست که تعدادی از فرزندان نیتیری و جیک خصلتهای انسانی داشته باشند.
جیمز کامرون طی مصاحبهای که سال ۲۰۱۶ داشت گفت: «در دنبالهها، داستان جیک و نیتیری و فرزندانشان را دنبال میکنیم. بیشتر یک حماسهی خانوادگی است دربارهی کشمکش و نزاعی که با انسانها دارند.» این اظهارات جیمز کامرون نظریهی ما را تأیید نمیکند، اما به نظر میرسد جیمز کامرون قصد داشته باشد درامی درگیرکننده خلق کند و کشمکشی بین بچههای انسانی و ناوی به وجود آورد. اگر توروک ماکتوی بزرگ بچههایی انسانی به دنیا بیاورد واکنش اعضای قبیله چه خواهد بود؟ بچه یا بچههای جیک و نیتیری بدون شک از اعضای بلندمرتبهی قبیله خواهند بود و همین مشکلات و درگیریهای بیشتری ایجاد خواهد کرد.
۱۰. ناویها با سفینهها و تسلیحات انسانی باقیمانده روی پندورا چه میکنند؟
در پایان «آواتار»، همزمان که میبینیم انسانهای شکستخورده پندورا را ترک میکنند، نریشن جیک را میشنویم که میگوید: «بیگانهها به دنیای در حال مرگشان بازگشتند». اگر به این تصاویر که آخرین نماهای «آواتار» است دقت کنید، میبینید که تجهیزات انسانها در پسزمینه به چشم میخورد و به نظر میرسد قرار است در قمر پندورا بماند. سفینهها، تجهیزات برنامهی آواتار، تشکیلات نظامی، سلاحها و … همگی در دسترس و اختیار ناویها قرار گرفته. حالا میبینیم که خیلی از ناویها تسلیحات انسانی به دست گرفتهاند و ابزارآلات نظامی دارند، چیزی که به آنها قدرتی ویژه و برتر در مقابل دیگر قبیله میدهد. حالا پرسش اصلی اینجاست که ناویها با این تجهیزات پیشرفته چه خواهند کرد؟
با توجه به اینکه قمر پندورا مناسب تجهیزات زمین نیست – برای مثال در بخشهایی از پندورا امواجی وجود دارد که ردگیری موشکها و کامپیوترها را مختل و غیرممکن میکند – پس ممکن است که ناویها این تجهیزات را دستکاری کنند و بهبود ببخشند تا با شرایط ویژهی این قمر تطابق داشته باشد.
پیش از نبرد بزرگ فصل اوج فیلم، ترودی میگوید: «قراره با تیر و کمون جلوی سفینههای بزرگ و مسلسلهاشون مقاومت کنیم.» ولی حالا ناویها میتواند با تجهیزات و سلاحهای انسانی، از سرزمینشان محافظت کنند، البته در صورتی که این تجهیزات را نگه دارند. اگر هم نه، پس بهتر است که دست به دامان ایوا شوند و دعا کنند که این تسلیحات دست دشمنانشان نیفتد.
۱۱. آیا زمین بدون آنابتینیوم از بین خواهد رفت؟
احتمال اینکه بعد از شکست انسانها روی پندورا، زمین غیرقابل سکونت شود زیاد است. دربارهی وضعیت زمین اطلاعات چندانی نداریم و تنها چند دیالوگ بین شخصیتها رد و بدل میشود که از شرایط بغرنج آن میگوید. در نسخهی طولانیتر «آواتار» هم، فصل افتتاحیهی مفصلتری داریم که جیک را روی زمین نشان میدهد و زمینی را میبینیم که در حال انفجار جمعیتی است و مشخصا منابع کافی برای رسیدگی به این حجم از انسانها را ندارد.
در پندورا، عنصری وجود دارد به نام آنابتینیوم که منبعی غنی از انرژی است و یک کانی ارزشمند برای زمین به حساب میآید و اگر انسانها بتوانند آن را استخراج کنند و به زمین ببرند، بسیاری از مشکلات سیاره حل خواهد شد. انگیزهی شخصیتهایی مثل کواریچ و سلفریج برای به راه انداختن جنگ در پندورا همین است.
اگر فرض کنیم که زمین در آستانهی نابودی بوده، پس باید نتیجه گرفت که بعد از اتفاقات «آواتار» و شکست انسانها در جنگ بزرگ، مرگ زمین اجتنابناپذیر خواهد بود. آیا این باعث میشود که قدرتهای پشت پرده مستأصلتر از قبل شوند و اقدامهای خطرناکتری بکنند؟ برای نجات سیارهشان تا کجا حاضرند پیش بروند؟ حتی این احتمال وجود دارد که انسانها زمین را تخلیه کنند و همگی سمت پندورا بشتابند تا پناهگاهی بیابند. آیا ناویها این انسانها را در قمرشان راه خواهند داد و با کمال میل منابعشان را با آنها شریک خواهند شد؟ آیا قمرهای قابل سکونت دیگری هم هستند که بتوانند بهعنوان خانهی جدید انسانها عمل کنند؟ وقایع «آواتار» نشان میداد که زمین از مدتها قبل به پایان خط رسیده. شاید در دنبالهها ببینیم که انسانها فرصتی دوباره پیدا کردهاند.
۱۲. چه بر سر برنامهی آواتار میآید؟
انسانها پول و منباع ارزشمند بسیاری صرف برنامهی آواتار کردهاند، برای همین بعید است که قدرتهای پشت این پروژه بیخیال آن شوند و کاری برای بازپسگیری آواتارهایشان نکنند. در قسمت اول «آواتار»، میبینیم که بسیاری از انسانها ذهنشان را به بدن آواتارشان متصل کردهاند و در محوطهی تشکیلات نظامی، گشت و گذار میکنند و بسکتبال بازی میکنند و از بسیاری لذتهای بندورا بهره میبرند. گریس و جیک موفق میشدند اعتماد ناویها را جلب کنند و خودشان را در بین آنها جا دهند، اما بقیهی انسانها نتوانستهاند به این موفقیت برسند.
بعد از جنگ بزرگ بین انسانها و ناویها، تقریبا تمام انسانها (به جز عدهای معدود) مجبور به ترک پندورا میشوند. پس یعنی تعداد زیادی بدن آواتاری روی پندورا باقی مانده. مگر اینکه جیک به انسانها اجازه داده باشد آنها را با خودشان ببرند که بعید به نظر میرسد.
آیا کواریچ به این طریق به زندگی برمیگردد؟ با اتصال ذهنش به یکی از آواتارهای باقیمانده؟ آیا ممکن است او خودش از قبل یک آواتار برای خودش آماده کرده باشد تا در روز مبادا استفاده کند؟ این بدنهای ناوی بدون انسانهایی که به آنها وصل شوند، عملا بیاستفاده هستند چرا که تنها میتوانند به ذهن کسی وصل شوند که DNA مطابق با آن را داشته باشد. پس چه لزومی دارد آنها را نگه دارند، بهویژه که اگر به درستی از آنها مراقبت نکنند از بین خواهند رفت؟
در هر صورت، احتمالش زیاد است که کسی در جایی به دنبال این بدنهای باارزش برود و خواستار ادامه پیدا کردن پروژه باشد.
منبع: Looper