۷ بزرگترین تغییر داستانی در فاینال فانتزی ۷ ریبرث
هشدار: این مقاله حاوی اسپویلر از بازیهای فاینال فانتزی ۷ ریبرث و فاینال فانتزی ۷ است.
فاینال فانتزی ۷ ریبرث پیروی مسیری است که بازی پیش از خود، آن را شروع کرده بود. بدین معنا که نه تنها بازی، خلق کنندهٔ دوبارهٔ عنوان کلاسیک سال ۱۹۹۷ با گرافیک و گیم پلی مدرن است بلکه تغییرات قابلتوجهی در داستان نیز داده است. به شکل جالبی ریبرث در مقایسه با فانتزی ۷ ریمیک دچار تغییر و تحولات شگرف نشده است و با در نظر گرفتن مدت زمان بازی در اکثر بخشها اقتباسی وفادارانه را به بازیکنان ارائه میکند اما هرچه به پایان بازی نزدیکتر میشوید بازنویسیها بزرگتر میشوند. در این مقاله به هفت بزرگترین تغییرات داستانی در بازی فاینال فانتزی ۷ریبرث میپردازیم.
قبیلهٔ گی خالق متریای سیاه بوده است
در فاینال فانتزی ۷ اورجینال، متریای سیاه یک گوی سیاه رنگ جادویی باستانی است که قابلیت احضار شهابسنگ، سنگی فضایی که میتواند سیارهها را نابود کند را دارد. چیز زیادی دربارهٔ تاریخ و منشأ آن گفته نمیشود ولی قدرتهای مخرب آن در یک نقاشی دیواری در معبد باستانیان (Temple of the Ancients) درج شده است. ریبرث متریای سیاه را بازسازی میکند و سرگذشت و منشأ کاملی برای آن متصور میشود. این گوی توسط گی (Gi)، قبیلهٔ نامیرایی خلق شده است که در تونلهای زیرین کازمو کنیون (Cosmo Canyon) پرسه میزنند. در سکانس جدیدی در بازی، رئیس قبیله، گی ناتاک، شما را با خودش به روستای خود میبرد و در آنجا مشخص میشود که این قبیله قرنهاست که در برزخی پایانناپذیر باید به زندگی ادامه دهند. در جهان فاینال فانتزی ۷، روح شما توسط لایف استریم ساخته شده و با مرگ این روح به لایف استریم بازمیگردد. متأسفانه اعضای قبیلهٔ گی از لایف استریم متولد نشدهاند. بازی توضیح نمیدهد آنها از کجا به وجود آمدهاند اما وضعیت بیگانگی آنها بدین معناست که نمیتوانند بعد از مرگ به لایف استریم بازگردند و درنتیجه تا ابد بهصورت اشباح سرگردان باید به زندگی ادامه دهند. در تلاش برای رهایی از نفرینی که دامنشان را گرفته است، قبیلهٔ گی متریایی را خلق کردند که با «درد و نفرت» به رنگ سیاه در آمد. آنها قصد داشتند از این متریا برای احضار شهابسنگ استفاده کنند تا خودشان و سیارهای که آنها را به گروگان گرفته است نابود کند. به طور خلاصه: پوچی کامل بسیار بهتر از نامیرایی زجرآور ابدی است. پیش از اینکه گی بتواند از متریای سیاه استفاده کند، اجداد اریث، نژاد سِترا، این گوی را ربوده و آن را در معبد باستانیان پنهان کردند. گی ناتاک از کلاد و دوستانش میخواهد تا متریای سیاه را به او بازگردانند و با اینکه تیم درخواست او را قبول میکند، هدف اصلی آنها دورنگه داشتن متریا از دستان گی و سفیروث است.
نحوهٔ معرفی شخصیتهای کاملاً فرق کرده است
ریبرث چهار شخصیت جدید را به تیم اضافه میکند: یوفی، کیت سیت، سید هایویند و وینسنت ولنتاین. اگر بازی اورجینال را تجربه کرده باشید تنها شخصیت کیت سیت به شکلی که بهخاطر دارید در بازی معرفی میشود. این بار، یوفی به طور اتفاقی حین گشتوگذار در جنگل جهان بازی پیدا نمیشود. در عوض او را در بندر جونون میبینیم که لحظات آغازین معرفیاش با سکانس احیای شدنش در کنار پریسیلا در بازی اورجینال تعویض شده است. یوفی خودش را باهدف کشتن روفوس شینرا به جونون رسانده و مأموریتش در بخش رژه نظامی به مناسبت به ریاست رسیدن روفوس به انجام میرسد.
ملاقات با سید نیز در بخش کاملاً متفاوتی در جهان بازی رخ میدهد. در بازی اورجینال او در خانهاش در راکت تاون به تیم ملحق میشود جایی که یک اتفاقنظر با شینرا تبدیل به فراری انفجاری میشود ولی در ریبرث تیم به راکت تاون نمیرود و در عوض سید بهصورت خلبانی برای استخدام به داستان معرفی میشود. با روشنکردن آتش و فرستادن سیگنال توسط دود آن در فرودگاه گونگاگا سید سروکلهاش پیدا میشود. او در ابتدا نقش یک سیستم مسافرت سریع را دارد و شما را با تاینی برانکو از یک لوکیشن به لوکیشن دیگر میبرد. مدتی بعد او به تیم و خصوصاً اریث از ملاقاتش با ایفلنا مادر اریث میگوید و پس از اینکه متوجه میشود مادر او دیگر در قید حیات نیست سید تصمیم میگیرد هرطور شده به اریث کمک کند.
در نهایت به وینسنت میرسیم که مثل بازی اورجینال در زیرزمین عمارت شینرا در نیالایم حضور دارد اما این بار وقتی با تیم ملاقات میکند که آنها به دنبال یک ترمینال هستند تا لوکیشن معبد باستانیان را پیدا کنند. وینسنت نیز به گروه کمک میکند اما وقتی آنها بیاجازه وارد اتاقی شده که در آن تجهیزات آزمایشگاهی قدیمی تئوری ریونیون پروفسور هوجو قرار دارد او با عصبانیت جلوشان را میگیرد و در همین حین تبدیل به هیولای گالیان میشود، هیولای گرگینه مانندی که در بازی اورجینال لیمیت بریک او بود. پس از شکست وینسنت در نبرد او بهخاطر روابط گذشتهاش با سفیروث و شینرا تیم را در ادامه ماجراجوییهایشان همراهی میکند.
کلاد در رآکتور گونگاگا سعی میکند تیفا را بکشد
در طول بازی، رؤیاهایی از سفیروث سعی دارند تا کلاد را قانع کنند که تیفا واقعاً تیفا نیست. این اعمالنفوذها در رآکتور گونگاگا به نقطهٔ عطف خود میرسند جایی که کلاد که از نظر روانی مدام تحت تهاجم سفیروث بوده است بهسوی تیفا حملهور شده بر این باور که چیزی بیش از یکی دیگر از تجسمهای جنوا نیست. او سعی میکند تیفا را بکشد اما تیفا به عقب جهیده و موفق میشود از شمشیر برندهٔ کلاد دوری کند. با اینکه تیفا از این حمله جان سالم به در میبرد او در عوض در دریاچهٔ ماکوی مایع تشکیل شده در رآکتور سقوط میکند و سپس توسط یک سلاح (Weapon)، یکی از محافظان نهنگ مانند سیاره بلعیده میشود. حال گرفتار در شکم متریای مانند سلاح تیفا شاهد شنای این موجود مرموز در لایف استریم است. در طول این سفر او رؤیاهایی از گذشتهاش را دوباره تجربه میکند از جمله مکالمهای که در دوران کودکی با کلاد داشته است و قولی که از او برای نجاتدادنش میگیرد. این سکانس شبیه یکی از سکانسهای بازی اصلی است که در میدل هنگامی که کلاد در حال ریکاوری است رخ میدهد. این سکانس با تیفا با دیدن رؤیای دیگری از سفیروث تمام میشود که کلاد را از تیفا دور کرده و به کنترل این آنتاگونیست بر روی ذهن کلاد اشاره میکند. سلاح در نهایت دوباره به رآکتور گونگاگا بازمیگردد و درحالیکه توسط زمزمهها محاصره شده است تیفا را رها میکند. این اتفاق مثل رویدادی است که برای برت در ریمیک رخ داد و وقتی که توسط سفیروث کشته شد زمزمهها او را به زندگی بازگرداند زیرا هنوز زمان مرگش فرانرسیده بود.
اریث و رد ۱۳ از سرنوشت او باخبر بودند
در بازی اورجینال فاینال فانتزی ۷، اریث از رویدادی که در پایتخت فراموش شده انتظارش را میکشید آگاهی نداشت ولی در فاینال فانتزی ۷ ریمیک اشاراتی شده بود که اریث قادر است آینده را ببیند و ریبرث نیز این باور را تقویت کرده و فاش میکند که رد ۱۳ نیز قادر به دیدن آینده بود (البته اگر او را در قرار ملاقات در گلد ساسر با خود همراه کنید). هرچند پس از ترک میدگار، هم رد ۱۳ و هم اریث قابلیت دیدن آنچه که در آینده رخ میدهد را از دست داده اند. اما چطور اریث و رد ۱۳ توانستند اتفاقات آینده را ببیند و چرا دیگر قادر به انجام این کارنیستند؟ جواب به نظر میرسد به متریای سفید اریث مرتبط است. در بازی اورجینال این گوی خاص برای احضار هولی (Holy)، جادوی محافظی که میتواند از کل سیاره محافظت کند، استفاده می شود. در ریبرث، رد ۱۳ توضیح میدهد که متریا از دانش و خاطرات تشکیل شده است و به نظر میرسد که متریای سفید وسیله ای بود که اریث میتوانست با آن رویدادهای آینده را مشاهده کند. رد ۱۳ به نظر میرسد قادر بود این کار را بهخاطر مدت زمانی که در کازمو کنیون سپری کرده بود انجام دهد. مشکل اینجاست که در ریبرث متریای سفید دیگر سفید نیست. این گوی اکنون بی رنگ و خالی است. خاطرات آن از بین رفته اند و در نتیجه قدرت آن در احضار هولی نیز دیگر وجود ندارد. این خاطرات توسط زمزمهها ربوده شدند. سال گذشته اسکوئر انیکس تایید کرد که هربار زمزمهها به اریث در بازی ریمیک دست زدند بخشی از خاطراتش را از او گرفتند. تا جایی که وقتی زمزمهٔ قاصد را شکست میدهیم، تمامی خاطرات آیندهٔ او ربوده شده و او دیگر خبری از سرنوشتی که انتظارش را میکشد ندارد. در فصل پایانی ریبرث، کلاد به واقعیت جدیدی برده میشود که در آنجا نسخهٔ دیگری از اریث را ملاقات میکند که متریای سفیدی را در اختیار دارد که هنوز کار میکند. او به کلاد میگوید «هر اتفاقی که افتاد خودت را سرزنش نکن» که بهوضوح حاکی از آن است که اریث به لطف متریای سفید از سرنوشت خود باخبر است. او گوی را به کلاد داده و او را به واقعیت خودش میفرستد. این کار باعث میشود کلاد بتواند متریای سفید سالمی که حاوی خاطرات آینده و قدرت احضار هولی است را به اریث جهان خودش بدهد.
سفیروث به دنبال مولتیورس است نه فقط لایف استریم
برنامهٔ سفیروث در بازی اورجینال عروج به جایگاه خدایی از طریق جذب لایف استریم بود. با اینکه به نظر میرسد در سهگانه ریمیک برنامهٔ عروج او هنوز وجود دارد، ریبرث فاش میکند که برنامهٔ اصلی او همچنین شامل فتح مولتیورس از طریق چیزی به نام گردهمایی (Reunion) است. گردهمایی رویداد جدیدی برای هواداران فاینال فانتزی ۷ نیست اما در بازی اورجینال این رویداد به گردهمایی سلولهای جنوا اشاره داشت. در ریبرث این موضوع به تلاقی چندین جهان یا واقعیت توسط سفیروث اشاره دارد. او این رویداد را «بازگشت به خانه» نام نهاده و هنگامی که آغاز شود طبق گفتهٔ او این گردهمایی «مجمع جهانها و احساسات» خواهد بود. باتوجهبه گفتههای سفیروث به نظر میرسد که کلکسیون جمعی از واقعیتها و احساسات کسانی که در آنها زندگی میکنند برای نقشهٔ کلی او مهم هستند و ازآنجاییکه هنوز متریای سیاه را میخواهد تا حدی واضح است که نابودی دستهجمعی نه فقط یک جهان بلکه تعداد بسیار بیشتری از آنها در لیست برنامههایش قرار دارند.
زک و اریث هنوز بهنوعی زنده هستند
در فاینال فانتزی ۷ اورجینال، اریث به دست سفیروث در پایتخت فراموش شده کشته میشود با این حال در کات سین نهایی سرنخهایی مبنی بر زنده ماندن روح او در لایف استریم وجود دارد و اینکه او از آنجا توانسته سیاره را از شهابسنگ محافظت کند. این ایده در بازی ریبرث نیز دیده میشود اما به شکل متفاوتی ارائه شده است. اریث باز هم توسط سفیروث و شمشیرش کشته میشود اما فرم روحی او به زندگی ادامه داده و میتواند مستقیماً با کلاد گفتگو کند ولی متأسفانه دیگر اعضای تیم از حضور او آگاهی ندارند. در کات سین نهایی بازی اریث به کلاد قول میدهد که جلوی شهابسنگ را میگیرد که مشخصاً به پایان بازی اورجینال اشاره دارد. با وجودی که سرنوشت اریث تا حدی متفاوت با نسخهٔ اورجینال بازی است این قضیه در مورد زک صادق نیست. او در بازی اورجینال کشته می شوداما به لطف خلق چندین واقعیت در سهگانه ریمیک او در جهانهای دیگر مولتیورس زنده مانده است. ما در طول بازی ریبرث چند نسخهٔ مختلف زک در جهانهایی مجزا از واقعیت «اصلی» که قهرمانان داستانمان در آن زندگی میکنند را میبینیم. در پایان بازی اما زکی که در نبرد نهایی میجنگد به حرفی که سفیروث به او زد فکر میکند: اینکه جهانها متحد شده و از هم نیز جدا میشوند. او به این فکر میکند که آیا جهانها میتوانند برای دومین بار با هم متحد شوند. این البته اشاره به این دارد که امکان دارد واقعیت زک با جهانی تلاقی پیدا کند که در آن بتواند در کنار اریث و کلاد زندگی خوبی داشته باشد زیرا کلادی که در جهان او حضور دارد به نظر نمیآید امیدی به بهبودی وضعیتش باشد.
گلن لودبروک و جنگ شینرا و ووتای
در فاینال فانتزی ۷ اورجینال به طور مختصر به اینکه محل تولد یوفی ووتای زمانی با شینرا در جنگ بوده است. سهگانه ریمیک این موضوع را توسعه میدهد و در ریبرث به دومین خط داستانی قابل توجه داستان آن را تبدیل میکند. در حال حاضر بین ووتای و شینرا آتش بس وجود دارد اما گلن لودبروک، یکی از اعضای اسبق سولجر به که ووتای میپیوندد سعی دارد آتش جنگ را دوباره شعله ور کند و شینرا و میدگار را به نابودی بکشاند. در یک اعلامیه عمومی او مدعی میشود که شینرا سربازان ووتای را به قتل رسانده است. موقعیتی که به طور قطع به یقین اینطور مهندسی شده تا تنشها میان دو جبهه را افزایش دهد و هم پدیدار شدن سلاحهای سیاره را به گردن کمپانی بیندازد. در بخش پایانی بازی مشخص میشود که گلن نیز یکی از عروسکهای خیمهشببازی سفیروث است و تلاشهای او برای شروع دوباره جنگ میان شینرا و ووتای نقشهای برای پرتکردن حواس روفوس است. سفیروث دربارهٔ اینکه چرا دارد این کار را میکند مستقیماً صحبت نمیکند اما میگوید که «سرزمین موعود ما به واقعیت تبدیل خواهد شد». باتوجهبه این گفته میتوان نتیجه گرفت که سفیروث سعی دارد توجه روفوس را از کشف و دستیابی به سرزمین موعود پرت کند. در بازی اورجینال سفیروث به دنبال سرزمین موعود بود زیرا این محل جایی بود که او میتوانست حجم قابلتوجهی از ماکو را جذب کند تا از متریای سیاه استفاده کرده و شهابسنگ را احضار کند. درعینحال مدیرعامل پیشین شینرا قصد داشت این مکان را پیدا کند تا بتواند با استفاده از انرژی آن نئو میدگار را بسازد. ما میدانیم که نسخهٔ روفوس بازی ریبرث هنوز امیدوار است بتواند کارهای باقیمانده پدرش را تکمیل کند و از طرف دیگر منطقی است که سفیروث نیز به دنبال این انرژی باشد. در نتیجه اگر روفوس سرگرم جنگ با ووتای باشد سفیروث میتواند سریعتر از او به سرزمین موعود برسد.
منبع: IGN