۱۳ اتفاق بزرگ که زندگی رابرت داونی جونیور را دگرگون کرد
در این مقاله با تعدادی از اتفاقهای مهم و تأثیرگذار زندگی رابرت داونی جونیور آشنا میشوید تا ببینید این ستارهی محبوب سینما چه مسیر پر افتوخیزی را تا به اینجا طی کرده است.
رابرت داونی جونیور یکی از محبوبترین و پولسازترین و گرانترین ستارههای حال حاضر سینماست. او برای سالهای طولانی چهرهی اول جهان سینمایی مارول بود در تعدادی از پرفروشترین بلاکباسترهای تاریخ سینما بازی کرد. ولی تمام شهرت و محبوبیت او در تونی استارک خلاصه نشده و با بازی در فیلمهایی مثل «شرلوک هولمز» (Sherlock Holmes) و «قاضی» (The Judge) و «تندر استوایی» (Tropic Thunder) به همه نشان داده که چه بازیگر توانایی است.
- چرا انتخاب رابرت داونی جونیور بزرگترین ریسک مارول بود؟
- ۱۰ فیلم برتر رابرت داونی جونیور؛ مرد آهنی هالیوود
رابرت داونی جونیور از آن بازیگرهایی است که هم موفق شده تحسین و تمجید منتقدان را برانگیزد و هم در دل سینمادوستان جا باز کند. در کارنامهی پرثمر او فیلمهایی از کارگردانهای مطرحی مثل دیوید فینچر، استیون سودربرگ و ریچارد لینکلیتر هم به چشم میخورد.
کسانی که داستان زندگی این ستارهی سینما را دنبال کردهاند میدانند که او چه مسیر پر پیچوخمی را طی کرده تا به اینجا رسیده و بر فراز قلههای شهرت و محبوبیت ایستاده. تا پیش از دورهی فعلی و موفقیتهای پیاپی او، کارنامهاش پر شده بود از فراز و نشیبهای توفانی، و نشیبهایش چنان مهیب بودند که خبرش را همه شنیدند. او شکستهای بزرگی را تجربه کرد و تقریبا تمام سالهای دههی ۹۰ و ۲۰۰۰ میلادی را در تاریکی و قهقرا گذراند و کسی آیندهای برای او متصور نمیشد.
رابرت داونی جونیور موفق شد اعتیاد به مواد مخدر را کنار بگذارد و الان نزدیک بیست سال است که پاک شده، ولی مسیری که او برای رسیدن به این رستگاری طی کرد اصلا ساده نبود و تقریبا تمام قدمهایی که برمیداشت در رسانهها بازتاب پیدا میکرد و زیر ذرهبین مردم قرار میگرفت.
۱. بازی در فیلمهایی که پدرش ساخت
رابرت داونی جونیور از سن خیلی کمی وارد عرصهی نمایش و بازیگری شد. پدر او یعنی رابرت داونی سینیور از فیلمسازان ضد جریان اصلی قابل احترامی بود که فیلمهایی کالتش الهامبخش کارگردانهایی مثل پل توماس اندرسون شد. داونی سینیور وقتی پسرش تنها پنج سال داشت به او در فیلم «پوند» (Pound) نقش داد که سال ۱۹۷۰ ساخته شد. دو سال بعد و در فیلم «قصر گریزر» (Greaser’s Palace) نقش دیگری به او داد. رابرت داونی جونیور در این فیلم مقابل مادرش السی داونی بازی میکرد.
اما دنیای فیلم و سینما تنها چیزی نبود که این پدر به پسرش معرفی کرد. خانوادهی داونی سالهای دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی در نیویورک زندگی میکردند، یعنی زمانی که مصرف مواد مخدر عرف بود و در زندگی مردم عادی حضور داشت. به همین خاطر رابرت داونی جونیور از سالهای نوجوانی و جوانی دسترسی راحتی به مواد مخدر داشت. وقتی داونی جونیور تنها شش سالش بود پدرش به او اجازه داد تا ماریجوانا بکشد و چیزی نگذشت که پدر و پسر با همدیگر علف و ماریجوانا میکشیدند.
رابرت داونی جونیور طی مصاحبهی سال ۱۹۸۸ با مجلهی People گفته بود که پدرش با کشیدن مواد در کنار او «میخواست عشق و علاقهاش را نشان دهد، منتهی به تنها روشی که بلد بود». اما چیزی که در ابتدا به منظور عشق پدر و پسری استفاده میشد، بعدها نقشی مخرب در زندگی داونی جونیور ایفا کرد و او را در مسیر مرگباری از خودویرانگری قرار داد. مسیری که نزدیک بود شغل و زندگی او را برای همیشه نابود کند.
۲. فصل یازده پخش زنده شنبه شب (Saturday Night Live)
رابرت داونی جونیرو بعد از بازی در چند نقش کوتاه در فیلمها، بالاخره سال ۱۹۸۵ فرصتی پیدا کرد تا خودی نشان دهد و سکوی پرتابی داشته باشد. آن سال تهیهکنندهی پخش زنده شنبه شب یعنی لورن میشلز تصمیم گرفت تیم بازیگری کاملا تازه و جدیدی را برای فصل یازدهم برنامه بیاورد. داونی جونیور یکی از چندین بازیگر غیرکمدینی بود که برای این کار انتخاب شد. ستارههای زیادی در این فصل حاضر شدند ولی برای هیچکدامشان اتفاق چندان مهمی محسوب نمیشد و به ادامهی مسیر حرفهای آنها کمکی نکرد.
فصل یازدهم حالا به عنوان یک شکست تمامعیار برای پخش زنده شنبه شب شناخته میشود. متنهای خیلی بدی برایش نوشته بودند و بازیگرهایی را آورده بودند که هیچ تجربهای در اجرای نقشهای کمدی نداشتند. شش تن از بازیگران این فصل از جمله داونی جونیور، برای فصل دوازدهم به برنامه برنگشتند. در فصل دوازدهم مدونا رو به مخاطبان صحبت کرد و به همه گفت که فصل یازده فقط یک «کابوس وحشتناک» بوده.
در این میان رابرت داونی جونیور بدترین انتقادها را دریافت کرد. رولینگ استون او را بدترین بازیگر در تاریخ برنامهی پخش زنده شنبه شب نامید. اما برای داونی جونیور تنها نکتهی خوب و امیدوارکنندهی حضور در این برنامه، آشنا شدنش با آنتونی مایکل هال بود که باعث شد پایش به «دستهی بچه پرروها» (Brat Pack) باز شود، دستهای از بازیگران جوان و نوجوان محبوب دههی ۸۰. حضور داونی جونیور در جمع آنها باعث شد که خیلی زود در بین عموم شناخته شود.
۳. کمتر از صفر (Less Than Zero)، فیلمی که شهرتش را زیاد کرد
سکوی پرتاب رابرت داونی جونیور سرانجام سال ۱۹۸۷ سراغش آمد، یعنی زمانی که در دو فیلم مقابل رفقای خود بازی کرد. اولین فیلم «هنرمند مخزنی» (The Pick-up Artist) بود که در آن مقابل مالی رینگوالد بازی میکرد، ولی فیلم شکست تجاری بدی خورد و نقدهای خوبی هم نگرفت. ولی فیلم دوم یعنی «کمتر از صفر» که در آن با اندرو مککارتی همبازی شده بود حسابی توجهات را سمت داونی جونیور برد و خیلیها او و بازیش را تحسین کردند.
رابرت داونی جونیور در ابتدای مسیر بازیگریش بیشتر در فیلمهای کمدی بازی میکرد، ولی کمتر از صفر یک درام جدی و تاریک بود که او در آن نقش یک معتاد به کوکائین را بازی میکرد که به سمت قهقرا کشیده میشد. این تغییر مسیر خیلی به چشم آمد و افراد زیادی او را جدی گرفتند. داونی جونیور در فیلم کمتر از صفر خیلی دیده شد چون شخصیتش جذابیتی انکارنشدنی داشت که از خود فیلم هم بالاتر میایستاد. راجبر ایبرت دربارهی او نوشته بود: «نقشآفرینی داونی جونیور به قدری واقعی، باورپذیر، پرظرافت و با پشتوانه است که آدم را به وحشت میاندازد.»
خود داونی جونیور دربارهی کاراکترش در کمتر از صفر گفته که او انگار روحی از آیندهی خودش بوده، نوعی پیشآگاهی قبل فاجعه. کاراکتری که اتفاقهای ناگوار بعد از اعتیاد خودش را پیشبینی میکرد. او در زمان فیلمبرداری این فیلم هم مواد مصرف میکرده، ولی آنطور که خودش میگوید در آن مقطع میتوانست کار را از مواد جدا کند و هنگام بازیگری سراغش نرود و آخر هفتهها را به مخدرات اختصاص میداد. ولی فیلمبرداری کمتر از صفر و موضوع داستانش باعث شد تا مصرف مواد او شدت بگیرد و تا جایی پیش رفت که مدیر برنامههایش سال ۱۹۸۸ او را وادار کرد که به ترک اعتیاد برود.
۴. فیلم هواپیمایی آمریکا (Air America) و رفاقت با مل گیبسون
فیلم اکشن کمدی هواپیمایی آمریکا که سال ۱۹۹۰ اکران شد و داستانش دربارهی قاچاق مواد مخدر در زمان جنگ ویتنام بود، هم در گیشه شکست خورد و هم نقد و نظرهایی فاجعهباری گرفت و هیچ کمکی به پیشرفت حرفهای رابرت داونی جونیور نکرد. ولی نقطهای مهم و تأثیرگذار در زندگیش بود چون باعث آشنایی و رفاقت او با مل گیبسون شد. آن دو حین فیلمبرداری هواپیمایی آمریکا با هم دوست شدند و سر جریان کلنجار رفتنشان با مواد مخدر ارتباطشان عمیقتر شد و هر دو همدیگر را به خاطر تعهد و عشقوعلاقهای که به هنر و بازیگری داشتند تحسین میکردند. تعهدی که حتی زمان بازی در یک فیلم اکشن دم دستی و سطحی هم وجود داشت.
رفاقت داونی جونیور و مل گیبسون رفاقتی بادوام و قوی بود و حتی زمانی که هر دوی این بازیگرها درگیر مشکلات و معضلات رسانهای شده بودند هم ادامه یافت. اولین فیلمی که داونی جونیور بعد از ترک اعتیاد بازی کرد «کارآگاه آوازهخوان» (The Singing Detective) بود که مل گیبسون تهیهکنندگیش را بر عهده داشت و حتی حق بیمهی داونی جونیور را از جیب خودش پرداخت کرد.
مدتی بعد و وقتی مل گیبسون به خاطر اظهارات و تفکرات ضدیهود و رفتارهای پر از خشونتش سالهای زیادی در لیست سیاه هالیوود بود، رابرت داونی جونیور رسما از او حمایت کرد و در مجامع عمومی به نفعش حرف زد و از جامعهی سینمایی آمریکا خواست که دوباره او را بپذیرند. داونی طی سخنرانی معروفی که ویدئوی آن در یوتیوب هم پخش شده از این گفت که چطور مل گیبسون زمانی که همه به او پشت کرده بودند به او پناه داد و هوایش را داشت، و گفت که هالیوود باید مل گیبسون را ببخشد و اجازه دهد که او دوباره کار کند.
۵. بازی در نقش چارلی چاپلین
سال ۱۹۹۲ و وقتی رابرت داونی جونیور را برای بازی در نقش چارلی چاپلین افسانهای در فیلم زندگینامهای «چاپلین» (Chaplin) به کارگردانی ریچارد آتنبرو انتخاب کردند، اتفاق مهمی در مسیر حرفهای او رخ داد. بازی در نقش یکی از بزرگترین چهرههای تاریخ سینما کار سادهای نیست، و داونی جونیور هم این وظیفه را بهشدت جدی گرفت و حسابی برای آن مایه گذاشت. او برای اینکه خودش را آماده کند فیلمهای چارلی چاپلین را بارها دید تا حرکات و مدل راه رفتن او را کاملا یاد بگیرد. داونی جونیور حتی تمرین کرد و یاد گرفت که چطور مثل چارلی چاپلین با دست چپ ویولون بزند.
در پایان فیلمبرداری، آتنبرو به حدی از تعهد و انرژی داونی جونیور شگفتزده شده بود که در مصاحبه با لس آنجلس تایمز گفت: «رابرت حالا بازیگری است که هم مثل تام کروز میتواند در بلاکباسترها بازی کند و هم در نقشهای جدی حضور یابد و شخصیتهای پیچیده را به تصویر بکشد.» آتنبرو همچنین پیشبینی کرد که «فرصتهای بیشماری برایش پیش خواهد آمد.»
فیلم چاپلین بازخوردهای خیلی مثبتی نگرفت و منتقدان و تماشاگران علاقهی چندانی به آن نشان ندادند و فقط بازی داونی جونیور را تحسین کردند. در واقع نقشآفرینی داونی جونیور در چاپلین آنقدر طرفدار پیدا کرد که اولین نامزدی اسکارش را هم برایش به ارمغان آورد، تنها نامزدی مهمی که این فیلم کسب کرد. داونی جونیور اسکار را نگرفت، ولی همین نامزدی مسیر موفقیت او را هموارتر کرد و او را به عنوان یکی از بهترین بازیگران نسل خودش شناختند.
همه چیز به نظر عالی بود و همه فکر میکردند پیشبینی آتنبرو خیلی زود به واقعیت بدل میشود و فرصتها و موقعیتها و نامزدیهای بیشتری در آینده انتظار داونی جونیور را میکشد. ولی طی سالهای بعد اتفاقاتی افتاد که به نظر میرسید هیچ راه نجاتی برای او وجود ندارد.
۶. سال ۱۹۹۶ بازداشت شد
رابرت داونی جونیور وقتی فیلمهای چاپلین و هواپیمایی آمریکا را بازی میکرد پاک بود و مشکل مواد مخدر نداشت، ولی دوباره مسیرش را گم کرد. با وجود اعتیادی که داشت، موفق شد سالهای اولیهی دههی ۹۰ در فیلمهایی از کارگردانان مطرحی مثل رابرت آلتمن و اولیور استون بازی کند. ولی سال ۱۹۹۶ که رسید شانسش ته کشید و اتفاقات ناگواری افتاد.
او را به خاطر رانندگی با سرعت زیاد کنار کشیدند و بعد که در ماشینش یک سلاح و مقداری هروئین و کوکائین پیدا کردند دستگیر شد. سه هفته بعد و وقتی بیاجازه وارد خانهی همسایهاش شد و تحت تأثیر مواد مخدر روی تخت آنها خوابید دوباره دستگیرش کردند.
سال ۱۹۹۶ برای داونی جونیور سال خوبی نبود و مدام به دلایل مختلف پایش به زندان باز میشد و تیتر خرابکاریهایش سر از رسانههای متفاوت در میآورد و بیشتر از اینکه او را به عنوان یک ستارهی سینما بشناسند، تبدیل شده بود به یک سوژهی خبری داغ و جنجالی.
ولی با وجود تمام این گرفتاریها، داونی جونیور اخلاق حرفهای خودش را سر صحنهی فیلمها حفظ میکرد و مثلا تنها چند روز بعد از اولین دستگیریش، سر فیلم «رابطه یکشبه» (One Night Stand) برگشت تا نماهای باقیماندهاش را بگیرند. ولی هر چه میگذشت کارگردانها و استودیوهای کمتری نسبت به همکاری با او تمایل نشان میدادند و حس میکردند حضور او در فیلمهایشان به دردسشر نمیارزد. اواخر دههی ۹۰ رابرت داونی جونیور بیشتر از آنکه سر صحنهی فیلمها حاضر شود در جلسات دادگاه شرکت میکرد.
بعد از اینکه سال ۱۹۹۹ موعد تست اعتیادش را فراموش کرد دوباره دستگیرش کردند و چهار سال حبس برایش بستند، ولی بعد از یک سال آزاد شد چون طی بازداشتهای قبلی زمان زیادی را در زندان گذرانده بود. طی جلسهی دادرسی، داونی جونیور خطاب به قاضی پرونده گفت: «این اعتیاد من مثل این میمونه که یه شاتگان گرفته باشم تو دهنم، و انگشتم روی ماشه باشه. ولی از دهنم درش نمیارم چون از مزهی آهن تفنگ خوشم میآد.»
۷. موقعیتی که میتوانست شانس دوبارهی او باشد
مدت کوتاهی بعد از اینکه داونی جونیور سال ۲۰۰۰ آزاد شد، به او پیشنهاد بازی در فصل چهارم سریال «الی مکبیل» (Ally McBeal) را دادند، فرصتی که ممکن بود شانس دوبارهای به او بدهد تا به جایگاه سابقش بازگردد. الی مکبیل یکی از موفقترین و پربینندهترین سریالهای آن زمان تلویزیون بود که حتی تصویر بازیگر اصلیش کالیستا فلاکهارت روی جلد مجلهی تایم هم رفت.
شخصیت رابرت داونی جونیور را برای سریال جوری نوشتند که مثلا قرار بود عاشق الی مکبیل شود. حضور او در سریال بازخوردهای خیلی خوبی گرفت و شخصیتش در دل هواداران سریال جا باز کرد. داونی جونیور به خاطر این نقش برندهی گلدن گلوب شد و نامزدی امی را هم به دست آورد. ولی متأسفانه حین فیلمبرداری این فصل او را دو بار دیگر به خاطر جرایم مربوط به مواد مخدر دستگیر کردند. به همین دلیل او را از سریال بیرون انداختند و فیلمنامه را هم طوری تغییر دادند که حذف شخصیت او توجیه شود. قرار بود در انتهای فصل شخصیت او با فلاکهارت ازدواج کند، ولی مجبور شدند پایان سریال را به کل تغییر دهند.
داونی جونیور بعدها مصاحبههایی کرد و گفت که نقشآفرینیش در این سریال اصلا خوب نبوده. او در مصاحبهای با گاردین گفت که حضورش در این سریال همزمان شده بود با وقتی که دیگر اهمیتی نمیداد میتواند بازی کند یا نه، اینکه اصلا آیندهای در صنعت سرگرمی خواهد داشت یا نه. او حتی گفت که تحسین و تمجیدهایی که مردم نسبت به نقشآفرینی او در این سریال داشتند ربطی به مهارت او نداشت و بیشتر واکنشی بود نسبت به اینکه سر پا ایستاده و آب دهانش به خاطر اعتیاد آویزان نیست.
۸. فیلم گوتیکا (Gothika) و یک آزمون مهم
رابرت داونی جونیور سرانجام سال ۲۰۰۱ و بعد از حضور در جلسات ترک اعتیاد کامل پاک شد و خیلی زود در فیلم مستقل کارآگاه آوازهخوان بازی کرد. اما سابقهی خرابش در دستگیریها و رفتارهای ناشایست باعث شده بود تا استودیوها چندان رغبتی به کار کردن با او نداشته باشند، چون میترسیدند او دوباره حالش خراب شود و نتواند یک فیلم کامل را به سرانجام برساند.
فیلم تریلر گوتیکا با بازی هالی بری اولین آزمون مهم داونی جونیور بود تا به همه نشان دهد که در یک فیلم استودیویی میتواند سر پا بماند و تا انتها دردسری درست نکند. تهیهکنندههای فیلم پذیرفتند که او را در یک نقش مکمل به کار بگیرند، منتهی به این شرط که ۴۰ درصد دستمزدش را بعد از فیلمبرداری پرداخت کنند یا اگر حین کار دردسری ایجاد کرد اصلا به او ندهند. داونی جونیور به عهدش وفا کرد و کل فیلم را بدون دردسر به انتها رساند. گوتیکا فیلم موفقی نبود و شکست بدی هم خورد، ولی موفقیت داونی جونیور در به سرانجام رساندن اولین پروژهی مهمش بعد از ترک اعتیاد تنها چیزی بود که برایش اهمیت داشت و یک پیروزی بزرگ برای او به حساب میآمد.
فیلمبرداری گوتیکا از جهت دیگری هم در زندگی داونی جونیور نقش مهمی ایفا میکرد. او پیش از این یک بار ازدواج کرده بود که به طلاق و جدایی ختم شد. سر فیلمبرداری گوتیکا با تهیهکنندهای به نام سوزان لوین آشنا شد و دو سال بعد از اکران گوتیکا با هم ازدواج کردند.
۹. فیلم بوس بوس بنگ بنگ (Kiss Kiss Bang Bang) و یک موفقیت شخصی
سختکوشی داونی جونیور سر فیلم گوتیکا باعث شد که تهیهکنندهی فیلم جوئل سیلور از او خوشش بیاید. سوزان لوی (داونی) از همکاران سیلور بود و او رابرت داونی جونیور معمولا در دفترش وقت میگذراندند. یک روز وقتی شین بلک برای اولین تجربهی کارگردانیش سراغ جوئل سیلور آمد، داونی جونیور را آنجا دید و از او خواست تا فیلمنامهی بوس بوس بنگ بنگ را بخواند و برای نقش اولش تست دهد. و به این شکل بود که داونی جونیور نقش اصلی اولین تجربهی کارگردانی شین بلک را به دست آورد.
شین بلک که فیلمنامهنویس کمدی اکشنهای درجهیکی مثل «اسلحه مرگبار» (Lethal Weapon) بود این فیلم را هم به همان سبک و سیاق ساخت و رابرت داونی جونیور هم حسابی مهارتهایش را به نمایش گذاشت. تماشاگران در این فیلم با جنبهی تازهای از او رو به رو شدند، چون میتوانست دیالوگهای بامزه را با سرعت زیادی بگوید و صحنهها و موقعیتهای کمدی واقعا خوب و خندهداری خلق کند.
اما بوس بوس بنگ بنگ بر خلاف نقد و نظرهای مثبتی که گرفت، در گیشه شکست بدی خورد. داونی جونیور از اینکه کارش از نظر تماشاگران نادیده گرفته شده بود سرافکنده و سرخورده شد و در مصاحبههایی گفت که آنطور که انتظارش را داشت جریانساز نشد. با این حال رابرت داونی جونیور به حدی از شین بلک و فرصتی که در اختیارش گذاشته بود سپاسگزار بود که حتی بعد از شکست تجاری فیلم هم هوای او را داشت و سر قسمت سوم مرد آهنی ۳، شخصا به استودیو اصرار کرد که شین بلک کارگردانی و نویسندگی فیلم را بر عهده بگیرد.
۱۰. مرد آهنی (Iron Man)، فیلمی که داونی جونیور را به قلهها رساند
داونی جونیور سالهای میانی دههی ۲۰۰۰ را مشغول بازپسگیری جایگاهش در هالیوود بود و نقشهای مکمل تحسینبرانگیزی در فیلمهایی مثل «زودیاک» (Zodiac) بازی میکرد. ولی حتی موفقترین فیلمهایش در این دوره به پای عظمتی که مرد آهنی به همراه خودش آورد نمیرسید.
کارگردان فیلم جان فاورو که از نقشآفرینی داونی جونیور در بوس بوس بنگ بنگ به وجد آمده بود، او را برای نقش تونی استارک انتخاب کرد. فاورو دلیل دیگری هم برای انتخابش داشت. به عقیدهی او، گذشتهی تاریک و تراژیک داونی جونیور کاملا به شخصیت تونی استارک میخورد و به او کمک میکرد که نقش را بهتر ایفا کند. فاورو در مصاحبهای رادیویی گفته بود که «داستان مرد آهنی در واقع داستان زندگی و مسیر حرفهای رابرت بود.»
با اینکه داونی جونیور تا آن موقع بارها ثابت کرده بود که دیگر گذشتهاش را پشت سر گذاشته و از عهدهی نقشهای مهم و بزرگ بر میآید، مدیران مارول همچنان به او بدبین بودند و چندین بار پیشنهاد فاورو را رد کردند. داونی جونیور اما به قدری برای بازی در این فیلم مشتاق بود که برای یک تست یک ساعته، سه هفته تمرین کرد.
بالاخره بعد از اصرارهای فاورو و داونی جونیور، مارول قبول کرد که او نقش تونی استارک را بازی کند، ولی تنها ۵۰۰ هزار دلار دستمزد به او داد. بعد از اکران مرد آهنی مشخص شد که نگرانیهای مدیران مارول بیپایه و اساس بوده است. فیلم به فروش فوقالعادهی ۶۰۰ میلیون دلاری در گیشههای سراسر دنیا دست پیدا کرد و تقریبا همه بازی داونی جونیور را بهشدت تحسین کردند. رابرت داونی جونیور با همین فیلم به قلهها دست یافت.
۱۱. با تندر استوایی دوباره نامزد اسکار شد
موفقیت مرد آهنی ممکن بود تنها یک اتفاق باشد، ولی درست سه ماه بعد از آن فیلم داونی جونیور با تندر استوایی به سینماها بازگشت و دوباره سر وصدا به پا کرد و به همه نشان داد که آمده تا بماند. دومین فیلم مهم سال ۲۰۰۸ او تندر استوایی بود که در آن نقشی حتی پرریسکتر از یک قهرمان کمیک بوکی را بازی میکرد. او در این فیلم کمدی کاراکتری را بازی میکرد که قرار بود هجوی باشد بر مدل بازیگری متد اکتینگ. او مثلا بازیگری بود که چنان به نقشش تعهد داشت که عملا خودش را سیاه پوست میکرد. یک بازیگر استرالیایی که برای نقشی که از اول هم برای او مناسب نبود، انرژی بیش از حدی میگذاشت. کارگردان فیلم بن استیلر که همبازی داونی جونیور هم بود، به حدی از این شخصیت نگران بود که فیلم را قبل از اکران عمومی برای مجامع متفاوت سیاهپوستان نمایش داد تا واکنش آنها را ببیند. همه هم به فیلم و هم این کاراکتر بازخوردهای مثبتی داشتند.
تندر استوایی هم نقد و نظرهای مثبتی گرفت و هم فروش خیلی خوبی در گیشه داشت و ریسکی که داونی جونیور به جان خریده بود پاداش بزرگی برایش به همراه آورد و تعدادی از بهترین نقدهای کارنامهی هنریش را به خاطر همین فیلم نوشتند. با وجود اینکه کاراکتر او در فیلم جنجالبرانگیز بود و دقیقا همان جنس بازیگری را مسخره میکرد که اعضای آکادمی به آن ارج مینهند، به خاطرش نامزد اسکار هم شد.
این نامزدی اسکار ثابت میکرد که رابرت داونی جونیور حالا نه تنها بازیگری پولساز برای گیشههاست، بلکه جایگاهش را به عنوان یک بازیگر ماهر و قدرتمند هم دوباره به دست آورده.
۱۲. شرلوک هولمز و موفقیتی تضمینشده
اگر ذرهای شک دربارهی تواناییهای رابرت داونی جونیور و اینکه میتواند نقش اصلی بلاکباسترها را ایفا کند وجود داشت، سال ۲۰۰۹ و وقتی یک فرنچایز محبوب و پرفروش دیگر به کارنامهاش اضافه کرد کاملا محو شد. این بار دوباره به چالش آشنایی بازگشته بود و قرار بود مثل چاپلین نقش یک کاراکتر مطرح و محبوب بریتانیایی را بازی کند؛ شرلوک هولمز.
ارتباط و آشنایی داونی جونیور با جوئل سیلور دوباره کاری کرد که او در زمان درست در مکان درستی باشد، یعنی زمانی که سیلور داشت مقدمات تولید یک شرلوک هولمز جدید به کارگردانی گای ریچی را فراهم میکرد.
سوزان داونی فیلمنامه را به رابرت داونی جونیور داد و او هم از این تصویر کاملا جدید از شرلوک هولمز خوشش آمد. او بعدها در نشستی مطبوعاتی گفت چیزی که او را جذب پروژه کرد مدل جدید شرلوک هولمز بود. اینکه این شرلوک هولمز شخصیتی غیرمتعارف و به نوعی دیوانه بود، ویژگیهایی که داونی جونیور در خودش هم داشت.
نقشآفرینی دیوانهوار رابرت داونی جونیور نه تنها هواداران شرلوک هولمز را سرخورده نکرد، بلکه تبدیل به یکی از موفقیتهای بزرگ کارنامهاش شد. شرلوک هولمز فروش خیلی خوبی در گیشه داشت و به این ترتیب رابرت داونی جونیور در عرض دو سال در دو فرنچایز پولساز و محبوب بازی کرده بود. همچنین به خاطر بازی در شرلوک هولمز دومین گلدن گلوبش را هم دریافت کرد و دههی ۲۰۰۰ را با موفقیتی تمامعیار به پایان رساند.
۱۳. فیلم قاضی و استودیو فیلمسازی تیم داونی
سال ۲۰۱۰، رابرت و سوزان داونی استودیو فیلمسازی تیم داونی را تأسیس کردند، با این هدف که فیلمهایی بسازند با حضور رابرت داونی جونیور. اولین فیلم این استودیو فیلم قاضی بود که سال ۲۰۱۴ اکران شد. درامی دربارهی وکیلی با بازی داونی جونیور بود که به زادگاهش برمیگشت تا پدر دردمند و بیمارش (رابرت دووال) را ببیند که اتفاقا قاضی هم هست.
قاضی را با هدف حضور در اسکار ساخته بودند و حتی اولین نمایشش در جشنواره فیلم تورنتو بود، جشنوارهای که به خاطر نمایش فیلمهایی که بعدها نامزد و برندهی اسکار بهترین فیلم میشدند معروف بود. ولی قاضی بعد از اکران نقد و نظرهای متناقضی دریافت کرد و در نهایت تنها یک نامزدی اسکار نصیبش شد، آن هم برای رابرت دووال نه داونی جونیور. استودیو فیلمسازی داونی و همسرش برای شش سال فیلم دیگری نساختند تا اینکه به سال ۲۰۲۰ و فیلم «دولیتل» (Dolittle) رسیدند، که شکست فاجعهباری خورد.
منبع: Looper