بهترین نویسندگان جهان؛ ۵۰ نویسنده و شاعر که چهره ادبیات را تغییر دادند

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۳۴ دقیقه
بهترین نویسندگان جهان

تدارک فهرستی بلندبالا از بهترین نویسندگان جهان همیشه کاری وسوسه‌برانگیز، ولی خطرناک به نظر می‌رسد. دلیل وسوسه‌برانگیز بودن این کار این است که اگر بتوانیم از میان هزاران هزار نویسنده که در طول تاریخ دست به قلم شده‌اند، فقط ۱۰۰ تا اسم بیرون بیرون بکشیم و آن‌ها را در قالب یک فهرست تر و تمیز دربیاوریم، تا حد زیادی کار خود را راحت کرده‌ایم. هرگاه کسی ازمان سوالی ادبی پرسید یا ازمان درخواست پیشنهاد کتاب کرد، می‌توانیم آن‌ها را به این صد نویسنده ارجاع دهیم، چون همه‌یشان انتخاب‌هایی امن به نظر می‌رسند. از طرف دیگر، بیش‌ازحد مانور دادن روی نام‌های بزرگ ممکن است باعث شود نویسنده‌های کمتر شناخته‌شده که کارهای ادبی جالبی انجام داده‌اند، هرچه بیشتر غرق در گمنامی شوند، چون شانسی برای تبلیغ خودشان و کارهایشان ایجاد نمی‌شود. همچنین ممکن است سایه‌ی نویسندگان بزرگ در فرهنگ یک کشور آنقدر بلند شود که نویسنده‌ی تازه‌کار دیگر جرئت نکند یا انگیزه نداشته باشد دست به قلم ببرد و تجربه‌ها و افکار شخصی و منحصربفرد خود را به ادبیات تبدیل کند، چون احساس می‌کند هیچ‌گاه در برابر بهترین نویسندگان جهان یا بهترین نویسندگان کشورش حرفی برای گفتن نخواهد داشت.

با این حال، نمی‌توان این حقیقت را کتمان کرد که مسیر تبدیل شدن یک نویسنده به کسی که به‌عنوان یکی از بهترین نویسندگان جهان شناخته می‌شود، اصلاً مسیر همواری نیست. شاید یک نویسنده، با ترفندهای تبلیغاتی، زد و بند، پرداختن به مسئله‌ای که برای مردم روزگار خودش مهم بوده و نه آیندگان و… بتواند به‌طور مقطعی نویسنده‌ای مهم به شمار برود، ولی هیچ ترفندی نیست که به یک نویسنده کمک کند از آزمون زمان سربلند بیرون بیاید و همچنان پس از قرن‌ها با اشتیاق خوانده شود. برای رسیدن به این جایگاه، اثر نویسنده واقعاً باید چیز خاصی برای ارائه داشته باشد، حتی اگر ارزش آن برای همه قابل‌درک نباشد.

لیست جامع بهترین نویسندگان جهان

هیچ فردی در دنیا نیست که شایستگی تعیین ۱۰۰ نویسنده‌ی برتر در دنیا را داشته باشد، چون برای برخورداری از چنین شایستگی‌ای، نه‌تنها باید تمام کتاب‌های دنیا را خوانده باشید (امری غیرممکن)، بلکه باید از قضاوتی ۱۰۰ درصد عینی برای رده‌بندی ارزش کیفی این کتاب‌ها برخوردار باشید. این هم امری غیرممکن است، چون سلیقه‌ی فردی همیشه درک ما را از ماهیت عینی پدیده‌ها خدشه‌دار خواهد کرد.

بهترین راه برای تدوین چنین فهرستی، این است که ببینیم کدام نویسندگان است که نام‌شان به‌عنوان بهترین‌ها در بطن‌ها و موقعیت‌های مختلف تکرار شده است. شاید یک فرد تک‌وتنها نتواند همه‌ی نویسنده‌ها را آنطور که باید و شاید بشناسد و ارزش‌گذاری کند، ولی اگر ده‌ها نفر در دوره‌های زمانی مختلف نویسنده‌ای خاص را ستایش کرده باشند، می‌توان با خیال نسبتاً راحت او را جزو بهترین نویسندگان جهان حساب کرد. وقتی چند صاحب‌نظر مختلف در شرایط مختلف به نتیجه‌ای یکسان می‌رسند، حتماً دلیلی پشت آن وجود داشته است.

فهرستی که در ادامه می‌بینید، بر پایه‌ی کتاب «۱۰۰ نویسنده‌ی تاثیرگذار در تاریخ» (The 100 Most Influential Writers of All Time) نوشته شده که به‌نوعی تلاش برای پاسخ دادن به این سوال سخت بوده که بهترین نویسندگان تاریخ چه‌کسانی هستند. این کتاب دیدی همه‌جانبه به مفهوم «نویسنده‌ی برتر» دارد و در آن سعی شده از همه‌ی دوره‌های زمانی و ملیت‌ها نماینده‌ای گنجانده شود. در باب گستردگی نویسنده‌های منتخب همین بس که کتاب با نام هومر آغاز می‌شود و با نام جی.کی. رولینگ به پایان می‌رسد. البته در این‌که کتاب با دیدگاهی غرب‌محور نوشته شده شکی نیست، ولی بنا به دلایل تاریخی پیچیده و شاید نه‌چندان منصفانه، از دوران رنسانس به بعد غرب از شرق جلو افتاد و برای همین ادبیات غرب از قدرت و نفوذی برخوردار شد که به‌موجب آن، ادبیات شرق نتوانست با آن رقابت کند. برای همین نام نویسنده‌های غربی معروف و جریان‌ساز به‌مراتب بیشتر از نویسنده‌های شرقی شد و این حقیقتی است که در این فهرست بازتاب داده شده است.

همان‌طور که در پیش‌گفتار کتاب آمده، عوامل مختلفی در «بهترین» به شمار آمدن یک نویسنده دخیل‌اند. از برخی از این عوامل می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • توانایی نویسنده در تغییر دادن طرز فکر مردم و انگیزه دادن به آن‌ها به این‌که به دنیا به شکلی متفاوت نگاه کنند (مثل جک کرواک)
  • توانایی نویسنده در نوشتن آثاری که تا قرن‌ها قابل‌خواندن، قابل‌تفسیر و قابل‌تامل باقی بمانند، چون سناریوهایی را به تصویر می‌کشند که انسان‌ها در همه‌ی دوران‌ها درگیرشان هستند (مثل جین آستن)
  • مهارت بالای نویسنده در زمینه‌ی قصه‌گویی و به کار بردن نثری باکیفیت که نشان‌دهنده‌ی زیبایی‌ها و غنای زبانی است که کتاب به آن نوشته شده (مثل تونی موریسون)
  • توانایی نویسنده در زمینه‌ی اثرگذاری روی جنبش‌ها و جریان‌های سیاسی و اعمال تغییرات گسترده (مثل پابلو نروادا)
  • توانایی نویسنده در سرگرم کردن مخاطبان خود و برانگیختن احساسات مثبت در آن‌ها به‌شکلی خارق‌العاده (مثل جی.کی. رولینگ)

بنابراین این شما و این هم بهترین نویسندگان جهان. این فهرست  از قدیمی‌ترین به جدیدترین نویسنده طبقه‌بندی شده است.

۱. هومر (Homer)

هومر

  • سال تولد و درگذشت: قرن ۸ یا ۹ پیش از میلاد مسیح
  • آثار مهم: ایلیاد و اودیسه

هومر، شاعر افسانه‌ای یونانی و «خالق ایلیاد» و «اودیسه»، یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های ادبی تاریخ و به‌نوعی اولین ادیب بزرگ تاریخ است که حداقل می‌توانیم نامی به او نسبت دهیم. گرچه اطلاعاتی اندک و گاه افسانه‌ای درباره زندگی او موجود است، آثار او تأثیری شگرف و ماندگار بر آموزش و فرهنگ یونان باستان و ادبیات غرب گذاشته‌اند. این دو حماسه، که به نظر می‌رسد در قرن نهم یا هشتم پیش از میلاد سروده شده باشند، شالوده‌ی تمدن کلاسیک یونان را بنا نهادند و در دوره‌های بعد، خصوصاً در روم باستان و اروپای دوران رنسانس، سرچشمه‌ی فرهنگ و ادب به شمار می‌آمدند.

حماسه‌های هومر ریشه در سنت شفاهی حماسه‌سرایی دارند و به‌نوعی نشان‌دهنده‌ی دوران گذار از اشعار کوتاه و پراکنده به روایت‌های سترگ و منسجمی بودند که برای اجراهای طولانی سروده شده بودند. لقب «آویدوس» (aoidos به معنای ترانه‌سرا) که به او نسبت داده‌اند، بر ماهیت شفاهی هنر او دلالت دارد. «ایلیاد»، با بیش از ۱۶۰۰۰ مصراع، به درون‌مایه‌هایی چون غرور، قهرمان‌پروری و تقابل انسانیت در برابر الهیت می‌پردازد و این مفاهیم را از راه شخصیت آشیل و تراژدی جنگ تروا مورد واکاوی قرار می‌دهد. این اثر نبردهای حماسی و لحظات لطیف انسانی را تلفیق می‌کند و به نقطه اوجی تأثیرگذار می‌رسد: یعنی جایی که آشیل بدن هکتور را با احترامی عمیق به پدرش پریام (Priam) بازمی‌گرداند.

«اودیسه» از ساختاری پیچیده‌تر برخوردار است و از لحاظ داستانی ماجراجویی‌های خارق‌العاده‌ی اودیسیوس را با تلاش‌های همسر وفادارش پنلوپه و پسرش تلماکوس (یا تلماخوس) برای از سر راندن خواستگارهای مزاحم در ایتاکا که می‌خواهند تاج‌وتخت اودیسیوس را تصاحب کنند، درهم می‌آمیزد. این اثر هم درباره‌ی مضامینی چون هویت، وفاداری و استقامت است، هم داستان‌هایی به‌یادماندنی مانند فرار زیرکانه‌ی اودیسیوس از غار پولیفموسِ سایکلاپس و وصال احساسی او با خانواده‌اش را روایت می‌کند. با بازگشت اودیسیوس، نه‌تنها خانواده‌ی او جانی دوباره می‌گیرد، بلکه نظم و قانون نیز به ایتاکا برمی‌گردد.

شاهکارهای هومر با به تصویر کشیدن دخالت خدایان در مبارزات انسانی، تصویری غنی و چندلایه از مفهوم قهرمانی ارائه می‌دهند و سعی می‌کنند پیچیدگی‌های اخلاقی و روان‌شناسی قهرمان بودن را بررسی کنند. از زمانی که اسکندر «ایلیاد» را زیر بالش‌اش می‌گذاشت و می‌خوابید، تا به امروز که «اودیسه» به‌نوعی به سرچشمه‌ی آثار داستانی ماجراجویانه در قالب کارتون و سریال و کمیک تبدیل شده و مقلدان بی‌شمار پیدا کرده، هزاران سال می‌شود که تاثیر هومر روی پیشرفت فرهنگی بشر مداوم و بی‌وقفه بوده است.

کتاب ایلیاد اثر هومر

۲. آیسخولوس (Aeschylus)

آیسخولوس

  • سال تولد و درگذشت: ۵۲۵-۵۲۴ (پیش از میلاد) – ۴۵۵-۴۵۶ (پیش از میلاد)
  • آثار مهم: ایرانیان، سه‌گانه‌ی اورستیا

آیسخولوس نخستین نمایشنامه‌نویس بزرگ یونان باستان، هنر تراژدی را به اوج قدرت شاعرانگی  رساند و بنیان‌گذار بسیاری از اصول ادبی‌ای شد که بعدها به استانداردی برای تراژدی‌های یونانی تبدیل شدند. او در عصر پرتلاطم گذار آتن از حکومت استبدادی به دموکراسی زندگی می‌کرد، دورانی که آتن نه‌تنها از درون – از جانب سیاست‌مدارهای فرصت‌طلب – در خطر قرار داشت، بلکه از بیرون نیز ممکن بود هر لحظه به‌خاطر حمله‌ی ایرانیان نابود شود.

آیسخولوس خود در نبردهای سرنوشت‌سازی با ایرانیان چون نبرد ماراتون (۴۹۰ پیش از میلاد) و نبردهای آرتمیزیوم و سالامیس (۴۸۰ پیش از میلاد) شرکت کرد. این تجربیات نظامی در اثری به نام «ایرانیان» (The Persians)، که قدیمی‌ترین نمایشنامه‌ی باقی‌مانده از او و برنده‌ی جایزه فستیوال دیونیسیای بزرگ در سال ۴۷۲ پیش از میلاد است، بازتاب پیدا کرده‌اند. دیونیسیای بزرگ که به‌نوعی مسابقه بین نمایشنامه‌نویسان بود، بخشی از فستیوال بزرگ‌تر دیونیسیس بود.

او حدود ۹۰ نمایشنامه نوشت که شامل تراژدی‌ها و نمایش‌های ساتیر (Satyr Plays) می‌شود، اما تنها هفت اثر از او تا به امروز باقی مانده است. آیسخولوس با افزودن بازیگر دوم به صحنه، امکان نوشته شدن دیالوگ‌های پیچیده‌تر و ایجاد تنش‌های دراماتیک را فراهم کرد و نقش گروه کر (گروه همخوانان) را از نقش اصلی به نقش مکمل در نمایشنامه تغییر داد؛ تغییری که ارسطو در رساله‌ی «فن شعر» (Poetics) آن را تحسین کرد. نوآوری‌های او، از جمله بهره‌گیری از صحنه‌آرایی‌های خلاقانه، ماشین‌آلات تئاتر و طراحی لباس، تراژدی یونانی را دگرگون کرد.

آثار آیسخولوس به‌لطف زبانی فاخر و شاعرانه، روایت پیچیده و پرداختن به درون‌مایه‌های جهان‌شمول همچنان ارزشمند باقی مانده‌اند. او با جسارت خود در به‌کارگیری استعاره‌ها و ترکیبات وصفی، زبانی غنی آفرید که با اصول بازیگری در زمان خودش در هماهنگی کامل بود.

آیسخولوس در سال ۴۵۶/۴۵۵ پیش از میلاد در سیسلی امروزی چشم از جهان فروبست و پس از برگزاری مراسم تدفینی باشکوه، به خاک سپرده شد. او تراژدی یونانی را وارد سطح جدیدی کرد و با طرح پرسش‌های بنیادین درباره پلیدی و عدالت، به جهانیان نشان داد که نمایشنامه یک ژانر ادبی معتبر با قدرت ماندگاری بالاست.

کتاب آیسخولوس اثر جمعی از نویسندگان نشر نی

۳. سوفوکل (Sophocles)

سوفوکل

  • سال تولد و درگذشت: ۴۹۶ (پیش از میلاد) – ۴۰۶ (پیش از میلاد)
  • آثار مهم: ادیپ شهریار، آنتیگونه

سوفوکل یکی از بزرگ‌ترین تراژدی‌نویسان آتن کلاسیک، در دهکده‌ای نزدیک آتن زاده شد. او از خانواده‌ای مرفه بود و در دوران زندگی‌اش به‌خاطر زیبایی ظاهری، مهارت در موسیقی و توانایی ورزشی زبانزد خاص و عام بود و به‌خاطر این موهبت‌ها، در ۱۶ سالگی، در نقش رهبر سرود مراسم پیروزی یونانیان در نبرد سالامیس برگزیده شد. او فعالیت‌های مدنی مثل مدیریت مالی و مشاوره‌ی نظامی نیز انجام می‌داد.

سوفوکل در سال ۴۶۸ پیش از میلاد، با شکست دادن آیسخولوس در مسابقه‌ی نمایشنامه‌نویسی دیونیسوس، اولین پیروزی خود را در این زمینه به دست آورد و دوران حرفه‌ای پُربار و موفقی را آغاز کرد. او حدود ۱۲۳ نمایشنامه نوشت و حدوداً ۲۴ بار در این رقابت‌ها برنده شد. نوآوری‌های او شامل افزودن بازیگر سوم به صحنه بود، که امکان نوشتن دیالوگ‌های پیچیده‌تر و گسترش درگیری‌های دراماتیک را فراهم کرد. همچنین او تعداد گروه همسرایان را از ۱۲ نفر به ۱۵ نفر افزایش داد و یک عنصر جدید به نام «نقاشی‌های صحنه» را به نمایشنامه اضافه کرد که در واقع یک تصویر در پس‌زمینه بود که هدفش ایجاد اتمسفر و حال‌وهوای مربوط به مکانی بود که صحنه قرار بود در آن اتفاق بیفتد.

تراژدی‌های سوفوکل روی شخصیت‌های قوی و مصمم تمرکز دارند که به‌خاطر خصایص اخلاقی‌شان – چه مثبت، چه منفی – به سرنوشت غم‌انگیزی دچار می‌شوند. خطا در اندیشه یا سوءتفاهم (مثل شایعات یا گزارش‌های فریب‌دهنده، خوش‌بینی بی‌پایه‌واساس، قضاوت شتاب‌زده، جنون و…) نقش پررنگی در نمایشنامه‌های او دارند. در آثار او، شخصیت اصلی با تصمیمی اشتباه مسیر نابودی خود و دیگران را فراهم می‌کند.

زبان سوفوکل بسیار انعطاف‌پذیر است و همیشه با مقتضیات صحنه تناسب دارد؛ گاهی زبان او شاعرانه و دراماتیک است و گاهی هم ساده و پیش‌پاافتاده. همچنین او به‌خاطر شخصیت‌های زن قوی نمایشنامه‌هایش، خصوصاً آنتیگونه و الکترا، مورد تحسین قرار گرفته است. ارسطو در رساله‌ی «فن شعر» بارها به «ادیپ شهریار» ارجاع داده است، چون در نظرش این نمایشنامه ساختاری بی‌نقص دارد. این تصور تا به امروز به قوت خود باقی است.

سوفوکل در آخرین سال‌های زندگی‌اش با نمایشنامه‌ی «ادیپ در کولونوس» (Oedipus at Colonus)، زادگاه خود آتن را ستود. او در سال ۴۰۶ پیش از میلاد درگذشت و اکنون عموماً به‌عنوان بزرگ‌ترین تراژدی‌نویس یونان باستان شناخته می‌شود.

کتاب آنتیگونه اثر سوفوکلس

۴. آریستوفانس (Aristophanes)

آریستوفانس

  • سال تولد و درگذشت: ۴۴۶ (پیش از میلاد) – ۳۸۶ (پیش از میلاد)
  • آثار مهم: لیسیستراتا، زنبورها

تا به اینجا دو تن از برجسته‌ترین تراژدی‌نویسان یونان باستان را معرفی کردیم. وقتش رسیده که به برجسته‌ترین کمدی‌نویس یونان باستان بپردازیم. آریستوفانس نماینده‌ی بی‌چون‌وچرای جریانی ادبی به نام کمدی قدیم (Old Comedy) بود. کمدی‌های قدیم به دلیل تخیل سرشار، طنز گزنده، نقد اجتماعی بی‌رحمانه و شوخی‌های جسورانه شناخته می‌شوند، ولی آثار آریستوفانس به اواخر عمر این جنبش ادبی تعلق دارند. او از آزادی بی‌بدیل در بیان دیدگاه‌های سیاسی و اجتماعی در دوران زندگی‌اش بهره برد و نمایشنامه‌هایش، به‌رغم ماهیت طنزآلودشان، حاوی پیام‌های جدی و انتقادی درباره جامعه‌ی آتن بودند. آخرین اثر باقی‌مانده از او، که در آن دیگر خبری از گروه کُر نیست، جزو معدود آثار کمدی میانه (Middle Comedy) است. پس از مرگ آریستوفانس، شاهد دوران کمدی نو (New Comedy) بودیم که آثار آن شامل هجوهای اجتماعی واقع‌گرایانه و با گزندگی به‌مراتب کمتر می‌شدند.

آنچه از زندگی آریستوفانس می‌دانیم، بیشتر ریشه در اشارات نمایشنامه‌های خودش دارد. او شهروند آتنی از طایفه‌ی پاندیونیس (Pandionis) بود، گرچه شایعاتی درباره‌ی غیرآتنی بودنش وجود داشت. فعالیت حرفه‌ای او با نمایشنامه‌ی «ضیافت‌کنندگان» (The Banqueeters) در سال ۴۲۷ پیش از میلاد آغاز شد، اثری که نظریات اخلاقی و آموزشی صاحب‌نظران معاصر را هجو می‌کرد. او در طول عمرش حدود ۴۰ نمایشنامه نوشت که بسیاری از آن‌ها به مسائل اجتماعی و سیاسی دوران جنگ پلوپونز می‌پرداختند. این جنگ طولانی میان آتن و اسپارتا موضوع مرکزی بسیاری از آثار او بود. آریستوفانس با نگاهی انتقادی، سیاستمداران جنگ‌طلب و حاکمان آتن را دستمایه‌ی طنز گزنده‌ی خود قرار داد.

ساختار نمایشنامه‌های آریستوفانس گاه ساده و شلخته به نظر می‌رسد، اما قدرت بی‌مانند او در نوشتن دیالوگ‌های ذکاوت‌مندانه، صحنه‌های خنده‌دار و به‌کارگیری طنز هوشمندانه، آثارش را جاودانه ساخته است. آثاری همچون «زنبورها» (The Wasps)، که هجویه‌ای بر روحیه‌ی ستیزه‌جو و پرخاش‌گر آتنی‌هاست و «لیسیستراتا»، که در آن زنان آتنی برای پایان دادن به جنگ اعتصاب جنسی می‌کنند، نمونه‌های برجسته‌ای از طنز انتقادی او هستند. این آثار، با وجود لحن طنزآمیز، مسائل عمیق انسانی و اجتماعی را مطرح می‌کنند و همچنان برای مخاطبان مدرن خواندنی‌اند.

کتاب پرندگان اثر آریستو فانیس

۵. گایوس والریوس کاتولوس (Gaius Valerius Catullus)

گایوس والریوس کاتولوس

  • سال تولد و درگذشت: ۸۴ (پیش از میلاد) – ۵۴ (پیش از میلاد)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

گایوس والریوس کاتولوس، که بیشتر با نام کاتولوس شناخته می‌شود، یکی از درخشان‌ترین شاعران روم باستان است که اشعار احساسی آمیخته به عشق و نفرت او در زمره‌ی بهترین نمونه‌های ادبیات غنایی این دوران قرار دارند.

هرچند زندگی‌نامه‌ای رسمی از او به‌جا نمانده، به‌لطف آثارش و منابع تاریخی دیگر اطلاعاتی ناچیز از زندگی او در دست داریم. او در ورونا (Verona) متولد شد و بیشتر زندگی کوتاه اما پرشور و پرحادثه‌اش را در روم گذراند. کاتولوس در روزگاری می‌زیست که چهره‌های برجسته‌ای مانند سیسرو، پومپی و ژولیوس سزار فضای سیاسی و فرهنگی روم را قبضه کرده بودند و او در اشعارش هر از گاهی به این افراد هم اشاره داشت. وی احتمالاً در ۳۰ سالگی درگذشت و به‌عنوان یکی از شاعران جوان اما تاثیرگذار رومی شناخته شد.

دو رویداد عاطفی مهم در زندگی کاتولوس رخ داده که مستقیماً در اشعارش مورد اشاره قرار گرفته‌اند: نخست، مرگ برادرش و دیگری، عشقی نافرجام به زنی متأهل که در شعرهایش از او با نام مستعار لسبیا (Lesbia) یاد می‌کند. افزون بر این، بخشی از اشعار کاتولوس به روابطی همجنس‌گرایانه با پسری به نام یوونتیوس (Juventius) اشاره دارد.

آثار کاتولوس شامل طیف متنوعی از اشعار است: از سروده‌هایی در وصف ازدواج گرفته تا داستان‌های عاشقانه با وزن عروضی هگزامتری و نیز شعرهای طنز و انتقادی. اما او شهرت خود را وامدار مجموعه ۲۵ شعر عاشقانه‌ای است که در وصف لسبیا سروده است. این اشعار، با بیانی صریح و احساسی، هم به شور و شوق عاشقی می‌پردازند، هم به سرخوردگی و ناامیدی ناشی از آن و همچنان جزو ماندگارترین آثار ادبیات کلاسیک به‌شمار می‌روند.

کاتولوس از شاعران یونانی، به‌ویژه سفو (Sappho)، الهام گرفته بود و آثارش از زبان ساده، ریتم روان و صداقتی بی‌پرده برخوردار بودند. او شاعری بود که شاعران دیگر از او الهام می‌گرفتند و در میان هم‌عصران خود جایگاهی ویژه داشت، نشان به این نشان که چهره‌های سرشناس زیادی (همچون اوید) به او ارجاع می‌دادند. البته همه‌ی اشعار کاتولوس از کیفیتی یکسان برخوردار نیستند. شاید برخی‌شان حوصله‌سربر به نظر برسند و برخی دیگر زمخت، ولی روراستی و خلوص احساسی اشعار او باعث شده که در تاریخ ادبیات غرب جزو بهترین نمونه‌ها از ادبیات غنایی به شمار بیایند.

۶. ویرجیل (Virgil)

ویرجیل

  • سال تولد و درگذشت: ۷۰ (پیش از میلاد) – ۱۹ (پیش از میلاد)
  • آثار مهم: ائنید، اکلوگ‌ها و جورجیک‌ها

ویرجیل، بزرگ‌ترین شاعر روم، بیشتر به خاطر حماسه‌ی ملی خود، «انئید» (The Aeneid) شناخته می‌شود. این اثر داستان افسانه‌ای تاسیس روم و مأموریت الهی آن برای متمدن کردن جهان را روایت می‌کند. ویرجیل از دید هم‌دوره‌ای‌های خود و رومیان نسل‌های بعدی، بزرگ‌ترین شاعر روم بود.

ویرجیل با نام کامل پوبلیوس ویرگیلیوس مارو، در خانواده‌ای روستایی به دنیا آمد. او تحصیلات خود را در کرمونا (Cremona)، میلان و سپس روم به پایان رساند و در جریان تحصیل خود به دانشی عمیق در زمینه‌ی ادبیات یونانی، رومی، فنون بلاغی و فلسفه دست پیدا کرد. دوران جوانی او مصادف شد با جنگ‌های داخلی و نابسامانی‌های سیاسی در شبه‌جزیره‌ی ایتالیا و این مسئله تاثیر عمیقی روی او گذاشت، طوری‌که در آثار خودش و هوراس، شاعر هم‌دوره‌اش، ترسی عمیق نسبت به جنگ داخلی موج می‌زند. ویرجیل به دلیل بنیه‌ی ضعیف و خجالتی بودن از فعالیت‌های نظامی و سیاسی کناره‌گیری کرد و زندگی خود را وقف شعر و مطالعات ادبی کرد. همچنین او تا آخر عمر مجرد ماند.

نخستین اثری که از ویرجیل به جا مانده، مجموعه‌ای از ۱۰ شعر شبانی (Pastoral) به نام «اکلوگ‌ها» (Eclogues) است که بین سال‌های ۴۲ تا ۳۷ پیش از میلاد سروده شدند. برخی از این اشعار با الهام از شاعر یونانی، تئوکریتوس (Theocritus)، جهانی آرمانی و روستایی را ترسیم می‌کنند. از جمله شعرهای معروف او، شعر چهارم «اکلوگ‌ها» است که با لحنی عرفانی تولد کودکی را پیش‌بینی می‌کند که عصر طلایی را به روم بازمی‌گرداند. بسیاری ادعا می‌کنند که این کودک اشاره به عیسی مسیح دارد.

اثر دوم ویرجیل، «جورجیک‌ها»، بین سال‌های ۳۷ تا ۳۰ پیش از میلاد نوشته شد و دعوتی به بازسازی زندگی کشاورزی در ایتالیا بود. «جورجیک‌ها» در سال‌های آخر جنگ‌های داخلی روم نوشته شد و انگیزه‌ی پشت نوشته شدن آن این بود که در جریان این جنگ، به دلیل فراخوانده شدن کشاورزان به میدان، زمین‌های کشاورزی خراب شدند و به سکونت‌گاه‌های روم در خارج از شهر آسیبی جبران‌ناپذیر وارد شد.

پس از پیروزی اکتاویان (آگوستوس) در جنگ آکتیوم (Actium)، ویرجیل شروع به نوشتن «انئید» کرد. این حماسه که داستان سفر آئنیاس، شاهزاده تروایی، و بنیان‌گذار روم را روایت می‌کند، از لحاظ ساختار و مضمون به آثار هومر شباهت دارد، اما با بینشی جدید، شخصیت آئنیاس را به نماد ارزش‌های رومی تبدیل کرده است و شاید بتوان گفت بزرگ‌ترین فرقش با آثار هومر، میهن‌پرستانه‌تر بودنش است. این اثر هم در مقیاسی عمومی و هم در مقیاسی خصوصی، زندگی انسان را اکتشاف می‌کند. یکی از به‌یادماندنی‌ترین شخصیت‌های آن، دیدو (Dido)، ملکه‌ی کارتاژ است که با تراژدی عشق نافرجام خود به آنئیاس، عمق احساسی اثر را افزایش می‌دهد.

ویرجیل ۱۱ سال روی انئید کار کرد و پیش از بازبینی نهایی آن در ۱۹ پیش از میلاد درگذشت. او پیش از مرگ وصیت کرد اثرش را نابود کنند، اما آگوستوس، امپراتور وقت روم، مانع از این کار شد و بدین ترتیب، جاودانه شدن نام او در تاریخ را تضمین کرد.

کتاب انه اید اثر ویرژیل

۷. امرؤ القیس

امرؤ القیس

  • سال تولد و درگذشت: حوالی ۵۰۰ میلادی
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

امرؤ القیس، شاعر سرشناس عرب در دوران پیش از ظهور اسلام، جزو بزرگ‌ترین شاعران عرب شناخته می‌شود و محمد، پیامبر اسلام، علی‌بن‌ابی‌طالب و شاعران مکتب بصره همه از او نام برده‌اند. او سراینده‌ی یکی از ۷ قصیده‌ای است که در مجموعه‌ی مشهور «المُعَلَقات»، مجموعه‌ای حاوی برترین اشعار شاعران عرب پیش از ظهور اسلام، آورده شده است.

در مورد اصل و نسب او اطلاعاتی دقیق موجود نیست، اما بیشتر روایت‌ها او را کوچک‌ترین پسر حجر، آخرین پادشاه قبیله‌ی کنده معرفی می‌کنند. امرؤ القیس به دلیل سرودن اشعار عاشقانه و اروتیک، دو بار از دربار پدرش اخراج و پس از آن خانه‌به‌دوش شد. پس از این‌که قبیله‌ی بنی‌اسد پدرش را کشتند، او در صدد انتقام برآمد. اگرچه توانست بنی‌اسد را شکست دهد، اما برای بازپس‌گیری پادشاهی خود به کمک بیشتری نیاز داشت. او با حمایت الحارث، شاه غسانیان (سلسله‌ای در شمال غربی عربستان که تحت سلطه‌ی روم شرقی بود)، به امپراتور روم شرقی، ژوستینین اول، معرفی شد. ژوستینین قول حمایت نظامی به او داد، اما براساس افسانه‌ها، هنگام بازگشت به عربستان، امپراتور به او ردا‌یی مسموم داد که باعث مرگش در انقره (آنکارای امروزی) شد.

امرؤ القیس نه تنها بزرگ‌ترین شاعر «المعلقات» شناخته می‌شود، بلکه گفته می‌شود که قالب قصیده‌ی کلاسیک را او ابداع و بسیاری از بن‌مایه‌های تکرارشونده‌ی آن را پایه‌گذاری کرده است، مانند گریستن بر خرابه‌های خیمه‌های قدیمی.

اشعار او در «المعلقات» شامل صحنه‌های شکار و روایت‌های عاشقانه‌ی بی‌پرده است که از پیشگامان انواع شعر شکار و عشق در ادبیات عرب به شمار می‌روند. در قرون وسطی، پژوهش‌گران ادبیات عرب حداقل سه دیوان از اشعار او گردآوری کرده‌اند که شامل حدود ۶۸ قصیده است. با این حال، نمی‌توان مطمئن بود که آیا سراینده‌ی این اشعار خود امرؤالقیس است یا نه.

۸. دو فو (Du Fu)

دو فو

  • سال تولد و درگذشت: ۷۱۲ (میلادی) – ۷۷۰ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

دو فو، که از سوی بسیاری از منتقدان ادبی بزرگ‌ترین شاعر چینی تمام دوران شناخته می‌شود، تنها با شاعر هم‌دوره‌اش لی بای (Li Bai) در این زمینه رقابت دارد.

او در خانواده‌ای دانشور به دنیا آمد و آموزش کنفوسیوسی سنتی دریافت کرد، اما در آزمون امپراتوری در سال ۷۳۵ ناکام ماند. این شکست موجب شد که جوانی‌اش را به سفر کردن بگذراند. در این دوران، دو فو در مقام شاعر آوازه کسب کرد و با شاعران بزرگی از جمله لی بای آشنا گردید. پس از مدتی کوتاه گرایش به دائوئیسم، دو فو دوباره به کنفوسیوسیسم دوران جوانی‌اش بازگشت و دیگر هیچ‌گاه با لی بای ملاقات نکرد.

در دهه‌ی ۷۴۰، دو فو به‌عنوان عضوی از گروه افسرهای عالی‌رتبه به شهرت رسید، ولی خودش فاقد موقعیت رسمی و ثروت بود. او تلاش کرد با سرودن اشعاری در مدح مقامات عالی‌رتبه‌ی چین، خود را نزد دربار عزیز کند و در نتیجه، موفق شد در دربار به مقامی تشریفاتی دست پیدا کند. او در سال ۷۵۵، در خلال شورش آن لوشان (An Lushan)، رنج‌های بسیاری را تجربه کرد، اما توانست جان سالم به در ببرد و به دربار تبعیدشده پیوست. در آنجا، او پس از مدتی از مقام خود برکنار شد و دوباره دوره‌هایی از فقر و آوارگی را تجربه کرد و در سال‌های پایانی زندگی‌اش به سفرهای بی‌هدف به سمت جنوب مشغول شد. براساس روایت‌های افسانه‌ای، او در سال ۷۷۰ در یک قایق روی رود شیانگ، بر اثر پرخوری و نوشیدن زیاد جان سپرد.

شعرهای اولیه دو فو به توصیف زیبایی طبیعت و اندوه از گذر زمان می‌پرداختند. اما به مرور، او به انتقاد از جنگ و بی‌عدالتی پرداخت. مثلاً شعر «تصنیف چرخ‌های جنگی» (Bingqu Xing) در نکوهش سربازی اجباری سروده شده است. در دوران بحران ۷۵۵ تا ۷۵۹، در اشعارش حس همدردی عمیق نسبت به انسانیتی که در جنگی بی‌هدف گرفتار شده، موج می‌زند.

شهرت دو فو در تاریخ ادبیات چین بر کلاسیک‌گرایی بی‌نظیر او استوار است. او به تمام سبک‌های شعر روزگار خود تسلط داشت، اما اوج تسلطش در سبک لوشی (Lushi) یا «نظم قانون‌مند» قابل‌مشاهده بود، سبکی که آن را به کمال رساند. زبان فشرده و پرمعنای دو فو، در کنار آشنایی عمیقش با سنت ادبی چین، جایگاه او را به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین شاعران این کشور تثبیت کرده است.

۹. المُتَنَبی

المُتَنَبی

  • سال تولد و درگذشت: ۹۱۵ (میلادی) – ۹۶۵ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

المتنبی که از سوی بسیاری به‌عنوان بزرگ‌ترین شاعر زبان عربی شناخته می‌شود، بیشتر به خاطر مدح‌های خود مشهور است که با زبانی پرآرایه، متکلف و سرشار از استعاره‌های غیرمعمول سروده شده‌اند و تأثیری عمیق بر ادبیات عرب بر جای گذاشتند.

او فرزند یک سقّا بود که ادعا داشت اصل و نسبی کهن و اشرافی دارد که ریشه‌ی آن به جنوب عربستان برمی‌گردد. المتنبی به دلیل برخورداری از استعداد در شعرگویی اجازه‌ی تحصیل دریافت کرد. در سال ۹۲۴، پس از حمله‌ی قرامطه (پیروان شیعه‌ی اسماعیلی) به کوفه، به آن‌ها پیوست و در میان اعراب بادیه‌نشین زندگی کرد و زبان و فرهنگ آن‌ها را آموخت. او با ادعای پیامبری (که لقب المتنبی به معنای «مدعی پیامبری» از همین‌جا گرفته شده)، در سوریه شورشی به راه انداخت که در سال ۹۳۲ سرکوب شد و به خاطر آن به مدت دو سال زندانی گردید. پس از آزادی در سال ۹۳۵، او از ادعای خود دست کشید و شاعری سرگردان شد.

المتنبی مدایح خود را با پیروی از سنت شاعرانی چون ابوتَمام و بُحتُری سرود. یکی از برجسته‌ترین دوره‌های شعرگویی او در دربار سیف‌الدوله حمدانی در شمال سوریه بود، جایی که او شاهکارهایی در مدح سیف‌الدوله خلق کرد. از جمله این اشعار، ابیاتی است که پس از بهبودی سیف‌الدوله از بیماری سرود، مثلاً: «نور به خورشید بازگشته است؛ پیش از این خاموش بود / گویا نبودن آن در جسم، نوعی بیماری بود.»

در اواخر اقامت در دربار سیف‌الدوله، او قربانی دسیسه‌ها و حسادت‌های درباریان شد و در سال ۹۵۷ سوریه را ترک کرد و به مصر رفت، جایی که تحت حمایت ابوالمسک کافور، حاکم اتیوپیایی و غلام اخته‌شده‌ی آزادشده قرار گرفت. اما او با سرودن اشعاری هجوآمیز و تند و تیز علیه کافور، باعث آزردگی خاطرش شد و در حدود سال ۹۶۰ از مصر گریخت. پس از سفرهایی بیشتر، از جمله به بغداد و کوفه، در نهایت تحت حمایت عضدالدوله دیلمی برای مدتی در شیراز اقامت گزید. در سال ۹۶۵، هنگام بازگشت به عراق، نزدیک بغداد به دست راهزنان کشته شد.

در اشعار المتنبی نوعی غرور و تکبر خاص موج می‌زند و به‌رغم پیچیدگی‌های زبانی، با مهارت و هنرمندی بی‌نظیر سروده شده‌اند. او قصیده را به‌شکلی شخصی‌تر و آزادانه‌تر سرود و با ترکیب عناصر اشعار عراقی و سوری با عناصر کلاسیک، سبکی نئوکلاسیک خلق کرد که جایگاه ویژه‌ای در تاریخ ادبیات عرب به او داده است، طوری‌که بسیاری از ابیات او در زبان عربی به ضرب‌المثل تبدیل شده‌اند.

۱۰. فردوسی

فردوسی

  • سال تولد و درگذشت: ۹۳۵ (میلادی) – ۱۰۲۰ (میلادی)
  • آثار مهم: شاهنامه

ابوالقاسم فردوسی، شاعر بزرگ ایرانی، با شاهکار خود، «شاهنامه»، حماسه‌سرایی در ایران و زبان فارسی را به بالاترین درجه‌ی خود رساند. او در پاژ، روستایی نزدیک طوس متولد شد. اطلاعات اندکی از زندگی او در دست است و بیشتر جزئیات از روایت‌های نظامی عروضی در قرن ۱۲ میلادی به‌دست آمده است که در سال ۱۱۱۶ یا ۱۱۱۷ به آرامگاه فردوسی سفر کرد و کمتر از یک قرن پس از مرگ او، روایت‌های محلی درباره‌ی فردوسی را جمع‌آوری کرد.

فردوسی، که مالک زمین و دهقان بود، برای تهیه‌ی جهیزیه دخترش سرودن شاهنامه را آغاز کرد. این اثر بزرگ، شامل نزدیک به ۶۰ هزار بیت می‌شود، بر اساس دست‌نوشته‌ای منثور به همین نام نوشته شد که خود ترجمه‌ای از خوَدای‌نامگ (به معنای شاهنامه) به زبان پهلوی بود. فردوسی همچنین هزار بیت از اشعار دقیقی، شاعر سامانی را که درباره‌ی ظهور زرتشت سروده بود، در اثر خود گنجاند. او شاهنامه را در سال ۱۰۱۰ میلادی به پایان رساند و آن را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد. در آن زمان خراسان تحت سلطه‌ی سلطان محمود بود.

رابطه‌ی میان فردوسی و سلطان محمود آمیخته به افسانه‌های بسیار است. گفته می‌شود فردوسی به غزنی رفت و با کمک وزیر دربار، احمد میمندی، شاهنامه را به سلطان عرضه کرد. اما سلطان تحت تاثیر بدخواهان و دشمنان میمندی، تنها ۲۰ هزار درهم به فردوسی پرداخت کرد؛ مبلغی که در نظر او توهین‌آمیز بود. فردوسی در اعتراض، به حمام رفت و این پول را بین کارکنان حمام تقسیم کرد و به‌سرعت از خشم سلطان گریخت. او مدتی در هرات و سپس در مازندران تحت حمایت شهریار، یکی از نوادگان ساسانیان، زندگی کرد. در این دوران، فردوسی هجوی تند علیه سلطان محمود سرود، اما شهریار او را ترغیب کرد که پیش‌گفتار شاهنامه را تغییر ندهد و این هجو را از متن حذف کرد. با این حال، این هجو تا به امروز باقی مانده است.

فردوسی بیش از ۸۰ سال زیست. طبق روایت‌ها، سلطان محمود در اواخر عمر شاعر قصد داشت بی‌مهری خود را جبران کند و هدیه‌ای گران‌بها، به قیمت ۶۰ هزار دینار، برای او فرستاد، اما این هدیه پس از درگذشت فردوسی به طوس رسید و باعث شد او با دلی شکسته از دنیا برود.

ایرانیان فردوسی را بزرگ‌ترین شاعر ملی خود می‌دانند. شاهنامه که به زبان پارسی سره سروده شده و واژه‌های غیرفارسی در آن به‌ندرت یافت می‌شود، نزدیک به هزار سال است که همچنان خوانده و شنیده می‌شود. این اثر برای ایرانیان یادآور شکوه و بزرگی تاریخ ملی آن‌هاست که برای همیشه در قالب شعری حماسی و پرشکوه ماندگار شده است.

کتاب شاهنامه فردوسی اثر حکیم ابوالقاسم فردوسی

۱۱. موراساکی شیکیبو (Murasaki Shikibu)

موراساکی شیکیبو

  • سال تولد و درگذشت: ۹۷۸ (میلادی) – ۱۰۱۴ (میلادی)
  • آثار مهم: حکایت گنجی

موراساکی شیکیبو نامی است که به یکی از بانوان دربار ژاپن اعطا شده که «حکایت گنجی» (Genji Monotagari یا Tale of Genji)  را نوشته، اثری که بزرگ‌ترین اثر ادبی ژاپن و قدیمی‌ترین رمان کامل جهان شناخته می‌شود. نام واقعی او مشخص نیست و گمان می‌رود لقب موراساکی از نام قهرمان زن این داستان گرفته شده باشد. مهم‌ترین منبع اطلاعاتی که درباره‌ی زندگی او در اختیار داریم، خاطراتی است که خودش بین سال‌های ۱۰۰۷ تا ۱۰۱۰ نگاشته و در آن‌ها تصویری جذاب از زندگی در دربار امپراتور جوتو مون‌این (Joto Mon’in) ارائه داده است.

برخی منتقدان معتقدند که موراساکی شیکیبو «حکایت گنجی» را بین سال‌های ۱۰۰۱ (سال درگذشت همسرش، فوجیوارا نوبوتاکا) و ۱۰۰۵، سالی که به خدمت دربار درآمد، نوشته است. اما به احتمال زیاد نگارش این اثر طولانی و پیچیده بیش از این به طول انجامیده و حدود سال ۱۰۱۰ به پایان رسیده است.

«حکایت گنجی» تصویری از جامعه‌ای منحصر به فرد از اشراف‌زادگان بسیار متمدن و هنردوست را به تصویر می‌کشد، جامعه‌ای که در آن شعر، موسیقی، خوشنویسی و آداب معاشرت جایگاه مهمی داشتند. بخش عمده‌ای از داستان به روابط عاشقانه‌ی شاهزاده گنجی و زنان مختلف زندگی‌اش اختصاص دارد که هر یک با ظرافتی بی‌نظیر توصیف شده‌اند. این رمان چندان حادثه‌محور نیست و به‌اصطلاح در آن اتفاق خاصی نمی‌افتد، اما سرشار از احساسات انسانی و توجه به زیبایی‌های طبیعت است. با پیشروی داستان، لحن آن تاریک‌تر می‌شود که شاید بازتاب باورهای بودایی موراساکی شیکیبو در خصوص پوچی دنیا باشد. با این حال، برخی اعتقاد دارند که ۱۴ فصل آخر کتاب را نویسنده‌ی دیگری نوشته است.

ترجمه‌ی انگلیسی آرتور ویلی (Arthur Waley) از «حکایت گنجی» – انتشاریافته در سال ۱۹۳۵ – یکی از آثار کلاسیک ادبیات ترجمه‌ای به زبان انگلیسی شناخته می‌شود. دفترچه خاطرات موراساکی شیکیبو نیز در کتاب «خاطرات بانوان دربار ژاپن قدیم» با ترجمه‌ی آنی شپلی اوموری (Annie Shapely Omori) و کوچی دوی (Kochi Doi) گنجانده شده است. این کتاب نیز در سال ۱۹۳۵ منتشر شد.

۱۲. مولَوی

مولَوی

  • سال تولد و درگذشت: ۱۲۰۷ (میلادی) – ۱۲۷۳ (میلادی)
  • آثار مهم: مثنوی معنوی، دیوان شمس

مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (در غرب، معروف به رومی یا Rumi) شاعر، عارف و اندیشمند بزرگ فارسی‌زبان، یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های عرفان و ادب جهان شناخته می‌شود. آثار او، به‌ویژه «مثنوی معنوی» و «دیوان شمس تبریزی»، هم از لحاظ بلاغی و زبانی جزو بهترین آثار ادبیات فارسی‌اند، هم به‌عنوان گنجینه‌ای از آموزه‌های معنوی، قرن‌هاست که الهام‌بخش جهانیان بوده‌اند. پس از درگذشت او، شاگردانش – به سرکردگی پسر و نوه‌اش – طریقت مولویه را بنیان نهادند که یکی از مهم‌ترین زیرشاخه‌های تصوف است. پیروان این طریقت ( و به‌طور کلی تصوف) رقصی معروف به نام «سماع» دارند که در آن در راستای رسیدن به خلسه و فرو رفتن در حس‌وحالی معنوی، دایره‌وار دور خود می‌چرخند و برای همین تصویری که از مولوی و پیروانش در ذهن غربیان ثبت شده، درویش‌هایی چرخنده است.

مولانا در بلخ (واقع در افغانستان کنونی) متولد شد. پدرش، بهاءالدین ولد، یکی از عالمان و عارفان برجسته‌ی زمان خود بود. خانواده‌ی او به‌دلیل اختلاف با حاکمان محلی یا شاید هم تهدید حمله‌ی مغولان، حدود سال ۱۲۱۸ میلادی از بلخ کوچ کردند. در نیشابور، مولانا با شیخ عطار نیشابوری، شاعر و عارف مشهور، دیدار کرد. خانواده‌ی جلال‌الدین پس از زیارت از مکه و  سفر به دیگر مناطق خاورمیانه، در آناتولی (روم) ساکن شدند که در آن زمان تحت سلطه‌ی سلجوقیان ترک قرار داشت و در رونق به سر می‌برد. سرانجام، آن‌ها در قونیه مستقر شدند، جایی که بهاءالدین به تدریس علوم دینی پرداخت.

پس از درگذشت بهاءالدین در ۱۲۳۱ میلادی، مولانا راه پدر را ادامه داد و به تدریس علوم دینی مشغول شد. در این دوران، مولانا تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق تِرمِذی، یکی از شاگردان پدرش، هرچه عمیق‌تر با مفاهیم عرفانی آشنا شد. او سفرهایی به سوریه و دیگر مناطق داشت و برخی منابع احتمال می‌دهند که در این سفرها با ابن عربی، فیلسوف بزرگ اسلامی، ملاقات کرده باشد.

در سال ۱۲۴۴ اتفاقی رخ داد که زندگی مولوی را دگرگون کرد: او در خیابان‌های قونیه شمس تبریزی، درویش سرگردان را ملاقات کرد (البته برخی منابع احتمال می‌دهند این دیدار برای نخستین بار در سوریه رخ داده باشد). شمس تبریزی، با جذبه‌ی فوق‌العاده و بینش معنوی خود، مولانا را دگرگون کرد و او را از یک معلم دینی به یک عارف الهی تبدیل ساخت. رابطه‌ی نزدیک میان آن‌ها موجب شد مولانا از تدریس فاصله بگیرد، خانواده‌ی خود را نادیده بگیرد و بیشتر وقت خود را با شمس بگذراند. این وابستگی شدید، مخالفت و حسادت اطرافیان، به‌ویژه خانواده‌ی مولانا را برانگیخت. شمس برای مدتی قونیه را ترک کرد، اما با تلاش سلطان ولد، پسر مولانا، به قونیه بازگشت. با این حال، در سال ۱۲۴۷ شمس برای همیشه ناپدید شد. در قرن بیستم کاشف به عمل آمد که شمس با آگاهی پسران مولانا به قتل رسید و در نزدیکی چاهی در قونیه – که تا به امروز وجود دارد – دفن شد.

این تجربه مولانا را عمیقاً متحول کرد و برای انتقال حس عشق، دلتنگی و فقدانی که تجربه کرده بود، به شعر گفتن روی آورد. غزلیات و رباعیات او، که بسیاری از آن‌ها در «دیوان شمس تبریزی» گردآوری شده‌اند، عشق را به‌عنوان نیروی الهی و جهان‌شمول می‌ستایند. مولانا اغلب نام شمس را به‌جای تخلص خود در پایان اشعار می‌آورد، انگار که شمس بخشی از وجود او شده بود.

پس از شمس، مولانا با افرادی مانند صلاح‌الدین زرکوب و حسام‌الدین چلبی روابط معنوی عمیقی برقرار کرد. تحت‌تاثیر حسام‌الدین، او سرودن «مثنوی معنوی» را آغاز کرد که شامل حدود ۲۶ هزار بیت شعر است. این اثر، که سرشار از داستان‌ها، تمثیلات و حکایات عرفانی است، یکی از بزرگ‌ترین آثار تعلیمی و عرفانی جهان به‌شمار می‌رود. «مثنوی معنوی» دربرگیرنده‌ی تمامی جنبه‌های تصوف در قرن سیزدهم است و عشق الهی را به زبانی شاعرانه و بی‌نظیر بیان می‌کند.

مولانا پس از به پایان رساندن «مثنوی معنوی» چند سال بیشتر زنده نماند. او در قونیه از احترام و اعتباری سرشار برخوردار بود و علاوه بر مسلمانان، راهبان مسیحی نیز به دیدارش می‌آمدند. پس از مرگ او در سال ۱۲۷۳ میلادی، پسرش سلطان ولد طریقت مولویه را سامان داد و آموزه‌های پدر را حفظ کرد. آرامگاه مولانا در قونیه، معروف به گنبد سبز یا موزه‌ی مولوی، امروزه یکی از مکان‌های زیارتی مهم جهان است و هر سال هزاران نفر از سراسر جهان به این مکان می‌آیند.

مولانا، با شعرهای خود، مفاهیم عمیقی چون عشق، معنویت و انسانیت را فراتر از محدودیت‌های مرزی و زبانی به جهانیان معرفی کرد. آثار او همچنان الهام‌بخش نسل‌های بی‌شمار در سراسر جهان است.

کتاب مثنوی معنوی اثر مولانا جلال الدین محمد بلخی انتشارات پیام عدالت

۱۳. دانته آلیگیری (Dante Alighieri)

دانته

  • سال تولد و درگذشت: ۱۲۶۵ (میلادی) – ۱۳۲۱ (میلادی)
  • آثار مهم: کمدی الهی، زندگانی نو

دانته آلیگیری شاعر، نویسنده، فیلسوف و اندیشمند سیاسی ایتالیایی، از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات جهان است. شاهکار او، «کمدی الهی» (La Divina Commedia یا The Divine Comedy) اثری حماسی و عرفانی است که سفر خیالی انسان از دوزخ به برزخ و نهایتاً بهشت را روایت و سرنوشت بشریت را از دیدگاه جهان‌بینی مسیحی و کاتولیک واکاوی می‌کند. دانته این اثر را به زبان ایتالیایی – گویش فلورانسی – نوشت، آن هم در زمانی که رسم بر این بود اندیشمندان اروپایی آثار خود را به زبان لاتین بنویسند. این تصمیم او آغازگر تحولی اساسی در ادبیات اروپا بود و باعث شد نویسندگان اروپایی به‌مرور از لاتین فاصله بگیرند و به زبان مادری خود بنویسند. همچنین «کمدی الهی» باعث شد گویش فلورانسی دانته در آینده به فرم استاندارد زبان ایتالیایی تبدیل شود.

دانته در فلورانس و در خانواده‌ای اشرافی به دنیا آمد. او یک بار در سن ۹ سالگی و بار دیگر در سن ۱۸ سالگی بئاتریس پورتیناری (Beatrice Portinari) را ملاقات کرد، زنی که بعدها الهام‌بخش اصلی خلق آثارش شد. در «زندگی نو» (La Vita Nuova)، او داستان عشق افلاطونی خود به بئاتریس را روایت کرد. «زندگی نو» اثری ادبی در سبک پروزیمِتروم (Prosimetrum) است که به‌نوعی ترکیبی از نثر و شعر است و به زبان لاتین نوشته شده بود. مرگ زودهنگام بئاتریس در سن ۲۵ سالگی، تأثیری عمیق بر دانته گذاشت و او را به سمت تفکرات معنوی سوق داد.

دانته در دنیای سیاست فلورانس نقش داشت. در دوران زندگی او، فلورانس صحنه‌ی درگیری دو جناح شده بود: یکی گوئلف‌ها (Guelfs) که طرفداران پاپ بودند و دیگری گیبلین‌ها (Ghibellines) که طرفدار امپراتوری مقدس روم بودند. دانته در جناح گوئلف‌ها فعالیت داشت.

در سال ۱۳۰۲، به‌دلیل اتهامات سیاسی ناشی از درگیری‌های درون‌حزبی، دانته و تعدادی از هم‌حزبی‌هایش به اعدام محکوم شدند. بدین ترتیب او راهی تبعیدی اجباری شد و هرگز به فلورانس بازنگشت. این دوران دشوار او را به نوشتن آثار فلسفی و معنوی مانند «مهمانی» (Il Convivio) و «درباره‌ی سلطنت» (De Monarchia) سوق داد.

دانته کار بر روی «کمدی الهی» را از سال ۱۳۰۸ آغاز کرد و تا زمان مرگ ادامه داد. این اثر شامل ۱۰۰ سروده (Canto) است که بین سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت تقسیم شده‌اند. سفر خیالی دانته، که با هدایت ویرجیل در دوزخ و برزح و بئاتریس در بهشت انجام می‌شود، نمادی از تکاپوی انسان برای درک مفاهیمی چون گناه، توبه و رستگاری است. این اثر ساختاری به‌شدت پیچیده دارد و در آن دانته بسیاری از اشخاص هم‌دوره‌ی خود را به باد انتقاد گرفت.

«کمدی الهی» با سرعتی زیاد به یکی از آثار کلاسیک ادبیات و سرچشمه‌ی الهام‌گیری برای بسیاری از نویسندگان و فیلسوف‌ها تبدیل شد، نشان به این نشان که جووانی بوکاچیو در سال ۱۳۷۳ یا ۷۴، حدود نیم‌قرن پس از مرگ دانته، «کمدی الهی» را در دانشگاه تدریس کرد و بدین ترتیب، دانته را به نخستین نویسنده‌ی معاصر تبدیل کرد که آثارش در کنار نویسندگان کلاسیک در دانشگاه تدریس می‌شدند.

دانته در سال ۱۳۲۱ در راونا (Ravenna) درگذشت و آرامگاهش امروز یکی از مکان‌های تاریخی مهم جهان است. «کمدی الهی» تا به امروز یکی از مهم‌ترین آثار ادبی با محور مسیحیت باقی مانده و بسیاری از تصویرهای کلیشه‌ای که در فرهنگ عامه درباره‌ی جهنم ثبت شده‌اند، ریشه در این شعر منحصربفرد دارند.

کتاب کمدی الهی اثر دانته آلیگیری - سه جلدی

۱۴. پترارک (Petrarch)

پترارک

  • سال تولد و درگذشت: ۱۳۰۴ (میلادی) – ۱۳۷۴ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

پترارک شاعر و انسان‌گرای ایتالیایی، یکی از بزرگ‌ترین اندیشمندان و شاعران دوره‌ی خود بود. در واقع آغاز رنسانس در ایتالیا به پترارک و دانته نسبت داده می‌شود. اشعار پترارک، به‌ویژه سروده‌هایش برای لاورا (Laura)، الهام‌بخش شکوفایی شعر غنایی در دوره‌ی رنسانس بود. پترارک، با نام اصلی فرانچسکو پترارکا، با اهمیت ویژه‌ای برای آثار کلاسیک قائل بود و بدین ترتیب پلی میان سنت‌های ادبی یونان و روم باستان و تفکرات مطرح در زمان خود ایجاد کرد. در واقع یکی از تصورات عمومی این است که کشف نامه‌های سیسرو از جانب پترارک پایه‌گذار رنسانس و انسان‌گرایی (Humanism) بود.

پترارک در خانواده‌ای اهل فلورانس به دنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی خود را در کارپنتراس (Carpentras) فرانسه آغاز کرد و به خواست پدرش در سال ۱۳۱۶ برای تحصیل در رشته حقوق به مون‌پلیه (Montpellier) در فرانسه رفت. سپس در سال ۱۳۲۰ در بولونیا به ادامه‌ی این رشته پرداخت، اما پس از مرگ پدرش در ۱۳۲۶، به آوینیون رفت و در منزل کاردینال جووانی کولونا (Giovanni Colonna)، اسقفی بانفوذ، مشغول به کار شد.

در ۶ آوریل ۱۳۲۷، پترارک در کلیسای سنت کلر واقع در آوینیون برای نخستین بار لاورا را ملاقات کرد. این عشق پاک و دست‌نیافتنی، الهام‌بخش سروده شدن اشعاری به زبان ایتالیایی شد که بعدها با نام «ایل کانزونیِره» (Il Canzoniere) شناخته شدند. این مجموعه شامل دو بخش است: اشعار زمان حیات لاورا و اشعار پس از مرگ لاورا. لاورا در ۶ آوریل ۱۳۴۸، در آن سال‌هایی که طاعون سیاه اروپا را به زانو درآورده بود و درست در سالگرد آشنایی شان، درگذشت. پترارک اشعار خود را به‌گونه‌ای سروده بود که علاوه بر عشق به لاورا، روایت‌گر رشد معنوی و روحانی خودش هم باشند.

در دهه‌ی ۱۳۳۰، شهرت پترارک به‌عنوان یک اندیشمند و شاعر افزایش یافت و در سال ۱۳۴۱ در تپه‌ی کاپیتولین، تاج شاعری بر سر او گذاشته شد. او با الهام‌گیری از آثار نویسندگان کلاسیک، از جمله ویرجیل و سیسرو، در مقابل فلسفه‌ی غالب ارسطویی در مدارس و دانشگاه‌های قرون وسطی قد علم کرد و بیان داشت که باید ارزش معنوی و روحانی آثار کلاسیک زنده شود. او در آثاری چون «نامه‌ها» (Epistolae metricae)، «پیروزی‌ها» (Trionfi) و «درباره‌ی نادانی خود و دیگران» (De sui ipsius et multorum ignorantia) به بررسی ارزش‌های اخلاقی، معنوی و انسانی پرداخت.

پترارک در سال‌های پایانی زندگی‌اش میان پادوآ و آرکوآ جابجا می‌شد. او همچنان در عرصه‌ی دیپلماسی فعال بود و تا آخرین لحظات عمرش به نوشتن ادامه داد. در سال ۱۳۷۰، با وجود این‌که به سکته‌ی مغزی دچار شد، همچنان به کار روی آثارش ادامه داد. در سال ۱۳۷۴، در حال مطالعه در دفتر کارش، در حالی‌که سرش روی کتابی حاوی نوشته‌های ویرجیل افتاده بود، درگذشت.

پترارک به‌نوعی پدر انسان‌گرایی بود. آثار او، با تلفیق عشق، فلسفه و ارزش‌های روم باستان، پایه‌گذار رنسانس و الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان و اندیشمندان آتی شد.

کتاب سروده های عاشقانه فرانچسکو پترارکا اثر فرانچسکو پترارکا

۱۵. جفری چاوسر (Geoffrey Chaucer)

جفری چاوسر

  • سال تولد و درگذشت: ۱۳۴۲ یا ۴۳ (میلادی) – ۱۴۰۰ (میلادی)
  • آثار مهم: حکایت‌های کنتربری، ترویلوس و کرسیدا

جفری چاوسر، بزرگ‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی پیش از شکسپیر، با شاهکار خود «حکایت‌های کنتربری» (The Canterbury Tales) یکی از برجسته‌ترین آثار منظوم انگلیسی را خلق کرد. در قرن چهاردهم، چاوسر در مقام فردی درباری، دیپلمات و کارمند دولتی نقشی مهم در امور دیوان‌سالارانه‌ی کشورش ایفا می‌کرد، اما این روزها به‌خاطر اشعارش شناخته می‌شود.

نام چاوسر برای اولین‌بار در سال ۱۳۵۷ میلادی در اسناد تاریخی، به‌عنوان یکی از کارکنان منزل کنتس اولستر دیده می‌شود. او در دهه‌ی ۱۳۶۰ در ارتش ادوارد سوم خدمت کرد و در محاصره‌ی ناموفق رنس (Reims) اسیر شد. در این دوران، او با اشراف‌زادگان و نخبگان سیاسی ارتباط برقرار کرد و آشنایانی که در این مسیر پیدا کرد، تأثیر زیادی روی کار ادبی و پیشرفت شغلی‌اش داشتند.

نخستین اثر مهم او، «کتاب دوشس» (Book of the Duchess)، در اواخر ۱۳۶۹ یا اوایل ۱۳۷۰ نوشته شد و مرثیه‌ای برای بلانش، دوشس لنکستر بود. این شعر هم مثل بسیاری از شعرهای آتی او در سبک وحی رویاگونه (Dream Vision) نوشته شد که یکی از ژانرهای ادبی پرطرفدار قرون وسطی بود.

دهه‌ی ۱۳۷۰ با مأموریت‌های دیپلماتیک متعدد چاوسر به فلاندر، فرانسه و ایتالیا همراه بود. در این دوران، او با آثار دانته، پترارک و بوکاچیو آشنا شد و این آشنایی تاثیر عمیقی روی کارهای آتی او داشت. «خانه‌ی شهرت» (The House of Fame)، برجسته‌ترین اثر او در این دوران است. اگرچه این اثر ناتمام است، اما نشان‌دهنده‌ی پیشرفت او در مهارت‌های شعرگویی بود. در دهه‌ی ۱۳۸۰، چاوسر با ناآرامی‌های سیاسی و شخصی از جمله شورش دهقانان (۱۳۸۱) و مرگ همسرش (۱۳۸۷)، روبرو شد. با وجود این مشکلات، او آثار برجسته‌ای مانند «پارلمان پرندگان» (The Parlement of Foules) و ترجمه‌ی «تسلای فلسفه» (The Constellation of Philosophy)، اثر بوئتیوس را تولید کرد. «پارلمان پرندگان» از این لحاظ حائز اهمیت است که ممکن است ریشه‌ی نسبت داده شدن روز ولنتاین به روز عشاق باشد، چون پژوهش‌گران، منبع دیگری قدیمی‌تر از این شعر پیدا نکرده‌اند که این روز را با عنوان روز عشاق یاد کرده باشد.

«ترویلوس و کرسیدا» (Troilus and Cressida)، اثری با بیش از ۸۰۰۰ مصراع شعر، یکی از بزرگ‌ترین آثار او به شمار می‌رود. این شعر داستانی عاشقانه در بستر جنگ تروا را با نگاهی روان‌شناسانه و عمیق روایت می‌کند. در این دوره، چاوسر «افسانه‌ی زنان نیک‌سرشت» (The Legend of Good Women) را نیز نوشت که برای نخستین بار علاقه‌ی او به ساختار «داستان درون داستان» را نشان داد.

بزرگ‌ترین دستاورد ادبی چاوسر در دهه‌ی آخر عمرش خلق شد: «حکایت‌های کنتربری». این اثر داستان حدوداً ۳۰ زائر را روایت می‌کند که در مهمان‌خانه‌ای در ساوت‌وارک (Southwark) گرد هم می‌آیند و در طی سفر به زیارت‌گاه توماس بکت در کنتربری، مسابقه‌ی داستان‌گویی برگزار می‌کنند. ساختار «داستان درون داستان» اثر به چاوسر اجازه داد تا شخصیت‌هایی از طبقات و مشاغل مختلف را معرفی و مجموعه‌ای از داستان‌های متنوع در ژانرهای مختلف را در قالب شعر و نثر روایت کند. «حکایت‌های کنتربری» با وجود ناتمام ماندن، اثری منسجم است که هم طنز و هم تراژدی شرایط انسانی را پوشش می‌دهد. همچنین «حکایت‌های کنتربری» یکی از ارزشمندترین منابع برای پژوهش درباره‌ی جزییات زندگی مردم در قرون وسطی است.

چاوسر در سال ۱۴۰۰ درگذشت و در کلیسای وست‌مینستر به خاک سپرده شد. او به‌لطف استعداد شعرگویی و تأثیرپذیری از ادبیات کلاسیک و معاصر، به زبان انگلیسی رنگ و بویی ادبی بخشید و همچون دانته، باعث شد گویش او، به انگلیسی استاندارد در آینده تبدیل شود.

کتاب حکایت های کنتربری اثر جفری چاسر نشر چشمه

۱۶. لوئیس دکاموئِس (Luís de Camões)

لوئیس دکاموئس

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۲۴ یا ۱۵۲۵ (میلادی) – ۱۵۸۰ (میلادی)
  • آثار مهم: لوسیادها

لوئیس د کاموئس، بزرگ‌ترین شاعر ملی پرتغال، با اثر جاودانه خود «لوسیادها» (Os Lusíadas) جایگاهی برجسته در ادبیات جهان به دست آورده است. این حماسه درباره‌ی سفر دریایی واسکو د گاما (Vasco de Gama)، اکتشاف‌گر پرتغالی است که نخستین اروپایی‌ای بود که از راه دریا به هندوستان رسید. دکاموئس با تبدیل کردن واسکو د گاما به قهرمانی حماسی، تاریخ و شجاعت ملت پرتغال را در برابر چالش‌های طبیعی و انسانی به تصویر کشیده است.

کاموئس در لیسبون و در دوران اوج استعمارگرایی پرتغال متولد شد. او از خانواده‌ی «اشراف‌زادگان قدیمی» بود که همچنان لقب اشراف‌زاده را یدک می‌کشیدند، ولی ثروت چندانی نداشتند. کاموئس ارتباط نزدیکی با بزرگان پرتغال و اسپانیا داشت. برخی می‌گویند او در دانشگاه کویمبرا (Coimbra) تحصیل کرده. مدرکی دال بر این مدعا وجود ندارد، ولی دانش عمیق او در ادبیات و فرهنگ کلاسیک نشان‌دهنده‌ی مطالعات گسترده‌اش است. او احتمالاً ۱۷ سال از زندگی خود را در هند گذراند و در سال ۱۵۷۰ به پرتغال بازگشت.

«لوسیادها» که در سال ۱۵۷۲ منتشر شد، از واژه‌ی «Lusiads» به معنای «پرتغالی‌ها» گرفته شده و به نام باستانی پرتغال، «لوسیتانیا» (Lusitania) اشاره دارد. این اثر در ۱۰ سروده (Canto) با وزن عروضی اتاوا ریما نوشته شده که روی هم ۱۱۰۲ بند درازا دارند. داستان در لحظه‌ای آغاز می‌شود که کشتی‌های واسکو دا گاما در اقیانوس هند در حرکت‌اند و خدایان المپ گرد هم می‌آیند تا سرنوشت این سفر را تعیین کنند. ونوس (الهه‌ی عشق) از پرتغالی‌ها حمایت می‌کند، در حالی که باکوس (خدای شراب) علیه آن‌ها توطئه می‌چیند. بله، این شعر حماسی خدایان یونان و روم باستان را در بستر دنیایی کاملاً مسیحی قرار می‌دهد. از ما نپرسید چطور چنین چیزی ممکن است!

در قسمتی از حماسه، واسکو د گاما و همراهانش چند روز مهمان ملینده (Melinde)، یکی از پادشاهان حاکم بر شرق آفریقا می‌شوند. بنا بر درخواست پادشاه، کاموئش داستان‌های تاریخی و اساطیری پرتغال را برای او (و متعاقباً، مای خواننده) بازگو می‌کند. بخش‌هایی که در ادامه فهرست شده‌اند، جزو به‌یادماندنی‌ترین بخش‌های توصیفی حماسه هستند:

  • قتل اینس د کاسترو (Inês de Castro)، زن پادشاه پدرو اول که در فرهنگ پرتغال به نماد مرگ برای عشق تبدیل شده
  • نبرد الجوباروتا (Aljubarrota)، نبرد بین پرتغال و کاستیل در سال ۱۳۸۵
  • توصیف آتش سنت المو ( Elmo’s Fire) که پدیده‌ای طبیعی و نادر است که به‌صورت تابش الکتریکی آبی یا بنفش‌رنگ در نوک اجسام بلند، مانند دکل کشتی‌ها یا برج‌ها، در شرایط طوفانی ظاهر می‌شود
  • داستان غولی به نام آداماستور (Adamastor) که یک شخصیت خیالی/اساطیری است که خود کاموئس آن را خلق کرده و به‌نوعی تجسم منطقه‌ای جغرافیایی به نام دماغه‌ی امید نیک (Cape of Good Hope) است و نماد خطرات دریا و نیروهای سهمگین طبیعت است که پرتغالی‌ها در عصر اکتشاف با آن‌ها روبرو شده و بر آن‌ها غلبه کردند

هنگام بازگشت دریانوردان به پرتغال، آن‌ها در جزیره‌ای که ونوس برایشان خلق کرده استراحت می‌کنند و نیمف‌ها (پریان دریایی)، بابت زحمت‌شان به آن‌ها پاداش می‌دهند.

«لوسیادها» تلفیقی از ارجاعات به ادبیات و اساطیر کلاسیک و بیان تجربیات دریانوردی است. کاموئس با نوشتن این اثر، قصد داشت پیامی هشدارآمیز به پادشاهان مسیحی دهد: این‌که اگر از درگیری‌های بیهوده دست برندارند و با هم متحد نشوند، در برابر خطر گسترش اسلام از سمت جنوب شرقی اروپا بی‌دفاع خواهند ماند. این شاهکار، با تسلط شگفت‌انگیز بر زبان پرتغالی و ریزه‌کاری‌های سبک حماسه، نام کاموئس را به‌عنوان یکی از بهترین نویسندگان جهان در تاریخ ثبت کرده است.

کاموئش علاوه بر نوشتن این حماسه، در زمینه‌ی شعر غنایی و نمایشنامه‌نویسی نیز فعالیت داشت. غزل‌ها، مرثیه‌ها و اشعار دیگر او که پس از مرگش منتشر شدند، نشان‌دهنده‌ی اوج قدرت شاعری او هستند. کاموئس یکی از چهره‌های ادبی اصلی برای پرتغال و برزیل است.

۱۷. میشل دو مونتنی (Michel de Montaigne)

میشل دو مونتنی

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۳۳ (میلادی) – ۱۵۹۲ (میلادی)
  • آثار مهم: تتبعات (Essais)

میشل دو مونتنی نویسنده و فیلسوف فرانسوی، شکلی جدید در ادبیات به نام «انشا» یا «جستارنویسی» را ابداع کرد و بدین ترتیب به یکی از بهترین نویسندگان جهان در عرصه‌‌ی آثار ادبی ناداستان تبدیل شد. مجموعه‌ی جستارنویسی‌های او – که با عنوان «Essais» یا «تتبعات» یا «مقالات» مشخص شده – یکی از صمیمی‌ترین و جذاب‌ترین خودنگاری‌های تاریخ است که در آن مونتنی با صداقتی بی‌نظیر به کاوش افکار و تجربیات خود می‌پردازد.

مونتنی در کودکی با روش آموزشی خاص پدرش مورد تعلیم قرار گرفت، بدین صورت که در کودکی فقط باید به زبان لاتین حرف می‌زد و لاتین را پیش از زبان مادری‌اش یعنی فرانسوی آموخت. او در کالج گویِن (Guyenne) و دانشگاه تولوز (Toulouse) به تحصیل حقوق پرداخت و وارد دستگاه قضایی فرانسه شد. او در ۲۴ سالگی با اتیِن دو لابوئسی (Étienne de La Boétie) آشنا شد، مردی که تأثیری عمیق بر زندگی او گذاشت. دوستی عمیق آن‌ها که بر مبنای شباهت اندیشه و احساسات استوار بود، تا زمان مرگ زودهنگام لابوئسی ادامه داشت. فقدان این دوست عزیز برای مونتنی اتفاقی تکان‌دهنده بود و احتمالاً او را به سمت نوشتن سوق داد.

در سال ۱۵۷۱، مونتنی از فعالیت‌های رسمی کناره‌گیری کرد و به قلعه‌ی خانوادگی‌شان بازگشت تا به مطالعه، تأمل و نوشتن بپردازد. کتابخانه‌ی او که در برجی گرد واقع و حاوی هزاران کتاب مختلف بود، به پناهگاه و محل نگارش آثار او تبدیل شد. او طی سال‌های ۱۵۷۱ تا ۱۵۸۰ دو جلد اول «تتبعات» را نوشت که شامل ۹۴ فصل با اندازه‌های مختلف است. این کتاب در سال ۱۵۸۰ در بوردو منتشر شد.

پس از این مونتنی راهی سفری ۱۵ ماهه شد و در طی آن از نقاط مختلف فرانسه، آلمان، سوئیس، اتریش و ایتالیا بازدید کرد. پس از بازگشت، به درخواست شاه هنری سوم، شهردار بوردو شد و تا سال ۱۵۸۵، دو دوره این سِمَت را حفظ کرد. در این دوران، مونتنی نقشی حیاتی در حفظ تعادل میان اکثریت کاتولیک و اقلیت پروتستان بوردو ایفا کرد. او همچنین در مواجهه با طاعون و چالش‌های سیاسی، مهارت‌های دیپلماتیک خود را به کار گرفت. مونتنی تا سال ۱۵۸۷ به ویرایش و تکمیل «تتبعات» ادامه داد و در این سال کار روی اثر به پایان رسید. او پنج سال بعد درگذشت.

مونتنی روزگار خود را پر از فساد، خشونت و ریاکاری می‌دید و انسان را موجودی ضعیف و ناقص می‌دانست. او در جستارنویسی‌های خود دیدگاهی شکاکانه ارائه می‌دهد و نه‌تنها ژانر انشانویسی را پایه‌گذاری کرد، بلکه با سبک نوشتاری آزاد و بی‌غل‌وغش خود، گریزهای متعدد و انتخاب واژگان زنده و ملموس، ادبیات را وارد مسیری جدید کرد.

کتاب مقالات اثر میشل دومونتنی انتشارات سولار

۱۸. میگل د سروانتس (Miguel de Cervantes)

میگل د سروانتس

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۴۷ (میلادی) – ۱۶۱۶ (میلادی)
  • آثار مهم: دون کیشوت، رمان‌های نمونه

میگل د سروانتس نویسنده، نمایشنامه‌نویس و شاعر اسپانیایی، برجسته‌ترین شخصیت ادبیات اسپانیایی‌زبان و خالق شاهکاری است که همه آن را می‌شناسند: «دون کیشوت». این رمان، که در دو بخش در سال‌های ۱۶۰۵ و ۱۶۱۵ منتشر شد، از مهم‌ترین آثار ادبی جهان به‌شمار می‌رود.

اطلاعات کمی درباره‌ی دوران کودکی و تحصیلات اولیه‌ی سروانتس وجود دارد. او احتمالاً تحصیلات رسمی دانشگاهی نداشت، اما علاقه‌مند به مطالعه بود. زندگی او پر از ماجراجویی و حادثه بود و از این لحاظ خودش هم از شخصیت‌های داستان‌های ماجراجویانه‌ای که می‌نوشت چیزی کم نداشت. در سال ۱۵۷۰ او به ارتش اسپانیا پیوست و در نبرد لپانتو (Lepanto) علیه عثمانی‌ها شرکت کرد. در این جنگ، سروانتس شجاعانه جنگید و از ناحیه‌ی سینه و دست چپ زخمی شد و دست چپش تا آخر عمر از کار افتاد. در بازگشت به اسپانیا در سال ۱۵۷۵، دزدان دریایی الجزایری کشتی‌ای را که او سوار آن بود دزدیدند و او پنج سال از عمر خود را در اسارت و بردگی در الجزایر گذراند، هرچند که به‌خاطر جایگاه اجتماعی متوسط به بالایش از بدترین عواقب بردگی و اسارت یعنی شکنجه، نقص عضو و مرگ قسر در رفت. با کمک خانواده و راهبانی که سربهای آزادی زندانیان مسیحی در مناطق مسلمان‌نشین را فراهم می‌کردند، او در سال ۱۵۸۰ آزاد شد.

پس از بازگشت به اسپانیا، سروانتس به نوشتن آثار مختلف پرداخت. اولین اثر داستانی او  «لا گالاتئا» (La Galatea) در سال ۱۵۸۵ منتشر شد، اما موفقیت چندانی کسب نکرد. او همچنین به نوشتن نمایشنامه روی آورد و برخی از آثارش در تئاترهای محلی اجرا شدند. با این حال، او نتوانست جایگاه قابل‌توجهی در عرصه‌ی نمایشنامه‌نویسی پیدا کند و برای تامین مخارج زندگی، ناچار شد کارهای اداری و مالی انجام دهد.

در سال ۱۶۰۵، سروانتس بخش اول «دون کیشوت» را منتشر کرد. این اثر هم هجوی بر رمان‌های سلحشورانه بود که در قرون وسطی بسیار پرطرفدار بودند، هم نقدی بر جامعه‌ی اسپانیای قرن هفدهم. داستان درباره شوالیه‌ای خیال‌پرداز و متوهم به نام دون کیشوت است که به همراه ملازم وفادارش، سانچو پانزا، ماجراهای طنزآمیز و در عین حال تأمل‌برانگیزی را تجربه می‌کند. «دون کیشوت» به‌سرعت در اروپا شهرت پیدا کرد و جایگاه سروانتس را به‌عنوان یکی از بهترین نویسندگان جهان تثبیت کرد. بخش دوم این اثر در سال ۱۶۱۵ منتشر شد و از نظر عمق شخصیت‌پردازی و گستردگی موضوعاتی که بهشان می‌پرداخت، موفق‌تر از بخش اول بود.

سروانتس در سال ۱۶۱۳ مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه خود به نام «رمان‌های نمونه» (Exemplary Novels) را منتشر کرد که برخی از آن‌ها مانند «گفتگوی سگ‌ها» (Colloquy of the Dogs) از آثار برجسته‌ی او به شمار می‌روند. در سال ۱۶۱۷ رمان «رنج‌های پرسیلِس و سیگِسموندا» (The Travails of Persiles and Sigismunda) از او – پس از مرگش – منتشر شد که آخرین اثر او بود و تلاش داشت تا ژانر رمان‌های عاشقانه‌ی حماسی یونانی را بازآفرینی کند.

سروانتس در سال‌های پایانی عمر خود همچنان فعالانه می‌نوشت. او در سال ۱۶۱۶ درگذشت و در صومعه‌ی ترینیترین‌ها در مادرید به خاک سپرده شد. با وجود مشکلات مالی و شکست‌های متعدد در زندگی، آثار او، به‌ویژه «دون کیشوت»، تأثیری جاودانه بر ادبیات جهان گذاشتند.

کتاب دن کیشوت اثر میگل د سروانتس نشر ثالث دو جلدی

۱۹. ادموند اسپنسر (Edmund Spenser)

ادموند اسپنسر

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۵۲ یا ۱۵۵۳ (میلادی) – ۱۵۹۹ (میلادی)
  • آثار مهم: ملکه‌ی پریان

ادموند اسپنسر شاعر بزرگ انگلیسی، خالق حماسه‌ی تمثیلی «ملکه‌ی پریان» (The Faerie Queene) است که یکی از برجسته‌ترین آثار ادبی زبان انگلیسی به‌شمار می‌رود. اسپنسر با ابداع سبک شعری خاص و پرداختن به موضوعات اخلاقی و معنوی، تأثیری عمیق بر ادبیات دوره‌ی رنسانس گذاشت. همچنین او این حماسه را عمداً به زبان و با املای انگلیسی قرون‌وسطایی نوشت (زبان آن بی‌شباهت به انگلیسی چاوسر نیست) تا به آن حال‌وهوایی قدیمی ببخشد. این تصمیم برای زمان او بسیار آوانگارد بود و نشان می‌داد مردم از همان موقع نسبت به قرون وسطی حس نوستالژی داشتند.

اطلاعات کمی از دوران کودکی و تحصیلات اسپنسر در دست است. او در سال ۱۵۶۹ وارد دانشگاه کمبریج شد و اولین اثر مهمش، «تقویم چوپانان» (The Shepheardes Calender) در سال ۱۵۷۹ یا ۱۵۸۰ منتشر شد. این مجموعه حاوی ۱۲ شعر کوتاه (اکلوگ) است که نام‌شان از نام ماه‌های سال برگرفته شده و در آن‌ها چوپانان ساده‌دل درباره‌ی زندگی، عشق و مسائل اجتماعی گفتگو می‌کنند. این اثر با استقبال گسترده‌ای روبرو شد و نقطه‌ی شروعی برای کارنامه‌ی ادبی ادموند اسپنسر بود.

در سال ۱۵۸۰، اسپنسر به‌عنوان منشی آرتور لرد گری (Arthur Lord Gray)، معاون جدید ایرلند، منصوب شد و او را در مأموریت‌های نظامی خطرناک همراهی کرد. بعدها، او به‌عنوان منشی فرماندار منطقه‌ی مونستر در ایرلند کار خود را آغاز کرد و در سال ۱۵۸۸ یا ۱۵۸۹ مالک یک زمین ۱۲۰۰ هکتاری در نزدیکی کورک (Cork) شد. در همین دوران بود که اسپنسر نگارش اثر بزرگش، «ملکه‌ی پریان» را آغاز کرد.

این اثر، که شامل شش کتاب است، با الهام از آثار اسطوره‌ای، رومنس‌ها و اشعار تمثیلی قرون وسطایی نوشته شده و سرزمین خیالی «فیری» (Faerie) و ملکه‌ی آن، گلوریانا (Gloriana)، را به تصویر می‌کشد که تمثیلی از ملکه الیزابت اول است. کاری که اسپنسر می‌خواست انجام دهد آنقدر منحصربفرد بود که برای اجرای آن، قالب شعری خود به نام «بند اسپنسری» (Spenserian Stanza) را ابداع کرد. به‌طور خلاصه و مفید، این شعر درباره‌ی چند شوالیه است که ماجراجویی‌هایشان، بهانه‌ای برای واکاوی فضیلت‌های مختلف است. هرچند به‌خاطر ماهیت تمثیلی شعر، جا برای تفسیر زیاد است.

سه کتاب اول «ملکه‌ی پریان» در سال ۱۵۹۰ در لندن منتشر شد و اسپنسر آن‌ها را به ملکه الیزابت تقدیم کرد. او در سال ۱۵۹۱ مستمری نسبتاً ناچیزی از ملکه دریافت کرد و به ایرلند بازگشت. در سال ۱۵۹۵ مجموعه غزل‌های عاشقانه «آمورتی» (Amoretti) را منتشر کرد که در ستایش عشقش به همسرش و ازدواج‌شان با یکدیگر سروده شده بود. سه کتاب بعدی «ملکه‌ی پریان» در سال ۱۵۹۶ منتشر شدند و در مقایسه با سه کتاب اول، لحن پیچیده‌تر و کنایه‌آمیزتری داشتند.

اسپنسر در سال ۱۵۹۹ درگذشت و با احترام در کلیسای وست‌مینستر دفن شد. او در ابتدا قصد داشت ۱۲ کتاب برای «ملکه‌ی پریان» بنویسد و مرگ نابهنگامش اجازه‌ی این کار را به او نداد، ولی «ملکه‌ی پریان» در حالت فعلی‌اش هم جزو یکی از طولانی‌ترین اشعار انگلیسی است.

۲۰. لوپه د وگا (Lope de Vega)

لوپه د وگا

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۶۲ (میلادی) – ۱۶۳۵ (میلادی)
  • آثار مهم: فوئنتئووخونا (Fuenteovejuna)، شوالیه‌ی اولمِدو (El caballero de Olmedo)

در ادبیات اسپانیا، دو نام از اهمیتی ویژه برخوردارند که از قضا با هم هم‌دوره‌اند: یکی سروانتس و دیگری لوپه د وگا، نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی دوران طلایی اسپانیا که به‌خاطر حجم خیره‌کننده‌ی کارهایی که تولید کرد، زبان‌زد خاص و عام بود. گفته می‌شود که او ۳۰۰۰ سانت (غزل)، سه رمان، چهار رمان کوتاه، ۹ شعر حماسی و حدود ۱۸۰۰ نمایشنامه نوشت که حدود ۵۰۰ تایشان باقی مانده‌اند.

لوپه د وگا از راه مطالعات گسترده اما پراکنده‌ی گلچین‌های ادبی اطلاعاتی درباره‌ی انسان‌گرایی به دست آورد. در سال ۱۵۸۳ در لشکرکشی اسپانیا به مجمع‌الجزایر آزور (Azores) شرکت کرد و در همین دوران به‌عنوان نمایشنامه‌نویس در مادرید شهرت یافت و از راه نمایشنامه‌هایش، که به آن‌ها «کمدیا» (درام‌های اجتماعی تراژیکمیک) می‌گفتند، امرار معاش می‌کرد.

در اوایل دهه‌ی ۱۶۰۰، لوپه در مقام همراه یا منشی تعدادی از اشراف مشغول به کار شد و نقش خود را به‌تناسب موقعیت تغییر می‌داد. در سال ۱۶۰۸ به‌عنوان عضو وابسته‌ی محکمه‌ی تفتیش عقاید و سپس دادستان دیوان حواریون منصوب شد. در این زمان، او شاعر مشهوری شده بود و با لقب «ققنوس رندگویان اسپانیایی» شناخته می‌شد.

پس از تجربه‌ی بحران مذهبی عمیق، لوپه در سال ۱۶۰۹ به نخستین محفل مذهبی از چندین محفلی که در طول عمرش به آن‌ها پیوست، وارد شد. از این زمان به بعد او تقریباً به‌طور انحصاری آثار مذهبی نوشت، هرچند همچنان به نوشتن نمایشنامه ادامه داد، چون امرار معاشش به این کار وابسته بود. در سال ۱۶۱۴ به مقام کشیشی رسید، اما چون همچنان در مقام منشی مشغول به کار بود، نتوانست در کلیسا به آن مقامی که مدنظر داشت دست پیدا کند. او درگیر یک سری روابط عاشقانه‌ی جنجالی نیز شد که هرچه بیشتر ثابت کرد مسیر زندگی او از الگوی خاصی پیروی نمی‌کند.

در سال ۱۶۲۷، لوپه د وگا حماسه‌ای منظوم درباره‌ی زندگی و اعدام ماری، ملکه‌ی اسکاتلند نوشت که به پاپ اوربان هشتم تقدیم کرد. این شعر برایش دکترای الهیات و صلیب محفل مالت را به ارمغان آورد. لوپه در سال‌های پایانی عمرش به‌شدت افسرده بود و مرگش در سال ۱۶۳۵ در مادرید باعث سوگواری ملی شد.

هویت وگا به‌عنوان یک نمایشنامه‌نویس با «کمدیا» گره خورده بود، اصطلاحی جامع برای سبک جدید نمایشنامه‌نویسی در دوران طلایی اسپانیا. او ادعا می‌کرد که در طول زندگی‌اش به‌طور متوسط روزانه ۲۰ ورق می‌نوشت و تقریباً در همه‌ی سبک‌هایی که در زمان خودش رایج بود، اثری تولید کرد. سروانتس او را «نابغه‌ی طبیعی» خواند.

نخستین نمایشنامه‌ی لوپه که از تاریخ انتشارش خبر داریم، به سال ۱۵۹۳ برمی‌گردد. تا اوایل قرن هفدهم، لوپه از راه نبوغ خلاقانه و ابتکار خود، برای سبک «کمدیا» فرمولی ایجاد کرد و آن را به اوج شکوه رساند. این درام‌ها عمدتاً اجتماعی بودند و با هنجارهای پذیرفته‌شده‌ی اجتماعی سر و کار داشتند، مثل احترام به پادشاه، به کلیسا و…

اگر بخواهیم یک ایراد از کار وگا بگیریم – که احتمالاً با توجه به حجم کارهایش قابل‌انتظار است – باید بگوییم که نمایشنامه‌های لوپه معمولاً از شتاب‌زدگی در نوشتن رنج می‌برند. معمولاً نمایشنامه‌های او شروع قدرتمندی دارند، ولی پرده‌ی آخر با حالتی سرهم‌بندی‌شده به پایان می‌رسد. با این حال، نمایشنامه‌های او به‌خوبی جوهره‌ی روزگار و کشورش را بازتاب می‌دهند.

آثار غیردراماتیک لوپه در نظم و نثر بین سال‌های ۱۷۷۶ تا ۱۷۷۹ در ۲۱ جلد منتشر شدند. او رمان‌های شبانی، روایت منظوم از اتفاقات تاریخی اخیر، زندگی‌نامه‌های منظوم قدیسان اسپانیایی، شعرهای حماسی و تقلیدهایی از آثار آریوستو (Ariosto) و سروانتس نوشت. شعرهای غنایی او، که شامل تصنیف‌ها، مرثیه‌ها، نامه‌ها و غزل‌ها می‌شود، تنوع زیادی دارند و محتوای آن‌ها بازتابی از زندگی پرفراز و نشیب و احساسی شاعر است.

۲۱. کریستوفر مارلو (Christopher Marlowe)

کریستوفر مارلو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۶۴ (میلادی) – ۱۵۹۳ (میلادی)
  • آثار مهم: دکتر فاستوس، تیمور لنگ

در انگلستان اواخر قرن ۱۶، نمایشنامه‌نویسی به‌شکلی بی‌سابقه رونق گرفت و انگلستان در این دوره تعداد زیادی نمایشنامه‌نویس درجه‌یک را به دنیا معرفی کرد. ویلیام شکسپیر معرف حضور همه هست، ولی یک نمایشنامه‌نویس دیگر هم‌دوره‌ی او بود که اگر در جوانی نمی‌مرد، شاید می‌توانست از لحاظ نبوغ و غنای زبانی با شکسپیر رقابت کند. این نمایشنامه‌نویس کریستوفر مارلو است.

مارلو در سال ۱۵۸۴ از دانشگاه کمبریج فارغ‌التحصیل شد. پس از سال ۱۵۸۷، او در لندن به نوشتن نمایشنامه برای تئاتر مشغول شد. در این دوره، رفتار جنجالی و گاهی خشونت‌آمیز او باعث شد چند بار به دردسر بیفتد. همچنین احتمال می‌رود که او به‌صورت مقطعی برای دربار ملکه الیزابت جاسوسی می‌کرد. مارلو به دلیل نظرات مذهبی غیرمتعارف‌اش – و خداناباوری احتمالی‌اش – بدنام شد. برخی از هم‌دوره‌هایش او را متهم به انکار خدا بودن مسیح کردند. شورای سلطنتی حکم دستگیری او را در می ۱۵۹۳ صادر کرد، اما او پیش از دستگیری، سر یک درگیری در یک مهمان‌خانه کشته شد.

دوران نمایشنامه‌نویسی مارلو تنها حدود شش سال طول کشید، اما در این مدت او دستاوردهای مهمی داشت. احتمالاً پیش از اتمام تحصیل، او نمایشنامه‌ی «تیمور لنگ» (Tamburlaine the Great) را نوشت که در دو بخش اجرا شد و باعث رواج استفاده از بلنک ورس (Blank Verse) به‌عنوان قالب اصلی نمایشنامه‌های الیزابتی و جاکوبی شد. مارلو همچنین ترجمه‌هایی از آثار اووید و لوکان از لاتین به انگلیسی انجام داد.

معروف‌ترین اثر مارلو، «دکتر فاستوس» است که داستان معروف مردی را روایت می‌کند که برای دستیابی به قدرت و دانش، روح خود را به شیطان می‌فروشد. «ادوارد دوم» (Edward II) و «قتل‌عام در پاریس» (The Massacre in Paris)، دو نمایشنامه‌ی دیگرش، موضوعات اجتماعی‌تری دارند. «یهودی مالت» (The Jew of Malta) با معرفی شخصیت باراباس، یهودی پلید، یکی از یهودستیزانه‌ترین آثار ادبی تاریخ به شمار می‌آید.

گروه تئاتر ادمیرالز من (Admiral’s Man) بیشتر نمایشنامه‌های مارلو را اجرا کردند و بازیگر برجسته و معروف آن گروه، ادوارد آلین (Edward Alleyn)، نقش‌های اصلی همه‌ی نمایشنامه‌ها را ایفا کرد. مارلو با خلق شخصیت‌های پیچیده، استفاده‌ی هنرمندانه از بلنک ورس و پرداختن به موضوعات جنجالی‌ای چون جاه‌طلبی و قدرت، نقشی بی‌بدیل در تکامل نمایشنامه‌ی انگلیسی ایفا و مسیر را برای شکسپیر و دیگر نویسندگان هم‌دوره‌ی خود هموار کرد.

کتاب دکتر فاستوس اثر کریستوفر مارلو نشر علمی فرهنگی

۲۲. ویلیام شکسپیر (William Shakespeare)

ویلیام شکسپیر

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۶۴ (میلادی) – ۱۶۱۶ (میلادی)
  • آثار مهم: هملت، مکبث، اتللو

ویلیام شکسپیر شاعر و نمایشنامه‌نویس انگلیسی، اغلب به‌عنوان شاعر ملی انگلستان و بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویس تمام دوران شناخته می‌شود. او جایگاهی بی‌همتا در ادبیات جهان دارد و آثارش، که در اواخر قرن شانزدهم و اوایل قرن هفدهم نوشته شده‌اند، امروزه در سراسر جهان بیش از هر زمان دیگری اجرا و خوانده می‌شوند. نمایشنامه‌نویس هم‌دوره‌ی او، بن جانسون (Ben Jonson)، درباره‌ی شکسپیر گفته بود: «او متعلق به یک عصر نیست، بلکه برای تمام دوران‌هاست». اکنون این پیش‌بینی به‌طور کامل محقق شده است.

این نویسنده‌ پرکار تاریخ، در شهر استراتفورد  آپان ایوِن (Stratford-upon-Avon) متولد شد و در ۲۶ آوریل ۱۵۶۴ غسل تعمید یافت. پدرش، جان شکسپیر، تاجر و از اعضای شورای شهر بود و مادرش، مری آردن، از خانواده‌ای اشرافی و وارث زمین بود. شکسپیر احتمالاً در مدرسه‌ی گرامر استراتفورد تحصیل کرد. در آنجا آموزش رایگان بود و مطالعه‌ی زبان لاتین، تاریخ‌نویسان کلاسیک، شاعران و اخلاق‌گرایان جزو دروس اصلی بودند. او به دانشگاه نرفت و در ۱۸ سالگی با آن هاتاوی (Anne Hathaway) ازدواج کرد. اولین فرزندشان، سوزانا، در سال ۱۵۸۳ به دنیا آمد و در سال ۱۵۸۵ آن‌ها صاحب یک دوقلوی پسر و دختر به نام‌های همنت و جودیت شدند. همنت در دوران کودکی درگذشت و داغ بزرگی روی دل پدر به جا گذاشت.

درباره‌ی نحوه‌ی آغاز فعالیت شکسپیر در دنیای تئاتر اطلاعات کمی در دست است. نخستین اشاره به او در دنیای ادبی لندن به سال ۱۵۹۲ بازمی‌گردد، زمانی که رابرت گرین، نمایشنامه‌نویس، در نوشته‌ای انتقادی، شکسپیر را مورد حمله قرار داد. این متن انتقادی نشان‌دهنده‌ی آن است که شکسپیر در آن زمان هنوز بین نمایشنامه‌نویسان از احترام و اعتبار کافی برخوردار نبود.

در حدود سال ۱۵۹۴، شکسپیر به عضویت گروه بازیگری لرد چمبرلین (Lord Chamberlain) درآمد که پس از تاج‌گذاری جیمز اول، به گروه مردان شاه (King’s Men) تغییر نام داد. این گروه تمام موهبت‌های ممکن را در اختیار داشت: هم بهترین بازیگر آن دوران، ریچارد بوربج (Richard Burbage) را در اختیار داشت، هم بهترین سالن تئاتر – گلوب (Globe) را در اختیار داشت، هم بهترین نمایشنامه‌نویس تاریخ و یکی از بهترین نویسندگان جهان، یعنی شخص شکسپیر. بنابراین جای تعجب ندارد که آن‌ها خیلی سریع پله‌های ترقی را طی کردند.

به‌طور کلی فعالیت ادبی شکسپیر را می‌توان به چهار دوره تقسیم کرد:

۱. دوره‌ی شاگردی و آزمون‌وخطا (۱۵۹۰ تا ۱۵۹۴)

در این دوره، شکسپیر مشغول نوشتن نمایشنامه‌های تاریخی و کمدی بود و فقط یک تراژدی نوشت («تیتوس آندرونیکوس» (Titus Andronicus). «هنری ششم» و «ریچارد سوم» و  «کمدی اشتباهات» (Comedy of Errors) جزو آثار برجسته‌ی او در این دوره بودند. در این دوره، شکسپیر نمایشنامه‌نویس قابل‌قبولی بود، ولی نمایش‌های معروف و تحسین‌شده‌ی او که جزو بهترین‌های تاریخ به شمار می‌آیند، همه پس از این دوره نوشته شدند و این مسئله نشان می‌دهد شکپسیر نویسنده‌ای رو به پیشرفت بود.

۲. دوره‌ی پختگی آثار (۱۵۹۵ تا ۱۶۰۰)

این دوره شکسپیر با نوشتن کمدی‌های رمانتیک مانند «رویای شب نیمه تابستان» (A Midsummer Night’s Dream) و «هرطور که مایلید» (As You Like It) و همچنین نمایشنامه‌های تاریخی پخته‌ای چون «هنری چهارم» و «هنری پنجم» پیشرفتی چشمگیر پیدا کرد. شکسپیر در کمدی‌هایش به بررسی پیچیدگی‌های عشق و روابط انسانی پرداخت و گاهی بین خیال و واقعیت تضادی دلنشین ایجاد می‌کرد. در نمایشنامه‌های تاریخی نیز او نگاه عمیق‌تری به درون‌مایه‌های سنگینی چون رهبری، اخلاق و پیامدهای جاه‌طلبی انسان انداخت. همچنین زبان نمایشنامه‌های شکسپیر در دوره‌ی پیشین کمی ساده بود، ولی در دوران پختگی، انگلیسی او به‌مرور غنی‌تر و پیچیده‌تر شد و در دوره‌ی بعد به اوج خود رسید.

۳. دوره‌ی تولید تراژدی‌های شاهکار و توجه به عمق روان‌شناختی شخصیت‌ها (۱۶۰۱ تا ۱۶۰۸)

در این دوره که اغلب به‌عنوان دوره‌ی تراژدی‌نویسی شکسپیر شناخته می‌شود، او برجسته‌ترین آثار خود را نوشت: «هملت»، «اتللو»، «شاه لیر» و «مکبث». در این تراژدی‌های بی‌نظیر، شکسپیر به تاریک‌ترین جنبه‌های ذات انسان پرداخت و مضامینی چون خیانت، جنون، مرگ، افسردگی و بحران وجودی را با چیره‌دستی مورد اکتشاف قرار داد. استفاده‌ی هنرمندانه او از مونولوگ‌های فلسفی و احساسی و خلق شخصیت‌هایی با روان پیچیده باعث شد که نمایشنامه‌های شکسپیر در این دوره به‌تنهایی جایگاه او را به‌عنوان یکی از بهترین نویسندگان جهان تضمین کند.

۴. دوره‌ی شکستن قواعد ژانری و بازنشستگی (۱۶۰۹ تا ۱۶۱۳)

در سال‌های پایانی فعالیت، شکسپیر به نگارش نمایشنامه‌های منحصربفردی همچون «طوفان» (The Tempest)، «حکایت زمستان» (The Winter’s Tale) و «سیمبلین» (Cymbeline) روی آورد. این آثار حول محور موضوعاتی چون رستگاری، بخشش و تجدید حیات می‌چرخند و دُز واقع‌گرایی در آن‌ها کمتر است. او در این نمایشنامه‌ها عناصر تراژدی و کمدی را با یکدیگر درآمیخت و همین مسئله باعث شد در یک ژانر جدید با نام نمایش‌های مشکلات (Problem Plays) طبقه‌بندی شوند. لحن مبهم این آثار بازتابی از تأملات عمیق شکسپیر درباره‌ی چرخه‌ی زندگی و هنر است، گویی او هنگام نوشتن‌شان در حال خداحافظی با دنیای تئاتر و بازنگری میراث ماندگار خود بوده است.

شکسپیر در زندگی خصوصی خود نقش پررنگی در اداره‌ی امور مالی‌اش داشت. او ملک‌هایی در لندن و استراتفورد خریداری کرد و به‌طور کلی از لحاظ مالی وضعیت مطلوبی داشت.  شکسپیر در ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ درگذشت. بر سنگ قبرش شعری – احتمالاً از زبان خودش – نوشته شده که در آن کسی را که استخوان‌هایش را جابجا کند، نفرین کرده است.

شکسپیر ۳۸ نمایشنامه، ۱۵۴ غزل و چندین شعر بلند تولید کرد. آثار او دربرگیرنده‌ی تمام احساسات ریز و درشت انسانی و تمام تلخی‌ها و شیرینی‌هایی هستند که انسان ممکن است در طول زندگی‌اش تجربه کند. از این لحاظ بین تمام نویسندگان دنیا او یکی از کامل‌ترین تجربه‌های انسان بودن را ارائه می‌کند، در حدی که منتقدی چون هارولد بلوم ادعا کرده درکی که از انسانیت به معنای مدرنش داریم، ریشه در آثار شکسپیر دارد.

کتاب آثار ویلیام شکسپیر اثر ابوالحسن تهامی نشر نگاه 7 جلدی

۲۳. جان دان (John Donne)

جان دان

  • سال تولد و درگذشت: ۱۵۷۲ (میلادی) – ۱۶۳۱ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار و سخنرانی‌های مذهبی

جان دان، شاعر برجسته‌ی مکتب متافیزیکی (Metaphysical Poetry) و مدیر کلیسای جامع سنت پل در لندن یکی از بزرگ‌ترین شاعران انگلیسی‌زبان است که در ستایش عشق شعر می‌گفت. آثار مذهبی، رسالات و خطابه‌های او نیز جزو بهترین نمونه‌های نثر قرن هفدهم هستند.

جان دان در دوازده‌سالگی وارد دانشگاه آکسفورد شد و سه سال در آنجا تحصیل کرد. پس از آن احتمالاً تحصیلات خود را در دانشگاه کمبریج ادامه داد، اما به دلیل کاتولیک بودن و ناتوانی در ادای سوگند وفاداری به ملکه الیزابت پروتستان، از هیچ‌کدام از دانشگاه‌ها مدرکی دریافت نکرد. پس از تحصیلات، دان احتمالاً به اسپانیا و ایتالیا سفر کرد و سپس به لندن بازگشت تا در رشته‌ی حقوق تحصیل کند. در سال ۱۵۹۶، او در چندین مأموریت نظامی به فرماندهی ارل اسکس (The Earl of Essex) و سر والتر رالی (Walter Raleigh) شرکت کرد.

پس از بازگشت به لندن در سال ۱۵۹۷، او با ان مور (Anne Moore)، یکی از اعضای خانواده‌ی صاحب‌کار جدیدش آشنا شد و پنهانی با او ازدواج کرد. این ازدواج باعث از دست رفتن تمامی فرصت‌های شغلی او شد و دان را در ۳۰سالگی درگیر فقر و مشکلات مالی کرد. او تا یک دهه از فقر رنج برد، اما در این دوره با جدیت به مطالعه و نوشتن مشغول شد و آثاری در حوزه‌های الهیات، قانون کلیسا، شعر عاشقانه، شعر مذهبی و مرثیه‌سرایی برای حامیان خود تولید کرد.

در سال ۱۶۱۴، دان به این باور رسید که ماموریتی مذهبی به دوش دارد و تصمیم گرفت به جرگه‌ی کشیش‌ها بپیوندد. او به فرمان شاه به مقام کشیش سلطنتی منصوب شد و مدرک دکترای الهیات را دریافت کرد. در سال ۱۶۱۷، همسرش پس از زایمان بچه‌ای مرده، خودش هم از دنیا رفت. این واقعه دان را عمیقاً افسرده کرد و باعث شد خود را کامل وقف رسالت مذهبی‌اش کند. در سال ۱۶۲۱، دان به‌عنوان رئیس کلیسای جامع سنت پل منصوب شد و خطابه‌هایش آنقدر نافذ و قدرتمند بودند که به‌عنوان یکی از بهترین واعظان زمان خود شناخته شد.

تقریباً هیچ‌یک از اشعار دان در زمان زندگی‌اش به‌طور عمومی منتشر نشدند و بیشتر در قالب نسخه‌های خطی بین گروه کوچکی از شعردوستان دست‌به‌دست می‌شدند. اشعار او بسیار خلاقانه و در مقایسه با اشعار شاعران قدیمی‌تر همچون فیلیپ سیدنی و ادموند اسپنسر بسیار متفاوت بودند. حتی دان در هجویات و مرثیه‌هایی که در ابتدا نوشت، آزمون‌وخطاهای جالبی با ژانرها، فرم‌ها و تصاویر از پیش تثبیت‌شده انجام داد.

یکی از ویژگی‌های برجسته اشعار دان استفاده‌ی او از استعاره‌های پیچیده و طولانی (به اصطلاح Conceit) است که در آن‌ها، اغلب با ارجاع به حوزه‌های متنوعی مانند کیمیاگری، نجوم، پزشکی و فلسفه، تصویری پیچیده، غیرمنتظره و شاعرانه می‌سازد. این استعاره‌ها عمق و ابهام خاصی به اشعار او می‌بخشند که گاهی حتی می‌تواند خنده‌دار هم بشود. مثلاً یکی از معروف‌ترین اشعار او «کک» (The Flea) نام دارد که در آن، شاعر از کَکی (منظور نوعی حشره است) که خون خودش و معشوقه‌ی مونثش را مکیده، به‌عنوان استعاره‌ای طولانی از رابطه‌یشان استفاده می‌کند. شاعر سعی می‌کند بانو را متقاعد کند که با او رابطه داشته باشد و این استدلال را مطرح می‌کند که چون خونشان درون بدن کک در حال ترکیب شدن با یکدیگر است و این اتفاقی گناه‌آلود نیست، در نتیجه رابطه‌ی جنسی‌شان با یکدیگر نیز گناه‌آلود نخواهد بود.

دان نوشتن نخستین آثار منثورش از جمله «تناقض‌ها و مسائل» (Paradoxes and Problems) را احتمالاً در دوران تحصیلش آغاز کرد. اثر «تأملاتی بر شرایط فعلی» (Devotions upon Emergent Occasions) که در سال ۱۶۲۳ نوشته شد، از مهم‌ترین آثار نثر او است. این کتاب که متشکل از ۲۳ بخش است، ارتباط میان ناخوشی جسمی و رنج روحی را بررسی می‌کند و شامل تأملات مشهوری مانند «هیچ انسانی یک جزیره نیست» می‌شود که همبستگی انسان‌ها در جامعه‌ی مسیحی را نشان می‌دهد.

خطابه‌های دان که شامل ۱۵۶ سخنرانی منتشرشده در سه جلد می‌شوند، نمونه‌هایی از نثر پرآب‌وتاب و قدرت بیان فوق‌العاده‌اش هستند. این خطابه‌ها بیشتر به اصول مسیحیت می‌پردازند تا مباحثات الهیاتی. لحن سنگین، افشاگری‌های شخصی، ریتم شاعرانه و استعاره‌های قوی از ویژگی‌های برجسته خطابه‌های او هستند.

۲۴. جان میلتون (John Milton)

جان میلتون

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۰۸ (میلادی) – ۱۶۷۴ (میلادی)
  • آثار مهم: بهشت گمشده، سامسون آگونیستس

جان میلتون، شاعر و رساله‌نویس انگلیسی، پس از شکسپیر بزرگ‌ترین نویسنده‌ی انگلستان به شمار می‌آید. او با سراییدن حماسه‌ی «بهشت گمشده» (Paradise Lost)، که بزرگ‌ترین شعر حماسی به زبان انگلیسی است، نام خود را در تاریخ ثبت کرد. این اثر در کنار «بهشت بازیافته» (Paradise Regained) و «سامسون آگونیستس» (Samson Agonistes) جزو مهم‌ترین آثار اوست.

میلتون در سال ۱۶۲۵ در کالج مسیح در کمبریج مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۶۲۹ مدرک کارشناسی و در سال ۱۶۳۲ مدرک کارشناسی ارشد دریافت کرد. او ابتدا قصد داشت کشیش شود، اما در نهایت این مسیر را دنبال نکرد. در دوران تحصیل، او شعرهایی به زبان لاتین، ایتالیایی و انگلیسی نوشت، از جمله «لالِگرو» (L’Allegro)، «ایل پنسروزو» (Il Penseroso)، «سرود صبح تولد مسیح» (On the Morning of Christ’s Nativity)، و شعر «درباره‌ی شکسپیر» (On Shakespeare). پس از پایان تحصیلات، او مشغول مطالعات شخصی شد و در این دوران آثار برجسته‌ای مانند نمایش «کوموس» (Comus) و مرثیه‌ی «لیسیداس» (Lycidas) را خلق کرد. سفرش به اروپا، به‌ویژه ایتالیا، تأثیر عمیقی بر او گذاشت و در طی آن با اندیشمندان بزرگی مانند گالیله دیدار کرد.

در بازگشت به انگلستان در سال ۱۶۳۹، میلتون به نوشتن نثر روی آورد و در مباحث سیاسی و مذهبی مشارکت کرد. او در «آریوپاگیتیکا» (Areopagitica) از آزادی مطبوعات دفاع کرد و با نوشتن رساله‌هایی خواستار اصلاحات اجتماعی و مذهبی شد. او همچنین با نوشتن رساله‌ی «جایگاه پادشاهان و قضات» (The Tenure of Kings and Magistrates) در سال ۱۶۴۹ خواستار حذف سلطنت مستبدانه شد و برای مدتی در جبهه‌ی جمهوری‌خواهان انگلیس فعالیت کرد. میلتون حوالی سال ۱۶۵۱ بینایی خود را از دست داد و از آن پس آثار خود را دیکته می‌کرد.

پس از بازگشت سلطنت، او به‌دلیل حمایت از نظام جمهوری دستگیر شد، اما به‌زودی آزاد شد. در این دوران، میلتون به شعرسرایی بازگشت. او در ابتدا می‌خواست حماسه‌ای درباره‌ی آرتور، پادشاه افسانه‌ای بریتانیا بنویسد، اما از این کار منصرف شد و تصمیم گرفت انرژی‌اش را صرف سرودن حماسه‌ای مذهبی کند. بدین ترتیب، شاهکار خود، «بهشت گمشده» را سرود که در سال ۱۶۶۷ در ده کتاب و سپس در سال ۱۶۷۴ در دوازده کتاب منتشر شد. این اثر با رویکرد حماسه‌های یونانی و رومی (و با ارجاع به آن‌ها)، داستان سقوط انسان از بهشت را روایت می‌کند و به‌خاطر تصویرسازی باجذبه و قابل‌همذات‌پنداری‌اش از شخصیت شیطان مشهور است، طوری‌که بعدها ویلیام بلیک در توصیف او گفت که جان میلتون [احتمالاً ناخواسته] در جبهه‌ی شیطان قرار دارد. در «بهشت بازیافته» مسیح بر شیطان وسوسه‌گر غلبه می‌کند و «سامسون آگونیستس» شعری حماسی درباره‌ی سامسون، قهرمان عهد عتیق است.

میلتون در اواخر عمر به نگارش آثار تاریخی و مذهبی پرداخت و برخی از آن‌ها پس از مرگش منتشر شدند. او احتمالاً به‌دلیل عوارض نقرس درگذشت و در کلیسای قدیس جایلز کریپل‌گیت لندن به خاک سپرده شد. جان میلتون را به‌نوعی می‌توان پاسخ انگلستان و پروتستانیسم به دانته و کاتولیسیسم در نظر گرفت و از این نظر، او موفق شده در سطح آن نابغه‌ی ایتالیایی ظاهر شود.

کتاب بهشت گمشده اثر جان میلتون - دو جلدی

۲۵. ژان راسین (Jean Racine)

ژان راسین

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۳۹ (میلادی) – ۱۶۹۹ (میلادی)
  • آثار مهم: فِدر، آندِروماک

ژان راسین، نمایشنامه‌نویس و تاریخ‌نگار برجسته‌ی فرانسوی، به خاطر نوشتن تراژدی‌های فاخر و کلاسیک به زبان فرانسوی شهرت دارد. او هم‌عصر مولیر (Molière)، پدر کمدی فرانسوی بود و این دو در کنار هم جزو بزرگ‌ترین نمایشنامه‌نویسان فرانسوی به شمار می‌آیند.

را‌سین در کودکی یتیم شد و در یک صومعه آموزش دید، اما تصمیم به نمایشنامه‌نویسی گرفت، فعالیتی که به‌نوعی در تضاد با آموزش مذهبی‌اش قرار داشت. نخستین نمایشنامه‌اش، «آماسیه» (Amasie)، هرگز به مرحله‌ی اجرا درنیامد و نسخه‌ای از آن باقی نمانده است. فعالیت نمایشی او با اجرای نمایشنامه‌ی «تبایید یا برادران دشمن» (Thebaide or the Enemy Brothers)  در سال ۱۶۶۴ آغاز شد؛ گروه نمایشی مولیر اجراکننده‌ی این نمایشنامه بود. این گروه دومین اثرش، «اسکندر کبیر» را نیز در سال ۱۶۶۵ اجرا کرد، اما نمایشنامه چنان موفقیت‌آمیز بود که راسین به‌طور مخفیانه با یک گروه رقیب برای اجرای دوباره‌ی آن قرارداد بست. این اقدام موجب قطع رابطه‌اش با مولیر شد.

حالا که صحبت از مولیر شد، بد نیست اشاره‌ای به او هم داشته باشیم. مولیر که نام اصلی‌اش ژان باتیست پوکلن (Jean-Baptiste Poquelin) بود، در ابتدا کار خود را به‌عنوان بازیگر تئاتر آغاز کرد و با روی آوردن به نوشتن و پیمودن پله‌های ترقی، به یکی از پیشگامان کمدی فرانسه تبدیل شد. آثار مهم او مانند « فضل‌فروشان مضحک» (The Affected Young Ladies)، «مدرسه‌ی زنان» (The School for Wives)، «انسان‌ستیز» (The Misanthrope)، و «بیمار خیالی» (The Imaginary Invalid) تصویری زنده از جامعه‌ی قرن هفدهم فرانسه ارائه دادند و با طنزی هوشمندانه به نقد رذایل انسانی پرداختند. مولیر در طی یکی از اجراهایش در سال ۱۶۷۳ بیمار شد و کمی بعد درگذشت.

را‌سین پس از جدایی از مولیر، نمایشنامه‌های موفقی مانند «آندروماک» (Andromaque) را در سال ۱۶۶۷ نوشت که موضوع آن، عشق پرشور و نابخردانه است. او همچنین کمدی «مدعیان» (The Litigants) را در سال ۱۶۶۸ نوشت که با اقتباس از اثر «زنبورها» آریستوفانس، نظام حقوقی فرانسه را هجو کرد. اما تراژدی‌های بزرگ او مانند «بریتانیکوس» (Britannicus)، «برنیس» (Bérénice) و «باژازه» (‌Bajazet) بودند که هویت راسین را به‌عنوان نمایشنامه‌نویسی بزرگ تثبیت کردند.

شاهکار راسین، «فدر» (Phèdre)، انتشاریافته در سال ۱۶۷۷، اوج مهارت او در خلق تراژدی بود. این اثر، داستان فدر را روایت می‌کند که عشقی ممنوعه به پسرخوانده‌ی خود، هیپولیتوس (Hippolytus) دارد. پس از دریافت خبری دروغین درباره‌ی مرگ همسرش، فدر این عشق را فاش می‌کند، اما هیپولیتوس، در کمال وحشت‌زدگی و انزجار او را پس می‌زند. وقتی تسئوس‌ (Theseus)، همسر فدر بازمی‌گردد، از این مسئله باخبر می‌شود، اما به اشتباه فکر می‌کند هیپولیتوس بوده که به مادرخوانده‌ی خود نظر داشته. تسئوس به درگاه نپتون دعا می‌کند تا پسرش را نابود کند. فدر نیز به‌خاطر حس گناه و اندوه ناشی از این اتفاق خودکشی می‌کند. «فدر»، که داستان آن شباهت‌هایی به یوسف و زلیخا دارد، نمایشی درباره‌ی گناه و پیامدهای ویرانگر آن است که با تصویرسازی‌ها و زبانی پرقدرت، انسانیت را در چرخه‌ای از تراژدی‌های تکرارشونده به تصویر می‌کشد.

پس از نگارش این شاهکار، راسین به‌عنوان تاریخ‌نگار رسمی لویی چهاردهم استخدام شد. آخرین نمایشنامه‌هایش، «استر» (Esther) در سال ۱۶۸۹ و «آتالی» (Athalie) در سال ۱۶۹۱، به سفارش مادام دو منتنون، همسر پادشاه، نوشته شدند. او در سال ۱۶۹۹ بر اثر سرطان کبد درگذشت. با این‌که استاد کمدی و تراژدی در انگلستان یک نفر – یعنی شکسپیر – بود، در فرانسه، این افتخار بین دو نفر تقسیم شده بود: مولیر (کمدی) و راسین (تراژدی).

کتاب آندروماک اثر ژان راسین انتشارات افراز

۲۶. افرا بن (Aphra Behn)

افرا بن

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۴۰ (میلادی) – ۱۶۸۹ (میلادی)
  • آثار مهم: ارونوکو، نامه‌های عاشقانه میان یک نجیب‌زاده و خواهرش

افرا بن، نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس و شاعر انگلیسی، به‌عنوان اولین زنی شناخته می‌شود که موفق شد از راه نویسندگی، امرار معاش کند. اطلاعات دقیقی از سال‌های نخست زندگی او در دست نیست و خود بن نیز ممکن است عمداً این اطلاعات را از مدارک تاریخی پاک کرده باشد. برخی منابع او را دختری به نام افره یا آیفارا (Ayfara) معرفی کرده‌اند که در دهه‌ی ۱۶۵۰ همراه با زوجی به نام آمیس به سورینام، مستعمره‌ی انگلیس، سفر کرد. احتمال دیگر (و قوی‌تر) این است که او دختر یک آرایشگر به نام بارتولومیو جانسون بوده که در سال ۱۶۶۳ همراه با خانواده‌اش به سورینام سفر کرده است. او در سال ۱۶۶۴ به انگلستان بازگشت و با تاجری با نام خانوادگی بِن (Behn) ازدواج کرد، اما طولی نکشید که یا همسرش فوت کرد، یا آن دو از هم جدا شدند.

استعداد و ذکاوت بن توجه بقیه را جلب کرد و در سال ۱۶۶۶ چارلز دوم، پادشاه انگلستان، او را برای انجام مأموریتی مخفی به هلند فرستاد. اما این ماموریت بدون پاداش ماند و او حتی مدتی به دلیل بدهی زندانی شد. از آن پس بن برای تأمین هزینه‌های زندگی به نویسندگی روی آورد.

آثار اولیه‌ی بن تراژدی-کمدی‌هایی در قالب نظم بود. اولین نمایشنامه‌اش «ازدواج اجباری» (The Forced Marriage) در سال ۱۶۷۰ به روی صحنه رفت و «شاهزاده‌ی عاشق» (The Amorous Prince)، اثر بعدی‌اش، یک سال بعد اجرا شد. تنها تراژدی او، «عبدالعزیز» (Abdelazer)، در سال ۱۶۷۶ اجرا شد. با این حال، بن به تدریج به نوشتن کمدی‌های سبک‌سرانه و طنزآمیز روی آورد و این کمدی‌ها در دهه‌ی ۱۶۷۰ موفقیت تجاری بسیاری برای او به ارمغان آوردند. نمایشنامه‌ی «ولگرد» (The Rover) (در دو بخش، اجرا شده در سال‌های ۱۶۷۷ و ۱۶۸۱) که ماجراهای گروهی از شوالیه‌های اسب‌سوار انگلیسی در مادرید و ناپل را به تصویر می‌کشد، یکی از موفق‌ترین نمایشنامه‌های او بود. «امپراتور ماه» (The Emperor of the Moon) نیز به نوعی پیش‌درآمدی بر نوعی تئاتر کمدی بود که در قالب پانتومیم انگلیسی تکامل پیدا کرد.

اگرچه نمایشنامه‌های بن در زمان خود محبوبیت زیادی داشتند، اما رمان‌های او امروزه بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند. رمان کوتاه «اورونوکو» (Oroonoko) داستان شاهزاده‌ای آفریقایی است که به بردگی کشیده شده و بن مدعی بود در در آمریکای جنوبی با او آشنا شده بود. این اثر با پرداختن به موضوعات برده‌داری، نژاد و جنسیت، تأثیر مهمی بر پیشرفت رمان انگلیسی داشت و به یکی از معروف‌ترین آثار او تبدیل شد. از دیگر آثار داستانی او می‌توان به «نامه‌های عاشقانه میان یک نجیب‌زاده و خواهرش» (Love Letters Between a Nobleman and His Sister) و «نازدار زیبا» (The Fair Jilt) اشاره کرد.

تنوع و گستردگی آثار بن واقعاً قابل‌توجه است. او علاوه بر نوشتن داستان و نمایشنامه، شعرهای برجسته‌ای نیز از خود به جا گذاشت که در مجموعه‌هایی مانند «اشعاری در وصف مناسبت‌های گوناگون» (Poems Upon Several Occasions) و «لیکیدوس» (Lycidus) جمع‌آوری شده‌اند. جذابیت و سخاوت بن باعث شد او دوستان بسیاری پیدا کند، اما آزادی نسبی‌اش به‌عنوان نویسنده‌ای حرفه‌ای و موضوعات جنجالی آثارش گاهی باعث رسوایی او می‌شد.

۲۷. ماتسوئو باشو (Matsuo Bashō)

ماتسوئو باشو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۴۴ (میلادی) – ۱۶۹۴ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه‌ی هایکوها

باشو، شاعر برجسته‌ی ژاپنی و استاد بی‌رقیب هایکوسرایی، با غنا بخشیدن به فرم ۱۷ هجایی هایکو، این سبک شعری را به یک فرم هنری ماندگار تبدیل کرد. اعتبار و محبوبیتی که هایکو اکنون بین مردم جهان (و نه فقط ژاپن) از آن برخوردار است، وامدار باشو است.

باشو (که نامش در اصل ماتسوئو مونه‌فوسا بود)، از کودکی به شعر هایکو علاقه داشت، اما مجبور شد به‌عنوان یک سامورایی به خدمت یکی از اربابان فئودال محلی دربیاید و برای مدتی علایق ادبی‌اش را کنار بگذارد. پس از مرگ اربابش در سال ۱۶۶۶، او سامورایی بودن را رها کرد و تمام وقت خود را به شعر اختصاص داد. باشو به پایتخت ژاپن یعنی ادو (توکیوی امروزی) کوچ کرد و به‌مرور به‌عنوان شاعری برجسته و منتقدی توانمند اعتبار پیدا کرد. در سال ۱۶۷۹، او اولین شعر خود را در سبک نوینی سرود که بعدها به امضای پای کارهایش تبدیل شد:

بر شاخه‌ای خشک

کلاغی نشسته

غروب آفتاب در پاییز.

سادگی توصیفات و ایجاد تضاد بین دو پدیده‌ی مستقل و مقایسه‌ی آن‌ها با یکدیگر، ویژگی برجسته‌ی هایکوهای باشو بود. او تلاش کرد از بیان کلیشه‌ها و اشارات سطحی به مسائل زودگذر و خاله‌زنکی فاصله بگیرد و با الهام از فلسفه‌ی زِن (Zen)، معنای جهان و مفاهیم جاودان را در الگوی ساده‌ی شعرش به‌صورت فشرده بیان کند. باشو در اشعارش امیدهای پنهان را در چیزهای کوچک نشان می‌داد و ارتباط میان تمام عناصر جهان را به تصویر می‌کشید.

باشو زیاد سفر کرد و این سفرها نقش پررنگی در آثارش داشتند. در سال ۱۶۸۴، او راهی نخستین سفر خود شد. سفرنامه‌های او بسیار ارزشمند هستند، چون او مناظر زیبایی را که در طول راه می‌دید، در قالب هایکو توصیف می‌کرد و در کنارش، با نثری زیبا هرچه بیشتر به تجربه‌های خود عمق می‌بخشید. «جاده‌ی باریک به اعماق شمال» (Oku no Hosomichi)، که شرح سفر او به شمال ژاپن است، یکی از زیباترین آثار ادبیات ژاپنی به شمار می‌آید.

در این سفرها، باشو با شاعران محلی ملاقات و در سرودن رِنگا (Renga = شعر زنجیره‌ای) با آن‌ها رقابت می‌کرد. او در این هنر نیز به چنان مهارت و تسلطی دست یافت که برخی منتقدان رِنگاهای او را بهترین آثارش می‌دانند. باشو در این سبک شعری از بازی‌های کلامی فراتر رفت و تأکید داشت که شاعر باید با استفاده از معیارهایی حسی چون «رنگ‌وبو»، «طنین»، «هماهنگی» و… مصراع‌ها را به هم ارتباط دهد.

یکی از اصطلاحات رایج برای توصیف شعرهای باشو «سابی» (Sabi) است، که به معنای عشق به چیزهای کهنه، کم‌رنگ و ساده است. این ویژگی در شعری مانند:

رایحه‌ی گل‌های داوودی…

و در نارا

همه‌ی مجسمه‌های کهن بودا.

به‌خوبی نمایان است. در این هایکو بوی کهنگی گل‌های داوودی با تصویر مجسمه‌های قدیمی و غبارگرفته‌ی بودا در پایتخت قدیمی ژاپن ترکیب شده است.

سبک زندگی ساده و عاری از تجملات باشو کاملاً با روح ملایم اشعارش در تناسب بود. او در کلبه‌ای کوچک به نام «باشو-آن» در فوکاگاوا زندگی می‌کرد. این کلبه که نام خود را از درخت موز گرفته بود، بعدها الهام‌بخش نام مستعار او شد. او هر از گاهی به‌طور کامل از جامعه کناره‌گیری می‌کرد.

بعد از مرگ باشو، ژاپنی‌ها به احترام برای او لقب «قدیس هایکو» را برگزیدند.

کتاب برگ موز در تند باد اثر ع. پاشایی انتشارات اتفاق

۲۸. خوانا اینس د لا کروز (Juana Inés de la Cruz)

خوانا اینس د لا کروز

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۵۱ (میلادی) – ۱۶۹۵(میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه‌ اشعار و نوشته‌ها

خوانا اینس د لا کروز، شاعر، نمایشنامه‌نویس، پژوهش‌گر و راهبه‌ای سرشناس در آمریکای لاتین تحت استعمار اسپانیا و از ادیبان اصلی سبک باروک اسپانیایی بود. او در سال ۱۶۵۱ (یا طبق برخی اسناد در سال ۱۶۴۸) در خانواده‌ای با وضعیت مالی متوسط به دنیا آمد. مادرش از بومیان چندرگه و پدرش اسپانیایی بود.

از کودکی، نبوغ خوانا آشکار شد و مورد توجه نایب‌السلطنه‌ی اسپانیای نو (New Spain)، آنتونیو سباستین د تولِدو (Antonio Sebastián de Toledo) قرار گرفت. او در سال ۱۶۶۴ در مقام ندیمه به دربار دعوت شد و چهل حکیم سرشناس دانش او را آزمودند. در سال ۱۶۶۷، او به دلیل بی‌میلی به ازدواج و علاقه‌اش به مطالعه، تصمیم گرفت راهبه شود.

زندگی در صومعه به خوانا این امکان را داد تا وقت خود را به مطالعه، تدریس موسیقی و نمایشنامه‌نویسی به دختران صومعه اختصاص دهد. او در صومعه یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌خانه‌های شخصی در قاره‌ی آمریکا را به وجود آورد. حمایت نایب‌السلطنه و همسرش، به ویژه مارکی و مارکیز د لا لاگونا، به او کمک کرد آزادی بی‌سابقه‌ی خود را حفظ کند. همچنین این حمایت به او اجازه داد آثار خود را منتشر کند و در دهه‌ی ۱۶۸۰ به شاعر غیررسمی دربار تبدیل شود.

خوانا در قالب‌های مختلف شعر می‌سرود: از غزل گرفته تا تصنیف‌های عاشقانه. شعرهای او سرشار از ارجاعات کلاسیک، فلسفی و اسطوره‌ای است و شامل اشعار اخلاقی، مذهبی و هجویه می‌شود. حتی پس از ورود به صومعه، او همچنان اشعار عاشقانه و نمایشی می‌نوشت. از جمله آثار نمایشی او، کارول‌های محبوبی است که در کلیساهای مکزیکو سیتی، پوبلا و اوآخاکا خوانده می‌شدند.

برخی از دیدگاه‌های خوانا بسیار از زمان خود جلوتر بودند. مثلاً در شعر مشهور «مردان نادان» (Foolish Men)، او از مردان به‌خاطر همان رفتار غیرمنطقی و احساسی که زنان را متهم به آن می‌کنند، انتقاد می‌کند. اشعار عاشقانه‌ی او، عموماً از زاویه‌ی دید زنی نوشته شده که عشق را تجربه‌ای دردناک و توأم با تنهایی و حسادت می‌بیند. در آثار بلند نمایشی او، زنان شجاع و زیرک نقش‌های کلیدی دارند. همچنین، خوانا به فرهنگ بومی مکزیک پرداخته است؛ مثلاً در نمایشنامه‌ی مذهبی «نرگس الهی» (The Divine Narcissus)، او مذهب بومی آزتک‌ها را با مسیحیت ترکیب کرده است.

با وجود شهرت گسترده در مکزیک و اسپانیا، آثار و شخصیت او مورد انتقاد برخی از مقامات کلیسا قرار گرفت. پس از این‌که حامیان او، یعنی مارکی و مارکیز د لا لاگونا مکزیک را به مقصد اسپانیا ترک کردند، موقعیت او متزلزل‌تر شد. یکی از کشیش‌ها به‌طور عمومی خوانا را به‌خاطر انتقادهایش از مقامات مذهبی و تمرکز روی مطالعات سکولار به باد انتقاد گرفت. خواهر خوانا در پاسخ به این انتقاد، دفاعیه‌ای درخشان از خود و حق زنان برای دانش‌پژوهی نوشت که به‌عنوان یکی از اسناد مهم فمینیستی شناخته می‌شود. این متن معروف به «La Respuesta» به معنای «پاسخ» است.

در نهایت، تحت فشارهای داخلی یا خارجی، خوانا فعالیت‌های ادبی خود را محدود کرد، مجبور به فروش کتابخانه‌اش شد و به فعالیت‌های مذهبی‌اش بازگشت. در سال ۱۶۹۵، هنگام شیوع طاعون، او در حالی‌که در حال مراقبت از خواهران بیمارش در کلیسا بود، درگذشت.

۲۹. دانیل دفو (Daniel Defoe)

دانیل دفو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۶۰ (میلادی) – ۱۷۳۱(میلادی)
  • آثار مهم: رابینسون کروزو، مال فلندرز

دانیل دفو، رمان‌نویس، مقاله‌نویس و روزنامه‌نگار انگلیسی، جزو پیشگامان رمان‌نویسی به زبان انگلیسی است و بستگی به تعریف‌مان از رمان، شاید بتوان او را نخسیتن رمان‌نویس انگلیسی در نظر گرفت. او ابتدا قرار بود کشیشی پروتستان شود، اما از دنبال کردن این مسیر منصرف شد و در سال ۱۶۸۳ به عنوان یک تاجر فعالیت خود را آغاز کرد. دفو در تجارت کالاهای مختلف فعالیت داشت و به نظریه‌پردازی جدی در عرصه‌ی اقتصاد تبدیل شد.

با این حال، در سال ۱۶۹۲ او ورشکستگی ناخوشایندی را تجربه کرد؛ علت اصلی این شکست، این بود که در جریان جنگ با فرانسه، کشتی‌هایی را بیمه کرده بود و سر پرداخت پول این بیمه فشار زیادی به او وارد شد. این شکست مالی دوره‌ی دشواری را در زندگی دفو رقم زد. در سال ۱۷۰۳ پس از شکست در تجارت آجر و کاشی، مجبور به ترک تجارت شد.

دفو علاوه بر تجارت، علاقه‌ی زیادی به سیاست داشت و از ویلیام اورنج، پادشاه انگلستان که او را «بزرگ، مهربان و باشکوه» خطاب کرده بود، حمایت می‌کرد. او در سال ۱۷۰۱ شعری به نام «انگلیسی‌های اصیل» (The True-Born Englishman) نوشت که شهرت زیادی کسب کرد. ویلیام اورنج اصالتاً هلندی بود و به‌خاطر خارجی بودن مورد حمله قرار می‌گرفت، اما دفو در این شعر در کمال ذکاوت و اعتماد به نفس پاسخ منتقدان ویلیام را داد.

اما مشهورترین اثر سیاسی او، مقاله‌ای با عنوان «سریع‌ترین راه رویارویی با مخالفان» (The Shortest Way with the Dissenters) بود که در سال ۱۷۰۲ به صورت ناشناس منتشر شد. این مقاله باعث دستگیری و مجازات او شد، اما دفو با نوشتن شعری با نام «سرودی برای چوبه‌ی دار» (Hymn to the Pillory) توانست همدردی عمومی را جلب کند.

دفو از سال ۱۷۰۴ تا ۱۷۱۳، روزنامه‌ای به نام «ریویو» (Review) را تقریباً دست‌تنها منتشر کرد. او در آن به موضوعات سیاسی، اجتماعی، دینی و اقتصادی می‌پرداخت. این روزنامه تأثیر زیادی بر توسعه‌ی مطبوعات و مقاله‌نویسی در انگلستان داشت.

در سال ۱۷۱۹، دفو وارد عرصه‌ی رمان‌نویسی شد و با انتشار «رابینسون کروزو» (Robinson Crusoe) به شهرتی جاودان دست یافت. این رمان که به ماجرای یک مرد در جزیره‌ای دورافتاده می‌پردازد، به دلیل سبک واقع‌گرایانه و شخصیت‌پردازی دقیق‌اش، تحسین بسیاری را برانگیخت. دفو این اثر را با الهام از کشتی‌شکستگان واقعی چون الکساندر سلکرک (Alexander Selkirk) و پدرو سرانو (Perdro Seranno) نوشت، برای همین واقع‌گرایی آن جای تعجب ندارد.

دفو در سال ۱۷۲۲ آثار مهمی مانند «مال فلاندرز» (Moll Flanders)، «خاطرات طاعون» (A Journal of the Plague Year) و «سرهنگ جک» (Colonel Jack) را منتشر کرد که همگی نشان‌دهنده‌ی توانایی او در درک ذات انسان بودند.

رمان‌های دفو با استفاده از زاویه‌ی دید اول شخص و جزئیات دقیق، دنیایی واقعی و ملموس را به تصویر می‌کشند. او از شخصیت‌هایی می‌نویسد که با وجود قرار گرفتن در شرایطی خاص، احساسات و رفتارهای کاملاً انسانی دارند و این مسئله شاید باعث شود که گاهی شخصیت‌های او از شدت واقعی بودن اصلاً دوست‌داشتنی به نظر نرسند.

دفو در سال‌های پایانی زندگی‌اش، علی‌رغم مشکلات جسمی، به نوشتن ادامه داد. در سال‌های ۱۷۲۴ تا ۱۷۲۶، او سفرنامه‌ی سه‌جلدی «سفری به سرتاسر بریتانیای کبیر» (Tour Through the Whole Island of Great Britain) را منتشر کرد که گزارشی پرانرژی و آموزنده از مشاهدات او از انگلستان و اسکاتلند بود. او در سال ۱۷۳۱ در لندن درگذشت. مهم‌ترین میراث به جا مانده از او «رابینسون کروزو» است که ادعا می‌شود پس از کتاب مقدس، ترجمه‌شده‌ترین کتاب دنیاست.

کتاب رابینسون کروزو اثر دانیل دفو

۳۰. جاناتان سوییفت (Jonathan Swift)

جاناتان سوییفت

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۶۷ (میلادی) – ۱۷۴۵(میلادی)
  • آثار مهم: سفرهای گالیور، حکایت لاوک

جاناتان سوییفت، نویسنده‌ی برجسته‌ی انگلیسی-ایرلندی، معروف به هجوهای تند و تیزی است که به نثر می‌نوشت. آثار مشهور او، مانند رمان «سفرهای گالیور» (Gulliver’s Travels) و آثار کوتاه‌ترش همچون «حکایت لاوک» (A Tale of a Tub) و «پیشنهادی مودبانه» (A Modest Proposal) نمایان‌گر نبوغ بی‌نظیر او در طنز و نقد اجتماعی هستند.

سوییفت در سال ۱۶۸۲ وارد کالج ترینیتی در دوبلین شد و در سال ۱۶۸۶ مدرک کارشناسی خود را دریافت کرد. او پس از انقلاب باشکوه انگلستان (۱۶۸۸ تا ۱۶۸۹) که موجب ناآرامی‌های مذهبی در دوبلین عمدتاً کاتولیک شد، به‌عنوان یک پروتستان، به انگلستان پناه برد و در سال ۱۶۹۲ مدرک کارشناسی ارشد خود را از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. او در سال ۱۶۹۵ به‌عنوان کشیش در کلیسای انگلیکان پذیرفته شد.

آثار اولیه‌ی سوییفت بیشتر شامل اشعار کوتاه بود، اما نبوغ واقعی او زمانی شکوفا شد که به هجونویسی روی آورد و بین سال‌های ۱۶۹۶ تا ۱۶۹۹ «حکایت لاوک» را نوشت. این اثر که در سال ۱۷۰۴ به‌طور ناشناس منتشر شد، به خاطر ذکاوت و انرژی هجوآمیز خود شناخته می‌شود.

سوییفت پس از سال ۱۶۹۹ به‌عنوان کشیش در دوبلین فعالیت خود را آغاز کرد، اما در اوایل قرن هجدهم به‌طور منظم به انگلستان سفر می‌کرد و در حلقه‌های ادبی لندن به‌خاطر هوش و ذکاوت خود شهرت یافت. او در ابتدا به حزب ویگ (Whig = حزبی که حزب لیبرال امروزی بریتانیا ریشه در آن دارد) گرایش داشت، اما به دلیل وفاداری عمیقش به کلیسای انگلیکان، از سیاست‌های ویگ فاصله گرفت. در سال ۱۷۱۰، هنگامی که حزب توری (Tories = حزب محافظه‌کارها) قدرت را به دست گرفت، سوییفت به لندن بازگشت و به‌عنوان نویسنده و مبلغ اصلی حزب توری فعالیت کرد، چون توری‌ها موفق به جذب او شدند. او در سال ۱۷۱۳ به‌عنوان رئیس کلیسای جامع سنت پاتریک در دوبلین منصوب شد.

با به قدرت رسیدن جورج اول، کار توری‌ها تمام‌شده به نظر می‌رسید. سر همین سوییفت به ایرلند بازگشت و بیشتر عمر باقی‌مانده‌اش را در آنجا گذراند. در این دوره، او آثار برجسته‌ای درباره‌ی مسائل اجتماعی و اقتصادی ایرلند نوشت، از جمله «پیشنهادی مودبانه» که به‌طور طنزآمیز راه‌حلی تکان‌دهنده برای فقر شدید و جمعیت زیاد ایرلند ارائه می‌دهد: فروش نوزادان خانواده‌های فقیر به‌عنوان خوراکی به ثروتمندان!‌

برجسته‌ترین اثر سوییفت، «سفرهای گالیور»، در سال ۱۷۲۶ منتشر شد. این کتاب به سبکی ساده و واقع‌گرایانه نوشته شده، ولی با واقع‌گرایی‌اش شما را گول می‌زند، چون داستان پر از اتفاقات باورنکردنی است. این رمان درباره‌ی لموئل گالیور (Lemuel Gulliver) و سفرهایش به سرزمین‌های عجیب‌وغریب و ناشناخته است که هرکدام از آن‌ها، تمثیلی از ایرادها و ضعف‌های اخلاقی انسانی هستند. سوییفت با استفاده از طنز پیچیده و چندلایه، مرزبندی‌ای که انسان‌ها میان انسانیت و حیوانیت ایجاد کرده‌اند، به چالش می‌کشد و تضادهای درونی انسان را به تصویر می‌کشد.

سوییفت در دهه‌ی ۱۷۳۰ همچنان فعال بود و به‌عنوان یکی از شهروندان برجسته‌ی دوبلین و مدافع ایرلند شناخته می‌شد. او در سال ۱۷۴۵ درگذشت و پیکر او در کلیسای جامع سنت پاتریک به خاک سپرده شد. او به‌خاطر نوشتن «سفرهای گالیور» که مانند «رابینسون کروزو» جزو کتاب‌های بسیار خوانده‌شده و اقتباس‌شده در دنیاست، نام خود را در تاریخ ادبیات جهان ثبت کرده است.

کتاب سفرهای گالیور اثر جاناتان سوییفت نشر برج

۳۱. ولتر (Voltaire)

ولتر

  • سال تولد و درگذشت: ۱۶۹۴ (میلادی) – ۱۷۷۸(میلادی)
  • آثار مهم: کاندید، میکرومِگاس

ولتر (تخلص فرانسوا-ماری آروئه)، یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان عصر روشنگری است که به‌مرور زمان، به سمبلی جهانی برای مبارزه با استبداد، نادانی، تعصب و خرافات تبدیل شد. او ابتدا در رشته‌ی حقوق تحصیل کرد، اما این مسیر را رها کرد تا به نویسندگی بپردازد.

پس از مرگ لویی چهاردهم در سال ۱۷۱۵ آرامشی بر فضای فرانسه حاکم شد. در این فضا، ولتر به چهره‌ای برجسته در جامعه‌ی پاریس تبدیل شد و شوخ‌طبعی‌های او در قالب جملات نیش‌دار نقل محافل بود. در سال ۱۷۱۸، پس از موفقیت تراژدی «ادیپ» (Oedipe)، او به‌عنوان جانشین راستین ژان راسین، بزرگ‌ترین تراژدی‌نویس فرانسه، شناخته شد و نام مستعار ولتر را برای خود برگزید (ریشه‌ی این نام مستعار دقیقاً مشخص نیست). وی در طول زندگی خود به نوشتن برای تئاتر ادامه داد.

ولتر به‌دلیل اظهارات انتقادی خود دو بار به زندان باستیل افتاد و در سال ۱۷۲۶ به انگلستان تبعید شد. در آنجا علایق فلسفی‌اش گسترش یافت و زبان انگلیسی را نیز یاد گرفت. او پس از بازگشت به فرانسه در سال ۱۷۲۸ یا ۱۷۲۹، شعر حماسی «هانریاد» (La Henriade) را منتشر کرد که مورد استقبال قرار گرفت، اما نوشته‌های انتقادی‌اش درباره‌ی حکومت و دیدگاه‌های دینی لیبرال او خشم عده‌ی زیادی را برانگیخت. در «نامه‌های فلسفی» (Lettres Philosophiques)، او از نظام‌های دینی و سیاسی موجود انتقاد کرد و با مقایسه‌ی تجربه‌گرایی جان لاک با ذهن‌گرایی رنه دکارت، فلسفه‌ای مبتنی بر مشاهده و استدلال علمی ترویج داد.

صراحت والتر در این اثر و نوشته‌های دیگرش برای او دشمن‌های زیادی تراشیده بود. در این دوران حکم بازداشت او صادر شد و او به عمارت سیِری گریخت. او در آنجا با مادام دو شاتله (Mme du Châtelet)، که حامی و معشوقه‌اش بود، سکنی گزید. ولتر در این دوران علاوه بر نوشتن نمایشنامه، به پژوهش‌های علمی و مطالعات ریشه‌ای درباره‌ی ادیان و فرهنگ‌ها پرداخت. پس از مرگ مادام دو شاتله در سال ۱۷۴۹، ولتر به برلین و سپس به ژنو رفت و در نهایت در سال ۱۷۵۸ ملک فرنی (Ferney) را در نزدیکی مرز سوئیس خریداری کرد. این مکان، در کنار تورنی (Tourney) در فرانسه، به او این امکان را می‌داد تا با عبور از مرز، از مداخله‌ی نیروهای پلیس هر دو کشور در امان باشد.

در سال‌های بعد، ولتر به‌طور گسترده به نوشتن درباره‌ی موضوعات فلسفی و اخلاقی پرداخت. از آثار برجسته‌ی او می‌توان به داستان‌های «زادیک» (Zadig) در سال ۱۷۴۷، «میکرومگاس» (Micromegas) در سال ۱۷۵۲ و «کاندید» (Candide) در سال ۱۷۵۹ اشاره کرد. در «کاندید»، او فلسفه‌ی خوش‌بینانه‌ی لیبنیز (از او نقل است: «ما در بهترین جهان ممکن زندگی می‌کنیم») را با رویکردی طنزآمیز نقد می‌کند و با نشان دادن بدبختی‌ها و ناملایمات، فلسفه‌ای عملی مبتنی بر کار و تلاش را ترویج می‌دهد. همان‌طور که در پایان رمان اشاره می‌شود: «راز خوشبختی، رسیدگی به باغ خود است.»

شهرت ولتر در اروپا باعث شد او با بسیاری از شخصیت‌های ادبی و سیاسی قاره دیدار داشته باشد. همچنین او با فردریک دوم، پادشاه پروس و کاترین دوم، ملکه‌ی روسیه مکاتبه داشت. دغدغه‌ی اصلی او در این دوره از زندگی، مبارزه با تعصب و خشونت دینی بود، دو عنصری که کلیسا را نماد اصلی آن‌ها می‌دانست.

اشعار حماسی و نمایشنامه‌های ولتر امروز تقریباً خواننده‌ای ندارند، ولی داستان‌های او – به‌خصوص «کاندید» – همچنان مورد توجه قرار دارند و نامه‌هایش جزو برجسته‌ترین آثار ادبی فرانسه شناخته می‌شوند. ولتر در سال ۱۷۷۸، پس از ۲۸ سال دوری از پاریس، برای نظارت بر اجرای نمایش «ایرن» (Irene) به این شهر بازگشت. هیجان ناشی از این اتفاق سلامتی او را به خطر انداخت و چند ماه بعد درگذشت.

کتاب کاندید یا خوش باوری اثر ولتر نشر افق

۳۲. هنری فیلدینگ (Henry Fielding)

هنری فیلدینگ

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۰۷ (میلادی) – ۱۷۵۴(میلادی)
  • آثار مهم: تام جونز، جوزف اندروز

هنری فیلدینگ، رمان‌نویس و نمایشنامه‌نویس انگلیسی، یکی از چهره‌های اصلی موثر در تکامل رمان انگلیسی به شمار می‌آید. او فعالیت ادبی خود را به‌عنوان نمایشنامه‌نویس آغاز کرد و اغلب نمایشنامه‌هایش طنزآمیز و انتقادی بودند، به‌ویژه در قبال فساد سیاسی زمانه. اما در سال ۱۷۳۷، قانونی تصویب شد که به موجب آن، همه‌ی نمایشنامه‌های جدید باید پیش از اجرا از جانب مقامات مجوز می‌گرفتند. این قانون به کار نمایشنامه‌نویسی او پایان داد.

پس از آن، فیلدینگ به‌عنوان وکیل فعالیت کرد، اما در این حرفه چندان موفق نبود. در این دوران احتمالاً کتاب طنزآمیز «شاملا» (Shamela) را در سال ۱۷۴۱ نوشت که تقلیدی هجوآمیز از رمان مشهور «پاملا» (Pamela) اثر ساموئل ریچاردسون بود؛ هرچند که او هیچ‌گاه خود را به‌عنوان نویسنده‌ی رسمی رمان معرفی نکرد.

رمان «جوزف اندروز» نیز ابتدا به‌عنوان هجوی بر «پاملا» آغاز شد، اما به‌تدریج این هدف در درجه‌ی چندم اهمیت قرار گرفت و داستان به اثری طنزآمیز، کنایه‌آمیز و مبتنی بر نقد اجتماعی با ساختاری قوی تبدیل گردید. داستان از این قرار است که جوزف، برادر بافضیلت پاملا، تلاش‌های یک بانوی اشرافی برای اغوا کردنش را پس می‌زند. اما برجسته‌ترین شخصیت این رمان، پارسون آدامز (Parson Adams)، یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های طنزآمیز در ادبیات است. فیلدینگ در مقدمه‌ی رمان خود، آن را «حماسه‌ای کمدی در قالب نثر» توصیف کرد و در واقع ژانری جدید در ادبیات داستانی پایه نهاد.

پس از قیام جاکوبی (Jacobite Rebellion) در سال ۱۷۴۵، فیلدینگ به‌لطف فعالیت‌های روزنامه‌نگاری خود به یکی از حامیان قابل‌اعتماد دولت تبدیل شد. در نتیجه، او در سال ۱۷۴۸ به‌عنوان دادرس وست‌مینستر و میدلسکس منصوب شد و دفتر کار خود را در خیابان بو (Bow) در لندن مرکزی تأسیس کرد. او همراه با برادر ناتنی نابینایش، جان فیلدینگ، به این شغل بدون دستمزد احترام و اعتبار بخشید و نیروی پلیسی معروف به «بازرسان خیابان بو» (Bow Street Runners) را ایجاد نمود.

رمان «سرگذشت تام جونز، کودک سرراهی» (The History of Tom Jones, a Foundling)، انتشاریافته در سال ۱۷۴۹، به‌خاطر طنز پرانرژی، شخصیت‌های پرتعداد و متنوع و نشان دادن تضاد زندگی در شهر و روستا، محبوب‌ترین اثر فیلدینگ به شمار می‌رود. این رمان نیز مانند «جوزف اندروز» حول محور داستانی عاشقانه می‌چرخد. قهرمان داستان که هویتش تا گره‌گشایی آخر داستان در هاله‌ای از ابهام قرار دارد، عاشق زنی زیبا به نام سوفیا وسترن (Sophia Western) می‌شود و در نهایت با او ازدواج می‌کند. اما تا او به عشقش برسد، یک عالمه اتفاق در بستر روایت داستان می‌افتد که باعث می‌شود آن‌ها به دنبال یکدیگر از این سر انگلستان به آن سرش بروند. فصل‌های مقدماتی هر جلد از رمان نشان می‌دهند که فیلدینگ با چه دقتی پیرنگ رمان را طرح‌ریزی کرده بود. از این نظر «تام جونز» را می‌توان شاهکاری در زمینه‌ی طرح‌ریزی پیرنگ دانست.

رمان «آملیا» (Amelia) که در سال ۱۷۵۱ منتشر شد، اثری بسیار جدی‌تر بود که به‌نوعی می‌توان آن را زمینه‌سازی برای رمان‌های خانوادگی ویکتوریایی در قرن ۱۹ دانست. این رمان رابطه‌ی میان یک مرد و همسرش را بررسی می‌کند، ولی فیلدینگ با استفاده از این خط روایی ناهنجاری‌های جامعه‌ی زمان خود را برملا می‌کند و نشان می‌دهد که در نظرش این ناهنجاری‌ها دیگر خنده‌دار نیستند.

کتاب سرگذشت تام جونز کودک سرراهی اثر هنری فیلدینگ نشر نیلوفر

۳۳. ساموئل جانسون (Samuel Johnson)

ساموئل جانسون

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۰۹ (میلادی) – ۱۷۸۴(میلادی)
  • آثار مهم: دیکشنری زبان انگلیسی، سرگذشت راسلاس، پادشاه آبیسینیا

ساموئل جانسون، منتقد، زندگی‌نامه‌نویس، مقاله‌نویس، شاعر و لغت‌نامه‌نویس انگلیسی، یکی از بزرگ‌ترین شخصیت‌های ادبی قرن هجدهم به شمار می‌رود. او به‌نوعی کلانتر ادبیات انگلیسی بود و با نوشتن نقد و مقاله‌های بسیار درباره‌ی پیشنیان خود، باعث شد که ادبیات انگلیسی هویتی منسجم‌تر پیدا کند.

جانسون در سال ۱۷۲۸ وارد کالج پمبروک در آکسفورد شد، اما به دلیل بی‌پولی تنها ۱۳ ماه در آنجا تحصیل کرد. در سال ۱۷۳۲ به عنوان معاون مدرسه‌ای در مارکت بوسورث (Market Bosworth) مشغول به کار شد، اما از کار خود راضی نبود و طولی نکشید که آنجا را ترک کرد. در سال ۱۷۳۵، او با الیزابت پورتر (Elizabeth Porter)، زنی ۲۰ سال بزرگ‌تر از خود ازدواج کرد که وضعیت مالی بدی نداشت. این ازدواج برای او این امکان را فراهم کرد مدرسه‌ای در نزدیکی لیچفیلد تاسیس کند. یکی از دانش‌آموزان او، دیوید گاریک (David Garrick)، بعدها به بزرگ‌ترین بازیگر دوران خود در انگلستان تبدیل شد. با این حال، مدرسه موفقیتی به دست نیاورد و جانسون به همراه گاریک در سال ۱۷۳۷ به لندن رفتند.

در لندن، جانسون همکاری طولانی‌مدتی با «مجله‌ی جنتلمن‌ها» (The Gentleman’s Magazine) آغاز کرد، که اغلب نخستین مجله‌ی مدرن به شمار می‌رود و در آن نوشته‌های منثور و منظوم مختلف چاپ می‌شد. در اواسط دهه‌ی ۱۷۴۰، او کار بر روی دو اثر بزرگ خود را آغاز کرد. نخستین اثر مهم او در نقد ادبی، «مشاهدات متفرقه درباره‌ی تراژدی مکبث» (Miscellaneous Observations on the Tragedy of Macbeth) بود. این متن بهانه‌ای شد تا او نسخه‌ای از آثار کامل شکسپیر را ویرایش کند و برایش مقدمه بنویسد که در سال ۱۷۶۵ در ۸ جلد منتشر شد.

یکی از بزرگ‌ترین دستاوردهای جانسون، تألیف «فرهنگ لغت زبان انگلیسی» (The Plan of a Dictionary of the English Language) بود که در سال ۱۷۵۵ در دو جلد منتشر شد. این فرهنگ لغت، که شامل تعریف، ریشه‌یابی و نمونه‌هایی از کاربرد واژگان انگلیسی بود، به به اثری مرجع در زبان انگلیسی تبدیل شد.

از دیگر آثار برجسته‌ی جانسون می‌توان به شعر «بیهودگی امیال انسان» (Vanity of Human Wishes) و داستان بلند «راسلاس: شاهزاده‌ی آبیسینیا» (Rasselas: The Prince of Abissinia)  اشاره کرد، که او آن را در طول یک هفته برای تامین هزینه‌های مراسم خاکسپاری مادرش نوشت. او همچنین مقالات متعددی در نشریات مطرح زمان خود چون «The Rambler» و «The Idler» چاپ کرد.

در طی سال‌های آتی، جانسون به عنوان مدافع سیاست‌های دولت، مجموعه‌ای از رساله‌های سیاسی نوشت. از آثار مهم دیگر او می‌توان به «سفر به جزایر غربی اسکاتلند» (A Journey to the Western Islands of Scotland) در سال ۱۷۷۵ و «زندگی شاعران» (Lives of the Poets) اشاره کرد. «زندگی شاعران» ابتدا قرار بود معرفی کوتاهی برای مجموعه‌ای از شعرهای انگلیسی باشد، اما به اثری جامع و طولانی تبدیل شد، طوری‌که مقدمه‌ی جانسون به‌تنهایی ۱۰ جلد و شعرهایی که در آن گنجاند، ۵۶ جلد شد.

جانسون همچنین به خاطر عبارات و جملات حکیمانه‌اش شناخته می‌شود. بعد از شکسپیر، او نقل‌قول‌شده‌ترین نویسنده‌ی انگلیسی است. نقدهای ادبی او، به‌ویژه درباره‌ی آثار شکسپیر و شاعران انگلیسی، سهم مهمی در اعتبار بخشیدن به مفهوم «ادبیات انگلیسی» داشت.

همچنین شخصی به نام جیمز بازول (James Boswell) زمان زیادی را با ساموئل جانسون گذراند و زندگی‌نامه‌ای با عنوان «زندگی ساموئل جانسون» (The Life of Samuel Johnson) درباره‌ی او نوشت که عموماً به‌عنوان یکی از بهترین و ادبی‌ترین نمونه‌های زندگی‌نامه در تاریخ ادبیات شناخته می‌شود.

۳۴. یوهان ولفگانگ فون گوته (Johann Wolfgang Von Goethe)

یوهان ولفگانگ فون گوته

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۴۹ (میلادی) – ۱۸۳۲(میلادی)
  • آثار مهم: فاوست، رنج‌های ورتر جوان

یوهان ولفگانگ فون گوته، شاعر، نمایشنامه‌نویس، رمان‌نویس، دانشمند، دولتمرد، کارگردان تئاتر و منتقد آلمانی، یکی از بزرگ‌ترین چهره‌های ادبی آلمان و جهان به شمار می‌رود و شاید تنها ادیب آلمانی باشد که نامش هم‌رده با فیلسوف‌ها و موسیقی‌دان‌های سرشناس این کشور است. گوته به‌واسطه‌ی آثار متعدد و تأثیرگذار خود، در عصر رمانتیک جایگاهی مشابه ویلیام شکسپیر در دوران رنسانس و دانته در قرون وسطی دارد. اثر بزرگ او، «فاوست»، از مهم‌ترین و بلندپروازانه‌ترین آثار ادبی اروپا پس از «کمدی الهی» دانته و «بهشت گمشده» میلتون به شمار می‌آید. گوته چنان جایگاه والایی داشت که در همان قرنی که در آن درگذشت، از او به‌عنوان نویسنده‌ای کلاسیک یاد می‌شد.

گوته در سال ۱۷۷۰ به استراسبورگ در فرانسه رفت تا در رشته‌ی حقوق تحصیل کند. پایان‌نامه‌ی او که نظریه‌ای جنجالی درباره‌ی دین یهود ارائه می‌کرد، رد شد. پس از آن، او به فرانکفورت بازگشت و در سال ۱۷۷۱ نمایشنامه‌ی «سرگذشت گوتز فون برلیشینگن» (The History of Gottfried von Berlichingen with the Iron Hand, Dramatized) را نوشت که الهام‌بخش نویسندگان بزرگی چون والتر اسکات شد تا بر پایه‌ی داستان‌های محلی خود، رمان بنویسند. در این دوران او عضوی از جنبش ادبی «طوفان و طغیان» (Sturm and Drang) شد، جنبشی که تأثیر زیادی بر ادبیات آلمان و اروپا گذاشت.

در سال ۱۷۷۴، گوته رمان «رنج‌های ورتر جوان» (The Sorrows of Young Werther) را تنها در عرض دو ماه نوشت. این رمان کوتاه که داستان عشقی نافرجام و خودکشی شخصیت اصلی را روایت می‌کند، به‌سرعت مشهور شد و نسل جوان اروپا را به‌شدت تحت تأثیر قرار داد. هرچند این تاثیر کاملاً هم مثبت نبود و بساری از جوان‌ها تحت‌تاثیر این رمان خودکشی کردند و برای همین، پدیده‌ی خودکشی تقلیدی با نام «اثر ورتر» (The Werther Effect) شناخته می‌شود. با وجود مخالفت‌های اخلاقی و اجتماعی با این اثر، «رنج‌های ورتر جوان» تا ۳۵ سال شناخته‌شده‌ترین اثر گوته باقی ماند.

در سال ۱۷۷۵، گوته به دعوت دوک وِیمار به این شهر رفت و به یکی از نزدیک‌ترین مشاوران دربار تبدیل شد. این نقش، اگرچه ویمار را به مرکز فعالیت‌های فرهنگی و ادبی مناطق آلمانی‌زبان تبدیل کرد، اما باعث شد خود گوته وقت کمتری برای تولید آثار ادبی داشته باشد. تا سال ۱۷۸۰، او توانست آثاری مانند نمایشنامه‌ی «ایفیگنیا در توریس» (Iphigenia in Tauris) را بنویسد. با این حال، خلاقیت او به دلیل مسئولیت‌های درباری کاهش یافت و او در زمینه‌ی به پایان رساندن آثاری که شروع می‌کرد، دچار چالش شده بود.

سفر او به ایتالیا در سال‌های ۱۷۸۶ تا ۱۷۸۸ نقطه‌عطفی در زندگی او بود. در این سفر، او به مطالعه‌ی معماری و هنر کلاسیک پرداخت و از طبیعت و فرهنگ مدیترانه‌ای الهام گرفت. پس از بازگشت به ویمار – که از روی اکراه انجام شد –  او آثار علمی مانند مقاله‌ی «مقاله‌ای من‌باب روشن‌سازی دگردیسی گیاهان» (Essay in Elucidation of the Metamorphosis of Plants) نوشت که نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی او به علوم طبیعی بود. در همین دوران، او نظریه‌ای درباره‌ی رنگ ارائه کرد که مخالف دیدگاه‌های نیوتن بود.

آغاز دوستی او با فریدریش شیلر (Friedrich Schiller) در سال ۱۷۹۴ دوران جدیدی از خلاقیت را برای او رقم زد. این همکاری، که بیش از یک دهه ادامه داشت، به تولید تعداد زیادی شعر و داستان برجسته انجامید. مرگ شیلر در سال ۱۸۰۵ ضربه‌ی بزرگی به گوته وارد کرد و او را به انزوای عاطفی کشاند. شاید بتوان دوستی گوته و شیلر را صمیمانه‌ترین، طولانی‌ترین و عمیق‌ترین دوستی ادبی در تاریخ دانست.

یکی از حکایت‌های جالب درباره‌ی زندگی گوته این است که در سال ۱۸۰۶، ناپلئون ویمار را تحت محاصره درآورد، ولی خانه‌ی گوته در جریان این کارزار نظامی هیچ آسیبی ندید، چون ناپلئون یکی از طرفداران «رنج‌های ورتر جوان» بود و برای همین، برای گوته احترام قائل بود. این دو با هم دیداری داشتند و گوته نیز ناپلئون را ستود و او را وارث حقیقی امپراتوری مقدس روم خطاب کرد.

در سال ۱۸۰۸، گوته «فاوست: بخش اول» (Faust) را منتشر کرد. این اثر که افسانه‌ی آلمانی معامله‌ی انسان با شیطان را روایت می‌کند، به یکی از شاهکارهای ادبیات جهان تبدیل شد. «فاوست: بخش دوم» که در سال ۱۸۳۲ منتشر شد، بازتابی از تأملات گوته درباره‌ی روزگار خود و فاصله‌ی آن با ایده‌آل‌های کلاسیک بود. این اثر پیچیده و فلسفی در قرن بیستم مورد توجه بیشتری قرار گرفت. با این‌که «فاوست» در قالب نمایشنامه نوشته شده، اما به‌ندرت کلیت آن به اجرا درمی‌آید.

در دهه‌های پایانی زندگی، گوته فعالیت‌های گسترده‌ای در زمینه‌ی جمع‌آوری و بازبینی آثار خود انجام داد. او همچنین آثار جدیدی نوشت، از جمله بخش‌های تکمیلی زندگینامه‌اش و یادداشت‌هایی درباره‌ی زمان اقامتش در رم. تولد هشتادسالگی او در سال ۱۸۲۹ در سراسر آلمان جشن گرفته شد و او سه سال بعد، در سال ۱۸۳۲، سرما خورد و بر اثر حمله‌ی قلبی درگذشت.

کتاب فاوست اثر یوهان ولفگانگ فون گوته

۳۵. رابرت برنز (Robert Burns)

رابرت برنز

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۵۹ (میلادی) – ۱۷۹۶(میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار و ترانه‌ها

رابرت بِرنز، شاعر ملی اسکاتلند، به دلیل اشعار و ترانه‌های بی‌نظیر خود به گویش اسکاتلندی و همچنین مخالفتش با مذهب و دیدگاه‌های سنتی شناخته می‌شود. مرگ پدرش در فقر در سال ۱۷۸۴ تأثیر عمیقی بر او گذاشت و باعث شد به منتقد سفت‌وسخت جامعه‌ی زمان خود و هجوکننده‌ی همه نوع افکار مذهبی و سیاسی تبدیل شود. بِرنز با وجود تحصیلات محدود، بیشتر نویسندگان برجسته‌ی قرن هجدهم انگلستان را مطالعه کرده بود و با ترانه‌ها و داستان‌های فولکلور اسکاتلندی آشنایی داشت.

برنز از سال ۱۷۸۴ به نوشتن شعر برای بیان احساسات شخصی و نقد اجتماعی پرداخت. مجموعه‌ی «اشعار، عمدتاً به گویش اسکاتلندی» (Poems, Chiefly in the Scottish Dialect)  در سال ۱۷۸۶ منتشر شد و موفقیت بزرگی برای او – چه بین مردم روستایی، چه بین منتقدان ادبی ادینبورگ – به ارمغان آورد. این مجموعه شامل آثاری همچون «به یک موش» (To a Mouse)، «به یک شپش» (To a Louse)، «نوشیدنی اسکاتلندی» (Scotch Drink) و «مرگ و جملات آخر مالی بینوا» (The Death and Dying Words of Poor Mallie) بود. پس از این موفقیت، برنز به ادینبورگ نقل مکان کرد و در آنجا به یک سلبریتی تبدیل شد.

در ادینبورگ، برنز با همکاری جیمز جانسون به جمع‌آوری و بازنویسی ترانه‌های اسکاتلندی پرداخت. این همکاری منجر به انتشار «موزه‌ی موسیقی اسکاتلندی» (The Scots Musical Museum) شد. برنز همچنین با جورج تامسون در پروژه‌ای مشابه همکاری کرد، هرچند در زمینه‌ی اعمال تغییرات در متن‌ها و ملودی‌ها با او اختلاف نظر شدید داشت. او در کنار کار به عنوان مأمور مالیات، به نوشتن اشعار و ترانه‌های جدید ادامه داد.

ترانه‌های برنز، که بسیاری از آنها بر اساس ملودی‌های سنتی نوشته شده‌اند، او را به یکی از بهترین ترانه‌نویسان اسکاتلند و یکی از بهترین نویسندگان جهان تبدیل کرده‌اند. آثار او همچون «از روزگاران قدیم» (Auld Lang Syne) – که معروف‌ترین اثر اوست –  نشان‌دهنده‌ی توانایی‌اش در تطبیق شعر و موسیقی هستند. نبوغ برنز در بسط دادن اشعار قدیمی و فولکلور نهفته بود.

متاسفانه برنز در سن پایین ۳۷ سالگی درگذشت، ولی در همان سن کم موفق شد نام خود را در تاریخ اسکاتلند و ادبیات جهان جاودانه کند.

۳۶. ویلیام وردزورث (William Wordsworth)

ویلیام وردزورث

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۷۰ (میلادی) – ۱۸۵۰(میلادی)
  • آثار مهم: پرلود، چکامه‌های غنایی

ویلیام وردزورث، شاعر برجسته‌ی انگلیسی و از مهم‌ترین چهره‌های جنبش رمانتیک در انگلستان بود. مجموعه شعر «چکامه‌های غنایی» (Lyrical Ballads)  که وردزورث با همکاری ساموئل تیلور کولریج (Samuel Taylor Coleridge) در سال ۱۷۹۸ منتشر کرد، نقش مهمی در آغاز جنبش رمانتیک در انگلستان داشت. وردزورث که در ۱۳ سالگی یتیم شد، در سال ۱۷۸۷ وارد کالج سنت جان در کمبریج شد. اما رقابت‌های آکادمیک اصلاً با روحیه‌ی او سازگار نبود و او دوران دانشگاه را بدون تلاش جدی گذراند. مهم‌ترین رویداد این سال‌ها سفر تابستانی او در سال ۱۷۹۰ به فرانسه‌ی پس از انقلاب بود که او را به یک جمهوری‌خواه پرشور تبدیل کرد.

پس از فارغ‌التحصیلی، وردزورث که بیکار و بدون درآمد بود، با شرایط سختی روبرو شد. در لندن، با چهره‌های رادیکالی مانند ویلیام گادوین آشنا شد و همدردی عمیقی با افراد فرودست در انگلستان – از فقرا گرفته تا قربانیان جنگ – پیدا کرد. این دوران تاریک در سال ۱۷۹۵ به پایان رسید، چون در آن سال شرایط دوباره مهیا شد تا او با خواهر دلبندش دوروتی زیر یک سقف زندگی کند. آن‌ها در نزدیکی بریستول به خانه‌ای نقل مکان کردند و در آنجا وردزورث با کالریج آشنا شد؛ این دوستی مسیر شعر انگلیسی را تغییر داد.

سال‌های ۱۷۹۷ تا ۱۷۹۸ دوره‌ای خلاقانه برای وردزورث بود. او به همراه کالریج آثار کوتاه غنایی بسیاری نوشت که اغلب به طبیعت و زندگی روستایی اختصاص داشتند. این اشعار، که در «چکامه‌های غنایی» منتشر شدند، سبک، زبان و موضوعات جدیدی را به شعر معرفی کردند. این مجموعه با شعر بلند کالریج «سرگذشت منظوم دریانورد کهنسال» (Rime of the Ancient Mariner) آغاز می‌شود و با شعر «صومعه‌ی تینترن» (The Tintern Abbey) از وردزورث پایان می‌یابد.

وردزورث در حدود سال ۱۷۹۸ نوشتن شعر بلند «پرلود» (The Prelude) را آغاز کرد، اثری که به مدت ۴۰ سال به صورت متناوب بر روی آن کار کرد و در نهایت پس از مرگش در سال ۱۸۵۰ منتشر شد. در این شعر، وردزورث زندگی‌اش را از دوران مدرسه تا سن ۳۰ سالگی که شروع به نوشتن شعر کرد با حالتی شعرگونه تحلیل و تشریح می‌کند و درباره‌ی ضعف‌ها، ترس‌ها، عشق‌ها و بلندپروازی‌هایش صحبت می‌کند.

وردزورث بین سال‌های ۱۷۹۷ تا ۱۸۰۸ بیشترین میزان بازدهی خود را داشت و حاصل تلاش‌هایش مجموعه‌ی «اشعار در دو جلد» (Poems in Two Volumes) بود که در سال ۱۸۰۷ منتشر شد. در سال ۱۸۰۸، خانواده‌ی وردزورث به خانه‌ای بزرگ‌تر نقل مکان کردند و در سال ۱۸۱۳ در ریدال مانت (Rydal Mount) مستقر شدند و وردزورث باقی عمر خود را در آنجا گذراند.

ورزورث در ابتدا نقدهای تندی دریافت می‌کرد، اما تا اواسط دهه‌ی ۱۸۳۰، منتقدان و خوانندگان معمولی او را به‌عنوان شاعری بزرگ پذیرفته بودند. او در سال ۱۸۴۳ به عنوان ملک‌الشعرای بریتانیا انتخاب شد و تا زمان مرگش در سال ۱۸۵۰ این مقام را حفظ کرد.

کتاب ترانه های طبیعت اثر ویلیام وردز ورث انتشارات فرهنگ زبان

۳۷. والتر اسکات (Walter Scott)

والتر اسکات

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۷۱ (میلادی) – ۱۸۳۲(میلادی)
  • آثار مهم: آیوانهو، وِیوِرلی

والتر اسکات، شاعر، رمان‌نویس، مورخ و زندگی‌نامه‌نویس اسکاتلندی، اغلب به‌عنوان پایه‌گذار سبک رمان تاریخی و همچنین، یکی از بهترین نویسندگان جهان در ژانر رمان‌های تاریخی به شمار می‌آید. در سال ۱۷۸۶، اسکات در حرفه‌ی حقوق کارآموزی کرد، اما شور و شوق جوانی، او را به سمت فعالیت‌های اجتماعی و مطالعات متفرقه در حوزه‌ی ادبیات ایتالیایی، اسپانیایی، فرانسوی، آلمانی و لاتین سوق داد. در دهه‌ی ۱۷۹۰، او علاقه‌مند به آثار رمانتیک آلمانی، رمان‌های گوتیک و تصنیف‌های مرزی (Border Ballads)  اسکاتلند شد. اولین اثر منتشرشده‌اش ترجمه‌ای از دو تصنیف آلمانی بود. او در نهایت مجموعه‌ای به نام «آوازهای مرزی اسکاتلند» (Minstrelsy of the Scottish Border) منتشر کرد که شهرت زیادی برای او به ارمغان آورد.

اسکات با اشعار روایی مانند «آواز آخرین خنیاگر» (The Lay of the Last Minstrel) و «بانوی دریاچه» (The Lady of the Lake) به موفقیت رسید. این اشعار به‌لطف روایت جذاب، عناصر فولکلور اسکاتلندی و تصویرسازی‌های زنده از مناظر زیبا به موفقیت رسیدند. اما ورود اسکات به صنعت انتشار کتاب و هزینه‌های بالای ساخت خانه‌ای مجلل در آبوتسفورد، او را درگیر مشکلات مالی کرد.

در سال ۱۸۱۳، اسکات از سراییدن شعر روایی خسته شد و دست‌نوشته‌ی ناتمام رمانی را که در سال ۱۸۰۵ آغاز کرده بود، بازبینی کرد و به پایان رساند. او این رمان را به نام «ویورلی» (Waverley) و به‌صورت ناشناس منتشر کرد. این اثر داستانی از شورش جاکوبی در سال ۱۷۴۵ را روایت می‌کرد و در آن شاهد سبک زندگی و زد و بندهای جامعه‌ی کوهستانی اسکاتلند – که در حال محو شدن بود – بودیم.

موفق‌ترین اثر اسکات، «آیوانهو» (Ivanhoe)، در انگلستان قرن دوازدهم رخ می‌دهد و همچنان محبوب‌ترین اثر او باقی مانده است. او همچنین آثار برجسته‌ای مانند «کنیلورث» (Kenilworth) و «قلب میدلوتیان» (The Heart of Midlothian) را نوشت. اما هزینه‌های گزاف و مشکلات مالی ناشی از شراکت‌هایش با افراد غیرقابل‌اطمینان و بدحساب، باعث شد بدهی‌های سنگین بالا بیاورد. با این حال، او تمام تلاش خود را کرد تا تمام بدهی‌ها را تسویه کند و در این راستا، رمان‌های زیادی نوشت.

در سال‌های پایانی عمرش، اسکات با وجود سرعت بالای نوشتن، افول نکرد و همچنان محبوب باقی ماند. در سال ۱۸۲۷، نام او به‌عنوان نویسنده‌ی رمان «ویورلی» و دنباله‌هایش افشا شد. در سال ۱۸۳۲، پس از یک دوره‌ی بیماری شدید، درگذشت. با این حال، تا به امروز، هویت رمان تاریخی با هویت اسکات گره خورده است.

کتاب آیوانهو اثر سر والتر اسکات

۳۸. ساموئل تیلور کالریج (Samuel Taylor Coleridge)

ساموئل تیلور کالریج

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۷۲ (میلادی) – ۱۸۳۴(میلادی)
  • آثار مهم: سرگذشت منظوم دریانورد کهنسال، مجموعه اشعار

ساموئل تیلور کالریج شاعر، منتقد و فیلسوف انگلیسی، یکی از مهم‌ترین چهره‌های جنبش رمانتیک در انگلستان بود. همان‌طور که در مدخل وردزورث اشاره شد، «چکامه‌های غنایی» که با همکاری ویلیام وردزورث نوشت، آغازگر جنبش رمانتیک در این کشور بود. اثر دیگر او، «زندگی‌نامه‌های ادبی» (Biographia Literaria) که در سال ۱۸۱۷ منتشر شد، یکی از برجسته‌ترین نقدهای ادبی دوران رمانتیک محسوب می‌شود.

کالریج در سال ۱۷۹۱ در کالج عیسی مسیح کمبریج شروع به تحصیل کرد، اما در سال سوم به دلیل مشکلات مالی، برای مدتی به ارتش پیوست. پس از این دوره، او با رابرت ساوتی (Robert Southey)، ملک‌الشعرای آتی انگلستان آشنا شد. این دو طرحی برای ایجاد جامعه‌ای آرمانی در پنسیلوانیا ریختند، ولی رویاپردازی‌شان به نتیجه نرسید. در این دوران، با وجود تمام سختی‌ها، استعداد فکری کالریج شکوفا شد و او از سال ۱۷۹۵ همکاری‌اش را با وردزورث آغاز کرد. این همکاری یکی از دوران‌های خلاقانه و اثرگذار ادبیات انگلستان را رقم زد.

یکی از برجسته‌ترین آثار کالریج، «قوبلای خان» (Kublai Khan) است که طبق گفته‌ی خودش آن را تحت تأثیر شربت تریاک سروده بود. این اثر به دلیل تصاویر تخیلی و ریتم‌های مسحورکننده‌اش، به‌عنوان شعری پیچیده در مورد نبوغ انسانی تفسیر شده است. همچنین، «سرگذشت منظوم دریانورد کهنسال» که در سال ۱۷۹۷ الی ۹۸ نوشته شد، با ترکیب عناصر ماوراءالطبیعه و قالب تصنیف‌سرایی، داستان گناه علیه طبیعت (کشتن یک مرغ دریایی) و عواقب آن را روایت می‌کند.

پس از انتشار «چکامه‌های غنایی»، کالریج تا یک دهه دوباره درگیر مشکلات شد. او از وردزورث جدا و به تریاک معتاد شد، اما می‌شد نشانه‌هایی از بازیابی خلاقیت پیشین‌اش را به‌مرور مشاهده کرد. او در زمستان ۱۸۱۱-۱۸۱۲ کورسی درباره‌ی شکسپیر ارائه کرد که با استقبال بسیار مواجه شد. همچنین یکی از نمایشنامه‌هایی که در گذشته نوشته بود، در سال ۱۸۱۳ با عنوان «پشیمانی» (Remorse) به اجرا درآمد.

تحت تاثیر نوشته‌های رابرت لیتون (Roert Leighton)، اسقف قرن ۱۷، کالریج مسیحیت را با جان و دل پذیرفت. این تغییر فکری برای او موهبتی را که مدت‌ها دنبالش بود فراهم کرد: مورد تایید قرار گرفتن از جانب جامعه. از این پس او سعی کرد در آثارش حقیقتی مسیحی را جستجو کند تا برای کلیسای انگلستان، انرژی فکری و احساسی‌ای را که به آن نیاز داشت فراهم کند.

در سال‌های پایانی، زندگی کالریج باثبات‌تر شد. در سال ۱۸۲۴ او به عنوان عضوی از انجمن سلطنتی ادبیات انتخاب شد و آخرین اثر منثور خود، «درباره‌ی قانون اساسی کلیسا و دولت» (On the Constitution of the Church and State) را در سال ۱۸۳۰ نوشت. با وجود این‌که کالریج موفق نشد پتانسیل سرشارش را به‌طور کامل شکوفا کند و ضعف‌های شخصیتی‌اش او را تا حدی عقب نگه داشتند، ولی با این حال او همچنان جزو بهترین شاعران تاریخ به شمار می‌رود. همین مسئله به‌تنهایی نشان می‌دهد که اگر پتناسیلش به‌طور کامل شکوفا می‌شد، چه قله‌هایی را می‌توانست فتح کند.

کتاب The Complete Poems  اثر جمعی از نویسندگان انتشارات Penguin Classics

۳۹. جین آستن (Jane Austen)

جین آستن

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۷۵ (میلادی) – ۱۸۱۷(میلادی)
  • آثار مهم: غرور و تعصب، اِما

جین آستن یکی از نامزدهای اصلی بزرگ‌ترین نویسنده‌ی زن تاریخ است. این نویسنده‌ی انگلیسی، با تمرکز روی زندگی مردم عادی زمان خود و دغدغه‌های آن‌ها، تازه آن هم با رویکردی آمیخته به طنز زیرپوستی و کنایه، حال‌وهوایی تازه به رمان بخشید و آن را وارد مسیر جدیدی کرد. این روزها اگر کسی بخواهد طبقه‌ی متوسط انگلستان در اوایل قرن ۱۹ را بشناسد، بهترین مرجع برایش کتاب‌های آستن است.

آستن در دهکده‌ی استیونتون (Steventon) در همپشایر به دنیا آمد. پدرش، جرج آستنِ کشیش، مردی فرهیخته بود که علاقه به یادگیری را در فرزندانش پرورش داد. مادرش، کاساندرا، زنی بذله‌گو و داستان‌پرداز بود. جین در خانواده‌ای پرشور و صمیمی بزرگ شد که محیطی ایده‌آل برای رشد خلاقیتش بود. تجربه‌ی زندگی در روستا، شهرهای کوچک و سفر به لندن و بَث (Bath) برای آستن بستر لازم برای نوشتن درباره طبقه‌ی متوسط انگلستان را فراهم کرد، چون در طی این جابجایی‌ها با انواع و اقسام مردم و جزییات رفتاری‌شان آشنا شد و این آشنایی بعداً در رمان‌هایش به کار گرفته شد.

نخستین آثاری که از آستن به جا مانده‌اند، بین سال‌های ۱۷۸۷ تا ۱۷۹۳ نوشته شدند. این آثار شامل نمایشنامه‌ها، شعرها و رمان‌های کوتاه می‌شد که اغلب اثری تقلیدی یا هجوآمیز از ژانرهای رایج آن زمان بودند. تازه در رمان «بانو سوزان» (Lady Susan) بود که می‌توان پختگی و جدی‌تر شدن او به‌عنوان یک نویسنده را مشاهده کرد. این رمان در سال ۱۷۹۳ یا ۱۷۹۴ نوشته و چند دهه پس از مرگ او منتشر شد. در سال ۱۷۹۵، آستن نگارش «عقل و احساس» (Sense and Sensibility) را آغاز کرد و بین ۱۷۹۶ تا ۱۷۹۷ نخستین ویرایش «غرور و تعصب» (Pride and Prejudice) را به پایان رساند. با این حال، تلاش‌های اولیه برای انتشار این آثار ناکام ماند.

در سال ۱۸۰۹، پس از چندین سال زندگی در مکان‌های مختلف، خانواده‌ی آستن در دهکده‌ی چاوتون (Chawton) مستقر شدند. این دوره، آغاز شکوفایی خلاقیت او بود. «عقل و احساس» در سال ۱۸۱۱ به‌صورت ناشناس منتشر شد و مورد استقبال منتقدان قرار گرفت. در پی آن، «غرور و تعصب» و «منسفیلد پارک» (Mansfield Park) نیز منتشر شدند که جایگاه آستن را به عنوان یکی از نویسندگان مهم عصر خود تثبیت کردند.

آستن در سال‌های پایانی عمرش نگارش «اما» (Emma) را به پایان رساند و «ترغیب» (Persuasion) و «نورثنگر ابی» (Northanger Abbey) پس از مرگ او در سال ۱۸۱۷ منتشر شدند. آخرین اثر او، «سندیتون» (Sanditon)، به دلیل وخامت سلامتی‌اش ناتمام ماند. آستن در ژوئیه‌ی همان سال درگذشت و در کلیسای جامع وینچستر به خاک سپرده شد.

رمان‌های آستن در زمان خود با استقبال خوبی روبرو شدند. مثلاً گفته می‌شود که جورج چهارم (که در آن زمان هنوز شاه نشده بود) جزو طرفداران رمان‌های او بود و برای همین «اما» به او تقدیم شد. ولی آستن از آن نویسنده‌هاست که هرچه زمان بیشتری می‌گذرد، قدرش بیشتر دانسته می‌شود و رمان‌های او تا به امروز منبع الهام اصلی برای نویسندگانی که می‌خواهند پرتره‌ای دقیق از مردم زمانه‌ی خود ترسیم کنند (خصوصاً با چاشنی طنز و کنایه)، باقی مانده است.

کتاب غرور و تعصب اثر جین اوستین نشر افق

۴۰. لرد بایرون (Lord Byron)

لرد بایرون

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۸۸ (میلادی) – ۱۸۲۴(میلادی)
  • آثار مهم: دون ژوان، سفر زیارتی چایلد هارولد

جورج گوردون بایرون، ملقب به لرد بایرون، انگار خودش از دل یکی از آثار ادبی رمانتیک یا گوتیگ بیرون آمده است. زندگی او پرفراز و نشیب و آمیخته به رسوایی‌های جورواجور بود و باعث شد که او در زمان زندگی خود به شهرت – یا بدنامی – فوق‌العاده زیاد برسد و دوستان، دشمنان و شیفتگان بسیار پیدا کند. شاید از بعضی لحاظ بتوان بایرون را نخستین «سلبریتی» تاریخ به معنای مدرنش به حساب بیاوریم. این‌که نخستین سلبریتی مدرن از قضا یکی از بهترین نویسندگان جهان نیز بوده است، هرچه بیشتر شخصیت او را دیوانه‌وار جلوه می‌دهد.

بایرون که در خانواده‌ای اشرافی به دنیا آمده بود، در سال ۱۸۰۵ وارد کالج ترینیتی کمبریج شد و در آنجا به‌خاطر خوش‌گذرانی‌های بسیار بدهی زیادی بالا آورد. نخستین مجموعه شعر او با نام «ساعات بیکاری» (Hours of Idleness)، در سال ۱۸۰۷ منتشر شد، اما در مجله‌ی «ادینبورگ ریویو» نقد تند و تیز و تحقیرآمیزی برای این اثر نوشته شد و بایرون در پاسخ به این نقد، هجو منظوم «نقال‌های انگلیسی و منتقدان اسکاتلندی» (English Bards and Scotch Reviewers) را نوشت که اولین موفقیت ادبی او را به همراه داشت.

در همان سال، بایرون پس از ورود به مجلس اعیان بریتانیا (House of Lords)، سفری گسترده به اروپا را آغاز کرد. در یونان، او نگارش «سفر زیارتی چایلد هارولد» (Childe Harolde’s Pilgrimage) را آغاز کرد. این مجموعه پس از انتشار دو سروده‌ی (Canto) اول در سال ۱۸۱۲، شهرتی بی‌سابقه برای بایرون به ارمغان آورد. به قول خودش: «صبح بیدار شدم و دیدم معروف شده‌ام». این شعر روایی بلند، سفرها و تاملات یک جوان سرخورده از زندگی و خسته از خوش‌گذرانی‌ را به تصویر می‌کشد که واضحاً نماینده‌ی خود بارون است. این جوان در جستجوی معنا یا شاید هم برای پرت کردن حواس خود، به سرزمین‌های خارجی سفر می‌کند. همچنین این اثر، حس اندوه و خستگی ناشی از جنگ‌های ناپلئونی را بازتاب می‌دهد، حسی که جوانان نسل بایرون به‌شدت می‌توانستند با آن ارتباط برقرار کنند.

زندگی شخصی بایرون نیز سرشار از جنجال بود. در تابستان ۱۸۱۳، او وارد رابطه‌ای پرتنش و احتمالاً عاشقانه با خواهر ناتنی خود، آگوستا (Augusta) شد. برای ساکت کردن مردم و خنثی کردن شایعات، او در سال ۱۸۱۵ با آنابلا میلبنک (Anabella Milbanke) ازدواج کرد. این ازدواج کوتاه‌مدت بود و پس از پخش شدن شایعات فراوان درباره روابط گذشته‌ی بایرون و دوجنس‌گرا بودن او، همسرش او را ترک کرد. در نتیجه، بایرون در سال ۱۸۱۶ انگلستان را برای همیشه ترک کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام ایدا لاولیس (Ada Lovelace) بود که به‌نوبه‌ی خودش یک نابغه بود و به‌عنوان نخستین برنامه‌نویس کامپیوتر شناخته می‌شود.

در ژنو، بایرون با پرسی بیش شلی (Percy Bysshe Shelley)، مری گادوین و کلیر کلرمونت دیدار کرد. دیدار مشهور آن‌ها و مسابقه‌ای که با هم سر نوشتن داستان اشباح گذاشتند، باعث خلق «فرانکنشتاین» و «ومپیر»، نخستین اثر خون‌آشام‌محور تاریخ ادبیات شد.

در این دوران بایرون سومین سروده‌ی «چایلد هارولد» را نوشت که سفرهای او در بلژیک، رود راین و سوئیس را بازتاب می‌دهد. او همچنین در این دوره شعر طنزآمیز «بپو» (Beppo) را سرود که در آن، خلق‌وخوی مردم انگلیس و ایتالیا به‌شکلی طنزآمیز با هم مقایسه شده بودند و این شعر به‌نوعی زمینه‌سازی برای شاهکار او، «دون ژوان» بود. در «دون ژوان» که یک شعر روایی هجوآمیز بلند است، بایرون شخصیت افسانه‌ای دون ژوان را به جوانی ساده‌دل و بی‌تجربه تبدیل کرد؛ یعنی برخلاف دون ژوان افسانه‌ای که معروف به اغوا کردن زن‌های بی‌شمار بود، زنان دیگر هستند که دائماً دون ژوان شعر او را اغوا می‌کنند. دو سروده‌ی اول این شعر در سال ۱۸۱۹ منتشر  و با استقبال زیادی روبرو شدند.

در سال ۱۸۱۸، وقتی پرسی شلی و بازدیدکنندگان دیگر به دیدار بایرون آمدند، دیدند که او به مردی چاق و موبلند تبدیل شده که از سنش بسیار پیرتر به نظر می‌رسید و درگیر بی‌بندوباری جنسی شده بود. اما در سال ۱۸۱۹ بایرون با ترزا گامبا (Teresa Gamba)، کنتس جوان و زیبای ایتالیایی، آشنا شد و این آشنایی نه‌تنها زندگی شخصی او را دگرگون کرد، بلکه او را درگیر فعالیت‌های سیاسی برای آزادی ایتالیا از سلطه‌ی اتریش کرد. بایرون به انجمن مخفی کربوناری پیوست و حمایت مالی و ادبی از جنبش‌های آزادی‌خواهانه را آغاز کرد. او در این دوره بخش‌های جدیدی از «دون ژوان» و چندین اثر دیگر را نوشت و منتشر کرد.

در سال ۱۸۲۳، بایرون به یونان رفت تا در مبارزه‌ی یونانی‌ها برای استقلال یافتن از امپراتوری عثمانی شرکت کند. او تلاش کرد جناح‌های مختلف یونانی را متحد کند و فرماندهی یک گروه از سربازان شجاع یونانی، معروف به سولیوها (Souliot)، را بر عهده گرفت. اما در سال ۱۸۲۴ او به بیماری‌ای مهلک مبتلا شد و در نهایت در همان سال به علت تب شدید درگذشت. مرگ بایرون در یونان، او را به نمادی از میهن‌پرستی و قهرمانی ملی برای یونانیان تبدیل کرد. جسد او به انگلستان بازگردانده شد اما کلیسای وست‌مینستر اجازه نداد جنازه در آنجا دفن شود. در نهایت جنازه در آرامگاه خانوادگی او در نزدیکی نیوستد به خاک سپرده شد.

بایرون نه‌تنها به خاطر اشعار عاشقانه و هجوآمیزش، بلکه به دلیل شخصیت کاریزماتیک، زندگی پرماجرا و حمایت‌هایش از جنبش‌های آزادی‌خواهانه، به یکی از چهره‌های برجسته و جاودان ادبیات و تاریخ تبدیل شده است.

کتاب مانفرد اثر لرد بایرون

۴۱. پرسی بیش شلی (Percy Bysshe Shelley)

پرسی بیش شلی

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۹۲ (میلادی) – ۱۸۲۲ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

پرسی بیش شلی، شاعر رمانتیک انگلیسی، در زندگی خود به دنبال عشق شخصی و عدالت اجتماعی بود و از هر فرصتی استفاده کرد تا علیه نظم اجتماعی و سیاسی حاکم و استبداد نهفته در آن شورش کند. تلاش او برای رسیدن به این آرمان‌ها به‌تدریج در اشعاری تجلی یافت که جزو بزرگ‌ترین آثار زبان انگلیسی محسوب می‌شوند.

او در سال ۱۸۱۰ وارد کالج دانشگاهی آکسفورد شد، اما به دلیل انتشار نوشته‌های جنجالی در مورد خداناباوری در سال ۱۸۱۱ اخراج شد. همان سال، شلی با هریت وستبروک (Harriet Westbrook) ازدواج کرد و به ایرلند رفت و در آنجا رساله‌هایی پخش کرد که در آن‌ها از حقوق کاتولیک‌ها در ایرلند و حق ایرلندی‌ها برای استقلال دفاع شده بود. در سال ۱۸۱۳، او نخستین اثر بزرگ خود، با عنوان «ملکه مب» (Queen Mab) را منتشر کرد؛ شعری بلند که به نقد مال‌جویی، جنگ، مذهب، سلطنت، ازدواج و خوردن گوشت می‌پرداخت، ولی آینده‌ای روشن و امیدوارانه را برای انسانیت ترسیم می‌کرد.

در سال ۱۸۱۴، شلی عاشق مری گادوین (Mary Godwin)، دختر دو فیلسوف سرشناس، ویلیام گادوین و مری ولستون‌کرافت (Mary Wollstonecraft)، شد و همسر اولش هریت و دو فرزندشان را ترک کرد. پرسی و مری با یکدیگر به فرانسه گریختند. در سال ۱۸۱۶، این دو در ژنو به لرد بایرون پیوستند. در این تابستان سرنوشت‌ساز، پرسی اشعاری همچون «در ستایش زیبایی اندیشه» (Hymn to Intellectual Beauty) و «مون بلان» (Mont Blonc) را سرود و مری نیز کار روی رمان «فرانکنشتاین» را آغاز کرد.

پس از بازگشت آن‌ها به انگلستان، هریت، همسر پیشین پرسی خودکشی کرد و شلی و مری رسماً با هم ازدواج کردند. شلی در این دوره «لاون و سیتنا» (Laon and Cythna) را که بعداً با نام «شورش اسلام» (Revolt of Islam) منتشر شد سرود. در سال ۱۸۱۸، شلی به ایتالیا رفت و در آنجا به دور از هیاهوهای سیاسی بریتانیا، بیشتر بر ادبیات و هنر متمرکز شد. او به‌نوعی حاضر شد بپذیرد که نمی‌تواند دنیا را با آرمان‌های خود منطبق کند، برای همین سعی کرد این آرمان‌ها را در قالب شعر بگنجاند. در این دوره، او آثار برجسته‌ای همچون «پرومتئوس رها از بند» (Prometheus Unbound) و «چنچی» (The Cenci)، یک نمایشنامه‌ی الیزابتی را نوشت.

شلی در سال‌های پایانی عمر خود در آثارش همچون «اپی‌سایکیدیون» (Epipsychidion) و «دفاع از شعر» (A Defense of Poetry)، از آرمان‌گرایی خود دفاع کرد و شاعران را شکل‌دهنده‌ی ارزش‌های انسانی و نظم اجتماعی معرفی کرد.

در سال ۱۸۲۲، در حالی که شلی روی شعر ناتمام «پیروزی زندگی» (The Triumph of Life) کار می‌کرد، قایقش در آب غرق شد و در سن ۳۰ سالگی درگذشت. پس از مرگ شلی، مری شلی خود را وقف انتشار و حفظ آثار و میراث او کرد و به یکی از اصلی‌ترین منابع بیوگرافی شلی و شناخت او تبدیل شد.

کتاب شعری ناتمام بر زندگی اثر پرسی بیشی شلی نشر چشمه

۴۲. جان کیتس (John Keats)

جان کیتس

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۹۵ (میلادی) – ۱۸۲۱ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

جان کیتس، شاعر رمانتیک انگلیسی، زندگی کوتاه خود را به نوشتن اشعاری اختصاص داد که به‌لطف تصویرسازی زنده، استفاده از آرایه‌های بی‌نظیری که حواس پنج‌گانه را تحریک می‌کنند و تلاش برای بیان حکمت‌های فلسفی از طریق اسطوره‌های کلاسیک، او را به یکی از شاعران صاحب‌سبک دنیا تبدیل کردند. او از طبقه‌ی فرودست جامعه بود و برای همین از تحصیلات رسمی آن‌چنانی برخوردار نبود. او در سال ۱۸۱۱ به شاگردی یک جراح درآمد. اما در سال ۱۸۱۴ این حرفه را ترک کرد و به لندن رفت تا به طور کامل به شعر و شاعری بپردازد.

نخستین شعر برجسته‌ی کیتس، «تجربه‌ی خوانش نخست ترجمه‌ی چَپمن از هومر» (On First Looking Into Chapman’s Homer)، در سال ۱۸۱۶ منتشر شد و درباره‌ی شور و شوق او هنگام خواندن ترجمه‌ی کلاسیک و قرن هفدهمی چپمن از «ایلیاد» و «اودیسه» بود. این شعر و موضوع خاص‌اش نشان‌دهنده‌ی عمق علاقه‌ی او به آثار کلاسیک و اسطوره‌ای و اشتیاقش‌اش نسبت به نبوغ ادبی است. نخستین مجموعه اشعار او در سال ۱۸۱۷ منتشر شد. کاملاً مشخص بود که او این اشعار را تحت‌تاثیر ادموند اسپنسر سروده است. در همان سال، او سرودن «اندیمیون» (Endymion)، نخستین شعر بلند خود را آغاز کرد که روایتی از افسانه‌ی عشق دیانا، الهه‌ی ماه، به اندیمیون (Endymion)، چوپان فانی، بود. این شعر روی موضوع عشق ایده‌آل و امکان واقعیت یافتن آن تمرکز داشت.

در تابستان ۱۸۱۸، در سفری به اسکاتلند و دریاچه‌های انگلستان، نخستین علائم بیماری سل در کیتس پدیدار شد. هم‌زمان، نقدهای تند و کوبنده‌ای علیه آثارش در مجلات ادبی منتشر شد. با این حال، کیتس با اعتماد به استعداد خود به سرودن شعر ادامه داد. در همین دوره، او با فنی براون (Fanny Brawne) آشنا شد و این عشق نافرجام روی شخص کیتس و اشعارش تاثیر عمیقی گذاشت.

سال ۱۸۱۹ دوره‌ی طلایی خلاقیت کیتس بود؛ اشعاری همچون «لامیا» (Lamia)، «عید سنت اگنس» (The Eve of St. Agnes) و قصیده‌های بزرگ او شامل «خطاب به بُلبل» (To a Nightingale)، «در وصف کوزه‌ی یونانی» (On a Grecian Urn)، «خطاب به سایکی» (To Psyche) و «خطاب به پاییز» (To Autumn) در این سال سروده شدند. این اشعار در شرایطی سروده شدند که او در حال دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری مرگبار و شدت گرفتن عشقش نسبت به فنی براون بود. قصیده‌های کیتس جزو بهترین آثار او به شمار می‌آیند؛ برای مثال، در «خطاب به بلبل» شاعر از دیدار با پرنده شاد است و آواز بلبل را در تضاد با اندوه و زوال انسان قرار می‌دهد.

«هایپریون» (Hyperion)، شعر حماسی و ناتمام کیتس، آخرین تلاش او برای مواجهه با تضاد بین ارزش‌های آرمانی و زوال موجودات فانی بود، درون‌مایه‌ای که در اشعار پیشین او زیاد تکرار می‌شد. این شعر در دو ویرایش موجود است و در ویرایش دوم، او پیش‌درآمدی طولانی با سبک‌وسیاقی جدید اضافه کرد که ماهیت شعر را تغییر می‌دهد.

در سال ۱۸۲۰، مجموعه‌ای از آثار او شامل «لامیا»، «عید سنت اگنس»، و قصیده‌ها منتشر شد که قدرت خلاقیت کیتس را به نمایش می‌گذاشت. با وخیم‌تر شدن بیماری کیتس، او در سپتامبر همان سال به ایتالیا سفر کرد و در روم درگذشت. کیتس در سن ۱۸ سالگی شروع به سرودن شعر کرد و در سن ۲۵ سالگی درگذشت، یعنی کل فعالیت ادبی او در ۶ یا ۷ سال خلاصه می‌شود، ولی او در همین مدت زمان کوتاه موفق شد به یکی از بزرگ‌ترین شاعران جهان تبدیل شود. فقط می‌توانیم درباره‌ی تمام دستاوردهای ادبی که کیتس می‌توانست در صورت برخورداری از عمر طولانی‌تر بهشان برسد، گمانه‌زنی کنیم.

کتاب Complete Poems and Selected Letters of John Keats  اثر John Keats and Edward Hirsch انتشارات Modern Library

۴۳. الکساندر پوشکین (Aleksandr Pushkin)

الکساندر پوشکین

  • سال تولد و درگذشت: ۱۷۹۹ (میلادی) – ۱۸۳۷ (میلادی)
  • آثار مهم: یوگنی آنگین، دختر سروان

الکساندر سرگئیویچ پوشکین، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس روس، اغلب به‌عنوان بنیان‌گذار ادبیات مدرن روسیه، بهترین شاعر روس و یکی از بهترین نویسندگان جهان شناخته می‌شود. پوشکین در خانواده‌ای اشرافی زاده شد و کار خود را در سال ۱۸۱۷ به‌عنوان کارمند وزارت خارجه‌ی سن‌پترزبورگ آغاز کرد. در آنجا او به محفل ادبی انحصاری آرزاماس (Arzamas) راه پیدا کرد که دوستان عمویش تاسیس کرده بودند. او اشعار سیاسی و هجویه‌هایی نوشت که به‌صورت مخفیانه منتشر شدند و در آن‌ها صدای آزادی‌خواهان دوران خود را بازتاب داد. این اشعار الهام‌بخش شورش دسامبریست‌ها شد که یکی از نخستین تلاش‌های ناموفق برای انقلاب مردمی در روسیه بود. این فعالیت‌ها باعث شد در سال ۱۸۲۰ به جنوب روسیه تبعید شود. او با الهام از تجربیات خود در جنوب روسیه مجموعه اشعار رمانتیک «چرخه‌ی جنوبی» (The Southern Cycle) را نوشت که بین سال‌های ۱۸۲۰ تا ۱۸۲۳ منتشر شدند.

در سال ۱۸۲۳، پوشکین نوشتن شاهکار خود، «یِوگِنی آنگین» را آغاز کرد، رمانی که نوشتن آن تا سال ۱۸۳۱ به طول انجامید. این رمان منظوم تصویری جامع از جامعه‌ی روسیه ارائه می‌دهد و شخصیت‌هایی فراموش‌نشدنی همچون آنگین شکاک، تاتیانا (Tatyana) مهربان و لِنسکی (Lensky) رمانتیک را به ادبیات معرفی کرد. در همین دوران، او به میخایلوفسکی تبعید شد و با تمرکز بر مطالعه‌ی تاریخ روسیه و گردآوری داستان‌های عامیانه، فصل‌های خارج از شهر «یِوگِنی آنگین» و تراژدی «بوریس گودونوف» (Boris Godunov) را نوشت.

پس از سرکوب قیام دسامبریست‌ها در سال ۱۸۲۵، تزار نیکلای اول با آگاهی از محبوبیت پوشکین به او اجازه داد به مسکو بازگردد و حتی وقتی پوشکین نزد او از سانسور آثارش گلایه کرد، به او گفت که خودش بر آثار او نظارت خواهد کرد. در شعر «اسب‌سوار برنزی» (The Bronze Horseman)، پوشکین با ترکیب توصیفات شاعرانه و احساسات عمیق، تصویری تأثیرگذار از تقابل فردیت با قدرت حاکم ارائه داد.

پوشکین در سال ۱۸۳۱ با ناتالیا گونچارووا (Natalia Nikolayevna Goncharova) ازدواج کرد  و پس از مهاجرت به سن‌پترزبورگ به دربار نزدیک‌تر شد، اما زندگی اجتماعی پرتنش در دربار و حسادت درباریان، مشکلات زیادی برای او ایجاد کرد. رمان تاریخی «دختر سروان» که به شورش پوگاچف  در سال ۱۷۷۴-۱۷۷۳ می‌پردازد، نشان‌دهنده‌ی علاقه‌ی پوشکین به تاریخ روسیه و زندگی مردم عادی است. در واقع پوشکین در طول عمرش همیشه مدافع حقوق رعیت‌های روسی بود.

در نهایت، در سال ۱۸۳۷، پوشکین در دوئلی که برای دفاع از حیثیت همسرش  ترتیب داده شده بود و دشمنان بانفوذش  به‌نوعی او را مجبور به انجام آن کردند، زخمی شد و درگذشت. آثار پوشکین، از اشعار عاشقانه گرفته تا نثر تاریخی، همچنان جزو برجسته‌ترین دستاوردهای ادبیات روسیه به شمار می‌آیند.

 کتاب یوگنی انه گین اثر الکساندر سرگیویچ پوشکین انتشارات بازتاب نگار

۴۴. ویکتور هوگو (Victor Hugo)

ویکتور هوگو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۰۲ (میلادی) – ۱۸۸۵ (میلادی)
  • آثار مهم: بینوایان، گوژپشت نوتردام

ویکتور هوگو، شاعر، نویسنده و نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی فرانسوی، یکی از مهم‌ترین چهره‌های جنبش رمانتیسم و از تأثیرگذارترین نویسندگان قرن نوزدهم فرانسه است. اگرچه او در فرانسه بیشتر به‌عنوان شاعر شناخته می‌شود، اما در سطح بین‌المللی به‌خاطر نوشتن رمان‌های معروفی همچون «گوژپشت نوتردام» (۱۸۳۱) (The Hunchback of Notre Dame) و «بینوایان» (۱۸۶۲) (Les Miserables) شهرت دارد.

هوگو که فرزند یک ژنرال بود، پیش از ۲۰ سالگی شاعری موفق شده بود. نمایشنامه‌ی منظوم او، «کراموِل» (Cromwell) که در سال ۱۸۲۷ نوشته شد، با وجود طولانی و تقریباً غیرقابل‌ اجرا بودن، نقطه‌ی عطفی در جنبش رمانتیسم به‌شمار می‌رود. تولید نمایشنامه‌ی «ارنانی» (Hernani) در سال ۱۸۳۰ یک برگ برنده برای رمانتیک‌ها در رقابت‌شان با کلاسیک‌گراها بود. در این اثر، هوگو قهرمان رمانتیک را در قالب یک شورشی نجیب‌زاده به تصویر کشید که به عشقی پرشور وفاداری بی‌چون‌وچرا دارد و در گروی سرنوشت است.

هوگو با نوشتن رمان تاریخی «گوژپشت نوتردام» در سال ۱۸۳۱ و به تصویر کشیدن زندگی در پاریس قرون وسطی در دوران حکومت لوئی یازدهم، به شهرتی گسترده‌تر دست پیدا کرد. هدف هوگو از نوشتن این رمان، محکوم کردن جامعه‌ای بود که در قالب شخصیت‌هایی چون کشیش فِرولو (Frollo) و سرباز فوبوس (Phoebus)، کوازیمودوی (Quasimodo) گوژپشت و اسمرالدای (Esmeralda) کولی را عذاب می‌دادند.

دهه‌های ۱۸۳۰ و ۱۸۴۰ دوران اوج فعالیت خلاقانه‌ی هوگو بودند. او در این دوران نمایشنامه‌های زیادی نوشت و برای نوشتن آن‌ها دو انگیزه داشت: ۱. او به پلتفرمی برای ابراز ایده‌های سیاسی و اجتماعی‌اش نیاز داشت ۲. می‌خواست برای بازیگری جوان و زیبا به نام ژولیت درو (Juliette Drouet) که از سال ۱۸۳۳ با او وارد رابطه شده بود، نقش بنویسد.

در سال ۱۸۴۱، او پس از سه تلاش ناموفق، به آکادمی فرانسه راه یافت و در سال ۱۸۴۵ به عضویت مجلس اشراف درآمد. اما پس از غرق شدن دختر تازه‌عروس‌اش لئوپولدین به‌همراه شوهرش در حادثه‌ای غم‌انگیز در سال ۱۸۴۳، هوگو برای مدتی از فعالیت ادبی دست برداشت و پس از آن، بیشتر وقت خود را صرف نوشتن رمان «بینوایان» کرد که انتشار آن سال‌ها به تعویق افتاد.

پس از کودتای ۱۸۵۱ در فرانسه، هوگو به‌دلیل دیدگاه‌های جمهوری‌خواهانه‌اش تبعید شد. در دوران تبعید، آثار مهمی همچون «کیفرها» (The Punishments) در سال ۱۸۵۳ و «اندیشه‌ها» (The Contemplations) در سال ۱۸۵۶ را منتشر کرد که اوج قدرت او را در شعرگویی به نمایش گذاشتند.

در سال ۱۸۶۲، «بینوایان»، مشهورترین اثر هوگو و یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های جهان منتشر شد. این رمان، داستان کلاسیک ژان والژان را تعریف می‌کند که به‌خاطر دزدی یک قرص نان به ۱۹ سال زندان محکوم شد. هوگو با نوشتن این کتاب نه‌تنها تصویری جامع و تقریباً دایره‌المعارفی از جامعه‌ی پاریس ارائه داد، بلکه همدلی جهانیان را نسبت به ستمدیدگان و قشر فرودست جامعه برانگیخت.

هوگو با فعالیت بی‌وقفه‌اش در شعر و نثر، جایگاه بی‌نظیری در ادبیات فرانسه به دست آورد. او در سال‌های پایانی زندگی به نمادی از خرد و آینده‌بینی تبدیل و به‌عنوان شاعر ملی فرانسه شناخته شد؛ طوری‌که امروزه، در تمام شهرهای فرانسه، حداقل یک خیابان پیدا می‌کنید که نام ویکتور هوگو روی تابلوی آن درج شده باشد.

کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو نشر نگاه 2 جلدی

۴۵. ناثانیل هاوثورن (Nathaniel Hawthorne)

ناثانیل هاوثورن

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۰۴ (میلادی) – ۱۸۶۴ (میلادی)
  • آثار مهم: داغ ننگ، خانه‌ی هفت شیروانی

ناتانیل هاثورن، نویسنده‌ی رمان و داستان کوتاه آمریکایی، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات آمریکا و استاد روایت‌های تمثیلی و اخلاقی است. هاثورن سال‌های جوانی خود را صرف مطالعه و کسب مهارت در هنر داستان‌نویسی کرد. نخستین رمان او، «فَنشاو» (Fanshawe) که در سال ۱۸۲۵ با هزینه‌ی شخصی منتشر شد، از دید خودش یک شکست ادبی بود. اما او به سرعت صدای روایی، سبک‌وسیاق و سوژه‌های نویسندگی خود را پیدا کرد و در اوایل دهه‌ی ۳۰ داستان‌هایی تحسین‌شده مانند «خویشاوند من، سرگرد مولینو» (My Kinsman, Major Molineux)، «حکایت پیرزن» (An Old Woman’s Tale) و «تدفین راجر ملوین» (Roger Malvin’s Burial) را منتشر کرد. «گودمن براون جوان» (Young Goodman Brown) که در سال ۱۸۳۵ منتشر شد، معروف‌ترین داستان کوتاه او و جزو خوانده‌شده‌ترین داستان‌های کوتاه در ادبیات آمریکایی محسوب می‌شود.

نخستین مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه او با نام «حکایت‌های دو بار تعریف‌شده» (Twice-Told Tales) در سال ۱۸۳۷ منتشر شد. نوشته‌های او تا به این لحظه در حدی موفق بودند که هاوثورن بتواند به‌کمک درآمد کسب‌شده از راه نویسندگی، در سال ۱۸۴۲ با سوفیا پیبادی (Sophia Peabody) ازدواج کند. این زوج دوران خوشی را در کانکورد، ماساچست گذراندند. در آنجا هاثورن در مجاورت اندیشمندان برجسته‌ای مانند رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emmerson) و هنری دیوید ثورو (Henry David Thoreau) زندگی می‌کرد و کانکورد به‌نوعی به مرکزی برای مکتب فلسفی تعالی‌گرایی (Transcendentalism) تبدیل شده بود. در این دوره، هاوثورن مجموعه داستان کوتاه «خزه‌های عمارت کهنه» (Mosses from an Old Manse) را منتشر کرد.

شاهکار هاثورن و مشهورترین اثر او، «داغ ننگ» (Scarlet Letter)، در سال ۱۸۵۰ منتشر شد. این رمان، داستانی درباره‌ی دو عاشق است که عوامل مختلفی چون دست تقدیر، ضعف‌های شخصی خودشان و سخت‌گیری‌های جامعه‌ی پروتستانی که در آن زندگی می‌کنند، آن‌ها را از هم دور نگه می‌دارد و مجازات می‌کند. این رمان باعث شهرت هاوثورن شد و اکنون به‌عنوان یکی از بزرگ‌ترین رمان‌های آمریکایی شناخته می‌شود. او سپس در سال ۱۸۵۱ «خانه‌ی هفت شیروانی» (House of the Seven Gables) را نوشت که باز هم به درون‌مایه‌هایی چون عشق و سرنوشت می‌پرداخت، ولی این بار با تمرکز روی خانواده‌ای که نسل اندر نسل به نفرینی دچار شده بودند که در نهایت عشق آن را از بین می‌برد.

در سال ۱۸۵۳، هاثورن با حمایت دوستش فرانکلین پیرس (Franklin Pierce) که در آن سال رئیس‌جمهور وقت آمریکا شده بود، به سِمَت کنسولگری لیورپول منصوب شد. پس از اتمام این دوره، او به ایتالیا سفر کرد و رمان «فان مرمری» (The Marble Faun) را نوشت که در آن به موضوع گناه نخستین و سقوط انسان پرداخته بود.

در سال‌های پایانی عمر، هاثورن که دچار بیماری شده بود، نتوانست رمانی جدید را کامل کند. او در سال ۱۸۶۴، در خواب و در سفری که برای بهبود سلامتی‌اش راهی آن شده بود درگذشت.

جایگاه بالای هاوثورن بین نویسندگان آمریکایی را می‌توان به سه عامل نسبت داد: ۱. مهارت بالای او در نوشتن به سبک خاص خودش ۲. بینش عمیق او نسبت به مسائل اخلاقی ۳. مهارت او در استفاده از تمثیل و نمادگرایی. بین نویسندگان آمریکایی، کمتر کسی هست که به‌اندازه‌ی او از بینش روان‌شناسانه و اخلاقی نسبت به شخصیت‌هایش برخوردار بود.

کتاب داغ ننگ اثر ناتانیل هاثورن انتشارات گویش نو

۴۶. ادگار آلن پو (Edgar Allan Poe)

ادگار آلن پو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۰۹ (میلادی) – ۱۸۴۹ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار و داستان‌های کوتاه

ادگار آلن پو، نویسنده‌ی داستان کوتاه، شاعر، منتقد و ویراستار آمریکایی، یکی از برجسته‌ترین نویسندگان ادبیات وحشت و معمایی است که به‌نوعی برای این سبک‌ها به یک نماد تبدیل شده. او با اشعار و داستان‌های رازآلود و ترسناک خود، تأثیر ماندگاری بر ادبیات آمریکا و جهان گذاشت و الهام‌بخش نویسنده‌های بسیاری پس از خود شد؛ از هرمان ملویل گرفته تا اچ. پی. لاوکرفت.  داستان «قتل در خیابان مورگ» (The Murders in the Rue Morgue)، انتشاریافته در سال ۱۸۴۱، به‌عنوان نخستین داستان کارآگاهی تاریخ شناخته می‌شود و شعر «کلاغ» (The Raven)، انتشاریافته در سال ۱۸۴۵ یکی از مشهورترین اشعار ادبیات آمریکا است.

این نویسنده محبوب کتاب‌های معمایی، در بوستون متولد شد و فرزند دو بازیگر تئاتر بود. پس از مرگ مادرش در سال ۱۸۱۱، جان آلن (تاجری ثروتمند در ریچموند) و همسرش او را به فرزندخواندگی پذیرفتند. او تحصیلات خود را در اسکاتلند و انگلستان آغاز کرد و در ریچموند، ویرجینیا ادامه داد. در سال ۱۸۲۶، به دانشگاه ویرجینیا رفت، اما بدهی‌های قمارش باعث شد حمایت ناپدری خود را از دست بدهد. او به ریچموند بازگشت و وقتی دید دختر موردعلاقه‌اش ازدواج کرده، به بوستون رفت و در سال ۱۸۲۷ نخستین مجموعه شعر خود، «تیمورلنگ و دیگر اشعار» (Tamerlane and Minor Poems) را منتشر کرد.

زندگی پو بالا و پایین‌های زیادی داشت. او به ارتش پیوست، اما پس از مرگ مادرخوانده‌اش، از خدمت معاف شد. سپس او در آکادمی نظامی وست پوینت پذیرفته شد، اما به‌خاطر بی‌نظمی‌های عمدی از آنجا اخراج شد. در بالتیمور به نوشتن داستان پرداخت و در سال ۱۸۳۳ جایزه‌ای ۵۰ دلاری برای داستان «دست‌نوشته‌ای در بطری یافت‌شده» (MS. Found in a Bottle) برنده شد. ازدواج او با ویرجینیا کلم (Virginia Clemm)، دخترعموی ۱۳ساله‌اش، در همین دوره رخ داد. البته این ازدواج سوال‌برانگیز با دختری کم‌سن‌وسال، اعتبار پو را در دنیای مدرن تحت‌تاثیر قرار داده، ولی طبق روایت‌ها او شوهر و دامادی مهربان برای همسرش و خانواده‌ی او بود.

در دهه‌ی ۱۸۴۰، پو موفقیت‌های ادبی مهمی به‌دست آورد. داستان‌هایی چون «زوال خاندان آشر» (The Fall of the House of Usher) و «ویلیام ویلسون» (William Wilson) که در سبک وحشت ماوراءطبیعه نوشته بودند، او را از زیر سایه‌ی شاعران رمانتیک انگلیسی که به شدت تحت‌تاثیرشان بود و گاهی به‌شکلی زمخت ازشان تقلید می‌کرد، بیرون آوردند و به او هویتی مستقل و منحصربفرد بخشیدند. داستان «سوسک طلایی»‌ (The Gold-Bug) در سال ۱۸۴۳ شهرت بیشتری برای او به ارمغان آورد. اما انتشار شعر «کلاغ» در سال ۱۸۴۵ بود که او را در سطح آمریکا – و بعداً در سطح جهان – معروف کرد.

زندگی شخصی پو با تراژدی همراه بود. مرگ ویرجینیا در سال ۱۸۴۷، پو را در افسردگی فرو برد. او در سال‌های پایانی زندگی، دوستی‌های افلاطونی و غیررمانتیک با زنان مختلف برقرار کرد. یکی از اتفاقات خوب زندگی او این بود که در اواخر عمر موفق شد با المیرا رویستر (Elmira Royster)، همان زنی که در دوران جوانی عاشقش بود و به‌خاطر ازدواج او دلشکسته شد، نامزد کند، اما ۱۰ روز پیش از عروسی‌شان درگذشت.

آخرین روزهای زندگی او در هاله‌ای از ابهام قرار دارد؛ او در سال ۱۸۴۹ در بالتیمور درگذشت و علت دقیق مرگش همچنان نامعلوم است. علت اصلی مرگ او ممکن است نوشیدن بیش از حد یا حمله‌ی قلبی باشد.

کتاب داستان های کوتاه ادگار آلن پو اثر ادگار آلن پو

۴۷. چارلز دیکنز (Charles Dickens)

چارلز دیکنز

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۱۲ (میلادی) – ۱۸۷۰ (میلادی)
  • آثار مهم: دیوید کاپرفیلد، آرزوهای بزرگ

چارلز دیکنز یکی از بزرگ‌ترین نویسنده‌های بریتانیا و بدون‌شک برجسته‌ترین نویسنده‌ی بریتانیایی در دوره‌ی ویکتوریایی است. دیکنز متعلق به خانواده‌ای از قشر متوسط بود، هرچند که احتمالاً اشراف‌زادگان آن دوران در خلوت خود خانواده‌ی او را «تازه به‌دوران‌رسیده» خطاب می‌کردند. یکی از پدربزرگ‌های او خدمتکار خانه بود و دیگری اختلاس‌گر. پدر او به‌خاطر ولخرجی‌ها و بی‌کفایتی‌هایش از لحاظ مالی خانواده را زمین زد و پس از این‌که به زندان انداخته شد، چارلز، به‌عنوان بزرگ‌ترین پسر خانواده، مجبور شد مدرسه را رها کند و در کارخانه مشغول به کار شود.

تجربه‌ی کار در کارخانه در سن پایین برای چارلز شوکه‌کننده و دردناک بود، ولی او در این دوره حس همذات‌پنداری عمیقی نسبت به کارگران و فقرا پیدا کرد که بعداً در رمان‌هایش به‌شکلی درخشان تجلی پیدا کرد. تحصیل نصفه‌ونیمه‌ی او در سن ۱۵ سالگی به‌طور کامل خاتمه یافت و پس از آن او چند بار شغل عوض کرد: متصدی دفتر وکیل،  تندنویس جلسات دادگاه و در آخر گزارش‌نویس روزنامه. او بعداً از دانش قضایی خود در رمان‌هایش زیاد استفاده کرد.

دیکنز علاقه‌ی زیادی به تئاتر داشت و حتی در سال ۱۸۳۲ قصد داشت بازیگر حرفه‌ای شود، ولی در نهایت به نویسندگی روی آورد و تعدادی داستان و مقاله را به مجله‌ها و روزنامه‌ها فرستاد. نوشته‌های او با استقبال خوبی روبرو شدند، ولی نخستین اثر او که به موفقیتی بزرگ دست پیدا کرد، رمان طنزآمیز «یادداشت‌های پیک‌ویک» (Pickwick Papers) بود که در کنار نقاشی‌های باکیفیت از مارس ۱۸۳۶ تا نوامبر ۱۸۳۷ به صورت سریالی منتشر شد.

«یادداشت‌های پیک‌ویک» آنقدر موفق بود که دیکنز از شغل خود در روزنامه استعفا داد و به‌عنوان ویراستار در یک ماهنامه مشغول به کار شد. در آنجا او دومین رمان خود یعنی «الیور توییست» (Oliver Twist) را بین سال‌های ۱۸۳۷ تا ۱۸۳۹ به‌صورت سریالی منتشر کرد.

پس از این، دیکنز حسابی روی دور افتاد و پشت‌سرهم، رمان‌های سریالی منتشر کرد که همه‌یشان با استقبالی بسیار گرم روبرو شدند. «نیکولاس نیکلبی» (Nicholas Nickleby)، «مغازه‌ی عتیقه‌فروشی» (The Old Curiosity Shop)، «مارتین چازلویت» (Martin Chuzzlewit)، «خانه‌ی قانون‌زده» (Bleak House) و «دوریت کوچک» (Little Dorrit) همه رمان‌هایی بودند که بین سال‌های ۱۸۳۸ تا ۱۸۵۷ به‌صورت سریالی منتشر شدند. دیکنز چنان نویسنده‌ی پرطرفداری – هم در بریتانیا و هم در آمریکا – شده بود که نقل است وقتی کشتی حاوی نسخه‌ی نهایی «مغازه‌ی عتیقه‌فروشی» به نیویورک رسید، مردم به سمت بارانداز هجوم آوردند.

دیکنز در ابتدای کار خود به نوشتن رمان‌هایی با حس طنزی قوی و جوی بازیگوشانه معروف بود، اما به‌مرور لحن رمان‌هایش تاریک‌تر، جدی‌تر و تراژیک‌تر شدند، خصوصاً از دهه‌ی ۱۸۵۰ به بعد. مثلاً «دوران سخت» (Hard Times) (۱۸۵۴)، «داستان دو شهر» (A Tale of Two Cities) (۱۸۵۹) و «آرزوهای بزرگ» (Great Expectations) (۱۸۶۱-۱۸۶۰) نمونه‌ای از چنین رمان‌هایی هستند. دلیل این اتفاق یکی تنش‌های سیاسی بود و دیگری مشکلات زناشویی که در جریان آن، او با بازیگری به نام الن ترنن (Ellen Ternan) که ۲۷ سال از خودش کوچک‌تر بود، وارد رابطه شد و بدین ترتیب به همسرش خیانت کرد.

غیر از رمان نوشتن، یکی دیگر از فعالیت‌های گسترده‌ی او کتاب‌خوانی در ملاءعام بود. در آپریل ۱۸۵۸ دیکنز، احتمالاً برای فرار از مشکلات شخصی خود، یک سری تور کتابخوانی برگزار کرد که در طی آن‌ها، بخش‌هایی از کتاب‌ها و داستان‌های خودش را برای تماشاچیانی که بابت شرکت در اجرا پول پرداخت کرده بودند، اجرا می‌کرد. تورهای کتابخوانی دیکنز نیز با استقبال خوبی روبرو شدند و او از این تورها بیشتر از کتاب نوشتن پول درمی‌آورد. تعداد اجراهای او در بریتانیا و ایالات متحده جمعاً ۴۷۱ بار بود.

دیکنز در سال ۱۸۷۰ به‌شکلی ناگهانی درگذشت و رمان آخرش «ادوین درود» (Edwin Drood) ناتمام ماند. بزرگ‌ترین نقطه‌قوت دیکنز به‌عنوان نویسنده این بود که رمان‌هایش برای قشر وسیعی از آدم‌ها جذاب بودند: از کودکان کار گرفته تا شخص ملکه. گستردگی موضوعی، احساسی و اندیشه‌ی آثارش، او را به یکی از بهترین نویسندگان جهان تبدیل کرد.

کتاب رمان‌ های جاویدان دیوید ‌کاپرفیلد اثر چارلز دیکنز

۴۸. رابرت براونینگ (Robert Browning)

رابرت براونینگ

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۱۲ (میلادی) – ۱۸۸۹ (میلادی)
  • آثار مهم: مجموعه اشعار

رابرت براونینگ، شاعر برجسته‌ی دوران ویکتوریایی، به‌دلیل مهارتش در نوشتن مونولوگ دراماتیک و تصویرسازی روان‌شناختی و عشق عمیقی که بین او و همسرش الیزابت برت براونینگ (Elizabeth Barrett Browning) وجود داشت و در قالب شعر نیز تجلی پیدا کرد، شهرت دارد.

براونینگ تحصیلات مدرسه‌ای زیادی نداشت، اما پدرش در خانه او را با ادبیات یونانی و لاتین آشنا کرد. اولین اثر منتشرشده‌ی او، «پائولین» (Pauline) در سال ۱۸۳۳، بازتاب احساسات جوانی و دغدغه‌های شخصی‌اش بود. جان استوارت میل در نقد از این شعر آن را بیش‌ازحد افشاگرانه خواند و شاعر را متهم به بهره‌برداری از احساسات خودش کرد. این نقد باعث شد براونینگ در آثار بعدی از بروز احساسات شخصی پرهیز کند و سعی کند در اشعارش حقایقی عینی‌تر را بیان کند. او در سال‌های بعد، آثاری مانند «پاراسلسوس» (Paracelsus) (۱۸۳۵) و «سوردلو» (Sordello) (۱۸۴۰) را نوشت که موضوع‌شان تقلای مردان بزرگ برای آشتی دادن شخصیت خودشان با دنیای اطراف‌شان بود.

در دهه‌ی ۱۸۴۰، براونینگ بیشتر به نمایشنامه‌نویسی روی آورد و مجموعه‌ی «ناقوس‌ها و انارها» (Bells and Pomegranates) را منتشر کرد که شامل نمایشنامه‌هایی همچون «پیپا می‌گذرد» (Pippa Passes) در سال ۱۸۴۱ و «لوریا» (Luria) در سال ۱۸۴۶ می‌شد. با این‌که این آثار از نظر ادبی ارزشمند بودند و براونینگ نیز از نمایشنامه نوشتن لذت می‌برد، اما نمایشنامه‌هایش چندان در اجرا موفق نبودند،  زیرا براونینگ خود اذعان داشت که بیشتر در زمینه‌ی به تصویر کشیدن کنش درون شخصیت‌ها مهارت داشت تا شخصیت بخشیدن به کنش بیرون از شخصیت‌ها.

نقطه‌ی عطف زندگی براونینگ در سال ۱۸۴۵ اتفاق افتاد: سال آشنایی او با الیزابت برت. عشق آن‌ها، که با وجود مخالفت پدر الیزابت شکوفا شد، به ازدواج مخفیانه‌یشان در سال ۱۸۴۶ و مهاجرت به ایتالیا انجامید. آن‌ها در طول زندگی مشترک خود تعطیلات را در فرانسه و انگلستان می‌گذراندند، ولی منزلگاه اصلی‌شان فلورانس ایتالیا و محیط آرام آنجا بود. براونینگ در طول زندگی مشترکش با الیزابت اشعار زیادی ننوشت؛ یکی از معدود آثار منتشرشده از او، مجموعه‌ی ۵۱ شعر با عنوان «مردان و زنان» (Men and Women) بود که در سال ۱۸۵۵ منتشر کرد و شامل برخی از برجسته‌ترین مونولوگ‌های دراماتیک او می‌شد. از ازدواج بین رابرت و الیزابت یک فرزند پسر زاده شد.

پس از مرگ الیزابت در آغوش شوهرش سال ۱۸۶۱، براونینگ همراه با پسرش به لندن بازگشت و به‌تدریج دوباره پایش به محافل ادبی باز شد. بزرگ‌ترین اثر او، «حلقه و کتاب» (The Ring and the Book) (۱۸۶۸-۱۸۶۹)، که بر پایه‌ی یک پرونده‌ای جنایی در روم در سال ۱۶۹۸ نوشته شده بود، با استقبال گسترده روبه‌رو شد و جایگاه او را به‌عنوان یکی از مهم‌ترین شاعران دوران تثبیت کرد. این اثر یک شعر روایی طولانی یا رمان منظوم است که تمام نقاط قوت براونینگ به‌عنوان یک شاعر را به عرصه‌ی نمایش می‌گذارد.

براونینگ در سال‌های پایانی زندگی به نوشتن اشعار بلند نمایشی و روایی ادامه داد. این آثار عمدتاً با مسائل روز سر و کار داشتند. براونینگ در سال ۱۸۸۹ در ونیز درگذشت و در کلیسای وست‌مینستر به خاک سپرده شد.

۴۹. شارلوت برونته (Charlotte Bronte)

شارلوت برونته

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۱۶ (میلادی) – ۱۸۵۵ (میلادی)
  • آثار مهم: جین ایر، ویلِت

شارلوت برونته، نویسنده‌ی انگلیسی، یکی از برجسته‌ترین چهره‌های ادبیات ویکتوریایی است. رمان مشهور او «جین ایر» (Jane Eyre)، انتشاریافته در سال ۱۸۴۷، تصویری نوین و بی‌سابقه از زنی مستقل ارائه داد:  زنی که درگیر تضاد میان خواسته‌های درونی و محدودیت‌های اجتماعی بود.

شارلوت در خانواده‌ای مذهبی و در میان مناظر طبیعی یورک‌شایر متولد شد. مادرش در کودکی او درگذشت و مسئولیت تربیت او و خواهرها و تنها برادرش به عهده‌ی پدر کشیش‌اش و خاله‌اش افتاد. شارلوت و امیلی، به همراه خواهران بزرگ‌ترشان (که در جوانی درگذشتند)، در مدرسه‌ای تحصیل کردند که بعدها الهام‌بخش محیط سختگیرانه‌ی لووود (Lowood) در «جین ایر» شد. شارلوت و امیلی در سال ۱۸۲۵ به خانه برگشتند و به مدت بیش از ۵ سال، برونته‌ها در آنجا به یادگیری، بازی کردن، نوشتن و تعریف کردن داستان‌های رمانتیک برای یکدیگر پرداختند. این تجربه در بارور کردن تخیل‌شان و علاقه‌مند کردنشان به نوشتن تاثیر زیادی داشت.

شارلوت در سال ۱۸۳۱ به مدرسه‌ی خانم وولر رفت و در آنجا دوستانی ماندگار پیدا کرد. مکاتبات او با یکی از دوستانش به نام الن ناسی (Ellen Nussey) تا آخر عمرش ادامه پیدا کرد و یکی از منابع اصلی اطلاعاتی که از زندگی شارلوت در اختیار داریم، این نامه‌ها است.

شارلوت برای مدتی به‌عنوان معلم خصوصی در خانه‌ی افراد ثروتمند کار کرد. یکی از انگیزه‌هایش برای این کار، پرداخت بدهی‌های برادر بی‌مسئولیت وبی‌ثباتش بود که دائماً شغل عوض می‌کرد و به الکل و تریاک اعتیاد داشت.

خواهران برونته تصمیم گرفتند خودشان یک مدرسه باز کنند و حتی خاله‌یشان موافقت کرد تا بودجه‌ی راه‌اندازی مدرسه را فراهم کند، اما این برنامه به جایی نرسید. در سال ۱۸۴۲ شارلوت و امیلی تصمیم گرفتند به بروسل بروند تا در آنجا زبان فرانسوی خود را تقویت کنند. در انجا آن‌ها با معلمی به نام  کنستانتین هگر (Constantine Heger) آشنا شدند که مردی متاهل بود، ولی ظاهراً شارلوت دلباخته‌اش شده بود و به‌خاطر مکاتبات زیاد با او، حسادت همسر کنستانتین را برانگیخت.

در سال ۱۸۴۶، شارلوت، امیلی و ان تصمیم گرفتند سه رمانی را که نوشته بودند منتشر کنند. ناشر رمان نخست شارلوت یعنی «پروفسور: یک حکایت» (The Professor: A Tale) را رد کرد، ولی به او گفت که تمایل دارد یک رمان سه‌جلدی را که اکشن و هیجان بیشتری دارد منتشر کند.  برای همین شارلوت انگیزه گرفت تا نوشتن «جین ایر» را به پایان برساند و این بار، ناشر آن را پذیرفت. هر سه خواهر موفق شدند رمانی از خود منتشر کنند، ولی موفقیت «جین ایر» به‌مراتب از رمان‌های دیگر بیشتر بود. یکی از دلایل موفقیت رمان، به تصویر کشیدن زنی بود که دنبال عشق بود، ولی در عین حال، در راستای احترام به خود و پایبندی به اصول اخلاقی اش، حاضر بود به آن نه بگوید.

در ماه‌های آتی پس از انتشار «جین ایر» اتفاقات تراژیک زیادی در زندگی شارلوت افتادند. تنها برادرش در سپتامبر ۱۸۴۸ و ان در می ۱۸۴۹ از دنیا رفتند. پس از این اتفاقات شارلوت رمان «شرلی» (Shirely) را منتشر کرد. در طی سال‌های آتی شارلوت سه بار به دعوت ناشرش به لندن سفر کرد و در آنجا با چهره‌های سرشناس زیادی همچون ویلیام مک‌پیس تکری (William Makpeace Thackery)، هریت مارتینو (Harriet Martineau) و الیزابت گسکل (Elizabeth Gaskell) که در آینده بیوگرافی‌اش را نوشت آشنا شد. رمان «ویلت» (Vilette) در ژانویه‌ی ۱۸۵۳ منتشر شد.

شارلوت در طول زندگی‌اش سه خواستگار را رد کرد، ولی بالاخره به درخواست خواستگار چهارم، که کشیش معاون پدرش بود، جواب مثبت داد و این دو در ۲۹ ژوئن ۱۸۵۴ با هم ازدواج کردند. او نوشتن رمان دیگری به نام «اما» (Emma) را آغاز کرد، اما او در طی بارداری فرزند اولش به‌شدت بیمار شد و در سال ۱۸۵۵ درگذشت.

زندگی خواهران برونته سرشار از اتفاقات ناراحت‌کننده و مرگ‌های زودهنگام بود، اما هر سه‌یشان موفق شدند با نوشتن رمان‌هایی صادقانه و صمیمانه درباره‌ی دنیای درونی زنان، نام خود را در دنیای ادبیات جاودانه کنند.

کتاب جین ایر اثر شارلوت برونته انتشارات پارمیس

۵۰. هنری دیوید تورو (Henry David Thoreau)

هنری دیوید تورو

  • سال تولد و درگذشت: ۱۸۱۷ (میلادی) – ۱۸۶۲ (میلادی)
  • آثار مهم: والدن، نافرمانی مدنی

هنری دیوید تورو جستارنویس، شاعر و فیلسوف عمل‌گرای آمریکایی است که به‌عنوان یکی از برجسته‌ترین اعضای مکتب تعالی‌گرایی (Transcendentalism) شناخته می‌شود. تورو در سال ۱۸۳۳ در دانشگاه هاروارد شروع به تحصیل کرد و در سال ۱۸۳۷ با معدل متوسط فارغ‌التحصیل شد. او در ابتدا به‌عنوان معلم مشغول به کار شد، ولی خیلی سریع فهمید این کار مناسب او نیست، چون روحیه‌ای منضبط نداشت. پس از قایق‌سواری با برادرش در امتداد رودخانه‌های کانکورد و مِریمک در سال ۱۸۳۹، به این نتیجه رسید که باید در وصف طبیعت شعر بگوید.

او بر حسب اتفاق با رالف والدو امرسون (Ralph Waldo Emmerson)، یکی دیگر از فیلسوف‌های معروف آمریکایی آشنا شد و این آشنایی راه او را برای نویسنده شدن هموارتر کرد. دوستی و هم‌فکری این دو باعث شد که مکتب تعالی‌گرایی پدید بیاید.

هم‌نشینی با امرسون الهام‌بخش تورو شد تا به مدت چند سال شعرهای زیادی بسراید. تعالی‌گرایان به سرکردگی امرسون، مجله‌ای به نام «دایال» (The Dial) را تاسیس کردند که در شماره‌ی نخست آن در سال ۱۸۴۰ یکی از اشعار تورو به نام «همدردی» (Sympathy) و مقاله‌اش درباره‌ی یکی از شاعران رومی به نام آئولوس پرسیوس فلاکوس چاپ شده بود. انتشار مجله‌ی دایال در سال ۱۸۴۴ به پایان رسید، ولی در این مدت حجم زیادی از اشعار و جستارنویسی‌های تورو در آن منتشر شدند و این مجله به‌نوعی سکوی پرتاب برای او بود.

در سال ۱۸۴۵، تورو به‌خاطر بی‌قراری‌ای که در وجود خود حس می‌کرد، تصمیم گرفت تمدن را رها کند و به دل طبیعت بزند. او به نزدیکی دریاچه‌ی والدن پاند (Walden Pond) در کانکورد رفت، در آنجا خانه‌ای برای خود ساخت و رژیم غذایی خود را محدود به میوه و گیاهانی کرد که یا در طبیعت پیدا می‌کرد، یا خودش رویانده بود. او وقت خود را با ماهی‌گیری، شنا کردن، قایق‌رانی و مشاهده‌ی دقیق گیاهان و حیوانات اطراف خود می‌گذراند.

از دل این تجربه، کتاب «والدن» (Walden) بیرون آمد که از ۱۸ انشا تشکیل شده است.  در این جستارنویسی‌ها، تورو درباره‌ی موهبت‌های ساده‌زیستی، رابطه‌ی نزدیکش با حیوانات و جزییات بصری جنگل و دار و درخت نوشت. نثر سرراست، ولی باشکوه «والدن» و فضای آرامش‌بخش کتاب باعث شد که به یکی از آثار ادبی کلاسیک آمریکا تبدیل شود.

تورو به‌خاطر سرپیچی از پرداخت مالیات یک شب به زندان انداخته شد، تا این‌که یکی از اعضای فامیلش موافقت کرد تا مالیات را پرداخت و او را از زندان آزاد کند. همچنین او از مخالفان سرسخت برده‌داری و جنگ امپریالیسیتی آمریکا علیه مکزیک بود و مواضع سیاسی خود را در رساله‌ی معروفش یعنی «نافرمانی مدنی» (Civil Disobedience)، انتشاریافته در سال ۱۸۴۹، شرح داد.

در سال ۱۸۴۷، تورو والدن را ترک کرد و به‌مرور گرایش تعالی‌گرایانه‌اش کمرنگ‌تر شد، ولی هرچه از تعالی‌گرایی فاصله گرفت، فعالیت‌های سیاسی‌اش شدت گرفت. او در کانکورد در فراری دادن برده‌ها نقش داشت و در مخالفت با برده‌داری سخنرانی کرد و رساله نوشت. جان براون (John Brown)، یکی از فعالان مدنی علیه برده‌داری، برای او نقشی پدرانه پیدا کرد، ولی وقتی براون در سال ۱۸۵۹ به دار آویخته شد، تورو دچار شوکی شدید شد که احتمالاً مرگ خودش را تسریع بخشید. او در سال ۱۸۶۲ درگذشت.

کتاب والدن اثر هنری دیوید ثورو

(ادامه دارد)

منبع: دیجی‌کالا مگ

راهنمای خرید کتاب


برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X