انیمیشنهای استودیو ایلومینیشن از بدترین تا بهترین
ایلومینیشن اغلب به عنوان نسخهی کوچکتر و ضعیفتر پیکسار شناخته میشود و این در حالی است که فیلمهای موفقی چون «آواز» (Sing)، «فیلم برادران سوپر ماریو» (The Super Mario Bros. Movie) و «من نفرتانگیز» (Despicable Me) از محصولات این استودیوی انیمیشنسازی به شمار میروند. «من نفرتانگیز ۴»، جدیدترین ماجرای گرو و دوستان کوچک زردرنگش که به تازگی اکران موفق خود را پشت سر گذاشته، تعداد کل انیمیشنهای ایلومینیشن را به ۱۵ رسانده است و حالا فرصت مناسبی است برای اینکه نگاهی به آثار موفق و ضعیف این استودیو بیاندازیم.
از سال ۲۰۱۰ تا کنون ایلومینیشن انیمیشنهای سرگرمکنندهی زیادی تولید کرده و در کنار آن اسباببازیها، پارکهای تفریحی، کتابها و محصولات فراوان دیگری ساخته است. از بسیاری جهات رتبهبندی انیمیشنهای ایلومینیشن کار سادهای نیست چرا که تقریبا هر عنوانی در این فهرست، درآمد بسیار زیادی به دست آورده است، حتی اگر برخی از آنها از نظر انتقادی موفق نبوده باشند. فیلمسازان و تولیدکنندگان استودیو ایلومینیشن به خوبی درک کردهاند که مخاطبان در دهههای مختلف به دنبال چه چیز هستند و این یعنی بازگشت به سبک انیمیشنهای قدیمی که بر اساس کمدی فیزیکی، آهنگهای کلاسیک و چند داستان از آثار دکتر زوس ساخته شدند. در ادامه تمام انیمیشنهای استودیو ایلومینیشن را از بدترین تا بهترین نام بردیم.
۱۵. آواز ۲ (Sing 2)
- محصول: ۲۰۲۱
- کارگردان: گارت جنینگز
- صداپیشهها: متیو مککانهی، ریس ویترسپون، اسکارلت جوهانسون
- امتیاز متاکریتیک: 49 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
سرسختترین طرفداران انیمیشن «آواز ۲» هم حتی در چیستی این دنبال سردرگم ماندهاند چرا که بخش زیادی از آن با اتفاقات و حواشی بیمعنی پر شده است. شاید حضور افتخاری نه چندان خوشایند بونو، خوانندهی ایرلندی (که منجر به یک آهنگ ارجینال بسیار معمولی شد) و شاید چند بازخوانی ترانههای معروف در خاطر مخاطب بماند، اما فیلم از نظر روایی هیچ تاثیر قابل توجهی نمیگذارد. باستر (متیو مککانهی) را در این قسمت میبینیم که سعی میکند نمایش دیگری را روی صحنه ببرد، این بار در شهری شبیه لاس وگاس به نام ردشور که با جیمی کریستال قدرتمند (بابی کاناوله) برخورد میکند. در انیمیشن «آواز ۲» اکثر صداپیشهها از قسمت قبل برمیگردند، آهنگهای جدیدی میخوانند که ممکن است مخاطبان قسمت اول آن را بشناسند و در نهایت تکرار و تکرار.
در این قسمت درام یا طنز بهیادماندنی وجود ندارد، دو ویژگی که معرف بهترین انیمیشنهای ایلومینیشن هستند. حتی صداپیشگی قوی فیلم اول هم توسط داستانی بلعیده میشود که اهمیت دادن به آن غیرممکن است، زیرا در واقع فقط یک پوشش ضعیف برای کاورهای فوقالعاده بد موسیقی پاپ است. قطعات موسیقی هم کمتر الهامبخش و بیشتر آزاردهنده هستند (ترانهی «آسمانی پر از ستاره» (A Sky Full of Stars) به عنوان یکی از مهمترین قطعات؟). این دنباله به جای خلاق بودن، بیشفعال است، مثل کابوسی که که نفر بعد از اینکه مجبور شد یک هفته کامل موسیقی کودکانه را با صدای بلند گوش کند خواهد داشت.
۱۴. هاپ (Hop)
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: تیم هیل
- صداپیشهها: جیمز مارسدن، راسل برند، کیلی کوکو
- امتیاز متاکریتیک: 41 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 5.۴ از ۱۰
دومین فیلم ایلومینیشن همچنین فراموششدهترین آن است، حتی اگر هنوز هم تنها فیلم ترکیبی لایو اکشن و انیمیشن این شرکت باشد. بخشی از مشکل این است که این فیلم خانوادگی مناسبتی خیلی خوب ساخته نشده است و جیمز مارسدن بیچاره نمیتواند از این واقعیت عبور کند که او آشکارا در مقابل یک توپ تنیس سبز بازی میکند. مارسدن نقش فرد اوهر (نامی که ظاهرا ایلومینیشن آن را دوست دارد زیرا در «لوراکس» (The Lorax) دوباره ظاهر میشود) را بازی میکند؛ یک انسان تنبل که با خرگوشی به نام ای بی (راسل برند) با ماشینش تصادف میکند.
این دو یک دوستی غیرمنتظره تشکیل میدهند و فرد متوجه میشود که دوست جدیدش رویای تبدیل شدن به معروفترین خرگوش عید پاک را دارد (درست مثل پدرش). فرد و ای بی به خاطر مسائل پدر و پسری که هر دو درگیش بودند با هم ارتباط برقرار میکنند، اما این فیلم از نظر موضوعی عجیب است و هرگز نمیداند که چه داستانی را تعریف میکند، زیرا جهانی را میسازد که در آن یک خرگوش کارتونی با دیوید هسلهاف اجرا میکند!
۱۳. گرینچ (The Grinch)
- محصول: ۲۰۱۸
- کارگردان: اسکات موژر
- صداپیشهها: بندیکت کامبربچ، رشیدا جونز، کینن تامسون
- امتیاز متاکریتیک: ۵۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
گرینچ یکی از محبوبترین شخصیتهای تاریخ است. نسخههای زیادی از این مرد سبز بداخلاق که معنای کریسمس را یاد میگیرد ساخته شده است مثل انیمیشن سال ۱۹۶۶ و نسخه سال ۲۰۰۰ ساختهی ران هاوارد که از داستان دکتر زوس اقتباس شده بود و جیم کری نقش اصلی را بازی میکرد. اما از اینها که بگذریم چه کسی برای پذیرفتن نقش یا حتی صداپیشگی این شخصیت بعید به نظر میرسد؟ بله بندیکت کامبربچ!
این بازیگر بیتردید عالی، فقط انتخاب اشتباهی برای این انیمیشن است، اما این تنها یکی از مشکلات فیلمی است که هرگز نمیتواند بفهمد چگونه از کتاب کلاسیک ۱۹۵۷ برای بینندگان شش دهه بعد اقتباس کند. هر چیزی که در مورد «گرینچ» ایلومینیشن کار میکند به دلیل منبع اصلی یا نحوه تحریک نوستالژی کسانی است که نسخههای دیگر را دوست دارند. این یک کپی کمجان از یک داستان محبوب است، چیزی که هرگز وجود خود را توجیه نمیکند و تنها باعث میشود مردم بخواهند به کتاب یا کارتون قدیمی بازگردند.
۱۲. زندگی پنهان جانوران خانگی ۲ (The Secret Life of Pets 2)
- محصول: ۲۰۱۹
- کارگردان: کریس رناد
- صداپیشهها: پتن اسوالت، اریک استون استریت، کوین هارت
- امتیاز متاکریتیک: 55 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
ایلومینیشن عادت بدی دارد که یک موضوع را که روایتش برای یک قسمت کافی است را با دنبالههایی که هیج نیازی به وجودشان احساس نمیشود ادامه میدهد. این موضوع در مورد «آواز ۲» به صداها و ترانههای بیشتر و در «زندگی پنهان جانواران خانگی ۲» به جنبوجوش بیشتر ختم میشود؛ فیلمی که چند لحظهی سرگرمکننده دارد، اما در نهایت با تقسیم شخصیتهایش به زیرمجموعههایی که هرگز به طور کامل توسعه نمییابند، سنگین میشود. این تقریبا شبیه سه مورد از آن فیلمهای کوتاهی است که در بلوریهای انیمیشنهای ایلومینیشن پیدا میکنید که برای تشکیل یک فیلم بلند به هم دوخته شدهاند.
در این قسمت پتن اوسوالت جایگزین لوییس سیکی میشود؛ هرگز از صداسازی او تقلید نمیکند اما به نوعی به طور یکپارچه آن را تکرار میکند. برجستهترین صداگذاری در این قسمت عملکرد هریسون فورد به عنوان یک سگ گله خشن به نام روستر است. مشکل این است که فورد برای این فیلم شلوغ و دیوانهوار تلاش بیهوده میکند. از این گذشته تنها نتیجهای که این قسمت به دنبال دارد این است که مخاطب برای یک داستان ساده در مورد دو سگی که فقط سعی در رسیدن به خانه دارند، احساس دلسوزی کنند.
۱۱. لوراکس
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: چینس رنود، کیل بالدا
- صداپیشهها: زک افران، راب ریگل، دنی دویتو
- امتیاز متاکریتیک: 46 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
تا حدودی میتوان نتیجه گرفت که انیمیشنهای ایلومینیشن و داستانهای دکتر زوس ترکیب خوبی از آب در نمیآیند. منطقی است که چرا این استودیو به اقتباس از داستانهای زوس تمایل دارد؛ زیرا سبک کمدی ایلومینیشن اغلب کلاسیک به نظر میرسد و از الهاماتی مانند لوونی تونز، زمین خوردنهای کمدیهای صامت و حتی پارودیهای جاسوسی دهه ۶۰ استفاده میکند. اما بهترین کار تئودور گایزل یک بازیگوشی سورئال و یک هسته عاطفی دارد که اغلب در سطحی درخشان و ساختگی ایلومینیشن به چشم نمیخورد.
«لوراکس» را در نظر بگیرید، داستانی که اساسا در مورد ارزش قائل شدن برای زمین است، به داستانی درباره پسری (زک افران) تبدیل شده است که میخواهد دختری (تیلور سوییفت) را در این روایت دستوپاگیر تحت تاثیر قرار دهد. در این فیلم، فانتزی و کمدی غیرمنتظرهای در منبع وجود دارد که به ماشین بلاک باستر انیمیشن کشیده میشود، اما به اندازه کافی از هسته اصلی داستان باقی مانده است تا آن را از پایینترین پلههای نردبان ایلومینیشن دور نگه دارد. از حق نگذریم دنی دویتو تا حدودی برای نقش شخصیت اصلی انتخاب مناسبی است.
۱۰. فیلم برادران سوپر ماریو
- محصول: ۲۰۲۳
- کارگردان: آرون هوروث، مایکل ژلنیک
- صداپیشهها: کریس پرت، آنیا تیلور جوی
- امتیاز متاکریتیک: 46 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7 از ۱۰
تقریبا همه میدانند که «باربی» (Barbie) پرفروشترین فیلم سال ۲۰۲۳ بود، اما ماریو و لوییجی با فروش چشمگیری درست پشت سر او بودند. این اقتباس از دنیای ماریو، دانکی کونگ و پرنسس پیچ چگونه توانست تقریبا ۱.۴ میلیارد دلار در سراسر جهان درآمد داشته باشد؟ این فیلم دقیقا همان چیزی را که طرفداران بازی برای اولین بار دوست داشتند به آنها داد، فقط در یک فرم جدید و نه چیز دیگری.
مشکل «فیلم برادران سوپر ماریو»، حداقل پس از یک افتتاحیه نسبتا قوی این است که احساس میشود یک فهرست بررسی از شخصیتها، مکانها و ایدههای بازیها است که فقط به صورت نامنسجم به هم وصل شدهاند تا یک فیلم را تشکیل دهند. اغلب بیروح به نظر میرسد و به شدت میخواهد حسن نیت باقیمانده از منبع را به دست آورد تا اینکه کار جدیدی با آن انجام دهد. این برای اکثر افرادی که شخصیتهای محبوبشان را در یک جهان انیمیشنی میخواستند کافی بود.
۹. من نفرتانگیز ۳
- محصول: ۲۰۱۷
- کارگردان: پیر کافین
- صداپیشهها: استیو کارل، کریستن ویگ، تری پارکر
- امتیاز متاکریتیک: 49 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۲ از ۱۰
دنباله ۲۰۱۷ در فرنچایز «من نفرتانگیز» (بخش غیرمینیون) در بین چهار قسمت دیگر از همه ضعیفتر است، اما چند کمدی بامزه و سکانسهای اکشن و صداپیشگی قوی از افرادی مانند استیو کارل، کریستن ویگ و جولی اندروز افسانهای دارد که به ارتقای کلی این مجموعه کمک میکند.
فیلمهای «من نفرتانگیز» همه درباره خانواده هستند؛ خانوادهای موقت که توسط گرو و سه دخترش تشکیل شده است، اما مینیونها نیز اساسا کودک هستند و قوس شخصیت گرو اغلب به مادرش بازمیگردد. بنابراین منطقی است که برادر دوقلوی گرو، یعنی درو را وارد ترکیب کنیم. اما این منجر به کمدیهای سطحی و فیلمی میشود که به اندازه دو فیلم دیگر یا حتی فیلمهای مینیونها خوب کار نمیکند. این فیلم نه به طور خاص بد است و نه به طور خاص خوب، از این رو جایگاه آن نزدیک به وسط این فهرست است.
۸. من نفرتانگیز ۴
- محصول: ۲۰۲۴
- کارگردان: کریس رناد
- صداپیشهها: استیو کارل، کریستن ویگ، پییر کافین
- امتیاز متاکریتیک: 52 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۲ از ۱۰
درست مثل همان مدل فیلمهای اپیزودیک و به هم چسبیده «زندگی پنهان جانوران خانگی ۲»، آنچه از نظر فنی ششمین عنوان در فرنچایز «من نفرتانگیز» لقب گرفته است، نشان میدهد که این مجموعه به طرز غمانگیزی از ایدهها خالی شده است، اما توانسته است چند لبخند کوچک روی صورت مخاطب بنشاند. در «من نفرت انگیز ۴» برخی سکانسهای عمیقا خوب وجود دارد، مثل صحنه سوپرمارکت با الهام از «ترمیناتور ۲» (T2)، ورود مینیونهای ابرقهرمان و سرقت کیف پوشک از لیس پاس بن، اما هرگز احساس نمیشود که کسی تلاش کرده باشد تا به لحاظ موضوعی تمام این شخصیتهای مختلف را به هم وصل کند.
ویل فرل با صداپیشگی جذابش یک شرور قانعکننده میسازد که مثل گرو است و فقط سوسکها را جایگزین مینیونها کرده است اما او برای مدت زیادی از فیلم ناپدید میشود. همچنین از نظر بصری در مقایسه با برخی از انیمیشنهای اخیر ایلومینیشن مانند «مهاجرت» (Migration) کمجان است. با این وجود، برخی از قسمتهای اصلی با حضور مینیونها خندهدار هستند و کارل یک بار دیگر تمام تلاش خود را در نقش گرو انجام میدهد تا با چیزی مقابله کند که تمام والدین حاضر در گروه مخاطبان میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند؛ یک نوزاد بدخلق.
۷. مینیونها: ظهور گرو (Minions: The Rise of Gru)
- محصول: ۲۰۲۲
- کارگردان: کایل بالدا
- صداپیشهها: پییر کافین، استیو کارل، تراجی پی هنسون
- امتیاز متاکریتیک: 56 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
شما یا طرفدار مینیونها هستید یا نیستید. همینقدر ساده است. در بهترین حالت، آنها نمادهای شگفتانگیز کمدی فیزیکی هستند، آفریدههایی که مستقیما خاطرات شخصیتهای بیکلام لوونی تونز را زنده میکنند؛ شخصیتهایی مانند رود رانر و وایل ای کایوت، که میتوانند با نزدیک شدن به مرگ خنده بیشتری نسبت به یک خط دیالوگ بگیرند. این دنباله اسپینآف محصول سال ۲۰۱۵ در سال ۱۹۷۶ اتفاق میافتد، زمانی که گرو ۱۱ ساله به دنبال پیوستن به گروه ابرشرور مورد علاقه خود، یعنی ۶ شرور است.
جزئیات تاریخی واقعا به موفقیت فیلم کمک میکند، اما طرح اصلی آن همان مشکل دنبالهی انیمیشنهای ایلومینیشن را دارد که کمی شلوغتر از حد معمول است و برای پیشبرد روایت به چندین صحنه تعقیب و گریز متکی است. خوشبختانه، یک گروه بازیگری بزرگ که شامل تاراجی پی هنسون، میشل یئو و آلن آرکین افسانهای میشود، محتوای زیادی به آن اضافه میکند و از فیلمنامه متیو فوگل کاملا مشخص است که او به خوبی در کرده که مردم چه چیزی را در مورد مینیونها به عنوان شخصیتهای احمق با قلبهای بزرگ دوست دارند که در نهایت به محبوبیت فیلم منجر میشود.
۶. آواز
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: گارت چنینگز
- صداپیشهها: متیو مککانهی، ریس ویترسپون، ست مکفارلن
- امتیاز متاکریتیک: 59 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۱ از ۱۰
انیمشن «آواز» در واقع نسخهی موزیکال «زوتوپیا» (Zootopia) است، اما چیزی که رتبهی این اثر گارت جنینگز را در تمام فهرستهای بهترین انیمیشنهای ایلومینیشن بالا میبرد، اشتیاق آن برای خلق لحظات سرگرمکننده و احساسی است. این فیلم درباره کسانی است که در حمام یا ماشین آواز میخوانند اما هرگز فرصت حضور روی صحنه را پیدا نمیکنند، و این نوع داستان دستکمگرفتهشده همان قدرت عاطفی ذاتی را داراست که اغلب در دیگر آثار ایلومینیشن به چشم نمیخورد. علاوه بر این صداپیشگی – هم بیان دیالوگ و هم خوانندگی- در اینجا قویتر از هر فیلم دیگری در این فهرست است.
لحن بازیگوش مککانهی به عنوان یک رویاپرداز هنری و شخصیتپردازی احساسی موثر ریس ویترسپون در نقش روزیتا واقعا قابل توجه است اما این تارون اجرتون است که به جانی گوریل تضاد واقعی میبخشد و او را به یکی از بهترین شخصیتهای انیمیشنهای ایلومینیشن تبدیل میکند. موسیقی در این فیلم نیز بسیار قویتر از نسخه اصلی است، از جمله «تحت فشار» (Under Pressure)، «خوابهای طلایی» (Golden Slumbers) و «خدا را شکر» (Hallelujah) اما این اجرتون است که با فریاد «هنوز سر پام» (I’m Still Standing) کل نمایش را به نام خود میزند.
۵. مینیونها (Minions)
- محصول: ۲۰۱۵
- کارگردان: پیر کافین
- صداپیشهها: ساندرا بولاک، جان هام، جس هارنل
- امتیاز متاکریتیک: 56 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۴ از ۱۰
«مینیونها» ممکن است خندهدارترین فیلم این فهرست باشد. از پیشدرآمد واقعا عالی که مینیونها را در طول قرنها از دایناسورها تا کنت دراکولا و ناپلئون در خدمت افراد بد نشان میدهد (بهترین دقیقههای آغازین در میان تمام آثار ایلومینیشن) تا لحظات سرگرمکننده که از قرار گرفتن مینیونها در دورهای پر از پتانسیل ابرشرور مانند اواخر دهه ۶۰ نشات میگیرد.
این فیلم یک ریتم کمدی دارد که اغلب در آثار ایلومینیشن دیده نمیشود. «مینیونها» بیشتر یک سری از شوخیهای بصری و راههایی برای فروش محصولات بیشتر به بچههای کوچک است، اما چیزی در مورد این فیلم وجود دارد که بسیار دوستداشتنی است. بله، میتوانید بنشینید و بگویید که شرور اسکارلت اورکیل (ساندرا بولاک) بسیار ضعیف است و این فرنچایز با عدم حضور کارل چیزی را از دست میدهد، اما همچنین میتوانید آن قسمت انتقادی مغز را خاموش کنید و از داستان دیگری از موجودات زردرنگ با اعتقاد راسخ به اینکه آنها برای خدمت به شر روی زمین هستند لذت ببرید.
۴. زندگی پنهان جانوران خانگی
- محصول: ۲۰۱۶
- کارگردان: کریس رناد
- صداپیشهها: لویی سی کی، اریک استون استریت، کوین هارت
- امتیاز متاکریتیک: 61 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
در سال ۲۰۱۰، ایلومینیشن مجموعهای را راهاندازی کرد که به فرنچایز دوم دهه خود تبدیل شد؛ یک داستان جذاب درباره چیزی که کودکان سالها تصور میکردند، یعنی زندگی مخفیانه حیوانات محبوب خانگی ما. این انیمیشن به نوعی شبیه «داستان اسباببازی» است اما با این تفاوت که حیوانات خانگی جای اسباببازیها را گرفتهاند. این فیلم بسیار دوستداشتنی نیویورکی صدا و لحن کمدی متفاوت لوئیس سیکی و اریک استوناستریت را به خوبی متعادل میکند.
این گروه درخشان صداپیشهها است که واقعا «زندگی پنهان جانوران خانگی» را ارزشمند میکند از جمله کار بهیادماندنی از جنی اسلیت، لیک بل، دانا کاروی، هانیبال بورس، آلبرت بروکس، استیو کوگان و یک کوین هارت واقعا اغراقآمیز. «زندگی پنهان جانوران خانگی» یک قالب سنتی برای فیلمهای کودکان را دنبال میکند اما این کار را با جذابیت و شوخطبعی کافی انجام میدهد تا برای والدین نیز جذاب به نظر برسد.
۳. مهاجرت
- محصول: ۲۰۲۳
- کارگردان: بنجامین رنر
- صداپیشهها: کمیل ناجیانی، الیزابت بنکس، کیگان مایککی
- امتیاز متاکریتیک: 56 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۶ از ۱۰
اگر یک تم مشترک بین عناوین پایینتر این فهرست وجود داشته باشد، آن ضعف یا عدم وجود یک فیلمنامه کامل است. بنابراین حضور فردی بااستعداد مانند مایک وایت برای نوشتن فیلمنامه کمک بزرگی است. شاید به همین خاطر است که «مهاجرت» واقعا شبیه هیچ یک از انیمیشنهای دیگر ایلومینیشن نیست.
کمیل نانجیانی به خوبی لحن یک پدر بیش از حد محافظ را در داستانی آشنا و در عین حال متفاوت ارائه میکند. باز هم ممکن است این سابقه سازندگان آن باشد؛ کارگردان بنجامین رنر هنر خود را در کارگردانی از فیلمهای فرانسوی «روباه بد گنده و داستانهای دیگر» (The Big Bad Fox) و «ارنست و سلستین» (Ernest & Celestine) فوقالعاده به این فیلم میآورد. البته این یکی غنیتر به نظر میرسد. امیدواریم مدیران ایلومینیشن از این انیمیشن درس گرفته باشند، زیرا گاهی اوقات استخدام افراد مناسب نیمی از موفقیت یک اثر را تضمین میکند.
۲. من نفرتانگیز ۲
- محصول: ۲۰۱۳
- کارگردان: پیر کافین
- صداپیشهها: استیو کارل، کریستن ویگ، بنجامین برت
- امتیاز متاکریتیک: 62 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۳ از ۱۰
دو قسمت اول انیمیشن پرفروش «من نفرتانگیز» ممکن است بهترین محصول ایلومینیشن تا به امروز باشد. در این قسمت به طور مداوم خندهدار، گسترش شخصیتها و ایدهها از فیلم اول و مقدار مناسبی از شوخیهای مربوط به مینیونها واقعا نتیجه میدهد. نیم ساعت آخر تسلیم مشکلاتی میشود که بسیاری از فیلمهای ایلومینیشن را تحت تاثیر قرار میدهد (بیشفعالی که به عنوان کمدی ظاهر میشود)، اما در نهایت فیلمی را میسازد که برای همیشه در ذهن مخاطب ماندگار است.
تماشای گرو که سعی میکند بین پدر خوب و کنترلگر بودن تعادل برقرار کند واقعا جذاب است. او حتی در این فرآیند عشق را هم پیدا میکند. این فیلم به شکل متفاوتی برای قسمتهای بعد از خودش زمینهسازی میکند و باز هم باید تکرار کنم که واقعا خندهدار است.
۱. من نفرتانگیز
- محصول: ۲۰۱۰
- کارگردان: پیر کافین
- صداپیشهها: استیو کارل، جیسون سیگل، راسل برند
- امتیاز متاکریتیک: 72 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
اولین قسمت از فرنچایز موفق «من نفرتانگیز» همچنان بهترین فیلمی است که ایلومینیشن تا به امروز ساخته. آن هم بدون رویکردی آشفته که روایت را از بین میبرد و با اشتیاق از الهامات انیمیشن کلاسیک به گونهای که سطحی و پیشپاافتاده به نظر نمیرسد بلکه بیشتر شبیه یک ادای احترام عاشقانه است.
این فیلم با ترکیب یک داستان ساده با انیمیشن، قبل از اینکه دنیا از مینیونها اشباع شود تاثیرش را میگذارد. کارل در این فیلم بهتر از هر قسمت دیگری در این فرنچایز است. «من نفرتانگیز» خندهدار، غیرمنتظره و واقعا شیرین است و باعث میشود آرزو کنید که ایلومینیشن به اصول اولیه بازگردد و جادوی این فیلم را در یک پروژه جدید پیدا کند. ممکن است یک ابرشرور دیگر که میخواهد ماه را بدزدد برای تحقق این امر لازم باشد!
منبع: vulture