بهترین بازنگریهای (ریبوت) تاریخ بازیهای ویدیویی

فرنچایزهای بازیهای ویدئویی سوای از محبوبیتشان گاهی اوقات دچار تحول میشوند یا از مسیر حرکت خود خارج میشوند و تنها راه زنده نگهداشتنشان زدن دکمهٔ ریست است. ریبوت هایی که وجودشان لزومی نداشت خصوصاً در عرصه فیلمهای سینمایی بلایی خفقانآور هستند. گیمرها اما معمولاً خوششانستر بوده و با بازگشتهایی فوقالعاده مواجه شدند. در این مقاله ما به برترین این بازگشتها میپردازیم.
DOOM (2016)
من واقعاً باور دارم که Doom 3 شایستگی قرارگیری در این لیست را داشت اگر Doom (2016) وجود نداشت. بازی Doom سال 2003 با رویکردش به سبک بازی اتمسفریک تر و آرامتر شاهکار ترسناکی به بازیکنان عرضه کرد ریبوت این بازی در سال 2016 بیش از هر زمان دیگری به فرمول فرنچایز وفادار مانده و آن را به بهترین شکل ممکن عملی میکند. دوم هنوز هم یک بازی ترسناک است البته اگر بخشی از خیل شیاطین باشید زیرا این بازی از طراحیهای فوقالعاده فراوانی استفاده میکند تا دوم اسلیر را به قدرتمندترین و سرگرم کنندهترین آفت جهنمی ممکن تبدیل کند. علاوه بر بهترین بودن به نوبهٔ خودش این بازی راه را برای Doom Eternal بهترین دنبالهٔ دوم ساخته شده تاکنون باز کرد.
Resident Evil 7
کونامی آخرین بار در سال 2015 با انتشار P.T. جهان را با خبری خوب شوکه کرد. من دارم درباره تیزر اولشخص ریبوت Silent Hill صحبت میکنم که پس از مدت کوتاهی به یکی از جذابترین و ترسناکترین تجربیات تاریخ بازیهای ویدئویی تبدیل شد. متأسفانه این پروژه توسط کونامی کنسل شد. خوشبختانه سری رزیدنت اویل که پس از انتشار رزیدنت اویل 6 در موقعیت خطرناکی قرار داشت از P.T. درسهای زیادی یاد گرفت. نتیجهٔ این یادگیریها رزیدنت اویل 7 بود که زاویه دید جدیدی را به ما عرضه کرد تا از تعدادی از دلخراشترین چشماندازها در تاریخ سری لذت ببریم.
Resident Evil 4
تنها دلیلی که من مدعی نشدم رزیدنت اویل 7 سری را در هیجان انگیزترین مسیر ممکن قرار داده است بازی رزیدنت اویل 4 است. با اینکه به طور رسمی این بازی فقط یک دنباله است برای همه طرفداران سری مثل روز روشن است که رزیدنت اویل 4 چیز دیگری بود. نهتنها گیمپلی آن فرمول کاملاً جدیدی را دنبال میکرد بلکه ما شاهد نوعی ریبوت داستانی با مرگ کمپانی آمبرلا بودیم که راه را برای نوع جدیدی از شخصیت شرور باز کرد. عدهای رزیدنت اویل 4 را به خاطر تمرکز بیشترش بر روی اکشن در مقایسه با بازیهای قبلی سری مورد انتقاد قرار دادهاند اما عده انگشت شماری جرات کردهاند آن را چیزی جز یکی از بهترین بازیهای تاریخ قلمداد کنند.
Prince of Persia: The Sands of Time
با اینکه به نظر میرسد سری شاهزاده پارسی قدمتی بهاندازه تاریخ بازیهای ویدئویی دارد این سری در واقع با بازی The Sands of Time در سال 2003 به اوج خود رسید. با وجودیکه The Sands of Time توسط تیم متفاوتی ساخته شده بود این بازی دنبالهٔ Prince of Persia 3d بود. همانطور که از نامش مشخص است آن بازی اولین بازی در سری به صورت سهبعدی بود. من خیلی از انتشار اورجینال سهبعدی Prince of Persia خوشم نیامد و حتی یادم میآید که خبر ساخت The Sands of Time هیچ اشتیاقی در من ایجاد نکرد تا اینکه خودم بازی را انجام دادم. خوشبختانه این بازی واقعاً تحسین برانگیز بود. بازی The Sands of Time هنوز هم یکی از بهترین بازیهای سکو بازی تاریخ است و بخشی از آن به این دلیل است که صنعت بازیسازی از ساخت بازیهای سکو بازی تریپل ای فاصله گرفته است البته این چیزی از شاهکار بودن بازی کم نمیکند.
Ninja Gaiden
یکی از بزرگترین گلایههایی که بازیکنان از ایکسباکس داشتند نبود عناوین انحصاری ژاپنی بود اما نینجا گایدن تقریباً به تنهایی توانست این مشکل را حل کند. این ریبوت به شکلی چنان استادانه انجام شد که اکثر بازیکنان نام نینجا گایدن را با این ریبوت مترادف میدانند نه بازی اورجینال دوبعدی آن. تیم نینجا از آن زمان از ساخت سری نینجا گایدن فاصله گرفته تا ترند بازیهای سولزمانند را تعقیب کند اما همیشه امید بازگشت آنها به این سری وجود دارد.
Tomb Raider (2013)
ریبوت های انگشت شماری بازی اورجینال را بهاندازه توم ریدر سال 2013 ریبوت میکنند. آیا کلتهای دوتایی معروف لارا به یاد میآورید؟ دیگر خبری از آنها نیست و در عوض با یک تیرکمان چوبی جایگزین شدهاند. اگر این حرف را در مقالهٔ بررسی بازی بزنم هواداران بی شک عصبانی خواهند شد. با نگاه به گذشته این حرکت ثمربخش بود. این کار مؤثر بود زیرا بازی سکو بازی مدرن فوقالعادهای ارائه میدهد و سازندگان در Crystal Dynamics بهراحتی توانستند یکی از سرگرمکنندهترین تیرکمانها در تاریخ بازیهای ویدئویی را در این ریبوت به نمایش بگذارند. به جز این، توم ریدر 2013 کار خوبی در خلق لارایی کاملاً متفاوت انجام میدهد.
Tomb Raider Legend
سورپرایز! یک بازی بهتر از ریبوت توم ریدر بود و آن هم بازیای نیست جز Tomb Raider Legend. بازی Legend لزوماً بهتر از ریبوت 2013 نیست اما فاصله کیفی بین آن و بازیای که ساخت ریبوت را ضروری کرد، بازی Tomb Raider: The Angel Of Darkness بسیار بزرگتر است. Legend گیمپلی بازی اورجینال را کاملاً تغییر میدهد تا تجربهٔ سکو بازی بسیار سرگرمکنندهای را ارائه دهد. جلوههای بصری بازی خوب هستند، لارا آپدیت شده اما خصوصیاتی که او را محبوب کرده است دستنخورده باقیماندهاند و مراحل پیچیدهای در بازی وجود دارند که با شما مثل یک بچه رفتار نکرده و مدام کمکتان نمیکنند.
God of War
سهگانهٔ اورجینال گاد آو وار یکی از بهترینها در تاریخ بازیهای ویدئویی است. ساخت یک بازی جدید در همین راستا با گرافیک بهتر بر روی سختافزارهای مدرن بی شک به موفقیت میرسید اما سازندگان در استودیوی Santa Monica سونی به دنبال چیزی بیش از «فقط عالی» بودند. تیم تصمیم گرفت داستان را به بستری جدید بیاورد و نه فقط گیمپلی بلکه شخصیت اصلی را نیز نوسازی کند. حال، کریتوس یک پدر است و مردی که با اعمال گذشتهاش دستبهگریبان است. میشود گفت که ریبوت گاد آو وار با بازیهای اورجینال خیلی فاصله دارد. مشخص است که این رویکرد از موفقیت لست آو آس و بازیهای دیگر الهام پذیرفته است اما به نظرم گیمپلی این بازی بسیار بهتر از بازیهایی است که از آن الهامگرفته است و قرارندادن این ریبوت در میان بهترینها کار دشواری است.
XCOM: Enemy Unknown
بسیاری نمیدانند که بازی Enemy Unknown یک ریبوت است. وقتی گیمرهای قدیمی مدعی میشوند که بازیها درگذشته خیلی سختتر بودند بازی اورجینال X-COM یکی از مقصران است. من یادم میآید تیمهای بیشماری کشته شدند پیش از آنکه من حتی بتوانم ببینم دشمنان چه شکلی هستند. XCOM جدید نهتنها جلوههای بصری زیبای جدیدی را ارائه میکند بلکه به شکلی عالی تمامی عناصر بازیهای قدیمی را مدرنیزه کرده است. حالا شما قبل از اینکه مسئولیت تمامی نیروهای دفاعی سیاره زمین را بر عهده بگیرید میتوانید بهخوبی یاد بگیرید چطور بازی را انجام دهید.
DMC – Devil May Cry
اجازه بدهید توضیح دهم. من بهخوبی میدانم هیچکس دانتهٔ مو سیاه را دوست ندارد و اینکه داستان بازی و دیالوگهای آن بهقدری زننده است که هیچکس بالای سن 15 نمیتواند از آن لذت ببرد. بااینحال آیا داستان هیچ یک از بازیهای Devil May Cry عمیق و جدی هستند؟ مشکل DMC در استیصال کاملش برای جالب و جذاب به نظر رسیدن نیست بلکه در تلاش شوربختانهاش در جالب و جذاب به نظر رسیدن به شکلی متفاوت است. شکلی که هواداران از آن خوششان نیامد. اگر این بازی اولین بازی در سری بود معلوم نبود چه بازخوردی نسبت به آن نشان داده میشد. اگر داستان را نادیده بگیرید DMC ظاهری بسیار بهتر از DMC4 دارد، طراحی مراحلش بر این بازی برتری دارند و نه فقط به خاطر اینکه بازیکنان را مجبور نمیکند نصف بازی را به صورت معکوس تکرار کنند. اگر از قضاوت این کمیک بوک پر سروصدا براساس طرح جلدش دوری کنید با بازیای طرف خواهید شد که مکانیکهای گیمپلی جالبی دارد که شما را به شکل مثبتی غافلگیر خواهند کرد. نینجا تئوری سعی خودش را کرد و چشم انداز اورجینال آنها ارزش زمان شما و یک ارزیابی مجدد دیگر از سوی بازیکنان را دارد.
Grand Theft Auto 3
حالا به اینجا رسیدیم، بازیای که همه چیز را تغییر داد. با اینکه GTA 3 بهعنوان یک دنباله تبلیغ شد بازی کاملاً جدیدی بود. من حاضرم شرط ببندم اکثر هواداران سری به GTA 2 هیچ فرصتی برای خودنمایی ندادند و این اشکالی ندارد. حتی با استانداردهای دههٔ نود میلادی GTA 2 بازی خیلی خوبی نبود. بازی قابلقبول بود اما بیشتر بهعنوان بازیای شناخته میشد که کودکان میخواستند بازیاش کنند زیرا شنیده بودند نوجوانان باحال دربارهٔ بازیای صحبت میکنند که در آن میتوانید مردم را زیر بگیرید و از دست پلیس فرار کنید. بااینحال جنجالبرانگیز بودن همیشگی نیست و GTA 2 بهسرعت جذابیتش را از دست داد. GTA 3 صرفاً سری GTA را به جهان بازیهای سهبعدی نیاورد بلکه این جهان بایر را با مکانیکهای گیمپلی، شخصیتها و داستان به طرز غافلگیرکنندهای سرگرمکننده پر کند. GTA بعد از GTA 3 دیگر مثل قبل نبود و همین مسئله در مورد صنعت بازیسازی نیز صادق است.
Red Dead Redemption
اجازه دهید این مقاله را با نکتهای که کمتر کسی از آن باخبر است به پایان برسانیم. بله Red Dead Redemption در واقع یک ریبوت است. بازی اورجینال در سری Red Dead Revolver نام داشت که موفق نشد جاهطلبیهای بلندپروازانهٔ راکستار پس از موفقیت GTA 3 را محقق کند. پس اگر با خودتان فکر میکردید این عنوان از کجا آمده است این جوابتان است. راکستار میخواست پس از Red Dead Revolver به رستگاری دست یابد. من از Revolver لذت بردم اما خوب نیازی به انکار این مسئله نیست که Red Dead Redemption یکی از بهترین بازیهای ساخته شده است.
منبع: Destructoid