فیلمهای قدرنادیدهی سیلوستر استالونه؛ نماد اکشن
سیلوستر گاردنز استالونه معروف به سیلوستر استالونه متولد ۱۹۴۶، بازیگر، کارگردان، تهبه کننده، بدنساز، نویسنده و تاجر موفق برندهی جایزهی گلدن گلوب اهل آمریکا است که به عنوان یکی از نمادها و اسطورههای گونهی اکشن و رزمی در دنیای سینما شناخته میشود. او، ژان کلود ون دام، آرنولد شوارتزنگر، مل گیبسون و … همه از نسلی هستند که دنیای فیلمهای اکشن را شکل دادند و با تلاشها و نقشهای اثرگذارشان به آن هویت بخشیدند.
استالونه نیز یکی از مشهورترین بازیگران هالیوودی است که عمدتا او را به خاطر هنرنماییاش در فیلمهای اکشن و پر زد و خورد میشناسند. از بدو تولد بخشی از صورتش بهطور مادرزادی فلج شد و به همین علت علاوه بر یک نیشخند همیشگی که در چهرهاش نمایان است، چشمانی خمار و گویش منحصر به خود را دارد. اصالت او از طرف پدرش به سیسیل ایتالیا میرسد و مادرش آمریکایی است. او اولین بار با فیلم «مهمانی در خانهی کیتی و استاد» وارد سینما شد و سپس نقشهای کوتاهی در فیلمهایی همچون «موزها» ساختهی وودی آلن، «کلوت»و «مالکان فلت پوش» را تجربه کرد.
استالونه یک شب که برای دیدن مسابقهی بوکسور معروف آن زمان علی چاک ونپر رفته بود بهشدت تحت تاثیر او قرار گرفت و پس از پایان مسابقه و به محض رسیدن به خانه نوشتن فیلمنامهی راکی را آغاز کرد و در عرض سه روز آن را به پایان رساند. بسیاری از منتقدان مطرح از جمله راجر ایبرت زمان اکران فیلم را از جنبههای مختلف ستودند و در چهل و نهمین دورهی جوایز اسکار فیلم در سه رشتهی بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین تدوین برندهی جایزهی اسکار شد. این فیلم یکی از مشهورترین آثار این بازیگر است و علاوه بر تمام افتخاراتی که برایش به ارمغان آورد موفق شد تا در فهرست ملی ثبت فیلم ایالات متحده (یک فهرست ویژهی فیلمهای سینمایی محصول آمریکا است که از سال ۱۹۸۸ میلادی در کتابخانهی کنگرهی ملی آمریکا تاسیس شده است. هرساله تعداد ۲۵ فیلم سینمایی آمریکایی دارای تاثیر فرهنگی و تاریخی برجسته و یا از منظر زیباییشناسی قابل توجه هستنددر آن قرار میگیرند. تا سال ۲۰۱۱ تعداد فیلمهایی که افتخار حضور در این لیست را داشتند ۵۷۵ عدد است.) و موزهی اسمیتسونین به عنوان اثری ملی به ثبت برسد.
حتما تا به اینجا متوجه شدهاید که اگر بخواهیم تعدادی از مهمترین بازیگران گونهی اکشن را فهرست کنیم، یکی از نامهایی که حتما در بالای لیست قرار خواهد گرفت سیلوستر استالونه است. تقریبا همه، حتی در ایران خودمان چهار نقش به یاد ماندنی او یعنی« راکی»، «رمبو»، «بانی راس» و «ری برزلین» که از قضا مهمترین نقشهای او نیز محسوب میشوند را میشناسند اما سیلوستر استالونهی بزرگ نقشهای بهیادماندنی دیگری نیز در کارنامهاش دارد که توسط طرفدارانش نادیده گرفته شدهاند.
این نماد و اسطورهی اکشنِ متولد نیویورک که اکنون ۷۶ ساله است برای نسلها خاطرهسازی کرده و حضوری مستمر و فعال در صنعت سینما و تلویزیون داشته اما هنوز خیلیها او را با نام راکی یا رمبو میشناسند. از آن زمان تا حالا او هم فیلمنامهنویسی را تجربه کرده، هم کارگردانی فیلمهای متعددی را برعهده گرفته و هم شخصیتهای به یاد ماندنی بیشماری را به دنیای تلویزیون و سینما معرفی کرده است. تماشاگران مطمئنا راکی بالبوآ را میشناسند، مردی شکست خورده و زیردست که از ابتدای سال ۱۹۷۶ استعدادش شکوفا شد و در دنیای بوکس به شهرت رسید و یا کهنه سرباز جنگی جان رمبو که در فیلم «نخستین خون»، اولین فیلم از سری نوستالوژیک «رمبو» معرفی شد.
دو شخصیت بسیار الهامبخش که به طرز بینقصی توسط استالونه اجرا و ماندگار شدند، اما این نقشهای بهشدت شناخته شده و همهگیر تمایل دارند نقشهای دیگر او را تحتالشعاع قرار دهند و فقط خودشان توی چشم باشند و طی این اتفاق باقی آنها دستکم گرفته شدهاند. به عنوان مثال «قاضی جوزف درد» شخصیتی سخت و دشوار اما جالب بود که میتوانست بیشتر از اینها شناخته شود و یا لینکلن هاوک (در اوج) که با توجه به وضعیت بسیار بد و اسفناکی که در آن قرار داشت قطعا در نوع خودش بسیار الهامبخش بود و لیاقت این را داشت که بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در این مطلب قصد داریم تا نقشهای کمتر شناخته شدی سیلوستر استالونهی بزرگ را به شما معرفی کنیم که بسیار جالب و خواندنی از آب درآمده.
۱۰. ایست! وگرنه مادرم شلیک میکند (Stop! Or My Mom Will Shoot)
- کارگردان: راجر اسپاتیسوود
- بازیگران: سیلوستر استالونه، ایستل گتی، جوبت ویلیامز
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۳ از ۱۰
گزینهی شمارهی ۱۰ لیست اسم بسیار عجیب و غریب و گمراه کنندهای دارد به طوری که اگر کسی فیلم را ندیده باشد ممکن است آن را با یک کمدی خانوادگی اشتباه بگیرد. «ایست! وگرنه مادرم شلیک میکند» محصول سال ۱۹۹۲ و به کارگردانی راجر اسپاتیسوود است. در این فیلم بازیگرانی همچون سیلوستر استالونه، ایستل گتی، جوبت ویلیامز، کورنبرگ ریس، وینگ ریمز و ریچارد شیف به ایفای نقش پرداختهاند. استالونه در این فیلم نقش پلیسی به نام جو بوموفسکی را بازی میکند که پلیسی سرسخت و وظیفهشناس است اما مادری سرسختتر و از خود راضی دارد که مدام سعی میکند در کارهایش دخالت کند.
او با این اخلاق مادرش کنار آمده و سعی در کنترل او دارد اما اوضاع زمانی پیچیدهتر میگردد که مادرش به طور اتفاقی شاهد یک قتل میشود و نه تنها زندگی شخصی او را تحت تاثیر قرار میدهد بلکه روی زندگی حرفهایاش نیز اثر منفی میگذارد که این مسئله بینهایت جو را آزار میدهد. نقشی بسیار متفاوتتر از آنچه که همیشه از استالونه در ذهن داریم. این نقش او بسیار دستکم گرفته شده و به آن کم توجهی میشود و اگرچه ممکن است در میان طرفدارانش شناخته شده نباشد اما نمایانگر طیف وسیع نقشهایی است که استالونه آنها را تجربه کرده. با اینکه این فیلم در لیست ده تایی مهمترین فیلمهای دستکم گرفته شده او قرار دارد و تجربهای نو برای او بود اما «ایست! وگرنه مادرم شلیک میکند» به اذعان خود استالونه بدترین کاری بود که تا به حال در آن بازی کرده.
۹. شاهینهای شب (Nighthawks)
- کارگردان: بروس مالموت
- بازیگران: سیلوستر استالونه، بیلی دی ویلیامز، روتخر هاور، پرسیس کامباتا
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
«شاهینهای شب» یک فیلم اکشن جنایی و نئونوآر (گونهی خاصی از فیلم نوآر که در ویژگیهای بنیادین مانند نوآر دههی ۴۰ و ۵۰ است اما سبک، فرم و محتوای نوآر را با عناصر جدید بهبود بخشیده) آمریکایی به کارگردانی بروس مالموت است که در سال ۱۹۸۱ و با بازی سیلوستر استالونه و بیلی دی ویلیامز منتشر شد. در این فیلم سیلوستر استالونه نقش گروهبانی به نام دیک داسیلوا را بازی میکند. داسیلوا همراه با همکار خود متیو فاکس (بیلی دی ویلیامز) دو پلیس وظیفهشناس و منظم کلانشهر نیویورک هستند که به یک تیم کاملا جدید در ادارهی پلیس این شهر که واحد فرماندهی اقدامات ضدتروریتی نام دارد منتقل میشوند تا از تواناییهایشان در حل پروندههای خرابکاری و امنیتی استفادهی بیشتری بشود.
تقریبا در همین زمان یک تروریست بینالمللی بدنام و بیرحم به نام ولفگار (روتخر هاور) در شهر ظاهر میشود که به دنبال ایجاد هرج و مرج و اعمال تبهکارانه در نیویورک است. «شاهینهای شب» ماجرای تعقیب و گریز گروهبان داسیلوا و دوست و همکارش گروهبان فاکس با این خلافکار حرفهای را به تصویر میکشد که علیرغم چالشهایی که برای داسیلوا ایجاد میکند در نهایت توسط او کشته میشود. استالونه که با استایل خاص ریشهایش بیشتر شبیه به محمود مقامی شده بود در نقش آشنا و کلیشهای یک پلیس بداخلاق که چهارچوبهای خاص خودش را دارد بازی میکند اما با توجه به لحن نئونوآر داستانگویی فیلم با سایر نقشهای او در فیلمهای «تخریبچی» و «سرزمین پلیس» متفاوت است و با توجه به تلاشی برای اجرای نقش کرده سزاوار توجه بیشتری از سوی تماشاگران، بهخصوص طرفداران این بازیگر است.
۸. قاضی درد (Judge Dredd)
- کارگردان: دنی کنن
- بازیگران: سیلوستر استالونه، دایان لین، آرماند آسانته
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۵
- امتیاز راتن تومیتوز: ۲۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
«قاضی درد» فیلمی اکشن و علمی تخیلی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۵ است که براساس شخصیتی کمیک به همین نام ساخته شده است. کارگردانی آن به عهدهی دنی کنن بود و سیلوستر استالونه در نقش اصلی، به عنوان افسر مجری قانون در کلانشهر «مگاسیتی ۱» ایفای نقش میکند. داستان فیلم از این قرار است که در سال ۲۱۳۹ زمین به مکانی تقریبا غیرقابل سکونت به نام زمین نفرین شده تبدیل شده و تمام جمعیتش در شهرهای سرتاسر سیاره که اکنون با عنوان مگاشهرها شناخته میشوند جمع شدهاند. تخلف و جنایت در این مگاشهرها بهشدت خشونتآمیز و سیستماتیک است و افرادی که این کارها را میکنند آنقدر قدرتمند هستند که سیستم قضایی عادی قادر به مهار آنها نبود و پس از مدتی بهطور کامل سقوط کرد.
پس از گذشت مدت زمانی کوتاه که همهچیز بخ حال خودش رها شده بود یک سیستم قضائی جدید از دل خاکستر سیستم سابق بیرون آمد که شامل سه سیستم متفاوت، پلیس، هیات منصفه و جلاد در یک سیستم متمرکز و یکپارچه بود که به آنها قاضی میگفتند. در «مگاسیتی ۱»، نیویورک سابق، یک قاضی به نام جوزف درد وجود داشت که سختگیرترین و قاطعترین قاضی تاریخ بود. روزی یکی از جانیان محلی به نام ریکو (آرماند آسانته) که قبلا درد او را به زندان انداخته بود حالا فرار کرده و برای انتقام با هیبتی شبیه به قاضی درد دو نفر را به قتل میرساند. بدین ترتیب درد اشتباها دستگیر شده و به دلیل جرمی که هرگز انجام نداده محاکمه و به حبس ابد محکوم میشود. «قاضی درد» شخصیت و فیلمی به یاد ماندنی است و مطمئنا در مقایسه با دیگر آثار استالونه، با آن تیپ، پوشش و گفتار کاملا متفاوت است.
درد دوست داشت بگوید که او قانون مطلق است و کارش را از صمیم قلب و با جدیت تمام انجام میداد. او هیچ احساس همدردی یا دلسوزی نسبت به جنایتکاران نداشت و هرچه بود فقط قانون بود و قانون. با این حال پس از متهم شدن به قتل کاملا تغییر رویه میدهد و با یکی از افرادی که قبلا دستگیر کرده بود، «هرمان»، همکاری میکند تا نام خود را از ننگی که دامنش را گرفته پاک کند و شهر را از هرج و مرج ایجاد شده توسط موجودی شیطانی به نان ریکو نجات دهد. در نتیجه درد متواضعتر و گشادهروتر میشود و بیشتر با دیگران همراه میشود و با آنها ارتباط برقرار میکند و در انتهای فیلم نیز از پذیرفتن سمت قاضی عالی امتناع میکند تا ثابت کند که تغییر کرده.
فیلم از لحاظ سبک بصری، جلوههای ویژه، موسیقی، بدلکاری و صحنههای اکشن مورد ستایش قرار گرفت و نامزد دریافت چهار جایزهی ساترن (جایزهای که از سوی آکادمی فیلمهای علمی، تخیلی و ترسناک به آثار شاخص این سبک اهدا میگردد) شد اما با تمام اینها «قاضی درد» اغلب به عنوان یکی از بدترین فیلمهای استالونه در نظر گرفته میشود. از دیگر نکات جالبی که میشود دربارهی فیلم به آن اشاره کرد اختلافات دائمی کارگردان اثر دنی کانن با سیلوستر استالونه بود. کانن ادعا میکند به دلیل اختلافات بر سر مسائل خلاقانهی فیلم با استالونه چنان دلزده شده بود که سوگند خورد پس از این هرگز با بازیگر خودشیفتهی دیگری کار نخواهد کرد. او تعبیر خودشیفته را برای سیلوستر استالونه به کار برده بود. او همچنین مدعی شده است که نسخهی نهایی فیلم به دلیل تغییراتی که استالونه خواسته بود کاملا با فیلمنامه متفاوت بود. با تمام اینها «قاضی درد» فیلمی است که شایستهی توجه بیشتری از سوی مخاطبان است و به یک بار دیدنش میارزد.
۷. لاس وگاس (Las Vegas)
- کارگردان: گری اسکات تامپسون
- بازیگران: سیلوستر استالونه، جاش دوهامل، نیکی کاکس
- تاریخ انتشار: ۲۰۰۸ – ۲۰۰۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۴۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
سریالی کمدی – درام که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸ از شبکهی «انبیسی» پخش شد و استالونه در فصل پنجم این سریال تلویزیونی که «لاس وگاس» نام داشت به صورت افتخاری حضور پیدا کرد و به عنوان بازیگر مهمان در نقش تعمیرکاری به نام فرانک که دوست قدیمی و همکار سابق اد بود ظاهر شد. او در دو قسمت کامل از این فصل سریال حضور داشت، در اولی او صرفا فقط برای ملاقات دوستش اد میرفت تا با او دیداری تازه کند و در دومی اد دوست قدیمیاش فرانک را برای کمک به مادر یکی از کارمندان «مونتسیتو» استخدام میکند.
مادر این کارمند بدون روادید و بهطور غیرقانونی در کشور حضور دارد و یک رستوران را برای گذران زندگیاش اداره میکند. او به دلیل حضور غیرقانونیاش در کشور بسیار آسیبپذیر است و نمیتواند برای شکایت از مردانی که هرهفتع برای باجخواهی و دریافت پول به او مراجعه میکنند به ادارهی پلیس مراجعه کند. در غیر اینصورت بهطور قطع تجارتش توسط آنها آسیب خواهد دید و حتی احتمال نابودی کسب و کارش وجود دارد. او به این زن در برابر افراد زورگو کمک میکند و او را از دست آنها خلاص میکند. فرانک شخصیتی کمی عصبی داشت و تمایل داشت تا عصبانیت خود را از دست بدهد و آن را کنار بگذارد. او همچنین در این دو قسمت بسیار شوخ و سرزنده ظاهر شد و نشان داد که دوست خوبی برای اد است و همهی اینها به دلیل این بود که او فردی دنیا دیده بود و میدانست کار درست کدام است و در چه زمانی میبایست انجام شود. جدای از حضور استالونه خود سریال بسیار حال خوب کن و نشاطآور است و پیشنهاد میشود تا در لیست تماشایتان قرار بگیرد.
۶. شهرک پلیس (Cop Land)
- کارگردان: جیمز منگولد
- بازیگران: سیلوستر استالونه، ری لیوتا، رابرت دنیرو، هاروی کایتل
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
نقش فردی هفلین در «شهرک پلیس» بسیار معنادار و سنگین بود ولی آنطور که باید به چشم نیامد و به اندازهی ارزشش در حرفهی استالونه برجسته نشد. «شهرک پلیس» فیلمی به کارگردانی جیمز منگولد در گونهی درام و جنایی است که سال ۱۹۹۷ منتشر شد. زمانی در دههی هفتاد افسران پلیس نیویورک سیتی به دنبال یک پناهگاه امن به دور از خطرات خیابانهای نیویورک برای زندگی بودند. این زمانی بود که آنها یک «شهرک پلیس » را در در شهر کوچکی در نیوجرسی به نام گاریسون تاسیس کردند. فردی هفلین که همیشه توسط پلیسهای نیویورک تحسین میشد اغلب دلش میخواست اولین باشد اما چون یکی از گوشهایش ناشنوا بود از رسیدن به ایدهآلهایش دور مانده بود اما با این حال کلانتر شهر گریسون شده بود.
اخیرا یک اتفاق بدشگون در اطراف پلیس نیویورک رخ داده است و فردی در حال تحقیق روی این پرونده است. سپس افسر امور داخلی مو تیلدن نیز وارد پرونده میشود و از فردی درخواست کمک میکند اما فردی قبول نمیکند. پس از مطالعهی پرونده، اکنون فردی مشکوک است که یک پلیس نیویورک به نام ری دونلان ممکن است یکی از پلیسهایی بیشماری باشد که توسط اوباش و سایر جنایتکاران فاسد شده است. در حال حاضر فردی باید پلیسی را پیدا کند که با نام مستعار «سوپربوی» شناخته میشود تا بتواند علیه دونلان شهادت بدهد و از او محافظت کند، قبل از آنکه دونلان سوپربوی را پیدا کند و او را بکشد. فردی یکی از نقشهایی است که استالونه برای اجرای آن از دل و جان مایه گذاشت، او در نقش فردی در برابر نابرابریها برمیخیزد تا کار درست را انجام دهد و برای رسیدن به هدفش چیزی فراتر از شنوایی خود را فدای وظیفهاش میکند.
برای ساخت «شهرک پلیس» پانزده میلیون دلار هزینه شد اما بازگشتی ۶۴ میلیون دلاری در گیشه داشت که فروشی عالی محسوب میشود. واکنش منتقدین به این فیلم بسیار مثبت بود و بازی سیلوستر استالونه را ستودند. او برای بازی در این فیلم دستمزد بسیار پایینی دریافت کرد و برای رسیدن به فرم بدنی مورد نیاز شخصیت چندین کیلوگرم وزن اضافه کرد. نکتهی جالب اینکه «شهرک پلیس» یک تدوین جدید دیگر هم دارد که در مدت زمان ۱۱۲ دقیقه و در نسخهی دیویدی منتشر شده است. یکی از حواشی که زمان اکران برای فیلم ایجاد شد مربوط به تیتراژ پایانی آن است، جایی که یک سلب مسئولیت با مضمون، این فیلم یک اثر تخیلی است وجود دارد. زیرا در حال حاضر زندگی افسران پلیس شهر نیویورک در خارج از ایالت نیویورک غیرقانونی است و تهیهکنندگان نمی خواستند مشکلی برای فیلمشان به وجود بیاید.
۵. صخره نورد (Cliffhanger)
- کارگردان: رنی هارلین
- بازیگران: سیلوستر استالونه، جان لیسگو، چنین ترنر، مایکل روکر
- تاریخ انتشار: ۱۹۹۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
«صخره نورد» یا «پایان نفسگیر» اثری در گونهی اکشن و دلهرهآور ساخت آمریکاست که محصول سال ۱۹۹۳ است و توسط رنی هارلین کارگردانی شده. این فیلم ابتدا در جشنوارهی کن اکران شد و پس از آن به اکران عمومی در سطح جهان درآمد. گیب واکر (سیلوستر استالونه) در «صخره نورد» شخصیتی قابل توجه و مناسب برای حیلهگری بود. او در این فیلم یک کوهنورد حرفهای و تکاور نجات است. در ابتدای فیلم فاجعه زمانی رخ میدهد که گیب برای نجات دوستش هال (مایکل روکر) و نامزد او سارا به یک عملیات نجات در ارتفاع ۴۰۰۰ فوتی از سطح زمین میرود اما تجهیزات گیب درست کار نمیکند و این تلاش ناکام با مرگ سارا پایان مییابد.
پس از این ماجرا هال گیب را مقصر مرگ سارا میداند و در نتیجه او را به روشهای مختلف آزار میدهد. با این حال دوران سختی گیب تمام نشده است و تقریبا پس از یک سال از این حادثه از او خواسته میشود تا به همان رشته کوه برگردد و گروهی از کوهنوردان سرگردان را نجات دهد غافل از اینکه این کوهنوردان به اصطلاح سرگردان در واقع به دنبال سه جعبه ی پر از پول به ارزش صد میلیون دلار هستند که آنجا از دست دادهاند و یک کوهنورد حرفهای و بلد راه نیاز دارند تا آنها را به پولهایشان برساند. سرنوشت او را مقابل گروهی از دزدان خطرناک که رهبری شرور و بیرحم دارند قار داده و حالا باید در کنار دوست و نامزدش برای زندگی آنها نیز مبارزه کند و جلوی افراد جنایتکار را بگیرد. فیلم بهشدت دیوانهوار و جذاب بود و لحظات نفسگیری را نشان مخاطب میداد.
استالونه نقش یک ورزشکار حرفهای را با ظرافت تمام بازی میکند و حسابی مخاطب را به وجد میآورد. «صخره نورد» کاندیدای دریافت سه جایزهی اسکار در رشتههای بهترین جلوههای ویژه، بهترین جلوههای صوتی و بهترین صدا در سال ۱۹۹۴ شد که در هر سه رشته رقابت را به دیگر فیلمها واگذار کرد. جالب است بدانید که نام این فیلم در کتاب رکوردهای گینس به ثبت رسیده است.آن هم برای پرهزینهترین بدلکاری هوایی که تاکنون انجام گرفته. بدلکاری به نام سایمون کرین یک میلیون دلار دستمزد دریافت کرد تا یک بار از بین دو هواپیما در ارتفاع پانزده هزارپایی بدون کمک هیچ وسیلهی ایمنی و ترفنددیجیتالی عبور کند. خوشبختانه او این عملیات نفسگیر را با موفقیت به پایان رساند و نام خود را جاودانه کرد.
۴. کبرا (Cobra)
- کارگردان: جورج پی. کاسماتوس
- بازیگران: سیلوستر استالونه، بریجیت نیلسن، رنی سانتونی
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
«کبرا» یکی از فیلمهای دههی ۸۰ سیلوستر استالونه است که نسبت به دیگر فیلمهای او از زمان کمیتری برخوردار است. دلیل آن هم حذف دقایق زیادی از نسخهی اصلی فیلم به دلیل صحنههای نامناسب است. اگرچه نسخهی بسیار نادری از این فیلم در بین طرفداران دوآتشهی استالونه موجود است که ۳۰ تا ۴۰ دقیقه بیشتر از نسخهی اکران شده است اما اکثر کپیهایش علیرغم کامل بودن کیفیت بسیار پایینی دارند. این فیلم ۸۷ دقیقهای توسط جورج پی. توماس کارگردانی شده و در سال ۱۹۸۶ روی پردهی سینماها رفت. این فیلم روایتگر داستان فردی به نام ماریون کبرا کابرتی است که چیزی کمتر از یک آدم عوضی نیست. در این فیلم او وظیفهی مقابله با اعضای وحشی و خشن گروه موسوم به «دنیای جدید» را به عهده میگیرد.
افراد این گروه خونخوار وظیفهی قتل افرادی را که ضعیف میدانند و به زعم خودشان هیچ ارزش و فایدهای برای دنیا ندارند را برعهده گرفتهاند و با لذت تمام مشغول به انجامش هستند. تیپ و شخصیت کابرتی در «کبرا» بسیار خاص و جالب است. او ماشین هیجانانگیزی سوار میشود و نگرش و برخورد خوبی نسبت به بوت دارد. استالونه در این فیلم اکشن و پرسروصدا شخصیتی را بازی میکند که در اجرای آن به درجهی استادی رسیده و از آن زمان «کبرا» به یک فیلم کلاسیک و کالت تبدیل شده که واقعا ارزش تماشا دارد و طرفدارانش را حسابی سر ذوق میآورد. در این فیلم جنبهی دیگری از هنر بازیگری سیلوستر استالونه را میبینیم که تواناییهای خود را در شمایل فردی شوخ و سرخوش که نسبت به همهچیز بیخیالی عجیبی دارد به نمایش میگذارد.
۳. تخریب چی (Demolition Man)
- کارگردان: مارکو برامبیلا
- بازیگران: سیلوستر استالونه، وسلی اسنایپس، ساندرا بولاک
- تاریخ اننتشار: ۱۹۹۳
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
«مرد خرابکار» یا «تخریب چی» یک فیلم اکشن علمی تخیلی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۳ است که توسط مارکو برامبیلا ساخته شده است. این اثر اولین تجربهی برامبیلا در مقام کارگردان بود که نسبتا راضی کننده از آب درآمد. استالونه در این فیلم نقش افسر پلیسی به نام جان اسپارتان را بازی میکند که بسیار ریسکپذیر و بیخیال است و به ایجاد خرابکاری در حین عملیاتهایش شهره است. او پس از یک تلاش ناموفق برای نجات گروگانها از دست جنایتکار افسار گسیخته سایمون فینیکس (وسلی اسنایپس) و وقتی وضعیت گروگانگیری به طرز وحشتناکی اشتباه پیش رفت هردو به انجماد در سال ۱۹۹۶ محکوم میشوند. فینیکس که ارباب جنایتی شیطان صفت است برای شرکت در دادگاه آزادی مشروطش در قرن ۲۱ و سال ۲۰۳۲ احیا میشود.
فینیکس که حالا در جامعهای عاری از جرم و جنایت بیدار شده است فرصت را مناسب دیده و اعمال خلافکارانه و جنایات بیرحمانهاش را از سر میگیرد و اینبار هیچکس یارای مقابله و ایستادگی در برابر او را ندارد زیرا جان اسپارتان افسر پلیسی که او را در سال ۱۹۹۶ به دام انداخته بود نیز به دلیل جنایتی که هیچ نقشی در ارتکاب آن نداشت منجمد شده بود. در سال ۲۰۳۲ شهرهای سابق لسآنجلس، سن دیگو و سانتا باربارا به «سانآنجلس»، آرمانشهری پر از صلح و آرامش تبدیل شدهاند. از آنجایی که پلیس فعلی تجربهی برخورد با خشونت را ندارد و قادر به متوقف کردن اعمال وحشیانهی فینیکس با روشهای غیرخشونتآمیز نیست دوباره اسپارتان را به زندگی بازمیگرداند تا به دستگیری مجدد این قاتل بالفطره کمک کند. حالا اسپارتان، این مامور پاکدست سابق، پس از ۳۶ سال باید خود را با جامعهای که هیچ شناختی از آن ندارد وفق دهد. او با توجه به روشهای قدیمیاش در نگاه بسیاری از افراد «سانآنجلس» شرور و آزار دهنده به نظر میرسد اما او فقط کارش را انجام میدهد و در میانهی راه انجام وظیفهاش به زنی به نام لنینا (ساندرا بولاک) علاقمند میشود.
او با فداکاری و از خود گذشتگی به «سنآنجلس» کمک کرد تا یک جنایتکار خطرناک را سرنگون کنند و از نو زندگی پر از آرامششان را آغاز کنند. این فیلم با فروش جهانی ۱۶۰ میلیون دلار یکی از فیلمهای موفق اما کمتر قدر دیده شدهی سیلوستر استالونه است. شاید برایتان جالب باشد که بدانید در روند پیش تولید فیلم قرار بود تا استیون سیگال نقش افسر پلیس و ژان کلود ون دام نقش شرور داستان را بازی کنند اما در انتها این نقشها به استالونه و اسنایپس رسید.. از نکات جالب دیگری که میتوان ذکر کرد توانایی هنرهای رزمی اسنایپس بود. ضربات و مشتهای وسلی اسنایپس به قدری سریع بودند که جلوی دوربین محو میشدند ازین رو تهیه کنندگان از او خواستند تا سرعت آنها را کاهش دهد تا در فیلم واضح باشند.
۲. تانگو و کش (Tango & Cash)
- کارگردان: آندری کونچالفسکی
- بازیگران: سیلوستر استالونه، کرت راسل، جک پالانس
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۹
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
سیلوستر استالونه نقش یکی از شخصیتهای اصلی به نام ری تانگو را در فیلم «بادی کاپ» (گونهای در سینما و تلویزیون که در آن دو فرد با شخصیتهای بسیار متفاوت و متضاد حضور دارند که مجبور هستند برای حل یک جرم و یا شکست دادن مجرمان باهم کار کنند و گاهی اوقات در این مسیر از یکدیگر یاد میگیرند) «تانگو و کش» بازی میکند.این فیلم داستان دو افسر پلیس است که کاملا دو قطب موافق یک آهنربا هستند. ری تانگو یک پلیس بااستعداد، متین و ماهر است که کت و شلوار آرمانی میپوشد و بهشدت در کارش جدی است و گابریل کش (کرت راسل) همکار مو بلند، عیاش و بسیار متعصب اوست که یک زوج نامتقارن ولی کاربلد در مبارزه با جرم و جنایت شهر لسآنجلس هستند.
این دو اغلب به دلیل شخصیتهای متضادشان درگیر میشوند و این به خاطر این واقعیت است که که آنها رقیب یکدیگرند و با توجه به اینکه این دو نفر بهترین پلیسهای لس آنجلس هستند. با این حال تانگو باید لباسهای گرانقیمت و رقابتهایش را کنار بگذارد و با کش متحد شده تا نام خلافکاران را پاک کند و همچنین خواهر کوچکترش را از دست افرادی که آنها را نشانه گرفتهاند نجات دهد. «تانگو و کش» بهطور خستگی ناپذیری تلاش میکنند تا دشمن اصلی و مشترک خود، ارباب مواد مخدر بیرحم یوس پرت را سرنگون کنند. با این حال زمانی که پرت موفق میشود با اسناد و شواهد جعلی این تیم موی دماغ را متهم کند، تانگو و کش به یک زندان با حداکثر ضریب امنیت منتقل میشوند. جایی که رژهای تقریبا بی پایان از زندانیانی که قبلا توسط آنها دستگیر شده بودند بیصبرانه منتظر دستگیر کنندگان خود هستند.
حالا بیش از هر زمان دیگری تانگو و کش باید اختلافات میان خود را کنار بگذارند و باهم متحد شوند تا سریعا به یک نقشهی خوب برای رهایی از این شرایط دست یابند. «تانگو و کش» در سبک اکشن کمدی و پلیسی توسط آندری کونچالفسکی در سال ۱۹۸۹ ساخته و روانهی سینماها شد. استالونه در این نقش بینهایت شوخ و بامزه است و شیمی خوبی با کرت راسل به اشتراک گذاشت که فیلم را بسیار بهتر و دلنشینتر کرد. جالب است بدانید که کارگردان اثر آندری کونچالفسکی در پایان عکاسی اصلی با آلبرت ماگنولی جایگزین شد. او در کتاب خاطراتش نوشته که دلیل اخراجش این بوده که میخواسته لحنی جدیتر از آنچه تهیه کنندگان میخواستند به فیلم بدهد و همین موضوع رابطهاش با تهیه کنندهی فیلم جان پیترز را شکرآب کرد. با این حال کونچالفسکی چیزی جز ستایس دربارهی استالونه نگفته و ادعا کرده که او تنها صدای ثابت عقل سر صحنهی فیلمبرداری بود.
۱. در اوج (Over The Top)
- کارگردان: مناهم گولان
- بازیگران: سیلوستر استالونه، دیوید مندنهال، ریک زاموالت
- تاریخ انتشار: ۱۹۸۷
- امتیاز راتن تومیتوز: ۳۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۸ از ۱۰
«در اوج» یک فیلم درام ورزشی محصول ایالات متحدهی آمریکاست که تهیه کنندگی و کارگردان آن بر عهدهی مناهیم گولان بود و در سال ۱۹۸۷ اکران شد. لینکلن هاوک یک کامیوندار سختگیر و آسیب دیده است که در کنار کارش در مسابقات مچ اندازی هم شرکت میکند تا تا پول بیشتری به دست آورده و زندگی خود را از نو بنا کند. پس از مرگ همسرش سعی میکند تا رابطهاش با پسرش که سالها پیش او را ترک کرده بود ترمیم و سالهای رفته را جبران نماید. پس از اولین ملاقات با پسرش تا زمانی که وارد مسابقات قهرمانی مچ اندازی در لاس وگاس میشود زیاد به او فکر نمیکند. تنها امید او این است که جایزهی بزرگ یکصد هزار دلاری و یک کامیونت سفارشی گرانقیمت مدل روز را دریافت کند و شرکت حمل و نقل شخصی خودش را راهاندازی نماید.
هاوک راه آسانی در پیش ندارد زیرا او در مسابقات مچ اندازی روی خودش شرطبندی میکند و قصد دارد جایزهی بزرگ را برای شروع تجارت خود به دست آورد و همزمان سعی میکند تا پسرش را که به تازگی مادرش را از دست داده از دست پدربزرگ کنترلگرش نجات دهد. سفر هاوک برای مبارزه و تلاش برای پسرش و برای بهبود وضعیت خودش او را به شخصیتی الهامبخش و شایستهی تحسین بدل کرد به طرز غمانگیزی دست کم گرفته شده است. استالونه یکی از درخشانترین تقشهای خود را در این فیلم ایفا میکند. او کاملا در نقش فرو رفته و با جان و دل لینکلن هاوک را به نمایش میگذارد. سالها بعد از اکران فیلم سیلوستر استالونه در مصاحبهای توضیح داد که چرا حضور در این فیلم را قبول کرده، «مناهیم گولان مدام به من پول بیشتری پیشنهاد میکرد تا اینکه در نهایت فکر کردم این دیگه چه کوفتیه؟! هیچکس اینو نگاه نمیکنه! اما او به من اطمینان داد که مناسبترین شخص برای این نقش خودم هستم و حالا خوشحالم که آن موقع پیشنهادش را قبول کردم.»
منبع: screenrant