۱۵ فیلم علمی-تخیلی تماشایی دهه‌ی گذشته که کسی به آن‌ها توجه نکرد

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۱۶ دقیقه
15 فیلم علمی تخیلی قدرنادیده

در این مقاله با ۱۵ فیلم علمی تخیلی قدرنادیده و جذاب دهه‌ی گذشته آشنا می‌شوید که با وجود تمام ویژگی‌های مثبت و تماشایی‌اشان نتوانسته‌اند به فروش‌های بالا دست پیدا کنند.

علمی تخیلی ژانری است که عناوین مطرح یا بلاک‌باسترهای عظیمی مثل «جنگ ستارگان» (Star Wars) را به سینما معرفی کرده، یا با ایده‌های ارجینال و تروتازه مخاطبان را شگفت‌زده کرده مثل «منطقه‌ی ۹» (District9). فیلم‌هایی که حسی از ماجراجویی را درونمان بیدار می‌کنند و با دیدنشان دلمان می‌خواهد به کهکشان‌های دوردست سفر کنیم یا به مکان‌های ناشناخته‌ی دنیای اطرافمان برویم. البته بعضی‌هایشان هم آینده‌ای آخرالزمانی را تصویر می‌کنند که احتمالا دلمان نمی‌خواهد به واقعیت بپیوندند، ولی از تماشایشان در فیلم‌ها حسابی لذت می‌بریم، فیلم‌هایی مثل «مد مکس:‌ جاده‌ی خشم» (Mad Max: Fury Road) یا «سیاره‌ی میمون‌ها» (Planet of the Apes).

در بین تمام بلاک‌باسترها و علمی تخیلی‌های پرفروش، فیلم‌هایی حضور دارند که واقعا دیدنی و جذاب و دوست‌داشتنی هستند، ولی به دلایلی موفق نشده‌اند به فروش بالا دست پیدا کنند و مثل بقیه دیده شوند. فیلم‌هایی که به مرور بدنه‌ی هواداران بسیاری پیدا می‌کنند و هر چند سال یک بار سر زبان‌ها می‌آیند.

۱. اداره‌ی تعدیل (The Adjustment Bureau)

  • محصول: ۲۰۱۱
  • کارگردان: جرج نولفی
  • بازیگران: مت دیمون، امیلی بلانت، آنتونی مکی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

فیلم اداره‌ی تعدیل به کارگردانی جرج نولفی با نگاهی به داستان «تیم تعدیل» (The Adjustment Team) نوشته‌ی علمی‌تخیلی نویس معروف فیلیپ کی. دیک ساخته شده و طبیعی است که حس‌وحالش شبیه داستان‌های او باشد. این فیلم کم سروصدا و قدرنادیده از آن علمی تخیلی‌های پر زرق‌وبرق و پرخرجی نیست که معمولا می‌بینیم، ولی ایده‌هایی بکر و جسورانه‌ دارد و نظریه‌های علمی جالبی مطرح می‌کند و در کنار ماجراهای علمی تخیلی، حرف‌های جذابی درباره‌ی برداشت‌های مذهبی می‌زند. به همین دلیل تماشایش تجربه‌ای منحصربه‌فرد و غیرعادی است.

داستان فیلم درباره‌ی موجوداتی شبیه فرشته است که کارشان رسیدگی به تقدیر و سرنوشت‌ آدم‌هاست. بروکرات‌هایی کت‌وشلوارپوش که کلی تلاش می‌کنند تا مقدرات دنیا همان‌گونه که نوشته شده پیش برود و کسی از آن تخطی نکند. حالا در این میان رابطه‌ای عاشقانه باعث می‌شود تا تمام معادلات آن‌ها به هم بخورد.

مت دیمون نقش سیاستمداری آینده‌دار را بازی می‌کند که بعد از پخش شدن عکسی از او که دوران دانشجویی‌اش گرفته شده، شانسش را برای ورود به مجلس سنا از دست می‌دهد. دقیقا در همان شبی که انتخابات را می‌بازد، با زنی دوست‌داشتنی و جذاب (امیلی بلانت) آشنا می‌شود و با همان نگاه اول گلویش پیش او گیر می‌کند. غافل از اینکه عشق بین آن‌ها در تضاد با «تقدیر و سرنوشت جهانی» است و مسیری که برای زندگی این سیاست‌مدار تعیین شده را به هم می‌زند. چیزی نمی‌گذرد که امیلی بلانت و مت دیمون مجبور می‌شوند از دست مأموران اداره‌ی تعدیل فرار کنند و مقابل اربابان مخفی سرنوشت‌اشان بایستند تا بتوانند تقدیرشان را خودشان رقم بزنند و برده‌ی این سیستم از قبل نوشته شده نباشند. تقدیری که به اعتقاد کارمندان اداره‌ی تعدیل اصلا دست انسان‌ها نیست و آن‌ها راهی جز پیروی ندارند.

همان‌قدر که رابطه‌ی عاشقانه‌ی بین دیمون و بلانت جذاب و دیدنی است، جنگ بین تقدیر و اراده‌ی آزاد بشر هم برای بیننده جالب است چون با دنبال کردن داستان این فیلم سؤال‌های جالبی در ذهن همه ایجاد می‌شود. شیمی بین مت دیمون و امیلی بلانت ما را به یاد خاطرات خوش گذشته‌ی هالیوود و کلاسیک‌های محبوب می‌اندازد، انگار جرج نولفی زوجی از کمدی رمانتیک‌های دهه‌ی ۴۰ میلادی انتخاب کرده و آن‌ها را به دل داستانی مدرن درباره‌ی سرنوشت آورده است، داستانی اخلاقی که عملا اشاراتی هم به روایت‌های انجیل دارد.

شاید نیمه‌ی اول فیلم کمی طولانی به نظر برسد چون بخش مهیج و پر از تعقیب‌وگریزش را برای نیمه‌ی دوم گذاشته‌اند. اما این بخشی از جذابیت ماجراست چون در دقایق ابتدایی و نیمه‌ی اول فیلم مشغول آشنا شدن با دو شخصیت اصلی و رابطه‌ی آن‌ها و همچنین معرفی دنیای داستان هستیم. وقتی که فیلم در بخش‌های ابتدایی صرف معرفی دو شخصیت اصلیش کرده به بیننده کمک می‌کند تا با آن‌ها ارتباط بگیرد و وقتی در ادامه با موانع متعددی روبه‌رو می‌شوند و عشق بینشان به خطر می‌افتد، برایمان مهم باشد که چه اتفاقی خواهد افتاد و نگرانشان شویم. همه‌ی این ایده‌ها به پایانی تأثیرگذار می‌رسند که بعد از دیدنش پیش خودتان فکر می‌کنید واقعا سرنوشت و تقدیر وجود دارد یا ما خودمان همه چیز زندگی را با انتخاب‌هایمان می‌سازیم؟

۲. تقدیر (Predestination)

فیلم تقدیر

  • محصول: ۲۰۱۴
  • کارگردان: مایکل و پیتر اسپیرگ
  • بازیگران: ایتان هاوک، سارا اسنوک، نوآ تیلور
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۵ از ۱۰

تقدیر درامی پیچیده و درگیرکننده است که در کنار داستانی علمی تخیلی و هیجان‌انگیز درباره‌ی سفر در زمان روایت می‌شود. این فیلم به کارگردانی و نویسندگی مایکل و پیتر اسپیرگ و با اقتباس از داستان کوتاه «همه شما زامبی‌ها» (All You Zombies) نوشته‌ی رابرت ای. هاینلین (منتشر شده سال ۱۹۵۹) ساخته شده و ماجرای مأمور ویژه‌ای را روایت می‌کند که سعی دارد با سفر در زمان، جلو یک بمب‌گذار را در دهه‌ی ۷۰ میلادی بگیرد. اما هویت بمب‌گذار مرموز و گذشته و آینده‌ی عجیب مأمور ویژه رازهایی در خودشان پنهان کرده‌اند که تمام پیش‌بینی‌های ما را به هم می‌زند و در نهایت به پایانی تکان‌دهنده می‌رسیم که واقعا و حقیقتا غافلگیرکننده است.

تقدیر این سؤال را مطرح می‌کند که چطور یک انسان می‌تواند در زمان‌های متفاوت وجود داشته باشد و هم‌زمان زندگی را تجربه کند؟ ارزش و جایگاه زندگی را وقتی در مقاطع زمانی گوناگون پخش شده و در مکان‌های متفاوت رخ می‌دهد چگونه می‌تواند تعیین کرد؟ تکلیف هویت فردی چه می‌شود؟ این‌ها تنها بخشی از پرسش‌های مهم و عمیقی است که فیلم مطرح می‌کند و ذهن بیننده را با آن به بازی می‌گیرد. پرسش‌هایی که رسیدن به پاسخشان کار ساده‌ای نیست و درکشان هم سخت‌تر از پیدا کردنشان است. در هر صورت تماشای فیلم تقدیر تجربه‌ای لذت‌بخش و هیجان‌انگیز است که ذهن ما را به چالش می‌کشد.

۳. انسجام (Coherence)

فیلم انسجام

  • محصول: ۲۰۱۳
  • کارگردان: جیمز وارد بیرکت
  • بازیگران: امیلی بالدونی، نیکلاس برندون، لورن اسکافاریا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۲ از ۱۰

این فیلم که کلا در ۵ روز و با بودجه‌ای بسیار پایین فیلم‌برداری شده و فیلم‌نامه‌ای هم نداشته، انگار تلفیقی است از آثار ری بردبری و آگاتا کریستی. فیلم اول و جاه‌طلبانه‌ی جیمز وارد بیرکت داستان چند دوست را روایت می‌کند که در مهمانی شام گرد هم آمده‌اند و همه چیز به نظر خوب‌وخوش پیش می‌رود تا اینکه شهاب‌سنگی از آسمان شب می‌گذرد و شکافی در واقعیت اطراف آن‌ها ایجاد می‌کند.

شخصیت‌های ماجرا با دنیاهای موازی متعددی روبه‌رو می‌شوند، دنیاها و واقعیت‌هایی که در هر کدام نسخه‌های دیگری از آن‌ها حضور دارند و زندگی‌های متفاوتی را تجربه می‌کنند. در نتیجه‌ی این اتفاق‌ها، این گروه دوستان تبدیل به دشمن همدیگر می‌شوند و ماجراهای پیچیده‌ یکی پس از دیگری رخ می‌دهند که همه چیز را به هم می‌ریزند. انسجام از آن دست فیلم‌هایی است که باید حداقل دو بار ببینیم تا متوجه تمام نکاتش شویم و جزئیات و جذابیت‌هایش را تحسین کنیم.

۴. غول‌آسا (Colossal)

فیلم غول‌آسا

  • محصول: ۲۰۱۶
  • کارگردان: ناچو ویگالوندو
  • بازیگران: ان هاتاوی، جیسون سودیکیس، دن استیونز
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶٫۲ از ۱۰

یک فیلم هیولایی با حضور ان هاتاوی و جیسون سودیکیس که مایه‌های کمدی هم دارد؟ حتما دیدنش واجب است. غول‌آسا از ما می‌پرسد که چه می‌شود اگر نبرد بین هیولاهایی عظیم‌الجثه شبیه گودزیلا در واقع نمود بیرونی مشکلات احساسی و شخصی آدم‌ها باشد؟

این ایده‌ای است که گریبان‌گیر زنی الکلی به نام گلوریا (هاتاوی) می‌شود. مشکلات شخصی زندگی او خودش را به صورت یک هیولای بزرگ و مهیب و ویران‌گر نشان می‌دهد که در کره‌ی جنوبی خرابی به بار می‌آورد و مردم را به وحشت می‌اندازد.

قالب کردن چنین ایده‌ی عجیب و نامتعارفی به مخاطبان کار ساده‌ای نیست، ولی ویگالوندو موفق شده با اضافه کردن رگه‌هایی از کمدی به داستان و همچنین خلق اتمسفری باورپذیر که همه‌ی مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند، ایده‌ی دیوانه‌وارش را به کرسی بنشاند. کارگردان و تیم بازیگران بااستعدادش جوری با مسأله برخورد می‌کنند که برای مخاطب مضحک و مسخره به نظر نرسد و به جایش با شوخی‌ها و موقعیت‌های داستان همراه شود و بخندد.

۵. برف‌شکن (Snowpiercer)

فیلم برف‌شکن

  • محصول: ۲۰۱۳
  • کارگردان: بونگ جون – هو
  • بازیگران: کریس ایوانز، تیلدا سویینتون، اد هریس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۱ از ۱۰

برف‌شکن ساخته‌ی بونگ جون- هو کارگردان اسکاری فیلم «انگل» (Parasite) است و داستانی جسورانه و پر از خشونت روایت می‌کند که این روزها بیشتر از همیشه به حال‌وهوای ما شباهت دارد. این فیلم تریلری پساآخرالزمانی منحصربه‌فرد است که شبیهش را کمتر دیده‌ایم. داستان برف‌شکن که بر اساس یک رمان گرافیکی فرانسوی ساخته شده در آینده‌ای ترسناک و نه چندار دور می‌گذرد که در آن وضعیت گرمایش زمین بالاخره به نقطه‌ی بحرانی خودش رسیده و حالا آدم‌ها مجبور شده‌اند برای زنده ماندن در قطار برف‌شکن روزگار بگذرانند، قطاری که مدام در حال حرکت است و آدم‌ها را در آن طبقه‌بندی کرده‌اند.

کریس ایوانز و تیلدا سویینتون در کنار جمعی از بهترین بازیگرها قرار گرفته‌اند و بونگ جونگ-هو این داستان را دستمایه قرار داده تا نگاهی بیندازد به ذات بشر و غروری که گریبان‌گیر انسان‌ها شده تا حق خودشان بدانند که زندگی بهتر و پرروزی‌تری داشته باشند و هرگز به وضعیت فعلی بسنده نکنند. در طول فیلم نبرد بین قشر نخبه و پایین‌دست جامعه را می‌بینیم، جنگ بین داراها و ندارها و بونگ جون – هو با هوشمندی خاصی تضاد و درگیری بین این دو را نشانمان می‌دهد.

۶. مرد آهنی ۳ (Iron Man3)

فیلم مرد آهنی 3

  • محصول: ۲۰۱۳
  • کارگردان: شین بلک
  • بازیگران: رابرت داونی جونیور، گوئینت پالترو، بن کینگزلی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۱ از ۱۰

قسمت سوم مرد آهنی بازخوردهای منفی زیادی گرفت و اکثرا آن را به خاطر تصویر نامتعارفی که از شخصیت شرور معروف مارول یعنی ماندارین نشان می‌داد نکوهش کردند. ولی راستش را بخواهید رویکرد شین بلک نسبت به این فیلم ابرقهرمانی و روش غیرمتعارفش از نکات جذاب مرد آهنی ۳ بود و از این طریق توانستیم با وجه تازه‌ای از تونی استارک آشنا شویم.

تونی در این قسمت با خودش و درونیاتش کلنجار می‌رفت و از خودش می‌پرسید بدون لباس مخصوص مرد آهنی هم می‌تواند قهرمان باشد یا نه. شین بلک همیشه به خاطر کمدی اکشن‌های شخصیت‌محور معروف بوده و در اینجا هم با شوخی‌های به جا لحن فیلم را تعدیل کرده و شخصیت تونی استارک و ویژگی‌های جذابش را در اولویت قرار داده. در اینجا با تونی استارکی طرف هستیم که بعد از نبرد بزرگ نیویورک دچار اضطراب شدید شده و شب‌ها کابوس می‌بیند. چیزی که باعث می‌شود با او احساس نزدیکی بیشتری کنیم و تونی استارک را به‌عنوان یک انسان با تمام ضعف‌هایش بپذیریم و بفهمیم که مرد آهنی شکست‌ناپذیر و محبوب ما هم در نهایت یک انسان است و با مشکلاتی دست‌وپنجه نرم می‌کند.

۷. لبه‌ی فردا (Edge of Tomorrow)

فیلم لبه‌ی فردا

  • محصول: ۲۰۱۴
  • کارگردان: داگ لیمان
  • بازیگران: تام کروز، الیزابت بلانت، بیل پکستون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۹ از ۱۰

لبه‌ی فردا شاید یکی از قدرنادیده‌ترین تولیدات استودیویی بزرگ هالیوود باشد. این تریلر علمی تخیلی تام کروز که پر است از صحنه‌های اکشن تماشایی بیشتر از اینکه در زمان اکران دیده شود و فروش کند، در پخش خانگی معروف شد. لبه‌ی فردا تلفیقی است از فیلم‌های علمی تخیلی درباره‌ی حمله‌ی فضایی‌ها با فیلم‌های سفر زمانی و از معدود آثار این ژانر به حساب می‌آید که تا مدت‌ها بعد از تماشایش هم به آن فکر می‌کنید.

صحنه‌های اکشن فیلم نفس‌گیر و فراموش‌نشدنی هستند و حتی در جاهایی ما را به یاد نجات سرباز رایان می‌اندازند و نقش‌آفرینی تام کروز و امیلی بلانت واقعا خوب و دیدنی از آب در آمده. رابطه‌ی بین این دو ترکیب درستی از موقعیت‌های بامزه و عاشقانه و مهیج است که بیننده را تا دقایق پایانی با فیلم همراه می‌کند.

۸. درباره‌ی زمان (About Time)

فیلم درباره‌ی زمان

  • محصول: ۲۰۱۳
  • کارگردان: ریچارد کورتیس
  • بازیگران: دامنال گلیسون، ریچل مک‌آدامز، بیل نایی
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۸ از ۱۰

این فیلم در زمان اکرانش فروش خیلی خوبی نداشت و موجب دلسردی سرمایه‌گذارانش شد، اما وقتی به پخش خانگی و پلتفرم‌های آنلاین رسید تازه خودش را نشان داد و مردم کم‌کم فهمیدند که چه جواهری را از دست داده‌اند و چه فیلم محشری از دستشان در رفته. درباره‌ی زمان (که با یک بازی کلامی معنی دیگه وقتش بود هم می‌دهد) یک فیلم سفر زمانی است که به هیچ فیلم سفر زمانی دیگری شباهت ندارد. ریچارد کورتیس که استاد ساختن کمدی رمانتیک‌های دوست‌داشتنی است در اینجا مؤلفه‌های این ژانر را با عناصری از فیلم‌های علمی تخیلی ترکیب کرده و نتیجه‌اش فیلمی دلچسب و به‌یادماندنی شده.

دامنال گلیسون نقش پسر جوانی به نام تیم را بازی می‌کند که پدرش (بیل نایی)‌ به او می‌گوید تمام مردان خانواده‌اشان از سنی به بعد توانایی سفر در زمان پیدا می‌کنند و برای اینکار کافی است در جایی تاریک مثل کمد بروند و چشمانشان را ببندند و دستانشان را مشت کنند و خیلی شدید به زمانی که می‌خواهند بروند فکر کنند. تیم از این قابلیت برای پیدا کردن عشق زندگیش استفاده می‌کند ولی خیلی زود متوجه می‌شود زندگی پیچیده‌تر از این حرف‌هاست و خیلی وقت‌ها نیازی نیست برای تغییر انتخاب‌هایمان به گذشته سفر کنیم، خیلی وقت‌ها بعضی روزها به قدری خوب و دوست‌داشتنی هستند که دلمان می‌خواهد دوباره تجربه‌اش کنیم.

درباره‌ی زمان داستانی درجه‌یک و فوق‌العاده روایت می‌کند، داستانی تلخ‌وشیرین درباره‌ی عشق و زندگی و مرگ و مواجهه‌ی ما با تمام این‌ها.

۹. طلوع سیاره‌ی میمون‌ها (Dawn of the Planet of the Apes)

فیلم طلوع سیاره میمون‌ها

  • محصول: ۲۰۱۴
  • کارگردان: مت ریوز
  • بازیگران: اندی سرکیس، جیسون کلارک، کری راسل
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷٫۶ از ۱۰

در دنباله‌ی بلاک‌باستری که مت ریوز برای «خیزش سیاره‌ی میمون‌ها» (Rise of the Planet of the Apes) ساخت سزار و قبیله‌ی میمون‌های هوشمندش را می‌دیدیم که بعد از شیوع بیماری مرموزی که درصد بالایی از جمعیت انسان‌ها را از روی کره‌ی زمین محو کرده بود، با انسان‌های بازمانده کلنجار می‌رفتند.

ریوز با رویکردی ملموس و باورپذیر و مبتنی بر شخصیت‌پردازی سراغ میمون‌ها و آدم‌های داستانش رفت و به همراه دیگر نویسنده‌ی فیلم یعنی مارک بومبک سر فرصت و حوصله دنیای اطراف سزار را جوری چید که مخاطب با تضاد غم‌انگیز بین انسان‌ها و میمون‌ها ارتباط برقرار کند.

تکنولوژی موشن کپچر استودیو وتا در اینجا به حدی از واقع‌گرایی رسیده که هرگز نمی‌فهمید میمون‌های سخن‌گوی داستان در واقع دیجیتالی هستند. هربار اندی سرکیس در نقش سزار ظاهر می‌شود همه چیز به قدری خوب و درست طراحی شده که ما چیزی به جز این میمون هوشمند و کاریزماتیک نمی‌بینیم و ذهنمان سمت بازیگر پشت پرده‌ی آن نمی‌رود.

۱۰. ویژه نیمه‌شب (Midnight Special)

فیلم ویژه نیمه‌شب

  • محصول: ۲۰۱۶
  • کارگردان: جف نیکولز
  • بازیگران: مایکل شنون، کیرستن دانست، آدام درایور
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶٫۶ از ۱۰

فیلمی که جف نیکولز بعد از «ماد» (Mud) ساخت یک علمی تخیلی معمایی تمام‌عیار است که حال‌وهوای بهترین فیلم‌های دهه‌ی ۸۰ را دارد. فیلم آرام و باحوصله پیش می‌رود باید با آن همراه شوید تا جادویش درگیرتان کند. از همان دقایق اولیه پرسش‌هایی عجیب ذهن بیننده را به خودش درگیر می‌کند. داستان درباره‌ی پسر نوجوانی به نام آلتون (جیدن مارتل) است که قدرت‌های مافوق بشری دارد و حالا از دست مقام‌های دولتی و اعضای یک فرقه‌ی تندرو فرار می‌کند. هرکدام از این گروه‌ها یا می‌خواهند از قدرت‌های او استفاده کنند یا آن را مهار کنند تا آسیبی به دنیا نرسد.

سفر حماسی این پسربچه از بخش‌های روستایی تگزاس به همراه پدرش (با بازی استثنایی مایکل شنون) ما را به یاد فیلم‌های محبوب اسپیلبرگ می‌اندازد. جف نیکولز روایتش را با تصویر جلو می‌برد، با فضاسازی و خلق اتمسفری درگیرکننده. ویژه نیمه‌شب هم مهیج و دلهره‌آور است و هم از نظر حسی مخاطب را برانگیخته می‌کند. نیکولز داستان عجیب و علمی تخیلی‌اش را جوری روایت کرده که همه با آن ارتباط برقرار می‌کنیم، چون با نگاهی انسانی و ملموس سراغش رفته و تمرکزش را روی رابطه‌ی بین آدم‌ها گذاشته و شخصیت‌هایی خلق کرده که دوستشان داریم و دلمان می‌خواهد موفق شوند.

۱۱. سفر زمان (Voyage of Time)

فیلم سفر زمان

  • محصول: ۲۰۱۶
  • کارگردان: ترنس مالیک
  • راوی: کیت بلنشت، برد پیت
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶٫۵ از ۱۰

یکی از دلایلی که ممکن است باعث شود فیلمی از نظرها پنهان بماند یا آن‌طور که انتظار می‌رود دیده نشود، محدود بودن راه‌های نمایشش است. متأسفانه مشکل مستند علمی تخیلی ترنس مالیک با روایت برد پیت همین بود. محل نمایش این فیلم تنها در ۱۲ سالن آی‌مکس بود که اکثرشان هم در موزه‌های علمی قرار داشتند و برای همین نتوانست با مخاطبان انبوهی ارتباط بگیرد.

تازه ماجرا پیچیده‌تر و گیج‌کننده‌تر هم شد. مالیک نسخه‌ی دیگری از فیلم را با دو برابر زمان بیشتر و یک راوی دیگر (این بار کیت بلنشت). در هر صورت اگر این فیلم را ببینید سفری عجیب و جالب را تجربه خواهید کرد، صرف نظر از اینکه کدام نسخه است و راویش چه کسی است.

۱۲. فراتر از پیشتازان فضا (Star Trek Beyond)

فیلم فراتر از پیشتازان فضا

  • محصول: ۲۰۱۶
  • کارگردان: جاستین لین
  • بازیگران: کریس پاین، زکری کویینتو، زویی سالدانا
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰

فراتر از پیشتازان فضا واقعا چندین پله بهتر از قسمت قبلیش است. بر خلاف قسمت قبلی با کارگردانی جی جی آبرامز، جاستین لین در این قسمت سراغ تمام مولفه‌های درجه‌یک و دوست‌داشتنی دنیای پیشتازان فضا رفته و ۵۰ امین سالگرد این فرنچایز محبوب را با ترکیب جذابی از شوخی و لحظات احساسی و داستان درگیرکننده گرامی داشته است.

البته اگر مشکلات شخصیت‌پردازی کاراکتر شرور قصه یعنی کرال (ادریس البا) وجود نداشت، این فیلم قطعا در جایگاه بالاتری قرار می‌گرفت. برای درک انگیزه‌های این شخصیت وقت کافی اعمال نشده و مخاطب نمی‌تواند به خوبی دلایل کارهایش را درک کند. ولی در باقی موارد، فراتر از پیشتازان فضا یک فیلم مفرح و تماشایی و مهیج است که از بهترین قسمت‌های این مجموعه‌فیلم محبوب به حساب می‌آید.

۱۳. بلید رانر ۲۰۴۹ (Blade Runner 2049)

فیلم بلید رانر 2049

  • محصول: ۲۰۱۶
  • کارگردان: دنی ویل‌نو
  • بازیگران: رایان گاسلینگ، هریسون فورد، آنا دی آرماس
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰

بیلد رانر ۲۰۴۹ بدون شک بهترین فیلمی است که تا به حال بر اساس داستانی از فیلیپ کی. دیک ساخته شده است. همچنین در اکثر موارد از قسمت اولش که سال ۱۹۸۲ به کارگردانی ریدلی اسکات ساخته شد بهتر است. ولی متأسفانه در زمان اکرانش توجه مناسبی به آن نشد و نتوانست به فروش بالایی دست پیدا کند. مسأله‌ای که احتمالا تا سالیان بعد درباره‌اش حرف خواهند زد و از بلید رانر ۲۰۴۹ به‌عنوان یکی از قدرنادیده‌ترین فیلم‌های دهه یاد خواهند کرد.

رایان گاسلینگ تمام احساسات نقشش را درونی کرده و به‌ندرت چیزی را بروز می‌دهد و با اینکه اجرای برون‌گرایی ندارد، مخاطب به خوبی می‌تواند احساساتش را درک کند. او نقش یک رپلیکانت عاصی از زندگی معمول را بازی می‌کند که کم کم شک می‌کند نکند گذشته‌ای پیچیده‌تر از آنچه فکر می‌کرد دارد. چیزی نمی‌گذرد که ماجرای زندگی او با ریک دکارد (هریسون فورد) گره می‌خورد و رازهایی برملا می‌شود که هیچ‌کس فکرش را هم نمی‌کرد.

دنی ویل‌نو و مدیر فیلم‌برداری اسکاریش یعنی راجر دیکینز یک زبان بصری خیره‌کننده خلق کرده‌اند که کمتر جایی می‌بینید. شاید اغراق نباشد اگر بگوییم تک‌تک نماهای این فیلم را می‌توانید قاب بگیرید و از تماشایش لذت ببرید. جهانی که ویل‌نو خلق کرده زنده و حیرت‌انگیز و تماشای این فیلم تجربه‌ای به‌یادماندنی است.

۱۴. نابودی (Annihilation)

فیلم نابودی

  • محصول: ۲۰۱۸
  • کارگردان: الکس گارلند
  • بازیگران: ناتالی پورتمن، جینا رودریگز، تسا تامپسون
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶٫۸ از ۱۰

الکس گارلند این فیلم را با اقتباس از رمان پرفروش جف وندرمیر ساخت و فضایی خلق کرد که با دیدنش حسابی درگیر قصه می‌شوید و مبهوت و متحیر می‌مانید. تعلیق و دلهره از همان دقایق اولیه یقه‌ی مخاطب را می‌گیرد و رها نمی‌کند.

در نابودی به شکل ترسناکی می‌بینیم که چطور خلق و فرسودگی دو روی سکه‌ی زندگی هستند و بخش‌های اساسی آن را شکل می‌دهند. هردو عناصر کلیدی وجود داشتن ما و تمام موجودات زنده به حساب می‌آیند و اینکه می‌توانیم نفس بکشیم و از زندگی بهره ببریم وابسته به تعادل بین آن‌هاست. نابودی فیلم علمی تخیلی عجیبی است که بیشتر روی وضعیت روانی انسان‌ها متمرکز شده و یک نقش‌آفرینی تحسین‌برانگیز از ناتالی پورتمن می‌توانید در آن ببینید.

۱۵. بیل و تد رویارویی با موسیقی (Bill & Ted Face the Music)

فیلم بیل و تد رویارویی با موسیقی

  • محصول: ۲۰۲۰
  • کارگردان: دین پاریزو
  • بازیگران: کیانو ریوز، الکس وینتر،‌ سامانتا ویوینگ
  • امتیاز کاربران IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰

در سال ویران‌گر و فاجعه‌باری مثل ۲۰۲۰، جدیدترین قسمت بیل و تد حال‌وهوای سینمادوستان را عوض کرد. این فیلم دقیقا چیزی بود که همه‌ی ما نیاز داشتیم تا ۲۰۲۰ را با آن تحمل کنیم، تلفیقی از کمدی و علمی تخیلی. ولی با این حال تب‌وتاب فیلم خیلی زود خوابید و هوادارانش تا حدودی فراموشش کردند.

بیل و تد رویارویی با موسیقی بدون شک بهترین قسمت این مجموعه‌فیلم عجیب‌‌وغریب است، مجموعه‌فیلمی که بین قسمت‌هایش تقریبا یک دهه فاصله افتاده. در این قسمت بیل و تد سعی می‌کنند به سرنوشتی جامه‌ی عمل بپوشانند که نسخه‌ی نوجوان خودشان به آن‌ها در موردش گفته بودند. بیل و تد که حالا میانسال شده‌اند قدم در سفری دور و دراز می‌گذارند تا آهنگی را پیدا کنند که گویا قرار است اتحادی جهانی شکل دهد.

ولی مثل همیشه این رابطه‌ی بین بیل و تد است که فیلم را جلو می‌برد. جنسی از رفاقت دیوانه‌وار که فقط همین دو نفر از پس اجرایش بر می‌آیند. بیل و تد رویارویی با موسیقی یک ماجراجویی تمام‌عیار و پر از دیوانگی‌های جذاب است که از دیدنش پشیمان نخواهید شد.

منبع: Collider



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما