۱۰ فیلم برتر که در برف و یخبندان اتفاق میافتند
شرایط اقلیمی کرهی زمین به سمت و سویی میرود که تجربهی برف و سرما کمکم در بسیاری از کشورها به یادها و خاطرهها میپیوندند. بدون شک زمستانهای این دوره و زمانه با کودکیمان تفاوت محسوسی دارد و حالا بیشتر از برف و سفیدیاش، آلودگی هوا و وارونگی دما نصیبمان میشود!
خوشبختانه هنوز هم فیلمهای سینمایی زیادی وجود دارند که تجربهی برف و دمای زیر صفر را به چشمانمان هدیه میدهند؛ بنابراین تصمیم گرفتیم همراه با لحظات جادویی سینما از مینه سوتا تا جمهوری خیالی زبروکا سفر کنیم، گاهی به تماشای ماجراهای عاشقانه در دل سرمای زمستان بنشینیم و گاهی هم شاهد سرخی خونهای ریخته شده بر سفیدی برف باشیم. این شما و این فهرستی از ده فیلم تماشایی که در دل سفیدی برف به وقوع میپیوندند.
۱۰- برفشکن (Snowpiercer)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- ژانر: علمی- تخیلی
- کارگردان: بونگ جون- هو
- بازیگران: کریس ایوانز، سونگ کانگ- هو، تیلدا سوئینتن، جیمی بل، اکتاویا اسپنسر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰۰
بونگ جون- هو پیش از این که با «انگل» (Parasite) به عنوان یک کارگردان بینالمللی شناخته شود، با آثاری مثل «خاطرات قتل» (Memories of Murder)، «اوکجا» (Okja) و «برفشکن» (Snowpiercer) نشان داد در روایت قصههای ساده و در عین حال نامعمول تخصص ویژهای دارد.
برفشکن به عنوان اولین فیلم انگلیسیزبان بونگ جون- هو بر اساس کتابی به همین نام اثر ژاک لوب ساخته شده و مفاهیمی نظیر تبعیض طبقاتی و تسلط نظام سرمایهداری بر دنیا پایه و اساس آن را تشکیل میدهند.
ماجرا در آیندهای پسا آخرالزمانی روایت میشود که بازماندگان آخرین عصر یخبندان با یک قطار برفشکن در حال حرکت پیوسته از نقاط مختلف کرهی زمین هستند. اما این قطار عجیب قوانین ویژهی خود را داد که بر اساس آن ثروتمندان در واگنهای ابتدایی زندگی میکنند که از نظر امکانات در حد و اندازهی بهشت است و طبقات ضعیف تر و فقرا هم در واگنهای انتهایی ساکن هستند که از حداقلیترین حقوق انسانیشان هم محروم هستند و مشخص نیست صبح روز بعد را میبینند یا از گرسنگی تلف میشوند. جوان جسوری به نام کورتیس (کریس ایوانز) تصمیم میگیرد به این تقسیم ناعادلانهی منابع ثروت و تبعیض طبقاتی واکنش نشان دهد و دست به شورش بزند.
برفشکن به طور کلی اثر قابل احترام و درخور توجهی است. با این حال بسیاری از منتقدان مفاهیم سیاسی و اجتماعی فیلم را بیشازاندازه گلدرشت میدانند و معتقدند از استعاره خارج شده و بیش از حد شعاری است.
اما نکتهای که برفشکن را از سایر فیلمهای این فهرست متمایز میکند این است که از برف و یخبندان به عنوان یک عنصر آخرالزمانی استفاده شده که مسافران قطار هیچ راهی برای فرار از آن ندارند و برای زنده ماندن مجبورند فضای تبعیضآمیز برفشکن را تحمل کنند.
این در حالی است که پیشتر فیلمهای دیگری از جمله «قتل در قطار سریعالسیر» (Murder on the Orient Express) هم با همین حال و هوای زمستانی و تماما در برف روایت میشدند اما در این جا از قطار تنها عنوان بستری برای روایت یک داستان جنایی استفاده شده و در اصل این ماجرا میتوانست در هر مکان دیگری هم به وقوع بپیوندد اما در برفشکن برای بازماندگان هیچ جایگزینی به جز سوار شدن به قطار وجود ندارد و همین ماجرا هم رگههای کلاستروفوبیکی (ترس از فضای بسته) به فیلم اضافه کرده که به فضای وهمآلود آن دامن میزند.
۹- تنها در خانه (Home Alone)
- سال انتشار: ۱۹۹۰
- ژانر: خانوادگی، کمدی
- کارگردان: کریس کلمبوس
- بازیگران: مکالی کالکین، جو پشی، دنیل استرن، جان هرد، کاترین اوهارا، رابرتز بلوسوم
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰۰
افراد کمی در کرهی زمین وجود دارند که تنها در خانه را ندیده یا حداقل در مورد آن نشنیده باشند. یکی از ویژگیهای منحصربهفرد این فیلم نوستالژیک این است که اهمیتی ندارد برای بار چندم به تماشای آن نشستید در هر صورت به اندازهی دفعهی اول از تماشای سکانسهای کلنجار کوین و دزدان هیجانزده میشوید و احتمالا از ته دل قهقهه میزنید.
پسربچهی بازیگوشی به نام کوین (مکالی کالکین) به خاطر جا ماندن، سفر خانوادگیشان در پاریس را از دست میدهد و مجبور میشود تعطیلات کریسمس را تنهایی در خانه بگذراند. کوین که از این ماجرا به شدت هیجانزده است تصمیم میگیرد همهی خرابکاریهایی که پیشتر اجازهی انجامشان را نداشت را با جان و دل در برنامهی روزانهاش قرار دارد اما خوشیهایش با ورود دو سارق دست و پا چلفتی به خانه به پایان میرسد و باید با انواع و اقسام تلهها و نقشههای زیرکانه از خانه محافظت کند.
خانهی زیبا و مجلل کوین در دل برف، با انواع و اقسام امکانات برای دیوانه کردن سارقان، همان چیزی است که احتمالا حداقل یک بار در کودکیمان آرزو کردیم برایمان اتفاق بیفتد!
۸- سرزمین منجمد (The Frozen Ground)
- سال انتشار: ۲۰۱۳
- ژانر: دلهرهآور- جنایی
- کارگردان: اسکات واکر
- بازیگران: نیکلاس کیج، جان کیوسک، ونسا هاجنز، کاترین لاناسا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰۰
سرزمین منجمد از آن فیلمهای جنایی است که برف و سرما به فضای وهمآلودش دامن میزند. ماجرا از یک پروندهی جنایی واقعی الهام گرفته شده و دربارهی قاتل سریالی به نام جان هنسن است که جان دهها زن را در دههی هفتاد و هشتاد میلادی به وحشیانهترین شکل ممکن گرفت. این اتفاق در آلاسکا به وقوع پیوست و هنوز هم یکی از پر سر و صداترین پروندههای جنایی این ایالت است.
سرزمین منجمد روایتگر ماجراجوییهای گروهبانی به نام جیک هالکوم (نیکلاس کیج) است که تکههای پازل را برای پیدا کردن این قاتل بیرحم کنار هم قرار میدهد.
سرزمین منجمد به معنای واقعی فیلم سردی است؛ از یک سو روایتگر داستانی ناراحتکننده با چند صحنهی آزاردهنده است که خون را در رگهایتان منجمد میکند و از سوی دیگر هم در فضای وهمآلود و برفی آلاسکا روایت میشود که به خودی خود بستر مناسبی برای یک ماجرای جنایی است.
۷- هتل بزرگ بوداپست (The Grand Budapest Hotel)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- ژانر: کمدی، جنایی
- کارگردان: وس اندرسون
- بازیگران: رالف فاینس، فهرید موری آبراهام، ماتیو آمالریک، تیلدا سوئینتن، آدرین برودی، ادوارد نورتون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰۰
تجربهی تماشای هتل بزرگ بوداپست شبیه تماشای یک تابلوی نقاشی خوشرنگ و لعاب با جزئیات دیوانه کننده است که با هر بار پلک زدن بیشتر خودنمایی میکنند. وس اندرسون المانهای مختلف بصری را برای هر چه چشمنوازتر شدن فیلم با وسواس مثالزدنی کنار یکدیگر قرار داده و از دل این فضای منحصربهفرد، کمدی شگفتانگیزی خلق شده که میتوان بارها و بارها به تماشایش نشست.
هتل بزرگ بوداپست روایتگر سالهای ملتهب بین جنگ جهانی اول و دوم است و در جمهوری خیالی زبروکا اتفاق میافتد. ماجرا دربارهی هتل مجللی است که با تلاشهای مهمانداری به نام گوستاو (رالف فاینس) به یکی از محبوبترین مقاصد گردشگری اروپا تبدیل میشود. با مرگ یکی از مهمانهای ثروتمند، پلیس برای یافتن قاتل احتمالی وارد هتل میشود. ماجرا با افشا شدن نام گوستاو به عنوان وارث متوفی، ابعاد پیچیدهتری به خود میگیرد.
از طراحی صحنهی چشمنواز هتل بزرگ بوداپست هرچه بگوییم کم گفتیم؛ ساختمان پاستلی هتل با پسزمینهای از کوههای پوشیده از برف در کنار معماری داخلی خوشرنگ و لعاب دقیقا همان چیزی است که آرزو میکنیم جمهوری زوبروکا وجود خارجی داشت میتوانستیم در تعطیلات به این هتل عجیب و منحصربهفرد سفر کنیم.
۶- درواقع عشق (Love Actually)
- سال انتشار: ۲۰۱۴
- ژانر: عاشقانه، درام
- کارگردان: ریچارد کورتیس
- بازیگران: آلن ریکمن، اما تامپسون، هیو گرانت، کیرا نایتلی، لیام نیسون، کالین فرث
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰۰
در واقع عشق فیلم عاشقانهای در حال و هوای کریسمس و پیشنهاد جذاب و نوستالژیکی برای طرفداران این ژانر است. لندن پوشیده از برف به اندازهی کافی لوکیشن رمانتیکی هست حالا تصور کنید هشت داستان عاشقانه هم به صورت درهمتنیده در این فضا روایت شوند.
گروهی از بهترین بازیگران بریتانیایی در فیلم نقشآفرینی میکنند و راوی ماجراهای عاشقانهی هشت زوج در آستانهی کریسمس هستند. در واقع عشق عاشقانهای بیتکلف و سفری دلانگیز در بحبوحهی لشکر بلاک باسترهای این روزها است.
۵- روز گراندهاگ (Groundhog Day)
- سال انتشار: ۱۹۹۳
- ژانر: کمدی، عاشقانه
- کارگردان: هارولد رامیس
- بازیگران: بیل مری، اندی مک داول، کریس الیوت، هایدن والش
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰۰
در سالهای اخیر فیلمهای «پالم اسپرینگز» (Palm Springs) و «نقشهی چیزهای کوچک و عالی» (Map of Tiny Perfect Things) با محوریت حلقهی زمانی ساخته شدند و اتفاقا توجههای زیادی را به خود جلب کردند. با این همه هردوی آنها وامدار فیلمی هستند که سال ۱۹۹۳ برای نخستین بار این مفهوم را دستمایهی روایت منحصربهفردش قرار داد.
روز گراندهاگ که در ایران به نام روز موشخرما هم شناخته میشود روایتگر ماجرای یک کارشناس هواشناسی مردمگریز است که برای تهیهی گزارش از مراسمی که روز دوم فوریه برگزار میشود و به روز گراندهاگ معروف است، به شهر کوچکی در پنسیلوانیا سفر میکند. اهالی شهر در این روز خاص در انتظار موشخرمایی هستند که اگر سروکلهاش پیدا شود به این معنا است که زمستان رو به پایان است در غیر این صورت سرما تا شش هفتهی بعد دوام میآورد. اما کارشناس هواشناسی در یک حلقهی زمانی گیر میافتد و این روز بارها و بارها تکرار میشود.
روز گراندهاگ مملو از تصاویر چشمنواز پنسیلوانیای برفی به همراه صحنههای بانمک برفبازی، ساخت آدمبرفی و مجسمههای یخی است و در دل روزهایی که کمتر برف میبینیم حال و هوای کودکی را تداعی میکند.
۴- هواپیماها، قطارها و اتومبیلها (Planes, Trains And Automobiles)
- سال انتشار: ۱۹۸۷
- ژانر: کمدی، جادهای
- کارگردان: جان هیوز
- بازیگران: استیون مارتین، جون کندی، لیلا روبینز، مایکل مک کین، کوین بیکن، دیلن بیکن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۶ از ۱۰۰
هواپیماها، قطارها و اتومبیلها کمدی جادهای سرحالی از دل دههی هشتاد میلادی است که تماشای آن در هر دورهای حال و هوایتان را بهتر میکند.
استیون مارتین ایفاگر نقش بازاریاب ماهری است که مدام در سفر است. او قصد دارد برای روز شکرگزاری خودش را به خانوادهاش برساند اما همهی پروازها به دلیل سرمای هوا و طوفان لغو میشوند و به ناچار با یک فروشندهی پر سر و صدا و خلوضع (جون کندی) همراه میشود.
کنار هم قرار گرفتن دو تیپ شخصیتی کاملا متفاوت و تشکیل یک زوج احمق و بانمک چیزی است که در بسیاری از فیلمهای کمدی از جمله هواپیماها، قطارها و اتومبیلها تکرار شده و از قضا در این جا ترکیب به شدت بانمکی از آب درآمده که دردسرهایشان از خراب شدن قطار، آتش گرفتن ماشین، تخریب متل و البته رابطهی دوستانهی بانمکشان، حسابی سرحالتان میکند و وقوع همهی این ماجراها در دل برف و یخبندان دلیل مهمی است که آن را به فیلمی دلنشینتر از همتایان امروزیاش تبدیل کرده است.
۳- بازگشته (The Revenant)
- سال انتشار: ۲۰۱۵
- ژانر: وسترن، حادثهای
- کارگردان: الخاندرو گونسالس اینیاریتو
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، تام هاردی، دامنل گلیسون، ویل پولتر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰۰
بدون شک بازگشته یکی از نفسگیرترین پیشنهادهای این فهرست است که با لحظات خشن و خونبارش میخکوبتان میکند. این فیلم در مجموع نامزد ۱۲ اسکار شد و جوایز بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کرد. لئوناردو دی کاپریو و تام هاردی در این فیلم ایفاگر یکی از متفاوتترین نقشهای کارنامهی هنریشان هستند و تحسینهای بینالمللی را هم برانگیختند.
داستان بازگشته در قرن نوزدهم میلادی روایت میشود. پس از این که یک گروه شکارچی دختر سرخپوستی را میدزدند با حملهی قبیلهی دختر مواجه و تعداد زیادی هم کشته میشوند. افراد باقی مانده به سرپرستی مرزنشینی به نام هیو گلاس (لئوناردو دی کاپریو) به راهشان ادامه میدهند. گلاس بعد از زخمی شدن در اثر حملهی خرس توسط گروه رها میشود اما ماجرا پایان خونبارتری از مرگ او دارد.
جالب است بدانید اینیاریتو اصرار زیادی به عدم استفاده از جلوههای ویژهی کامپیوتری و فیلمبرداری در محیطهای طبیعی داشت به همین دلیل هم پس از تعویقهای بسیار بالاخره فیلمبرداری در سه کشور مختلف آغاز شد و نه ماه هم به طول انجام شد. همچنین در تمام صحنههای فیلم از نور طبیعی استفاده شده و همین ویژگی فیلم را تا این اندازه باورپذیر کرده است؛ به طوری که سرمازدگی و زجری که گلاس میکشد را در بعضی از صحنهها تا مغز استخوانتان احساس میکنید.
بازگشته مملو از سکانسهای ماندگار است که جملهی آنها میتوان به حملهی نفسگیر خرس و خوابیدن هیو گلاس در لاشهی اسب اشاره کرد. در هر صورت اگر به دنبال فیلم وهمآلود و خشن در دل جنگلهای پوشیده از برف هستید، بدون شک بازگشته انتخاب مناسبی است.
۲- فارگو (Fargo)
- سال انتشار: ۱۹۹۶
- ژانر: جنایی، دلهرهآور
- کارگردان: جوئل کوئن
- بازیگران: فرانسیس مک دورمند، ویلیام اچ میسی، استیو بوشمی، استیو پارک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰۰
وقتی صحبت از فضای وهمآلود و وحشت ناشی از تضاد میان سرخی خون و سفیدی برف به میان میآید، بدون شک یکی از نخستین نام هایی که به ذهن میرسد فارگو، کمدی سیاه بینظیر و ماندگار جوئل کوئن است. این فیلم در شهر فارگو در ایالت داکوتای شمالی فیلمبرداری شده و از آنجایی که این منطقه توسط مهاجمان اسکاندیناوی توسعه پیدا کرده، لهجهی مردمانش ترکیبی از سوئدی و آمریکایی است و اتفاقا یکی از نقاط قوت فیلم فارگو هم همین لهجه جالب است.
پلیس بارداری به نام مارج گاندرسون (فرانسیس مک دورمند) بررسی پروندهی یک مورد قتل در بزرگراه را بر عهده میگیرد اما ماجرا بسیار پیچیده است و مارج در روند تحقیقات با جرائم بیشتری مواجه میشود.
فارگو سکانسهای ماندگار زیادی دارد که از جملهی آنها میتوان به سکانس دفن کیف پول در برف اشاره کرد. فیلم در نهایت موفق شد جوایز اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین فیلمنامهی غیر اقتباسی را از آن خود کند.
۱- چه زندگی شگفتانگیزی (It’s A Wonderful Life)
- سال انتشار: ۱۹۴۶
- ژانر: درام، فانتزی
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، دانا رید، ویلیام ادموندز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۶ از ۱۰۰
چه زندگی شگفتانگیزی کلاسیک بینظیر فرانک کاپرا پایانبخش فهرست برفی ما است. همه چیز از کریسمس و برف گرفته تا عناصر فانتزی دست در دست هم دادند تا یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما خلق شود که مفاهیم عمیقا انسانیاش در هر دورهای تماشایی و تامل برانگیز است.
جرج بیلی (جیمز استوارت) سرمایهدار مهربان و خانوادهدوستی است که پس از ورشکستگی تا مرز فروپاشی روانی میرود و تصمیم میگیرد خودکشی کند اما درست در همین لحظهی سرنوشتساز فرشتهای ظاهر میشود و جرج را به سفری میبرد که میتواند شاهد لحظات زندگی اطرافیانش پس از مرگش باشد.
چه زندگی شگفتانگیزی از نمونههای موفقی است که از فضای برفی کریسمس به درستی در راستای تاثیرگذاری بیشتر روایت استفاده کرده است. مثلا سکانسی که جرج در شب برفی کریسمس روی پل ایستاده و با گفتن دیالوگ احساسی «من میخواهم دوباره به زندگی برگردم» از ماندگارترین لحظات تاریخ سینما است که تمام صحنه در خدمت روایت است و برف سفیدی که میبارد، زندگی تازهای را نوید میدهد.
فهرست ما به پایان رسید. دوست دارید چه پیشنهادهای دیگری را به فهرست اضافه کنید؟
منبع: screenrant
سریال زمستانی هم معرفی کنید
بهترین فیلم های زمستانی به ترتیب،
۱- the hateful eight
۲- the revenant
۳- Everest
۴- mountain between us
۵- …
فیلم
The.mountain.between.us2017
یکی از بهترین فیلم هایی هست که تو فضای برفی پرشده ! تعجب کردم چرا تو این لیست نیست! خانم و اقایی که هیچ نسبتی باهم ندارن پروازشون کنسل میشه تصمیم میگیرن با یه هواپیمای کوچیک اجاره ای در وقت مقرر به مقصدشون برسن ، متاسفانه بین راه خلبان هواپیما سکته میکنه و رو کوههای پربرف سقوط میکنن . هردوشون باهم تلاش میکنن نجات پیداکنن.
The Hateful eight رو جا انداختین…
بهترین فیلم در برف.
بدون شک فیلم the hateful eight یکی از بهترین فیلم ها تو این فضا هستش. وقتی که وارد فصل سرما و مخصوصا برف میشم اولین چیزی که به ذهنم میرسه این فیلم تارانتینو هستش
واقعا بی نظیره، بهترین، بهترین، و بهترین با اختلاف، فیلم هست نفرت انگیز یا the hateful ei۱ght هستش