۱۰ فیلم درباره‌ی قاتل‌های زنجیره‌ای که باید ببینید

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۲۰ دقیقه
بهترین فیلم‌ قاتل‌های زنجیره‌ای

از نظر دسته‌بندی ژانری نمی‌توان فیلم‌های مربوط به قاتل‌های زنجیره‌ای را در یک ژانر جداگانه بررسی کرد اما می‌توان این آثار را زیرژانری از تریلرها در نظر گرفت؛ گرچه گاهی هم تقسیم‌بندی آن‌ها در ژانر جنایی یا ترسناک منطقی‌تر به نظر می‌رسد.

فیلم‌هایی که با محوریت قاتل‌های زنجیره‌ای ساخته شده‌اند در سال‌های اخیر تخیلات و فانتزی‌های عمومی را به تسخیر خود درآورده و بسیاری از آن‌ها از جمله تعدادی از ۱۰ فیلمی که در این لیست قصد معرفی‌ آن‌ها را داریم، علاوه بر توفیق تجاری، منتقدان را هم به حمایت واداشته‌اند.

لازم به ذکر است در این فهرست از آثاری که ممکن است تا حدی جنبه‌های خیال‌پردازانه داشته باشند دوری کرده‌ایم و به همین دلیل اثر معروفی مانند «هالووین» (Halloween) را در این لیست قرار نداده‌ایم. در عین حال محصولات تلویزیونی هم از فهرست ۱۰ فیلم برتر درباره قاتل‌های زنجیره‌ای خط خورده‌اند، در غیر این صورت اثری چون «شهروند مجهول» (Citizen X‎) می‌توانست انتخاب مناسبی به نظر برسد.

با این اوصاف مذکور، تلاش کرده‌ایم ۱۰ نمونه از برترین فیلم‌هایی را انتخاب کنیم که درباره قاتل‌های زنجیره‌ای‌ ساخته شده‌اند. برخی از آن‌ها به شکل محوری داستان فیلم را به قاتل‌ اختصاص داده‌اند و بعضی دیگر بیشتر متمرکز بر فرایندهای پلیسی در جهت شکار و دستگیری‌ این قاتلان بودند؛ طبیعتا گاهی با ترکیب این دو زاویه دید متفاوت هم روبرو می‌شویم.

اگر با آثاری که قتل، جنایت و خشونت را از نزدیک بررسی می‌کنند میانه خوبی ندارید این فهرست هم چندان به کارتان نمی‌آید اما احتمالا فیلم‌های این لیست برای کسانی که طرفدار تریلرهای سیاه‌اند می‌تواند جذابیت داشته باشد.

۱۰. سرزمین مجازات (Frailty)

فیلم سرزمین مجازات

  • کارگردان: بیل پکستون
  • بازیگران: بیل پکستون، متیو مک‌کانهی، پاورز بوث
  • تاریخ اکران: ۲۰۰۱
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

«سرزمین مجازات» یک فیلم ترسناک روان‌شناختی است و اولین فیلم سینمایی کارنامه کاری بیل پکستون به حساب می‌آید. پکستون را بیشتر بابت نقش‌های گوناگونی که در آثار سینمایی جیمز کامرون ایفا کرده می‌شناسیم. سرزمین مجازات یک فیلم کوچک کمتردیده‌شده است که مستحق توجه و شناخت بیشتری است. اثری با بازی خود کارگردان و البته متیو مک‌کانهی.

فیلم درباره دو برادر و پدر مذهبی متعصبشان است؛ فردی که اعتقاد دارد توسط خدا برگزیده شده و از سوی او دستور می‌گیرد تا شیاطینی را که به لباس انسان درآمده‌اند به قتل برساند. ساختار فیلم در قالب بازگشت به عقب، روایت می‌شود. مخاطب با حضور مک‌کانهی در اداره پلیس و معرفی برادرش به‌عنوان قاتلی که پلیس به دنبالش می‌گردد از همان آغاز فیلم از طریق بازگشت به گذشته درمی‌یابد چه بر سر این دو برادر آمده و چطور در کنار پدرشان در مزرعه خانوادگی بزرگ شده‌اند.

این اثر سینمایی تنها فیلم لیست است که تا حد اندکی از زیرساخت‌های فراطبیعی در خط داستانی بهره می‌برد.

سرزمین مجازات با نگاه نو و کاملا سرگرم‌کننده‌اش اثر تحسین‌شده‌ای است و از آن به‌عنوان یک فیلم ترسناک کمتر توجه‌شده ‌قرار گرفته که با قدرت و عمق زیاد داستانش را روایت می‌کند، یاد شده است. فیلم، دلخواه جیمز کامرون و البته استیون کینگ نویسنده مشهور آثار ترسناک بود و گرچه در گیشه موفقیت چندانی به دست نیاورد اما رضایت منتقدان و اهالی سینما را به خود جلب کرد.

نکته جالب توجه اینجا است که به دلیل شیوه خاص کارگردانی اثر، عمده خشونت و خون‌ریزی‌های فیلم به شکل صریح و بی‌پرده نمایش داده نمی‌شوند اما با هنرمندی خاص، تنش در بالاترین سطح ممکن حفظ شده و از طریق فلاش‌بک‌ها امکان کاوش درونیات دو پسر فراهم شده و اوج قابلیت‌های فیلم نمایش داده می‌شود.

گرچه ممکن است این اثر سینمایی در یک تحلیل کلی شاهکار نباشد اما بی‌تردید ارزش توجه بیشتر علاقه‌مندان به این حوزه را دارد.

۹. شکارچی انسان (Manhunter)

فیلم شکارچی انسان

  • کارگردان: مایکل مان
  • بازیگران: ویلیام پترسن، کیم گرایست، جوآن آلن
  • تاریخ اکران: ۱۹۸۶
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

فیلم سینمایی «شکارچی انسان» یک نئونوار و تریلری روان‌شناختی است از مایکل مان که آثاری چون «سارق» (Thief) و «مخمصه» (Heat) را در کارنامه دارد.

فیلم از رمانی به نام «اژدهای سرخ» (Red Dragon) نوشته توماس هریس اقتباس شده و روایتگر بازگشت ویل گراهام تحلیلگر رفتار مجرمین از بازنشستگی برای حل یک پرونده جدید است. گراهام در این پرونده برای تحلیل رفتار فرانسیس دلارهاید که یک قاتل زنجیره‌ای است با یک مجرم و قاتل محبوس دیگر به نام هانیبال لکتر گفت‌وگو می‌کند.

گراهام خود در آخرین پرونده‌اش لکتر را دستگیر کرده و حال رییس سابقش از او می‌خواهد برای دستگیری قاتل زنجیره‌ای جدید دوباره با اف‌بی‌آی همکاری کند؛ گراهام به دلایلی مجبور است دوباره با هانیبال لکتر ملاقات کند و این ملاقات‌ها شرایط را برای او پیچیده‌تر می‌کند چرا که هانیبال هنوز بابت دستگیریش از گراهام کینه دارد.

لکتر شخصیتی است در سری رمان‌های توماس هریس که در آثار گوناگونی حضور دارد از جمله در شکارچی انسان، «سکوت بره‌ها» (The Silence of the Lambs) و «هانیبال» (Hannibal). البته باید یادآوری کرد که ابتدا فیلم شکارچی انسان بود که شخصیت هانیبال لکتر (با بازی برایان کاکس) را روی پرده سینما آورد و سپس ۵ سال بعد این شخصیت در فیلم سکوت بره‌ها (با بازی آنتونی هاپکینز) در تاریخ سینما جاودانه شد.

پس از آنکه دو فیلم سکوت بره‌ها و هانیبال، این شخصیت را با بازی هاپکینز بسیار مشهور کردند، فیلم سینمایی شکارچی انسان با نام اصلی رمان یعنی اژدهای سرخ پس از ۲۰ سال بازسازی شد و این‌بار در این اثر آنتونی هاپکینز نقش لکتر را بازی کرد.

اما نکته مهم اینجاست که با وجود قدرت بازی هاپکینز و تفسیر خاصی که از شخصیت هانیبال ارائه داد، برایان کاکس هم در این فیلم با مهارتی مثال‌زدنی از عهده ایفای نقش برآمده و رفتاری ترس‌آور، آزاردهنده و البته بسیار واقعی و باورپذیر (چه بسا حتی باورپذیرتر از بازی هاپکینز) ارایه می‌دهد.

به شکل کلی تمرکز فیلم بر اقدامات اف‌بی‌آی و تلاششان برای شکار قاتل است؛ تلاش برای درک و دسته‌بندی رفتارهای او و پی‌بردن به شباهت‌های شخصیتی او و قربانیانی که انتخاب می‌کند.

شکارچی انسان یکی از اولین و بهترین فیلم‌های مایکل مان از جمله آثاری است که باید در هر لیستی مربوط به قاتل‌های زنجیره‌ای جای مخصوص به خود را داشته باشد.

۸. روانی آمریکایی (American Psycho‎)

فیلم روانی آمریکایی

  • کارگردان: ماری هرون
  • بازیگران: کریستین بیل، جاستین ثرو، جرد لتو
  • تاریخ اکران: ۲۰۰۰
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا، کانادا

« روانی آمریکایی» یک کمدی سیاه و یک اثر اسلشر از زیرگونه‌های ژانر ترسناک است که براساس رمان مشهور سال ۱۹۹۱ برت ایستون الیس به همین نام ساخته شده.

داستان فیلم در دهه ۱۹۸۰ می‌گذرد و اقدامات پاتریک بیتمن (با بازی کریستین بیل) را دنبال می‌کند؛ مردی که در نگاه اول یک مشاور مالی ساده به نظر می‌رسد اما به تدریج روشن می‌شود که زندگی خونین موازی خاصی در قامت یک قاتل‌ زنجیره‌ای دارد.

این اثر سینمایی تاثیر زیادی در شهرت کریستین بیل داشت آن هم در زمانی که هنوز صرفا بابت نقشش در فیلم «امپراتوری خورشید» (Empire of the Sun) استیون اسپیلبرگ شناخته می‌شد؛ او این نقش را در ۱۲ سالگی بازی کرده بود.

بیل در روانی آمریکایی به خوبی از پس ایفای نقش بیتمن برآمده؛ بیتمن مشاور مالی یک شرکت سرمایه‌گذاری و البته نمادی است از حرص، خودخواهی و البته بدبینی و خرده‌گیری نسبت به مردم عادی که در دهه ۱۹۸۰ در میان طبقه متوسط مرفه آمریکایی به چشم می‌خورد. او غرق در رویای موفقیت، مد و خوش‌پوشی است اما زیر این ظاهر فریبنده یک قاتل خون‌ریز پنهان شده؛ در واقع با یک زندگی دوگانه تمام‌عیار طرف‌ایم.

با شروع‌شدن تحقیقات کارآگاه (با بازی ویلم دفو)، به تدریج خونسردی پاتریک بیتمن فرو می‌پاشد و خطوط میان واقعیت و فانتزی‌های مریض او مبهم‌تر از قبل می‌شود.

روانی آمریکایی که موفق‌ترین اقتباس رمان پرفروش ایستون الیس است بخش بزرگ موفقیت خود را مدیون کارگردانی ماری هرون است؛ زنی در میان کارگردانان مستقل آمریکایی که موفق شد این بازنمایی زیست دهه هشتاد طبقه متوسط آمریکا را به اثری پیچیده‌تر و البته چندلایه‌تر از آنچه به ظاهر بود تبدیل کرده و نقدی بر زن‌ستیزی و قدرت‌ مردانه را هم به اثر وارد کند در حالی که کمدی سیاه درونی فیلم هم کارکرد فوق‌العاده خود را حفظ کرده است.

روانی آمریکایی به شکل نسبی در گیشه موفق بود گرچه مخاطبان خود را به دو دسته تقسیم کرد؛ با این حال امروز اثر به یک کالت تبدیل شده و یکی از سرگرم‌کننده‌ترین عناوین این لیست است چرا که طنز و خشونت خونین را با مهارت در هم آمیخته. همین کیفیت باعث شده اثر در جلب نظر منتقدان هم موفق عمل کند و بابت بازی شخصیت نقش اول و همچنین فیلم‌نامه حساب‌شده‌اش مورد تحسین‌ قرار بگیرد.

۷. انتقام از آن من است (Vengeance is Mine)

فیلم انتقام از آن من است

  • کارگردان: شوهئی ایمامورا
  • بازیگران: کن اوگاتا، مایومی اوگاوا، رنتارو میکونی
  • تاریخ اکران: ۱۹۷۹
  • کشور تولیدکننده: ژاپن

این درام جنایی ژاپنی بر اساس کتابی به همین نام نوشته یوزو ساکی ساخته شد. فیلم داستان واقعی قاتلی زنجیره‌ای را روایت می‌کند که در واقعیت آکیرا نیشیگوچی نام داشته اما در فیلم تحت عنوان ایوا انوکیزو شناخته می‌شود.

داستان فیلم در قالب تعدادی فلاش‌بک روایت می‌شود. در واقع از همان آغاز فیلم ایوا انوکیزو قاتل زنجیره‌ای در اختیار پلیس است؛ پلیس از او بازجویی می‌کند اما انوکیزو از پاسخ‌گویی امتناع می‌ورزد؛ در این شرایط به گذشته می‌رویم تا اولین جنایت‌های این قاتل زنجیره‌ای را ببینیم؛ داستان با شرح دو جنایت وحشیانه اول او آغاز می‌شود.

فیلم سینمایی «انتقام از آن من است» را باید از آثار کلاسیک دهه ۱۹۷۰ ژاپن به حساب آورد؛ یکی از فیلم‌های شاخص سینمای ژاپن درباره قاتلان زنجیره‌ای.

روند روایت در ادامه میان بازگشت به گذشته و جلسه بازجویی پلیس جریان دارد. روند ۷۸ روزه فراری‌بودن انوکیزو پس از دو قتل اولش در حالی که در ژاپن از جایی‌ به جای دیگر می‌رود، دست به قساوت‌های بیشتر می‌زند و البته صحنه‌هایی از رشد و بلوغ او به‌عنوان کودکی طغیان‌گر تا تبدیل‌شدن به آنچه امروز هست، همه و همه بخش‌های گوناگون این اثر سینمایی را تشکیل می‌دهند.

فیلم به شکلی خاص ساخته شده تا سبکی مستندنما داشته باشد و در زمینه نشان‌دادن فقدان اخلاقیات و پشیمانی در فرد روان‌پریش کاملا موفق عمل می‌کند. در واقع اثر به خوبی نشان می‌دهد که چطور انوکیزو بدون هر نوع تردید به راحتی آدم می‌کشد در حالی که انگیزه‌های روشنی ندارد و البته هرگز نیز احساس پشیمانی نمی‌کند. فیلم خوراک فکری حجیمی برای مخاطب فراهم می‌کند تا با حدس و گمان‌های گوناگون از خود بپرسد این فرد چطور به چنین راهی کشیده و به قاتلی زنجیره‌ای تبدیل شد اما در عین حال از هر نوع پاسخ ساده و آسان نیز امتناع می‌ورزد.

انتقام از آن من است در کشور ژاپن جوایز بسیاری کسب کرد و توسط منتقدان به شکل گسترده‌ای تحسین شد. به شکل کلی نیز شوهئی ایمامورا در میان خلاق‌ترین و برجسته‌ترین چهره‌های موج‌نوی سینمای ژاپن قرار دارد  که در کارنامه کاری خود جوایز شاخصی چون نخل طلا را هم به دست آورده است.

۶. خاطرات قتل (Memories of Murder)

فیلم خاطرات قتل

  • کارگردان: بونگ جون-هو
  • بازیگران: سونگ کانگ‌هو، کیم سانگ‌کیونگ، کیم روی‌ها
  • تاریخ اکران: ۲۰۰۳
  • کشور تولیدکننده: کره‌ جنوبی

فیلم سینمایی «خاطرات قتل» به کارگردانی و نویسندگی بونگ جون-هو از آثار شاخص کارنامه کاری این فیلم‌ساز است. او پیش‌تر در سال ۲۰۰۰ اولین اثر سینمایی خود را به نام «سگ‌هایی که پارس می‌کنند هرگز گاز نمی‌گیرند» (Barking Dogs Never Bite) ساخت اما خاطرات قتل، بونگ جون هو را به شهرت بیشتر رساند.

خاطرات قتل بر اساس داستانی واقعی ساخته شده و روایتگر اولین قتل‌های زنجیره‌ای در طول سال‌های ۱۹۸۶ تا ۱۹۹۱ است که در شهر هواسئونگ در کره جنوبی اتفاق افتادند. در پاییز ۱۹۸۶ میلادی جسد زنی در مزرعه‌ای خارج از شهر هواسئونگ کشف می‌شود. پارک دوو (با بازی سونگ کانگ هو) کاراگاه محلی به همراه تیم ضعیف و بدون ‌مهارتی که دارد مسئول رسیدگی به این پرونده می‌شود تا زمانی که کارآگاه جوان و کاربلدی به نام سئو تائون (با بازی کیم سانگ کیونگ) از سئول برای کشف واقعیت به کمک پارک می‌آید.

در حالی که پارک دوو ضرب و شتم بازداشتی‌ها و اعمال فشار برای رسیدن به نتایج ساده و زودهنگام را ترجیح می‌دهد، سئو تائون کارآگاه عمل‌گراتری است که از شیوه‌های هوشمندانه بهره ‌می‌گیرد. پویایی رابطه دو کارآگاه، شروع این رابطه و تغییر آن که به نزدیک‌شدن آن‌ها به یکدیگر و البته ادغام شیوه‌هایشان منجر می‌شود خود از نقاط قوت اثر است.

فیلم به وضوح اشاراتی نیز به شرایط سیاسی به سرعت در حال تغییر کره جنوبی در طول اواخر دهه ۱۹۸۰ دارد؛ دورانی که کشور از فضای دیکتاتوری جدا می‌شد و شرایط دموکراتیک‌تری را تجربه می‌کرد؛ می‌شود ادعا کرد شرایط تاریخی سابق خود را در شیوه‌های پرخشونت پلیس محلی نشان می‌دهد و ابهامات شیوه‌های نوی ساختار دموکراتیک خود را در روش‌های کمتر خشن پایانی فیلم نمایان می‌کند.

فیلم خاطرات قتل، تحسین منتقدین و کارگردان‌های متفاوتی از جمله کارگردان مشهور امریکایی کوئنتین تارانتینو را به همراه داشت؛ اثری که ترکیبی فوق‌العاده از یک فیلم‌ کارآگاهی و یک کمدی سیاه بود. خاطرات قتل به‌عنوان یکی از مشهورترین آثار سینمای کره جنوبی شناخته می‌شد اما مدتی بعد بونگ جون هو با ساخت فیلم سینمایی «انگل» (Parasite) لقب مشهورترین و تحسین‌شده‌ترین فیلم کره‌ای را به اثر جدیدش اختصاص داد، گرچه هنوز برخی از سینمادوستان معتقدند خاطرات قتل بهترین فیلم این کارگردان است.

۵. سکوت بره‌ها (The Silence of the Lambs)

فیلم سکوت بره‌ها

  • کارگردان: جاناتان دمی
  • بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن
  • تاریخ اکران: ۱۹۹۱
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

سکوت بره‌ها داستان یک زن کارآموز اف‌بی‌آی را دنبال می‌کند که با یک روان‌پزشک قاتل (دکتر هانیبال لکتر) گفت‌وگو می‌کند تا بتواند یک پرونده جنایی را از طریق کمک او حل کند. در واقع دکتر لکتر یک غول ترسناک و در عین حال یک مرد سمپاتی‌برانگیز است.

لکتر یک قاتل خطرناک است که قربانیانش را می‌خورد. او در طول فیلم چند پلیس را هم به قتل می‌رساند اما به نوعی با شخصیت اصلی زن فیلم برای دستگیری یک قاتل روانی دیگر همکاری دارد. شاید فاکتور اصلی شخصیت لکتر که او را جذاب کرده هوشمندی و صداقتش باشد. این در حالی است که بوفالو بیل قاتل دیگر فیلم یک مرد کاملا دیوانه تصویر شده که مخاطب به جز نفرت احساسی درباره‌اش ندارد.

سکوت بره‌ها براساس رمانی به همین نام نوشته توماس هریس ساخته شد و دومین کتاب او بود که مورد اقتباس سینمایی قرار می‌گرفت و شخصیت هانیبال لکتر را به‌عنوان یک شخصیت مرکزی روی پرده می‌برد.

جذابیت فیلم سکوت بره‌ها در رابطه پیچیده میان دکتر لکتر و کلاریس استارلینگ (با بازی جودی فاستر) به‌عنوان مأمور اف‌بی‌آی است. کلاریس برای شناختن شیوه‌های رفتاری قاتل زنجیره‌ای به کمک دکتر لکتر نیاز دارد، از سوی دیگر دکتر هم قصد دارد از این فرصت استفاده کند تا علاوه بر بهبود شرایط و امکانات زندان خود به درون روان کلاریس نفوذ کند. او به ازای هربار تحلیل شخصیت قاتل زنجیره‌ای و راهنمایی کلاریس، یک قدم نیز به حریم خصوصی روانی او نزدیک می‌شود. در واقع شرایط و پویایی خاص این رابطه است که فیلم را این چنین ماندنی و قدرتمند کرده.

ایفای نقش دکتر هانیبال لکتر برای آنتونی هاپکینز جایزه اسکار و شهرتی گسترده را به ارمغان آورد؛ نقشی نه چندان بلند اما به شدت تاثیرگذار که تقریبا تمام فیلم را تحت تاثیر قرار داد. این تاثیرگذاری به حدی است که سکوت بره‌ها اساسا مخاطب را به یاد هانیبال لکتر می‌اندازد.

سکوت بره‌ها را عموما به‌عنوان یک فیلم جنایی می‌شناسند اما به شکل کلی‌تر نمی‌توان از وجوه بسیار پررنگ ترسناک آن غافل بود. بخش مهمی از این حال و هوای ترسناک به دلیل ماجرای قاتل زنجیره‌ای فیلم، بوفالو بیل است.

از طرف دیگر پیش از آن که کاملا با شخصیت مهم دیگر فیلم یعنی دکتر هانیبال لکتر آشنا شویم و به نوعی با او هم‌ذات‌پنداری کنیم، نمی‌توانیم تا حدی جلوی ترس‌مان را نسبت به ابعاد وحشتناک شخصیت عجیب و غریب او بگیریم. ترس سکوت بره‌ها نوعی ترس روان‌شناختی است که درون لحظات پرتنش فیلم جا خوش کرده است.

۴. زودیاک (Zodiac)

فیلم زودیاک

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • بازیگران: جیک جیلنهال، مارک رافلو، رابرت داونی جونیور
  • تاریخ اکران: ۲۰۰۷
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

فیلم سینمایی «زودیاک» براساس یک کتاب جنایی به همین نام نوشته رابرت گری اسمیت ساخته شده است و پرونده یک قاتل زنجیره‌ای تحت نام زودیاک قاتل که بین سال‌های ۱۹۶۰ تا اوایل ۱۹۷۰ دست به قتل‌های زنجیره‌ای می‌زد را بررسی می‌کند.

دیوید فینچر با ساخت زودیاک از دید بسیاری از کارشناسان سینمایی یکی از آثار تحسین‌برانگیزش را ارائه داد. گرچه پایان‌بندی زودیاک ممکن است برای برخی از مخاطبان خوشایند نباشد اما با این وجود فیلمی است که در تمام بخش‌های خود هنوز درگیرکننده باقی می‌ماند.

در خط روایی فیلم داستان قتل‌ها هم از زاویه دید یک کارتونیست و هم از طریق تلاش‌های کارآگاهان پلیس دنبال می‌شود.در نهایت فیلم هم همچون واقعیت با ابهامات بسیاری همراه است و به نظر می‌رسد در روند ساخت زودیاک واقع‌گرایی بر ساخت یک درام معمول ارجح بوده است.

زودیاک فیلمی است نسبتا طولانی با داستانی پرپیچ و خم از تعقیب طولانی و ماراتن‌گونه یک جنایتکار با جزییات فراوان جنایی و قضایی.

۳. هنری: تصویر یک قاتل زنجیره‌ای (Henry: Portrait of a Serial Killer‎)

فیلم هنری: تصویر یک قاتل زنجیره‌ای

  • کارگردان: جان مک‌ناتن
  • بازیگران: مایکل روکر، تام تولس، تریسی آرنولد
  • تاریخ اکران: ۱۹۹۰
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

فیلم سینمایی «هنری: تصویر یک قاتل زنجیره‌ای» اقتباس آزادی است از زندگی هنری لی لوکاس و اوتیس تول که هر دو قاتل زنجیره‌ای بوده‌اند.

فیلم یک اثر جنایی واجد وحشت روانشناختی است و تلاش می‌کند وضعیت روانی و ذهنی یکی از بدنام‌ترین قاتل‌های آمریکایی و یکی از دوستان جنایتکار او را روایت کند.

فیلم داستان هنری (با بازی مایکل روکر) را پیش می‌برد و نشان می‌دهد او چطور به شکل اتفاقی اهداف بیگناه خود را می‌یابد و آن‌ها را به قتل می‌رساند. او با اوتیس (با بازی تام تولس) زندگی می‌کند؛ مردی که به سرعت شریک جنایاتش شده و با دوربینی که از یک قربانی گرفته به ضبط این قتل‌ها می‌پردازد. این دو قاتل زنجیره‌‌ای به همراه بکی خواهر اوتیس (با بازی تریسی آرنولد) که شوهر آزارگرش را ترک کرده در یک خانه زندگی می‌کنند. بکی که به هنری علاقه‌مند است میان این دو مرد تنش ایجاد می‌کند و نتیجه این تنش‌ها تاثیر بسزایی در پیش‌برد خط روایی دارد.

فیلم سینمایی هنری: تصویر یک قاتل زنجیره‌ای را باید واکنشی آشکار به آثار اسلشر میانه دهه هفتاد تا میانه دهه هشتاد در نظر گرفت؛ یک بررسی بالینی وحشت‌آور از قاتلی کاملا و تماما بی‌وجدان. این اثر سینمایی در سال ۱۹۸۶ آماده شد اما به دلیل دریافت رده‌بندی سنی X به نوعی بایگانی شد. این وضعیت مدتی بعد با تلاش ارول موریس به‌عنوان حامی مالی فیلم تغییر کرد و در سال ۱۹۸۹ شاهد نمایش آن در جشنواره فیلم تلیوراید بودیم.

فیلم از طرف منتقدان به شکل گسترده‌ای تحسین شد و در جشنواره‌های بین‌المللی گوناگون جوایز متعددی را به خود اختصاص داد اما از سوی دیگر به دلیل خشونت به کار رفته در آن و در عین حال موضوع آزاردهنده‌ای که انتخاب کرده بود موجب ایجاد جنجال‌های گوناگون هم شد.

به هر حال باید پذیرفت و تاکید کرد که هنری: تصویر یک قاتل زنجیره‌ای فیلمی برای همه مخاطبان نیست، این اثر سینمایی را باید مخاطبانی ببینند که به داستان‌های مرتبط با قاتل‌های زنجیره‌ای علاقه‌‌مندند و در عین حال تحمل خشونت بالا و محتوای تند و بی‌پروای این اثر سینمایی را دارند.

 ۲. روانی (Psycho)

فیلم روانی

  • کارگردان: آلفرد هیچکاک
  • بازیگران: آنتونی پرکینز، جنت لی، جان گوین
  • تاریخ اکران: ۱۹۶۰
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

«روانی» را باید به نوعی یک مبدأ سینمایی در نظر گرفت. نقطه‌ای که سینما را به پیش و پس از خود تقسیم می‌کند و از جمله نقاط درخشان کارنامه یکی از بزرگترین اساتید تاریخ سینما یعنی آلفرد هیچکاک است.

فیلم که هم‌زمان ترس، غافلگیری و تعلیق را با هم ترکیب کرده نشان می‌دهد سبک هیچکاک تا چه حد یگانه و غیرقابل تقلید است. روانی داستان زن جوانی را بازگو می‌کند که پس از یک دزدی در یک اقامتگاه شب را سپری می‌کند؛ اقامتگاهی که نورمن بیتس مردی از نظر روانی نامتعادل به اداره آن می‌پردازد.

جالب توجه است که روانی در هنگام اکران نظرات متفاوتی دریافت کرد و نگاه منتقدان به آن یکسره تحسین‌برانگیز نبود اما پس از اکران و با توجه به فروش چشمگیر فیلم نظرات تغییر کرد. فیلم که اثری کم‌بودجه بود با هزینه‌ای کمتر از یک میلیون دلار ساخته شد و چندده برابر این هزینه فروخت.

این در حالی است که چند فیلم قبلی هیچکاک چندین برابر بودجه تولید داشتند و هیچ‌کدام حتی به میزان فروش فیلم روانی نزدیک هم نشدند. روانی به حدی پرفروش بود که در میان چند فیلم برتر باکس آفیس در سال ۱۹۶۰ قرار گرفت.

اما نکته جالب درباره فیلم روانی شخصیت پیچیده و تا حدی سمپاتی‌برانگیز قاتل آن یعنی نورمن بیتس است. هنگامی که برای اولین‌بار نورمن را ملاقات می‌کنیم با مرد جوانی خجالتی طرفیم که گاهی به شکل غیرارادی رفتاری ترسناک را بروز می‌دهد. با این وجود او شخصیتی مشکل‌دار و البته بی‌آزار به نظر می‌آید. اما شخصیتی که دست به قتل می‌زند کاملا بخش دیگری از نورمن است، بخش تاریک شخصیت او یا اگر بخواهیم دقیق‌تر بگوییم مادر او است که همچون یک شخصیت جداگانه درون روان او حضور دارد.

ما به‌عنوان مخاطبان اثر هیچکاک مختاریم که تا چه حد دو شخصیت درونی بیتس را از هم جدا فرض کنیم و در نتیجه چقدر از سرزنش را متوجه شخصیتی کنیم که با بازی آنتونی پرکینز در تاریخ سینما جاودانه شده است. با این وجود نمی‌توان این نکته را نادیده گرفت که در تحلیل نهایی بیتس موجودی آزاردیده و نه‌چندان گناه‌کار است که حتی در ترسنا‌ک‌ترین لحظه‌های فیلم هم نمی‌توانیم برای سرنوشتش متاسف نباشیم. ماجرا زمانی شدت می‌گیرد و بیشترین همدلی مخاطب نسبت به نورمن بیتس جلب می‌شود که روانشناس گره از شخصیت او باز می‌کند و داستان بحران روانی او را می‌شکافد

۱. هفت (seven)

فیلم هفت

  • کارگردان: دیوید فینچر
  • بازیگران: برد پیت، مورگان فریمن، گوئینت پالترو
  • تاریخ اکران: ۱۹۹۵
  • کشور تولیدکننده: ایالات متحده آمریکا

فیلم سینمایی «هفت» ساخته دیوید فینچر که چهره‌های نام‌آشنایی چون برد پیت، مورگان فریمن و کوین اسپیسی را به خدمت گرفته روایتگر داستان دو کاراگاه بخش جنایی است که یک قاتل‌ زنجیره‌ای عجیب و مرموز را دنبال می‌کنند. یکی از کارآگاهان مردی سردوگرم‌چشیده در روزهای نزدیک به بازنشستگی است در حالی که کارآگاه دیگر جوان و جویای نام است. با بررسی قتل‌های اولیه‌ی جنایتکار مرموز ، کارآگاهان در می‌یابند که او قربانیان خود را با شیوه‌های خشونت‌آمیزی خاص و طبق الگویی برگرفته از هفت گناه کبیره می‌کشد؛ طبیعتا هیچکدام از این دو کارآگاه آمادگی ورود به بازی شیطانی عجیبی که قاتل‌ زنجیره‌ای برای آن دو تدارک دیده را ندارند.

نکته جالب درباره هفت این است که ایده اولیه آن ایده‌ی جدیدی نیست؛ در واقع تعداد قابل توجهی فیلم ساخته شده‌اند که در آن‌ها یک قاتل‌ زنجیره‌ای براساس الگویی خاص دست به جنایت می‌زند و تلاش می‌کند از طریق آن پیام خود را برای جهان مخابره کند. عموما در این موقعیت‌ها با پلیس‌هایی صادق و سرسخت روبرو می‌شویم که این جنایت‌ها را دنبال می‌کنند و مرحله به مرحله فرایندی که قاتل طی کرده را رمزگشایی می‌کنند.

در این اثر سینمایی اما تاکید بر وضعیتی است که خود قانون با آن مواجه شده؛ وضعیتی گیج‌کننده در مواجهه با جنایت‌هایی که خود همچون یک بیانیه مواضع قاتل را آشکار می‌کنند. گرچه مخاطب بی‌شک قاتل را جنایت‌کاری جامعه‌ستیز و خطرناک در نظر می‌گیرد اما دشوار است که متوجه اشاره کلی‌تر همین قاتل خطرناک نشود؛ در واقع پیام هر قتل او براساس هفت گناه کبیره از ماجرای یک فرد یا یک قربانی فراتر رفته و کلیت جامعه را هدف قرار می‌دهد. در حالی که پلیس تحقیقات خود را پیش می‌برد برای مخاطب ناممکن می‌شود که انکار کند این جنایات بخشی است از جامعه‌ای که به سرعت از کنترل خارج می‌شود و اصول اخلاقی در آن جایگاه مبهم و نامشخصی دارند. البته باید تاکید کرد که هفت در نهایت فیلمی درباره اصول اخلاقی نیست اما نمی‌شود این را هم نادیده گرفت که مخاطب با دیدنش جامعه‌ای که اسیر این قاتل‌ زنجیره‌ای شده را هم به نوعی شماتت می‌کند.

این ساخته دیوید فینچر نه صرفا به دلیل بازی‌های احساسات‌برانگیز بلکه از زاویه دید کلی‌تر به دلیل نمایش پتانسیل‌های دیوید فینچر در کارنامه کاری او اهمیت یافت. هفت دقیقا اثری بود که فینچر را نجات داد؛ این کارگردان به‌عنوان اولین اثر سینمایی «بیگانه ۳» (Alien 3) را کارگردانی کرده بود؛ فیلمی پردردسر و پرحاشیه که در گیشه درخشش خاصی نداشت و از نظر منتقدان نیز نسبت به قسمت‌های قبلی مجموعه، ضعیف‌تر بود. طبیعتا با این شروع فینچر باید به دنبال اثر قدرتمندی می‌گشت تا با آن خود را ثابت کند و ستون‌های جهان سینمایی‌اش را بنا سازد؛ هفت دقیقا چنین فیلمی بود و چنین قابلیت‌هایی داشت.

فیلم همچنین از جمله آثار بسیار تاثیرگذار ژانر جنایی در سینمای معاصر امریکاست. در میان ۱۰ فیلم این فهرست دو فیلم از فینچر قرار گرفته که می‌توان ادعا کرد هر دو از این نظر به هم شباهت دارند که قاتل‌های‌ زنجیره‌ای مرموز و زیرکی را به سینما معرفی می‌کنند. گرچه احتمالا باید در میان دو فیلم زودیاک و هفت، زودیاک را اثری بدانیم که از نظر جنایی واجد پیچیدگی‌های بیشتر است اما احتمالا هفت فیلمی باشد که مخاطب را بیشتر احساساتی کرده و جای خاصی در قلب او باز می‌کند.

هفت برعکس فیلم اول فینچر هم از نظر تجاری و هم از نگاه منتقدان به‌عنوان اثری موفق ارزیابی شد. این اثر سینمایی تقریبا ده برابر بودجه‌اش فروخت و در عین حال به دلیل خط روایی، حال و هوای تیره‎‌وتار کلی و تدوین خاصش مورد توجه قرار گرفت.



دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

۲ دیدگاه
  1. محمد رضا

    دادش مثل اینکه لئون ندیدی، تیتر مقاله در مورد فیلم های قاتل های زنجیره ایه…

  2. سجاد

    لئون حرفه ای

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X