۱۰۰ فیلم علمی-تخیلی محبوب تاریخ سینما به انتخاب توتال فیلم
در این مقاله قصد داریم با بهترین فیلمهای علمی-تخیلی محبوب تاریخ سینما به انتخاب توتال فیلم آشنا شویم؛ آثاری که داستانهایی هیجانانگیز و چالشبرانگیز دارند و مخاطب را غرق در دنیاهای تازه و شگفتانگیز میکنند. ژانر علمی-تخیلی که قدمتی به درازای تاریخ سینما دارد و رد پای آن را در اولین فیلم ژرژ ملییس میتوان پیدا کرد به تاثیر یک اتفاق علمی واقعی یا خیالی روی فرد یا جامعه میپردازد. این ژانر در دههی ۲۰ توسط ناشر آمریکایی هوگو گرنسبک در عالم کتاب محبوب و به مردم معرفی شد. مجلهی توتال فیلم در شمارهی آخر خودش بهترین فیلمهای علمی-تخیلی را معرفی کرده است.
- ۹ فیلم علمی-تخیلی نوجوانانپسند برتر بر اساس امتیاز IMDb
- ۱۰ فیلم و سریال که اگر فیلم علمی-تخیلی خاطرهپردازی را دوست داشتید باید ببینید
- ۵ فیلم علمی-تخیلی که میتوانستند به مجموعههای موفق تبدیل شوند
بهترین فیلمهای علمی-تخیلی
۱. وال ای (WALL-E)
- کارگردان: اندرو استنتون
- بازیگران: بن برت، الیزا نایت، فرد ویلارد
با تماشای این فیلم انیمیشنی که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی هم به حساب میآید، قطعا باور خواهید کرد که یک ربات میتواند عاشق شود، پرواز کند و کارهای بسیار بیشتری را انجام دهد. البته قطعا تمام این باورها به لطف داستانهای علمی-تخیلی استودیوی پیکسار در ما به وجود آمدهاند. در این انیمیشن ما شاهد زندگی روزمرهی یک ربات زباله گرد هستیم که تنها در زمینی متروک زندگی میکند و وظیفهاش رسیدگی به زبالههای جامعهی مصرفگرایی است که چندی پیش بر روی زمین میزیستند. اما با ورود ایوا به زندگی این ربات تنها همه چیز تغییر میکند چراکه ایوا قلب این زباله جمع کن را میرباید.
در حقیقت میتوان گفت انیمیشن اندرو استنتون چیزی بیش از یک رمان عاشقانه است زیرا این انیمیشن با رویا پردازیهای خود درست همانند «در جست و جوی نمو» و «کارخانه هیولاها» آیندهی نامعلوم بشریت را مورد کنکاش قرار میدهد. درست همانند همان کاری که فیلمهایی نظیر «سیارهی میمونها» انجام دادهاند.
۲. سیاره میمونها (planet of apes)
- کارگردان: فرانکلین جی شافنر
- بازیگران: چارلتون هستون، رودی مکداوال، موریس اوانس
وقتی که چاک هستون و خدمهاش از سرزمینهای بایر عبور میکنند و بعد یک منطقه سرسبز را مشاهده مینمایند، ابتدا با چند مترسک ترسناک و سپس با گوریلهای هوشمند مواجه میشوند که سوار بر اسب هستند و سلاح گرم دارند. در حقیقت برداشت نمادین شافنر از رمان پیر بول توانست به فیلم منحصربهفردی تحت عنوان «سیاره میمونها» تبدیل شود؛ یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که حکومت و فرمانروایی حیوانات بر انسانها را به زیبایی به تصویر میکشد. جای تعجبی نیست که بعد از این فیلم، ۴ دنبالهی دیگر برایش ساخته شد اما در نهایت ساخت ۲ سریال تلویزیونی این فرنچایز را به شدت تضعیف نمود. البته اندرو سرکیس توانست در سال ۲۰۱۰ جان تازهای به این فرنچایز ببخشد و با خلق میمونهای هوشمند، مخاطبان زیادی را به سمت خود جلب کند.
۳. ماه (moon)
- کارگردان: دانکن جونز
- بازیگران: سم راکول، بندیکت وانگ، کابا اسکودلاریو
این فیلم که اولین فیلم بلند دانکن جونز به حساب میآید در یک فضای عجیب و غریب به روایت داستانی میپردازد که در آن سم بل با بازی سم راکول، فضانوردی است که برای گذراندن یک دورهی سه ساله انفرادی به یک پایگاه عملیاتی در ماه اعزام شده و سه سال است که در این پایگاه به تنهایی زندگی میکند. در حقیقت در این فیلم که توسط جونز برای ادای احترام به تمامی فیلمهای علمی-تخیلی قدیمی مانند «سرزمین بیگانه» و «بیصدا دویدن» ساخته شده، کامپیوتر گرتی با صدای کوین اسپیسی تنها وسیلهی ارتباطی او با زمین است. در واقع دانکن جونز به واسطهی یک بودجهی ۵ میلیون دلاری توانست یک پایگاه قمری را در استودیو راهاندازی کند و فیلمی را خلق نماید که مخاطبان زیادی را مجذوب خود کرد.
۴. گودزیلا (GOJIRA)
- کارگردان: ایشیرو هوندا
- بازیگران: آکیرو تاکارادا
آزمایشات بمب هیدروژنی، مزاحم استراحت جانور عجیبالخلقهای میشود که در اعماق آبهای زیستگاه خود زندگی میکند و این هیولای ۱۶۵ فوتی نیز به قصد نابودی توکیو زیستگاهش را ترک مینمایند. این فیلم که داستانی تیرهتر و وحشتناکتر از بسیاری از دنبالههای گودزیلا را روایت میکند، تداعی کننده بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی است. «گودزیلا» که در مراسم اسکار ژاپنی، نتوانست فیلم «هفت سامورایی» کوروساوا را شکست دهد، به روایت داستان تاکاشی شیمورا که یک دیرینهشناس برجسته است و توانست به واسطهی کاراکتر خود بر جذابیتهای این فیلم بیفزاید میپردازد. البته هالیوود نیز به کرات از کایجوی معروف ژاپنی در فیلمهایش بهره برده است. هرچند تلاش رولند امریش در سال ۱۹۹۸ فاجعه بار بود. اما فیلم گودزیلا ساختهی گرت ادواردز سال ۲۰۱۴، توانست به محبوبیت بالایی دست پیدا کند و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی شناخته شود.
۵. نابودگر (the terminator)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: مایکل بین، لیندا همیلتون
جیمز کامرون کارگردان فیلم «نابودگر» این فیلم را فقط با بودجهی ۶.۴ میلیون دلار تولید کرد و توانست با استفاده از جلوههای بصری مبهم و دکورهای ارزان قیمت، کمبود بودجه را جبران کند. مایکل بین و لیندا همیلتون در این فیلم در نقش سربازان دنیای آینده یعنی کایل ریس و دستیارش سارا کانر، بازی عالیای را از خود به نمایش گذاشتند. در این فیلم کایل برای محافظت از فردی به سال ۱۹۸۴ بازگردانده شده، اما این محبوبترین بازیگر پیشکسوت جهان یعنی، آرنولد شوارتزنگر بود که در نقش T-800، صحنه را از آن خود کرد. او در این فیلم نقش ماشین کشتار توقف ناپذیری را ایفا میکند که در کل فیلم تنها ۵۸ کلمه بر زبان میآورد. دنبالهی «نابودگر» که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است یعنی «ترمیناتور ۲: روز داوری» نیز یک شاهکار بینظیر است که تماشای آن خالی از لطف نیست.
۶. ارباب حلقهها: یاران حلقه (the LORD OF THE RINGS)
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: الیجا وود، ایان مک کلن، لیو تایلر
«ارباب حلقهها»، یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی، فیلمی است که به روایت داستان سفر دور و درازی میپردازد. در حقیقت این فیلم توانست به واسطهی استفاده از داستان حلقهی یکتا، انسانها، الفها، کوتولهها و هابیتها و کسانی که به دنبال نابودی حلقه هستند، دنیای خیالی را به دنیای مدرن پیوند دهد. به جرات میتوان گفت برای اینکه کسی بتواند در این دنیای پرهیاهو عدالت را به اجرا درآورد باید اعصابی پولادین داشته باشد و این همان کاری است که جکسون در نهایت توانست انجام دهد. بنابراین میتوان او را یکی از موفقترین کارگردانهای هالیوود دانست زیرا از معرفی هابیتهای بازیگوش و بامزه گرفته تا حملهی اورکها به معادن موریا، کمتر فیلمسازی در دنیا میتواند چنین صحنههایی را به این زیبایی بر روی پردهی سینما به تصویر بکشد. فیلمنامهی هوشمندانه، نقشآفرینیهای جذاب و جلوههای ویژهی بینظیر سبب خلق اثر فوقالعادهای شدهاند که تماشای آن برای هر بینندهای خالی از لطف نیست.
۷. پرتقال کوکی (CLOCKWORK)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: مالکوم مک داول، پاتریک مگی، میریام کارلین
«پرتقال کوکی» که توسط استنلی کوبریک ساخته شده به روایت داستانی دربارهی شورش، تجاوز و سایر مفاهیم دلخراش میپردازد. در حقیقت این فیلم که با اقتباس از رمان روانپریشانهی آنتونی برگس ساخته شده، داستان کاراکتری به نام الکس با بازی مالکوم مکداول و گروهش «دروگها» را تعریف میکند. ناگفته نماند که کوبریک توانست برای این فیلم برنده چهار جایزه اسکار، از جمله جایزهی بهترین فیلم، شود. اما پس از آن، به دلیل دریافت انتقادات فراوانی برای ترویج خشونت، فیلم را از سینمای بریتانیا خارج کرد و این فیلم تا زمان مرگ کوبریک در سال ۱۹۹۹ (به طور قانونی) در بریتانیا در دسترس نبود. در حقیقت بسیاری عنوان نموده بودند که نه تنها مضمون داستانی فیلم، بلکه نحوهی لباس پوشیدن، موسیقی متن، خشونت صریح و پرداختن به مسائلی که در زیر پوست شهر در جریان هستند و آن مکانهای جنگلی به کار گرفته شده، همه و همه باعث شده بودند که فیلم برای دورهی خود مناسب نباشد.
۸. سولاریس (SOLARIS)
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: ناتالیا بوندارچوک، یوری یاروت، نیکولای گرینکو
فیلم حماسی آندری تارکوفسکی از وجود صحنههای جالبی مملو از فضاپیماها، یک منظومهی شمسی دورافتاده و هوش بیگانه بهره میبرد، اما آنچه بر جذابیت این اثر به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی افزوده سفری دور و دراز به عمیقترین و تاریکترین خاطرات درونی افراد است. در حقیقت این فیلم در پاسخ به فیلم «۲۰۰۱: ادیسه فضایی» و وسواس بیمارگونهی کوبریک نسبت به فناوری که تارکوفسکی همواره از آن یاد میکرد ساخته شد. این فیلم از رمان استانیسلاو لم محصول سال ۱۹۶۱ اقتباس شده و به روایت داستان روانشناس فضانوردی به نام کریس کلوین (با بازی دوناتاس بانیونیس) میپردازد که به ایستگاه فضاییای واقع در مداری که به دور سیارهای پوشیده از اقیانوس میچرخد فرستاده میشوند. اما او به محض ورود، مشاهده میکند که یکی از سه خدمهی این ایستگاه فضایی مردهاند و بقیه نیز انگار تسخیر شدهاند. در این ایستگاه او با یک کپی از همسر مردهی خود (با بازی ناتالیا بوندارچوک) آشنا میشود. قطعا «سولاریس» یکی از آن فیلمهایی است که اگر صبور باشید از تماشای آن لذت خواهید برد چراکه این فیلم داستان دور و درازی دارد.
۹. فرار از نیویورک (escape from the new York)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، ایزاک هیز، آدرین باربو
دو فیلم آخر جان کارپنتر، «مه» و «هالووین»، باعث شدند که او به عنوان استاد فیلمهای ترسناک شناخته شود اما او توانست به همگان ثابت کند که نه تنها در دستهی فیلمهای ترسناک، بلکه در قلمروی فیلمهای اکشن علمی-تخیلی نیز میتواند یک اسطوره باشد و این کار را با فیلم «فرار از نیویورک» نشان داد. این فیلم که در سال ۱۹۹۷ اتفاق میافتد، به روایت داستان زندگی جنایتکاری به نام اسنیک پلیسکن. (با بازی کرت راسل) میپردازد که به منهتن فرستاده میشود تا رئیس جمهور ربوده شده (با بازی دونالد پلزنس) را نجات دهد. البته منهتنی که در دنیای آتی به زندانی با کلیه امکانات امنیتی تبدیل شده است. در این فیلم از مدلهای مینیاتوری به جای افکتهای امروزی استفاده شده و جیمز کامرون نیز توانست جلوههای بصری خوبی را ارائه کند و بخش زیادی از صحنههای اکشن نیز در شرق سنت لوئیس فیلمبرداری شده، یعنی منطقهای که کل محلات آن در سال ۱۹۷۶ به واسطهی ایجاد یک آتشسوزی مهیب ویران شده بودند. بودجهی اندک «فرار از نیویورک» سبب شده که یک فیلم دست دوم اما با داستانی منحصربهفرد ساخته شود که تماشایش خالی از لطف نیست.
۱۰. آغازگر (PRIMER)
- کارگردان: شین کاروث
- بازیگران: شین کاروث، دیوید سالیوان
علیرغم اینکه کار نویسندگی، کارگردانی، فیلمبرداری و تدوین فیلم «آغازگر» که اساسا یک فیلم خانگی است توسط شین کاروث با بودجهای معادل تنها ۷۰۰۰ دلار انجام شده میتوان گفت که این فیلم یکی از قابل قبولترین فیلمهای علمی-تخیلی است که تا به حال ساخته شده است. فیلم «آغازگر» به روایت داستان دو دانشمند به نامهای آرون (با بازی کاروث) و آبه (با بازی دیوید سالیوان) میپردازد که یک ماشین زمان را در گاراژ والدین آرون میسازند در واقع میتوان گفت که نبوغ این کاراکترها با نبوغ کارگردان فیلم همخوانی دارد. همهی سکانسهای فیلم فوقالعاده هستند از نبوغ کاروث که فیزیک خوانده تا دیالوگهای شیطنت آمیزی که هوش او را به رخ مخاطب میکشند و هر سکانس را به سکانسی منحصربهفرد تبدیل مینمایند. در نهایت آزمایشهای آرون و آبه آنها را به سمت فاجعهای سوق میدهد که حتی روحشان هم از آن خبر ندارد. این فیلم توانست برندهی جایزهی بزرگ هیئت داوران ساندنس شود و در عین حال سبب گردید که کاروث کار کارگردانی خود را با بودجهای اندک آغاز نماید.
۱۱. هجوم ربایندگان جسم (INVASION OF THE BODY SNATCHERS)
- کارگردان: دان سیگل
- بازیگران: دانا وینتر، کارولین جونز، لری گیتس
داستان کلاسیک دان سیگل در شهر خیالی سانتا میرای کالیفرنیا اتفاق میافتد. در این فیلم علمی-تخیلی نه سفینه فضاییای به اندازه یک شهر وجود دارد و نه هیچ چیز عجیبی به چشم میخورد اما گویا همهی مردم شهر تسخیر شدهاند و به تدریج موجوداتی بیعاطفه جانشین مردم شهر میشوند.
چنین داستانهایی در فیلمهای ترسناک علمی-تخیلی دههی ۱۹۵۰ به شدت رایج بود و میتوان گفت که این فیلم اقتباس شده از رمان جک فینی به نام بدن ربایان، به عنوان هشداری در برابر گسترش کمونیسم و تلقینات آن در نظر گرفته میشود.
سایر مضامین نسبت داده شده به این فیلم شامل هشدارهایی در رابطه با تلقینات فرقههای مختلف، روان درمانی و ترس از فناوری است، اما حتی اگر به این مضامین نیز توجهی نشود میتوان فیلم سیگل را فیلمی سرگرم کننده و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی دانست.
۱۲. هزارتوی پن (PAN’S LABYRINTH 2006)
- کارگردان: گی یرمو دل تورو
- بازیگران: ایوانا باکرو، آرایانا خیل، داگ جونز
شاید کوچکترین اشتباهی در طول ساخت فیلم استثنایی گی یرمو دل تورو که آمیزهای از دنیای فانتزی و واقعیت دلهره آور است، میتوانست همه چیز را خراب کند اما در نهایت این اثر به یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل شد. در این فیلم یک دختر جوان (با بازی ایوانا باکرو) از وحشت فاشیسم میگریزد و به یک پادشاهی زیرزمینی پناه میبرد. اما پرداختن به فضای سیاسی مسموم آن دوره و فانتزی عجیب و غریبی که به موازات آن نقل شده، نتوانست دل تورو را از مسیر داستانی خود منحرف کند، بنابراین این فیلم بینظیر و گاها ترسناک توانست در باکس آفیس بینالمللی برندهی سه جایزه اسکار شود. بهعلاوه این فیلم از وجود دو هیولای منحصربهفرد و به یاد ماندنی فیلمهای مدرن بهره میبرد که یکی از آنها در قالب یک جانور حیلهگر و دومی در هیبت یک مرد رنگ پریدهی کودک خوار، با بازی داگ جونز به مخاطب نشان داده شدند. جای تعجب نیست که تورو میگوید بسیاری از مردم به او گفتهاند که «هزارتوی پن» تاثیر شگرفی بر زندگیشان گذاشته است.
۱۳. بازگشت به آینده (back to the future)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: مایکل جی فاکس، کریستوفر لوید، توماس ویلسون
کارگردان، رابرت زمکیس و نویسندهی فیلم، باب گیل به وضوح در این فیلم نشان میدهند که عاشق مضامینی مانند سفر در زمان و بازگشت به گذشته و ملاقات با والدین خود هستند. همین شیفتگی و علاقهی آنها، این فیلم را به یکی از بزرگترین فیلمهای موفق دههی ۸۰ تبدیل نمود. «بازگشت به آینده» یک داستان عاشقانه، کمدی، ماجراجویی و علمی-تخیلی را در رابطه با سفر در زمان روایت میکند. البته قبل از آغاز فیلمبرداری، دستاندرکاران فیلم مجبور شدند مایکل جی فاکس را جایگزین اریک استولتز کنند. بهعلاوه آنها با تلاش فراوان بالاخره کمپانی یونیورسال را متقاعد کردند که عنوان بازگشت به آینده بهتر از مرد فضایی پلوتون است. اما در نهایت فیلم موفقی تولید گردید که سه دهه بعد هم هنوز بسیاری از مخاطبان به تماشایش مینشینند.
۱۴. پسر جهنمی (HELLBOY)
- کارگردان: گی یرمو دل تورو
- بازیگران: ران پرلمن، سلما بلر، کارل رودن
گاهی قهرمانهای کتابهای مصور به اندازهی یک دیو قرمز بزرگ با دست راست عجیب و شاخهایی که از پیشانیاش بیرون زده، ترسناک و مهیب هستند. کسی که نتوانست این مخلوق عجیب و غریب را به روی پردهی سینما بیاورد کسی نبود جز گی یرمو دل تورو. در واقع میتوان گفت دل تورو تنها کارگردانی بود که میتوانست به این مخلوق عجیبالخلقه که توسط نازیها احضار شده بود و حالا دوشادوش انسانهای خوب به مبارزه با اشرار میپرداخت جان ببخشد و کاری کند که او در عین ترسناک بودن، بامزه و خندهدار نیز باشد. این فرنچایز تا کنون توانسته طرفداران زیادی را به سمت خود جلب کند. بنابراین اگر شما هم از آن دست تماشاگرانی هستید که دوست دارید به تماشای فیلمهای علمی-تخیلی ای بنشینید که در آنها یک هیولا سیگار میکشد و سایر هیولاهای شیطان صفت را نابود میکند «پسر جهنمی» میتواند به یکی از فیلمهای مورد علاقهتان تبدیل شود.
۱۵. نمایش ترومن (THE TRUMAN SHOW)
- کارگردان: پیتر ویر
- بازیگران: جیم کری، لورا لینی، دان تیلر
در این فیلم که از وجود یک داستان استثنایی بهره میبرد، جیم کری در یکی از بهترین نقشهای دوران حرفهای خود به ایفای نقش، ترومن بربنک میپردازد که از بدو تولد در یک فیلم بزرگ شده است. یعنی یک مجموعه استودیویی غول پیکر که در آن همسایهها، دوستان و حتی همسرش بازیگرانی هستند که اطرافش را گرفتهاند و او ناخواسته به یکی از محبوبترین ستارههای واقعی جهان تبدیل شده است. در حقیقت فیلمنامهی این فیلم که با الهام از یکی از قسمتهای سریال «منطقه نیمه روشن»، ساخته شده بیشتر یک فیلم علمی- تخیلی است که در نیویورک اتفاق میافتد. این فیلم که توانسته مسائل مختلفی را مدنظر قرار دهد، با هزینهی ساختی معادل ۶۰ میلیون دلار لقب گرانترین فیلم هنری که تاکنون ساخته شده را از آن خود کرده و بیشک یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است.
۱۶. منطقه ۹ (DISTRICT 9)
- کارگردان: نیل بلومکمپ
- بازیگران: شارلتو کاپلی، جیسون کوپ
فیلم «منطقه ۹» زمانی ساخته شد که تلاشهای نیل بلومکمپ، کارگردان این فیلم و تهیه کنندهی آن، پیتر جکسون، برای ساخت فیلمی از بازی ویدیویی هالو با شکست مواجه گردید. این فیلم که سرشار از صحنههای هیجان انگیز و موجودات عجیبالخلقه است به روایت داستانی در آفریقای جنوبی میپردازد که میتواند هر کسی را به وجد آورد. در حقیقت «منطقه ۹» بر اساس فیلم کوتاه دیگری ساخته و پرداخته گردیده که در سال ۲۰۰۵ توسط بلومکمپ و با الهام از وقایع واقعی دوران آپارتاید تهیه شده بود. این فیلم به نقل جزئیاتی دربارهی اسکان خشونت آمیز بیگانگانی به نام میگو توسط شرکت نظامی مشکوک شارلتو کوپلی میپردازد. در واقع بلومکمپ با فیلمبرداری واقع گرایانهی خود وضعیت زندگی دلخراش این بیگانگان را به تصویر کشیده، اما از منظری دیگر این کاراکتر اصلی فیلم، کپلی است که با آلوده شدن دی ان ای اش با دی ان ای موجودات بیگانه، باعث میشود که ما به موضوعات عمیقتری پی ببریم: موضوعاتی نظیر ناعدالتی و نابرابری نژادی.
۱۷. پینوکیو (PINOCCHIO)
- کارگردان: بن شاریستین
- بازیگران: دیکی جونز، کریستین راب، مل بلانک
والت دیزنی برای ساخت این فیلم کارتونی، دوباره چوب جادویی خود را آماده کرده بود تا یک کاراکتر خارقالعادهی دیگر را این بار با یک قلب چوبی خلق کند. این خبر خوبی برای جیمینی کریکت بود، زیرا او توانست به بهترین دوست این پسربچهی چوبی تبدیل شود و در مواقعی که پسر بچه به او نیاز دارد به کمکش بیاید. برای تماشاگران والت دیزنی، کارتون «پینوکیو» یک پکیج تمام عیار بود که در آن میشد اشتیاق پینوکیو به زندگی، غوغای کارناوالی در جزیره لذت، وحشت سورئال موجود در ورای صحنههای تبدیل این پسر بچه به الاغ، جلوههای بصری هیجانانگیز به کار گرفته شده در هنگام افتادن الاغ به آب و سکانسهای مملو از غم و اندوهی که در آن پینوکیو نزدیک بود بمیرد و هقهقهای ژپتو را مشاهده کرد.
۱۸. جاذبه (GRAVITY)
- کارگردان: آلفونسو کوارون
- بازیگران: ساندرا بولاک، اد هریس، جرج کلونی
این فیلم که ساخت آن چهار سال و نیم به طول انجامید از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است که توانسته آنطور که باید و شاید ما را با فضای خارج از کهکشان آشنا نماید و کاری کند که در آن فضا غوطهور شویم. پسزمینهی کاملا دیجیتالیای که به نحو فوقالعاده شگفت انگیزی به واسطهی برخی افکتها به صورت سه بعدی درآمده، کهکشان را با تمام شکوه بینظیرش به تصویر میکشد، اما در عین حال حس شوم تنهایی را نیز به بیننده القا مینماید. پس از اینکه باقیماندههای یک ماهواره، شاتل قهرمان داستانمان را از بین میبرد، دکتر استون با بازی ساندرا بولاک مجبور میشود برای زندگی خود بجنگد، زندگیای که پیشتر از آن دست کشیده بود و این در حالی است که به تنهایی در سیاهی بیپایانی گیر افتاده است. این فیلم توانست به واسطهی داستان بینظیرش برندهی هفت جایزه اسکار از جمله بهترین کارگردانی شود. بنابراین قطعا از تماشای آن لذت خواهید برد چراکه آدرنالین خونتان با تماشای این فیلم هیجان انگیز بالا خواهد رفت.
۱۹. دانی دارکو (DONNIE DARKO)
- کارگردان: هانت لاوری
- بازیگران: جیک جیلنهال، درو بریمور، مری مکدانل
«دانی دارکو» با داشتن یک بازیگر ناشناخته به نام جیک جیلنهال، یک خرگوش ۶ فوتی به نام فرانک و یک خط داستانی مبهم در رابطه با موضوعاتی از قبیل اسکیزوفرنی، سفر در زمان، دبیرستان و آخرالزمان، به ما نشان میدهد که چگونه ریچارد کلی، در اولین تجربهی فیلمسازی خود از کارهای دههی ۸۰ دیوید لینچ و جان هیوز برای ساخت فیلمش الهام گرفت. از آنجا که این فیلم بلافاصله پس از حادثهی ۱۱ سپتامبر در آمریکا اکران شد با شکست عظیمی مواجه گردید زیرا آن دوره زمان خوبی برای اکران فیلمی که به ماورالطبیعه بپردازد نبود اما بعدها توانست طرفدارانی را در VHS و DVD پیدا کند. البته بعد از اینکه «دانی دارکو» فیلم برتر توتال فیلم شد منطقی است که توانسته باشد مخاطبان را به سوی خود جذب کند. اگر میخواهید به تماشای این فیلم بنشینید مطمئن شوید که نسخهی صلی را تماشا میکنید تا بتوانید به تمامی رمز و رازهای موجود در فیلم پی ببرید.
۲۰. قیرگون (PITCH BLACK)
- کارگردان: دیوید تویی
- بازیگران: ون دیزل، رادا میشل، کول هاسر
ریچارد بی. ریدیک در این فیلم فضایی ترسناک درجهی دوم، قهرمان و یا شاید هم ضدقهرمانی است که باید با موجودات بیگانهی سیارهای دیگر مقابله کند. ون دیزل، با آن چشمان خشمگین، حس ششم بینظیر و رفتار وحشیانه، شخصیتی به شدت کاریزماتیک را فراهم میکند که میتواند چشمانتان را به صفحهی تلویزیون میخکوب نماید اما چندی نمیگذرد که مخاطب متوجه میشود که او تنها کسی نیست که باید در این فیلم از او ترسید. جلوههای بصری هیجانانگیز در کنار کارگردانی دیوید تویی، فیلمنامه صرفه جویانهی جیم و کن ویت، امتناع از به تصویر کشیدن قهرمانان و شروران و موجودات عجیب و غریبی که در تاریکی به افراد سفینه حمله میکنند همه و همه موضوعت جالبی هستند که سبب میشوند از تماشای فیلم لذت ببرید.
۲۱. بلور تاریک (THE DARK CRYSTAL)
- کارگردان: جیم هنسن
- بازیگران: جیم هنسن، دیو گولز، کاترین مولن
داستان عروسکی جیم هنسن و فرانک اوز درباره گلفلینگ، موجود جن مانندی است که امیدوار است با یافتن بلور گمشده، جلوی ظلم و ستم سکسیسهای کرکس مانند را بگیرد. اگرچه ممکن است داستان فیلم به گونهای باشد که گویا برای کودکان مناسب است اما در حقیقت اینطور نیست زیرا توطئههای سکسیسها، مضامین سنگینی مانند نژادپرستی، نسل کشی، مرگ و میر به علاوهی عروسکهای خیمه شب بازیای که ظاهری ترسناک دارند و پرداختن به داستان بلور تاریک، موضوعاتی هستند که نمیتوانند برای کودکان مناسب باشند. به گفته اوز، هنسن تصور میکرد که کودکان نوپا باید طعم ترس را بچشند، زیرا ممکن است همیشه در امنیت نباشند. این دو موفق شدند یک فیلم خانوادگی چندلایه را در رابطه با مضامینی نظیر مرگ، شکنجه یا بردگی ساخته و پرداخته کنند و فیلمی تماشایی را در قالب ترسناک و فانتزی و رمزآلود مهیا نمایند و آنطور که لازم بود بر مخاطبانشان تاثیر بگذارند.
۲۲. آکیرا (AKIRA)
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- بازیگران: میتسو ایواتا، نوزومی ساساکی، مامی کویاما
تا سال ۱۹۸۸ جهان هرگز فیلمی مانند آکیرا را به خود ندیده بود. انیمهی پیشگامانه کاتسوهیرو اوتومو و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی، نه تنها غرب را با قابلیتهای انیمهی ژاپنی آشنا کرد، بلکه توانست این ژانر را به سمت و سوی جدیدی هدایت نماید. این حماسه بزرگ که توسط اوتومو از مانگای ۲۱۸۲ صفحهای خودش اقتباس شده، در یک توکیوی تخیلی که به ویران شهری تبدیل شده اتفاق میافتد. شهری که در آن نوجوانان به خلافکاران تبدیل شدهاند. این کار حماسی با مضامین پیچیدهای که ارائه نموده تا به امروز توانسته طرفداران خاص خودش را داشته باشد. اما تنها طرح داستانی این انیمه نبود که سبب شهرتش گردید، بلکه سبک خیره کننده اوتومو در تصویر پردازی و طراحی با دست نیز خیره کننده بود. آکیرا از نورهای نئونی گیلاسی مایل به قرمز در پسزمینه منظره شهری نیمه شب توکیو استفاده کرد تا حالتی ترسناک به داستانش ببخشد و همین امر سبب شد تا استاندارد بصری تازهای برای انیمهها در نظر گرفته شود.
۲۳. او (HER)
- کارگردان: اسپایک جونز
- بازیگران: امی آدامز، رونی مارا، اسکارلت جوهانسون
در اوایل دهه ۲۰۰۰، اسپایک جونز مقالهای در مورد وب سایتی خواند که در آن کاربر میتوانست با استفاده از هوش مصنوعی پیام فوری ارسال کند. او به واسطهی مطالعهی این مقاله توانست یک رمان علمی-تخیلی کاملا منحصر به فرد را به پردهی سینماها بیاورد و به فیلمی جذاب و دوست داشتنی تبدیل کند؛ یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی. کاراکتر درونگرای واکین فینیکس که در نسخهی تخیلیای از لسآنجلس زندگی میکند (اگرچه فیلم تا حدودی در شانگهای فیلمبرداری شده است)، عاشق سیستمعامل هوشمند مصنوعی جدیدش میشود که نامش را سامانتا گذاشته است. این فیلم که اعتیاد شدید انسان امروزی به فناوری را تحتالشعاع قرار میدهد یکی از آن دست فیلمهای علمی-تخیلی است که آیندهی بشریت را به تصویر میکشد. جونز در این خصوص عنوان نموده که فیلم «او» روابط امروزی را از منظری دیگر مورد بررسی قرار میدهد. البته واقعا چه کسی میتواند عاشق نرم افزاری با صداپیشگی اسکارلت جوهانسون نشود؟
۲۴. گزارش اقلیت (MINORITY REPORT)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام کروز، کالین فارل، استیو هریس
در فیلم تخیلی «گزارش اقلیت»، جلوی جنایات قبل از رخ دادن آنها گرفته میشود و همین موضوع کشمکشهای پیچیدهای را در داستان فیلم ایجاد میکند. در این فیلم بینظیر، نتیجهی استفاده از هوش مصنوعی به طرز هوشمندانه و هنری به تصویر کشیده شده است. در حقیقت «گزارش اقلیت» را میتوان فیلمی در سبک جنایی تخیلی دانست که به فرهنگ نظارتی ما انسانها اشاره دارد و به نوعی فیلم «بلید رانر» را به مخاطب یادآوری میکند. به خصوص با وجود بازیگری همانند تام کروز که چهرهی معروفش را در پشت آن چشمان بیروح پنهان کرده است.
این فیلم که قبل از ساخت فیس بوک ساخته شده جنگ علیه تروریسم را در عمق داستان خود به تصویر میکشد، شاید به این دلیل که اسپیلبرگ برای نوشتن فیلمنامهی خود و ارائهی موضوعات خلاقانه، از گروهی از کارشناسان حرفهای از جمله نویسندهی «نسل ایکس»، داگلاس کوپلند کمک گرفته است.
۲۵. نام تو (YOUR NAME)
- کارگردان: ماکوتو شینکای
- بازیگران: ماسامی ناگاساوا، اتسوکو ایچی هارا، ریو ناریتا
انیمهی منحصربهفرد ماکوتو شینکای که در سال ۲۰۱۶ ساخته شده توانست به موفقیت بزرگی دست یابد. در داستان این فیلم، میتسوها و تاکی دانشآموزان دبیرستانی ژاپنی هستند که در دو جای متفاوت ژاپن زندگی میکنند اما ناگهان در یک روز بدنهایشان با هم عوض میشود. «نام تو» که بهعنوان یک کمدی شادیبخش به روایت داستانی تخیلی در رابطه با تغییر بدن دو فرد میپردازد، داستان را از این موضوع فراتر برده و به چیزهایی از جمله سقوط اجرام آسمانی و وقوع بلایای طبیعی نیز پرداخته است در حالی که روابط بین دو قهرمان داستان را نیز در مرکز توجه قرار میدهد و از داستان اصلی منحرف نمیشود. قطعا تماشای این انیمهی دوست داشتنی باعث میشود که هرگز نام ماکوتو شینکای را فراموش نکنید.
۲۶. کواترما و گودال (ND THE PIT)
- کارگردان: روی وارد بیکر
- بازیگران: جیمز دونالد، باربارا شلی، جولیان گلاور
«کواترما و گودال» که در زمان اکرانش با نقدهای ضد و نقیض زیادی مواجه شد، هم اکنون به عنوان یک فیلم کلاسیک بریتانیایی و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی شناخته میشود. داستان فیلم در مورد کشف یک فضاپیمای بیگانه در حین ساخت و ساز در ایستگاه متروی لندن است. فیلم به روایت این تئوری میپردازد که نه تنها بیگانگان باعث تکامل انسانها شدهاند، بلکه ممکن است هنوز کارشان با ما تمام نشده باشد. افکتهای به کار گرفته شده چندان چنگی به دل نمیزنند اما داستان فیلم جذاب است زیرا نویسنده افسانهای نایجل کینیل توانسته به زیبایی هر چه تمامتر، خرافات، دین و علم را در یک داستان ترسناک در هم آمیزد. روی وارد بیکر، نیز به خوبی تمامی این موارد را فیلمبرداری نموده و در نهایت فیلمی جذاب ارائه شده است. علاوهبراین «آزمایش کواترما» و «کواترما ۲» نیز ارزش دیدن را دارند.
۲۷. در خواب فرورفته (SLEEPER)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: وودی آلن، داین کیتن، پیتر هابس
«در خواب فرورفته» که میتوان آن را خندهدارترین فیلم وودی آلن دانست به روایت داستانی در سال ۲۱۷۳ میپردازد که در آن صاحب یک فروشگاه مواد غذایی، توسط دانشمندان منجمد میشود و ۲۰۰ سال بعد از انجماد برودتی، بیدار شده و خود را در دنیایی میبیند که کاملا با دنیایی که به یاد میآورد متفاوت است. تمامی دیالوگهای فیلم کارهای کسانی مانند چاپلین را به یادمان میآورند. شایان ذکر است، این اولین باری بود که وودی با داین کیتن همکاری نمود، اگرچه آنها سالها بعد در سریال «دوباره بنواز سم» مجددا با هم همکاری نمودند.
۲۸. سرنتی (SERENITY)
- کارگردان: جاس ویدون
- بازیگران: ناتان فیلیون، آلن تودیک، آدام بالدوین
وقتی سریال علمی-تخیلی جاس ویدون تحت عنوان «فایر فلای» پس از ۱۴ قسمت لغو شد، سرنوشت کاپیتان مال رینولدز (با بازی ناتان فیلیون) و خدمهاش نامعلوم ماند. بنابراین «سرنتی» نه تنها به عنوان یک فصل پایانی برای این داستان دور و دراز عمل میکند، بلکه به عنوان مقدمهای عالی برای داستان «فایر فلای» عمل نموده و یک داستان مستقل و بسیار رضایتبخش را برایمان نقل مینماید و به همین جهت در فهرست بهترین فیلمهای علمی-تخیلی قرار گرفته. این فیلم وسترن فضایی از وجود داستانی بهره میبرد که در آن خدمه سرنتی توطئهای را در قلب رژیم سرکوبگر کهکشانها افشا میکنند. بسیاری از ویژگیهایی که فایرفلای را به یاد ماندنی کرده بودند در فیلم «سرنتی» هم به چشم میخورند مانند کاراکترهای منحصربهفرد، دیالوگهای تند و تیز و حس طنز مملو از بیادبی. البته صحنههای اکشن «سرنتی» بسیار بیشتر از سریال «فایر فلای» هستند و همین امر باعث شده که برای مخاطب جذابتر باشد.
۲۹. رز ارغوانی قاهره (THE PURPLE ROSE OF CAIRO)
- کارگردان: وودی آلن
- بازیگران: ون جانسون، گلن هدلی، مایلو اوشی
سسیلیا (با بازی میا فارو) پیشخدمت افسردهای است که به خاطر فرار از مشقتهای زندگیاش به سینما پناه میبرد و خود را در دنیای فیلمها غرق میکند و در همین حال تام باکستر (جف دانیلز)، نقش اول فیلم رمانتیک «رز ارغوانی قاهره» که عاشق او شده از درون پردهی سینما بیرون میآید تا او را با خود ببرد. این فیلم تخیلی جذاب که توسط وودی آلن کارگردانی شده و این کارگردان در رابطه با آن گفته که به شدت از فیلمش راضی است، رکود دههی ۳۰ نیوجرسی را با حرارت و شوخ طبعی بینظیری در هم میآمیزد و همین امر سبب تولید فیلم بینظیری شده که بعد از سالها هنوز هم میتواند شما را سرگرم کند.
۳۰. پیشتازان فضا (STAR TREK)
- کارگردان: جی. جی. آبرامز
- بازیگران: کریس پاین، جان چو، بن کراس
سکانس آغازین این فیلم به شدت تاثیرگذار است و نبوغ آبرامز و زیرکی منحصربهفرد او را در عرصهی فیلمسازی به رخ میکشد همین امر سبب میشود هم دنبالهها و هم راهاندازی مجدد آن ارزش تماشا کردن را داشته باشد. کریس پاین، زاخاری کینتو و کارل اربن در این سهگانه کاملا به شخصیتهای اصلی وفادار ماندند، در حالی که لئونارد نیموی دوباره در کاراکتر خود به ایفای نقش پرداخت و توانست اثری ماندگار را از خود به یادگار بگذارد. حذف ولکانها، یک حرکت جسورانه بود که سبب ایجاد تغییرات عظیمی شد. اما تنها مشکلی که وجود داشت این بود که دنبالهی «پیشتازان فضا: پیش به سوی تاریکی» نتوانست چندان خوش بدرخشد.
۳۱. روبوکاپ (Robocop)
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: پیتر ولر، رانی کاکس، کیتی گریفین
این فیلم ساخته شده در ژانر کمدی علمی-تخیلی که مانند یک فیلم «مرد آهنی» سطح پایین به نظر میرسد (کمیک حتی روی صفحه نمایش تکان میدهد)، داستان الکس مورفی (با بازی پیتر ولر) را روایت میکند، پلیسی که کشته شده و حالا در سالهای دور که در آن جهان به یک ویران شهر تبدیل گردیده به عنوان یک افسر مجری قانون رباتیک به زندگی بازگشته تا جلوی جنایات افراد شرور را بگیرد. در چنین دنیایی سخت است که بگوییم کدامیک تهدید بزرگتری هستند، جنایتکارانی که دست به هر جنایتی میزنند یا نظام سرمایهداری که
شهر را در دست گرفته است. این اولین فیلمی بود که پل ورهوفن در دنیای هالیوود به کارگردانی آن پرداخت و توانست در آن به زیبایی، خشونت را با مضامین ماوراءالطبیعه و شوخ طبعی تلفیق نماید.
در حقیقت «روبوکاپ» میراثی ارزشمند برای سایر فیلمهایی است که از آن اقتباس شدهاند مانند «قاضی درد» و مجموعهای از دنبالهها و اسپینآفهای تلویزیونی، بازیهای ویدیویی و داستانهای کمیک، از جمله «ترمیناتور»؛ به همین دلیل این اثر در لیست بهترین فیلمهای علمی-تخیلی قرار گرفته است.
۳۲. مردی که به زمین سقوط کرد (THE MAN WHO FELL TO EARTH)
- کارگردان: نیکلاس روگ
- بازیگران: ریپ تورن، برنی کیسی، کلودیا جنینگز
با نگاهی به گذشته میتوان دریافت که انتخاب دیوید بووی در اولین نقش آفرینی سینماییاش برای ایفای نقش بیگانهای که به زمین سقوط کرده و به دنبال آب برای سیاره خشک و فلاکتبارش میگردد قطعا یک ریسک بزرگ بود. کارگردان نیکلاس روگ بعدها بیان نمود که: نمیدانم چه بگویم اما در هر صورت، غرایز بووی به خوبی به او در ایفای این نقش کمک نمودند. بووی که در آن زمان به کوکائین معتاد بود، چهرهی وحشتناکی داشت و رنگ پریده و لاغر به نظر میرسید، کاملا برای نقش توماس جروم نیوتن، یعنی انسان نمایی که قبل از غوطهور شدن در لذتهای دنیوی از فناوری بیگانه برای به دست آوردن ثروت باورنکردنی خود استفاده میکرد مناسب بود. در حالی که در ابتدا چندان از فیلم استقبال نشد اما بعدها فیلم توانست طرفداران خاص خودش را پیدا کند. البته این انتشار آثار بعدی بوی نظیر آلبوم او تحت عنوان Low و Station To Station و عملکرد مایکل فاسبندر در «پرومتئوس» بود که سبب گردیدند این فیلم نیز با استقبال مواجه شود.
۳۳. همسایه من توتورو (My Neighbor Totoro)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- بازیگران: چیکا ساکاموتو، هیتوشی تاکاگی، نوریکو هیداکا
قطعا دوستداشتنیترین فیلم استودیو گیبلی و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی، این فیلم انیمیشنی مورد علاقهی تری گیلیام تحت عنوان «همسایه من توتورو» است که توانسته ساختارهای کاملا متمایز انیمیشن فانتزی و طبیعت گرایی را در یک داستان مسحورکننده با هم ترکیب نماید. این کارتون در سال ۱۹۵۸ اتفاق میافتد و در آن دو خواهر به همراه پدرشان به خانهای نزدیک به جایی که مادرشان بستری شده نقل مکان میکنند. این خانه یک خانهی قدیمی است که روحهای مختلفی در آن رفت و آمد میکنند و در باغ پشتیاش نیز ارواح جنگلی از جمله توتورو غول پیکر ساکن هستند. این موجود ماورایی که چیزی شبیه ترکیبی از خرگوش، جغد و خرس است، موجودی مهربان است که چندان ریشه در فرهنگ فولکلور ندارد هر چند باورش سخت است که کارگردان فیلم، هایائو میازاکی این اسطوره را از ابتدا خلق کرده باشد. دیزنی در سال ۲۰۰۵ نسخهی دوبله انگلیسی این کارتون را تهیه کرد و توتورو به شکل عروسکی خود در فیلم «داستان اسباب بازی ۳» ظاهر شد.
۳۴. زیبای روز (BELLE DE JOUR)
- کارگردان: لوئیس بونوئل
- بازیگران: کاترین دنوو، میشل پیکولی، ژان سوزل
در معروفترین فیلم لوئیس بونوئل، کاترین دونوو توانست در نمادینترین نقش خود ظاهر شود و به ایفای نقش زنی خانهدار بپردازد که به شوهر پزشکش عشق میورزد اما نمیتواند دست از رابطه با دیگران بردارد. نه اینکه بگوییم مجبور است این کار را انجام دهد بلکه این فانتزیهای ذهنی او هستند که باعث میشوند مدام با این و آن رابطه داشته باشد. درست است که فیلم «زیبای روز» در زمان انتشار خود با انتقادهای زیادی مواجه شد اما مضمون آن این روزها دیگر آنقدرها زننده به نظر نمیرسد، اما بار عشقی این فیلم برای ما چندان قابل درک نیست. در حقیقت میتوان فیلم بونوئل را فیلمی تخیلی دانست چراکه به برخی واقعیات در تلفیق با تخیل اشاره میکند. تمام فانتزیهای این فیلم، بر اساس مکالماتی طرحریزی شدند که بونوئل با زنان واقعی داشته و در کل فیلم «زیبای روز» را میتوان فیلمی فمینیستی دانست.
۳۵. تی اچ ایکس ۱۱۳۸ (THX 1138)
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: رابرت دووال، دونالد پلیسنس، ایان ولف
جورج لوکاس برای اولین فیلم خود، عنوان کوتاه THX 1138 را برگزید، اما جاهطلبیهای او سبب گردید که این فیلم به یکی از زیباترین و بینظیرترین کارهایی تبدیل شود که او تاکنون ساخته است. این فیلم با پرداختن به مضامینی نظیر آیندهای بدون جنسیت که توسط پلیسهای بی چهره و بیرحم کنترل میشود، فیلمی است که میتواند شما را مجذوب خود کند. «تی اچ ایکس» به جای اینکه به روایت داستانی بپردازد آن را به مخاطب نشان میدهد تا او بتواند تمام مضامین را با پوست و گوشتش درک کند. فیلمنامهی فوقالعادهی والتر مورچ که بر خلاف بسیاری از داستانهای نوشته شده در مورد دنیای فردا، در آن، زمین در طول سالها به اردوگاه تبدیل نشده و. سکانس پایانی فیلم که در آن رابرت دووال در حال تماشای خورشید است توانستهاند این فیلم را به یکی از خاطره انگیزترین فیلمهای علمی تخیلی تبدیل کنند.
۳۶. غول آهنی (THE IRON GIANT)
- کارگردان: برد برد
- بازیگران: جنیفر آنیستون، ون دیزل، کریستوفر مک دونالد
اولین کارگردانی برد برد پس از اکران نتوانست چندان در باکس آفیس موفق باشد. در واقع این فیلم به دلیل به تصویر کشیدن فضای جنگ سرد دههی ۱۹۵۰ و عدم وجود کاراکترهای جذاب و آهنگهای منحصربهفرد، ویژگیهای یک انیمیشن محبوب را نداشت، اما از آن زمان تاکنون توانسته جایگاه خود را ارتقا دهد و طرفداران خاص خودش را پیدا کند تا به یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل شود. در حقیقت برد در این فیلم با اقتباسی آزادانه از «مرد آهنی» تد هیوز، دنیای وحشی خاص خودش را ساخته و پرداخته کرده است.
در اصل، این انیمیشن به روایت همان داستان «پسر و سگش» میپردازد که در آن سگ پسر یک ربات ۵۰ فوتی است که به عنوان یک سلاح ساخته شده است. البته این غول رباتیک که با جلوههای کامپیوتری آماده گردیده، کاملا با پس زمینهی متحرک سنتی ترکیب شده است. به علاوه این انیمیشن از صداپیشگی بینظیر ون دیزل نیز بهره میبرد که به زیبایی آن افزوده است.
۳۷. تصادف (Crash)
- کارگردان: دیوید کراننبرگ
- بازیگران: جیمز اسپیدر، هالی هانتر، الیاس کوتیاس
این فیلم که میتوان آن را اقتباسی از رمان جی.جی. بالارد دانست در سالنهای سینمای وست اند ممنوع شد و حتی الکساندر واکر، منتقد رسانهی «ایونینگ استاندارد»، آن را فیلمی تحقیرآمیز و نه چندان مناسب خواند اما در واقع یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی بود. شاید عجیب به نظر برسد اما این فیلم، توانسته سکانسهای منحصربهفردی را بر مبنای مواد مخدر خلق نماید. در این فیلم جیمز بالارد (با بازی جیمز اسپیدر) بازماندهی یک تصادف اتومبیل است که به گروهی متشکل از افراد عجیب و غریب نفوذ میکند. حال و هوای ماورایی و صحنههای همراه با تلفیق جسم و تکنولوژی، رنگ و بویی علمی-تخیلی به این فیلم درام بخشیده است. حتی یکی از مجلات معتبر نیز این فیلم را در رتبهی هشتم بهترین فیلمهای خود قرار داد، پس بهتر است شما هم به تماشای آن بنشینید.
۳۸. ورود (ARRIVAL)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: ایمی آدامز، جرمی رنر، فارست ویتاکر
دنیس ویلنوو قبل از ساخت فیلمهای تخیلی «تلماسه» و «بلید رانر ۲۰۴۹» فیلم «ورود» را کارگردانی کرد. یک فیلم علمی-تخیلی که در مقایسه با دو فیلم دیگر او، در مقیاس کوچکتری ساخته و پرداخته شده، اما داستان فیلم به همان اندازه وسعت دارد. این فیلم که به ارتباط با بیگانگان اشاره میکند و به اهمیت زبان در برقراری ارتباط تاکید مینماید سبب خلق داستانی شده که در آن استاد دانشگاه، ایمی آدامز و فیزیکدان حرفهای، جرمی رنر توسط ارتش ایالات متحده استخدام میشوند تا زبان نوشتاری پیچیدهای دو بیگانهی هفت پای فرازمینی را ترجمه نمایند. تخیل بصری بینظیر ویلنوو در هنگام به تصویر کشیدن این بیگانگان و سفینههایشان که بر روی خط افق مستقر هستند سبب خلق فیلمی شده که قطعا از تماشایش لذت خواهید برد. به علاوه هوش عاطفی فیلمنامه اریک هایسرر که رویدادهای کیهانی را با صحنههای ویرانکننده تلفیق نموده باعث شده که شاهد فیلمی باشیم که از هر نظر در بهترین سطح قرار دارد.
۳۹. سوپرمن (SUPERMAN)
- کارگردان: ریچارد دانر
- بازیگران: کریستوفر ریو، مارلون براندو، جین هکمن
اینکه بتوانید کاری کنید که یک مرد پرواز کند یک طرف ماجراست، اما اینکه بتوانید او را به ابرقهرمانی محبوب تبدیل نمایید که سبب خلق ژانری منحصربهفرد شود، یک سوی دیگر این ماجراست. این فیلم که از وجود فیلمنامه و نقش آفرینیهایی ساده بهره میبرد، توانسته به خوبی صحنههای اکشن را با داستانهای کمیک تلفیق نماید. جدای از داستان اصلی که فوقالعاده منحصربهفرد بود، استفاده از تهیه کنندهای نظیر سالکیندز و حضور بینظیر مارلون براندو، ظرافت و جذابیت خاصی به این فیلم بخشیده است. بهعلاوه نمیتوان حضور چشمگیر کریستوفر ریو را در این فیلم انکار کرد. موسیقی سطح بالا و هیجان انگیز جان ویلیامز نیز توانست به این فیلم ابرقهرمانی ساختار منحصربهفردی ببخشد چیزی که هم اکنون نیز میتوانیم در این ژانر احساس کنیم.
۴۰. مسئله زندگی و مرگ (A MATTER OF life and death)
- کارگردان: مایکل پاول
- بازیگران: دیوید نیون، ریموند مسی، کیم هانتر
مایکل پاول و امریک پرسبرگر توسط وزارت اطلاعات، مامور شده بودند تا روابط انگلیس و آمریکا را با ساخت فیلم بزرگی در دوران جنگ تقویت کنند. این فیلم فانتزی و عاشقانه به روایت داستانی در رابطه با مرگ و زندگی میپردازد. داستان فیلم حول محور خلبان نیروی هوایی ارتش (با بازی دیوید نیون) جریان دارد که باید مرده باشد اما گویا زنده است و توانسته عشق زندگیاش را پیدا کند و باید از حق خود برای زندگی در دادگاه الهی دفاع نماید. این فیلم از وجود سکانسهای بینظیر، طراحی فوقالعاده منحصربهفرد و فیلمبرداری جذابی که توسط جک کاردیف انجام شده همراه با شوخیهای بریتانیایی بهره میبرد و همین ویژگیها سبب شده فیلمی ساخته و پرداخته شود که به زیبایی بالا و پایینهای جنگ را به تصویر کشیده است.
۴۱. آواتار (AVATAR)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: میشل رودریگز، استیون لانگ، سیگورنی ویور
ماجراجویی جیمز کامرون در دنیایی ناشناختهها توانست ما را با جهانی آشنا کند که تاکنون مانند آن را به چشم ندیده بودیم و همین امر سبب شد که در این دنیای بزرگ و رنگارنگ غوطهور شویم و به یکی از مخاطبان پر و پا قرص آن تبدیل گردیم. با اینکه تعداد طرفداران ژانر علمی-تخیلی ممکن است از زمانی که این فیلم ساخته شده تاکنون دستخوش تغییرات زیادی شده باشد اما قطعا فیلم ماجراجویانه جیمز کامرون به دلیل بهرهمندی از ریشههایی قوی همچنان به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی در دل و جان مخاطبان ریشه دوانده و به همین سادگیها از ذهنشان پاک نمیشود. در حقیقت کامرون توانست به نحو جسورانهای داستان جیک سالی و ناویها را به فیلمی جذاب تبدیل نماید که در زمان خود با حضوری قدرتمند در باکس آفیس، بینندگان را متحیر ساخت. اما اگر برایتان این سوال پیش آمده که چرا فیلم «آواتار» به چنین محبوبیتی دست پیدا نموده جوابتان آسان است. قطعا به کارگیری ترکیبی از صحنههای خیالی رنگارنگ، همراه با حضور تیمی قوی و استفاده از کهن الگوی عاشقانه به همراه خلق جهانی مملو از شگفتی میتواند مخاطبان را متحیر سازد.
۴۲. شاهزاده مونونوکه (PRINCESS MONONOKE)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- بازیگران: یوجی ماتسودا، یوریکو ایشیدا، ماساهیکو نیشیمورا
اگر کوروساوا کارتون میساخت، مطمئنا کارتون او چیزی شبیه به افسانهی بینظیر هایائو میازاکی بود که توانست به کارتونی فراتر از افسانههای ژاپنی تبدیل شود. این افسانهی پیچیده و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که گاهی به سمت خشونت پیش میرود یک جنگجو و یک دختر گرگ نما را به تصویر میکشد که در کشمکشها و فراز و نشیبهایی که خدایان جنگل و نفرینی کهن برایشان به وجود آوردهاند گرفتار شدهاند. در حقیقت میازاکی توانسته به زیبایی رابطهی بین انسان و طبیعت را در داستان خود به نمایش بگذارد. بهعلاوه در این کارتون چندان از انیمیشنهای کامپیوتری استفاده نشده است. میازاکی بیان داشته که برای به تصویر کشیدن تصویر بازوی مارپیچ شاهزاده آشیتاکا در ۱۵ دقیقه از این فیلم از ۱۴۴۰۰۰ صفحه نقاشی دستی که میازاکی شخصا بر ۸۰۰۰۰ تا از آنها نظارت داشت استفاده شده بود. او اعتراف کرد که برای ساخت این فیلم دشواریهای زیادی را تحمل نموده و حتی پس از آن به بازنشستگی فکر کرده است. البته قطعا همهی ما خوشحالیم که او خودش را بازنشسته نکرد.
۴۳. مریخی (THE MARTIAN)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: مت دیمون، جف دانیلز، مایکل پنیا
میتوان گفت که بهترین اثر ریدلی اسکات پس از گلادیاتور، «مریخی» است که به روایت داستان کاراکتری با بازی مت دیمون میپردازد که در مریخ هیچ چیز برایش باقی نمانده جز هوش و نبوغ عالیاش و حال او باید با استفاده از این نبوغ، خودش را از مرگ حتمی نجات دهد. ممکن است که فیلمنامه از نظرتان غمناک و اندکی خسته کننده بیاید. اینطور نیست؟ اما اشتباه میکنید زیرا این فیلم که بر اساس رمان واقعی اندی ویر ساختهشده، آنقدر هیجان انگیز و جالب است که توانست در ردهی بهترین فیلمهای موزیکال و کمدی گلدن گلوب قرار گیرد. دیمون در نقش فضانورد گیاهشناسی به نام مارک واتنی به ایفای نقش میپردازد که با سفینهی فضایی ناسا به دل کهکشان میرود و ناگهان در آنجا گیر میافتد و ارتباطش با زمین قطع میشود. در این فیلم دستاندرکاران مجبور شدند برای عکسبرداری از طوفان شن، از ۴ هزار تن شن استفاده کنند.
۴۴. کتاب جنگل (THE JUNGLE BOOK)
- کارگردان: ولفگانگ رایترمن
- بازیگران: بروس رایترمن، فیل هریس، جرج سندرز
این فیلم که میتوان آن را راهاندازی مجدد لایو اکشن جان فاورو دانست از وجود جلوههای دیجیتالی مهیج، داستان سرایی خارق العاده و جانورانی عجیب بهره میبرد که با صداهای بینظیرشان قطعا از ذهن مخاطب پاک نخواهند شد. «کتاب جنگل» که به عنوان نوزدهمین انیمیشن استودیوی دیزنی و آخرین انیمیشنی که قبل از مرگ والت دیزنی ساخته شده شناخته میشود، اقتباسی آزادانه از افسانههای رودیارد کیپلینگ است. داستان این کارتون به روایت ماجراجوییهای موجود در زندگی پسر جوان یتیمی میپردازد که در جنگل در میان دوستان (پلنگ سیاه، بقیره، خرس بالو) و دشمنان حیوانیاش (ببری به نام شیر خان و ماری به نام کاآ) زندگی میکند. شخصیتهای این داستان، فوقالعاده بینظیر هستند و پسزمینههای نقاشی شده با دست، کاملا فریبنده به نظر میرسند و موسیقی متن نیز یکی از به یاد ماندنیترین موسیقیهایی است که در تمام طول فعالیت دیزنی ساخته شده است. پایان فیلم نیز دلچسب و اشک آور است. در واقع، کارتون «کتاب جنگل» از هر نظر بینقص بود، البته صدای کرکسها میتوانست بهتر باشد اما در کل این کارتون از هر نظر عالی است.
۴۵. داستان بیپایان (the neverending story)
- کارگردان: ولفگانگ پترسن
- بازیگران: نوآ هاتاوی، برت آلیور، پاتریشیا هیز
ملودرام شگفت انگیز «داستان بیپایان» که مملو از هنر، تجارت و صحنههای بینظیر است از رمان نویسندهی معروف، مایکل انده، اقتباس گردیده اما این اقتباس به حدی با کتاب تفاوت داشت که باعث عصبانیت این نویسنده شد و حتی او به این خاطر از پترسن شکایت کرد. از این منظر میتوان گفت که پترسن، به معنای کامل کلمه شکست خورده بود اما نکتهای که در این خصوص وجود دارد این است که او توانست اثری جادویی و منحصربهفردی را در استودیوی باواریای مونیخ ساخته و پرداخته کند که به شدت مخاطب پسند گردید. سکانسها، جلوههای بصری و موسیقی متن به صورتی بود که بینندگان را وارد دنیای خواب و خیال میکرد، دنیایی که در آن جنگجویی به نام آتریو (با بازی نوآ هاتاوی) باید ایمان خود را باز مییافت تا بتواند نیرویی به نام «هیچ» را نابود کند. جانور شناخته شدهی این فیلم به نام راکبیتر از وجود صدای آلن اوپنهایمر بهره میبرد. راک بیتر یک موجود سنگی غول پیکر با صدایی مهیب بود. بهعلاوه ما شاهد حضور اژدهای پرندهی ۴۳ فوتی کاملا اتوماتیکی در این فیلم بودیم که هیبتی ترسناک داشت.
۴۶. برخورد سوم از نوع نزدیک (close encounters of the third king)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: ریچارد دریفوس، فرانسوا تروفو، ملیندا دیلن
«برخورد سوم از نوع نزدیک» که عملا میتوان آن را نسخهی بازسازی شدهی فیلم علمی-تخیلی «نور آتش» استیون اسپیلبرگ دانست، میتواند به خوبی نشان دهد که این کارگردان چگونه از نبوغ ذاتی خود استفاده کرده تا یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی را بسازد. او به نحو بینظیری توانست تصورات خود را از ملاقات با بیگانگان، به شیوهای بسیار واقع بینانه به صورت یک فیلم دربیاورد. ریچارد دریفوس در نقش اصلی به ایفای نقش پرداخته است. یک کاراکتر کاملا آمریکایی که چراغهای نورانی اسرارآمیز موجود در آسمان را به موجودات فرازمینی نسبت میدهد. در حقیقت اسپیلبرگ توانسته تمامی جزئیات را با شکوه و عظمت خاصی به تصویر بکشد البته شاید بهتر بود که اندکی از موضوعات را به تخیل ما واگذار میکرد. شایان ذکر است که اگر این بیگانگان نیمه کودک و نیمه عروسک باعث شگفتیتان شدهاند باید بگویم که حداقل آنها نسبت به اورانگوتانهای اسکیت سواری که پیشتر به عنوان جایگزین این بیگانگان مطرح شده بودند قابل قبولتر هستند.
۴۷. یک پوینده تاریک (SCANNER DARKLY)
- کارگردان: ریچارد لینکلیتر
- بازیگران: کیانو ریوز، رابرت داونی جونیور، وودی هارلسون
پس از اینکه فیلمهای زیادی با اقتباس از داستان فیلیپ دیک ساخته شدند، اقتباس توام با پارانویای ساخته شده به کارگردانی ریچارد لینکلیتر توانست به داستان نویسندهی اصلی نزدیکتر شود. این فیلم که به روایت داستانی در مورد تکنولوژی میپردازد و قدرت آینده نگری دیک را نشان میدهد همراه با بازی خارقالعاده کیانو ریوز توانست به جایگاه منحصربهفردی دست یابد. اما آنچه که لینکلیتر به قول خودش به طور کامل از آن استفاده نمود، شخصیتهای خلق شده توسط دیک و طنز موجود در فیلمنامهی او بود. جدا از پیشبینی آینده و پرداختن به امور روزمره، وجود نوآوریهایی مانند لباس جذاب ریوز و وجود بازیگرانی نظیر رابرت داونی جونیور و وودی هارلسون که به خوبی توانستند در کاراکترهای خود خوش بدرخشند به جذابیت فیلم افزوده است.
۴۸. استاکر (STALKER)
- کارگردان: آندری تارکوفسکی
- بازیگران: الکساندر کایدانوفسکی، آناتولی سولونیتسین، نیکولای گرینکو
گدارد میگوید تنها چیزی که برای ساختن یک فیلم نیاز دارید یک دختر و یک اسلحه است. اما تارکوفسکی میگوید برای ساخت یک فیلم علمی-تخیلی تنها به چند بلوک و یک محوطه نیاز خواهید داشت. آخرین ساختهی این کارگردان روسی و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که در زادگاهش اتحاد جماهیر شوروی فیلمبرداری شده، «استاکر» نام دارد. این فیلم به روایت داستانی در یک ایستگاه پلیس میپردازد و داستان شخصیتی به نام استاکر (با بازی الکساندر کایدانوفسکی)، یک نویسنده (با بازی آناتولی سولونیتسین) و یک پروفسور (با بازی نیکولای گرینکو) را روایت میکند که وارد منطقهی ممنوعه میشوند تا به محوطهای بروند که در آنجا غیرممکنترین آرزوها برآورده میگردند. فیلم «استاکر» مملو از بحثهای فلسفی است که در پسزمینهای مملو از زبالههای صنعتی مطرح شدهاند، در حقیقت، این فیلم به خوبی به مسائلی نظیر موضوعات زیست محیطی، سیاسی و کتاب مقدس، پرداخته است.
طرح رنگی پسزمینه نیز برای چنین داستانی مناسب و فقط ۱۴۲ سکانس در مدت زمان ۱۶۳ دقیقه نمایش داده میشود و همین امر باعث میگردد بینندگان مدت زمان زیادی برای فکر کردن داشته باشند.
۴۹. کفشهای قرمز (THE RED SHOES)
- کارگردان: مایکل پاول
- بازیگران: ماریوس گورینگ، رابرت هلپمن، آلبرت باسرمن
مایکل پاول و امریک پرسبرگر در طول ۳۰ سال همکاری خود دست کم توانستند ۶ شاهکار بسازند و مسلما یکی از بهترین شاهکارهایشان، «کفشهای قرمز» بود. این فیلم که در زمان خودش یکی از بهترین فیلمهای سینما به حساب میآمد رنج روحی و شکنجههای جسمی بالرینی به نام مویرا شیرر را نشان میدهد که زیر نظر مدیر شرکت، آنتون والبروک به شهرت رسیده است. «کفشهای قرمز» که داستانی در مورد جاه طلبی، حسادت، عشق و وحشت است، به واسطهی رنگهای درخشان و رقص باله تیتراژ، توانسته بود به یکی از جادوییترین، تخیلیترین و مهیجترین فیلمهای زمان خود تبدیل گردد. اسکورسیزی بزرگترین طرفدار این فیلم است و در رابطه با آن میگوید: فیلمسازی، نشان دهندهی عشق عمیق و تعهد پایدار به هنر است، هنری واقعا متعالی که نمیتوان آن را به آسانی به تصویر کشید.
۵۰. عنصر پنجم (THE FIFTH ELEMENT)
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: بروس ویلیس، گری الدمن، ایان هولم
«عنصر پنجم» بیشتر شبیه به فیلمی است که به دست یک نوجوان نوشته شده باشد. لوک بسون تازه ۱۶ ساله شده بود که شروع به نوشتن داستانهای علمی-تخیلی خود کرد، هر چند این داستانها ته مایهای کودکانه داشتند و از مضامینی همچون یک شیطان باستانی که میخواهد بر جهان تسلط یابد، یک قهرمان و یک ناجی قدرتمند بهره میبردند. داستانهای او بسیار ساده بودند اما در عین حال «عنصر پنجم» ویژگیهای فوقالعاده منحصربهفردی دارد. بسون هر پنی از بودجه ۹۰ میلیون دلاری فیلم را صرف بنا نهادن دنیایی کرد که مخاطبان تا به آن روز نظیرش را ندیده بودند. بهعلاوه او از هنرمند افسانهای فرانسوی، ژین مبیوس گیراد برای طراحی تولید دعوت نمود. و طراح مد معروف، ژان پل گوتیه نیز طعمی منحصربهفرد به فیلم بخشید. بنابراین این فیلم نه تنها از لحاظ بصری فیلمی عالی است بلکه از لحاظ داستانی نیز میتواند شما را به فکر فرو ببرد.
۵۱. لبه فردا (Edge of tomorrow)
- کارگردان: داگ لیمان
- بازیگران: تام کروز، امیلی بلانت، برندن گیلسون
رمان علمی-تخیلی ژاپنی «تمام چیزی که نیاز داری کشتن است» اثر هیروشی ساکورازاکا، به فیلم علمی-تخیلی داگ لیمان تبدیل شد و توانست اکثر تماشاگران سینما را غافلگیر کند. این فیلم پرفروش که چشمها از دیدنش خسته نمیشوند، مملو از سربازان و سفینههای فضایی و فرازمینیهایی است که در جهان آتی زندگی میکنند. لیمان در این خصوص گفته من واقعا عاشق این ایده شدم که قهرمان داستان بارها و بارها کشته شود. سرگرد ویلیام کیج، جنگجوی ساده لوحی که تام کروز نقشش را ایفا میکند، گرفتار طلسمی همانند بازیهای ویدئویی شده، در واقع او پس از هر بار کشته شدن دوباره زنده میشود و مجبور است همان لحظات را مجددا تجربه کند. حال او باید قبل از اینکه یک موجود بیگانه دمار از روزگارش دربیاورد سرنوشتش را تغییر دهد.
۵۲. ویلی وانکا و کارخانه شکلات سازی (WILLY WONKA & THE CHOCOLATE FACTORY)
- کارگردان: مل استوارت
- بازیگران: جین وایلدر، جولی داون کول، گونتر مسنر
یکی از ماندگارترین اقتباسهای سینمایی، تور سیاحتی مل استوارت در کارخانه تولید شکلات جین وایلدر است. در حقیقت این فیلم که یک تبلیغ تحسین برانگیز برای برند شکلات تخیلی وانکا بود، به روایت داستانی بینظیر نیز میپرداخت. این فیلم به وضوح نشان داد که نویسندهی اصلی نسبت به نسخهی بازسازی شدهی سال ۲۰۰۵، طرحهای داستانی بیشتری را در ذهن دارد. داستان فیلم «ویلی وانکا و کارخانه شکلات سازی» مضامینی همچون اختراع، طنز، ظلم و شفقت را در هم میآمیزد و با استفاده از رنگها و آهنگهای نمایشی، هنر سینما را به رخ مخاطب میکشد. پسزمینه و طرح لباسها نیز به گونهای هستند که تا ابد در یاد مخاطبان باقی میمانند و در عین حال بازی بینظیر وایلدر با آن چشمان گشاد که او را همچون دیوانههای واقعی جلوه میدهد سبب شد که سفر در کارخانه شکلاتسازی به گشت و گذاری پرماجرا تبدیل گردد.
۵۳. برزیل (BRAZIL)
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: رابرت دنیرو، جاناتان پرایس، کاترین هلموند
شاهکار آینده نگرانهی تری گیلیام که تحت عنوان «برزیل» ساخته شده است، بوروکراسی بیحد و حصری را به تصویر میکشد که کارمند رویا پردازی به نام سم لوری (با بازی جاناتان پرایس)، یک کارمند سطح پایین وزارت اطلاعات را دیوانه کرده، زیرا او در حال تحقیق درباره خطایی است که منجر به مرگ یک مرد بیگناه شده است. چقدر طعنه آمیز است که این فیلم به اصطلاح تخیلی که داستان تشکیلاتی سرکوبگر را روایت میکند، در ابتدا توسط یونیورسال سانسور شد و پخش آن با مخالفت دولت ایالات متحده قرار گرفت. اما گیلیام برای اکران فیلمش کمپین تبلیغاتیای را به راه انداخت و با نمایش مخفیانهی «برزیل» در مدارس فیلمسازی و منتقدان و تبلیغ شفاهی فیلمش، انتقادات مثبتی را کسب نمود.
۵۴. چه زندگی شگفت انگیزی (IT’S A WONDERFUL life)
- کارگردان: فرانک کاپرا
- بازیگران: جیمز استوارت، دانا رید، ویلیام ادموندز
به طور قطع بارها و بارها فیلمهایی را مشاهده نمودهاید که حتی با گذشت سالها و دههها همچنان میدرخشند و قطعا این فیلم جذاب فرانک کاپرا یکی از آنهاست. این فیلم داستان مردی خانواده دوست به نام جورج (جیمز استوارت) را روایت میکند که به خاطر غرق شدن در بحران مالی و مشکلات فراوان میخواهد دست به خودکشی بزند.
اما ناگهان یک فرشتهی نگهبان ظاهر میشود. جورج به کمک این فرشتهی نگهبان به آینده میرود و شگفتی دنیایی را که در آن زندگی میکند درک مینماید. «چه زندگی شگفت انگیزی» فیلمی است که میتواند شما را غمگین کند و در عین حال باعث دلگرمیتان به زندگی شود و به همین دلیل توانسته برندهی ۵ جایزهی اسکار شود. در واقع این فیلم به زیبایی هر چه تمامتر کارگردانی شده و بازیگران نیز بازی فوقالعادهای را از خود به یادگار نهادهاند. درست است که فیلم کاپرا سرشار از مضامین احساساتی است، اما به موضوعاتی نظیر خفقان موجود در شهرهای کوچک، کنار آمدن با دنیای اطراف، حرص و آز و غیره نیز میپردازد.
۵۵. بی صدا دویدن (SILENT RUNNING)
- کارگردان: داگلاس ترامبل
- بازیگران: بروس درن، کلیف پاتس، ران ریفکین
داگلاس ترامبل که میتوان او را یکی از کارگردانان ماهر عرصهی فیلمهای فضایی دانست یعنی همان کارگردانی که بعدها برای مشارکت در ساخت فیلم «بلید رانر» نامزد دریافت جایزهی اسکار شد، اولین فیلم خود را تحت عنوان «بیصدا دویدن» تولید نمود. این فیلم به روایت داستانی در آیندهای دور میپردازد که در آن همهی گیاهان روی زمین منقرض شدهاند و در عین حال فضاپیمای عظیمی، آخرین باغ را در خود جای داده است. اما چندی نمیگذرد که دستور نابودی این باغ به خدمه داده میشود، دستوری که فضانوردی به نام هیپی فریمن لاول (با بازی بروس درن) از آن امتناع میکند. او برای محافظت از این بهشت کوچک از هیچ کاری دریغ نمینماید و در نهایت آن را به اعماق فضا میفرستد. البته اگر میخواهید جذب داستان این فیلم شوید باید اندکی صبور باشید چون ممکن است در صحنههای ابتدایی حوصلهتان سر برود اما بهتر است بدانید که این فیلم، فیلمی سرشار از ایدههای ناب، صداقت و مضامین جالب دیگر است.
۵۶. سفید برفی و هفت کوتوله (SNOW WHITE AND THE SEVEN DWARFS)
- کارگردان: دیوید هند
- بازیگران: هری استاکول، روی اتول، بیلی گیلبرت
بسیاری از منتقدین، این کارتون را قبل از انتشار آن مورد انتقاد قرار دادند و گفتند، این یکی از احمقانهترین داستانهای دیزنی است، مگر چند نفر میخواهند به تماشای یک فیلم کارتونی طولانی بنشینند؟ اما مشخص شد که میلیونها نفر این کار را خواهند کرد چرا که این اثر سینمایی در واقع یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی بود. زیرا تعداد اندکی از فیلمها به اندازهی برداشت جذاب و ترسناک والت از افسانهی برادران گریم، میتوانند شما را بر روی صندلیتان میخکوب کنند. درست است که سفیدبرفی، کمی دست و پا چلفتی است و همیشه یا در حال خوابیدن است یا تمیزکاری. اما آینهی روی دیوار و ملکه لوسیل لاورن که یکی از شرورترین شرورهای دیزنی به حساب میآید همواره در ذهن مخاطب باقی خواهند ماند. به خصوص وقتی آن سیب آلوده را در لباس مبدل و زگیلهای روی صورتش که نشان دهندهی یک جادوگر تمام عیار هستند به سفیدبرفی میدهد. در مورد کوتولهها نیز میتوان گفت، عمو والت در ۸۳ دقیقه توانست کوتولههای بیشتر و بامزهتری را نسبت به سه فیلم هابیت پیتر جکسون ارائه کند. موسیقی متن فیلم نیز گوش نواز است و همین ترکیب فوقالعاده سبب شد که این فیلم کارتونی بتواند به سرعت مخاطبان زیادی را به سمت خود جذب کند.
۵۷. جنگ ستارگان: قسمت چهارم، امیدی تازه (STAR WARS: EPISODE IV — A NEW HOPE)
- کارگردان: جرج لوکاس
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
گویا همه چیز در این جهان تخیلی مرده و تنها چیزی که میتوان به وضوح مشاهده نمود غروب دلپذیر خورشید است. ممکن است بگویید که شاید دستاندرکاران فیلم در این رابطه سهل انگاری کردهاند اما این زمین فرسوده، ترکیبی از فیلمهای فلش گوردون، «دژ پنهان» آکیرا کوروساوا و اسطوره جوزف کمپبل را تداعی میکند. قطعا هیچکس توقع نداشت که این فیلم به چنین فیلم ایده الی تبدیل شود.
«جنگ ستارگان: قسمت چهارم، امیدی تازه» که به روایت داستان یک پسر مزرعهدار از یک سیارهی بیابانی میپردازد که به شورشیها میپیوندد تا شاهزاده خانمی را در کهکشانی بسیار دور و دراز نجات دهد، از داستان علمی-تخیلی قبلی لوکاس، تحت عنوان «تی اچ ایکس ۱۱۳۸»، بسیار فراتر رفته است. این فیلم علمی-تخیلی تمام عیار که به روایت داستانی در دنیایی منحصربهفرد و در عین حال عجیب و غریبی از رباتها و ستارههای مرگ میپردازد توانست به واسطهی قهرمانان خود به اثری ماندگار تبدیل شود. قهرمانانی که هنوز که هنوز است آنها را به یاد میآوریم.
۵۸. ادوارد دست قیچی (EDWARD SCISSORHANDS)
- کارگردان: تیم برتون
- بازیگران: جانی دپ، داین ویست، کتی بیکر
بهترین فیلم تیم برتون به واسطهی شخصیت کاریزماتیک جانی دپ و ترکیبی از لباسهای جذاب و چهرههای نمادین توانست به فیلمی رمانتیک و در عین حال به یاد ماندنی تبدیل شود. برتون برای بهرهگیری از شخصیت بینظیر دپ، قوانین را زیر پا گذاشت و توانست کاراکتری طنزآمیز و در عین حال تاثیرگذار را خلق نماید. دپ نیز به واسطهی شخصیت منحصربهفردش توانست تمامی ویژگیهای یک کاراتر آسیب پذیر را به مخاطب نشان دهد. در واقع برتون از نمایش چیزهای عجیب و غریب برای پرداختن به مفاهیمی عمیق استفاده نمود و توانست موجودی فوقالعاده حساس را خلق کند. او در این خصوص بیان داشته که من میخواستم یک فرانکشتاین حساس و دوست داشتنی را خلق کنم اما این ایده توسط بسیاری از استودیوها رد شد، با این حال در نهایت این مخلوق شیرین و بینظیر به سینماها راه پیدا کرد.
۵۹. هوش مصنوعی (A.I. ARTIFICIAL INTELLIGENCE)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: جود لا، برندن گیلسون، ویلیام هرت
قطعا کسانی مانند برایان آلدیس و استنلی کوبریک تاثیر بسزایی بر روی استیون اسپیلبرگ داشتند و در واقع آنها را میتوان منبع الهام او دانست. البته شاید عدهای دیدگاه بدبینانهی کوبریک نسبت به دنیای معاصر را به چشم انداز عاطفی اسپیلبرگ ترجیح بدهند. اما هیچکس نمیتواند از این فیلم توام با عشق و دوستی که به روایت داستانی درباره یک پینوکیوی الکتریکی میپردازد چشم بردارد. اسپیلبرگ توانست این فیلم الهام گرفته شده از کارهای کوبریک را از لحاظ جنبهی علمی-تخیلی به فیلمی ژوراسیک مانند تبدیل نماید. اگرچه در کل این قدرت احساسات است که باعث شده این فیلم به فیلمی ماندگار و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل شود.
۶۰. ولف واکرز (WOLFWALKERS)
- کارگردان: تام مور
- بازیگران: اوا ویتاکر، شان بین، تامی تیرنان
سومین و آخرین قسمت از سهگانهی فولکلور ایرلندی «کارتون سالون» پس از راز کلز و آهنگ دریا، «ولف واکرز» نام دارد و در واقع «ولف واکرز» پایانی برای این مجموعه معنوی قلمداد میشود. البته در خلق این کارتون که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است از سبکی استفاده شده که هم اکنون دیگر چندان طرفداری ندارد. در واقع در این سبک، عناصر چوبی به نحو زیبایی با جلوههای خیرهکننده ترکیب میشوند.
داستان این فیلم در قرن هفدهم و زمان حمله الیور کرامول به ایرلند جریان دارد و به شرح حال دختری انگلیسی به نام رابین میپردازد که با قبیلهای از گرگهای در حال تغییر شکل مواجه شده و رابطهای دوستانه را با آنها آغاز نموده اما چندی نمیگذرد که این دوستی به رابطهای مشکلساز تبدیل میشود. زیرا پدر رابین در ایرلند میخواهد جمعیت گرگها را نابود کند. این فیلم از نظر مضمونی از داستانی غنی بهره میبرد که به مسائلی همچون حقوق حیوانات، تخریب محیط زیست و غیره میپردازد و به واسطهی استفاده از سبکی منحصربهفرد و خلق تصاویر بصری جالب همراه با سکانسهای شاد توانسته مخاطبان را مجذوب خود کند.
۶۱. سیاره ممنوعه (FORBIDDEN PLANET)
- کارگردان: فرد ام ویلکاکس
- بازیگران: وارن استیونز، والتر پیجون، جک کلی
این فیلم علمی-تخیلی که با اقتباس از فیلم «طوفان» ساخته شده و اثر انگشت فیلم «پیشتازان فضا» را نیز در جای جای آن میتوان یافت توانسته به فیلمی تاثیرگذار در رابطه با سیارات دور و کهکشان تبدیل شود. این فیلم به روایت داستانی دربارهی تنها ساکنان یک سیارهی دور میپردازد که عبارتاند از یک دانشمند نابغه (با بازی والتر پیجون) و دختر زیبای او (با بازی آن فرانسیس) و یک ربات همهکاره. در این فیلم میتوان بسیاری از موضوعات معرف ژانر علمی-تخیلی از جمله داستانهای بین کهکشانی، سفرهای فضایی، مجموعهها و فناوریهای آینده نگرانه و تهدیدی وحشتناک که جان سرنشینان را تهدید میکند را مشاهده نمود.
به علاوه لسلی نیلسن چند دهه قبل از نقش آفرینی در «سلاح عریان» توانست بازی ماندگاری را در نقش کاپیتان این فضاپیما خود به یادگار بگذارد.
۶۲. میان ستارهای (INTERSTELLAR)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: متیو مک کانهی، ان هتوی، جسیکا چستین
کریستوفر نولان توانست به واسطهی ساخت این فیلم، به حماسههای علمی-تخیلیای که در دوران کودکی به تماشایشان نشسته بود ادای احترام کند و همین امر سبب شد که این فیلم مبتنی بر سفر در زمان و مکان به پردرآمدترین فیلم سال ۲۰۱۴ و به چیزی جذابتر از فیلمهای کوبریک و جنگ ستارگان تبدیل شود. کوپر با بازی متیو مککانهی مهندسی است که از طرف ناسا ماموریت دارد تا به جستجوی جهانهای قابل سکونت بپردازد چراکه در آیندهای نزدیک، زمین به واسطهی نابودی محصولات زراعی و طوفانهای گرد و غبار بیپایان، غیرقابل سکونت شده است. فیلمبرداری این فیلم به نحوی شگفت انگیز و کاربردی صورت گرفته، اما هیچ چیز با کلوزآپهای مککانهی قابل مقایسه نیست. در حقیقت سکانسهایی که واکنش او را نسبت به اینکه فرزندانش زودتر از خودش پیر شدهاند نشان میدهند واقعا بینظیر هستند.
۶۳. ارباب حلقهها: دو برج (THE LORD OF THE RINGS: THE TWO)
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: شان آستین، برنارد هیل، کریستوفر لی
پیتر جکسون توانست با ساخت فرنچایز «ارباب حلقهها» مفهوم علمی-تخیلی را به سطح بالاتری برساند. در حقیقت این فیلم با استفاده از صحنههای کامپیوتری، انقلابی را در عرصهی فیلمهای سینمایی ایجاد کرده است و به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی شناخته میشود. در بسیاری از صحنهها، فیلم به گالوم تعلق دارد – یک مخلوق فراری، آسیب دیده و عجیبالخلقه که به وضوح مضامینی همچون قدرت و فساد را به بیننده القا میکند. صحنهای که در آن گالوم درگیر شخصیت دوگانهی خود میشود، آنقدر حیرت آور است که جلوهی حماسی بینظیری به فیلم میبخشد. در حقیقت میتوان گفت که جنگ هلم دیپ تنها سکانس برجستهی این فرنچایز نیست، اما میتوان آن را به عنوان معیاری برای ارزیابی سکانسهای جنگ شکل گرفته بر روی پردهی سینما دانست.
۶۴. جیسون و آرگوناتها (JASON AND THE ARGONAUTS)
- کارگردان: دان چفی
- بازیگران: تاد آرمسترانگ، فردیناندو پوجی، نانسی کووک
بسیاری از ساختههای ری هریهاوزن نظیر غول برنزی تالو، هیدرا هفت سر، ارتشی از اسکلتهایی که مرده نمیمانند به دور هم جمع شدهاند تا فیلم «جیسون و آرگوناتها» را خلق نمایند. فیلمی که هنر استاپ موشن را به نحوی هیجان انگیز با داستانهای باستانی اساطیر یونانی تلفیق نموده و چنان تماشاگر را در جایش میخکوب میکند که صحنههای انیمیشنی کامپیوتری امروزی حتی یارای مقابله با آن را نخواهند داشت. قطعا این سکانسهای دست ساز با کارهای امروزی قابل قیاس نیستند اما میتوان نسخههایی از دختر باند آینده (با بازی آنر بلکمن)، ستارهای شبیه به دکتر هو (با بازی پاتریک تروتون) و هرکول منحصربهفرد و سرگرم کنندهای (نایجل گرین) را در این فیلم مشاهده نمود.
۶۵. دیو و دلبر (BEAUTY AND THE BEAST)
- کارگردان: گری تروزدیل
- بازیگران: پیج اوهارا، رابی بنسون، ریچارد وایت
اولین فیلم انیمیشنی که نامزد دریافت جایزهی بهترین فیلم اسکار شد «دیو و دلبر» نام داشت. این فیلم کارتونی به سرعت توانست به یکی از محبوبترین فیلمهای دیزنی تبدیل شود و هنوز بعد از گذشت سی سال یکی از بهترین کارتونهایی است که در پروندهی کاری دیزنی به چشم میخورد. آهنگها و موسیقی متن این فیلم که توسط آلن منکن و هاوارد اشمن، ساخته و پرداخته شده بودند توانستند برندهی جایزهی اسکار شوند. چنین ویژگیهایی همراه با پسزمینههای باشکوه که جنگلهای ممنوعه و سالن رقص بینظیر دیو داستان را به تصویر میکشیدند، قبل از اینکه سبک طراحی دستی منقرض شود جلوهای باشکوه به این فیلم کارتونی بخشیده بودند. در حقیقت شخصیت شرور گاستون و داستانهای عاشقانهی این کارتون آنقدر با ظرافت روایت شدهاند که هنوز که هنوز است بسیاری از طرفداران دیزنی به تماشای آن مینشینند.
۶۶. آفتاب (SUNSHINE)
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: کریس ایوانز، رز بیرن، بندیکت وانگ
این فیلم که به گفتهی دنی بویل یکی از آن فیلمهایش است که علاقهی چندانی به آن ندارد چندان مورد استقبال مردم و منتقدین نیز قرار نگرفت. اما این اثر به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی به روایت داستانی در رابطه با ۵۰ سال بعد میپردازد که در آن زمین در معرض نابودی است و تنها امید بشر یک بمب اتمی است که قرار است با یک فضاپیما به خورشید فرستاده شود و باعث شود که خورشید دوباره فعالیتش را از سر گیرد. جدای از اینکه چنین چیزی از لحاظ علمی به هیچ وجه نمیتواند درست باشد، فیلم تمام تلاش خود را میکند تا بتواند مخاطب را در این رابطه متقاعد نماید.
بویل از بازیگران بینالمللی خود (از جمله کیلیان مورفی و میشل یئو) برای خلق این فیلم استفاده نمود و از دکورهای واقعی نیز برای خلق فضای کهکشانی بهره برد. اما در کل میتوان گفت که موسیقی مهیج جان مورفی و دیالوگهای الکس گارلند، توانستند به فیلم جان تازهای ببخشند. بهعلاوه خلاقیت بویل در به تصویر کشیدن چرخیدن عطارد به دور خورشید، سبب میگردد که از تماشای فیلم «آفتاب» خسته نشوید.
۶۷. هزارتو (LABYRINTH)
- کارگردان: جیم هنسن
- بازیگران: دیوید بویی، کریستوفر مالکوم
«هزارتو» فیلمی ساخته شده در سبک ماجراجویی است که به نوعی میتوان آن را فیلمی خانوادگی و عجیب و غریب دانست به کاوش در تغییرات دوران بلوغ نوجوانان میپردازد. این فیلم به لطف چشم انداز بلند پروازانهی جیم هنسون و فیلمنامهی بینظیر تری جونز و هوشمندی جورج لوکاس در ویرایش فیلم (که در برش نهایی تاثیر بسزایی داشت) داستان یک نوجوان آشفته (با بازی جنیفر کانلی ۱۴ ساله) را روایت میکند که برادرش توسط پادشاه اجنه (با بازی دیوید بویی) ربوده شده است و حال او باید برادرش را نجات دهد. در حقیقت او باید وارد هزارتوی پر پیچ و خمی مملو از موجودات عجیبالخلقهی گریم مانند شود تا بتواند ماموریتش را به انجام برساند. روایت داستان در دنیای ماورایی، کلید موفقیت دنیای هزارتو است که سبب شده بتواند در عین پرداختن به مضامینی نظیر دوران بلوغ، فیلمی موفق باشد.
۶۸. تلماسه (DUNE)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: تیموتی شالامی، اسکار آیزاک، ربکا فرگوسن
قطعا تاثیرگذارترین کتاب علمی-تخیلی قرن بیست و یکم که بسیاری از فیلمهای کنونی از «جنگ ستارگان» گرفته تا «بازی تاج و تخت» به آن بدهکار هستند، داستان تلماسه فرانک هربرت است که مدتها بنا به دلیل نامعقولی تصور میشد نمیتوان فیلم خوبی با اقتباس از آن ساخت. در حقیقت بسیاری از دستاندرکاران و منتقدین معتقد بودند که لذت یک فیلم در جزئیات آن است و این کتاب از جذابیتهای عصر مدرن بهرهای نبرده است. با این وجود، اقتباس دنی ویلنوو از نیمه اول کتاب تلماسه، توانست به فیلمی زیبا و پرمحتوا تبدیل شود.
داستان پر پیچ و خم خیر و شر فرانک هربرت همراه با جلوههای بصری شاعرانه و الهامبخش برای ایجاد سیارهی بیابانی و خطرناک آراکیس که در آن کرمهای شنی عظیمی زندگی میکنند و هر کسی که جرات کند پای بر روی شنها بگذارد را میبلعند سرانجام نتیجه داد و به فیلم مهیجی تبدیل شد. در این راستا ویلنوو و تیمش در بیابانهای روم، اردن و ابوظبی به فیلمبرداری پرداختند تا بتوانند این شاهکار مدرن را خلق نمایند.
۶۹. زیر آسمان برلین (WINGS OF DESIRE)
- کارگردان: ویم وندرس
- بازیگران: برنو گانتس، سولوی دومارتان، اتو زاندر
کارگردانی که کمپانی فیلمسازی خود را رود موویز نامیده بود توانست در همان ابتدای کار بهترین فیلم خود را بسازد. ویم وندرس توانست فیلم فانتزی و رمانتیک رئالیستی خود را در برلین بسازد، شهری که در آن فرشتهها در میان انسانها پرسه میزنند، آزادانه به هر گوشه و کناری میروند و به هر کسی که نیاز به کمک دارد کمک میکنند. چنین ویژگیهایی همراه با طنین شاعرانهی فیلم سبب گردیده که فیلمی بینظیر و منحصربهفرد خلق شود. در حقیقت این فیلم به روایت داستانی قبل از فروپاشی دیوار برلین میپردازد و نتیجه کار، فیلمی رمانتیک و هنری است که زیبایی شگفتانگیز داستانهای عاشقانهی تاریخی را به بیننده نشان میدهد.
۷۰. وست ورد (WESTWORLD)
- کارگردان: مایکل کرایتون
- بازیگران: ریچارد بنجامین، جیمز برولین، ویکتوریا شا
یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که به کارگردانی مایکل کرایتون ساخته شده در مورد یک مزرعهی شخصی است که ماشینهای خودکار آن شروع به تیراندازی به سمت گردشگران میکنند. در حقیقت این فیلم نوعی پارک ژوراسیک است که در آن گاوچرانها به جای دایناسورها حضور دارند و یول براینر در نقش تی رکس اصلی وارد میدان میشود. در واقع داستان فیلم یک فرض نگران کننده را مورد موشکافی قرار میدهد و میگوید چه میشود اگر ماشینهایی که ما میسازیم تا زندگیمان راحتتر شود، قدرت نابودی ما را داشته باشند، نه اینکه فقط اشتباه کنند بلکه بتوانند با انجام بیش از حد کارهایشان ما را نابود نمایند. بهعلاوه ما در این فیلم قهرمان فیلم، ریچارد بنجامین را میبینیم که باید درست همانند سایر قهرمانهای دههی هفتادی با شرورها مبارزه کند.
۷۱. ای.تی موجود فرازمینی (et extra terrestrial)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: هنری توماس، دی والاس، پیتر کایوتی
اسپیلبرگ، موجودات فضایی و رکورد باکس آفیس، همهی اینها از نظر ما معقول به نظر میرسند اما هیچ فیلم پرفروش هالیوودیای تاکنون نتوانسته بهاندازهی «ای.تی» – یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی – منحصربهفرد و به یاد ماندنی باشد. داستان این فانتزی دلخراش که ریشه در گذشتهی خود کارگردان دارد، به دورهای از زندگی او بازمیگردد که در آن یک دوست خیالی به او کمک کرد تا طلاق والدینش را تحمل کند. در حقیقت این فیلم فانتزی به روایت داستان از چشمان کودکی به نام الیوت (با بازی هنری توماس) میپردازد که کودکی تنهاست و با یک گیاهشناس فضایی دوست شده است. تماشای این فیلم آنقدر مهیج و سرگرم کننده است که اسپیلبرگ میگوید من به هر کسی که میرسم توصیه میکند آن را تماشا کند.
۷۲. جنگ ستارگان: امپراتوری ضربه میزند (STAR WARS: EPISODE V – THE EMPIRE STRIKES BACK)
- کارگردان: اروین کرشنر
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
چند دلیل مهم برای اینکه چرا اپیزود پنجم از دیگر فیلمهای این فرنچایز بهتر است وجود دارد که عبارتاند از: ۱. ساختن یک کاراکتر فناناپذیر از یک شکارچی که مهمترین کارش نگه داشتن تفنگ فضاییاش است. ۲. استفاده از موسیقی متن جان ویلیامز. ۳. پرداختن به موضوعاتی در رابطه با خدا، بدون توهین به هیچ دینی ۴. استفاده از سکانسهایی که سبب شد این فیلم یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی ساخته شده از سال ۲۰۰۱ تاکنون باشد. بنابراین قطعا تماشای این فیلم برای مخاطب خالی از لطف نخواهد بود.
۷۳. درخشش ابدی یک ذهن پاک (ETERNAL SUNSHIN THE SPOTLESS MIND)
- کارگردان: میشل گوندری
- بازیگران: جیم کری، کیت وینسلت، کریستین دانست
خلاصهی داستان این فیلم رمانتیک که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است، مبتنی بر این امر است که جیم کری نمیتواند کیت وینسلت را از سرش بیرون کند. «درخشش ابدی یک ذهن پاک» که به نویسندگی چارلی کافمن ساخته شده در دنیایی روایت میشود که در آن خاطرات را نمیتوان از درون ذهن پاک کرد و لذا باید بهای فراموشی را پرداخت. در این فیلم جوئل متوجه میشود که دیوانهوار عاشق کلمنتین با بازی کیت وینسلت است و حال باید با عواقب این عشق دست و پنجه نرم کند. بنابراین تصمیم میگیرد او را از ذهنش پاک کند.
۷۴. چیزی از دنیای دیگر (THE THING FROM ANOTHER WORLD)
- کارگردان: کریستین نایبی
- بازیگران: مارگارت شریدن، کنت توبی، داگلاس اسپنسر
در این فیلم که در پایگاهی در قطب شمال جریان دارد خدمهی نیروی هوایی ایالات متحده و تیمی از دانشمندان با مردی خشمگین در هیبت هیولا مواجه میشوند. کریستین نایبی، کارگردان اصلی این فیلم است، اما بسیاری از منتقدین، این فیلم کلاسیک پرمحتوا و پرتنش را به تهیه کنندهی آن یعنی هاوارد هاکس نسبت میدهند چراکه میتوان اثر انگشت او را در سراسر فیلم یافت. البته در کیفیت فیلم هیچ شکی نیست چراکه «چیزی از دنیای دیگر» بزرگترین فیلم علمی-تخیلی سال ۱۹۵۱ بود و حتی هم اکنون نیز به عنوان یکی از بهترین فیلمهای دههی ۵۰ شناخته میشود. بهعلاوه این فیلم علمی-تخیلی توانست در باکس آفیس نیز موفق شود زیرا مشاهدهی هیولایی که تبر خورده، سوخته و حملهی سگها برای سرگرم نمودن هر فردی در آن زمان کافی بود.
۷۵. زیر پوست (UNDER THE SKIN)
- کارگردان: جاناتان گلیزر
- بازیگران: اسکارلت جوهانسون، کریشتف هادگ
جاناتان گلیزر، یکی از کارگردانان ژانر تخیلی بریتانیا، فیلم خود را به نحو شگفتانگیزی با اقتباس از رمان میشل فابر ساخته و پرداخته کرد و اسکارلت جوهانسون، یکی از زیباترین بازیهای خود را به نمایش گذاشت تا یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی سر و شکل بگیرد. او در این فیلم در نقش زنی ماورایی به ایفای نقش میپردازد که در یک ون سفید به اسکاتلند سفر میکند تا مردان را اغوا کند و آنها را به سمت سرنوشتی وحشتناک سوق دهد. در حقیقت فیلم «زیر پوست» به همان اندازه که فیلمی مهیج و تکان دهنده است، سکانسهای فراموش نشدنیای را خلق میکند و سبب میشود تا بینندگان از دیدگاه جدیدی به ویژگیهای رفتاری انسانها بنگرند. شاید قسمت خارقالعادهتر این فیلم جسورانه و مرموز، ساخت آن باشد: چراکه انگار جوهانسون، انسانهای واقعی را در خیابانهای گلاسکو انتخاب میکرده و آنها را درحالی که یک دوربین مخفی از آنها فیلم میگرفت سوار ون خود مینمود. این چیزی است که شما به آن سورئال میگویید.
۷۶. علاءالدین (ALADDIN)
- کارگردان: ران کلمنتس
- بازیگران: اسکات وینگر، جاناتان فریمن، رابین ویلیامز
یکی از جواهرات بینظیر اوایل دههی ۹۰ و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که در بازهی زمانی بین فیلمهای «دیو و دلبر» و «شیر شاه» تولید شد مبتنی بر هزار و یک شب از فرهنگ عامهی عرب، بود که به فیلمی بینظیر مبدل گردید. این فیلم به روایت داستان یک پسر خیابانی به نام علاءالدین میپردازد که از سه آرزو برای جلب نظر پرنسس یاسمین استفاده میکند. استفاده از آهنگهای متمایز و فناوری جدید و خلق جلوههای بصری جذاب، سبب گردید که این فیلم به یکی از ماندگارترین فیلمهای تاریخ سینما تبدیل شود. در حقیقت «علاءالدین» با به نمایش گذاشتن آمیزهای از جادو، شوخ طبعی و سکانسهای طنز توانست به پردرآمدترین فیلم سال ۱۹۹۲ تبدیل گردد.
۷۷. دیو و دلبر (LA BELLE ET LA BETE)
- کارگردان: ژان کوکتو
- بازیگران: ژان ماره، ژوزت دی، میشل اوکلر
علیرغم ادعاهای فیلم برندهی جایزه اسکار که توسط دیزنی ساخته شده و سریال تلویزیونی محبوب دههی ۱۹۸۰، این فیلم که در دههی ۴۰ ساخته شده، نسخهی اصلی فیلم «دیو و دلبر» است. در این فیلم تخیلی، ژان کوکتو، سورئالیست فرانسوی، با کمال میل تسلیم منطق افسانهها میشود و از ما نیز میخواهد که سادگی کودکانهی فیلمش را بپذیریم. چیزی که امروزه با وجود جلوههای ویژهی دیجیتال ممکن است عجیب به نظر برسد. فیلم ابتدایی کوکتو متشکل از بازیگرانی است که در میان دود فراوان غوطهور هستند و ژان ماره در نقش دیو نیز با لباسی مودار بر سر صحنه حاضر شده است. اما با همهی اینها فیلم کوکتو به معنای واقعی، فیلمی خاص و به یاد ماندنی و مسحور کننده است. این رمان که پس از جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه به صورت فیلم درآمد، به طور نمادین زخمهای روانی مردم فرانسه را در آن دوران به تصویر میکشد.
۷۸. شهر اشباح (SPIRITED AWAY)
- کارگردان: هایائو میازاکی
- بازیگران: رومی هیراگی، ماری ناتسوکی، میو ایرینو
در این انیمه و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی، دختر جوانی ناخواسته وارد سرزمین عجایب میشود و در آنجا با جانوران خارقالعادهای روبرو میگردد و زودتر از آنکه باید بزرگ میشود. اگرچه طرح کلی داستان، مدیون ماجراهای سرزمین عجایب لوئیس کارول است، قطعا این مهارت و چیره دستی هایائو میازاکی است که توانسته چنین فیلمی را خلق کند. از سکانسهای پرواز گرفته تا هیولاهایی در اشکال مختلف، «شهر اشباح» که توانسته برندهی جایزهی اسکار شود و باکس آفیس را نیز از آن خود کند، به نقل داستانهای جذابی میپردازد که تماشایشان خالی از لطف نیست. اگرچه به نظر میرسد که داستان از وجود فراز و نشیبهای زیادی بهره میبرد اما کاراکتر احساسی قهرمان داستان، چیهیرو در تمامی سکانسها کاملا به دل مینشیند. استیصالی که در هنگام نقل مکان دارد؛ غم مشاهدهی تغییر عزیزانش و حتی حالت چشمان این کاراکتر، همه و همه نمایانگر شخصیت احساسیای هستند که او در این انیمه از خود به نمایش میگذارد.
۷۹. بلید رانر (BLADE RUNNER)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: هریسون فورد، شان یانگ، داریل هنا
بین نسخهی اولیه و برش نهایی فیلم «بلید رانر» که در سال ۲۰۰۷، منتشر شد، هفت نسخهی مختلف از «بلید رانر» ریدلی اسکات ساخته شده که همه مورد توجه قرار گرفتند، حتی نسخهی تئاتری با صداپیشگی هریسون فورد نیز طرفداران خاص خود را دارد، اما تنها در سال ۸۲، بود که شاهکار نئو نوآر این کارگردان ساخته شد. این فیلم به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی که برگرفته از رمان فیلیپ کی. دیک است داستان شکارچیای به نام فورد و رپلیکانتها را روایت میکند که یک سوال بزرگ فلسفی را در ذهن مخاطب به وجود میآورد و آن سوال این است که انسان بودن به چه معناست؟ خیابانهای غرق باران لسآنجلس، الگوی بصری تخیلی و فضای مملو از شرورها که در این فیلم به تصویر کشیده شدهاند، سبب گردیدهاند که یکی از خلاقانهترین فیلمهای هالیوود ساخته و پرداخته شود.
۸۰. اکس ماکینا (EX MACHINA)
- کارگردان: الکس گارلند
- بازیگران: دامنل گلیسون، آلیسیا ویکاندر، اسکار آیزاک
«اکس ماکینا» فیلمی بود که الکس گارلند، جایزهی اسکار خود را برای جلوههای بصری به کار گرفته شده در آن به دست آورد هرچند این جایزه باعث شد که انتقادات فراوانی را از جانب دستاندرکاران فیلمهایی همچون «جنگ ستارگان: نیرو برمیخیزد» و «مکس دیوانه: جاده خشم» دریافت کند. اما این فیلم به خاطر به تصویر کشیدن استادانهی یک زن رباتیک (با بازی آلیسیا ویکاندر) که اندرویدی باهوش است و به نحوی طراحی شده که همواره برای خالقش (با بازی اسکار آیزاک) جوان و جذاب باشد، به حق شایستهی این مقام بود.
در این فیلم ناتان با بازی اسکار آیزاک از برنامه نویس خود (دامنل گلیسون) برای انجام تست تورینگ دعوت میکند. به جرات میتوان گفت که تعداد اندکی از فیلمهای کنونی به صراحت به بیان خطرات هوش مصنوعی و نرم افزارهای تعاملی پرداختهاند. بنابراین، تماشای این فیلم میتواند سبب شود که یک پینوکیوی قرن بیست و یکمی را تصور کنید که هر کاری صاحبش بخواهد برایش انجام میدهد.
۸۱. ستاره تاریک (DARK STAR)
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: دن اوبانون
فیلم «ستاره تاریک» که بیشتر به خاطر استفاده از یک توپ به عنوان یک بیگانه به یاد آورده میشود، توسط جان کارپنتر کارگردانی شد که در آن زمان فقط یک دانشجوی سینما بود. البته او سالها بعد توانست فیلم «هالووین» را ساخته و پرداخته کند. این فیلم به روایت داستان ۴ نفر میپردازد که بیشتر وقت خود را صرف آفتاب گرفتن و گوش دادن به موسیقی میکنند و حالا باید به یک ماموریت فضایی بروند. در این فیلم دن اوبانون که در آن زمان در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی مشغول تحصیل بود، به ایفای نقش میپردازد و همکاری او با کارپنتر سبب خلق فیلمی ۶۸ دقیقهای با هزینهی ۶۰۰۰۰ دلار شد که ارزش دیدن را دارد.
۸۲. متروپلیس (METROPOLIS)
- کارگردان: فریتز لانگ
- بازیگران: آلفرد آبل، بریگیته هلم، گریته برگر
الهه سورئالیست، لوئیس بونوئل در رابطه با «متروپلیس» بیان داشت که گویی این فیلم از دو داستان متفاوت بهره میبرد که به موازات هم روایت میشوند و نویسندهی داستانهای علمی-تخیلی اچ.جی ولز ادعا نموده که این داستان در سن ۱۷ سالگی به ذهنش خطور کرده است. اما در کل این فیلم حماسی که در عین حال یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی هم به حساب میآید را میشود «آواتار» زمان خود دانست به دلیل خلاقیتش در به تصویر کشیدن مناظر شهری آینده و مناظری همچون فیلمهای «بلید رانر»، «ماتریکس» و سایر فیلمهای تخیلی و فیلمبرداری دو ساله و صرف بودجه بیلیونی، توانست به فیلمی به یاد ماندنی تبدیل گردد.
«متروپلیس» فیلمی است که به روایت داستانی در مورد طبقهی فرودست و استثمار شده و افرادی که آنها را استثمار نمودهاند میپردازند و به همین دلیل انسان امروزی میتواند به خوبی داستانش را که به تضاد طبقاتی و فراز و نشیبهای آن پرداخته درک کند. بنابراین در کل میتوان گفت داستان پرمحتوا به همراه سکانسهای خیره کننده سبب شدند که «متروپلیس» به فیلمی ماندگار در عرصهی سینما تبدیل شود.
۸۳. جنگاوران اخترناو (STARSHIP TROOPERS)
- کارگردان: پل ورهوفن
- بازیگران: کاسپر ون دین، دنیس ریچاردز، پاتریک مولدن
یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی به کارگردانی پل ورهوفن و بر اساس رمان رابرت ای. هاینلاین ساخته شده؛ فیلمی در رابطه با جنگی بین کهکشانی است که منتقدان بسیاری، داستانش را تحسین نمودند. در این فیلم کاراکتر نقش اول با بازی کاسپر ون دین و رفقایش باید با فرازمینیهایی که به شکل سوسکهای غول پیکر هستند مبارزه کنند. ورهوفن که در هلند تحت اشغال نازیها بزرگ شده، با ساخت «جنگاوران اخترناو» به خوبی نشان میدهد که چگونه جنگ همهی انسانها را به سمت نابودی سوق میدهد. آگهی استخدام ارتش، توسط مبلغ نازی، لنی ریفنشتال، مافوق ون دین که لباسهایی شبیه گشتاپو به تن کرده سبب میشود که مخاطب با حال و هوای روزهای جنگ جهانی بیشتر آشنا شود. در حقیقت این کارگردان، انتقادات سیاسی خود را با صحنههای سرگرم کننده تلفیق نموده تا مخاطبان بتوانند با پاپ کورنی در دستشان به تماشای فیلم بپردازند و از آن لذت ببرند و واقعا چه چیزی میتواند بهتر از این باشد؟
۸۴. روزی که دنیا از حرکت ایستاد (THE DAY THE EARTH STOOD STILL)
- کارگردان: اسکات دریکسون
- بازیگران: کیانو ریوز، جنیفر کانلی، جیدن اسمیت
اگر میخواهید ابرقدرتهای جهان، هشدارهای شما را در مورد آخرالزمان جدی بگیرند، وجود یک ربات فناناپذیر میتواند موثر باشد. به نظر میرسد که همین موضوع، داستان فیلم علمی-تخیلی رابرت وایز و کاراکتر بینظیری که مایکل رنی به ایفای نقشش میپرداخت را تشکیل داده بود. بهعلاوه همین ویژگیها در نسخهی بازسازی شدهی اسکات دریکسون که در سال ۲۰۰۸ اکران گردید و کیانو ریوز در آن به ایفای نقشش پرداخت نیز کاملا مشهود بودند.
درست مانند نسخهی اصلی، در این فیلم نیز قرار است یکی از اجرام آسمانی با زمین برخورد کند. علاوهبراین آهنگ مهیج برنارد هرمان نیز به مشوق خوبی برای دنی الفمن شد و سبب گردید که در این فیلم، آهنگهای بینظیرش، جان تازهای به داستان ببخشند.
۸۵. دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه (PIRATES OF THE CARIBBEAN: THE CURSE OF THE BLACK PEARL)
- کارگردان: گور وربینسکی
- بازیگران: جانی دپ، جفری راش، اورلاندو بلوم
جذابترین عنصر علمی-تخیلی موجود در این فیلم، داستان جفری راش و خدمهاش است که تا پای جان برای یافتن گنج تلاش میکنند. در سکانسهای این فرنچایز میتوان بیل نیگی را در نقش یک مخلوقی شبیه به ماهی مرکب مشاهده نمود و جانی دپ یا همان جک اسپارو را دید که توسط کراکن بلعیده میشود. در حالی که روایت داستانی که در آن خدمهی کشتی دزدان دریایی در زیر نور ماه به اسکلت تبدیل میشوند خالی از لطف نیست قطعا این جلوههای ویژهی فیلم بودند که سبب شدند فیلم «دزدان دریایی کارائیب: نفرین مروارید سیاه» بتواند نامزد دریافت جایزهی اسکار شود. در حقیقت پیوند داستانی در مورد دزدان دریایی به داستان ارواح، کلید اصلی موفقیت فیلم بود و جنبهی فرا طبیعی داستان نیز باعث شد تا دستاندرکاران فیلم بتوانند به راحتی به کاراکترها و موضوعات، پر و بال بیشتری بدهند.
۸۶. جنگ ستارگان: بازگشت جدای (STAR WARS: EPISODE VI – RETURN OF THE JEDI)
- کارگردان: ریچارد مارکوند
- بازیگران: مارک همیل، هریسون فورد، کری فیشر
اگرچه ممکن است «جنگ ستارگان: بازگشت جدای» پایان خوش فرنچایز «نیرو برمیخیزد» را برای همیشه خراب کرده باشد، اما هنوز هم سکانسهای جالب زیادی در این فیلم که به عنوان لکهی ننگ این سه گانه اصلی شناخته میشود وجود دارد. چیزهایی مانند نبرد فضایی، رویارویی پدر و پسر، خندههای شیطانی سالسیوس کرامب؛ در نتیجه باید این اثر را هم در فهرست بهترین فیلمهای علمی-تخیلی قرار داد.
بنابراین میتوان گفت که اپیزود ششم با حضور لوک میتواند به عنوان باحالترین دنبالهی جدای شناخته شود و اگرچه شکست دادن استرم تروپرها توسط ایووکها هنوز هم کار سختی بود، حداقل این کار در این دنباله به سبک خاصی انجام شد.
۸۷. لوپر (LOOPER)
- کارگردان: ریان جانسون
- بازیگران: بروس ویلیس، امیلی بلانت، شو چینگ
پس از فیلم نئو نوآر دبیرستانی «آجر» و داستانهای سرگرم کننده اما نه چندان محبوب «برادران بلوم»، ریان جانسون توانست با ساخت فیلم «لوپر» که فیلمی مهیج در رابطه با مفهوم سفر در زمان است همه را شگفتزده کند و یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی را در تاریخ سینما جاودانه سازد. این فیلم که به ارائهی مضامین تخیلی و مخاطب پسندی نظیر سفر در زمان و قتل و جنایات میپردازد در سال ۲۰۴۴، جریان دارد. در آن سالها جو با بازی جوزف گوردون-لویت، به عنوان یک لوپر مشغول به کار است. لوپر قاتلی است که مهرههای سوختهای را که از آینده به زمان حال فرستاده میشوند میکشد و در ازایش دستمزد میگیرد.
اما زمانی که نوبت به بستن حلقه و کشتن خود پیرترش میرسد، جوی پیر (با بازی بروس ویلیس) ایدههای بهتری در ذهنش دارد. در حقیقت جانسون میخواهد با استفاده از فیلمش، خطراتی را که قهرمان داستانش در این دنیای تخیلی با آن مواجه میشود به تصویر بکشد. در سالی که پرفروشترین فرنچایزها یعنی «انتقامجویان»، «اسکای فال» و، «شوالیه تاریکی برمیخیزد» عرضه شده بودند، «لوپر» توانست برای خود طرفداران پر و پا قرصی دست و پا کند. در حقیقت علیرغم ارجاع به فیلمهایی مانند «ترمیناتور» و «۱۲ میمون»، این فیلم توانست به عنوان یک فیلم مستقل در باکس آفیس خوش بدرخشد.
۸۸. اوگتسو مونوگاتاری (UGETSU MONOGATARI)
- کارگردان: کنجی میزوگوچی
- بازیگران: ماسایوکی موری، ماچیکو کیو، کیونو تاناکا
در فیلمهای هالیوود، ارواح همواره شیاطینی انتقامجو یا اشراری پلید هستند. اما در شاهکار کنجی میزوگوچی که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است، ارواح، چهرههایی مبهم هستند که در جوانی کشته شدهاند و نمیخواهند زمین را ترک کنند. در این فیلم دو داستان نویسندهای به نام اویدا آکیناری به یک داستان کامل تبدیل شده که به روایت زندگی برادرانی میپردازد که در ژاپن جنگزده و فئودال با بدبختی زندگی میکنند. اما وقتی یکی از آنها توسط روح یک زن از راه به در میشود، داستان از مسیر خود خارج شده و هرج و مرج آغاز میگردد. در حقیقت میزوگوچی در این فیلم به زیبایی واقعیت و تخیل و ماورالطبیعه را در هم آمیخته به نحوی که به سختی میتوان آنها را از هم تشخیص داد. بهعلاوه موسیقی تاثیرگذار همراه با گریمهای به یادماندنی سبب تولید فیلمی شده که نه تنها غم انگیز است بلکه تماشاگر را مبهوت میکند.
۸۹. ورطه (THE ABYSS)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: اد هریس، مری الیزابت ماسترانتونیو، مایکل بین
اگرچه جیمز کامرون بعدها به یکی از مشهورترین کارگردانانی بدل گردید که تاکنون هالیوود به خود شناخته و توانست فیلم معروف «تایتانیک» را تولید کند، اولین فیلم آبی او بسیار خسته کننده بود، زیرا این فیلم در مخازن آب بزرگ فیلمبرداری شد و تعداد بازیگران نیز از آنچه تصور شده بود بیشتر گردید و لذا برنامه و بودجهی فیلم بر طبق انتظار پیش نرفت. اما درست همانند «تایتانیک»، نتایج به دست آمده ارزش این همه تلاش را داشت. داستان فیلم در رابطه با حفاریهای نفتی اعماق دریا و جست و جوی یک فروند زیردریایی سرنگون شدهی آمریکایی است که باعث میشود تیم تحقیق با موجودات عجیب و غریب اعماق دریا برخورد کنند.
فیلم کامرون صرفا یک تریلر ترسناک و دلهرهآور دربارهی بشریت نیست، بلکه میتوان چنین گفت که این فیلم سبب تحول عظیمی در دنیای جلوههای ویژهی کامپیوتری شده است. بیگانگان موجود در این فیلم به یک معیار جدید برای بیگانگانی تبدیل شدند که در سایر فیلمها نشان داده میشوند و در عین حال، پایان نمایشی و کارگردانی فیلم نیز منحصربهفرد بود. اگرچه ممکن است که کامرون، اد هریس و مری الیزابت مسترانتونیو را برای ایفای نقششان به شدت تحت فشار قرار داده باشد، اما توانست کاری کند که آنها در نقشهایشان خوش بدرخشند و «ورطه» از یک ماجراجویی ساده به کنکاشی ماهرانه در شخصیت آنها تبدیل شود.
۹۰. مولن روژ (MOULIN ROUGE)
- کارگردان: باز لورمن
- بازیگران: جیم برودبنت، نیکول کیدمن، ریچارد راکسبرگ
«مولن روژ» فیلم شیرین و دوست داشتنی باز لورمن، قطعا یک فیلم موزیکال است، اما مواظب باشید زیرا مخاطبانی که صرفا بر آواز و رقصهای فیلم تمرکز کنند، ممکن است از شور و هیجان خیالی فیلم غافل شوند و فراموش کنند که با یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی روبهرو شدهاند. شور و هیجانی که با بازی ایوان مکگرگور و نیکول کیدمن به مخاطب دست میدهد غیرقابل وصف است. بهعلاوه کایلی مینوگ نیز در یک سکانس کوتاه در نقش یک پری سبز بر روی صحنه ظاهر میشود. جدای از این مورد، فیلمنامهی اصلی، از همان ابتدا به بازگویی داستان اسطوره اورفئوس و اوریدیک پرداخته و یک نمایش اعتیادآور را ارائه نموده که در آن کیدمن و مکگرگور با سارا برنهارت و اسکار وایلد مطابقت دارند.
۹۱. شر خر (REPO MAN 1954)
- کارگردان: الکس کاکس
- بازیگران: هری دین استنتون، امیلیو استوز
اولین کارگردانی شگفتانگیز الکس کاکس، به روایت داستان باد (با بازی هری دین استنتون) میپردازد که لا پانک اتو (امیلیو استوز) را فریب میدهد تا به عنوان شرخر با او همکاری کند. شاید با خودتان فکر کنید که این شغل، شغلی نیست که بتواند کسی را وارد دنیایی عجیب و غریب و خطرناکی کند که اما این فیلم مملو از سکانسهای پلیسی، دانشمندان هستهای و نظریه پردازان توطئه است.
در حقیقت «شر خر» فیلمی است که پل توماس اندرسون از آن به عنوان فیلمی تاثیرگذار یاد کرده زیرا این فیلم به وضوح رذایل ذاتی انسانها را به تصویر کشیده است. «شر خر» که توسط رابی مولر بزرگ فیلمبرداری شده، با برخورداری از نگرشی طنزآلود و طعنه آمیز، به دنیای لس آنجلس و آمریکای دوران ریگان مینگرد، بنابراین قطعا با دیدن این فیلم شکی برایتان باقی نخواهد ماند که همانطور که راجر ایبرت بیان نمود، استنتون یکی از گنجینههای دنیای هالیوود بود.
۹۲. ماتریکس (THE MATRIX)
- کارگردان: واچوفسکیها
- بازیگران: کیانو ریوز، هوگو ویوینگ، لارنس فیشبرن
در دههی ۹۰، تنها یک فیلم خاص و منحصربهفرد، یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی میتوانست توجه مخاطبان را از «جنگ ستارگان» دور کند و این همان کاری بود که فیلم اکشن و مهیج نئو نوآر واچوفسکیها، تحت عنوان «ماتریکس»، در تابستان ۱۹۹۹، توانست به خوبی آن را انجام دهد. «ماتریکس» حول محور این سوال ساخته شد که اگر همهی ما در یک کامپیوتر غول پیکر زندگی کنیم چه میشود؟
این فیلم توانست با سکانسهای مختلفی که از انیمهها الهام گرفته شده بودند و صحنههای اکشنی که فیزیک را به چالش میکشیدند، ژانر علمی-تخیلی را دوباره تعریف کند. به جرات میتوان گفت که رمان ویلیام گیبسون که در سال ۱۹۸۴ تحت عنوان نورومنسر به رشتهی تحریر درآمده بود تاثیر واضحی بر مضمون فیلم داشت، در حالی که بازی جان وو و کنگ فووی هنگکنگی نیز توانستند الهامبخش این اکشن نفسگیر باشند.
بهترین اپیزود فیلم، زمان گلوله بود که گویا در آن از ترفندهای بصری منحصربهفردی استفاده شده بود و لذا تا سالها هیچکس نتوانست چیزی بهتر از این سکانس را خلق کند. البته دنبالههای بعدی این فرنچایز ممکن است شهرت فیلم اصلی را خدشهدار کرده باشند، اما به جرات میتوان گفت که هر فیلم علمی-تخیلیای نمیتواند تا به این حد جالب و سرگرم کننده باشد.
۹۳. جادوگر شهر اوز (THE WIZARD OF OZ)
- کارگردان: ویکتور فلمینگ
- بازیگران: جودی گارلند، فرانک مورگان، برت لار
اقتباس حرفهای شیرین و رنگارنگ از کتاب ال. فرانک باوم، داستان دختر دانش آموزی از کانزاس را روایت میکند که به واسطهی یک گردباد به شهر افسانهای اوز میرسد. متاسفانه این فیلم در اولین اکرانش در باکس آفیس شکست خورد اما در پخش مجدد تلویزیونی توانست به محبوبیت خوبی دست یابد. واقعا نمیتوان دریافت که چرا این فیلم نتوانست به موفقیت آنی دست یابد، زیرا صحنهها باشکوه و لباسها مجلل بودند، آهنگها نیز گوش نواز و جلوههای بصری نیز خلاقانه به نظر میرسیدند، به علاوه، نقش اصلی، جودی گارلند به نحو شگفت انگیز و هوشمندانهای به نقش آفرینی پرداخت و تمامی این موارد سبب خلق شاهکاری بینظیر و جادویی شد.
در حقیقت ویژگیهای منحصربهفردی مانند جادوگر سوخته و مرد حلبی توانستند باعث شوند که شاهد فیلمی سرگرم کننده باشیم. میتوان به جرات بیان نمود که «جادوگر شهر اوز»، داستانی است که فارغ از هر زمان و مکانی به عنوان یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی، همواره طرفداران خاص خودش را دارد و تاثیر آن بر مخاطبان با گذشت زمان کمتر نشده است. در واقع این فیلم توانست بسیاری از مخاطبان از سرتاسر جهان را مجذوب خود کند.
۹۴. عروس شاهزاده (THE PRINCESS BRIDE)
- کارگردان: راب رینر
- بازیگران: کری الویس، رابین رایت، کریس ساراندون
راب رینر کسی است که توانسته آثار کلاسیک منحصربهفردی مانند «این اسپینال تپ است»، «کنار من بمان» و «وقتی هری سالی را دید» را ساخته و پرداخته کند. «عروس شاهزاده» را میتوان یک فیلم فانتزی، عاشقانه و کمدی دانست که باید جایی را در فهرست بهترین فیلمهای علمی-تخیلی به خود اختصاص دهد. مزرعهداری به نام وستلی (با بازی کری الویس) تصمیم میگیرد تا عشق واقعی شاهزاده باترکاپ (با بازی رابین رایت) را از چنگال شاهزاده هامپردینک شرور (با بازی کریس ساراندون) نجات دهد.
این فیلم که یکی از محبوبترین فیلمهای رینر است، یک افسانهی پرماجرا و دور و دراز را روایت میکند که تفسیر پست مدرنی از داستانهای بازگفته شده در این ژانر را ارائه مینماید.
۹۵. روز استقلال (INDEPENDENCE DAY)
- کارگردان: رولند امریش
- بازیگران: ویل اسمیت، بیل پولمن، جاد هیرش
این فیلم از وجود امتیازات بزرگی بهره میبرد که سبب شدهاند همچون جواهری در کارنامهی کارگردانش بدرخشد. در حقیقت حماسهی تهاجم بیگانگان رولند امریش و دین دولین، از هیچکدام از ویژگیهایی که سبب جذب مخاطبان میشود غافل نشده و لذا توانسته به واسطهی داستان یک فاجعهی پساآخرالزمانی، بسیاری از چشمها را به خود خیره کند.
بازیگران نیز در نقشهای خود فوقالعاده عمل کردند و سکانسها آنقدر جذاب و سرگرم کننده بودند که فیلم توانست به فروش چشمگیری دست یابد. در حقیقت امریش به واسطهی بهرهگیری از بازیگرانی همچون ویل اسمیت توانست جذابیت داستان خود را به حداکثر برساند و فیلمی را خلق کند که پایهگذار دنبالههای بعدی شد.
۹۶. ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه (THE LORD OF THE RINGS: THE RETURN OF THE KING)
- کارگردان: رولند امریش
- بازیگران: ویل اسمیت، بیل پولمن، جاد هیرش
اولین فیلم فانتزیای که برنده جایزهی بهترین فیلم شد، فیلم «بازگشت پادشاه» بود که در مراسم اسکار ۲۰۰۴ توانست شبی پیروزمندانه را پشت سر بگذارد و در هر ۱۱ نامزدی، به موفقیت برسد و رکورد باورنکردنیای را از خود به جای بگذارد.
حتی اگر نخواهیم موفقیت این فیلم را در مراسم اسکار در نظر بگیریم باز هم نمیتوانیم از ابهت و گستردگی این فیلم چشمپوشی کنیم چراکه خلق میدانهای میناس تیریث و نبرد پلنور آنقدر تماشایی بودند که از یاد بردنشان کار سادهای نیست. در حقیقت دنبالهی «بازگشت پادشاه»، نقطهی ختمی برای سهگانهی «ارباب حلقهها» محسوب میشود چراکه توانست به زیبایی داستان فیلم را به پایان برساند و به یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی تبدیل شود.
۹۷. ۲۰۰۱: ادیسه فضایی (۲۰۰۱: A Space Odyssey)
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: گری لاکوود، ویلیام سیلوستر، داگلاس رین
این فیلم علمی-تخیلی نشان دهندهی همکاری بینظیر بین استنلی کوبریک و آرتور سی. کلارک است. فیلمی حماسی که به ندرت شاهد تولید چیزی مانند آن در این ژانر بودهایم؛ بیشک یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی. کوبریک با استفاده از جلوههای ویژهی خاص و بازآفرینی سفرهای فضایی و گرانش، توانستند به چیزی فراتر از استانداردهای موجود در آن زمان برسد و فیلمی بینظیر را خلق کند.
در حقیقت کوبریک به واسطهی استفاده از جسورانهترین برشهای تاریخ سینما، تکامل انسان از میمونها و تبدیل شدن او به فضانورد را توصیف میکند. این فیلم از وجود سکانسهایی بهره میبرد که مضامین مختلفی را در خود جای دادهاند. مضامینی در رابطه با انسانهای اولیه و یا فضانوردان و لذا به جرات میتوان گفت که «ادیسه فضایی» نبوغ بیحد و حصر کوبریک را به مخاطب نشان میدهند. مسلما ساخت فیلمی دربارهی نحوه تکامل انسان بر روی این کرهی خاکی به تاثیرگذارترین فیلمی تبدیل خواهد شد که تاکنون دیدهاید.
۹۸. پیشتازان فضا ۲: خشم خان (Star Trek II: The Wrath of Khan)
- کارگردان: نیکولاس مایر
- بازیگران:
گردش در اطراف کهکشان ممکن است برای همه سرگرم کننده باشد، بنابراین نیکلاس مایر پس از فیلم پر ابهت و مملو از جلوههای ویژهی «پیشتازان فضا: فیلم» در سال ۱۹۷۹ دوباره به خدمه انترپرایس فرصت داد تا خودشان را اثبات کنند. اما این بار مایر به جای دنبال نمودن راه داستان قبلی، اکشن ماجراجویی جدید و بینظیری را ارائه کرد.
در حقیقت با اینکه نه مایر، نه نویسنده، جک بی. ساواردز و نه تهیهکننده هارو بنت در مورد عصری که خدمه در آن میزیستند صحبت نکردند کاملا معلوم بود که میخواهند انتقامجوی شرور سال ۱۹۶۷ یعنی خان با بازی ریکاردو مونتالبان را دوباره احیا کنند و توانستند این کار را به خوبی انجام دهند.
۹۹. راهزنان زمان (TIME BANDITS)
- کارگردان: تری گیلیام
- بازیگران: جان کلینز، ایان هولم، پیتر وان
فیلم فانتزی تری گیلیام که یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی است، به روایت ماجراجوییهای پسری میپردازد که با دزدان در زمان سفر میکند. این فیلم توانست ثابت کند که حتی لایو اکشن هم نمیتواند تخیل این کارگردان را محدود نماید. استفاده از پسزمینههای جسورانه و طرحهای بینظیر سبب شد که همگان دریابند که سینمای بریتانیا میتواند حتی با وجود قهرمانان ناشناخته باز هم به اهداف بزرگی دست یابد.
گیلیام که هرگز یک داستانسرای معمولی نبوده، با تلفیق سورئالیسم و به لطف کتاب مایکل پالین، نویسنده و همکارش، توانست اثر بینظیری را خلق نماید که در آن بازیگران خردهپا، فرصتی پیدا کردهاند که دست به کارهای بزرگی بزنند.
۱۰۰. تلقین (INCEPTION)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: لئوناردو دی کاپریو، کن واتانابه، کیلین مورفی
«تلقیت» یکی از آن فیلمهایی است که به سرعت توانست به یکی از بهترین فیلمهای علمی-تخیلی و معیاری برای سنجیدن دیگر فیلمهای این ژانر تبدیل شود. کریستوفر نولان کارگردانی است که به واسطهی ساخت فیلمهای مهیج علمی-تخیلی شناخته شده و این فیلم هیجان انگیز، یکی از پیچیدهترین ساختههای اوست. در این فیلم دام کاب با بازی لئوناردو دی کاپریو که یک مامور کار کشته است استخدام میشود تا فکری را که میتواند سبب تحول کامل جهان شود در درون ذهن فردی به نام مارک فیشر جای دهد.
این فیلم اکشن هیجانانگیز از وجود داستانی بهره میبرد که کمتر، در داستانهای علمی-تخیلی شاهدش هستیم و شاید همین نگاه خلاقانهی نولان به این ژانر است که سبب شده بتواند طرفداران زیادی را به دست آورد. البته برخی از سکانسها نیز با اقتباس از فیلم «در خدمت سرویس مخفی ملکه» ساخته شدهاند که یکی از فیلمهای مورد علاقهی نولان است اما در کل میتواند «تلقین» را فیلمی مفهومی و سرگرم کننده دانست.
منبع: شمارهی آوریل مجله توتال فیلم
کاشکه همه رو یکجا میفروختین
خسته نباشی دوست عزیز ولی چقدر خوب میشد کاور فیلم ها و سال تولیدشون رو هم جا میدادین تو مطلبتون
ولی جای اینتراستلار باید تو ده تای اول میبود.🥺
خدایی این همه نوشتی کی حوصله داره بخونه
چه مقاله ی طولانی بود
دستتون درد نکنه
بدون شک ارباب حلقه ها فوق العاده هست
گرافیک ۲۰ سال پیش جوری قویه ک انگار مال همین روزاس
تیم بازیگری عالی موسیقی متن عالی کارگردان عالی
رکورد دار اسکار ۱۱ تا اسکار فقط برای بازگشت پادشاه و چند تا هم دو برج و یاران حلقه
چه فیلم باز هستید و نیستید بنظرم واقعا واجبه این سریال رو ببینید