یک سال و چند ماه از آغاز نسل جدید بازیهای ویدیویی و ورود کنسولهای نسل جدید به بازار میگذرد و بالاخره میتوانیم بگوییم که در حال حاضر زمان مناسبی برای ورود به این نسل تازه است. بازیهای بزرگ و مهم که مشخصا برای PS5 یا کنسولهای ایکسباکس سری ساخته شده یا بهینه شدهاند، یکی پس از دیگری در سبکهای مختلف عرضه شدهاند؛ مخصوصا بازیهایی که به خوبی جهش نسلی را نشان میدهند. در این میان، به جرات میتوانیم بگوییم که بازیهای پلیاستیشن ۵ یک سر و گردن از رقبا بالاتر قرار گرفتهاند.
زمستان سال گذشته بود که در قالب مقالهای، گفتیم که خبری از بازی نسل جدید نیست و فعلا نیازی به کنسول جدید ندارید. نهتنها در طول یک سال گذشته بازیهای خوب و بزرگی برای این کنسولها عرضه شدهاند، بلکه بازیها در حدی هستند که تجربهای کاملا جدید به شما ارایه بدهند؛ تجربههایی که روی سختافزار قدیمی ممکن نبوده و به لطف این کنسولهای جدید محقق شدهاند.
در این میان، پلیاستیشن ۵ نهتنها سختافزاری بسیار قدرتمند را در خود جای داده، بلکه با قابلیتهای خلاقانهی دستهی خود توانسته است تا جدا از رقبا قرار بگیرد و تجربهای بسیار متفاوت و عالی از بازیهایی که حتی روی دیگر پلتفرمها عرضه شدهاند، ارایه دهد. طراحی متفاوت و خاص سیستم ورود و خروج داده در کنسول نسل جدید سونی شاید بزرگترین جهش نسل جدید را فراهم کرده باشد. بسیاری از بازیها روی کنسول نسل جدید سونی اساسا هیچ صفحهی لودینگی ندارند. برخی بازیها یک ثانیه پس از فشردن کلید ورود به بازی، تمام و کمال وارد بازی شدهاند. صفحه سیاه میشود و بعضا کمتر از یک ثانیه بعد، بازی کاملا لود شده مقابلتان است. پدیدهای که مثل آن، حتی در همان بازیها، روی قویترین کامپیوترها و پرسرعتترین و گرانقیمتترین حافظههای بازار قابل تکرار نیست.
پلیاستیشن ۵ بهخوبی تجربهی جهش نسلی را فراهم کرده است و حالا هم که یک سال از ورود این کنسول به بازار میگذرد و قیمتها کمی متعادلتر شدهاند (البته که هنوز هم گران هستند، اما آن مشکل از جای دیگری نشات میگیرد)، زمان مناسبی است تا به بازیهای این کنسول بپردازیم.
تصمیم گرفتهایم تا در قالب این مقاله، تعدادی از بازیهای پلیاستیشن ۵ که بهخوبی از سختافزار و قابلیتهای این کنسول استفاده میکنند را معرفی کنیم. ملاک ما در انتخاب این بازیها، ارایهی گیمپلی بسیار خوب ضمن استفادهی درست و صحیح از سختافزار پلیاستیشن ۵ بوده است؛ طوری که اگر تازه کنسول خریدهاید و میخواهید همراهش یکی دو بازی خوب تهیه کنید، شاید بد نباشد تا نگاهی به این لیست بیاندازید و از بین آنها، چند بازی مورد پسند خود پیدا کنید.
شاید بد نباشد اضافه کنیم که این مقاله زمانی نوشته میشود که هنوز «گرن توریسمو ۷» و «الدن رینگ» عرضه نشدهاند. اگر پس از عرضهی این دو بازی مقاله را میخوانید، خودتان این دو بازی را هم به لیست اضافه کنید و به عنوان تجربههای عالی روی پلیاستیشن ۵ در نظر بگیرید؛ مخصوصا گرن توریسمو ۷ را که قابلیتهای متعدد و متفاوتی مشخصا برای پلیاستیشن ۵ دارد.
۲۰. Genshin Impact
تهیهکننده: miHoYo
سازنده: miHoYo
سبک: نقشآفرینی اکشن
«گنشین ایمپکت» یک نقشآفرینی انیمهای کاملا رایگان است؛ طوری که حتی اگر از سبک و سیاق کلی بازی خوشتان نمیآید، امتحان کردنش چندان ضرری ندارد و میتوانید آن را دانلود و حداقل برای چند ساعت امتحان کنید. بازی یک نقشآفرینی اکشن محیط باز است که به شما اجازه میدهد تا در نقشهی بزرگش به گشت و گذار بپردازید و کوئستهای اصلی و فرعی مختلفی را به پایان برسانید. بازی سیستم مبارزاتی کاملا اکشن دارد که بر پایهی اجرای چند ضربها و جاخالی دادن طراحی شدهاند. نکتهی جالب دربارهی این سیستم مبارزه، طراحی آن مبتنی بر استفاده از شخصیتهای مختلف است؛ طوری که همیشه یک تیم چهار نفره در اختیار دارید و باید حین مبارزات، از چهار شخصیت خود به بهترین شکل ممکن استفاده کنید.
سیستم مبارزات گنشین ایمپکت بر پایهی تعویض فوری شخصیتها طراحی شده و حسابی جذاب است.
بازی داستانی بلند و بالا، البته نه چندان خوب دارد و به مرور زمان هم فصلها و نقشههای جدید به آن اضافه میشوند. در حال حاضر نقشهی بازی آنقدر بزرگ و متنوع شده است که به راحتی میتواند چند صد ساعت فقط با کوئستهای مختلف داخل نقشهاش و سیاهچالهها و چالشهای متفاوتی که دارد، سرگرمتان کند. آن هم بدون اینکه چیزی پرداخت کرده باشید. درآمد گنشین ایمپکت با فروش بستههایی است که از داخل آنها، شخصیت و سلاح بیرون میآید. با این حال، هیچ اجباری به داشتن شخصیتهای خاص نیست و میتوانید با شخصیتهایی که رایگان بازی بهتان میدهد، که اتفاقا زیاد و خوب هم میدهد و ممکن است خوش شانس باشید و حتی بهترین شخصیتها گیرتان بیاید، در بازی پیشرفت کنید.
چرا روی پلیاسیتشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ گنشین ایمپکت از نظر گرافیک و عملکرد، بسیار بالاتر از نسخهی پلیاستیشن ۴ قرار میگیرد. فقط هم بحث رزولوشن و نرخ فریم نیست. بازی روی پلیاستیشن ۵ با وضوح تصویر کامل ۴K و سرعت ۶۰ فریم در ثانیه اجرا میشود، اما در عین حال هم قابلیتهای گرافیکی بسیار بیشتری دارد. بافتهای بسیار با کیفیتتر هستند، نورپردازی بهتر شده است، جزییات بسیار بیشتری در محیط میبینید و نقشه هم تا دوردستها پیداست. بازی همچنین کم و بیش از دستهی دوالسنس استفاده کرده است، اما جای استفادهی بیشتر هم وجود دارد.
۱۹. Control Ultimate Edition
تهیهکننده: ۵۰۵ Games
سازنده: Remedy Entertainment
سبک: ماجراجویی اکشن
«کنترل» (Control) یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر است که متاسفانه آنطور که باید دیده نشد. به عنوان ساختهی جدید سازندگان سری بازیهای مکس پین و الن ویک، میتوانید مثل همین بازیها انتظار یک تجربهی متفاوت و خاص را در قصهگویی و شخصیتپردازی داشته باشید. در عین حال هم مثل همان بازیها، اکشن عالی است؛ طوری که میتوانیم به راحتی بگوییم کنترل بهترین اکشن را بین ساختههای استودیوی «رمدی» دارد. در بازی کنترل، به لطف قدرتهای ماورایی که دارید، به انواع مختلفی با دشمنان مبارزه میکنید. میتوانید در آسمان شناور بمانید و به سمت دشمنان شیرجه بروید، آیتمهای محیطی یا حتی خود دشمنان را بلند و پرتاب کنید و از سلاحهای مختلف و متعددی برای حمله بهره بگیرید.
نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی کنترل از نظر گرافیکی قابلیتهای بسیار پیشرفتهای دارد و کیفیتی عالی ارایه میدهد.
طراحی مراحل کنترل بسیار متفاوت از ساختههای قبلی رمدی انجام شده است و به جای یک بازی خطی، با ساختمانی بزرگ طرف هستیم که به شکل آزادانه در آن حرکت میکنیم. در واقع بازی به این شکل طراحی شده است که خودتان باید کلیدها یا قابلیتهای مورد نیاز برای پیشرفت در مراحل را پیدا کنید و به نقطهی مورد نظر برای پیشرفت برگردید. این نوع طراحی مراحل (که معمولا از آن به عنوان مترویدوانیا یاد میشود) در بازی کنترل بسیار خوب صورت گرفته و گشت و گذار در مراحل را لذتبخش کرده است. بازی بهخوبی به کنجاوی شما و کشف راهها و قابلیتها و سلاحهای مخفی، پاداش میدهد. به این گیمپلی خوب، یک روند داستانی عجیب و غریب و یکی از بهترین دیدگاههای هنری را هم اضافه کنید.
بیشتر بخوانید: بهترین بازیهای اکشن ماجراجویی پلیاستیشن ۴ و پلیاستیشن ۵
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی اصلی کنترل روی پلیاستیشن ۴ چندان عملکرد خوبی نداشت و حتی روان اجرا نمیشد؛ چه برسد به اینکه بخواهیم با قابلیتهای گرافیکی جدید مثل ری تریسینگ آن را تجربه کنیم. در مقابل، نسخهی کامپیوتر بازی گرافیکی عجیب و غریب داشت. کنترل از اولین بازیهایی بود که یک نسخهی پلیاستیشن ۵ جداگانه دریافت کرد؛ نسخهای که قابلیتهای گرافیکی مثل فیزیک پیشرفتهتر، نورپردازی و بازتاب نور با استفاده از ری تریسینگ و صدای سهبعدی و اینها را تماما در خود دارد. بازی همچنین اجازه میدهد تا از بین دو حالت گرافیک بالاتر و نرخ فریم بیشتر، یکی را انتخاب کنید. پیشنهاد میکنیم حتما در حالت گرافیک بالاتر کنترل را بازی کنید.
۱۸. Life is Strange: True Colors
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Deck Nine Games
سبک: ماجراجویی
شرکت اسکوئر انیکس سری بازیهای Life is Strange را کاملا به استودیو و سازندهی جدیدی سپرده است؛ تیمی جدید که دیدگاه متفاوتشان منجر به ساخت یک بازی متفاوت در این مجموعه شده است. شمارهی جدید این سری به نام Life is Strange: True Colors بیش از هر چیز با سبک گرافیکی تازهاش خودنمایی میکند. برخلاف قسمتهای گذشتهی سری Life is Strange این بار با کیفیتهای ساخت بسیار بالاتری طرف هستیم و چه از نظر کیفیت محیط و چه از نظر جزییات طراحی شخصیتها، بازی چند سر و گردن بالاتر از شمارههای قبلی قرار میگیرد. انیمیشنهای بینقص بازی هم به شخصیتهای با کیفیت بازی جان دادهاند.
آنچه از یک Life is Strange انتظار داریم شخصیتپردازی عالی است و True Colors چیزی کم از دیگر قسمتها ندارد.
شاید طراحیهای بصری عالی در نگاه اول خودنمایی کنند، اما آنچه در یک بازی Life is Strange بیش از هر چیز درگیرکننده است، شخصیتپردازی و قصهای است که شخصیتها تعریف میکنند و Life is Strange: True Colors از این نظر چیزی کم از شمارههای قبلی سری ندارد و بعضا حتی بهتر از آنها عمل میکند. بازی به خوبی اجازه میدهد تا تصمیمهایی تاثیرگذار در طول داستان بگیرید و شخصیت اصلی را آن طور که میخواهید شکل دهید. بازی مکانیکی بسیار جالب در خواندن ذهن افراد دارد که هم در گیمپلی و هم در انتقال پیغام کلی بازی، نقش مهمی ایفا میکند.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: گرافیک بازی روی پلیاستیشن ۵ در مقایسه با کنسولهای نسل قبل بسیار بالاتر است؛ طوری که با کیفیت بسیار بالاتری در نورپردازی و کیفیت عمق میدان روبرو میشویم؛ دو قابلیتی که تصویر را به کلی تغییر میدهند. به غیر از اینها، نسخهی پلیاستیشن ۵ همچنین با وضوح تصویر بسیار بالایی اجرا میشود و در نتیجهی این موضوع و به لطف سبک خاص گرافیکی بازی، برخی از صحنهها کاملا شبیه انیمیشنهای از پیش رندر شده هستند. ظرفیت خوبی در استفاده از دستهی دوالسنس و قابلیتهای آن در بازی وجود داشت، اما به غیر از یکی دو بار، هیچ جای بازی به خوبی از دسته استفاده نمیکند.
۱۷. Yakuza: Like a Dragon
تهیهکننده: Sega
سازنده: Ryu Ga Gotoku Studio
سبک: نقشآفرینی
جدیدترین بازی در سری بزرگ «یاکوزا»، پیشرفتها و تفاوتهای زیادی را با خود به همراه داشت؛ طوری که نقطهی بسیار مناسبی برای ورود به این مجموعه محسوب میشود. «یاکوزا: مثل یک اژدها» (Yakuza: Like a Dragon) یا به عبارتی «یاکوزا ۷» مجموعهای از شخصیتهای کاملا تازه را به این سری معرفی و قصهای کاملا تازه در شهری جدید تعریف میکند؛ طوری که قصهی این سری بازیها با قسمت قبلی به پایان رسید و یاکوزا: مثل یک اژدها همه چیزش جدید است. این تازگی به گیمپلی این بازی هم سرایت کرده است، طوری که حتی با یک بازی اکشن بزن و بکش مثل تمام قسمتهای قبلی سری یاکوزا طرف نیستیم و یاکوزا ۷ یک نقشآفرینی نوبتی است.
مبارزات نوبتی یاکوزا ۷، برخلاف انتظار حتی از مبارزات اکشن قدیمی مجموعه هم سریعتر و لذتبخشتر شدهاند.
گیمپلی یاکوزا ۷ به عنوان یک نقشآفرینی نوبتی ژاپنی، از بهترین بخشهای بازی است؛ طوری که مبارزات نوبتی بازی، برخلاف انتظار، حتی از مبارزات اکشن قدیمی مجموعه هم سریعتر شدهاند. در عین حال، مبارزات عمق بسیار زیادی پیدا کردهاند و میتوان حرکات متعدد و متفاوتی را حین مبارزات پیاده کرد. دقیقا مثل یک نقشآفرینی نوبتی، مبارزات را همیشه به همراه یک تیم شامل شخصیتهایی که هر کدام کلاسهای مختص خود دارند، دنبال میکنید. یاکوزا ۷ مثل دیگر قسمتهای سری، نقشهای نه بزرگ، اما شلوغ و پر از کوئستهای فرعی و مینیگیمهای متنوع دارد و از بهترین قسمتهای مجموعه است. شخصیتپردازی عالی، قصهی درگیرکننده و کارگردانی عالی میانپردهها را هم به گیمپلی سرگرمکننده یاکوزا ۷ اضافه کنید تا به یکی از بهترین بستههای ویدیوگیم برسید.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: یاکوزا: مثل یک اژدها اساسا روی تمام پلتفرمها خوب اجرا میشود، اما روی پلیاستیشن ۵ از نظر گرافیکی تجربهای بسیار بهتر ارایه میدهد. یاکوزا ۷ روی این کنسول با وضوح تصویر کامل ۴K اجرا میشود و میتوان همچنین بازی را با سرعت ۶۰ فریم بر ثانیه تجربه کرد. مشخصا روی پلیاستیشن ۵ همچنین لودینگها بسیار کوتاه شدهاند؛ طوری که میتوان گفت کم و بیش بازی هیچ لودینگی ندارد. بازی متاسفانه چندان از دستهی دوالسنس و قابلیتهای آن استفاده نکرده است، اما بازی اکشن نیست و در نتیجه نمیتوان چندان خردهای هم به آن گرفت.
۱۶. Doom Eternal
تهیهکننده: Bethesda Softworks
سازنده: id Software
سبک: اکشن اول شخص
«دووم اترنال» (Doom Eternal) یک بازی مبارزهای اول شخص است و پیش از اینکه سراغ بازی بروید، باید هر ذهنیتی که از اکشنهای اول شخص دارید را دور بریزید و با دیدگاهی کاملا متفاوت به آن نگاه کنید. بازی سخت و چالشبرانگیز است، اما اگر زمان بگذارید و آن را یاد بگیرید، با یکی از بهترین بازیهای چند سال گذشته طرف خواهید شد. دووم اترنال، نهایت مهارت و نهایت سرعت را از شما میطلبد و در مقابل هم بهترین طراحی مراحل و هوشمندانهترین دشمنان را هم به شما میدهد تا آنطور که میخواهید، هنر هیولاکشی خود را به بالاترین سطح ممکن برسانید.
دووم اترنال سخت و چالشبرانگیز است، اما اگر زمان بگذارید و آن را یاد بگیرید، با یکی از بهترین بازیهای اخیر طرف خواهید شد
به عنوان یک اکشن اول شخص، دووم اترنال در راستای اساسی که قسمت قبلی یعنی دووم ۲۰۱۶ پایهگذاری کرد، حرکت میکند. هیولاهایی بسیار سریع و وحشی، دشمنان شما هستند. از آن طرف هم بازی مجموعهای از سلاحهای کشنده و نقشههایی که بیشتر شبیه نقشههای قدیمی آنریل تورنمنت و کوایک هستند را مقابلتان میگذارد و از شما میخواهد تا این دشمنان را نابود کنید. دشمنان دووم اترنال و غولاخرهای آن، همه چیز بازی هستند و به بهترین شکل ممکن هم طراحی شدهاند. در کنار گیمپلی عالی، بینقصترین موسیقی متن ممکن هم بازی را همراهی میکند تا هیولاکشیتان به هیجانانگیزترین شکل ممکن صورت بگیرد. نامردی کردهایم اگر به قصهی دههی هشتادی بازی و دیدگاه هنری عالی آن که بیشتر یادآور فیلمهای اکشن قدیمی است، اشارهای نکنیم.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: دووم اترنال روی پلیاستیشن ۴ هم با کیفیتی عالی اجرا میشد؛ طوری که روی پلیاستیشن ۴ پرو کم و بیش با وضوح تصویر نزدیک ۴K و سرعت اجرای ۶۰ فریم طرف بودیم. نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی ضمن حفظ این قابلیتها و افزایش وضوح تصویر، گرافیک بازی را هم از هر لحاظ بالا برده و قابلیتهای گرافیکی مثل بازتاب نور با استفاده از ری تریسینگ را هم اضافه کرده است. در نتیجه در حال حاضر نسخهی پلیاستیشن ۵ دووم اترنال از نظر گرافیکی، اساسا چیزی کم از بالاترین درجهی گرافیکی کامپیوتر ندارد، آن هم با ری تریسینگ. دووم اترنال انقدر از نظر فنی قوی است، که بازی حتی یک حالت برای اجرا با سرعت ۱۲۰ فریم در ثانیه روی پلیاستیشن ۵ دارد و به خوبی هم این میزان فریم را حفظ میکند.
۱۵. Devil May Cry 5: Special Edition
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سبک: اکشن سوم شخص
فکر نمیکردیم کپکام پس از ده سال و اندی، دنبالهای برای دویل می کرای بسازد و عرضه کند، مخصوصا که بازیهای اکشن سوم شخص به این سبک، دیگر پیدا نمیشوند. با این حال «دویل می کرای ۵» (Devil May Cry 5) نهتنها دنبالهی بسیار خوبی بود، بلکه بدون شک بهترین گیمپلی را در این سری بازیها ارایه میدهد. این بار با سه شخصیت مختلف طرف هستیم که هر کدام مجموعهای متفاوت از حرکات و چند ضربهای (کمبو) مخصوص به خود را دارند. هر شخصیت به شکلی متفاوت کنترل میشود و تجربهای جداگانه ارایه میدهد؛ طوری که یکی از بخشهای لذت بخش بازی، یاد گرفتن حرکات متفاوت هر کدام از این شخصیتهاست.
یکی از بهترین بخشهای دویل می کرای ۵ یاد گرفتن حرکات و چند ضربهای متفاوت هر سه شخصیت بازی است.
دویل می کرای ۵ بهطور کلی گشت و گذار در محیط بازی و چیزهایی مثل حل معما و پیدا کردن آیتمها و کلیدهای مختلف را، که در شمارههای پیشین مجموعه جای داشتند، کنار میگذارد. بازی کاملا روی مبارزات و اجرای چند ضربها تمرکز دارد و خبری از گشت و گذار در مراحل نیست. این موضوع شاید به مذاق طرفداران قدیمی خوش نیاید، مخصوصا که محیطها دیگر به زیبایی قلعههای گوتیک قسمتهای قدیمی نیستند، اما گیمپلی آنقدر خوب است که این ضعفها را جبران میکند. دویل می کرای ۵ همچنین از نظر گرافیکی یکی از با کیفیتترین بازیهای چند سال اخیر است و این گرافیک، روی کنسولهای نسل جدید حتی بیشتر میدرخشد.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: دویل می کرای ۵ هم مثل همان دووم اترنال، به خوبی روی پلیاستیشن ۴ با سرعت ۶۰ فریم و وضوحهای تصویر بالا و نزدیک ۴K اجرا میشد، در نتیجه سازندگان بازی برای نسخهی پلیاستیشن ۵ سراغ اضافه کردن قابلیتهای گرافیکی تازه رفتهاند. نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی با استفاده از قابلیت ری تریسینیگ، بازتاب نور بسیار واقعیتری دارد؛ طوری که این قابلیت تاثیر زیادی چه روی نورپردازی و چه روی انعکاس تصاویر داشته است. با این حال، میتوان به جای ری تریسینگ، حالت اجرا روی ۱۲۰ فریم در ثانیه را فعال کرد. لودینگها در نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی بین یک تا دو ثانیه طول میکشند، در حالی که روی کنسول نسل قبل نزدیک به یک دقیقه بودند.
۱۴. Guilty Gear Strive
تهیهکننده: Arc System Works
سازنده: Arc System Works
سبک: مبارزهای
به جرات میتوانیم بگوییم که سری بازیهای «گیلتی گیر»، بهترین بازیهای مبارزهای حال حاضر هستند. البته که مجموعههای مبارزهای دیگر، شمارهی جدیدی در چند سال گذشته نداشتهاند و به غیر از استریت فایتر ۶ که اخیرا گرافیک عجیبش را دیدهایم و حتی نمیدانیم چه زمانی معرفی میشود، بازی مبارزهای دیگری نداریم که با در نظر گرفتن سختافزار پلیاستیشن ۵ ساخته شده باشد. حتی شمارهی جدید سری گیلتی گیر هم کاملا برای کنسولهای نسل جدید توسعه نیافته است، اما به خوبی از سختافزار کنسول نسل جدید سونی استفاده میکند. بازی Guilty Gear Strive که در شمارهی قبلی خود، برای اولین بار سبک گرافیکی سهبعدی اما انیمه-طور را معرفی کرد، بالاخره به سطحی رسیده است که ضمن سهبعدی بودن، تفاوتی با انیمههای دوبعدی ندارد و حتی میتوان گفت از آنها بارها زیباتر است.
طراحی گرافیکی گیلتیی گیر به سطحی رسیده است که ضمن سهبعدی بودن، تفاوتی با انیمههای دوبعدی ندارد و حتی بهتر از آنهاست.
با تمام این اوصاف، هیچ بازی مبارزهای را به خاطر گرافیکش تجربه نمیکنیم و مکانیکها و سیستمها و طراحی شخصیتها، فاکتورهای اصلی در بررسی یک بازی مبارزهای هستند. سری بازیهای گیلتی گیر در این زمینه شگفتانگیز هستند و شمارهی جدید این مجموعه یعنی Guilty Gear Strive هم یکی از بهترین، متعادلترین و سرگرمکنندهترین بازیهای مبارزهای تاریخ است. شخصیتهای بازی چه از نظر طراحی هنری و چه از نظر حرکات، همگی عالی طراحی شدهاند و دلتان میخواهد حرکات تک تک آنها را یاد بگیرید. بازی همچنین بخشهای مختلفی مثل بخش داستانی و بخشهای آنلاین بسیار خوبی دارد.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: افت فریم در بازیهای مبارزهای مساوی است با خراب شدن تمام مبارزه. بازیکنندههای بازیهای مبارزهای روی فریم به فریم هر حرکت حساب میکنند و حتی یک فریم هم نباید از دست رود. در نتیجه، اولویت بازیهای مبارزهای از قدیمالایام، اجرای بدون مشکل با سرعت ۶۰ فریم در ثانیه بوده است. مشخصا Guilty Gear Strive هم از این قضیه مستثنی نیست و این موضوع روی وضوح تصویر نسخههای نسل قبل تاثیر گذاشته است. وضوح تصویر نسخههای پلیاستیشن ۴ و پلیاستیشن ۴ پرو نسبتا پایین است، اما بازی با وضوح تصویر کامل ۴K روی پلیاستیشن ۵ اجرا میشود و به لطف استایل گرافیکی عالی بازی، تصویر آنقدر شفاف و زیباست که بازی کردن یادتان میرود.
۱۳. Death Stranding: Director’s Cut
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Kojima Productions
سبک: ماجراجویی اکشن / مدیریتی ساخت و ساز
تلاشهای بسیار هیدئو کوجیما برای معرفی «دث استرندینگ» (Death Stranding) به عنوان تجربهای جدید، بیشتر علیه بازی عمل کردند تا به نفع آن؛ طوری که متوجه شدیم گیمرها چندان علاقهای به تجربهی جدید ندارند، حتی با اینکه دث استرندینگ چندان هم جدید نبود. دث استرندینگ ترکیب بسیار خوبی از چند سبک مختلف است. از یک سمت با عناصر ساخت و ساز طرف هستیم، از طرف دیگر با یک سیستم اکشن مخفی کاری و از یک سوی دیگر، با مکانیکهای بازیهای ترسناک عجیب و غریب که باید در آن از دست ارواح و هیولاهای بزرگ فرار، یا پس از ارتقای تجهیزات، مبارزه کنید. ادغام و تعادل این چند سبک متفاوت برخی اوقات در بازی خوب از آب درآمده است و برخی اوقات هم نه چندان خوب. اما شکی در این نیست که تمام تصمیمات، حتی برای زجر دادن گیمر، عمدی و با دیدگاه مشخصی صورت گرفتهاند.
چه ساخت و ساز در نقشهی بزرگ بازی و چه انجام اهداف مختلف، همه چیز دث استرندینگ با کمک بازیکنندههای دیگر صورت میگیرد.
آن چه دث استرندینگ را از دیگر بازیها جدا میکند، سیستمهای آنلاین آن است. همه چیز بازی بر اساس همکاری بازیکنندهها با یکدیگر طراحی شدهاند. چه ساخت و ساز در نقشهی بزرگ بازی و چه انجام اهداف مختلف، با کمک بازیکنندههای دیگر صورت میگیرد. تجربهی تک نفرهی دث استرندینگ، با اینکه ممکن است، بازی را نابود میکند و تمام سیستمها و حتی پیغامی که میخواهد منتقل کند را هم از بین میبرد. نسخهی ارتقایافتهی بازی برای پلیاستیشن ۵ که به نام Death Stranding: Director’s Cut منتشر شده است، عناصر ساخت و ساز بازی را بسیار گسترش میدهد. مراحل اکشن بیشتری هم در قالب این نسخه به بازی اضافه میشوند و بازی همچنین یک فصل داستانی کوتاه و اضافه دارد.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی بیشتر روی اجرای بازی با وضوح تصویر بالاتر و نرخ فریم بیشتر تمرکز داشته است تا اضافه کردن قابلیتهای گرافیکی جدیدتر. این نسخهی ارتقایافته با وضوح تصویر ۴K و سرعت ۶۰ فریم در ثانیه اجرا میشود و تنظیمات گرافیکی آن هم کمی بالاتر است و بازی فواصل دورتری را رندر میکند. با این حال، جذابترین بخش Death Stranding: Director’s Cut روی پلیاستیشن ۵ استفادهی بسیار خوب و درست بازی از دستهی دوالسنس برای انتقال احساس مختلف است. بازی روی سفرهای طولانی تمرکز دارد و به خوبی حرکت روی محیطهای مختلف را از طریق دسته منتقل میکند. ماشههای دوالسنس هم به خوبی به موقعیتهای مختلف بازی عکسالعمل نشان میدهند. تجربهی دث استرندینگ با دستهی دوالسنس واقعا فرق کرده است.
۱۲. Ghost of Tsushima: Director’s Cut
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Sucker Punch Studios
سبک: ماجراجویی اکشن
اگر شما هم مثل ما از آن دسته افرادی هستید که سالها منتظر ساخت یک اساسینز کرید در ژاپن باستان نشسته بودید، آرزویتان با «گوست آو سوشیما» (Ghost of Tsushima) برآورده شده است. این بازی که سال گذشته برای پلیاستیشن ۴ عرضه شده بود، از نظر ساختار و گیمپلی، یک اساسینز کرید بسیار بهتر، بزرگتر و بارها زیباتر است که قصهاش در ژاپن روی میدهد. بازی نقشهای بسیار بزرگ از جزیرهی سوشیما را مقابلتان میگذارد تا در آن مثل اساسینز کریدهای اخیر به گشت و گذار مشغول شوید و در عین حال، یک خط داستانی بسیار خوب را دنبال کنید. با این حال، کیفیتهای ساخت «گوست آو سوشیما» بسیار بالاتر و کاملا در حد و اندازهی بازیهای انحصاری سونی است.
گوست آو سوشیما از نظر ساختار و گیمپلی، یک اساسینز کرید بسیار بهتر، بزرگتر و بارها زیباتر است که قصهاش در ژاپن روی میدهد.
گوست آو سوشیما یک سیستم مبارزهی بسیار خوب، مبتنی بر ضد حملهها و جاخالی دادن دارد و مبارزات بازی درگیرکننده و جذاب از آب درآمدهاند. با این حال، مخفیکاری هم گزینهی دیگری برای مبارزات است و در واقع، میتوانید شخصیت اصلیتان را در دو دستهی متفاوت «نینجا» و «سامورایی» ارتقا دهید که هر کدام قابلیتهای متفاوتی به او میدهد. جدای مبارزات، جذابترین بخش بازی شاید گشت و گذار در نقشهی آن و پیدا کردن اتفاقات ریز و درشت در گوشه و کنار بازی باشد. بازی از نظر بصری بسیار زیباست و در همین حین که مشغول گشت و گذار در محیط هستید، بعضا تعدادی کمپ هم میبینید و به آنها حمله میکنید تا تعدادی آیتم برای خود پیدا کنید. نسخهی پلیاستیشن ۵ گوست آو سوشیما یعنی نسخهی Director’s Cut شامل یک نقشهی اضافه و یک خط داستانی تازه است.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: گوست آو سوشیما روی پلیاستیشن ۵ از نظر گرافیکی تفاوت چندانی با نسخهی اصلی ندارد، اما با سرعت اجرای آن دو برابر شده است و با نرخ ۶۰ فریم در ثانیه اجرا میشود. وضوح تصویر بازی هم روی پلیاستیشن ۵ به ۴K کامل افزایش پیدا کرده است و بافتها هم کمی بهتر شدهاند، اما خبری از پیشرفت گرافیکی دیگری نیست. خوشبختانه بازی به خوبی از دستهی دوالسنس استفاده میکند و حسهای متفاوتی از طریق دسته منتقل میشوند. از طرفی، صفحهی لودینگی هم در بازی وجود ندارد و به شکلی عجیب، وقتی از نقطهای روی نقشه به نقطهای دیگر «فست تراول» میکنید، بیوقفه و فورا در منطقهی جدید هستید.
۱۱. Hitman 3
تهیهکننده: IO Interactive
سازنده: IO Interactive
سبک: مخفیکاری
پایان سهگانهی هیتمن، یکی از بهترین بازیهای مخفیکاری تاریخ است؛ طوری که حتی به راحتی میتوانیم «هیتمن ۳» را یکی از بهترین بازیهای چند سال گذشته هم بنامیم. هیتمن ۳ یکی از پرجزییاتترین و عمیقترین بازیهایی است که میتوانید پیدا کنید. بازی یک هدف به شما میدهد و یک نقشه و از شما میخواهد به هر شکلی که میخواهید، آن هدف را از بین ببرید. نکتهی عجیب این جاست که حدودا هر کاری که به ذهنتان بیاید، در بازی قابل انجام است؛ طوری که سازندگان هیتمن ۳ مجموعهای بزرگ از ابزارها و روشها و مکانیکهای مختلف را در بازی طراحی کردهاند؛ سیستمهایی که در همه حال مشغول تعامل با یکدیگر هستند.
هر کدام از تک تک مراحل هیتمن ۳ با این هدف طراحی شدهاند که بارها تکرار شوند؛ آن هم بدون اینکه خستهکننده یا تکراری به نظر برسند.
هیتمن ۳ نهتنها بزرگترین و عمیقترین مراحل سهگانهی هیتمن را دارد، بلکه میتوان مراحل دو قسمت قبلی یعنی هیتمن ۲۰۱۶ و هیتمن ۲ را هم به شکلی بزرگتر و پیچیدهتر، با آپدیتهای گرافیکی و بخشهای جدید، در هیتمن ۳ تجربه کرد؛ طوری که هیتمن ۳ میتواند کاملترین و بهترین مجموعه بین بازیهای هیتمن قلمداد شود. هر کدام از تک تک مراحل بازی با این هدف طراحی شدهاند که بارها تکرار شوند؛ آن هم بدون اینکه خستهکننده یا تکراری به نظر برسند. بازی هم هر بار که به شکلی تازه مراحل را پیش میبرید، به شما پاداش میدهد و سلاح، لباس یا آیتم جدیدی آنلاک میکند تا در آن مرحله استفاده کنید.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: هیتمن ۳ روی پلیاستیشن ۵ با وضوح تصویر نزدیک به ۴K و سرعت ۶۰ فریم اجرا میشود و در عین حال هم تنظیمات گرافیکی بسیار بالاتری از نسخهی کنسولهای نسل قبل دارد. بازی از ری تریسینگ برای به تصویر کشیدن بازتاب نور استفاده نمیکند، اما سیستمی بسیار خوب به جای آن دارد که انعکاس نور و تصاویر را به واقعیترین شکل ممکن بازسازی میکند. این سیستم با کیفیتی بسیار بالاتر روی پلیاستیشن ۵ استفاده شده است. کیفیت محیطهای نسخهی پلیاستیشن ۵ هیتمن ۳ بالاتر از نسخههای نسل قبل است و نمیدانیم چرا بازی حالت عکاسی درست و حسابی ندارد.
۱۰. Kena: Bridge of Spirits
تهیهکننده: EmberLab
سازنده: EmberLab
سبک: ماجراجویی اکشن
بازی کینا (Kena) از همان ابتدایی که رونمایی شد، بیش از هر چیز با انیمیشنها و کیفیت گرافیک خود سر و صدا به پا کرد تا روند بازی؛ طوری که پس از عرضهی بازی هم با همان چیزی که انتظار داشتیم روبرو شدیم: یک بازی بسیار زیبا از نظر هنری با گیمپلی معمولی و خوب. بازی کینا با همکاری سونی و توسط استودیویی ساخته شده است که پیش از این، فقط به ساخت انیمیشن مشغول بودند و کینا در واقع اولین تجربهشان در تولید بازیهای ویدیویی محسوب میشود. در نتیجه بیدلیل هم نیست که بخواهیم بیشتر از گرافیک و دیدگاه هنری آن صحبت کنیم تا روند بازیاش.
طراحی هنری کینا عالی است و بیدلیل نیست که بخواهیم بیشتر از گرافیک و دیدگاه هنری آن صحبت کنیم تا روند بازیاش.
از نظر گیمپلی، بازی در سبک ماجراجویی اکشن ساخته شده و بیشباهت به ساختههای خوب این ژانر مثل زلدا نیست. بخشهای مختلفی اعم از سکوبازی، مبارزات با دشمنان کوچک و بزرگ و غولاخرهایی که الگوی حملهی خاص خود را دارند و حل معما، گیمپلی کینا را تشکیل میدهند. با این حال، این بخشها همگی بسیار خوب از آب درآمدهاند و بازی واقعا لذت بخش است. در عین حال هم بازی قصهی خوب و سادهای تعریف میکند. کینا به عنوان یک بازی مستقل، کیفیت بسیار بالایی دارد و از همه نظر خوش میدرخشد.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی پیش از هر چیز، قابلیتهای گرافیکی بسیار بالاتری از نسخهی نسل قبل دارد. چه روی حالت فریم ریت و چه روی حالت رزولوشن، میزان جزییات محیط و تعداد موجوداتی که در صحنه قرار میگیرند، روی پلیاستیشن ۵ بسیار بیشتر هستند. نورپردازی و سایهها و بافتها هم روی کنسول نسل جدید کیفیتی بسیار بالاتر نشان میدهند. روی حالت گرافیک هم بازی با وضوح تصویر ۴K کامل اجرا میشود و تصویری بسیار با کیفیت ارایه میدهد.
۹. Cyberpunk 2077
تهیهکننده: CD Projekt
سازنده: CD Projekt RED
سبک: نقشآفرینی اکشن
یک سال و خردهای طول کشیده است تا سایبرپانک ۲۰۷۷ روی کنسولها، تجربهای حدودا یکسان با کامپیوتر ارایه کند. سایبرپانک ۲۰۷۷ بازی بسیار خوبی است و بالاخره میتوانیم آن را روی کنسول هم پیشنهاد کنیم. نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی که اخیرا هم منتشر شد، ضمن ارایهی گرافیکی بسیار بالاتر، مشکلات فنی بسیاری را برطرف کرده و در عین حال هم محتوای تازهای را به بازی آورده است. به عنوان یک نقشآفرینی اکشن محیط باز، سایبرپانک ۲۰۷۷ بهخوبی حس قرار گرفتن در نقش یک شخصیت دیگر و تعامل با دنیایی تازه را تداعی میکند؛ آن هم در سطحی که پیش از آن در بازیهای دیگری ندیده بودیم.
سخهی پلیاستیشن ۵ سایبرپانک ضمن ارایهی گرافیکی بسیار بالاتر، مشکلات فنی را برطرف کرده و محتوای تازهای را به بازی آورده است.
سایبرپانک ۲۰۷۷ شاید اولین نقشآفرینی اول شخصی باشد که یک سیستم مبارزهی اکشن بسیار خوب و سرگرمکننده، نزدیک به بازیهای اکشن اول شخص دارد. اما این گزینه هم مقابل روی بازیکنندههاست تا هر مرحله را، حتی کوچکترین و فرعیترین مراحل، به شکلی که میخواهند پیش ببرند. بازی از لحاظ طراحی مراحل، بیشباهت به سری بازیهای دوس اکس نیست و همیشه گزینههای مختلفی، شامل گزینههای اکشن محض، مخفیکاری، هک یا صحبت با شخصیتها، مقابلتان است. گشت و گذار در دنیای بازی و انجام کوئستهای فرعی در سایبرپانک ۲۰۷۷ حتی از دنبال کردن داستان سینمایی آن هم جذابتر است و دقیقا مثل ویچر ۳، کوئستهای فرعی از خود بازی اصلی بهتر هستند. سایبرپانک ۲۰۷۷ شخصیتهایی بسیار عالی و دنیایی زیبا و خاطرهانگیز دارد که تجربهی آن روی کنسول هم ممکن آنطور که سازندگانش در ذهن داشتند، بالاخره ممکن شده است.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: «چرایی» در اینجا وجود ندارد؛ فقط بازی را روی پلیاستیشن ۵ یا کامپیوتر قدرتمند و بالارده تجربه کنید. نسخههای نسل قبل قابل بازی هستند و شخصا هم هنگام عرضه، بازی را روی پلیاستیشن ۴ تجربه کردم، اما حالا که نسخهی بسیار بهتری از آن وجود دارد، هرگز آن را پیشنهاد نمیکنم. نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی معادل نسخهی کامپیوتر روی درجهی گرافیکی بالاست و بالاخره آنچه روی کنسول میبینیم، شبیه تریلرهای قبل از عرضهی سایبرپانک ۲۰۷۷ شده است. نسخهی پلیاستیشن ۵ دو حالت ۳۰ فریم و ۶۰ فریم دارد که از نظر وضوح تصویر، حدودا نزدیک به یکدیگر هستند، اما حالت ۳۰ فریم کمی تنظیمات گرافیکی بالاتری دارد. به عنوان یک بازی که ساختهی سونی نیست، نسخهی پلیاستیشن ۵ همچنین به خوبی و در بخشهای مختلفی از بازی از قابلیتهای دستهی دوالسنس استفاده کرده که کمی غافلگیرکننده است.
۸. Resident Evil Village
تهیهکننده: Capcom
سازنده: Capcom
سبک: اکشن اول شخص ترسناک
هشتمین قسمت از سری بازیهای رزیدنت اویل، در راستای پایه و اساسی که قسمت قبل بنا نهاد، یک اکشن اول شخص با عناصر ترسناک است؛ رویهای که صد البته بسیار از آن راضی هستیم و امیدواریم کپکام آن را در ادامه دهد. مخصوصا که بازیهای سبک کلاسیک در قالب بازسازیها (رزیدنت اویل ۲ و ۳ و ۴ ریمیک) به بهترین شکل باقی ماندهاند. «رزیدنت اویل: ویلج» (Resident Evil Village) ساختار بازی قبل را حفظ و همه چیز آن را بزرگتر میکند. به جای یک عمارت، با قلعه و روستای اطراف آن طرف هستیم و اتفاقات بسیار بزرگتری را تجربه میکنیم.
رزیدنت اویل ویلج پر است از صحنههای سینمایی عالی و ترسناک، اما نه به قیمت از دست دادن گیمپلی و تبدیل شدن بازی به یک تجربهی سینمایی پوچ.
بازی پر است از صحنههای سینمایی عالی و ترسناک، اما نه به قیمت از دست دادن گیمپلی و تبدیل شدن بازی به یک تجربهی سینمایی پوچ. گیمپلی روند رزیدنت اویل ویلج و طراحی مراحل آن از همه نظر عالی است. چندان بیراه نگفتهایم اگر بگوییم که با یک گیمپلی شبیه به رزیدنت اویل ۴، اما با دوربین اول شخص طرف هستیم. رزیدنت اویل ویلج قصهای جذاب و درگیرکننده تعریف میکند و کاری میکند تا مرتب غافلگیر شوید. رزیدنت اویل ویلج همچنین از معدود بازیهای میاننسلی است که با در نظر گرفتن سختافزار کنسولهای نسل جدید ساخته شده است و کیفیت بصری شگفتانگیزی ارایه میدهد.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ رزیدنت اویل ویلج با وضوح تصویر نزدیک به ۴K و سرعت اجرای ۶۰ فریم در ثانیه و به همراه قابلیتهایی مثل استفاده از ری تریسینگ در نورپردازی اجرا میشود. کپکام اساسا در چند بازی اخیر خود از نظر فنی جادو کرده است؛ جادویی که ظاهرا به لطف موتور پایهی و ابزارهای جدیدشان محقق شده است. کیفیت گرافیکی نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی بسیار بالاست و نسخهی نسل قبل، قابلیتهای گرافیکی متعددی را از دست میدهد که به برخی از صحنههای بازی لطمه زده است.
۷. Returnal
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Housemarque
سبک: اکشن سوم شخص روگلایک
پلیاستیشن معمولا از سوی طرفداران دوآتشهی کنسول رقیب، به ساخت بازیهای سینمایی داستانمحور که مهارت خاصی نمیطلبند متهم میشود. نمیدانیم در پاسخ به این اتهامات بوده است یا نه، اما دو سه سال گذشته، اهمیت گیمپلی و کسب مهارت در بازیهای ساختهی پلیاستیشن بهقدری زیاد بوده که بدمان نمیآید کمی از درجهی آن کم کنند و به همان گذشته برگردند. از دیمنز سولز گرفته تا رچت و مایلز مورالس و هورایزن و سیفو که اخیرا عرضه شده، همگی بازیهایی به شدت گیمپلی-محور بودهاند. گل سرسبد آنها هم «ریترنال» (Returnal) است که حتی روی دیمنز سولز را هم به عنوان سختترین بازی سری سولز، کم میکند. با این حال، این درجهی سختی بی اساس نیست و در گذر از چالشها، پاداش خوبی انتظارمان را میکشد.
ریترنال افکتهای بصری بسیار خوبی دارد که در این حجم تا به حال چیزی شبیه به آن را ندیده بودیم.
همان ابتدای کار باید بگوییم که بازی ریترنال در سبک «روگلایک» ساخته شده است؛ سبکی که به مذاق بسیاری از گیمرها خوش نمیآید. در این سبک از بازیها، وقتی کشته شوید، باید بازی را از ابتدا شروع کنید. این بازیها بیشتر بین ساختههای مستقل روال دارند و کمتر پیش میآید تا یک بازی نسبتا بزرگتر مثل ریترنال چنین سبکی را برای خود انتخاب کند. ریترنال یک بازی تیراندازی سوم شخص است. هر بار که بازی را آغاز میکنید، با تعدادی مرحله که به صورت خودکار ساخته شدهاند روبرو میشوید، در نتیجه هم بازی اجازه نمیدهد تا یک روند خاص را حفظ و تکرار کنید، هم تکرار آن خسته کننده نمیشود، چون معمولا در هر دور بازی کردن چیزهای جدیدی میبینید. ریترنال کمی با روگلایکهای معمول فرق میکند و هر از گاهی با پیشرفتتان هم تعدادی بخش گیمپلی که داستانمحور هستند، مقابلتان میگذارند. با این حال، هدف کلی در بازی کردن ریترنال، خوب بازی کردن، ارتقای تجهیزات و سلاحها و زنده ماندن در مقابل غولآخرهای سخت بازی است.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: ریترنال شاید از نظر گرافیکی، در مقابل دیگر ساختههای بزرگتر سونی چندان خودنمایی نکند، اما تعدادی از قابلیتهای این کنسول را به خوبی به نمایش میگذارد. بازی افکتهای بصری بسیار خوبی دارد که در این حجم تا به حال چیزی شبیه به آن را ندیده بودیم. با این حال، چگونگی استفاده از صدای سهبعدی در ریترنال، چه برای دشمنان و چه برای سلاحها، عالی صورت گرفته است و بازی کردن ریترنال با روشن کردن صدای سهبعدی و استفاده از هدفون، تجربهای کاملا متفاوت دارد؛ طوری که هر افکت صوتی و جهت آن را تشخیص میدهید. ریترنال همچنین مثل دیگر بازیهای سونی، بسیار خوب از دستهی دوالسنس استفاده میکند و سنگینی سلاحها و قدرت هر شلیک را حس میکنید.
۶. Demon’s Souls
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: BluePoint Games
سبک: نقشآفرینی اکشن
پیش از اینکه سری بازیهای «دارک سولز» به محبوبیت امروزی خود برسند و تمام بخشهای بازیسازی و ساختههای امروزی تاثیر بگذارند، «دیمنز سولز» (Demon’s Souls) این سری را پایهگذاری کرد؛ یک بازی متفاوت که با تهیهکنندگی سونی برای پلیاستیشن ۳ ساخته و در ژاپن عرضه شد. سونی آنقدر از بازی خوشش نیامده بود، که حتی حاضر نشد آن را خارج از ژاپن عرضه کند و نسخهی انگلیسی بازی را شرکت دیگری منتشر کرد. سونی این اشتباه خود را با ساخت یک بازسازی بزرگ از دیمنز سولز جبران کرده است. بازی دیمنز سولز برای پلیاستیشن ۵ احتمالا از هر چیزی که خود سازندگان دارک سولز در ده سال آینده هم بسازند، باکیفیتتر است.
دیمنز سولز بهخوبی جهش گرافیکی نسلی و توانایی پلیاستیشن ۵ را نشان میدهد و سطح گرافیکی بسیار بالایی دارد.
دیمنز سولز از نظر گیمپلی و ساختار، همان بازی پلیاستیشن ۳ است. اما بازی از پایه و با در نظر گرفتن سختافزار پلیاستیشن ۵ دوباره ساخته شده؛ طوری که تلاش شده حتی فریم به فریم انیمیشن دشمنها و خط به خط کد هوش مصنوعی آنها، عینا شبیه به دیمنز سولز اصلی روی پلیاستیشن ۳ باشد، اما از نظر گرافیکی، همه چیز پیشرفت کند. با یک بازی کاملا جدید طرف هستیم که با کیفیتترین مدلهای سهبعدی و نورپردازی و افکتهای بصری را دارد، اما گیمپلی آن عینا تداعی کنندهی یک بازی نقشآفرینی مربوط به ده-پانزده سال پیش است. روند دیمنز سولز عالی، طراحی مراحل بینقص و مبارزات با غولآخر مثل تمام بازیهای سری سولز خاطرهانگیز هستند، اما مشخصا تنها در صورتی سراغ دیمنز سولز روی پلیاستیشن ۵ بروید که طرفدار سری سولز هستید و میخواهید با ریشهی این مجموعه آشنا شوید.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: تا قبل از عرضهی دو سه بازی بعدی لیستمان، مثل هورایزن و رچت، میتوانستیم بگوییم که دیمنز سولز روی پلیاستیشن ۵ بالاترین کیفیت گرافیکی را بین تمام بازیهای تاریخ دارد. دیمنز سولز تمام و کمال از سختافزار پلیاستیشن ۵ استفاده میکند تا با استفاده از تکنولوژیهای جدید، که امکان اجرای آنها روی سختافزار قدیمی وجود ندارد، تجربهای کاملا مختص نسل جدید کنسولها ارایه دهد. دیمنز سولز بهخوبی جهش گرافیکی نسلی و توانایی پلیاستیشن ۵ را نشان میدهد. گرافیک بازی عجیب و غریب بالاست و حتی میتوان آن را با همین کیفیت گرافیکی و نرخ فریم ۶۰ فریم تجربه کرد. با این حال، این ظرفیت وجود داشت که بازی بهتر از دستهی دوالسنس استفاده کند.
۵. Final Fantasy 7 Remake Intergrade
تهیهکننده: Square Enix
سازنده: Square Enix
سبک: نقشآفرینی اکشن
ارزش فاینال فانتزی ۷ به عنوان یک بازی ویدیویی آنقدر بالاست، که تصور نمیکردیم یک بازسازی بتواند به درستی به این بخش مهم از تاریخ بازیهای ویدیویی ادای احترام کند؛ با این حال، شرکت بازیسازی اسکوئر انیکس تصمیم بزرگی گرفت تا فاینال فانتزی ۷ را در قالب یک بازی مدرن و با تغییرات زیاد و مهم، برای مخاطبی مدرن از نو بسازد. بازسازی فاینال فانتزی ۷ (Final Fantasy 7 Remake) شخصیتهای و داستانی را که طرفداران بازی اصلی بیست و چند سال در ذهن خود تخیل کرده بودند، به بهترین شکل ممکن به تصویر کشید و حتی پایش را از نسخهی اصلی هم فراتر گذاشت.
بازسازی فاینال فانتزی ۷ پایش را از بازی اصلی هم فراتر میگذارد و یکی از باکیفیتترین نقشآفرینیهای تاریخ را به طرفداران ارایه میدهد.
بازسازی فاینال فانتزی ۷ گیمرها را با گرافیک خیرهکنندهاش، با شخصیتهای جذاب و فراموشنشدنیاش، با کارگردانی مثالزدنی صحنههایش، با دنیای پرجزییاتش و با موسیقی بینظیرش جذب خود میکند، اما نهایتا با گیمپلی عالی است که آنها را دهها ساعت پای بازی نگه میدارد. بازسازی فاینال فانتزی ۷ یک نقشآفرینی اکشن بینقص است. تمام سیستمهای اصلی بازی، که یک نقشآفرینی حدودا نوبتی بود، در قالب یک بازی اکشن حتی به شکلی عمیقتر پیادهسازی شدهاند؛ طوری که لحظه به لحظهی مبارزات درگیر هستید و از آن لذت میبرید. بازسازی فاینال فانتزی ۷ آغاز یک سفر بلند و بالاست که در آن قرار است قصهی بلند و بالای بازی اصلی از نو و به شکلی مدرن تعریف شود و قسمت اول آنقدر خوب است که حتی نمیتوانیم در ذهن خود قسمتهای بعدی را بهتر از آن ببینیم.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ بازسازی فاینال فانتزی ۷ گرافیک نسخهی اصلی را که همان هم شگفتانگیز بود، به سطوح جدیدی میبرد. بازی میتواند با وضوح تصویر کامل ۴K یا سرعت ۶۰ فریم در ثانیه اجرا شود، اما به غیر از این تنظیمات گرافیکی، نسخهی پلیاستیشن ۵ همچنین نورپردازی کاملا تازه و بافتهای بسیار باکیفیتتری از نسخهی اصلی دارد. در عین حال، لودینگهای بازی حدودا یک ثانیه طول میکشند. تغییر دیگر نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی، اضافه شدن محتوای دانلودی جدیدی است که چند ساعت گیمپلی به بازی اضافه میکند. با این حال، متاسفانه به هیچ شکلی از قابلیتهای خاص دستهی دوالسنس در نسخهی پلیاستیشن ۵ استفاده نشده است.
۴. Marvel’s Spider-Man: Miles Morales
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Insomniac Games
سبک: ماجراجویی اکشن
به عنوان دنبالهی مستقل بازی اسپایدرمن پلیاستیشن، در مایلز مورالس با گیمپلی و دنیایی کم و بیش یکسان روبرو میشویم، اما روند بازی هنوز هم آنقدر جذاب است که نه تکراری و نه خستهکننده شده باشد. شخصیت مایلز مورالس، که او را در بازیی اسپایدرمن پلیاستیشن دیده بودیم، به عنوان نقش اصلی بازی مجموعهای از قدرتهای تازه و متفاوت در مقایسه با پیتر پارکر دارد. «اسپایدرمن: مایلز مورالس» (Spider-Man: Miles Morales) با اینکه یک بازی ارزانتر و کوچکتر از قسمت قبل محسوب میشود، اما از بسیاری بازیهای مثلا بزرگ، کاملتر است. نقشهای بزرگ، گیمپلی سریع و هیجانانگیز، به همراه یک خط داستانی عالی و مجموعهای از مراحل اصلی و چالشهای فرعی، اسپایدرمن: مایلز مورالس را به یکی از بهترین بازیهای پلیاستیشن ۵ تبدیل کردهاند.
نسخهی پلیاستیشن ۵ مایلز مورالس آنقدر پیشرفتهای گرافیکی متعددی به خود دیده که میتوان گفت کم و بیش با یک بازی متفاوت طرف هستیم.
شهر بازی، با اینکه همان نیویورک اسپایدرمن قبلی است، با رنگ و لعابی جدید و در بازهی زمانی کریسمس به تصویر کشیده شده است. این موضوع تصویری کاملا تازه و متفاوت به شهر داده است، حتی اگر نقشه یکسان باشد. گیمپلی اصلی بازی تفاوتی با اسپایدرمن پلیاستیشن ۴ ندارد، اما هنوز هم حسابی سرگرمکننده است؛ طوری که بعد از دهها ساعت پرواز در شهر، باز هم میخواهید به تاب خوردن در شهر ادامه دهید. بازی پر است از صحنههای سینمایی عالی و داستان و شخصیتپردازیاش هم بسیار خوب از درآمده است. با این حال، اسپایدرمن مایلز مورالس را روی پلیاستیشن ۵ به خاطر گرافیک وحشتناک بالایش تجربه کنید.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: نسخهی پلیاستیشن ۵ بازی آنقدر پیشرفتهای گرافیکی متعددی به خود دیده است که میتوان گفت کم و بیش با یک بازی متفاوت طرف هستیم. نهتنها سطح جزییات، از کیفیت مدل شخصیتها و تعداد آیتمها و اتفاقات داخل محیط بسیار بالاتر است، بلکه قابلیتهای گرافیکی متعددی مثل ری تریسینگ هم به خوبی در بازی به کار گرفته شده است؛ طوری که تمام ساختمانها و خودروهای داخل بازی به شکلی واقعی بازتاب نور را بازسازی میکنند. بازی همچنین بسیار خوب از دستهی دوالسنس استفاده کرده است و در نتیجهی آن، به هنگام تار زدن حس و حال کاملا متفاوتی دارید.
۳. Astro’s Playroom
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Team ASOBI
سبک: سکوبازی
هر پلیاستیشن ۵ به همراه این بازی عرضه میشود و پیشنهاد میکنیم قبل از تجربهی هر بازی دیگر، روی کنسول جدید خود سراغ «زمین بازی استرو» (Astro’s Playroom) بروید. هدف از ساخت این بازی، به تصویر کشیدن قابلیتهای دستهی دوالسنس بوده است؛ آن هم نه فقط برای خریداران کنسول و بلکه همچنین برای بازیسازها؛ طوری که به بهترین شکل قابلیتهای دستهی دوالسنس و کارهای مختلفی که میتوان با این دسته انجام داد، در قالب زمینبازی استرو به نمایش گذاشته میشود. در ابتدای کار که بازی را اجرا میکنید، دستهی دوالسنس کاملا غافلگیرتان میکند، اما طولی نمیکشد تا متوجه شوید که زمین بازی استرو بیشتر از یک دموی کنسول و یک سکوبازی شگفتانگیز و بینقص است.
هنوز هیچ بازی دیگری نتوانسته در حد و اندازهی استرو از قابلیتهای مختلف دستهی دوالسنس استفاده کند و ظرفیتهایی این دسته را نشان دهد.
بازی از بیخ و بن با الهام از ماریو ساخته شده است؛ طوری که قدم به قدم میتوانید مکانیکها و مراحل را با بازیهای سهبعدی ماریو مقایسه کنید. صد البته که ساخت یک بازی حتی شبیه به ماریو هم کار سادهای نیست، چه برسد به اینکه یک سکوبازی در حد و اندازهی ماریو بسازیم. مراحل بازی آنقدر سرگرمکننده و جذاب هستند که تا تمام بخشهای بازی را ندیده و چالشهایش را تمام نکرده باشید، بیخیال آن نمیشوید. بازی کردن استرو و کنترل این شخصیت آنقدر حس خوبی دارد که ممکن است پس از آن تا مدتی به کنترل بد دیگر بازیها خرده بگیرید. در بازی استرو همچنین با قابلیتهای گرافیکی جدیدی روبرو میشویم که فقط روی پلیاستیشن ۵ یا بهتر است بگوییم سختافزارهای جدید امکان اجرا دارند. نکتهی مهمتر دربارهی استرو، چگونگی به تصویر کشیدن تاریخ بیست و پنج سالهی پلیاستیشن در قالب مراحل بازی است. بازی پر است از ارجاعات به بازیها و سختافزارهای تاریخ پلیاستیشن و اگر طرفدار پلیاستیشن باشید، تمام خاطراتتان زنده میشود.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: هنوز هیچ بازی دیگری نتوانسته است در حد و اندازهی استرو از قابلیتهای مختلف دستهی دوالسنس بهره ببرد. قابلیتهای معمول و همیشگی دسته، که روی دوالشوک ۴ هم بودند، مثل میکروفون و حسگر حرکتی و تاچپد به جای خود، در استرو ضمن استفاده از این قابلیتها، با قدرت بالای ماشههای تنظیمشوندهی دوالسنس در القای یک حس خاص آشنا میشوید. دستهی دوالسنس همچنین سیستم کاملا متفاوتی برای لرزش دارد و میتواند در درجههای متفاوت و با دقت بسیار بالایی، لرزشهای خفیف و قوی به وجود بیاورد. هنگامی که استرو بازی میکنید، هر قدم که برمیدارید را در دستتان حس میکنید، چه برسد به اینکه با دیگر اتفاقات داخل دنیای بازی تعامل کنید. استرو بهترین بازی برای نمایش دستهی جالب پلیاستیشن ۵ و همچنین یک سکوبازی چند ساعتهی بینقص است.
۲. Ratchet and Clank: Rift Apart
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Insomniac Games
سبک: سکوبازی اکشن
اگر به دنبال یک بازی میگردید که از ابتدا برای کنسول پلیاستیشن ۵ ساخته شده، طوری که حتی طراحی بازی و مراحل آن هم حول سختافزار این کنسول نسل جدید انجام شده باشد، گزینهی مقابلتان «رچت و کلنک: یک شکاف فاصله» (Ratchet and Clank: Rift Apart) است. با این حال، رچت و کلنک نهتنها از نظر فنی یک بازی بسیار پیشرفته و مهم است، بلکه در دیگر بخشها هم به بهترین شکل میدرخشد؛ طوری که با یک سکوبازی اکشن عالی از همه نظر طرف هستیم. این رچت و کلنک نسل جدید نهتنها گرافیکی خیره کننده و مراحلی دارد که تا به حال مثل آن را ندیدهاید، بلکه با گیمپلی عالی و سرگرمکننده و داستان ساده اما در عین حال بسیار جذابش حسابی درگیرتان میکند.
رچت و کلنک از نظر گرافیکی شبیه به یک فیلم انیمیشنی از پیشرندر شدهی پیکسار است که جلوی رویتان و روی کنسول شما رندر میشود.
مثل دیگر قسمتهای این سری بازیها، با یک سکوبازی اکشن طرف هستید که طی آن به سیارات مختلف سفر میکنید، در قالب سکوبازی به جمع کردن آیتم مشغول میشوید و در این میان، دشمنان و غولآخرهای مختلفی را به سلاحهای عجیب و معروف مجموعه، از بین میبرید. بازی واقعا لذتبخش است و تجربهاش چند ده ساعتی حس و حال خوبی برایتان رقم میزند. رچت و کلنک از سختافزار خاص پلیاستیشن ۵ و مشخصا سیستم ورود و خروج داده و اساسدی پرسرعت این کنسول برای طراحی مراحلی استفاده کرده است که تا به حال شبیه آن را ندیدهایم. رچت حین مراحل در چند بُعد مختلف حرکت میکند؛ به این شکل که تمام محیط دورتان و دنیایی که در آن قرار دارید، در یک ثانیه کاملا عوض میشود. از یک اتاق و چند راهرو هم صحبت نمیکنیم، بلکه در یک ثانیه، نقشهای عظیم که مقابلتان است عوض میشود. سابقه نداشت یک بازی آنقدر سریع و نزدیک به زمان عرضهی یک کنسول عرضه شود و تا این مقدار از تواناییهای سختافزاری جدید استفاده کند.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: بازی از نظر گرافیکی شبیه به یک فیلم انیمیشنی از پیشرندر شدهی پیکسار است که جلوی رویتان و روی کنسول شما رندر میشود. فقط هم بحث نورپردازی عالی و استفاده از ری تریسینگ و بافتها و مدلهای با کیفیت نیست که همگی در وضوح تصویر ۴K در حال اجرا و پردازش هستند، بلکه رچت و کلنک روی پلیاستیشن ۵ انیمیشنهایی دارد که آنقدر پرجزییات و زیبا و روان طراحی شدهاند که قابل رقابت با بهترین ساختههای انیمیشنهای سینمایی هستند. رچت و کلنک پلیاستیشن ۵ آنقدر از نظر بصری زیباست که فکر کنم بتوانیم آن را بهترین بازی از لحاظ گرافیکی در این لیست بنامیم؛ که حدودا آن را در صدر لیست بهترین گرافیک تاریخ بازیهای ویدیویی قرار میدهد.
۱. Horizon: Forbidden West
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment
سازنده: Guerilla Games
سبک: ماجراجویی اکشن
«هورایزن فوربین وست» (Horizon: Forbidden West) با اینکه مثل برخی از بازیهای لیستمان، انحصاری پلیاستیشن ۵ نیست و تمام و کمال با در نظر گرفتن این کنسول توسعه پیدا نکرده، اما بهتر از هر کدام از بازیهای لیست قابلیتهای سختافزاری پلیاستیشن ۵ را به تصویر میکشد و در عین حال هم یک بازی شگفتانگیز است؛ طوری که اگر بخواهیم یک بازی همه چیز کامل روی پلیاستیشن ۵ به شما پیشنهاد کنیم که بزرگترین دنیا و زیباترین گرافیک و بالاترین سطح از جزییات را دارد و به همراه مجموعهای کوئستهای فرعی و اصلی و گیمپلی سرگرمکنندهاش، صد ساعتی درگیرتان میکند و در عین حال هم قدرت کنسول جدیدتان را به نمایش میگذارد، بیچون و چرا هورایزن فوربیدن وست را انتخاب میکنیم.
اگر بخواهیم یک بازی همه چیز کامل روی پلیاستیشن ۵ پیشنهاد کنیم که بزرگترین دنیا و زیباترین گرافیک و بالاترین سطح از جزییات و گیمپلیای عالی دارد، هورایزن فوربیدن وست انتخاب بهترین گزینه است.
به عنوان دنبالهی هورایزن زیرو داون که چند سال پیش روی پلیاستیشن ۴ عرضه شده بود، هورایزن فوربیدن وست دقیقا همان خط داستانی را دنبال میکند؛ طوری که بهتر است قسمت قبل را تجربه کرده باشید. فوربین وست از همه نظر بازی قبل را گسترش و پیشرفت میدهد. نقشهی بازی نهتنها بسیار بزرگتر از بازی قبلی است، بلکه تنوع بسیار زیادی پیدا کرده است و با محیطهای مختلف زیادی روبرو میشوید. دنیای بازی همچنین بسیار زندهتر است و کم و بیش میتوانیم بگوییم از نظر زنده بودن و سطح جزییات شهرها و محیطهای مختلف بازی، میتواند با رد دد ۲ رقابت کند. در کنار یک خط داستانی جذاب، بازی همچنین پر است از کوئستهای فرعی که برخلاف انتظار، قصههای متعدد خوبی تعریف میکنند. مکانیکهای حرکت در محیط بازی و مبارزات هم بسیار پیشرفتهتر و عمیقتر از قسمت قبل شدهاند و مبارزه با ربات دایناسورهای بازی، حسابی جذاب و لذتبخش است.
چرا روی پلیاستیشن ۵ بازی کنیم: گرافیک هورایزن فوربیدن وست روی پلیاستیشن ۵ از زمین تا آسمان با نسخهی پلیاستیشن ۴ فرق میکند؛ طوری که فرضا پوشش گیاهی روی نسخهی پلیاستیشن ۴ نصف شده است، شخصیتها و دشمنان از مدلهای بسیار سادهتری استفاده میکنند و کیفیت پایینتری دارند، نورپردازی کاملا روی پلیاستیشن ۵ فرق میکند و در نتیجهی آن بازی تصویر کلی متفاوتی ارایه میدهد و تفاوتهای دیگری که کاری میکنند نخواهیم روی پلتفرم دیگری به غیر از پلیاستیشن ۵ بازی را تجربه کنیم. سطح توجه به جزییات در هر محیط آنقدر بالاست، که به راحتی میگوییم هورایزن فوربیدن وست زیباترین محیط را بین تمام بازیهای ویدیویی دارد. مشکل انیمیشن شخصیتها هم که در هورایزن قبلی وجود داشت، به طور کلی برطرف شده و شخصیتها نه تنها از نظر کیفیت گرافیکی زیبا هستند، بلکه انیمیشنهایی بسیار واقعی دارند. رقابت بین بهترین گرافیک روی پلیاستیشن ۵ (که حدودا میتوان گفت به معنای بهترین گرافیک در بازیهای ویدیویی است) بین هورایزن فوربیدن وست و رچت و کلنک بسیار نزدیک است، اما چون پیشبینی میکنیم که دیدن انسانهای باکیفیت و دنیایی که بیشتر در واقعیت ریشه دارد برایتان جذابتر باشد، هورایزن فوربین وست را انتخاب میکنیم. نهایتا بد نیست بگوییم که هورایزن فوربیدن وست، مثل دیگر بازیهای ساختهی خود سونی در این لیست، بهخوبی از دستهی دوالسنس و قابلیتهای آن برای القای حسهای مختلف استفاده میکند.