با اینکه نسل نهم از بازیهای ویدیویی همچنان با اینکه در اواسط خود به سر میبرد، نتوانسته آنگونه که باید بازیکنان را حیرتزده کند و تجربیاتی ساختارشکن را ارائه دهد، اما آثاری را ارائه داده که بهبودهای خوبی نسبت به نسل قبل داشتهاند. در این میان پلیاستیشن ۵ بدون شک پیشروی این نسل بوده و با فروش بالا و آثار فوقالعاده، به ویترینی واقعی برای آثار نسل نهم بازی تبدیل شده است. این کنسول از زمان انتشار خود، مجموعهای از بازیها را دریافت کرده که از سختافزار قدرتمند آن بهره کامل را برده است. خواه استفاده از حافظهی SSD فوق سریع این کنسول باشد یا توانایی آن در ارائهی بازیها با رزولوشن خیرهکنندهی ۴K و دستهی فوقالعادهی دوالسنس، این کنسول توانسته سطح جدیدی از غوطهوری در بازیها را ارائه دهد.
از آثاری مانند دیمونز سولز، بازسازیای که جان تازهای به یک کلاسیک محبوب میدمد تا اسپایدرمن ۲ که قدرت کنسول را به نمایش میگذارد و Rift Apart که از حافظهی سریع کنسول به بهترین شکل ممکن استفاده میکند، برخی بازیها به خوبی جهش تکنولوژیکی این سیستم را برجسته میکنند. علاوهبر این، برخی از بازیها مانند هورایزن فوربیدن وست و گرن توریسمو ۷ با اینکه میان نسلی هستند اما از ویژگیهای پیشرفتهی کنسول به بهترین وجه ممکن بهره میبرند و پرفورمنس و جلوههای بصری بهتری ارائه میدهند که با نسخهی نسل هشتمی آنها اصلا قابل مقایسه نیست. فراتر از مسائل فنی، چه از طرفداران ماجراجوییهای اکشن و پر از هیجان، حل معماهای پیچیده یا تجربههای روایت محور باشید، برای همهی سلایق بازیهایی عالی روی این کنسول وجود دارد. حال در این مقاله به ۳۰ بازی برتر که میتوانید روی این کنسول تجربه کنید، خواهیم پرداخت.
۳۰. Stellar Blade
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Shift Up
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۲
بازی استلار بلید (Stellar Blade) که توسط استودیوی کرهای شیفت آپ (Shift Up) ساخته شده است و در ابتدا با نام Project Eve شناخته میشد، نوید یک سفر پرهیجان در دنیایی پسا آخرالزمانی را میدهد که مملو از نبردهای چالش برانگیز، جلوههای بصری خیرهکننده و شخصیتهای جذاب است. در این اثر، زمین توسط یک نیروی بیگانه به نام NA تحت حمله قرار گرفته و سیاره در حالتی ویران شده قرار میدهد. باقی ماندهی بشریت در خطر است و بقایای تمدن برای بازپسگیری آنچه از خانهی خود باقی مانده است میجنگند. بازیکنان در نقش ایو (Eve)، یک جنگجوی سرسخت که وظیفه دارد نه تنها سیاره را نجات دهد، بلکه هویت خود و ارتباط مرموز خود با وقایع پیرامونش را نیز کشف کند، قدم میگذارند. داستان بازی در دنیایی مربوط به آینده و مخروبه رقم میخورد که پر از شهرهای متروک، ساختمانهای بلند و مناظری است که نشاندهندهی نابودی زمین است. این بازی سیستم مبارزهای هیجانانگیزی دارد که ترکیبی از مبارزاتی سریع و سرگرمکننده با سلاحهای سرد و تواناییهای مختلف است. ایو به یک شمشیر قدرتمند مجهز شده است و همچنین بازی نیز بر حملات روان و کمبوهای مختلف تأکید دارد. هر مبارزه در این اثر فرصتی است تا کمبوهای پیچیدهای را با هم ترکیب کنید و فینیشرهای خیرهکنندهای را انجام دهید. همچنین یک عنصر استراتژیک نیز برای مبارزه وجود دارد که از بازیکنان میخواهد برای موفقیت در برابر دشمنان مهیب، در جاخالی دادن، پری کردن و ضدحمله مهارت داشته باشند.
دشمنان این اثر از موجودات چابک و انسان نما گرفته تا باسهای غول پیکر هستند که هر کدام به رویکرد متفاوتی برای شکست نیاز دارند. باسهای حماسی یکی از ویژگیهای برجستهی بازی هستند که نه تنها به مهارت رزمی بلکه به تفکر تاکتیکی و تسلط بر تواناییهای ایو نیاز دارند. گیمپلی مبتنی بر مهارت این اثر تضمین میکند که هر نبردی خیرهکننده باشد و به بازیکنانی که به دقت الگوهای دشمن را مطالعه میکنند و حرکات خود را نیز با دقت انجام میدهند پاداش میدهد. در این میان جلوههای بصری این بازی بسیار خیرهکننده هستند و همچنین بازی دارای جزییترین و پویاترین گرافیکهای دیده شده در بازیهای امروزی است. این بازی که توسط آنریل انجین پشتیبانی میشود، دارای مدلهای سهبعدی شخصیتی بسیار پرجزئیات، انیمیشنهای روان و محیطهایی با تکسچر غنی است. همچنین حرکات رزمی ایو به طور قابل توجهی روان اجرا میشوند و طراحیهای دشمنان، به خصوص باسهای عظیمالجثه، هم ترسناک و هم به زیبایی طراحی شدهاند.
این دنیای دیستوپیایی از طریق ترکیبی از معماری مربوط به آینده و بقایای تمدنی که زمانی پر رونق بود، زنده میشود. چه در حال کاوش در آسمانخراشهای متروکه باشید و چه در حال عبور از زمینهای بایر وسیع و باز، دنیای استلار بلید با جزئیات و اتمسفر عالیاش زنده شده است. نورپردازی، جلوههای جزئی و طراحی محیطی با هم ترکیب میشوند تاهم حس شگفتی و هم ویرانی را ایجاد کنند. اگرچه تمرکز اصلی بازی روی گیمپلی است، اما این اثر نوید یک تجربهی عمیق و داستان محور را نیز میدهد. سفر ایو چیزی فراتر از صرفا زنده ماندن است بلکه در مورد درک جایگاهش در جهانی است که در حال فروپاشی است. داستان این بازی به بررسی مضامین هویت، فداکاری و مبارزه برای بازسازی تمدن در مواجهه با مشکلات بسیار میپردازد. ایو در طول مسیر با بازماندگان دیگری روبرو میشود که هر کدام داستانها و انگیزههای خاص خود را دارند که این به روایت عمق زیادی میبخشد و احساساتی را ایجاد میکند. روابط بین شخصیتها، همراه با جستوجوی خود ایو برای یافتن حقیقت نشان میدهد که استلار بلید یک تجربهی داستانی غنی را ارائه میدهد. همچنین داستان بازی از طریق ترکیبی از کاتسینهای درون بازی، داستانسراییهای محیطی و جستوجوهای بازیکن آشکار میشود و دنیایی همهجانبه را ایجاد میکند که در آن خطرات شخصی به نظر میرسند. ایو نیز بیش از یک جنگجوی ماهر است و شخصیتی با پیشینهی غنی و انگیزههای پیچیده دارد. در نهایت ادغام اکشنی با ریتم سریع و مکانیکهای نقشآفرینی تضمین میکند که استلار بلید برای طرفداران هر دو سبک جذاب خواهد بود.
۲۹. Resident Evil Village
تهیهکننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۲۱
نمرهی متاکریتیک: ۸۴
رزیدنت اویل ویلج (Resident Evil Village) به عنوان دنبالهی مستقیم بازی رزیدنت ایول ۷: بایوهازارد (Resident Evil ۷: Biohazard) عمل میکند و ماجرای پروتاگونیست داستان یعنی ایتن وینترز (Ethan Winters) را دنبال میکند که برای نجات دختر ربوده شدهاش در یک دهکدهی مرموز اروپایی، سفری کابوسوار را آغاز میکند. همانطور که گفته شد، بازی در دهکدهای بیروح و متروک مملو از وحشت گوتیک و موجودات عجیب از جمله شخصیت برجستهی این بازی یعنیلیدی دیمیترسک (Lady Dimitrescu) که به سرعت تبدیل به یک شخصیت مشهور اینترنتی شد اتفاق میافتد و داستان پس از وقایع دردناک بازی قبلی آغاز میشود.
این بازی به طرز ماهرانهای تنشهای سبک ترس و بقای کلاسیک را با زیباییشناسی گوتیک ترکیب میکند و ترکیبی منحصر به فرد از پارانویا و زیبایی را ارائه میدهد. این دهکده پر از دشمنان وحشتناکی است، از گرگینههایی که در جنگلها پرسه میزنند تا باسهای عجیب و غریب که به یک راز مرتبط با داستان سری مرتبط هستند. این لردها، مانند لیدی دیمیترسک یا هایزنبرگ (Heisenberg)، هر کدام از نظر شخصیتی و مبارزهای متمایز هستند و تجربهای متنوع را ارائه میدهند که بازیکنان را مجذوب خود نگه میدارد. در حالی که ویلج به زاویهی دید اولشخص معرفی شده در بازی قبلی وفادار میماند، اما با ادغام عناصر اکشن بیشتر در کنار وحشت خود، این فرمول را بهبود میبخشد. بازی مکانیکهای تیراندازی بیشتر، حرکت روان و معماهای محیطی پیچیدهتری را ارائه میدهد. بازیکنان میتوانند منابع را جمعآوری کنند، کرفتینگ کنند و سلاحهایشان را ارتقا دهند که این امکان تصمیمگیری تاکتیکی در رویاروییهای مبارزهای را فراهم میکند. تعادل بین وحشت و اکشن کاملا تنظیم شده است. قسمتهای اولیهی بازی به شدت به ترس متمایل میشوند، در حالی که بخشهای بعدی اکشن بازی افزایش مییابد و باعث میشود بازیکن هم قدرتمند و هم آسیبپذیر باشد. در حالی که جستوجو در عمارت ترسناک مانند نسخههای قبلی رزیدنت ایول است اما باس فایتها همچنان پر از تنش هستند و اغلب به تفکر استراتژیک نیاز دارند و با هر پیروزی لحظاتی خاطرهانگیز را خلق میکنند.
یکی از جنبههای برجستهی این بازی، شخصیتهای شرور بزرگتر از حد معمول آن است، به ویژه لیدی دیمیترسک، که حتی قبل از انتشار بازی به یک پدیده تبدیل شد. این زن نجیب خونآشام، با قد بیش از ۹ فوت بسیار ترسناک و همچنین جذاب است. حضور او در قلعهی دیمیترسک لحنی ترکیبی از وحشت گوتیک و اکشن مدرن را در بازی ایجاد میکند و این در حالی است که هر یک از چهار لرد چالشهای منحصربهفرد و طراحیهای عجیب و غریب را ارائه میدهند. فراتر از آنتاگونیستهای بزرگتر از حد معمول، ایتن وینترز نیز شخصیتپردازی بسیار عالیای دارد. ناامیدی او برای نجات دخترش به داستان دامن میزند و تجربیات او باعث میشود بازیکن هر ذرهای از ترس، سردرگمی و خشم او را احساس کند. گنجاندن و بازگرداندن شخصیتهای معروف این سری مانند کریس ردفیلد (Chris Redfield) نیز بازی را به دنیای گستردهتر رزیدنت ایول پیوند میدهد و پیچشهای تکاندهندهای را آشکار میکند که داستان این سری را عمیقتر میکند. طراحی بصری این بازی نیز بسیار خیرهکننده است. موتور RE کپکام مرزهای واقعگرایی را از جزئیات واقعی در مدلهای سهبعدی شخصیتها گرفته تا تکسچرهای غنی دهکده و محیطهای شوم آن جابجا میکند. توجه به جزئیات تجربهای غوطهور را ایجاد میکند که در آن هر سایه و سوسو زدن نوری به تنش بازی میافزاید. همچنین جلوههای صوتی بازی نیز خوب کار شدهاند و از صداهای عحیب گرفته تا غرغرهایی از دوردست و سکوت وهمانگیز تنش بازی را تشدید میکند و باعث میشود هر قدم در دنیای بازی احساسی آزاردهنده دهد. در این اثر از موسیقی کمی استفاده میشود و به صداهای محیطی اجازه داده میشود تا بیشتر بازی را در بر گیرند، در حالی که صداگذاری، بهویژه برای شخصیتهای شرور بازی، هر شخصیت را به شدت هیجانانگیز کردهاند.
طرفداران قدیمی سری رزیدنت ایول از بازگشت معماهای پیچیده و طراحی جهانی به هم پیوسته قدردانی خواهند کرد. در حالی که مبارزه در بازی نقش مهمی ایفا میکند اما هنوز هم اکتشافات زیادی وجود دارد. دهکدهی بازی به عنوان یک مرکز عمل میکند و بازیکنان به مناطقی که قبلا کاوش شده بودند باز میگردند تا مسیرهای جدید را باز کنند و اسرار پنهان را کشف کنند، مکانیکی که یادآور بازیهای اولیه این مجموعه است. عناصر حل معما نوعی فاصله از اکشن را فراهم میکنند و بازیکنان را تشویق میکند تا محیط اطراف خود را مشاهده کنند و به گونهای انتقادی فکر کنند. این اثر با موفقیت به نسخههای قبلی خود احترام میگذارد و در عین حال این مجموعه را در جهتهای جدید و جسورانهای گسترش میدهد. در نهایت ویلج از سبک ترس و بقایی که این سری را به معروف کرده است استفاده میکند و آن را با مکانیکهای مدرنی ترکیب میکند که هم برای تازهواردان و هم برای بازیکنان قدیمی جذاب است.
۲۸. Hogwarts Legacy
تهیهکننده: Warner Bros. Games / سازنده: Avalanche Software
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۴
هواگوارتز لگسی یک بازی اکشن نقشآفرینی جهان باز است که بازیکنان را به دنیای خیرهکنندهی هری پاتر (Harry Potter) اما مدتها قبل از تولد او منتقل میکند. این بازی که در دههی ۱۸۰۰ اتفاق میافتد، تجربهای با جزئیات بالا و همهجانبه را ارائه میدهد که به بازیکنان امکان میدهد مدرسه جادوشناسی و جادوگری هاگوارتز و همچنین مناطق اطراف آن، از جنگل ممنوعه تا روستای هاگزمید (Hogsmeade) را کاوش کنند. این بازی که توسط استودیوی آوالانچ توسعه یافته است، به طرفداران اجازه میدهد تا جادوگر زن یا مرد خود را شخصیسازی کنند و زندگی دانشآموزی در هاگوارتز را در یک دورهی آشفتگی پنهان تجربه کنند. در این بازی، بازیکنان نقش یک دانشآموز سال پنجمی را بر عهده میگیرند که متوجه میشود توانایی کمیاب و مرموز در دستکاری جادوهای باستانی را دارد. با وجود نیروهای تاریک در حال دسیسهچینی، قهرمان داستان باید مطالعات خود را ادامه دهد و در عین حال رازهای پنهانی را که تهدیدی برای بیثبات کردن دنیای جادوگران است، کشف کند. در طول سفر، بازیکنان میتوانند در کلاسهایی مانند ساخت معجونهای جادویی، دفاع در برابر هنرهای تاریک و گیاه شناسی شرکت کنند، طلسمها را بیاموزند و معجونهایی درست کنند و در مبارزات و ماموریتهای خود از آنها استفاده کنند.
این بازی تمام دنیای هاگوارتز را از راهپلههای متحرک گرفته تا تالار بزرگ و شلوغ که همه با جزئیات خیرهکننده بازسازی شدهاند زنده میکند. بازیکنان میتوانند نه تنها خود قلعه را کاوش کنند، بلکه میتوانند فراتر از دیوارهای آن در محیطهای جهان باز گسترده و پر از موجودات جادویی، اسرار پنهان و چالشهای تاریک نیز بگردند. از دوئل با جادوگران تاریکی گرفته تا کشف سیاهچالههای باستانی، آزادی برای کاوش و تعامل با این جهان بخش اصلی این بازی است. مبارزات در هاگوارتز لگسی ریتمی سریع و پویا دارد و اجرای طلسم را با استراتژی ترکیب میکند. بازیکنان میتوانند طلسمهای مختلفی از جادوهای تهاجمی مانند اکسپلیارموس (Expelliarmus) و اینسندیو (Incendio) گرفته تا طلسمهای دفاعی و شفابخش را انجام دهند. سیستم اجرای طلسم به بازیکنان این امکان را میدهد تا حملات جادویی را به روشهای خلاقانهای به هم متصل کنند. شخصیسازی نقش مهمی در بازی ایفا میکند و به بازیکنان این امکان را میدهد تا ظاهر، مهارتها و تواناییهای شخصیت خود را متناسب با سبک بازی دلخواه خود تنظیم کنند. چه بخواهید بر جادوهای تهاجمی تسلط داشته باشید، روی مخفی کاری تمرکز کنید یا به معجونسازی و رام کردن جانوران بپردازید، هاگوارتز لگسی طیف گستردهای از گزینههای مختلف را برای ساختن هویت جادوگرتان به شما ارائه میدهد. عناصر نقشآفرینی نیز به شما این امکان را میدهند که تواناییهای خود را ارتقا دهید و تجهیزاتی را بدست آورید که بر ظاهر و عملکرد شما در نبرد تاثیر میگذارد.
یکی از جذابترین جنبههای این بازی، آزادی انتخابی است که به بازیکنان ارائه میدهد. چه با اهداف خوب همسو شوید یا مسیرهای تاریکتری را جستوجو کنید، اقدامات و تصمیمات شما در طول بازی، سفر شما را شکل میدهد. بازیکنان میتوانند تصمیم بگیرند که چه اتحادی را تشکیل دهند، کدام ماموریتها را انجام دهند و چگونه میخواهند چالشهای پیش آمده را حل کنند. این بازی حتی به شما این امکان را میدهد که یاد بگیرید تا از جادوی تاریک استفاده کنید، اگرچه انجام این کار ممکن است عواقبی از نظر اخلاقی داشته باشد. گنجاندن انتخاب گروهتان در بازی یعنی گریفیندور (Gryffindor)، اسلیترین (Slytherin)، ریونکلاو (Ravenclaw) یا هافلپاف (Hufflepuff)، لایهی دیگری از شخصیسازی را به بازی اضافه میکند. گروه شما تعاملات اجتماعی و ماموریتهای خاصی را برای شما تعیین میکند و همانطور که بازیکنان آزمونها و مصیبتهای زندگی دانشآموزی در هاگوارتز را طی میکنند به آنها حس تعلق میدهد. این بازی همچنین شامل انواع مختلفی از ماموریتهای جانبی از کمک به دانشآموزان دیگر تا شکار اشیای جادویی قدرتمند است. یکی از بزرگترین نقاط قوت بازی در توانایی آن برای غوطهور کردن کامل بازیکنان در دنیای هری پاتر است. از جلوههای بصری طلسمها گرفته تا معماری دقیق هاگوارتز، این بازی محیطهای بصری خیرهکنندهای را ارائه میکند که هر لحظه را شبیه سفری در این قلمروی جادویی میکند. هر گوشهای از مدرسه از پرترههای روی دیوار که حرکت میکنند و با بازیکنان تعامل دارند گرفته تا گذرگاهها و اتاقهای مخفی که منتظرند که کشف شوند، مملو از جزئیات کوچکی است که طرفداران فیلمها از آن استقبال میکنند. محیط بیرون هاگوارتز نیز با سیستمهای آب و هوای پویا، چرخههای روز و شب و انبوهی از موجودات جادویی که در زمین پرسه میزنند به همان اندازه غنی است. در نهایت در حالی که هاگوارتز لگسی مستقیما با کتابها یا فیلمهای هری پاتر مرتبط نیست اما دنیای جادوگران را به روشهای هیجانانگیزی گسترش میدهد. بازیکنان با شخصیتهای جدید، شخصیتهای تاریخی و موجودات جادویی روبرو میشوند که قبلا در این سری دیده نشدهاند و این در حالی است که هنوز احساس میشود آنها عمیقا با این دنیای آشنا ارتباط دارند.
۲۷. Returnal
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Housemarque
سال انتشار: ۲۰۲۱
نمرهی متاکریتیک: ۸۶
ریترنال یک بازی هیجانانگیز سومشخص است که توسط استودیوی Housemarque یعنی استودیویی که به خاطر تسلط بر بازیهای سبک قدیمی آرکید شناخته میشود، ساخته شده است. این اثر که در سال ۲۰۲۱ به عنوان یک انحصاری پلیاستیشن ۵ منتشر شد، عناصری از گیمپلی روگلایک را با روایتی غنی و همهجانبه ترکیب میکند. بازی ماجرای سلین واسوس (Selene Vassos)، کاشف فضایی را دنبال میکند که در سیارهی بیگانهی آتروپوس (Atropos) فرود میآید و متوجه میشود که در یک حلقهی زمانی به دام افتاده است و هر بار که میمیرد، دوباره زنده میشود و مجبور میشود سفر خود را از طریق مناظر در حال تغییر و نبردهایی دشوارتر با موجوداتی مرموز دوباره تجربه کند. اساس این اثر دربارهی بقا و اکتشاف است و گیمپلی آن ترکیبی از مبارزاتی با ریتم سریع و جستوجوی هدفمند است. بازیکنان باید در محیطهایی خطرناک حرکت کنند، پیامهای رمزآلود را بازگشایی کنند و در حالی که با تهدید دائمی مرگ روبرو هستند، قطعههای داستان سلین را کنار هم بگذارند. مراحلی که به صورت اتوماتیک و رویهای ایجاد میشوند تضمین میکند که هیچ دور از بازی یکسان نخواهد بود و بازی هر بار چالشهای جدیدی را ارائه میدهند. این حس غیرقابل پیشبینی بودن همراه با دشواری بیامان بازی، بازیکنان را وادار میکند تا برای پیشرفت بیشتر با استراتژیهای مختلف و لوداوت سلاحها سازگار شوند.
دنیای آتروپوس دلهرهآور و همچنین مملو از گیاهان وحشی بیگانه و خرابههای باستانی است که حس شومی را برمی انگیزد. اتمسفر بازی با نورپردازی پویا و طراحی صدا بهبود یافته است که بازیکنان را به ذهن متلاشیشدهی سلن میکشاند. هر بار که وارد یک محیط جدید میشوید، طراحی بازی شما را وادار میکند سنگینی انزوا و ترسی که سلن تجربه میکند را احساس کنید. بازخورد لمسی کنترلر دوالسنس نیز به غوطهوری میافزاید و هر سلاح را متمایز میکند و با ارتعاشاتی ظریف به احساسات وهمانگیز آتروپوس زندگی میبخشد.
داستان این بازی نیز عنصر دیگری است که بازیکنان را به خود جذب میکند. همانطور که سلن میمیرد و زنده میشود، او بخشهایی از گذشتهی خود را که هم شخصی و هم مرتبط با تاریخ آتروپوس است کشف میکند. روایت به آرامی خود را از طریق داستانگویی محیطی، گزارشهای صوتی رمزآلود و سکانسهای سورئال و اولشخص نشان میدهد که بازیکنان را به دیدی ترسناک از خاطرات سلن میرساند. لحظاتی وجود دارد که مرز بین واقعیت و توهم محو میشود و بازیکنان در مورد ماهیت واقعی سفر سلن و اینکه آیا فراری از این چرخهی بیامان مرگ در سیاره وجود دارد یا خیر، سؤال میکنند.
توانایی بازی در ادغام پیچیدگی داستانی با گیمپلی روگلایک فوقالعاده آن را بسیار جذاب کرده است. مرگ در این بازی فقط یک شکست نیست، بلکه بخشی از داستان است. هر مرگ یک قطعهی جدید از پازل را برای شما به ارمغان میآورد و به بازیکنان دلیلی برای داشتن استقامت در این مبارزهی طاقتفرسا میدهد. ترکیبی از مکانیکهای روگلایک، عناصر ترسناک علمی تخیلی و اکشنهای الهامگرفته از بازیهای آرکید، بازیکنان را درگیر خود نگه میدارد و هر شکستی را فرصتی برای یادگیری، رشد و پیشروی بیشتر در هزارتوی مرگبار آتروپوس تبدیل میکند. این اثر علاوه بر داستان اصلی خود، محتوای پس از بازی زیادی از جمله چالشهای مختلف، سلاحهای قابل باز شدن و پایانهای مخفی را ارائه میکند که به بازیکنان دلایل بیشتری برای بازدید مجدد از آتروپوس حتی پس از اتمام سفر سلین میدهد. البته دشواری و روایت پیچیدهی بازی ممکن است برای همه مناسب نباشد، اما برای کسانی که از آن استقبال میکنند، ریترنال یک تجربهی فراموش نشدنی را ارائه میدهد که در ژانر اکشن ماجراجویی برجسته است
۲۶. Shin Megami Tensei V
تهیهکننده: Sega / سازنده: Atlus
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۹
این بازی سری تحسین شدهی شین مگامی تنسی (Shin Megami Tensei) را با داستان تاریک، جذاب، مبارزات استراتژیک و جهانسازی خیرهکنندهی خود به سطح بالاتری میبرد. داستان این بازی که در توکیویی پساآخرالزمانی میگذرد، بازیکنان را با دنیایی آشنا میکند که به دلیل جنگ بین خدایان و شیاطین ویران شده است و در آن بشریت در آستانهی نابودی قرار دارد. همانطور که از این منظرهی متروک عبور میکنید، باید در جایی مملو از معضلات اخلاقی، پیشگوییهای باستانی و اتحادهای قدرتمندی که میتواند سرنوشت انسانها و شیاطین را به طور یکسانی تغییر دهد، حرکت کنید. بازی در دنیایی در لبهی سقوط آغاز میشود. توکیو که زمانی یک کلانشهر پر رونق بود، اکنون تحت سلطهی هرج و مرج، شیاطین و بلایای طبیعی است. وجود بشریت در آستانهی انقراض است و با جناحهای قدرتمند شیاطینی که برای تسلط در جهان میجنگند، بقا به یک مبارزهی روزمره تبدیل شده است. پروتاگونیست داستان، دانشآموز جوانی است که احساس مسئولیت میکند و پس از رویارویی سرنوشتسازی با موجودی مرموز به نام آئوگامی (Aogami)، وارد جنگ بین نیروهای آسمانی و جهنمی میشود. از طریق این رویارویی، به پروتاگونیست داستان این قدرت داده میشود تا با آئوگامی ترکیب شود و به یک ناهوبینو (Nahobino) که موجودی نیمه انسان و نیمه شیطان که قادر به استفاده از قدرتهای جهنمی است تبدیل شود. با این قدرت جدید، شما در میان نیروهای قانون، هرج و مرج و بیطرفی گیر میافتید و خرابههای توکیو را کاوش میکنید و با انسانها یا شیاطین اتحاد برقرار میکنید تا جهان را بازسازی کنید یا کاملا نابود کنید.
طبق معمول آثار شین مگامی تنسی، این بازی نیز یک سیستم مبارزهای پیچیده و نوبتی را ارائه میکند که نیازمند استراتژی و برنامهریزی دقیق است. هر مبارزه شما را مستلزم میکند که تیم شیاطین خود را با دقت انتخاب کنید، زیرا هر کدام تواناییهای منحصربهفردی را به میدان نبرد میآورند. سیستم مذاکرهی شیطانی نیز به بازی باز میگردد و به بازیکنان این امکان را میدهد که دشمنان خود را متقاعد کنند تا آنها را در تیم خود قرار دهند که این ترکیبی بیپایان از تواناییها و نقاط قوت را ارائه میدهد. ادغام شیاطین، یکی از مشخصههای بارز این بازی به گونهای پیچیدهتر از همیشه وجود دارد و بازیکنان میتوانند شیاطین را با هم ترکیب کنند تا متحدان قدرتمندتری ایجاد کنند و همچنین ویژگیها و تواناییها را با هم ترکیب کنند تا با سختی زیاد مبارزات سازگار شوند. این بازی با طیف گستردهای از شیاطین برگرفته از اساطیر، فولکلور و مذهب، عمق و ارزش تکرار بسیار زیادی را برای کسانی که به دنبال آزمایش با ترکیبهایی مختلف از انواع تیمها هستند، ارائه میدهد. با این حال، مبارزه تنها محور بازی نیست. این اثر بر انتخاب و پیامد انتخابهای بازیکن نیز تأکید دارد. همانطور که پیشرفت میکنید، با تصمیمات اخلاقی دشواری روبرو میشوید که نتیجهی داستان را شکل میدهد. این بازی پایانهای متعددی را ارائه میدهد که هر کدام نمایانگر دیدگاه متفاوتی برای آیندهی جهان است و هر انتخابی که انجام میدهید عواقب پایدار و اغلب فاجعه باری را در پی خواهد داشت.
همچنین داستان بازی مملو از پیچشها، خیانتها و لحظات عمیقی است که مرزهای داستانسرایی سنتی نقشآفرینی ژاپنی را جابهجا میکند. موضوع اصلی بازی حول محور انتقام، عواقب قدرت کنترل نشده و ابهام اخلاقی در دنیایی است که خدایان و شیاطین صرفا خوب یا بد نیستند. سفر پروتاگونیست داستان یک سفر در راه خودیابی است زیرا آنها مجبورند هویت خود و ماهیت وجود خود را زیر سؤال ببرند. به عنوان یک ناهوبینو، پروتاگونیست داستان نه کاملا انسان است و نه کاملا شیطان و مبارزهی آنها برای یافتن جایگاه خود در دنیایی است که مرزهای بین شر و خوبی محو شده است. در طول بازی، شخصیت اصلی بین سه جناح قدرتمند قرار میگیرد: نیروهای قانون، که به دنبال تحمیل نظم الهی هستند، نیروهای هرج و مرج که مایل به نابودی و رهایی از قدرت هستند و نیروهای خنثی که تعادل و بقا را هدف قرار میدهند. هر جناحی دیدگاه خاص خود را برای آینده دارد و به عنوان پروتاگونیست داستان، شما مجبور خواهید بود تصمیم بگیرید که کدام مسیر را دنبال کنید و انتخابهای شما سرنوشت نهایی جهان و زندگی شیاطین و انسانهای بیشماری را تعیین میکند.
به طور خاصی طراحیهای شیاطین نیز چشمگیر هستند و هر موجودی زیباییشناسی منحصربهفرد خود را دارد که منشأ خود را منعکس میکند. از جانوران باستانی اساطیری گرفته تا موجوداتی پیچیده و اصیل، جلوههای بصری این بازی بسیار چشمگیر هستند. استفادهی زیاد از نور و رنگ با تیرگی این جهان در تضاد است ولی زیبایی وهمانگیزی به آن میبخشد که بازیکنان را به جهانسازی ترسناکی میکشاند. موسیقی ترسناک و گوشنواز بازی که لحن تاریک بازی را کاملا به تصویر میکشد نیز جذابیت خاص خود را دارد. هر موسیقی احساس غوطهور شدن در دنیایی را تشدید میکند که در لبهی فراموشی است و این احساسات بیشتری را به نبردهای شدید و لحظات داستانی بازی اضافه میکند. در حالی که شین مگامی تنسی ۵ هم برای تازهواردان و هم برای طرفداران قدیمی این مجموعه دسترسپذیر است اما اثری است که به تفکر استراتژیک نیز عمیقا پاداش میدهد. دشواری بازی به مرور زیاد میشود و خود بازی نیز به بازیکن کمک نمیکند و این بازی را به چالشی واقعی برای کسانی که میخواهند تجربهای سختتر داشته باشند تبدیل میکند. بازیکنان باید منابع خود را مدیریت کنند، تیم کاملی از شیاطین را بسازند و در مسیر پیچیدهی انتخابهایی که بر نتیجهی داستان تأثیر میگذارند، حرکت کنند.
۲۵. Dragon’s Dogma II
تهیهکننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۷
بازی دراگونز داگما ۲ دنبالهی موفق اثری در سال ۲۰۱۲ است و به نظر میرسد در حالی که عناصر محبوبی را که بازی اصلی را جذاب کردهاند، بازگردانده، مرزهای آثار اکشن نقشآفرینی جهان باز را جابهجا میکند. جهانسازی این اثر حتی از بازی اول نیز گستردهتر و همه جانبهتر است و بر اساس تلاش آریزن (Arisen) برای شکست دادن اژدها، جهانی پر از مناظر سر به فلک کشیده، سیاهچالههای پیچیده و شهرهایی شلوغ و پر از زندگی ساخته شده است. چیزی که این دنیا را متمایز میکند میزان زنده بودن آن است. شخصیتهای غیر قابل بازی روزمرگی دارند، آب و هوا روی گیمپلی بازی تأثیر میگذارد و موجوداتی که در زمین پرسه میزنند هم باشکوه و هم وحشتناک هستند. واکنش جهان به اقدامات شما به گونهای است که تعداد کمی از بازیهای این سبک میتوانند با آنها مطابقت داشته باشند و این به شما امکان میدهد حس عمیقی از غوطهور شدن را داشته باشید. این بازی دارای یک چرخهی روز و شب است که نه تنها زیبایی بصری بازی را تحت تأثیر قرار میدهد، بلکه لایهای از خطرات را نیز معرفی میکند زیرا شبها در این بازی با وجود هیولاهای مرگبارتر و دیدی بسیار محدود بسیار خطرناکتر هستند و این باعث میشود کاوش در این بازی مانند یک ماجراجویی واقعی باشد که در آن تضمینی برای بقا وجود ندارد. از جنگلهای جذاب گرفته تا غارهای تنگ، طراحی محیطی به گونهای است که احساس کاوشهای دقیق و در عین حال خطرناک را به بازیکن بدهد.
یک ویژگی کلیدی این اثر که از نسخهی قبلی بازگشته، سیستم نوآورانهی Pawn است. این مکانیک به بازیکنان این امکان را میدهد تا همراهانشان که تحت کنترل هوش مصنوعی و معروف به پاون هستند را به خدمت بگیرند که در کنار آنها در میدان نبرد میجنگند و بر اساس تجربیاتشان مشاوره میدهند. هر بازیکن Pawn مخصوص به خود را ایجاد میکند که میتواند به صورت آنلاین نیز با بازیکنان دیگر به اشتراک گذاشته شود. پاونها از هر مبارزه چیزهایی یاد میگیرند و در مورد نحوهی مبارزه با دشمنان خاص یا عبور از محیطهای خاص دانشهایی بدست میآورند و این آنها را در مبارزه ارزشمند میکند. عمق سیستم پاون یک لایهی استراتژیک را به بازی اضافه میکند و به عنوان مثال، یک پاون که قبلا با یک نوع هیولا خاص مبارزه کرده است، ممکن است در مورد نقاط ضعف آن توصیههایی به شما کند یا حتی برای نشان دادن مناطق آسیبپذیر از روی هیولا بالا برود. این امر حتی زمانی که شما به صورت تکنفره بازی میکنید نیز به مبارزات حس کار گروهی میدهد، زیرا همراهان هوش مصنوعی شما باهوش هستند و با دنیای اطراف خود درگیر هستند. مبارزات پرجزئیات و جذاب این بازی از نقاط قوت آن هستند و همچنین بازی به دنبال بهبود و گسترش آن نیز است. بازیکنان میتوانند از بین کلاسهای مختلف از استرایدر زیرک گرفته تا جادوگر یا جنگجوی زره پوش یکی را انتخاب کنند. هر کلاس تواناییهای منحصربهفرد خود را دارد و بازیکنان میتوانند برای ایجاد استراتژیهای مبارزهای پویا بین آنها جابجا شوند.
انواع روشهای خاصی وجود دارد که بازیکنان میتوانند با استفاده از آنها به مبارزه پردازند. فرقی نمیکند که از پشت یک گریفون (Griffon) عظیم بالا میروید آن را از بین ببرید یا از مهارتهای تیراندازی با کمان برای هدف قرار دادن دشمنان از راه دور استفاده کنید، بازی شما را به آزمایش تشویق میکند. ماهیت جهان باز این اثر به این معنی است که مبارزات به ندرت قابل پیشبینی هستند. توانایی بالا رفتن از دشمنان بزرگ برای افشای نقاط ضعف، حس مقیاس را به نبردها میافزاید و حتی معمولیترین نبردها را نیز حماسی میسازد. جادو در این بازی یکی دیگر از نکات برجسته است. طلسمها نه تنها از نظر بصری خیرهکننده هستند، بلکه میتوانند جریان نبرد را به شکلی دراماتیک تغییر دهند. ریختن طوفانی از سنگها یا احضار گردباد، حس قدرتی خیرهکننده را به تجربه میافزاید و همچنین ترکیبات مختلف نیز باعث تصمیمگیری استراتژیک در طول مبارزه میشود. داستان بازی نیز به گونهای عمیقتر به اسطورههایی میپردازد که در بازی اول ایجاد شده بودند و در دنیایی اتفاق میافتد که موجودات افسانهای مانند هایدرا (Hydra)، غول تکچشم (Cyclope) و اژدها آزادانه پرسه میزنند. به عنوان آریزن، بازیکنان نه تنها برای شکست دادن اژدهای بزرگ بلکه برای کشف اسرار دنیای اطراف خود نیز تلاش میکنند. مضامین سرنوشت، فداکاری و تولد دوباره در داستان ادغام شدهاند و بازی نوید مسیرهای چندگانهای را میدهد که بر اساس انتخابهای بازیکن به پایانهای متفاوتی منجر میشود. این بازی بر اساس موتور قدرتمند RE کپکام ساخته شده است که به بازی گرافیکی خیرهکننده، انیمیشنهایی روانتر و طراحی پیچیدهتری از شخصیتهای میدهد. مناظر وسیع، آب و هوای پویا و مدلهای سهبعدی شخصیتی پرجزئیات، نوید تجربهای جذاب را میدهند که بسیار زیبا به نظر میرسد. موتور RE همچنین هوش مصنوعی بهبود یافتهای را به همراه دارد و سیستم پاون را عالی کرده است.
۲۴. Persona 3 Reload
تهیهکننده: Sega / سازنده: P-Studio
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
نسخهی اصلی بازی پرسونا ۳ نقطه عطفی برای سری پرسونا و به خصوص اهمیت آن در غرب بود و ترکیب منحصربهفردی از سبکهای شبیهساز زندگی و Cungeon crawler را تعریف کرد که توانست نسخههای بعدی آن را شکل دهد. اکنون، بازی پرسونا ۳ ریلود، این بازی کلاسیک دوستداشتنی را برای نسل جدیدی از بازیکنان باز میگرداند و بازی را با پیشرفتهای امروزی بازسازی میکند و در عین حال به عناصر اصلی که آن را محبوب کرده است، وفادار میماند و به طرفداران این فرصت را میدهد تا یکی از نمادینترین بازیهای نقشآفرینی زمان خود را دوباره یا برای اولین بار تجربه کنند. در این اثر بازیکنان در نقش یک دانشآموز دبیرستانی که به تازگی به دبیرستان Gekkoukan منتقل شده است، قدم میگذارند. زمانی که قهرمان داستان به «ساعت تاریکی» یعنی زمانی پنهان بین نیمه شب تا ساعت یک بامداد که در آن بیشتر مردم به طور ناآگاهانه موجوداتی مرموز به نام Shadow هستند و آزادانه پرسه میزنند برخورد میکند، چیزی که بهعنوان یک زندگی معمولی شناخته میشد، به سرعت به چیزی بسیار تاریکتر تبدیل میشود. تنها تعداد معدودی از جمله پروتاگونیست داستان و دوستان جدیدش از این زمان پنهان آگاه هستند و گروه زبدهای را تشکیل میدهند که به نام SEES برای مبارزه با Shadow شناخته میشود.
با روایتی پیچیده که عمیقا در مضامین مرگ ومیر، هویت و قدرت درونی فرو میرود، این بازی داستانی احساسی و فلسفی را در هم میبافد. ساعت تاریک به عنوان پسزمینهای استعاری عمل میکند و بخشهای ناشناخته و اغلب ترسناک روان انسان را بررسی میکند. بازیکنان باید با ترسها و سؤالات خود در مورد زندگی و مرگ روبرو شوند و اسرار پشت ساعت تاریکی و قدرتهای مرموز خود را که به عنوان پرسونا شناخته میشوند را کشف کنند. در حالی که این اثر به بازی اصلی وفادار مانده اما ارتقای بصری زیادی را نیز ارائه میدهد. محیطها بازسازیشده و مدلهای سهبعدی شخصیتها و انیمیشنها جان تازهای به سبک هنری منحصربهفرد بازی میبخشند. جلوههای جدید عالی هستند و بخشهای الهام گرفته از رمانهای بصری را حتی بیشتر از قبل گیرا میکنند. از طرفی بازسازی ذکر شده شامل زمان لودینگ سریعتر، نرخ فریم بهبود یافته و انتقال روانتر بین بخشهای شبیهساز زندگی و مبارزات است. مکانیکهای بهروزرسانی شده نه تنها حس مناسبتری دارند، بلکه سرعت بازی را متعادل میکنند و به بازیکنان این فرصت را میدهند تا بدون تأخیر یا وقفههای غیرضروری بیشتر در داستان فرو بروند. علاوه بر این، بهبودهایی در مدیریت اینونتوری، رابط کاربری و مسیریابی سیاهچالهها وجود دارد. برج تارتاروس (Tartarus)، سیاهچالهی وسیعی که بازیکنان باید برای کشف حقیقت پشت ساعت تاریکی از آن بالا بروند، همچنان محور اصلی مبارزهی بازی است. بازیکنان با یک سری دشمنان و باسهای سختتری روبهرو میشوند که از آنها میخواهد نقاط قوت و ضعف تیم خود را به طور استراتژیک متعادل کنند. پرسوناها یعنی همان مظاهر درونی شخصیتها، هنوز هم میتوانند با هم ترکیب شوند و لول آپ شوند و این به بازیکنان این امکان را میدهند تا تواناییهای تیم خود را برای استراتژیهای بهینه شخصیسازی کنند.
خارج از مبارزه، بازیکنان باید زندگی روزمرهی خود از مطالعه برای امتحانات گرفته تا ایجاد روابط با دوستان را نیز به دقت مدیریت کنند. در این میان بازی تعاملاتی بهتر و سیستمهای پیوند اجتماعی اصلاحشدهای را معرفی میکند. ایجاد پیوند با شخصیتهای دیگر نه تنها داستان بازی را بهبود میبخشد، بلکه آواتارهای شخصی شما را نیز در مبارزات تقویت میکند و یک چرخهی جذاب بین مبارزه و مدیریت زندگی ایجاد میکند. در نهایت برای کسانی که نسخهی اصلی پرسونا ۳ یا نسخههای FES یا پرتابل آن را بازی کردهاند، ریلود هم نوستالژیک است و هم تازگی خواهد داشت.
۲۳. Deathloop
تهیهکننده: Bethesda Softworks / سازنده: Arkane Lyon
سال انتشار: ۲۰۲۱
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
بازی دثلوپ که در جزیرهی اسرارآمیز بلکریف (Blackreef) میگذرد، داستان پیچیده، مکانیک حلقهی زمانی و اکشنی عالی را گرد هم میآورد و منجر به یک ماجراجویی جذاب میشود که بازیکنان را برای رهایی از یک چرخهی تکراری مرگبار به چالش میکشد. جذابیت بازی در داستان آن با محوریت کلت ون (Colt Vahn)، یک قاتل که در یک روز تکرار نشدنی به دام افتاده است، نهفته است. هر بار که کلت میمیرد یا روز مجددا شروع میشود، او با حافظهای پاک شده به شروع حلقه بازگردانده میشود. برای رهایی، کلت باید هشت هدف کلیدی، معروف به Visionaries را قبل از شروع مجدد روز ترور کند. جولیانا بلیک (Julianna Blake)، رقیب حیلهگر کلت که تنها ماموریتش شکار او و متوقف کردن پیشرفتش است، به تنش بازی میافزاید. این دینامیک تعقیب و گریز هستهی اصلی گیمپلی هیجانانگیز این بازی را تشکیل میدهد. جزیرهی بلکریف با طراحی رتروی مربوط به آیندهی خود با سبکی الهام گرفته از دههی ۱۹۶۰ و اسرار درونی پنهان بسیار خیرهکننده است. نواحی مختلف جزیره، دنیایی گسترده و به هم پیوسته و پر از فرصتهایی برای دستکاری زمان و رویدادها به نفع کلت ارائه میدهند. هر دور از بازی در مورد ویژنریها، انگیزههای آنها و رمز و راز اصلی بلکریف اطلاعات بیشتری نشان میدهد. مهارتهای استودیوی آرکین (Arkane) در جهانسازی در اینجا میدرخشد و محیطی پرهیجان را ایجاد میکند که هم زنده و هم بهطور عجیبی تنشزا به نظر میرسد. ویژگی بارز این اثر مکانیزم حلقهی زمانی آن است که نه تنها چیزی برای ساخت روایت است، بلکه عمیقا در گیمپلی بازی نیز ترکیب شده است. بازیکنان میتوانند بازی را به صورت غیرخطی انجام دهند و انتخاب کنند که کدام ویژنری را هدف قرار دهند و با رویکردهای مختلفی راههای جدیدی را برای هر ترور آزمایش کنند. پیشرفت زمانی در بازی به چهار دورهی صبح، ظهر، بعد از ظهر و عصر تقسیم میشود. رویدادها و مکان شخصیتها بر اساس زمان روز تغییر میکنند، به این معنی که بازیکنان باید نحوهی عملکرد هر بخش از حلقه را برای بهینهسازی استراتژی خود بیاموزند.
یکی از بزرگترین نقاط قوت دثلوپ آزادی انتخاب آن است. شما میتوانید دثلوپ را مانند یک بازی در سبک مخفیکاری بازی کنید، به صورت مخفیانه از مراحل عبور کنید، سیستمهای امنیتی را هک کنید و بیسر و صدا دشمنان را از بین ببرید و یا اینکه با اسلحههای گرم راه بروید و هرج و مرج ایجاد کنید و مسیر خود را به صورت بداهه جلو ببرید. کلت به انواع سلاحها و تواناییهای ماوراء طبیعی مانند تلهپورت یا تلهکینزی دسترسی دارد که یادآور قدرتهای موجود در سری بازی دیسآنرد (Dishonored) است. ترکیب این تواناییها با برنامهریزی استراتژیک کلید تسلط بر طراحی پیچیدهی بازی است. با پیشرفت بازیکنان، آنها سلاحها، گجتها و تواناییهای جدیدی را کشف میکنند که در حلقه باقی میمانند و این موضوع هر بازنشانی از حلقه را به فرصتی برای رشد و اصلاح تبدیل میکند. در حالت چندنفرهی خلاقانهی این اثر بازیکنان میتوانند انتخاب کنند که به عنوان جولیانا بازی کنند و به کمپین بازیکنان دیگر حمله کنند، شخصیت آنها را شکار کنند و یک عنصر واقعی غیرقابل پیشبینی را اضافه کنند و به همین ترتیب، بازیکنان کلت نیز باید از هوش مصنوعی یا جولیاناهای تحت کنترل بازیکنان دیگر جلوگیری کنند که این منجر به مبارزاتی شدید و پرمخاطره شود. این سیستم PvP لایهای از تنش و هیجان را به هر ماموریت اضافه میکند، زیرا هرگز نمیدانید بازیکن دیگری چه زمانی ممکن است حمله کند. بازی در نقش جولیانا دیدگاه کاملا متفاوتی را در بازی ارائه میکند و از روش حل معما به حالت شکارچی تغییر میکند. این دوگانگی دثلوپ را به تجربهای هیجان انگیزتر و منحصربهفرد تبدیل میکند، زیرا بازیکنان به طور متناوب بین شکارچی بودن و شکار بودن جابهجا میشوند.
فرای اکشن و ارائهی جذاب، این اثر موضوعات دیگری مانند کنترل، آزادی و تکرار را بررسی میکند. سفر کلت برای شکستن حلقه نمادی از رهایی از چرخههای خود تخریبی است و روایت بازی با لحظاتی لایهبندی شده است که بازیکنان را به فکر کردن در مورد هزینهی آزادی و عواقب انتخابهای خود به چالش میکشد. هر بازنشانی فرصتی برای رستگاری و آزمایش هم برای کلت و هم برای بازیکن فراهم میکند. از بسیاری جهات، دثلوپ ماهیت بازیهای ویدیویی که شامل تلاشهای مکرر، یادگیری از شکست و جستجوی کمال است را نیز نشان میدهد و بیش از یک بازی ساده در سبک تیراندازی است.
۲۲. It Takes Two
تهیهکننده: Electronic Arts / سازنده: Hazelight Studios
سال انتشار: ۲۰۲۱
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
بازی It Takes Two که در سال ۲۰۲۱ منتشر شد، به طور خاص برای دو بازیکن طراحی شده است و به دلیل گیمپلی خلاقانه، داستان جذاب و عمق احساسی خود به سرعت مورد تحسین قرار گرفت. این اثر نه تنها به خاطر مکانیکهای کوآپش، بلکه برای اینکه چقدر این مکانیکها در مضامین همکاری، ارتباطات و غلبه بر چالشها، هم در بازی و هم در زندگی واقعی، با هم ترکیب میشوند، متمایز است. داستان بازی ماجرای کودی (Cody) و می (May)، زوجی در آستانهی طلاق را دنبال میکند که رابطهی آنها با گذشت زمان بدتر شده است و دخترشان رز (Rose)، با تأثیرات عاطفی جدایی آنها دست و پنجه نرم میکند. یک روز، طی یک پیچش جادویی، کودی و می توسط اشکهای رز به دو عروسک کوچک دستساز تبدیل میشوند. آنها که در دنیایی خارقالعاده پر از اشیاء و موجودات مختلف، سنجابهای سخنگو و راهنمایان عجیب و غریب گیر کردهاند، باید با هم کار کنند تا راهی برای بازگشت به شکل انسانیشان پیدا کنند. این سفر به استعارهای از رابطهی شکست خوردهی آنها تبدیل میشود، زیرا آنها توسط دکتر حکیم (Dr. Hakim) خندهدار، یک کتاب عشق با درک و شعور که آنها را مجبور میکند تا با مشکلات خود روبرو شوند هدایت میشوند. کودی و می در طول ماجراجویی خود باید معماها را حل کنند، با دشمنان بجنگند و در محیطهای پیچیدهای که هر یک جنبههای مختلف رابطه آشفته آنها را منعکس میکند. همانطور که روایت بازتر میشود، این بازی به زیبایی مضامین عشق، بخشش و کشف مجدد را در حالی که طنز و داستان سرایی احساسی را در هم میآمیزد بررسی میکند.
چیزی که این بازی را از دیگر بازیهای کوآپ متمایز میکند این است که چگونه در هر مرحله نیازمند همکاری فرد دیگر به معنای واقعی کلمه هستید. گیمپلی بازی با مکانیکهای جدیدی که تقریبا در هر مرحلهای معرفی میشوند تا بازیکنان را درگیر و شگفتزده نگه دارد، متنوع و همیشه در حال تغییر است. بازیکنان باید برای حل معماها، شکست دادن دشمنان و پیشرفت در بازی دائماً با هم ارتباط برقرار کرده و با یکدیگر همکاری کنند. هر یک از شخصیتها تواناییهای متفاوتی دارند که مکمل دیگری هستند و موضوع کار تیمی و مشارکت بازی را تقویت میکنند. به عنوان مثال، در یک مرحله، کودی توانایی دستکاری زمان را بدست میآورد، در حالی که می میتواند اندازه را کنترل کند. در دیگری، کودی چکش را به دست میگیرد در حالی که می میخ میاندازد. این قدرتهای منحصربهفرد همیشه با محیط و طرحهای معمایی در هم تنیده شدهاند و مشوق همکاری مداوم و حل مسأله هستند. بازی هرگز اجازه نمیدهد بازیکنان با یک مکانیک خیلی راحت باشند و دائماً عناصر و چالشهای جدیدی را معرفی میکنند. مراحل بازی بهطور قابلتوجهی خلاقانه و متنوع هستند و بازیکنان را به محیطهایی مختلف از باغی پر از گیاهان حساس گرفته تا یک برج ساعت غولپیکر که در آن زمان میتوان دستکاری کرد میبرد. بازی حتی دارای لحظاتی است که مانند ادای احترام به ژانرهای مختلف مانند پلتفرمرها، تیراندازیها و حتی بخشی که یادآور سبک Dungeon Crawler است و این تنوع تضمین میکند که این اثر از ابتدا تا انتها پویا و جذاب باشد. البته این اثر نه تنها در گیمپلی بلکه در جهت بصری و هنری خود نیز میدرخشد. دنیای بازی رنگارنگ، تخیلی و پر از شگفتی است و اشیاء و محیطهای عادی خانگی را به زمینهای بازیای وسیع و سورئال تبدیل میکند. چه پرواز در آسمان با یک هواپیمای کاغذی، کاوش در یک اتاق زیر شیروانی غبارآلود پر از گنجینههای فراموش شده، یا سوار شدن بر بالای قورباغهها در یک باغ جادویی باشید، هر مرحله از بازی مانند سفری غیرمنتظره است.
توجه به جزئیات در انیمیشنهای شخصیتها، محیطها و شخصیتهای فرعی عجیب و غریب به جذابیت بازی میافزاید. از سنجابهای بازیگوش گرفته تا جاروبرقیهای سرکش، دنیای این بازی پر از شخصیتهای جذاب است. هر محیط بازی از نظر تکسچر و هیجان غنی است و تضاد لذتبخشی را با وزن احساسی داستان ایجاد میکند. این بازی با وجود لحن عجیب و طنزآمیزش همچنان عمیقا احساسی است. بازی از داستان و گیمپلی خود برای کشف پیچیدگیهای عشق و اهمیت کار بر روی مشکلات استفاده میکند. روایت بازی تعادلی بین لحظات صمیمانه و طنزی سبک ایجاد میکند و آن را برای مخاطبان زیادی دسترسپذیر میکند. سفر کودی و می منعکسکنندهی فراز و نشیبهایی است که بسیاری از روابط از سر میگذرانند و بازی هرگز از نشان دادن ناامیدی و درد ناشی از آن طفره نمیرود و در عین حال از طریق مبارزات آنها بر اهمیت پشتکار، همدلی و درک متقابل تأکید میکند. رابطهی در حال تکامل بین دو پروتاگونیست در هستهی اصلی بازی قرار دارد و در پایان، بازیکنان با پیامی دردناک در مورد تلاشی که برای ترمیم چیزی که شکسته است مواجه میشوند. این بازی پس از انتشار به دلیل مکانیکهای نوآورانهی کوآپ، طراحی خلاقانه و داستان پر احساسش با تحسین جهانی روبرو شد. این بازی جوایز متعددی از جمله جایزهی بهترین بازی سال را در The Game Awards ۲۰۲۱ دریافت کرد.
۲۱. Final Fantasy XVI
تهیهکننده: Square Enix / سازنده: Square Enix
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
فاینال فانتزی ۱۶ یک گام جسورانه و رو به جلو برای این مجموعهی نمادین است که زیباییشناسی سنتی سری را با روایتی تاریکتر، بالغانهتر و گیمپلی سریعتر و اکشن محور ادغام میکند. این نسخه که در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، فرمول سری را تغییر داده و تجربهای را ارائه میکند که داستانسرایی سینمایی، شخصیتپردازی پیچیده و مبارزات شدید را در هم میآمیزد. در قلب فاینال فانتزی ۱۶، دنیای گسترده و زیبای والیستا قرار دارد، سرزمینی که به شش کشور قدرتمند تقسیم شده است که هر کدام یک کریستال مادر را کنترل میکنند سازههایی عظیم و جادویی که اتر، منبع جادو و زندگی را تامین میکنند. با این حال، پدیدهای در حال گسترش که به نام بلایت شناخته میشود، زمین را از این منبع ضروری تخلیه میکند و درگیریهای سیاسی و نظامی را در میان این کشورها شعلهور میکند. داستان بازی حول محور قهرمان داستان، کلایو رازفیلد، پسر ارشد دوک روزاریا است که سرنوشت او به طرز غم انگیزی با خیانت، از دست دادن عزیزان و انتقام شکل میگیرد. ماجراجویی کلایو او را از یک جوان نجیب به یک جنگجوی سرسخت تبدیل میکند.
در طول راه، او با افرادی که میتوانند قدرت آیکانها (موجودات عظیم و خداگونه که به قدرت هر ملت گره خوردهاند) را هدایت کنند، برخورد میکنند. این جانوران افسانهای در طرح کلی داستان نقش اساسی دارند و هم به عنوان شخصیت و هم به عنوان باسهای نبردهای حماسی عمل میکنند. در حالی که کلایو به دنبال عدالت و رستگاری است، بازیکنان به روایتی کشیده میشوند که مضامین دسیسههای سیاسی، وفاداری خانوادگی، و اثرات مخرب جنگ را بررسی میکند که بی شباهت به سری تاج و تخت نیست. شخصیتهای مکمل نیز لایههایی از عمق به روایت میافزایند. از جاشوا، برادر کوچکتر کلایو که غالب آیکان ققنوس میشود، تا شخصیتهایی مانند جیل واریک و سیدولفوس تلامون که نقشهایی محوری در تکامل کلایو بازی میکنند، روابط بین شخصیتها فوقالعاده عمیق است و جنبهای احساسی را در سراسر داستان حماسی ایجاد میکند. هر شخصیت دیدگاه منحصر به فردی از چشمانداز سیاسی جهان به ارمغان میآورد و قوسهای داستانی آنها در کنار چشمانداز کلایو از دنیا آشکار میشود و تعامل بازیکن با والیستا را عمیقتر میکند.
این بازی تغییری چشمگیر در مکانیک گیمپلی سری را نشان میدهد و به شدت به مبارزات اکشن ریل تایم متمایل شده و از سیستمهای سنتی نوبتی یا نیمه نوبتی نسخههای قبلی فاصله میگیرد. این تغییر به شدت تحت تاثیر مشارکت ریوتا سوزوکی، از سازندگان دویل می کرای، در بازی است که یک سیستم نبرد سریع و روان ساخته که در آن دقت و زمانبندی کلیدی است. بازیکنان به طور مستقیم کلایئ را کنترل میکنند و مجموعهای از کمبوها، حملات جادویی و تواناییهای آیکانها را پیاده میکنند که تاثیر ویرانگری را به دشمنان وارد میکند. یکی دیگر از ویژگیهای برجستهی بازی، نبردهای بزرگ میان آیکانها است که در آن کلایو با دامیننتها در نبردهای بصری تماشایی روبرو میشود. این سکانسها عناصر سینمایی را با گیمپلی همهجانبه ترکیب میکنند و به بازیکنان کنترل این موجودات عظیم را در جنگهای پر هرج و مرج و مخربی میدهند که شبیه فیلمهای کایجو است. این بازی از نظر بصری نیز فوقالعاده است و با مدلهای سهبعدی خیرهکننده، محیطهای نفسگیر و جلوههایی عالی، هر اثر مشابهای را به چالش میکشد. تکمیلکننده جلوههای بصری، موسیقی بازی است که توسط ماسایوشی سوکن ساخته شده است که در گذشته نیز روی موسیقیهای این سری کار کرده است. موسیقی به طور پویا از ملودیهای غمانگیز و دلهرهآور به قطعات ارکستری تغییر میکند و ضربانهای احساسی داستان و شدت نبرد را کاملا منتقل میکند. در نهایت فاینال فانتزی ۱۶ یک دستاورد بینظیر در صنعت بازی است که در عین احترام به ریشههای آن، مجموعه را دستخوش تغییرات زیادی کرده و به عنوان یکی از جاهطلبانهترین و جذابترین آثار در این مجموعه شناخته میشود.
۲۰. Diablo IV
تهیهکننده: Blizzard Entertainment / سازنده: Blizzard Team 3
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
بازی دیابلو ۴ که پس از سالها انتظار منتشر شد، بازیکنان را به دنیای شیطانزدهی Sanctuary بازمیگرداند، جایی که لیلیث (Lilith)، دختر مفیستو (Mephisto)، بازمیگردد تا ویرانی به بار آورد و داستان را به اعماق جدید و تلخی سوق دهد. این بازی بهترین عناصر نسخههای قبلی خود یعنی گیمپلی نوستالژیک دیابلو ۲ را گرفته و در عین حال ویژگیهای نوآورانهای را معرفی میکند که جان تازهای به این مجموعه میبخشد. یکی از عناصر برجستهی این بازی بازگشت آن به لحن بسیار تیرهتر سری است و در حالی که دیابلو ۳ سبک هنری پر جنب و جوشتری داشت، دیابلو ۴ لحن کاملا ترسناک و گوتیکی را که در ابتدا این مجموعه بازی را تعریف میکرد، میپذیرد. دنیای Sanctuary تیره و تار، وحشیانه و با جزئیات زیبای زیادی است و محیطهایی از باتلاقهای وهمآور و قلههای پوشیده از برف گرفته تا میدانهای نبردی غرق در خون را در بر میگیرد. هر مکان مملو از هیولاها، سیاهچالههای مخفی و اسراری در انتظار برای کشف شدن است. طراحی بصری بازی ادای احترامی به زیباییشناسی خشن و تاریک دیابلو ۲ است که دنیایی بالغانهتر و مستحکمتر و همچنین غرق در ترس و ناامیدی را ارائه میدهد. برخلاف نسخههای قبلی که مسیرهای خطیتری را دنبال میکردند، این اثر یک جهان نیمه باز را ارائه میدهد که در آن بازیکنان میتوانند پنج منطقهی مجزا را به هر ترتیبی که میخواهند کاوش کنند. این مناطق به هم پیوسته دارای آب و هوای پویا، چرخهی روز و شب، و باسهایی سرگردان هستند که برای شکست دادن این دشمنان عظیمی به همکاری چند بازیکن نیاز است. فرمت جهان باز اجازهی آزادی بیشتری را میدهد و همچنین به بازیکنان این فرصت را میدهد که از این مسیر برای کشف سیاهچالههای پنهان، رویدادهای مختلف و دشمنان نادر استفاده کنند.
رویدادهای پراکنده در سراسر جهان باعث تشویق انجام بازی به صورت کوآپ میشود، زیرا در آن بازیکنان با هم متحد میشوند تا جلوی امواجی از دشمنان بایستند یا اهداف مد نظرشان را کامل کنند. در حالی که میتوان بازی را به صورت تکنفره نیز تجربه کرد، اما این اثر تأکید بیشتری بر حالت چندنفره دارد و عناصر MMO را به طور یکپارچه در طراحی خود ترکیب میکند. سیستم مبارزهای این بازی مانند نسخههای قبلی است و اکشن سریع را با شخصیسازیهای عمیقی ارائه میدهد. سیستم کلاس بازی گسترش یافته است تا شامل پنج کلاس مجزا در هنگام شروع میشود که شامل Barbarian ،Sorceress ،Druid ،Rogue و Necromancer است. هر کلاس یک سبک بازی منحصربهفرد را با تواناییهایی که میتوان آنها را از طریق درخت مهارت بهبود یافته شخصیسازی کرد، ارائه میدهد. افزودن مهارتها و پاداشهای پسیو به به بازیکنان درجهی بالایی از تنوع بیلدها را میدهد و همچنین اجازه میدهد شخصیتهایی را متناسب با سبک بازی دلخواه خود بسازند. مکانیکهای مبارزهای با ترکیبی از تصمیمگیری به صورت ریل تایم و عمق استراتژیک، روان و گیرا هستند. موقعیتیابی برای زنده ماندن مقابل انبوهی از دشمنانی که بازی به سمت شما روانه میکند مهم هستند، در حالی که حرکات نهایی ویرانگر و تواناییهای هر کلاس به بازیکنان اجازه میدهد امواج شیاطین را به طور جذابی در هم بشکنند و بهویژه باسها نیز هر کدام دارای الگوهای پیچیده و مکانیکهای منحصربهفردی هستند که بازیکنان را وادار میکند تا استراتژیهای خود را هر بار تغییر دهند.
در حالی که بازی را میتوان به صورت تکنفره نیز انجام داد اما این اثر یک ساختار جهان مشترک را اتخاذ میکند که در آن اساسا میتوان با بازیکنان دیگر در جهانی باز روبرو شد و این فرصتهایی را برای گیمپلی سریع کوآپ از شرکت در رویدادهای جهانی گرفته تا سرنگون کردن باسهای قدرتمند این جهان ایجاد میکند. همچنین بازیکنان میتوانند وارد مناطق PvP شوند، جایی که میتوانند برای کنترل کردن جهان بجنگند و جوایز انحصاری را جمعآوری کنند و عنصر رقابتی را به تجربهی غنی بازی اضافه کنند. بازی همچنین یک سیستم لوت و پیشرفت رضایتبخش را ارائه میدهد که به بازیکنان برای اکتشاف و مبارزه پاداش میدهد. سیستم تجهیزات اصلاح شده و شامل ارتقایی معنیدارتر و گزینههای کرفتینگ بهتر است. محتوای پایان بازی در دیابلو ۴ به گونهای طراحی شده است که بازیکنان را مدتها پس از اتمام داستان اصلی به این اثر باز میگرداند. با سیاهچالههای سطح بالا، باسهای جهانی و مناطق PvP، همیشه چیزی برای به چالش کشیدن حتی باتجربهترین بازیکنان وجود دارد. بهعلاوه، انتظار میرود فصلهای جدید و بهروزرسانیهای مختلف به طور منظم محتوای جدید، مأموریتها و مکانیکهای جدیدی را به بازی معرفی کنند و اطمینان حاصل کنند که Sanctuary با گذر زمان بهبود مییابد.
۱۹. Ratchet & Clank: Rift Apart
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Insomniac Games
سال انتشار: ۲۰۲۱
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
بازی Ratchet and Clank: Rift Apart یک بازی اکشن ماجراجویی جذاب و از نظر جلوههای بصری خیرهکننده است که این مجموعه بازی را به مرزهای جدیدی میبرد و سبک پلتفرمر کلاسیک را با گیمپلی خلاقانه با جهانی چندبعدی ترکیب میکند. این بازی که در سال ۲۰۲۱ برای پلیاستیشن ۵ منتشر شد، به دلیل فراتر رفتن از مرزهای فناوری، دارای زمان لودینگ بسیار کم و گرافیکی خیرهکننده که به طور کامل از قابلیتهای این کنسول استفاده میکند، مورد ستایش قرار گرفت. داستان این بازی بر روی دو شخص دوست داشتنی ینی رچت (Ratchet) و کلنک (Clank)، ربات دستیار باهوش او متمرکز است که از زمان انتشار اولین بازی در سال ۲۰۰۲، با موجودات شروری در سراسر کهکشانها مبارزه کردهاند. در این بازی دکتر نفاریوس (Nefarious)، یکی از بدترین شرورها با دستگاه جدیدی که قادر به ایجاد کردن شکافهای میانبعدی است، بازمی گردد. این منجر به یک اختلال عظیم در واقعیتهای چندگانه میشود که این رچت و کلنک را مجبور میکند تا در جهانها و ابعاد مختلفی سفر کنند و نسخههای جهانهای موازی خود را ملاقات کنند. یکی از موارد کلیدی این بازی، معرفی ریوت (Rivet)، یک لومباکس زن از بعد دیگری است که به سرعت به شخصیت مورد علاقهی طرفداران تبدیل شد. این شخصیت پویایی تازهای به خط داستانی اضافه میکند و به بازی سطح جدیدی از عمق احساسی میبخشد زیرا او و رچت دربارهی میراث مشترک خود صحبت میکنند و در عین حال مولتیورس را نجات میدهند.
گیمپلی این بازی به هستهی سری وفادار میماند که ترکیبی از اکشن پلتفرمر، حل معما و تیراندازی سومشخص با مجموعهای از سلاحهای عجیب است. با این حال، چیزی که این بازی را متمایز میکند، ادغام یکپارچهی شکافهای میانبعدی است که به بازیکنان اجازه میدهد در یک چشم به هم زدن به محیطهای کاملاً متفاوت سفر کنند. ویژگی برجستهی بازی این است که چگونه این شکافها سطح جدیدی از روان و غیرقابل پیشبینی بودن را به مبارزه اضافه میکنند. بازیکنان میتوانند در سراسر میدان نبرد تلهپورت کنند، از دست دشمنان فرار کنند و یا فوراً خود را به مکانهای کاملاً جدید منتقل کنند و مبارزاتی سریع، پرهیجان و بسیار استراتژیک را تجربه کنند. اسلحههای بازی مانند همیشه تخیلی هستند و لیست متنوع گجتها و تفنگها جلوههای منحصربهفردی را برای مبارزه به ارمغان میآورد. سلاحهایی مانند Topiary Sprinkler که دشمنان را به گیاه تبدیل میکند یا Shatterbomb که نیرویی انفجاری ایجاد میکند، اکشن بازی را متنوع و سرگرمکننده نگه میدارد و همچنین مانند همیشه، ارتقای این سلاحها لایههای بیشتری از شخصیسازی و عمق را در بازی ارائه میدهد. محیطهای بازی از شهرهای شلوغ بیگانه تا زمینهای بایر مرموز و متروک مملو از جزئیات، رنگ و هویت خاص خود هستند. استفاده از فناوری ری تریسینگ، تجربهی بصری را با بازتابهای خیرهکننده، نورپردازی و تکسچرهایی که به هر سطحی حس زنده بودن میدهند، افزایش میدهد.
حافظهی SSD پلیاستیشن ۵ باعث میشود زمان لودینگ بسیار کم باشد و به شکافهای میانبعدی اجازه میدهد به صورت آنی و بدون تاخیر کار کنند. از قابلیتهای کنترلر دوالسنس نیز به طور کامل در این اثر استفاده میشود. تریگرهای تطبیقی کنترل دقیقی روی شلیک سلاح ارائه میدهند، در حالی که بازخورد لمسی به بازیکنان اجازه میدهد تا تأثیر هر انفجار، پرش یا شلیک را در دستان خود احساس کنند. اینها حس غوطهوری را بسیار افزایش میدهند و باعث میشوند که مبارزات شدیدتر و جذابتر باشد.
۱۸. Silent Hill 2
تهیهکننده: Bloober Team / سازنده: Bloober Team
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۷
سایلنت هیل ۲ بدون یکی از بهترین آثار ژانر وحشت بقا که اثری محو نشدنی در طول تاریخ صنعت بازی بر جای گذاشته و فضای تاریک، عناصر روانشناختی و هیولاهای نمادین، آن را به یک اثر کلاسیک محبوب تبدیل کرده است. در سال ۲۰۲۳، استودیوی بلوبر تیم که به خاطر کار خود بر روی سری لایههای ترس شناخته میشود، بازسازی سایلنت هیل ۲ را اعلام کرد. این پروژه مورد انتظار در ابتدا چندان با واکنش مثبت طرفداران مواجه نشد به خصوص که تریلر ابتدایی چندان جذاب نبود. با این حال بلوبر تیم به بازخوردها توجه کرد و بازی در اکتبر ۲۰۲۴ منتشر شد و یکی از بهترین تجربههای ترسناک سالهای اخیر را ارائه داد. در این بازی در شهر پوشیده از مه سایلنت هیل، بازیکنان در نقش جیمز ساندرلند، مردی که به دنبال همسر خود یعنی مری است، بازی میکنند. وقتی جیمز عمیقتر به رازهای تاریک شهر میپردازد، با یک سری شخصیتهای عجیب و هیولاهای وحشتناک روبرو میشود. روایت بازی کاوش پیچیدهای از اندوه، گناه و روان انسان است که آن را به تجربهای قابل تامل تبدیل میکند و همین روایت است که باعث شده سایلنت هیل ۲ نسبت به آثار مشابه متمایز شناخته شود.
بلوبر تیم با این بازسازی به داستان بازی به خوبی وفادار مانده و در عین حال تغییراتی را در گیمپلی ارائه داده و آن را مدرنتر کرده است، طوری که بازی مقداری طولانی تر شده است. بازی از نظر بصری فوقالعاده است و شهر سایلنت هیل با اینکه بیشتر غرق در مه است اما محیطهای ساختمانی ترسناکی را به نمایش میگذارد که جزئیات زیادی در طراحی آنها به کار برده شده است. از طرفی جزئیات شخصیتها نیز به شدت بهبود یافته و نورپردازی بیش از هر چیزی شما را غرق در دنیای ترسناک بازی میکند. سایلنت هیل ۲ یک اثر روانشناختی است که عمیقا به پیچیدگیهای غم، فقدان عزیزان و شرایط وخیم انسانی در مواجهه با بحرانها میپردازد. روایت بازی یک کلاس درس در داستان نویسی است که شبکه پیچیدهای از نمادگرایی، استعاره و ابهام را در خود میبافد. سفر جیمز در سایلنت هیل بازتابی از شیاطین درونی اوست و هیولاهایی که با آنها روبرو میشود به عنوان جلوههایی از احساس گناه و احساسات سرکوب شدهی او عمل میکنند.
در نهایت مهم نیست که به آثار ترسناک علاقه داشته باشید یا خیر، سایلنت هیل ۲ اثری است که نه تنها برای طرفداران آثار ژانر وحشت بلکه برای تمامی کسانی که به دنبال تجربهی داستانی عمیق هستند، تجربهای است که نباید از دست داده شود زیرا نگاه آنها را به خیلی از مسائل تغییر خواهد داد.
۱۷. Gran Turismo 7
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Polyphony Digital
سال انتشار: ۲۰۲۲
نمرهی متاکریتیک: ۸۷
گرن توریسمو ۷ اثری مملو از سرعت، دقت و اشتیاق به ماشینهای مسابقهای است. به عنوان جدیدترین نسخه از سری بازی گرن توریسمو، این بازی به نسخههای قبلی احترام گذاشته و مکانیکهای شبیهسازی پرجزئیاتی را با یک تجربهی مسابقهای دسترسپذیر و هیجانانگیز ترکیب میکند. این مجموعه همیشه به دلیل توجه به جزئیات چه در بازنمایی خودروها و چه در فیزیکی که دنیای واقعی بر نحوهی عملکرد آنها در پیست حاکم است شناخته شده است و گرن توریسمو ۷ این مرزها را بیش از هر زمان دیگری فراتر میبرد. این بازی فقط مربوط به مسابقه نیست بلکه در مورد تجلیل از هنر و مهندسی خودروها است چون این بازی دارای بیش از ۴۰۰ ماشین که با دقت بازسازی شده از طیف گستردهای از تولیدکنندگان است که هر کدام با جزئیات خیرهکنندهای مدلسازی شدهاند. از ماشینهای کلاسیک گرفته تا سوپرکارهایی با پرفورمنس بالا، این بازی فهرستی از وسایل نقلیه را ارائه میکند که علاقهمندان ماشین از آنها استقبال خواهند کرد. توانایی کاوش در حالت موزهمانند اختصاص داده شده به تاریخچهی خودرو فقط عشق بازی به فرهنگ خودروها را نشان میدهد و بینشی غنی را در مورد تکامل ورزشهای موتوری و مهندسی آنها ارائه میدهد.
بازی همچنین کافه گرن توریسموی مورد علاقهی طرفداران را احیا میکند، جایی که بازیکنان میتوانند ماموریتهایی را انجام دهند، ماشینهایی را جمعآوری کنند و داستانهای آنها را فرا گیرند. مکانیکهای رانندگی در این بازی مثل همیشه به طور باورنکردنی به فیزیک دنیای واقعی وفادار میمانند. هر خودرو بر اساس وزن، رانشگر، قدرت و حتی شرایط پیست به طور متفاوتی حرکت میکند و تجربهای از رانندگی را ارائه میکند که در واقعگرایی بینظیر است. این بازی همچنین سیستمهای آب و هوا و زمان پویا را معرفی میکند، به این معنی که یک مسابقهی آفتابی در بعد از ظهر میتواند به یک طوفان چالش برانگیز تبدیل شود و بازیکنان را وادار کند تا استراتژیهای رانندگی خود را تطبیق داده و تنظیم کنند. توجه به جزئیات از تاثیر گودال در مسیر تا تغییر عملکرد تایرها در شرایط مرطوب خیرهکننده است. برای علاقهمندان به مسابقه، این بازی سطح بالایی از شخصیسازی را با گزینههای تنظیم و ارتقا که به بازیکنان اجازه میدهد هر جنبهای از وسایل نقلیه خود را از اجزای موتور گرفته تا سیستم تعلیق، تغییر دهند، ارائه میدهد. چه بخواهید ماشین خود را برای یک مسیر خاص تنظیم کنید یا برای حداکثر کارایی به ماشین فشار وارد کنید، عمق سیستم شخصیسازی واقعا چشمگیر است. در این بازی، بازیکنان در مجموعهای از مسیرهای معروف، از جمله پیستهایی از دنیای واقعی مانند نوربرگ رینگ (Nürburgring) و لمانز (Le Mans) و همچنین پیستهای تخیلی کلاسیکی از این سری، مانند Trial Mountain و Deep Forest Raceway مسابقه میدهند. هر پیست با جزئیات فراوانی ساخته شده است و هر پیچ، تغییر ارتفاع و تکسچر سطح را شبیهسازی میکند و به بازیکنان این حس را میدهد که روی آسفالت واقعی رانندگی میکنند. سیستمهای نورپردازی پویا و آبوهوا لایهی بیشتری از غوطهور شدن را اضافه میکنند و باعث میشوند که بسته به زمان روز یا شرایط در حال تغییر، هر دور منحصربهفرد باشد. در نهایت یک حال عکاسی جذاب بازی به بازیکنان این امکان را میدهد تا تصاویری خیرهکننده از ماشینهای خود در مکانهای واقعی بگیرند و لایهی دیگری به مجموعهی نوآوریهای بازی اضافه کنند.
گفتنی است که پس از اینکه بازی گرن توریسمو اسپورت تمرکز خود را به سمت بازیهای رقابتی آنلاین تغییر داد، گرن توریسمو ۷ حالت کمپین تکنفرهی محبوب را بازگرداند و ترکیبی از نوستالژی و عناصر مدرن را ارائه کرد. بازیکنان میتوانند سفری با عنوان مسابقهدهندهی مبتدی تا حرفهای و باتجربه را آغاز کنند و در مسابقات مختلف، چالشها و غیره شرکت کنند. البته برای کسانی که به دنبال رقابتی فراتر از مسابقه با هوش مصنوعی هستند، این بازی یک حالت آنلاین جذاب را نیز ارائه میدهد که بر اساس بازی گرن توریسمو اسپورت ساخته شده است. تمرکز بازی بر روی مسابقاتی جذاب و رقابتی با عناصر رتبهبندی یا همان رنک رانندگان و امتیازات اخلاق ورزشی برای اطمینان از مسابقات آنلاین منصفانه و متعادل ادامه مییابد. چه در حال مسابقه با دوستانتان باشید و چه در رویدادهای جهانی رقابت میکنید، تجربهی آنلاین با بهروزرسانیها و رویدادهای منظم، جامعه را درگیر خود نگه میدارد. در پلی استیشن ۵، بازی از ری ترسینگ و رزولوشن ۴K نهایت بهره را میبرد و سطحی از واقعگرایی را ارائه میکند که بسیار خیرهکننده است و در نسخهی پلیاستیشن ۴ دیده نمیشود.
۱۶. Dead Space
تهیهکننده: Electronic Arts / سازنده: Motive Studio
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۹
بازسازی بازی فضای مرده (Dead Space) در سال ۲۰۲۳ به عنوان یک بازسازی مدرن از اثر کلاسیک ساخته شده در سال ۲۰۰۸ شناخته میشوذ که با موفقیت جانی تازه به یکی از معروفترین مجموعه بازیهای ترس و بقا میبخشد. این نسخه بهروز شده توسط استودیوی موتیو (Motive) توسعه یافته و هیجان و حال و هوای وحشتناک نسخهی اصلی را حفظ میکند، در حالی که هر جنبهای از آن بازی را با جلوههای بصری خیرهکننده، مکانیکهای بهبود یافته و بهبود گسترده همراه میکند. اتمسفر ترسناک بازی، همراه با فناوری پیشرفته، آنچه که یک بازسازی واقعی باید انجام دهد را نشان میدهد و این نسخه را تبدیل به یک بازی ضروری برای طرفداران جدید و قدیمی این سری میکند. این بازی به روایت جذاب بازی اصلی وفادار میماند. در این بازی بازیکنان در نقش آیزاک کلارک (Isaac Clarke)، یک مهندس فرستاده شده به یک سفینهی فضایی به نام USG Ishimura که توسط اجسادی عجیب و غریب معروف به نکرومورف (Necromorph) تسخیر شده است، قرار میگیرند. ماموریت کلارک برای تعمیر سفینه به سرعت به مبارزهای برای بقا تبدیل میشود، در حالی که راز پیرامون شیوع نکرومورفها آشکار میشود. از طرفی در حالی که خدمه مرده یا مفقود شدهاند و سلامت عقل کلارک در شرف نابودی است، او حقیقت وحشتناکی را که در پس شیئی بیگانه که معروف به مارکر (Marker) است، کشف میکند.
این بازسازی بیشتر به شخصیت آیزاک میپردازد و برخلاف بازی اصلی، صداپیشگی کامل و تعامل گستردهتری با دیگر شخصیتها به او میدهد و این به سفر احساسی او کمک میکند و به عمق روایت نیز میافزاید و همچنین بازیکنان را به مبارزات ذهنی و فیزیکی آیزاک نزدیکتر میکند زیرا او نه تنها با نکرومورفها بلکه با ذهن درگیر خود میجنگد. از نظر جلوههای بصری، این بازی معیار جدیدی را برای سبک ترس و بقا تعیین میکند. سفینهی USG Ishimura با جزئیاتی شگفتانگیز و با استفاده از نورپردازی مدرن، ری تریسینگ و تکسچرهایی با وضوح بالا برای ایجاد محیطی خیرهکننده و وحشتناک، زنده شده است. راهروهای تاریک و تنگ کشتی فضایی با دقت زیادی ساخته شدهاند، جایی که هر سایه و سوسو زدن نوری بر تنش این سازه میافزاید. طراحی صدای این نسخه نیز با جیغهای ترسناک، فریادهایی از راه دور و صداهای ناراحتکننده در محیط که همگی در ایجاد فضایی دلهرهآور نقش دارند به همان اندازه قابل توجه است. طراحی عجیب و غریب نکرومورفها با اشکال پیچیدهی آنها و مکانیک دقیق قطع عضو، وحشتناکتر از همیشه به نظر میرسد. سیستم معروف قطع عضو که در آن بازیکنان برای شکست دادن دشمنان باید با دقت دست و پای آنها را از هم جدا کنند، به گونهای اصلاح شده است که احساس بیرحمی و تأثیرگذاری بیشتری داشته باشند. نتیجهی این تجربهی یک سری نبرد جذاب است که بسیار ترسناک و رضایتبخش است.
یکی از بزرگترین پیشرفتها در این بازی روانتر شدن گیمپلی آن است. در حالی که مکانیکهای اصلی بازی مانند مدیریت منابع محدود و ارتقاء سلاحها در میز کار به نسخهی اصلی وفادار میمانند، کنترلها و حرکت کلی بیشتر پاسخگو و مدرن هستند. بخشهای گرانش صفر که برجستهترین ویژگی نسخهی اصلی بودند، برای ارائهی آزادی کامل حرکت بازنگری شدهاند و به بازیکنان اجازه میدهد تا به صورت ۳۶۰ درجه حرکت کنند و این عمق بیشتری به سناریوهای حل معما و مبارزه اضافه کنند. یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی این نسخه Intensity Director است، یک سیستم جدید که به صورت پویا مبارزات را بر اساس موقعیت بازیکن تغییر میدهد. شدت و فرکانس حملات نکرومورفها میتواند متفاوت باشد و این اطمینان را ایجاد میکند که هیچ دو دور از بازی احساس یکسانی ندارند. ماهیت تصادفی این برخوردها باعث میشود که بازیکنان بهطور مداوم از آنچه در هر گوشهای در کمین است بترسند و این تنش خفهکنندهی بازی را تشدید میکند. این بازسازی نه تنها داستان اصلی را بهبود میبخشد، بلکه لایههای جدیدی از داستان و ماموریتهای جانبی را نیز اضافه میکند و مارکر و فرقهی Unitologist یعنی جناح مذهبی مرکز شیوع نکرومورفها با عمق بیشتری مورد بررسی قرار میگیرند و داستان را با پسزمینهی بیشتری غنی میکنند. این کمک میکند تا دنیای فضای مرده به شکل بهتری برای بازیکنان شکل بگیرد و به طرفداران بینش جدیدی در مورد تاریخچه و انگیزههای پشت هرج و مرج بدهد. علاوه بر این، سفر آیزاک از طریق ایشیمورا اکنون شامل ماموریتهای جانبی اختیاری است که به طور یکپارچه در داستان اصلی ادغام میشوند و بازیکنان را به کاوش تشویق میکنند و با یک داستانگویی محیطی دقیقتر به بازیکنان پاداش میدهند. چیزی که واقعا این بازسازی را از دیگر بازسازیها متمایز میکند، احترام آن به منبع اصلیاش است و در عین حال آنچه را که نسخهی اصلی با فناوری امروزی میتوانست داشته باشد را در خود جا میدهد. هر تغییری، از بازنگری جلوههای بصری گرفته تا موارد دیگر، هدفمند است و برای ارتقای تجربهی اصلی طراحی شده است. به نوعی این بازسازی سعی نمیکند بازی را دوباره اختراع کند بلکه به سادگی آن را تکمیل میکند
۱۵. Cyberpunk 2077 + Phantom Liberty
تهیهکننده: CD Projekt / سازنده: CD Projekt RED
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۹
سایبرپانک ۲۰۷۷ یکی از جاهطلبانهترین و مطرحترین بازیهای دههی گذشته است که توسط استودیویی ساخته شده که به دلیل بازی تحسین شدهی The Witcher ۳: Wild Hunt شناخته میشود. داستان این بازی که در آیندهی دیستوپیایی و نایت سیتی (Night City)، یک کلانشهر بزرگ غرق در نورهای نئونی، پیشرفتهای سایبرنتیک و جنایات افسار گسیخته میگذرد و بازیکنان را در نقش «وی» (V)، یک مزدور با پس زمینه و ظاهری قابل شخصیسازی قرار میدهد،. این اثر با جهانی باز و پرجزئیات، روایتی عمیق و انتخابهای متنوع، سطح بیسابقهای از غوطهور شدن در دنیایی الهامگرفته از داستانهای کلاسیک سایبرپانک را نوید میدهد. اگرچه بازی در ابتدا با انتظارات زیادی در دسامبر ۲۰۲۰ منتشر شد، اما به دلیل باگها و مشکلات پرفورمنس، به خصوص در کنسولهای قدیمیتر، با انتشاری دشوار روبرو شد. با این حال با گذشت زمان، از طریق بهروزرسانیها و پچهای اصلی، بازی به طور قابل توجهی بهبود یافته است و به عنوان یکی از همهجانبهترین تجربههای نقشآفرینی در سالهای اخیر تثبیت شده است. این اثر در خود عناصری از اکشن، نقشآفرینی و کاوش در جهانی باز را با هم ترکیب میکند و بازیکنان در خیابانهای شلوغ نایت سیتی حرکت میکنند و هم در ماموریتهای داستانی اصلی و هم در ماموریتهای جانبی زیادی شرکت میکنند. سفر V حول محور یافتن یک ایمپلنت مرموز است که نوید جاودانگی را میدهد، اما در طول مسیر، بازیکنان با گروهی از شخصیتهای جالب از جمله جانی سیلورهند (Johnny Silverhand)، یک ستارهی راک سرکش با بازی کیانو ریوز (Keanu Reeves) آشنا میشوند. دنیای این اثر فقط مربوط به مبارزه نیست، بلکه در مورد کاوش، تصمیمگیری و پیامدهایی است که از هر انتخابی منشعب میشوند. این اثر از هک کردن سیستمهای شرکتی گرفته تا درگیریهایی با هیجان بالا، انواع مختلفی از سبکها را ارائه میدهد که میتواند برای انواع مختلفی از بازیکنان جذاب باشد.
در سپتامبر ۲۰۲۳، استودیوی سازنده فانتوم لیبرتی را منتشر کرد که اولین بستهی الحاقی بزرگ برای این بازی بود و بعید است که بستهی دیگری برای آن منتشر شود زیرا خبرهایی از روند شروع ساخت نسخهی دوم به گوش میرسد. در حالی که بازی اصلی بر نایت سیتی متمرکز بود، این بسته بازیکنان را به منطقهی جدیدی به نام داگتاون (Dogtown) میبرد، منطقهای که توسط یک رژیم نظامی اداره میشود. در این بسته، V درگیر یک توطئهی سیاسی پرمخاطره میشود که شامل جاسوسی، جناحهای جدید و جهشی حتی عمیقتر در دینامیک پیچیدهی قدرتهای جهان است. یکی از شخصیتهای کلیدی جدید معرفی شده، سالومان رید (Solomon Reed)، جاسوسی با صداپیشگی ادریس البا (Idris Elba) است که نقشی مهم در این روایت جاسوسی بازی میکند. این بسته تمرکز را اندکی از جهان باز به تجربهای داستان محور تغییر میدهد و فتنههای سیاسی را با سکانسهای اکشن با هیجان بالا ترکیب میکند. داگتاون با ساختمانهای پوسیده و کنترل نظامی، تضاد کاملی با زرق و برق نایت سیتی دارد که لایهای تازه از جذابیت را به بازی اضافه میکند. بستهی الحاقی نه تنها محتوای داستانی جدیدی را اضافه میکند، بلکه مجموعهای از مکانیکها و ویژگیهای جدید گیمپلی را نیز معرفی میکند و مبارزه با سلاحها، مهارتها و پیشرفتهای سایبری جدیدی در دسترس بازیکن قرار میگیرد. همچنین ماهیت جاسوسی و هیجانانگیز داستان تمرکز بیشتری بر روی مخفی کاری و تصمیمگیریهای تاکتیکی ایجاد میکند و بازیکنان را تشویق میکند تا با تفکر بیشتری به موقعیتها نزدیک شوند.
همچنین یکی از هیجانانگیزترین بهروزرسانیهایی که با این بسته ارائه میشود، سیستم بازسازیشدهی پلیس است. در بازی اصلی، تعامل با مجریان قانون تا حدودی ساده بود ولی در این بسته مکانیک پلیس به طور قابل توجهی بهبود یافته است و تعقیبهایی پویاتر، هوش مصنوعی هوشمندتر و احساس بیشتری از عواقب اعمال شما ارائه میدهد. اکنون، اگر در نایت سیتی یا داگتاون به مشکل برخوردید، فرار از دست مقامات بسیار چالشبرانگیزتر و واقعبینانهتر به نظر میرسد. علاوه بر این، این بسته مبارزه با وسایل نقلیه را معرفی میکند که به بازیکنان امکان میدهد در حین رانندگی در تعقیب و گریز و درگیریهایی با اسلحه شرکت کنند. این مکانیک لایهی جدیدی از هیجان را به بازی اضافه میکند و خیابانهای نایت سیتی را حتی خطرناکتر میکند. از طرفی نایت سیتی و داگتاون با جزئیاتی خیرهکننده، از آسمانخراشهای سر به فلک کشیده و خیابانهای شلوغ گرفته تا کوچههای تاریک مملو از تابلوهای نئونی و معاملات مشکوک، زنده شدهاند. هر گوشه از شهر احساس سرزندگی دارد و مملو از شخصیتهای غیر قابل بازی، وسایل نقلیه و داستانهایی پنهان است. گرافیک بازی بهروزرسانیها و پیشرفتهای متعددی دریافت کرده است و باعث شده است که بازی به خصوص روی پلیاستیشن ۵، چشمگیرتر از همیشه به نظر برسد.
در نهایت موسیقی بازی ترکیبی از بیتهای الکترونیکی، جلوههای صوتی جذاب و آهنگهایی بسیار گوشنواز است که جوهر دنیای سایبرپانکی آن را به خوبی منتقل میکنند. چه در شب در حال گشت وگذار در خیابانها باشید و چه درگیر یک مبارزه، موسیقی و طراحی صوتی شما را به طور کامل در محیط آیندهنگرانهی بازی غرق میکند. سفر این بازی از انتشار پر از مشکل به رستگاری، گواهی بر فداکاری توسعهدهندگان آن است
۱۴. Alan Wake 2
تهیهکننده: Epic Games Publishing / سازنده: Remedy Entertainment
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۸۹
آلن ویک ۲ بر پایهی وهمآور نسخهی قبلی خود بنا شده است و بازیکنان را حتی بیشتر در روان پیچیدهی شخصیت اصلی و دنیای ماوراء طبیعی که در آن زندگی میکند فرو میبرد. این دنبالهی مورد انتظار بیش از یک دهه پس از بازی الن ویک ۱ بازی که به دلیل ترکیب منحصر به فرد خود از گیم پلی هیجانانگیز روانشناختی، ترسناک و اکشن ماجراجویی مشهور است عرضه شده است. استودیوی رمدی در این بازی فرمولی را برای ارائهی داستانی غنیتر، مکانیک پیچیدهتر و کاوشهایی عمیقتر در ترس، جنون و خلاقیت تکامل داده است. الن ویک ۱ داستان یک رماننویس معروف را روایت میکند که در یک نسخهی کابوسوار از شهر برایت فالز (Bright Falls) به دام افتاده است و در حالی که به دنبال همسر گم شده خود میگردد با موجوداتی سایهمانند میجنگد. در الن ویک ۲، خطرات حتی بیشتر هستند زیرا الن که اکنون سالها بعد در یک بعد متناوب به دام افتاده است، باید با شیاطین درونی خود نیز مقابله کند و در عین حال با تهدیدهای خارجی در قالب نیروهای انسانی و ماوراء طبیعی روبرو شود. داستان بین وحشت روانی حبس شدن در ذهن و وحشت فیزیکی کمین کرده در خیابانهای سایهمانند در نوسان است.
داستان این بازی بسیار لایه لایه است و عناصر وحشت روانشناختی را با مضامین متافیزیکی ترکیب میکند. سبک معروف داستانی استودیوی رمدی با استفاده از اپیزودها به عنوان واحدهای داستانی، با کلیفهنگرها و فلش بکهایی که مرز بین واقعیت و تخیل را محو میکند، باز میگردد. صدای الن که هم ناامید و هم مصمم است، سفر او را روایت میکند و بازیکنان را بیشتر در این مارپیچ پارانویا و عدم اطمینان او میکشاند. در حالی که این بازی مکانیک اصلی مبارزهی نور در مقابل تاریکی را حفظ میکند یعنی نور قویترین سلاح شما در برابر دشمنان سایهمانند است، عناصر ظریفتری را نیز معرفی میکند. بازیکنان اکنون به طیف وسیعی از ابزارها نه تنها چراغ قوه، بلکه به تعاملات محیطی نیز دسترسی دارند که به تغییر رویهی بازی در برابر دشمنان کمک میکند. مبارزه با تمرکز بیشتر بر مکانیکهای ترس و بقا که استفادهی استراتژیک از منابع محدود را تشویق میکند، شدیدتر احساس میشود. یکی از تغییرات عمده در الن ویک ۲ رویکرد دو پروتاگونیستی آن است. بازیکنان در کنار آلن ویک یک شخصیت جدید را نیز کنترل میکنند که مامور افبیآی و نامش ساگا اندرسون (Saga Anderson) و همچنین بازپرسی سرسخت است که چشمانداز خاص خودش را در مورد رویدادهای اسرارآمیزی که در برایتفالز رخ میدهد دارد. چشمانداز ساگا یک دید جدید را ارائه میدهد که بازیکنان از طریق آن رمز و راز در حال آشکار شدن بازی را تجربه میکنند و در عین حال مکانیکهای تحقیقی را برای گیمپلی معرفی میکند. حل معماها، کنار هم قرار دادن سرنخها و پیمایش در نبرد روانی بین واقعیت و تخیل، کلید پیشرفت در این بازی است. جهان بازی غنیتر، گیراتر و به مراتب بازتر از نسخه اصلی است. رمدی به سمت ساختار نیمه بازی از جهان حرکت کرده است و به بازیکنان آزادی بیشتری برای کاوش در برایتفالز و مناظر پیچیده و کابوسوار آن میدهد. آب و هوای پویا، تغییرات زمانی در روز و طراحی اتمسفری شگفتانگیز، حس ترس و غوطهوری را بیشتر میکند.
از نظر جلوههای بصری، این بازی نشاندهندهی مهارتهای فنی استودیوی رمدی است. این بازی با استفاده از فناوریهای پیشرفته، دنیایی خیرهکننده و وهمانگیز مملو از جنگلهای انبوه، شهری در حال فروپاشی و عناصر ماوراء طبیعی را ارائه میدهد که به شدت واقعگرایانه هستند. هر گوشه از بازی با دقت ساخته شده است تا بازیکنان را به فضای تاریک و ظالمانهی خود بکشاند. طراحی جلوههای صوتی نیز به همان اندازه استادانه است و تنش را با جلوههای صوتی وهمآور و صداهای محیطی آزاردهنده تقویت میکند. ترکیبی از جلوههای بصری دلهرهآور و موسیقی هیجانانگیز باعث میشود هر لحظه از این بازی احساس سنگینی از تعلیق را با خود به همراه داشته باشد و تضمین میکند که حتی اکتشاف بخشهای آرام نیز جریانی از ترس را حفظ میکنند. این اثر برای طرفداران بازی اول، نوید ادامهی آن سفر پر پیچش الن را میدهد، اما برای تازهواردان به عنوان داستانی جذاب از بقا، خلاقیت و ترس باقی میماند. الن ویک صرفا شخصیتی نیست که در یک وحشت فراطبیعی به دام افتاده باشد، بلکه او نویسندهای است که با عواقب ساختههای خود دست و پنجه نرم میکند. کشف خطوط مبهم بین داستان و واقعیت، خلاقیت و جنون، یکی از جذابترین جنبههای بازی است. تلاش الن برای کنترل داستان و برای یافتن راهی برای خروج از تاریکیای که خودش با نوشتن به وجود آورده بود، جنبهای از پیچیدگی روانشناختی را اضافه میکند که بازی را به چیزی فراتر از یک اثر ترسناک سنتی ارتقا میدهد.
۱۳. Animal Well
تهیهکننده: Bigmode / سازنده: Billy Basso
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۸۹
این بازی در اعماق یک پادشاهی فراموششده در زیر آب قرار دارد و بازیکنان را از طریق یک تونل هزارتومانند به سفری خطرناک دعوت میکند. این بازی پلتفرمر ترکیبی جذاب از کاوش، حل معما و کمی عناصر سورئال را ارائه میدهد. در این بازی شما نقش یک حباب کوچک و بیباک را بر عهده میگیرید که در دنیای زیرزمینی عجیب و ترسناکی کاوش میکند. همانطور که به عمق بیشتری میروید، تونل به طور زیادی پیچیده و پر از تلههای خطرناک، مسیرهای پنهان و موجودات مرموز میشود. دنیای این اثر از نظر طراحی یک شگفتی است. محیط زیر آب مملو از گیاهان و جانوران پر جنب و جوش از عروسهای دریایی درخشان گرفته تا بخشهای پوشیده از کلپ است. با این حال، این زیباییهای زیر آب یک خطر را پنهان میکنند. هر گوشه از تونل یک خطر در خود جای داده و سایر موانع مرگبار در انتظار جلوگیری از پیشرفت شما هستند.
انیمال ول یکی از بهترین آثار سبک مترویدوانیا است و عناصر این سبک را به خوبی پیادهسازی میکند. هر چه در عمق محیط پیشتر میروید، با یک سری معماها و چالشهایی روبرو میشوید که مهارتهای حل مسألهی شما را آزمایش میکند. برخی از معماها نیاز به مشاهداتی دقیق دارند، در حالی که برخی دیگر نیاز به واکنشهای سریع و زمانبندی دقیقی دارند. همچنین در طول مسیر، تاریخچهی پادشاهی باستانی و اسرار هزارتو را کشف خواهید کرد. به طور کلی این اثر یک تجربهی همهجانبه است که فضای سورئال آن، همراه با موسیقی ترسناک آن با وجود تنوع پایین آن، حسی از شگفتی و دلهره را ایجاد میکند. بازی از نظر بصری نیز با گرافیک پیکسلی خود، یکی از بهترین آثار منتشر شده در چند سال اخیر است.
۱۲. Like a Dragon: Infinite Wealth
تهیهکننده: Sega / سازنده: Ryu Ga Gotoku Studio
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۹۰
بازی Like a Dragon: Infinite Wealth که هشتمین نسخه از سری یاکوزا محسوب میشود، ، از نظر محتوا بزرگترین نسخه از آن محسوب میشود و در کنار داستان اصلی شاهد داستانها و ماموریتهای فرعی زیادی هستید. این بازی ماجراهای ایچیبان کاسوگا، شخصیت اصلی Yakuza: Like a Dragon و کازوما کیریو، پروتاگونیست سابق سری را دنبال خواهد کرد. بازی ایچیبان و کازوما را به مکان کاملا جدیدی در سری یعنی هاوایی میبرد که پر از فعالیتهای مختلف برای انجام داده است. وارد شدن به جزئیات داستان به دلیل اسپویلهای احتمالی انجام نمیشود اما مانند همه بازیهای این سری، از نظر ریسک و انگیزههای شخصیتها، داستان در مقیاس نسبتا کوچکی شروع میشود، اما به زودی بزرگ شده و به یک توطئهی بسیار گستردهتر میپردازد که شامل چندین فرد و سازمان حقوقی با منافع متضاد میشود. مانند بهترین بازیهای این سری، Infinite Wealth یک داستان فوقالعاده حداقل از نظر عاطفی دارد و این به تنهایی میتواند بسیاری از کاستیهای داستانگویی را در بخشهای دیگر جبران کند.
در این میان دنیای بازی با اینکه اولین منطقهی ساحلی مجموعه نیست اما متراکمترین آن از نظر فعالیتهایی که میتوانید انجام دهید. نقشهی بازی پر شده از ماموریتهای اصلی و فرعی که هر کدام جذابیتهای خاص خود را دارند و در این میان طیف عظیمی از مینیگیمهای سرگرمکننده نیز وجود دارد که میتواند ساعتها شما را سرگرم کنند. سیستم نبرد بازی مطابق انتظار نوبتی است. این سیستم بهبود یافته مقداری انعطافپذیری را به هر نوبت تزریق میکند و منحنی سختی آن از موارد ناخوشایندی که در آخرین بازی نوبتی سری تحمل کردیم بهبود یافته است و این باعث میشود که هر نبردی در طول دهها ساعت بازی احساس تازگی و هیجان داشته باشد.
این بازی از بسیاری جهات نشاندهندهی نقطه اوج استودیو RGG به عنوان یک توسعهدهندهی باسابقه است و با اینکه در این بازی نیز همچنان برخی از مشکلات آثار قبلی خود را تا حدی دارد اما قطعا جاهطلبانهترین اثر خود را تحویل بازیکنان داده و کاری عالی برای ادامهی داستان ایچیبان برای فصل بعدی در داستان این سری انجام میدهد و به کازوما کیریو نیز قوس داستانی متناسبی ارائه میکند. در هر صورت این بازی برای طرفداران آثار نقشآفرینی ژاپنی و به خصوص طرفداران یاکوزا پیشنهاد میشود.
۱۱. Tekken 8
تهیهکننده: Bandai Namco Entertainment / سازنده: Bandai Namco Studios
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۹۰
مجموعه بازی تکن (Tekken) سالهاست که مرجعی برای بازیهای سبک مبارزهای بوده است و با انتشار بازی تکن ۸، مشخص است که باندای نامکو (Bandai Namco) میخواهد مرزهای جدیدی را برای این سری تعیین کند. این بازی ترکیبی هیجانانگیز از مکانیکهای بهبودیافته، جلوههای بصری پیشرفته و داستانی عمیقتر نسبت به سایر نسخهها را ارائه میکند که بر میراث دیرینهاش بنا شده است و از سختافزار پیشرفتهی پلیاستیشن ۵ نهایت استفاده را برده تا تجربهای خیرهکننده و جذاب را برای بازیکنان به ارمغان بیاورد. از همان اولین رونمایی، بازی مشخص کرد که یکی ازجنبههای اصلیاش، جلوههای بصری خواهد بود. این بازی که توسط آنریل انجین ۵ (Unreal Engine ۵) پشتیبانی میشود، دارای مدلهای سهبعدی واقعگرایانهی شخصیتها، انیمیشنهای روان و میدانهای نبردی با جزئیات بسیار پیچیده است. شخصیتهای این بازی بسیار روان و واقعگرایانه حرکت میکنند و تاثیر هر مشت و لگد به شدت احساس میشود و این باعث میشود نبردها هم هیجانانگیز و هم مانند صحنههای سینمایی به نظر برسد.
این بهبود بصری با نبرد با هیجان بسیار بالای این اثر تکمیل میشود. هر شخصیت به گونهای طراحی شده است که با سبک بصری جدید مطابقت داشته باشد و در عین حال هویت و جذابیتی که طرفداران قدیمی آن را میشناسند و دوست دارند را حفظ کند. چه مبارز شما کازویا میشیما (Kazuya Mishima) باشد و چه جین کازاما (Jin Kazama)، کل شخصیتهای این بازی با جزئیاتی خیرهکننده و سبکهای مبارزهای خاص خود با کاستومهای مخصوص خودشان به بازی آورده شدهاند. این بازی به تاکید سری تکن بر گیمپلیای عمیق و تکنیکی وفادار میماند. طرفداران قدیمی، ترکیب آشنای تکنیکهای رزمی، کمبوهای ترکیبی و غیره را که از زمان شروع این مجموعه جزئی اصلی از آن بودهاند را میشناسند. با این حال، توسعهدهندگان مکانیکهای جدیدی را معرفی کردهاند تا تجربهای تازه و دسترسپذیر را برای تازهواردان فراهم کنند و در عین حال برای بازیکنان حرفهای نیز چالش برانگیز باشد. یکی از هیجان انگیزترین موارد اضافه شده سیستم Heat است که به بازیکنان این امکان را میدهد که به طور موقت مبارزان خود را قدرتمندتر کنند و سرعت و قابلیتهای تهاجمی خود را افزایش دهند. این سیستم بازی تهاجمی را تشویق میکند، به بازیکنان برای ریسک کردن پاداش میدهد و اکشن بازی را بهبود میبخشد و در هر مبارزه لحظاتی پرهیجان ایجاد میکند. برخلاف نسخههای قبلی که اغلب به استراتژیهای دفاعی بیشتری پاداش میدادند، به نظر میرسد تکن ۸ با رویکردی تهاجمیتر به نبرد پیش میرود.
بازگشت ریج آرت (Rage Arts) و ریج درایو (Rage Drives) نیز جنبهی دیگری از استراتژی را به بازی اضافه میکند. این حرکات قدرتمند که در تکن ۷ معرفی شدهاند، میتوانند هنگام استفاده در لحظات حساس، جریان نبرد را تغییر دهند و نسخههای جدید این حرکات حتی ممکن است تاثیرگذاری بیشتری داشته باشند. تعادل دقیق این مکانیکها تضمین میکند که تکن ۸ یک بازی مسلتزم مهارت باقی خواهد ماند، جایی که بازیهای ذهنی و زمانبندی دقیق برای پیروزی ضروری هستند. در این میان سری بازی تکن به خاطر فهرست متنوع شخصیتهای خود شناخته شده است و تکن ۸ نیز ازین قضیه مستثنی نخواهد بود. شخصیتهای مورد علاقهی طرفداران مانند کینگ (King)، نینا ویلیامز (Nina Williams)، کازویا و پاول فینیکس (Paul Phoenix) بازگشتهاند و هر کدام به طور خاصی برای کنسولهای نسل جدید طراحی شدهاند. خط داستانی تکن اغلب به دلیل ترکیبی از مشکلات خانوادگی، مبارزاتd بر سر قدرت و عناصر ماوراء طبیعی مورد توجه قرار میگیرد و تکن ۸ نیز وعده میدهد که بیشتر در این داستان غوطهور شود. تمرکز حالت داستانی این بازی بر روی رقابت طولانی مدت بین کازویا میشیما و پسرش جین کازاما متمرکز است. این بازی پس از وقایع تکن ۷، جایی که کازویا و هیهاچی (Heihachi) آخرین نبرد خود را داشتند، داستان جین را به دنبال شکستن چرخهی خشونت در خانوادهی میشیما دنبال میکند که به خوبی روایت شود.
۱۰. Horizon Forbidden West
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Guerrilla Games
سال انتشار: ۲۰۲۲
نمرهی متاکریتیک: ۸۸
هورایزن فوربیدن وست یک بازی اکشن نقشآفرینی جذاب و از نظر بصری خیرهکننده است که به عنوان دنبالهای برای بازی تحسین شدهی هورایزن زیرو داون (Horizon Zero Dawn) منتشر شده است. این بازی در دنیایی پساآخرالزمانی که در آن بشریت در جوامع قبیلهای پراکنده شده است و موجودات روباتی در سطح زمین پرسه میزنند، فرمول نسخهی قبلی خود را با محیطهای گستردهتر، مکانیک عمیقتر و روایتی غنی، ارتقا میدهد. بازی در خرابههای غرب ایالات متحده، از بیابانهای آفتابی یوتا تا بقایای غرقشدهی سانفرانسیسکو، ماجرای پروتاگونیست داستان یعنی ایلوی (Aloy) که در تلاش برای کشف رمز و رازی که در پس فروپاشی جهانی اکوسیستمها است، را روایت میکند. در حالی که جهان بازی توسط طوفانهای مرگبار و طاعونهایی غیرقابل توقف ویران شده است، ایلوی باید به دنبال بقایای یک سیستم هوش مصنوعی باستانی باشد که میتواند زندگی روی سطح زمین را نجات دهد و این سفر او را در تضاد با قبایل جدیدی قرار میدهد که برخی از آنها یاد گرفتهاند ماشینهای مهیبی که در سطح زمین فراوان هستند را کنترل کنند.
موضوع اصلی این بازی بقا در جهانی است که در آن طبیعت سلطهی خود را بازیافته است و تمدن بشری تنها سایهای از خود گذشتهاش است. محیطهای سرسبز با موجودات مکانیکی در تضاد قرار دارند و زیبایی ارگانیک را با یک فناوری بیروح در دنیایی که گذشته و آینده در آن تلاقی شده، ترکیب میکنند. این بازی نیز مثل نسخهی قبلی دارای نبردهای سریع و تاکتیکی است که دقت تیر و کمان را با تلههای مختلف، ابزارها و مخفیکاری ترکیب میکند. ایلوی باید به طور استراتژیک دشمنان را از بین ببرد یعنی نقاط ضعف آنها را هدف قرار دهد و از محیط به نفع خود استفاده کند تواناییهای پیمایش ایلوی با مکانیکهای جدیدی مانند Pullcaster که امکان صعود و گرفتن چیزها را به صورت راحتتری فراهم میکند و Shieldwing، یک گلایدر مربوط به آینده که امکان کاوشهای بهتری را باز میکند، بسیار بهبود یافته است. بازیکنان اکنون میتوانند برای کشف ویرانهها و اسرار پنهان به اعماق آب شیرجه بزنند و این لایهی جدیدی از تعامل محیطی را به بازی اضافه میکند. فوربیدن وست بزرگتر، پویاتر و مملو از فعالیتهایی است که بازیکن را به کاوش تشویق میکنند و خواه حل معماهای پیچیده در سازههای باستانی، نبرد با دشمنان روباتی عظیمالجثه یا شرکت در مأموریتهای جانبی که اطلاعات بیشتری در مورد قبایل و جهان نشان میدهند، سرگرمکننده است.
این بازی فراتر از مبارزات، عناصر نقشآفرینی خود را با درخت مهارت و سیستمهای پیشروی قویتری تقویت میکند. بازیکنان میتوانند تواناییهای ایلوی را بر اساس سبک بازی خود، خواه تمرکز بر مخفیکاری، مبارزه با فاصلهی زیاد و یا حملات با سلاحهای سرد تنظیم کنند. سیستم جدید Valor Surge قدرتهای منحصربهفردی را اضافه میکند و به بازیکنان این امکان را میدهد تا تواناییهای ویژهای را در طول مبارزه فعال کنند که میتواند جریان نبرد را تغییر دهد. کرفتینگ نیز در این بازی نقش مهمی ایفا میکند، زیرا بازیکنان قطعاتی از ماشینها را برای ارتقای سلاحها و زرهها جمعآوری میکنند و این مکانیک نه تنها گیمپلی را عمیقتر میکند، بلکه با ساخت جهان همهجانبهی بازی نیز پیوند میخورد، زیرا ایلوی باید برای زنده ماندن در بیابانهای خشن و جناحهای متخاصم دائماً با محیط سازگار شود و تکامل یابد. از طرفی این بازی یک شاهکار بصری است و سطح جزئیات در جهان بازی، از ماشینهای بزرگ تا تکسچرهای محیطی، خیرهکننده هستند. هر محیط از بیابانهای خشک گرفته تا جنگلهای سرسبز و کوههای پوشیده از برف با وضوح خیرهکنندهای ارائه میشود. سیستمهای روشنایی و آبوهوای بازی بهصورت پویا تغییر میکنند و مناظر مسحورکنندهای را در هر لحظه ایجاد میکنند. غروبها سایههای طولانی را در چشمانداز ایجاد میکنند، در حالی که باران و مه حس ملموسی از جو را ایجاد میکنند که غوطهور شدن را افزایش میدهد. مدلهای سهبعدی شخصیتها و انیمیشنهای صورت آنها و همچنین حالتهایی که باعث میشود مکالمهها احساس واقعی بودن داشته باشند بهدقت طراحی شدهاند. به طور کلی این بازی قدرت فناوری پلیاستیشن ۵ را به خوبی به نمایش میگذارد.
۹. Marvel’s Spider-Man 2
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Insomniac Games
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۹۰
بازی اسپایدرمن ۲ بازیکنان را در نقش پیتر پارکر (Peter Parker) و مایلز مورالز (Miles Morales) برای دنبالهای جذاب باز به نیویورک میگرداند و مرزهای بازیهای ابرقهرمانی را جابجا میکند. پس از موفقیت بازی اسپایدرمن ۱ ساخت سال ۲۰۱۸ و بازی مستقل مایلز مورالز، این بازی تجربه را با داستانی غنیتر، دنیایی گستردهتر و مکانیکهای پیشرفتهی گیمپلی که طرفداران را مجذوب خود میکند، بهبود میدهد. این بازی مملو از اکشنهای شدید، لحظات احساسی و برخی از معروفترین شرورهای سرکش مجموعهی اسپایدرمن است. محور داستان پیتر و مایلز هستند که زندگی خود را به عنوان محافظان نیویورک میگذرانند که ناگهان با یک تهدید مرگبار جدید یعنی سیمبیوتی بیگانه با نام ونوم (Venom) روبرو میشوند. این بازی به طرز ماهرانهای داستانهای شخصی را با نبردهای بزرگتر از زندگی در هم میبافد و به بازیکنان روایتی میدهد که مضامین دوستی، مسئولیتپذیری و فداکاری را بررسی میکند. گنجاندن ونوم لحن تیرهتر و بالغتری را به بازی میآورد و در حالی که پروتاگونیستها را به محدودیتهایشان میرساند، تنش محسوسی نیز ایجاد میکند. در این بازی، نقشهی این شهر حتی گستردهتر است و از جمله مناطق جدیدی مانند کویینز (Queens) و بروکلین (Brooklyn) به آن اضافه شدهاند. این مناطق مملو از فرصتهایی برای اکتشاف، ماموریتهای جانبی و رازهایی پنهان است که باعث میشود این دنیا بیش از هر زمان دیگری زنده و متراکم باشد. به لطف مکانیکهای ارتقا یافتهی پیمایش، جابهجایی در این کلانشهر وسیع راحتتر و سریعتر شده است. افزودن بالهای پرواز به بازیکنان اجازه میدهد تا بین آسمانخراشها بپرند.
یکی از ویژگیهای برجستهی این اثر توانایی بازی در نقش پیتر پارکر و مایلز مورالز است که هر کدام دارای تواناییها و سبکهای مبارزاتی خاص خود هستند. پیتر باتجربهتر است و میتواند از ابزارهای جدیدی مانند بازوهای رباتیک عنکبوتی استفاده کند، در حالی که مایلز از قدرتهای بیوالکتریک ونوم خود استفاده میکند تا دشمنان را به روشهایی برقآور از بین ببرد. بازیکنان میتوانند در حین پرسه زدن بین این دو جابجا شوند، که این گیمپلی را تازه نگه میدارد و تعاملاتی پویا را بین دو پروتاگونیست ارائه میدهد. از آنجایی که داستانهای این دو در هم تنیده میشود، بازی به بازیکنان این امکان را میدهد تا ببینند که هر دو شخصیت چگونه با بزرگترین چالشهای خود مواجه میشوند. سیستم مبارزه در این اثر اینگونه است که هر دو اسپایدرمن دارای مجموعهی گستردهای از حرکات و تواناییها هستند که متمایز و در عین حال مکمل یکدیگر هستند. لباس سیمبیوتی پیتر یک سبک مبارزهای وحشیانه و قدرتمند را اضافه میکند و امکان حملاتی تهاجمی را فراهم میکند که تأثیر ونوم بر او را منعکس میکند.
از سوی دیگر، مایلز به تکامل قدرتهای ونوم خود ادامه میدهد که اکنون شامل حملات جدید مبتنی بر الکتریسیته و تواناییهایی برای دستکاری محیط میشود. شیمی بین این دو پروتاگونیست کلیدی برای غلبه بر نبردهای پیچیدهتری با دشمنانی است که از نظر مقیاس و تنوع بزرگتر هستند، از دشمنان آشنا مانند کریون شکارچی (Kraven the Hunter) گرفته تا حتی ونوم غیرقابل توقف. هیچ داستانی از اسپایدرمن بدون مجموعهای از شخصیتهای شرور معروف او کامل نخواهد بود و این بازی نیز ازین قضیه مستثنی نیست. معرفی ونوم در داستان بسیار مهم است و حضور وحشتناک او در کل بازی خودنمایی میکند. کریون شکارچی نیز نقشی محوری را بازی میکند و تخصص وحشیانه و تاکتیکهای بیرحمانهاش او را در تعقیب قویترین طعمه یعنی اسپایدرمن به نیویورک میآورد. این تبهکاران، همراه با دشمنان که از بازیهای قبلی بازگشتهاند، سناریوهای پرمخاطره و نبردهای پر احساسی را ایجاد میکنند که دو پروتاگونیست را مجبور میکند نه تنها با تهدیدات خارجی، بلکه با شیاطین درونی خود نیز مقابله کنند.
استودیوی اینسامنیاک گیمز از سختافزار پلیاستیشن ۵ نهایت بهره را برده و یک بازی خیرهکننده از نظر بصری و چشمگیر از لحاظ فنی را ارائه کرده است. جزئیات در مدلهای سهبعدی شخصیتها، از تکسچر لباسهای اسپایدرمن گرفته تا جلوههای آب و هوایی پویا که سراسر نیویورک را فرا میگیرد، خیرهکننده هستند. فناوری ری تریسینگ و تکنیکهای پیشرفتهی نورپردازی به شهر شور و نشاطی واقعی میبخشد. زمان لودینگ سریع و بازخورد لمسی کنترلر دوالسنس بازیکنان را بیشتر در بازی غوطهور میکند. در نهایت این اثر چیزی بسیار بیشتر از داستان اصلی خود را ارائه میدهد و ماموریتهای جانبی متنوعتر و معنادارتر هستند و اغلب منجر به تعاملاتی منحصربهفرد، کاستومها و ارتقاهای جدید میشوند. از کمک به غیرنظامیان نیازمند گرفته تا خنثی کردن جنایات در سطح خیابان، این ماموریتها نه تنها جهان بازی را گسترش میدهند، بلکه شخصیتپردازی را نیز بهبود میبخشند. آیتمهای جمع کردنی، مینیباسها و ایستراگهایی در سطح شهر پراکنده شدهاند و ماموریتها را با اکتشافات رضایتبخشی مرتبط با داستانهای غنی اسپایدرمن جذاب میکنند. در نهایت این بازی نه تنها معیار جدیدی را برای بازیهای ابرقهرمانی تعیین میکند، بلکه راه را برای توسعهی بازیهای بعدی دنیای اسپایدرمن نیز هموار میکند. استودیو با یک صحنهی وسوسهانگیز پس از پایان بازی که به مبارزات آینده و شخصیتهای جدید اشاره میکند، نشان میدهد که به وضوح در حال ایجاد زمینه برای داستانهای بیشتری در این جهان است.
۸. Street Fighter 6
تهیهکننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۹۲
بازی استریت فایتر ۶ یک نسخهی برجسته در سری بازی معروف استریت فایتر است که استانداردهای جدیدی برای یک بازی مبارزهای مدرن ایجاد میکند. این بازی با تکیه بر عناصری که نسخههای قبلی بر جای گذاشتهاند، این ژانر را با مکانیکهای جدید، گرافیک عالی و تعهد به دسترسپذیری و عمقی که هم برای بازیکنان جدید و هم برای بازیکنان حرفهای جذاب است، دوباره تعریف میکند. این بازی همهی چیزهایی را که طرفداران در این سری بازی دوست دارند مانند مسابقات تنشزا و هیجان اجرای کمبوهای عالی را در بر میگیرد و سطح جدیدی از کیفیت، خلاقیت و گیرایی را به بازی اضافه میکند. از نظر بصری، این اثر زیباییشناسی چشمگیری را اتخاذ میکند. طرحهای کارتونی نسخههای قبلی از بین رفتهاند و در عوض، بازی دارای سبک مدرنتری است که احساس زنده بودن را منتقل میکند. جهت هنری جدید بازی، همراه با انیمیشنهای روان، هر مبارزه را به یک صحنهی تماشایی تبدیل میکند و از محیطهای شهری شلوغ گرفته تا طراحی خیرهکنندهی شخصیتها، همگی کیفیت خوبی دارند. همچنین شخصیتها با جزئیات خیرهکننده، از حرکات ماهیچهها گرفته تا حالات چهره در حین مبارزه، به خوبی کار شدهاند. سیستم درایو، یکی از نوآوریهای برجستهی بازی، به بازیکنان کنترل بیشتری بر سبکهای مبارزهای میدهد. این سیستم به بازیکنان این امکان را میدهد که حرکات و مانورهای دفاعی ویژه را با آزادی و خلاقیت بیشتری انجام دهند. این سیستم استراتژی بیشتری را به هر مسابقه اضافه میکند و بازیکنان را وادار میکند تا شرایط خود را با دقت مدیریت کنند و حمله و دفاع را در هر دور متعادل کنند. علاوه بر این، این بازی کنترلهای مدرن را معرفی میکند که یک افزونهی خوب برای تازهواردان که ممکن است طرحبندی سنتی شش دکمهای را دوست نداشته باشند. این کنترلهای ساده به بازیکنان این امکان را میدهد که کمبوها و حرکات ویژه را به راحتی اجرا کنند و بازی را بدون به خطر انداختن عمق رقابتی که طرفداران حرفهای میخواهند، دسترسپذیرتر کنند.
استریت فایتر ۶ با ترکیبی جدید از مبارزان کلاسیک و جدید عرضه میشود که هر کدام مملو از هویتها و سبکهای مبارزهای متمایزی هستند. شخصیتهای مورد علاقهی طرفداران مانند ریو، چون لی، و گایل بازگشتهاند و حرکات جدید و انیمیشنهای بهبودیافتهای را به نمایش میگذارند، در حالی که شخصیتهای تازهای مانند لوک (Luke)، یک مبارز سبک MMA، استعداد جدیدی را به فهرست اضافه میکنند. هر شخصیت حرکات، تواناییها و داستان منحصربهفردی دارد و این به بازیکنان تنوع زیادی در نحوهی برخوردشان در مبارزهها میدهد. یکی دیگر از هیجانانگیزترین ویژگیهای جدید بازی استریت فایتر ۶ حالت تور جهانی است، یک کمپین کاملا تکنفره که به بازیکنان اجازه میدهد تا دنیای بینظیر این بازی را کشف کنند. در این حالت، آواتار مخصوص خود را ایجاد میکنید و وارد یک ماجراجویی در این جهان میشوید، با مبارزان معروف درگیر میشوید، حرکات جدید را یاد میگیرید و در دعواهای خیابانی شرکت میکنید. این تجربه شبیه به سبک نقشآفرینی است که در آن شخصیت خود را ارتقا میدهید، تواناییها را باز میکنید و ماموریتهای مختلفی را بر عهده میگیرید، که این عناصر بازی را به چیزی فراتر از یک بازی مبارزهای تبدیل میکند. این حالت با ترکیب گیمپلی مبارزهای کلاسیک با کاوش در جهان باز، یک تجربهی منحصربهفرد سندباکس را ارائه میدهد. بازیکنان میتوانند مترو سیتی (Metro City) و مکانهای دیگر را کاوش کنند، با شخصیتهای غیرقابل بازی تعامل داشته باشند و حتی در دعواهای خیابانی شرکت کنند. ترکیب داستان، شخصیسازی و مبارزه تضمین میکند که سفر هر بازیکنی در حالت تور جهانی یک سفر خاص باشد.
این بازی با مچمیکینگ پیشرفته، Rollback Netcode و یک بتل هاب (Battle Hub) جدید استاندارد جدیدی را برای بازی آنلاین به وجود میآورد. بتل هاب به عنوان یک فضای اجتماعی عمل میکند که در آن بازیکنان میتوانند با یکدیگر ملاقات کنند، تورنومنتها را تماشا کنند و در تورنومنت یا نبردهای معمولی شرکت کنند. ادغام یکپارچهی ویژگیهای اجتماعی با مبارزهی رقابتی تضمین میکند که تجربهی آنلاین این اثر زنده و جذاب است و جامعه را بهم متصل نگه میدارد. مچمیکینگ آنلاین سریع و قابل اعتماد است و به بازیکنان این امکان را میدهد که به راحتی به مسابقات رتبهبندی یا همان رنک و یا معمولی وارد شوند. ویژگی Rollback Netcode تضمین میکند که مبارزات روان باشند و تاخیر ورودی را که در گذشته نقصی در بازیهای مبارزهای آنلاین بود را به حداقل میرساند. چه یک بازیکن معمولی باشید که به دنبال مبارزهای سریع هستید و یا رقیبی سرسخت که میخواهد رتبهی خود را بالا ببرد، زیرساخت آنلاین این بازی جوابگوی شما خواهد بود.
۷. Demon’s Souls
تهیهکننده: Sony Computer Entertainment / سازنده: FromSoftware
سال انتشار: ۲۰۰۹
نمرهی متاکریتیک: ۹۲
بازی Demon’s Souls عرضه شده در سال ۲۰۲۰ یک بازسازی خیرهکننده و ترسناک از بازی کلاسیک برای پلیاستیشن ۳ در سال ۲۰۰۹ است که توسط استودیوی بلوپوینت گیمز (Bluepoint Games) برای پلیاستیشن ۵ ساخته شده است. داستان این بازی که در پادشاهی رو به زوال بولتاریا (Boletaria) رقم میخورد، بازیکنان را در دنیایی غوطهور میکند که توسط یک مه نفرین شده ویران شده و توسط شیاطینی عجیب تسخیر شده است. بازیکنان نقش یک جنگجوی تنها را بر عهده میگیرد و هدف آنها این است که به پنج منطقهی مجزا بروند، باسهای شیطانی قدرتمند را بکشند و صلح را به سرزمینی که زیر بار طاعونی شیطانی در حال فروپاشی است، بازگردانند. این بازی به دلیل سختی شدیدش معروف است، جایی که هر نبردی صبر، واکنشهای سریع و تفکر استراتژیک بازیکن را آزمایش میکند. مردن اجتناب ناپذیر است و هر شکست درس ارزشمندی در مورد چگونگی ادامه دادن میدهد. این چرخهی آزمون و خطا، همراه با سیستم مبارزهی وحشیانهی بازی، میراث آن را تثبیت کرده است و توسط کسانی که به دنبال یک بازی اکشن نقشآفرینی عمیق و چالشبرانگیز هستند، پذیرفته شده است. با این حال، این چالش با رضایت بینظیری نیز همراه است و در هر دشمنی که کشته میشود و هر چک پوینتی پوشیده از مه که فتح میشود، یک حس ملموس از موفقیت وجود دارد که در آثار دیگر فرامسافتور نیز دیده میشود.
این بازسازی آنچه که نسخهی اصلی را به یک کالت کلاسیک تبدیل کرده بود حفظ میکند و در عین حال پیشرفتهای گرافیکی خیرهکنندهای را ارائه میدهد. مناظر تیره و تار بولتاریا با تکسچرهای پرجزئیات، نورپردازی پیشرفته و جلوههای امروزی جان میگیرند و قلعههای در حال پوسیدن، درههای پر از مه و باتلاقهای جهنمی را بیش از پیش شوم میکنند. چه درخشش وهمآور نکسوس (Nexus) یعنی دنیای مرکز بازی باشد یا هیولاهای شوم و سر به فلک کشیدهای که در تاریکترین گوشههای آن کمین کردهاند، این بازسازی جان تازهای به آن تجربهی غوطهور میبخشد. طراحی صدا از موسیقی ارکستر گرفته تا صداهای دشمنانی که در سایهها میخزند نیز حس ترس را زیادتر میکند. یکی دیگر از ویژگیهای برجستهی این اثر مکانیک World Tendency آن است که سختی بازی و رفتار دشمنان را بر اساس اقدامات بازیکن تغییر میدهد. این سیستم لایهای از عمق را اضافه میکند که فراتر از شمشیربازی است و از بازیکن میخواهد دائما تأثیر خود را بر خود جهان بازی در نظر بگیرد. چه بخواهید از طریق حالت کوآپ چندنفره به دیگر بازیکنان کمک کنید یا به دنیای آنها حمله کنید تا هرج و مرجی ایجاد کنید، این سیستم تجربه را تازه و غیرقابل پیشبینی نگه میدارد. در این میان باسهای بازی یکی از خاطرهانگیزترینها در تاریخ آثار اکشن نقشآفرینی هستند و هر کدام چالشی منحصربهفرد هستند که رویکرد متفاوتی را میطلبد. چه در حال طفره رفتن از حملات برق آسای برخی دشمنان و چه در تونلهای ترسناک زیر سایهی عظیم شوالیه برج باشید و چه با چهرهی غمانگیز Maiden Astraea روبرو شوید، هر مبارزه با باس مانند یک رقص وحشتناک روبروی مرگ است، جایی که اشتباهات در آن به سرعت با مجازات روبرو میشوند و پیروزیها بسیار مهم به نظر میرسد.
این بازی علی رغم سختی بیامانش، بازیکنان را به تسلط در آن تشویق میکند. این بازی طیف گستردهای از بیلدها از شوالیههای شمشیردار گرفته تا جادوگرانی که از طلسمهای ویرانگر استفاده میکنند را با آزمایش و انطباق در مبارزات را با پاداشهای مختلف ارائه میدهد. این بازسازی تضمین میکند که این سیستمها با کنترلهای مناسب و در عین حال وفاداری به سرعت نسخهی اصلی حتی بهتر از قبل باشند. معرفی ویژگیهای جدید، مانند حالت جامع عکاسی، به بازیکنان این امکان را میدهد تا از تمام جزئیات ترسناک جهان قدردانی کنند و لحظاتی آرامشبخش را در این سفر بیرحمانه برای خود فراهم کند. یکی از جنبههای کلیدی این بازی حس انزوا و رازآلود بودن آن است. داستان به صورت تکه تکه روایت میشود و بسیاری از داستانها را به گونهای باقی میگذارد تا بازیکن از طریق گفتوگوهای رمزآلود، توصیفات آیتمها و داستانسرایی محیطی کشف کند. همانطور که اسرار بولتاریا را کشف میکنید، داستانهای غمانگیز قهرمانان سقوط کرده، سرزمینهای نفرین شده و پادشاهی محکوم به جاهطلبی را کشف خواهید کرد. این حس رازآلود منجر به نظریهها و بحثهای بیشماری در طرفداران شده است و لایههایی از تئوری را مدتها پس از اتمام بازی به آن اضافه کرده است.
۶. Resident Evil 4
تهیهکننده: Capcom / سازنده: Capcom
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۹۲
بازسازی بازی رزیدنت ایول ۴ در ۲۰۲۳، این اثر کلاسیک ترس و بقای عرضه شده سال ۲۰۰۵ را دوباره زنده میکند و نوستالژی را با نوآوری ترکیب میکند تا اثری را خلق کند که هم به نسخهی اصلی وفادار و هم برای مخاطبان مدرن تازه باشد. به عنوان یکی از محبوبترین آثار در سری بازی رزیدنت ایول، این بازسازی بسیار مورد انتظار طرفداران بود و به معنای واقعی کلمه جلوههای بصری خیرهکننده، مکانیکهای پیشرفته و تغییرات جذابی را ارائه میدهد. داستان این بازی تا حد زیادی به نسخهی اصلی وفادار است و بازیکنان را در نقش لیان اس. کندی (Leon S. Kennedy) قرار میدهد، یک مامور دولتی که وظیفه دارد اشلی گراهام (Ashley Graham)، دختر رئیس جمهور ایالات متحده را از یک فرقهی مرموز در یک دهکدهی دورافتاده نجات دهد. این بازسازی به طرز جذابی روایت را گسترش میدهد، روابط شخصیتها را عمیقتر میکند و لایههایی را به داستان اضافه میکند. اتمسفر تاریک و شوم بازی به لطف گرافیک اصلاح شده و محیطهای پرجزئیات، گیراتر شده و هر گوشهای از بازی را به طرز وحشتناکی زنده میکند. کپکام همچنین با دادن عمق بیشتر به شخصیتهای فرعی، از جمله اشلی که بیش از یک دختر پریشان است، عناصر عاطفی داستان را افزایش میدهد. دیالوگها و تعاملات بهروز شده، همکاری این دو را واقعیتر و انسانیتر میکند و بازیکنان را بیشتر به عمق داستان میکشاند.
یکی از عناصر برجستهی این بازسازی، تغییر کامل جلوههای بصری است که توسط موتور RE Engine انجام شده است. محیطهای بازی غنیتر و ترسناکتر از همیشه هستند و جزئیات بسیار زیادی دارند. چه در حال کاوش در قلعههای در حال فرو ریختن، جنگلهای وهمآور یا آزمایشگاههای زیرزمینی باشید، جلوههای بصری بازی منظرهای از طراحی مدرن را ارائه میدهد که بازیکنان را به اعماق دنیای ظالمانهی این بازی میکشاند. استفادهی عالی از طراحی صدا این بازسازی را حتی بهتر کرده است. با صدای هر قدمی که میآید، هر دری که میلرزد و نالهای که از راه دور شنیده میشود به تنش بازی افزوده شده و حالتی تقریبا دائمی از ترس ایجاد میکند. در حالی که نسخهی اصلی بازی رزیدنت ایول ۴ به دلیل ایجاد انقلابی در ژانر اکشن سومشخص با زاویهی دید دوربین روی شانه شناخته شده بود، بازسازی ۲۰۲۳ این فرمول را اصلاح و مدرن میکند. کنترلهای روان و پاسخگو باعث میشود هر نبردی جذابتر به نظر برسد. بازسازی همچنین دارای یک سیستم اینونتوری بهروز شده است که حالت تتریس مانند خود را حفظ میکند و در عین حال استفاده از آن را ساده میکند. همچنین مهارتهای رزمی لیان نیز بهبود یافته است و امکان ترکیب روانتری از تیراندازی، مبارزه با سلاحهای سرد و مانورهای مخصوص فرار را فراهم میکند. سیستم معروف ارتقای اسلحه بازگشته و بازیکنان را تشویق میکند تا سبکهای مختلفی از بازی را تجربه کنند. خوشبختانه بازرگان نیز بازگشته است و حسی از نوستالژی و آرامش را در میان وحشت ارائه میدهد. یکی از بزرگترین نوآوریهای گیمپلی این است که دشمنان، به ویژه گانادوهای (Ganado) وحشتناک، به هوش مصنوعی هوشمندتری مجهز شدهاند. این فرقهگرایان دیگر مانند یک دشمن بیعقل رفتار نمیکنند بلکه آنها به گونهای شما را احاطه میکنند که محبور میشوید تا تاکتیکهای خود را دائما عوض کنید.
در هر صورت تعهد این بازسازی به ایجاد اتمسفری عمیقا آزاردهنده واقعا قابل ستایش است. این دهکده با مسیرهای پیچ و خم و ساکنان وحشی خود، احساس این که در هر گوشهای از آن خطر در کمین است را به شما میدهد. بازی مناطقی گسترده برای جستوجو، معماهای جدید و غیره دارد و بخشهای خاصی از بازی برای افزایش ریتم داستانی و تنش بهبود یافتهاند و شگفتیهای تازهای را اضافه کردهاند که تجربهی این اثر را غیرقابل پیشبینی میکند. یکی دیگر از موارد قابل توجه، هوش مصنوعی بهبود یافتهی اشلی است که اکنون نقش فعالتری در کمک به لیان در طول بازی ایفا میکند. ماموریتهای سخت اسکورت نسخهی اصلی در این بازسازی آسانتر شدهاند و اشلی کمتر مثل یک بار اضافی احساس میشود و بیشتر شبیه یک متحد کلیدی در مبارزه برای بقا است. به طور کلی این اثر هم برای طرفداران قدیمی و هم برای تازه واردان این سری ضروری است و یک نمونهی عالی از این است که چگونه بازسازیها باید ساخته شوند.
۵. Final Fantasy VII Rebirth
تهیهکننده: Square Enix / سازنده: Square Enix
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۹۳
فاینال فانتزی ۷ ریبرث دومین نسخه از سهگانهی بازسازی فاینال فانتزی ۷ است، پروژهای که یکی از معروفترین و محبوبترین بازیهای تاریخ را دوباره با عناصر مدرن به تصویر میکشد. این بازی که بر پایهی نسخهی بازسازی شدهی قبلی بنا شده است، به گونهای عمیقتر در جهان، داستان و شخصیتهای اصلی غرق میشود و در عین حال گامهای جدید و جسورانهای در داستانگویی، کاوش و گیمپلی برمیدارد. اساس این بازی در به تصویر کشیدن ادامهی سفر کلود استرایف (Cloud Strife) است. در نسخه اصلی، پس از فرار از شهر دیستوپیایی میدگار (Midgar)، جهان برای بازیکنان باز میشود تا مناظر وسیعی را کشف کنند، با شخصیتهای جدیدی آشنا شوند و داستان غنی دنیای فاینال فانتزی ۷ را کشف کنند. این نسخه نیز بازیکنان را به سفری مشابه اما با پیچشهای فراوان میبرد. توسعهدهندگان این نسخه بیان کردهاند که این بازی یک بازگویی دقیق نخواهد بود، بلکه تصویری دوباره از رویدادها، شخصیتها و افسانهها خواهد ساخت که به این معنی است که بازیکنان و حتی کسانی که عمیقاً با نسخهی اصلی آشنا هستند نیز میتوانند منتظر چیزهای جدیدی باشند.
در این بازی کلود و همراهانش، از جمله شخصیتهای مورد علاقهی طرفداران مانند تیفا (Tifa)، برت (Barret)، آیریث (Aerith) و Red XIII، باید بر بحرانهای شخصی غلبه کنند و در عین حال با تهدید روز افزون سفیروث (Sephiroth) که حضورش به طرز شومی در داستان به چشم میخورد روبرو شوند. در بخش گیمپلی، این نسخه نیز بر اساس سیستم مبارزهای اکشن نقشآفرینی نسخهی بازسازیشده ساخته شده است. نبردهای نوبتی نسخهی اصلی با یک سیستم مبارزهی پویای ریل تایم جایگزین شدهاند که عمق استراتژیک را حفظ میکند و به بازیکنان امکان میدهد بین شخصیتها نیز جابجا شوند، تواناییهای ویژهای را اجرا کنند و نقاط قوت خود را برای حملات ویرانگر ترکیب کنند. از طرفی در حالی که نسخهی بازسازیشده تا حد زیادی محدود به شهر میدگار بود، نسخهی ریبرث جهان باز شده و به بازیکنان امکان دهد در مناظر وسیع، شهرها و سیاهچالهها جستوجو کنند. از نظر بصری، این نسخه یک شاهکار است. با پشتیبانی از قابلیتهای پلیاستیشن ۵، این بازی دارای گرافیک خیرهکنندهای ارائه میدهد که هر شخصیت، موجود و محیطی را با جزئیات بیسابقهای زنده میکند.
کیفیت سینمایی کاتسینها نوید افزایش عناصر احساسی داستان را میدهد و موسیقی ساخته شده توسط نوبوئو اوماتسوی (Nobuo Uematsu) افسانهای و همکارانش بدون شک ملودیهای به یاد ماندنی و گیرایی را ارائه میدهد. به طور خلاصه، فاینال فانتزی ۷ ریبرث یک دنباله نیست، بلکه یک تکامل است. این میراث یکی از بزرگترین داستانهای صنعت گیمینگ را ارج مینهد و این در حالی است که به طور همزمان عناصر جدیدی را نیز ایجاد میکند و برای طرفداران قدیمی، هیجان بازگشت به دنیایی که دوست دارند را ارائه میدهد.
۴. God of War Ragnarok
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Santa Monica Studio
سال انتشار: ۲۰۲۲
نمرهی متاکریتیک: ۹۳
داستان این بازی که بهعنوان دنبالهای بسیار مورد انتظار برای بازی تحسینشدهی خدای جنگ ۲۰۱۸ منتشر شد، از جایی که نسخهی قبلی آن تمام شد، ادامه مییابد و بازیکنان را بار دیگر در قلمروهای خطرناک اساطیر نورس فرو میبرد. این اثر داستانی دربارهی سرنوشت، میراث و رابطهی بین پدر و پسر است. کریتوس (Kratos)، جنگجوی اسپارتایی که زمانی بیرحم بود، به شخصیت پیچیدهتری تبدیل شده است و گذشتهی خشونتآمیز خود را با ایفای نقش پدری برای پسرش آترئوس (Atreus)، متعادل میکند. پیوند بین کریتوس و آترئوس در داستان بازی نقش مهمی دارد زیرا هر دو با سرنوشت درهم تنیدهشان و تهدید احتمالی رگناروک، رویدادی آخرالزمانی که برای پایان دادن به جهان اسکاندیناوی پیشبینی شده، روبرو میشوند. در طول بازی، رابطهی آنها آزمایش میشود، عمیقتر میشود و به روشهایی تغییر میکند که با موضوعات خانواده، وفاداری و سرنوشت همخوانی دارد. رگناروک از فرو بردن بازیکنان در قلب دنیایی که در آستانهی نابودی قرار دارد هیچ ابایی ندارد. نه قلمرو که شامل مکانهایی مانند میدگارد (Midgard)، آزگارد (Asgard) و آلفهایم (Alfheim) میشود، به طرز ماهرانهای ساخته شدهاند و محیطهای متنوعی را ارائه میدهند که از مناظر یخزده تا جنگلهای سرسبز را شامل میشود و هر قلمرو احساس متمایز و در عین حال مرتبط با کل بازی است. در هر گوشهای از این دنیای وسیع با جزئیات، افسانهها و اسطورهای بزرگ زنده است و مقیاس الهامبخشی از اساطیر نورس را به تصویر میکشد. هنگامی که کریتوس و آترئوس در قلمروها سفر میکنند، با خدایان، غولها و دیگر موجودات افسانهای روبرو میشوند که هر کدام داستانها، درگیریها و اهداف خود را دارند. آنچه باعث تحسین این بازی شده این است که چگونه این اثر اسطورههای بزرگ را با لحظاتی که عمیقاً شخصی هستند متعادل میکند. بازیکنان با پیشرفت، شاهد دست و پنجه نرم کردن کریتوس با گذشتهی خشونتآمیز خود هستند و سعی میکند آترئوس را از عواقب زندگی قبلی خود به عنوان یک قاتل خدایان محافظت کند. از سوی دیگر، آترئوس که مشتاق درک سرنوشت و هویت خود به عنوان لوکی (Loki) است، در حالی که با سنگینی پیشگویی الهی روبرو میشود، برای اثبات استقلال خود تلاش میکند. داستان بازی به همان اندازه که به رشد شخصی آنها میپردازد، در مورد نجات قلمروها از نابودی نیز است.
مبارزات این بازی به گونهای ساخته شدهاند که هم بیرحمانه و هم استراتژیک باشد. اسلحههای معروف کریتوس، تبر Leviathan و Blades of Chaos، با تواناییها و کمبوهای ترکیبی جدید بازمیگردند و سبکهای متنوعی از بازی را امکانپذیر میکنند. تبر Leviathan، با ضربات سنگین و قدرتهای یخی، برای نبرد در فواصل نزدیک عالی است، در حالی که Blades of Chaos امکان حملات گسترده و آتشین را فراهم میکند که دشمنان را در فاصلهی دور نگه میدارد. بازیکنان اکنون میتوانند به طور یکپارچه بین این دو جابجا شوند و سناریوهای مبارزاتی روان و پویایی ایجاد کنند که در آن زمانبندی برای بقا بسیار مهم هستند. این بازی با مهارتها و تواناییهای جدید برای کریتوس و آترئوس مبارزات را نسبت به نسخهی قبلی متمایز میکند. آترئوس که اکنون بزرگتر شده و در جنگ توانمندتر است، دارای سلاحهای جدید و تواناییهای جادویی است که مکمل قدرتهای کریتوس است. چه در حال انجام کمبوهای ترکیبی باشید و چه از عناصر محیطی برای مزیت استفاده کنید یا از حملات قدرتمند دشمن جاخالی بدید، هر نبردی در رگناروک هیجانانگیز و چالش برانگیز است. باسهای این بازی مبارزات بزرگتری با خدایان، هیولاها و غولهای اسطورهای را به بازیکن ارائه میدهند. این مبارزات نه تنها از نظر بصری خیرهکننده هستند، بلکه بازیکنان را ملزم میکند تا به صورت تاکتیکی فکر کنند و از نقطه ضعفهای دشمن در حین مدیریت تواناییهای کریتوس و آترئوس استفاده کنند. ترکیبی از صحنههای سینمایی و عمق گیمپلی هر باسی را به یک تجربهی به یاد ماندنی تبدیل میکند.
در حالی که مبارزات نقطهی برجستهی این اثر هستند اما این بازی همچنین در عناصر کاوش و حل معمای خود نیز عالی عمل کرده است. این بازی دارای محیطهای نیمه بازی است که بازیکنان میتوانند آزادانه به کاوش بپردازند و مناطق پنهان، گنجها و افسانههایی را کشف کنند که روایت کلی را غنیتر میکند. بسیاری از معماها پیچیده هستند و بازیکنان را ملزم میکند تا از سلاحها و تواناییهای خود به روشهای هوشمندانهای برای حل این چالشها استفاده کنند. این لحظات یک استراحت خوشایند نسبت به شدت مبارزه را فراهم میکند و به بازیکنان این امکان را میدهد که کاملا خود را در زیبایی و رمز و راز این جهان غرق کنند. ماموریتهای جانبی نیز نقش مهمی در ساختار بازی دارند و داستانهای اضافی را ارائه میکنند که به اندازهی داستان اصلی جذاب هستند. تکمیل این ماموریتها اغلب بینشهای عمیقتری را در مورد داستان بازی میدهد و همچنین پاداشهای ارزشمندی که تواناییهای کریتوس را افزایش میدهد را ارائه میدهد. از نقطه نظر فنی، این بازی یک شاهکار است. جزئیات بصری با مناظر نفسگیر، مدلهای سهبعدی شخصیتی با جزئیات دقیق و انیمیشنهای روانی که دنیای اساطیری نورس را زنده میکند، واقعا شگفتانگیز است،. چه قلههای پوشیده از برف میدگارد باشد یا زیبایی خیرهکنندهی آلفهایم، هر قلمرو با تلاش زیادی ارائه شده است که کاوش را به شدت لذتبخش میکند.
طراحی صدا نیز با یک موسیقی ارکسترال که تاثیر احساسی هر صحنه چه لحظهای آرام بین کریتوس و آترئوس یا یک نبرد حماسی علیه یک خدا را افزایش میدهد، به همان اندازه گوشنواز است. صداپیشگی، به ویژه با کریستوفر جاج (Christopher Judge) در نقش کریتوس و سانی سولجیک (Sunny Suljic) در نقش آترئوس، فوقالعاده است و وزن احساسی داستان را بیشتر کرده است. با این حال بازی بی نقص نیست و بسیاری به خاطر اینکه داستان نتوانست آنگونه که باید انتظارات طرفداران را برآورده کند، آن را زیر سوال بردهاند. البته این بدان معنا نیست که داستان بازی مشکل دارد زیرا همین داستان نسبت به خیلی از بازیهای این سبک کیفیت بسیار بالاتری دارد اما وقتی بحث برآورده کردن انتظارات و هیجان حول محور آن میشود، نمیتواند عملکرد شاهکار نسخهی قبل را ادامه دهد.
۳. Astro Bot
تهیهکننده: Sony Interactive Entertainment / سازنده: Team Asobi
سال انتشار: ۲۰۲۴
نمرهی متاکریتیک: ۹۵
جدیدترین نسخه از سری آسترو با نام آسترو بات، یک اثر پلتفرم سهبعدی جذاب است که مانند نامهای عاشقانه به تاریخ پلیاستیشن است. این بازی اولین بازی مهم آسترو در صنعت بازیهای ویدیویی پس از یک اثر انحصاری واقعیت مجازی در سال ۲۰۱۸ و یک دموی آزمایشی جهت نمایش مشخصات پلیاستیشن ۵ در ۲۰۲۰ بود. دموی ذکر شده شامل تعدادی مراحل پلفترمر ساده و در عین حال جذاب با ارجاعات مختلف به شخصیتهای بازیهای پلیاستیشن بود که در مدت زمان کوتاه خود توانست حسابی بازیکنان را سرگرم کند. حال این بازی جدید به معنای واقعی کلمه همان تجربه را بهبود داده و با مراحل و رباتهای جدیدی همراه کرده است.
مجموعهای از مراحل مبتکرانه و تواناییهای فوقالعاده سرگرمکننده، باعث شده که این نسخهی جدید هرگز کسلکننده یا تکراری نشود. همچنین در حالی که برای لذت بردن از آن نیازی به اطلاع از تاریخ پلیاستیشن ندارید، برای کسانی که با کنسولهای سونی خاطره دارند، لذت بیشتری دارد زیرا گنجینهای پر از نوستالژی قابل بازی در انتظار شماست. بازیکنان در این بازی به محیطهای فوقالعاده متنوعی سرخواهند زد که هر کدام چالشها و موانع خاص خود را دارند و در این میان رباتهای مختلفی از جین ساکای گرفته تا دیکن سنت جان را آزاد خواهند کرد.
در نهایت این بازی مانند نسخهی قبلی خود به خوبی از قابلیتهای پلیاستیشن بهره برده و در کنار استفاده از قدرت سختافزاری آن برای ارائهی گرافیکی عالی در سبک خود و لودینگهای سریع، از دستهی دوالسنس نیز به بهترین شکل بهره برده و تجربهای را ارائه میکند که بعید است که از آن خسته شوید. در هر صورت چه طرفدار پلیاستیشن باشید یا نه، آسترو بات تجربهای ۱۰ ساعته را ارائه میدهد که میتواند هر گیمری را سرگرم خود کند.
۲. Elden Ring
تهیهکننده: Bandai Namco Entertainment / سازنده: FromSoftware
سال انتشار: ۲۰۲۲
نمرهی متاکریتیک: ۹۵
بازی الدن رینگ (Elden Ring) که توسط هیدتاکا میازاکی (Hidetaka Miyazaki) افسانهای با همکاری نویسندهی رمانهای نغمهی یخ و آتش، جورج آر. آر. مارتین (George R.R. Martin) ساخته شده است، یک بازی اکشن نقشآفرینی جذاب است که بازیکنان را به دنیایی ترسناک و در عین حال زیبا و جهان باز معروف به سرزمینهای میانه میبرد. این اثر که در سال ۲۰۲۲ منتشر شد، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین بازیهای زمان خود معرفی شد که گیمپلی دشوار و عمیقا جذاب سری بازی دارک سولز (Dark Souls) را با سطحی بیسابقهای از آزادی بازیکن، کاوش و عمق داستان ترکیب میکند. همانطور که گفته شد، داستان بازی در سرزمینهای اسرارآمیز میانه اتفاق میافتد و بازیکنان را در قلمرویی غوطهور میکند که در آن خدایان سقوط کردهاند، پادشاهیها ویران شدهاند و یک قدرت از هم پاشیده یعنی خود حلقهی الدن، کلید سرنوشت آن را در دست دارد. داستان بازی که رمزآلود و حماسی است، حول محور شخصیت بازیکن که معروف به تارنیشد (Tarnished) است میچرخد که پس از مدتی تبعید به این دنیا باز گشته است و هدفش برای تصاحب عنوان الدن لرد با بازسازی حلقهی الدن و تغییر شکل آیندهی این جهان است. این داستان که تا حدی توسط جورج آر آر مارتین ساخته شده است، روایتی پیچیده به سرزمینهای میانه میدهد که مملو از خیانت، خدایان و نبردهای افسانهای است. داستانسرایی این اثر ظریف است و بسیاری از روایتها از طریق توصیفاتی رمزآلود، داستانهای نقل شده در محیط و تعاملات شخصیتها کنار هم قرار میگیرد. این رویکرد مینیمالیستی به روایت که مشخصهی بارز بازیهای میازاکی است، بازیکنان را تشویق میکند تا جهان را به طور فعال کاوش کنند و با آن درگیر شوند و داستان را به روش خود کنار هم بچینند.
هستهی اصلی این بازی سیستم مبارزهای معروفی است که طرفداران آثار قبلی فرام سافتور آن را تشخیص میدهند، یعنی بیرحمانه، غیرقابل بخشش و عمیقا رضایتبخش است. بازیکنان میتوانند از سلاحها، جادو و مهارتهای مختلفی استفاده کنند و نبردها به زمانبندی دقیق، موقعیتیابی و تسلط بر هر حرکتی نیاز دارد. با این حال، الدن رینگ فراتر از دارک سولز پیش میرود و انعطافپذیری بیشتری در نحوهی برخورد بازیکنان با چالشها را ارائه میدهد. جهان باز و گستردهی این اثر مملو از اسرار، سیاهچالهها و باسهایی است که بازیکنان را به روشهای مختلف آزمایش میکنند. چه در حال نبرد با اژدهاهای غول پیکر در میدانهای نبرد وسیع باشید و چه در راهروهای تاریک و تنگ مقبرههای فراموششده حرکت کنید، بازی انواع مختلفی از مبارزات را ارائه میکند که به صبر، استراتژی و مهارت پاداش میدهد. جستوجو و اکتشاف محور اصلی تجربه است و بازیکنان میتوانند سوار بر اسب خود یعنی تورنت (Torrent)، از دشتها و از میان جنگلهای انبوه و به سمت رشتهکوههایی پرخطر بروند و گنجینههایی پنهان، شخصیتهایی غیر قابل بازی با داستانهای غنی و ماموریتهای جانبی که به روایتهای کلی بازی گره میخورند را کشف کنند. بازیکنان میتوانند به هر نحوی که میخواهند به اهداف نزدیک شوند، مسیرهای جایگزینی را کشف کنند و از هزاران سلاح و آیتمهای جادویی استفاده کنند. مطابق انتظار باسها در الدن رینگ بسیار خیرهکننده هستند. مبارزات با جانوران وحشتناک و سر به فلک کشیده گرفته تا شخصیتهای غمانگیزی که توسط قدرت فاسد شدهاند، نیازمند دقت، آمادگی و تداوم هستند. هر باس مانند یک معما با الگوها، ضعفها و نقاط قوت متمایزی است که باید حل شود. این نبردها اغلب به دوئلهای شدیدی تبدیل میشوند که دانش بازیکن از مکانیک بازی را آزمایش میکنند و نیاز به انطباق با تغییر فازهای باس در اواسط مبارزه دارند. البته حس موفقیت پس از غلبه بر این دشمنان غول پیکر بینظیر است.
مانند آثار قبلی سولزبورن، این بازی نیز شامل عناصر چندنفره است که به بازیکنان اجازه میدهد دیگران را برای بازی به صورت کوآپ احضار کنند یا برای مبارزهی PvP به دنیاهای دیگر حمله کنند. این به بازیکنان اجازه میدهد در از بین بردن باسهای دشوار یا حرکت در مناطق پرخطر به یکدیگر کمک کنند. در همین حال، حالت PvP تنش و غیرقابل پیشبینی بودن مورد علاقهی طرفداران را حفظ میکند، زیرا بازیکنان باید همیشه برای مبارزاتی غیرمنتظره با مهاجمان متخاصم آماده باشند. در نهایت این بازی نیاز به صبر و فداکاری دارد، اما کسانی که روی آن وقت میگذارند با سفری فراموش نشدنی در یکی از گیراترین دنیاهایی که تا به حال در بازیها ساخته شده است مواجه میشوند؛ دنیایی که با بستهی الحاقی آن حتی بیش از پیش گسترش مییابد.
۱. Baldur’s Gate III
تهیهکننده: Larian Studios / سازنده: Larian Studios
سال انتشار: ۲۰۲۳
نمرهی متاکریتیک: ۹۶
این بازی جدیدترین نسخه از این سری بازی افسانهای بالدورز گیت در سبک نقشآفرینی است که توسط استودیوی لاریان (Larian) ساخته شده است که به خاطر ساخت بازیهای Divinity: Original Sin معروف است. این بازی که در سال ۲۰۲۳ پس از یک دوره دسترسی اولیه منتشر شد، با داستانی عمیق، گیمپلی شخصیتمحور و تعهد به مجموعه قوانین نسخهی پنجم بازی سیاهچالهها و اژدهایان (D&D)، بازیکنان سرتاسر جهان را مجذوب خود کرد. داستان این بازی که در سرزمینهای فراموش شده (Forgotten Realms) میگذرد، به بازیکنان این امکان را میدهد تا در دنیای فانتزی گستردهای که پر از انتخابهایی است که داستان و شخصیتها را به شیوههای قابل توجهی شکل میدهد غوطهور شوند. تعهد استودیو به آزادی بازیکن، تصمیمگیری و داستان سرایی، این بازی را به عنوان یک شاهکار مدرن در سبک نقشآفرینی با دیگر آثار متمایز میکند. در دنیای بازی هم شخصیت شما و چند نفر دیگر، توسط ذهنافکنها (Illithids) ربوده میشوند که قرار است شما را به یک موجود وحشتناک تبدیل کنند. با این حال، مشکلی در این روند پیش میآید و به نظر میرسد که به جای تغییر شکل، قدرتهای خاصی به شما داده میشود. بازی در چندین منطقه با جزئیاتی غنی از جمله شهرهای بزرگ، غارهای تاریک و مناطق ماورا الطبیعه اتفاق میافتد و بازیکنان در تلاش برای حذف انگلی که به آنها متصل شده، کشف اسرار عمیقتر و تصمیمگیری دربارهی سرنوشت جهان، در این مکانها کاوش میکنند.
بالدورز گیت ۳ به خوبی تجربهی یک بازی D&D را در قالب یک بازی ویدیویی زنده میکند. گیمپلی بازی حول محور مبارزات نوبتی و همانطور که گفته شد، با الهام از مجموعه قوانین نسخهی پنجم D&D ساخته شده است. بازیکنان برای حملات، بررسی مهارت و پرتابهای ذخیره تاس میاندازند که این باعث میشود هر عمل آنها تاکتیکی و با ارزش باشد. در این بازی بسته به ترکیب تیم، تواناییهای کلاس و عوامل محیطی طیف گستردهای از استراتژیها امکانپذیر میشود. یکی دیگر از ویژگیهای برجستهی این بازی سیستم قدرتمند خلق شخصیت آن است. بازیکنان میتوانند از بین طیف گستردهای از نژادها (از جمله انسانها، الفها، کوتولهها، گیتیانکی (githyanki) و غیره) و کلاسها (از جادوگران گرفته تا مبارزان و سرکشها) یکی را انتخاب کنند که همهی آنها با گزینههای شخصیسازی دقیقی همراه هستند. این ویژگی ارزش تکرار بسیار بالایی را برای بازی فراهم میکند، زیرا هر ترکیبی از نژاد و کلاس میتواند به تعاملات و تاکتیکهای مبارزهای منحصربهفردی منجر شود. علاوه بر شخصیسازی شخصیتها، بازیکنان همچنین میتوانند یکی از شخصیتهای از پیش ساخته شده با داستانها و انگیزههای خاص خود را انتخاب کنند که این لایهای از عمق را به داستان بازی اضافه میکنند. از طرفی طلسمها و تواناییهای شما در این بازی متنوع هستند و تجربهی جذابتری را از D&D ارائه میدهند.
البته ویژگی بارز بالدورز گیت ۳ عمق روایت و تأثیر تصمیمات بازیکنان است. هر مکالمه و انتخابی دارای تاثیری است که نتایج آن بر اساس اقدامات بازیکن متنوع میشود و انتخابهای شما میتوانند روابط شخصیتها، وضعیت جهان و داستان کلی را تغییر دهند. همراهان شما در این بازی نیز نقشی حیاتی دارند. هر همراه با پیشینه، انگیزهها و تلاشهای شخصی خود همراه است و نحوهی تعامل بازیکنان با این شخصیتها میتواند منجر به ایجاد دوستی، رقابت یا حتی رابطهای عاشقانه شود. همراهان همچنین اطلاعاتی را در مورد تصمیمات بازیکن ارائه میدهند و گاهی اوقات نیز آنها را به چالش میکشند و روابط را پویا و معنادار میکنند. این روابط لایههایی از جزئیات را به داستان بازی اضافه میکنند، زیرا همراهان میتوانند بر خط داستان تأثیر بگذارند یا بر اساس اقدامات بازیکن تیم را ترک کنند. این بازی همچنین خلاقیت در گفتوگو و عناصر حل مسأله را تشویق میکند و راه حلهای متعددی را برای ماموریتها بسته به متحدین، مهارتها و رویکرد شخصی بازیکن ارائه میدهد. عمق انتخاب و پیامدها در این اثر تضمین میکند که هر دور بازی یکسان نخواهد بود و ارزش تکرار بازی را بالا میبرد. این بازی علاوه بر کمپین تکنفرهی غنی خود، حالت چندنفرهای را ارائه میدهد که در آن دوستان میتوانند با هم متحد شوند تا بازی را با هم تجربه کنند. بازیکنان میتوانند اعضای مختلف تیم را کنترل کنند، در استراتژیها با یکدیگر همکاری کنند و یا حتی به تنهایی برای دنبال کردن اهداف جداگانه در دنیای بازی حرکت کنند. تجربهی کوآپ جنبههای نقشآفرینی بازی را افزایش میدهد، به طوری که بازیکنان گاهی مجبورند بسته به اهداف و اتحاد شخصیت خود مذاکره، رقابت یا همکاری کنند. جلوههای بصری بازی، از محیطهای پرجزئیات گرفته تا مدلهای سهبعدی شخصیتها، خیرهکننده است. استودیوی لاریان دنیایی زنده و نفسگیر را ایجاد کرده است که احساس غوطهوری را افزایش میدهد. چه در حال کاوش در خیابانهای شلوغ شهرهای این بازی باشید یا در سیاهچالهای باستانی جستوجو کنید، سطح جزئیات بسیار چشمگیر هستند. انیمیشنهای بازی، به خصوص در هنگام مبارزه، روان و مانند صحنههای سینمایی هستند و هر طلسم و حملهای را تأثیرگذار جلوه میدهند.
طراحی گوشنواز صدا به زیبایی تکمیلکنندهی جلوههای بصری است. موسیقی بازی که توسط بوریسلاو اسلاوف (Borislav Slavov) ساخته شده است، کاملا لحن حماسی و احساسی بازی را منتقل میکند. صداگذاری نیز در سطح بسیار بالایی قرار دارد و هر شخصیت، از همراهان شما گرفته تا شخصیتهای غیرقابل بازی، به خوبی صداگذاری شدهاند. این سطح از کیفیت بالا به بهبود تجربهی همهجانبهی این اثر میافزاید و بازیکنان را بیشتر به این جهان میکشاند. در نهایت بالدورز گیت ۳ مانند بسیاری از بازیهای نقشآفرینی دیگر، یک جامعهی پرشور از سازندگان ماد را در خود جای داده است که محتوای جدید زیادی را به بازی اضافه میکنند. بالدورز گیت ۳ فقط یک دنبالهی معمولی نیست بلکه مثل نامهای عاشقانه برای طرفداران سیاهچالهها و اژدهایان و به طور کلی ژانر نقشآفرینی است. این اثر با داستانی پیچیده، مبارزات تاکتیکی و آزادی بینظیر بازیکن، یکی از بهترین تجربههای نقشآفرینی نسل خود است و بعید است که به این زودیها اثری در سطح آن عرضه شود.