بهترین کتابهای فلسفی برای نوجوانان؛ از «وحشت متافیزیکی» تا «بُعد معنوی»
مطالعه فلسفه، میتواند تفکر روشن و توانایی ارائه و بررسی استدلالها را توسعه دهد. مطالهی بهترین کتابهای فلسفی برای نوجوانان درسیست که در آن سعی میکنید حقیقت را درک کنید اما در عین حال روی خودتان کار میکنید و در حال کشف هویت خود هستید. ریچارد بلکمور، منتقد ادبی جملهی مهمی در مورد شعر گفته است، اما میتوان در مورد فلسفه هم آن را صادق دانست:«به موجودی واقعی میافزاید و آن را گسترش میدهد.» این چیزی است که در مورد فلسفه هم صادق است. شما در بهترین آثار فلسفی چیزی را مطالعه میکنید و ناگهان میتوانید یک بعد کاملاً اضافی از واقعیت را ببینید که قبلاً واقعاً در مورد آن فکر نکرده بودید و میتواند بر نحوه زندگی شما تأثیر بگذارد. میتواند بر دیدگاههای سیاسی شما یا فقط نحوه درک جایگاه شما در بافت تاریخ ایدهها تأثیر بگذارد.
۱. وحشت متافیزیکی اثر کولاکوفسکی
اولین کتابی که جزو بهترین کتابهای فلسفی برای نوجوانان است کتاب «وحشت متافیزیکی» اثر کولاکوفسکی است. او کتاب را با این جمله آغاز میکند:«شاید فکر کنید کمی دلسرد کننده باشد- که فلسفه از زمان سقراط هیچ مسئلهای را به طور قانعکننده حل نکرده است. شاید این بزرگترین تشویق برای یک فیلسوف نوجوان برای تمام کردن کتاب نباشد. دلیل انتخاب این کتاب در وهلهی اول این است که این اثر کوتاه و مختصر است، بنابراین احتمال بیشتری دارد مردم آن را بخوانند. همینطور اثر حس طنز خشکی هم دارد. اما فراتر از آن، ما در عصری زندگی میکنیم که شهود عمومی بسیار تجربهگرا، فایدهگرا و علمگرا است. نه علمی بلکه «علمگرا». همه اینها بیصبری خاصی نسبت به شناتخ متافیزیک ایجاد میکند که ناخوشایند است.
یکی از فضایل کتاب این است که، در فضای کوتاه، هم تاریخچهای از متافیزیک ارائه میدهد و هم استدلالی را توسعه میدهد که چرا باید در پرسشهای متافیزیکی درگیر شویم حتی اگر نتوانیم آنها را حل کنیم. میتوانیم بپذیریم که هیچیک از پرسشهای سنتی متافیزیکی قابل حل نیستند اما همچنان این را به عنوان دلیلی برای رد آنها به عنوان بیمعنا مردود بدانیم. نویسنده بر این باور است که ایده مبارزه با پرسشی که پاسخی ندارد بیمعنا نیست؛ اقدام به فکر کردن درباره آن ارزشمند است را دفاع میکند.
متافیزیک در معنای اولیه، به پرسشهایی در مورد ماهیت بنیادین واقعیت میپردازد. بنابراین اگر در دانشگاه درس متافیزیک بگذرانید، ممکن است چیزهایی مانند علیت، یا زمان، یا اینکه چگونه چیزی میتواند همان چیز باقی بماند و در عین حال با گذشت زمان تغییر کند را مطالعه کنید. به عنوان مثال، برخی از پیشاسقراطیان سعی داشتند مشخص کنند که اجزای بنیادین دنیا چیست.
محدوده پرسشهای متافیزیکی که کولاکوفسکی به طور خاص در کتاب به آنها پرداخته است، ایدهای است مبنی بر اینکه سطح مطلق و نهایی واقعیت هیچ است، و پسِ هیچ، ماهیت نهایی واقعیت است که نوعی پرتگاه یا خلأ در مرکز وجود، وجود دارد. درک این ایده بسیار دشوار است.
سپس، او به آنچه فیلسوفان در مورد ماهیت نهایی واقعیت گفتهاند، نگاه میکند. بنابراین اشکال افلاطونی و ایده خدا، هم در مفهوم ارسطویی یک ماده فکر کننده جدا افتاده و هم خدای ادیان ابراهیمی، که خدا خلاق و فعال است. او میگوید ایده اخیر احتمالا ناسازگار است، اما رد کردن آن بسیار دشوار است. این کتاب به نوجوانان علاقهمند به فلسفه، طعمی از ماهیت بسیار بیپاسخ متافیزیکی ارائه میدهد.
۲. سؤالات مرگبار اثر توماس نیگل
او در این کتاب مجموعهای از موضوعات متفاوتی همچون پوچی، شانس اخلاقی، انحرافات جنسی، جنگ و کشتار، بیرحمی در زندگی عمومی و … را مورد بحث قرار گرفته میشود. نیگل یکی از بزرگترین فیلسوفان انگلیسیزبان در دوران معاصر است که همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد. او در مقایسه با کولاکوفسکی که با مفاهیم بسیار انتزاعی سر و کار دارد، تضاد جالبی ایجاد میکند. بسیاری از مفاهیمی که نیگل با آنها سر و کار دارد بسیار ملموس هستند و سبک نگارش او نیز بسیار روشن و واضح است.
این کتاب حاوی چند مقاله کلاسیک است. مقالهای که در آن پرسیده است «احساس یک خفاش چیست؟» یک مقاله بسیار مشهور در مورد ماهیت ذهنی تجربه و اینکه چطور انواع تقلیلگرایی نمیتوانند با آن کنار بیایند، محسوب میشود. این همچنان یک موضوع بحثبرانگیز در دنیای فلسفه است.
مقاله او درباره انحرافات جنسی بسیار برجسته و تأثیرگذار بوده است. «شانس اخلاقی» و «تکهتکه شدن ارزشها» سؤالات بنیادینی در اخلاق مطرح میکنند. نکته جالب در مورد این کتاب، به ویژه برای نوجوانان، این است که میتوانید آن را به صورت تصادفی نیز باز کنید، ده صفحه از یک فصل را بخوانید و سپس کار را تمام کنید. مقالات کوتاه و قابلدسترس هستند، و میتوانید آنها را بهصورت تکه تکه مطالعه کنید.
حوزه تخصصی نیگل و ابزارهای فلسفی او برای بحث درباره این موضوعات او را بدل به یکی از افراد آزاردهندهای میکند که به نظر میرسد به هر موضوعی که سعی کنید درباره آن فکر کنید، سهم برجستهای دارد. او کارهای مهمی در فلسفه ذهن و آگاهی انجام داده است. اخیراً نیز در مورد اینکه آیا میتوان همه چیز را به مادهگرایی تقلیل داد یا خیر، مقالاتی نوشته و گفته است که نمیتوان. همچنین او در زمینه اخلاق و «شانس اخلاقی» کار کردهاست، تا جایی که امروزه «شانس اخلاقی» حوزهای جداگانه در دانشگاهها به حساب میآید و یکی از مقالات بنیانگذار این حوزه را او نوشته است.
در مقدمه این کتاب، نیگل خرد فلسفی زیادی ارائه کرده است. او رویکرد خود را با بیان این نکته خلاصه میکند که به نظر او باید به مسائل اعتماد کرد، نه راه حلها. ما گرایش قوی به داشتن یک سیستم منسجم برای ارائه پاسخ و راه حل داریم، در حالی که در واقع اغلب نگرانیها و شهودهای باقیمانده هستند که بسیار ارزشمندند. ما در خطر کنار گذاشتن یا نادیده گرفتن آنها هستیم اگر سیستمی مرتب و آراسته داشته باشیم. و من فکر میکنم نکته دیگری که خیلی جالب است این است که او میگوید در فلسفه باید تحمل نداشتن نظریهای برای مدت طولانی را داشته باشید که این کار بسیار دشوار است.
۳. تاریخچهای کوتاه از اخلاق از آلسدیر مکاینتایر
اگر یک نوجوان در مدرسه در حال مطالعه فلسفه باشد، کار کردن با این کتاب کمی آسانتر از اثر «پس از فضیلت» از همین نویسنده است. «پس از فضیلت» بسیار مشهور و مهم است، اما یک استدلال بزرگ و پایدار است و بنابراین میتواند بسیار دشوار باشد. در حالی که میتوان به صورت پراکنده به «تاریخچهای کوتاه از اخلاق» مراجعه کرد.
نیازی نیست که فصلهای مختلف را به ترتیب بخوانید. خلاصههای او از فیلسوفان به طور کلی بسیار قابل اعتماد است. نکته دیگر خوب در مورد این کتاب این است که به تدریج به یک استدلال تراکمی در مورد اهمیت رابطه بین تاریخ و فلسفه منجر میشود.
یکی از روشهای تدریس فلسفه این است که گویی مجموعهای از ایدهها یا نظریههاست که میتوان آنها را از بافت تاریخیشان جدا کرد. مکاینتایر نشان میدهد که، به ویژه در فلسفه اخلاق، این یک اشتباه بزرگ است. بنابراین این اثر میتواند عنوان زمینهای مفید باشد. و در مورد تفاوت بین وضعیت مدرن و پیشامدرن نیز مطالب خوبی در این اثر وجود دارد.
۴. مدرنیسم به عنوان یک مسئله فلسفی اثر رابرت بی. پیپین
این کتاب عمدتاً بر فلسفه آلمانی، از کانت تا نیچه و هایدگر، متمرکز است. مدرنیته یکی از بزرگترین تحولات در تمدن بشری است. این، به طور خلاصه و با تمرکز بر بُعد فلسفی، تغییر از مبنا قرار دادن حقیقت، سیاست و خود در سنت و مذهب، به تلاش برای مبنا قرار دادن آنها در یک شکل مستقل از عقل است.
به طور خلاصه، مدرنیسم تلاشی برای گفتن این است که موضوع باید با چیزها موافقت کند تا آنها حقیقی باشند. بنابراین نمیتوانیم به سادگی بپذیریم که چون در سنت است یا از مذهب آمده است، پس حتماً حقیقت دارد. و نمیتوانیم فرض کنیم به واقعیت عینی دسترسی داریم. باید درک کنیم که چگونه در مورد واقعیت فکر میکنیم.
ایدهآلیسم آلمانی میتواند فوقالعاده دشوار و وحشتناک برای خواندن باشد — اما همزمان مهمترین جنبش در تاریخ فلسفه نیز هست، برابر با تولد فلسفه در یونان باستان
اکنون، چون این یک کلیشه آسان است، تصور یک موجود کاملاً خودکفا و همهدان راحت است. اما در واقع این توصیفی نیست که فیلسوفان بزرگ مدرن مانند کانت و هگل ارائه کردهاند. یکی از اهداف این کتاب نشان دادن این است که بسیاری از انتقادات پسامدرن از فلسفه مدرن، حمله به «مردک کلفت» است. این پیامی بسیار مهم است.
همچنین ایدهآلیسم آلمانی میتواند فوقالعاده دشوار، پیچیده و وحشتناک برای خواندن باشد — به ویژه کانت و هگل — اما همزمان مهمترین جنبش در تاریخ فلسفه نیز هست، برابر با تولد فلسفه در یونان باستان.
بنابراین خیلی مفید است که کسی به خواننده راهنمایی قابل اعتماد از طریق کانت و هگل بدهد، و سپس پیامدهای اندیشه آنها را برای نیچه و هایدگر تشریح کند. این کتاب همین کار را انجام میدهد و در عدم غرق کردن شما در جزئیات، بلکه فقط گفتن «ببینید، اینجا مسائل بزرگ هستند. این نقشه کلی از آنچه اتفاق میافتد» بسیار خوب عمل میکند.
ایدهآلیسم آلمانی در این زمینه جنبش فلسفی است که با کانت شروع میشود و سپس از طریق فیشته، هگل و شلینگ حرکت میکند. (اینها چهار نفر بزرگ در ابتدا هستند و ما هنوز با پیامدهای آنها سر و کار داریم). در واقع، آن درگیری با فلسفه نقادانه کانت است که استدلال میکند به نوعی همه چیز از طریق موضوع عبور میکند. فلسفه نقادانه کانت، «انقلاب کوپرنیکی» او، این است که وقتی به شناخت دنیای خارجی میرسد، به جای تلاش برای تطبیق ایدههای ما با آنچه آن بیرون وجود دارد، مییابیم که اشیاء مطابق با ایدههای ما هستند. ذهن ما به درک ما از دنیا کمک میکند.
بنابراین طبقهبندیهای علیت — وحدت، کثرت، تعدد و امثال آن — در واقع طبقهبندیهای ذهن ما هستند. و تنها راهی که ما در اصل میتوانیم تجربهای از هر چیزی داشته باشیم این است که ذهن ما آن طبقهبندیها را ارائه دهد. حتی فضا و زمان از ذهن ما میآیند، بنا برگفته کانت.
میتوان مورد مشابهی را در اخلاق مطرح کرد، که در آن بگویید برای مستقل بودن، موضوع باید قانون را به خودش دیکته کند، نه اینکه فقط آن را از منبعی خارج از خود دریافت کند. این انقلاب مدرن است.
ایدهآلیسم آلمانی تلاش میکند درک کند چگونه میتوانیم این را پیاده کنیم. فیشته، شلینگ و هگل کاملاً از نحوه دستیابی کانت به این راضی نیستند، اما موافقند که او به یک مشکل واقعی برخورده است.
۵. بُعد معنوی اثر جان کاتینگهام
این کتاب جایی برای الهیات در مطالعات فلسفی مسیری ایجاد میکند. هدف اصلی نویسنده از نوشتن این کتاب این است که بگوید روشی که ما معمولاً فلسفه دین را بررسی میکنیم احتمالا اشتباه نیست، اما ممکن است تا حدودی بیحاصل و کمی عقیم باشد. او میخواهد بگوید که وقتی به درک دین میرسید، ابتدا عمل میآید. از آنجا میتوانیم شروع به تجزیه و تحلیل کنیم. روشی پذیراتر در ذهن برای خواندن وجود دارد که اغلب زمانی رخ میدهد که داستان یا متون مذهبی میخوانیم.
مسئله این نیست که نمیتوانیم از عقلانیت استفاده کنیم. برعکس، عقلانیت و انسجام از معیارهای دین هستند؛ اما برخی چیزها را تنها میتوان با انجام دادن و تجربه کردن آنها به طور کامل درک کرد، و دین یکی از آنهاست. بنابراین شکل عقلانیتی که استفاده میکنیم نباید به طور تنگ نظرانه تحلیلی باشد. دین در مورد ایجاد معنا به وسیعترین شکل ممکن است، بنابراین نوع درک معنا که در هنر، تاریخ، ادبیات، تجربه، اخلاق و حتی منطق احساسات استفاده میکنیم، همگی بخشی از درک دین هستند.
سوال دیگری که پیش میآید این است: ادعایی مبنی بر اینکه خواندن داستان باعث افزایش همدلی میشود صحت دارد یا خیر؟ به نظر میرسد کسانی که تنها ناداستان میخوانند و داستان نمیخوانند، معمولاً کمتر همدل هستند. موضوع مشابهی در این کتاب نیز وجود دارد. روشی بسیار کنترلکننده برای خواندن وجود دارد که اغلب هنگام جستجوی اطلاعات از آن استفاده میکنیم و در آن استدلالها را نقد و تحلیل میکنیم. اما روشی پذیراتر برای خواندن وجود دارد که اغلب زمانی رخ میدهد که داستان یا متون مذهبی میخوانیم. این حالت خواندن احساس متفاوتی دارد. شاید این حالت دسترسی به نوعی حقیقت است که وقتی کمی سختتر و کنترلکنندهتر هستیم، از دسترس خارج میشود.
این کتاب برای حضور در فهرست بهترین کتابهای فلسفی برای نوجوانان دلیل مهمی دارد. اثر تضاد جالبی ایجاد کند و به ما دامنه خوبی از موضوعات میدهد. همچنین اگر یک نوجوان دین یا فلسفه را در مدرسه مطالعه میکند (یا هر دو را)، این رویکردی کاملاً متفاوت با آنچه تاکنون تجربه کردهاند خواهد بود — متفاوت از صرفاً مطالعه اثباتهای الهی.
او همچنین در مقابله با بسیاری از مشکلات بزرگی که هر کسی که میخواهد به طور مسئولانهای در قرن بیست و یکم به دین اعتقاد داشته باشد، با آنها روبرو است، عملکرد خوبی دارد؛ مانند علم، مسئله شر، ایده فرمانبری (یعنی اینکه دین به نوعی ما را کودکانه یا غیرمستقل میکند). او در مورد زبان دینی و جایگاه احساسات در دین صحبت میکند. با مدرنیته و پسامدرنیته و غیره روبرو میشود.
این طیف فوقالعاده گستردهای از موضوعات مهم است، اما پر از اصطلاحات تخصصی نیست. فکر میکنم نسبتاً قابل دسترس باشد. و دوباره، اگرچه این کتاب یک استدلال تراکمی است، اگر یک نوجوان بهطور خاص به یکی از آن مباحث فلسفی علاقهمند باشد، میتواند فقط یک فصل را بخواند و درک زیادی از آن به دست آورد.
منبع: Five books