۳۴ نقش‌آفرینی برتر سال ۲۰۲۱ در فیلم‌ها و سریال‌ها

زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۴۲ دقیقه
بهترین نقش‌آفرینی‌های سال 2021

پس از یک سال قرنطینه‌ی ناشی از همه‌گیری کرونا بالاخره سینماها بازگشایی شدند و مخاطبان نتوانستند برای تماشای فیلم‌های موردعلاقه‌شان با رعایت فاصله‌ی اجتماعی و پروتکل‌های بهداشتی راهی سالن‌های سینما شوند. هرچند هنوز وضع کاملا به حالت عادی بازنگشته اما همین اکران‌های محدود هم کورسوی امیدی در دل سینما دوستان روشن کرد.

با این همه هنوز هم تلویزیون و پلتفرم‌های اینترنتی مثل دوران همه‌گیری کرونا با قدرت به کارشان ادامه می‌دهند و مخاطبان امسال هم توانستند در خانه‌هایشان به تماشای بسیاری از فیلم‌های مطرح بنشینند. با این اوصاف دیگر وقت آن رسیده این آثار هم به نظرسنجی‌های سینمایی اضافه شوند و منتقدان و مخاطبان آن‌ها را در کنار فیلم‌هایی که در سالن‌های سینما اکران می‌شوند، بسنجد؛ بنابراین در این مقاله آثار سینمایی و تلویزیونی در کنار یکدیگر بررسی می‌شوند.

سال ۲۰۲۱ برای دوستداران هنر هفتم سال پرفروغی بود و کیفیت آثار و نقش‌آفرینی‌ها نسبت به سال گذشته به صورت محسوسی بهتر شده بود. ۲۰۲۱ را می‌توان سال ورود مقتدرانه‌ی چند بازیگر کمدی به عرصه ی آثار دراماتیک دانست و البته چند بازیگر دراماتیک هم شانس حضور در فیلم‌های کمدی را پیدا کردند. همچنین چندین موزیکال سرحال هم اکران شدند که بازیگرانشان حسابی خوش درخشیدند.

*توجه: گزینه‌های این فهرست بر اساس افزایش امتیاز راتن تومیتوز مرتب شده‌اند.

بهترین بازی‌های فیلم‌های سینمایی

۱- هیده‌توشی نیشیجیما در ماشین مرا بران (Drive My Car)

هیده‌توشی نیشیجیما

  • کارگردان: ریوسوکی هاماگوچی
  • سایر بازیگران: توکو میورا، ماساکی اوکادا
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

اما نوبتی هم باشد نوبت فیلم تحسین‌شده‌ی ماشین مرا بران، نماینده‌ی کشور ژاپن و رقیب اصلی قهرمانِ اصغر فرهادی در اسکار ۲۰۲۲ است. در حماسه‌ی سه ساعته و استادانه‌ی ریوسوکی هاماگوچی که از داستان‌های هاروکی موراکامی اقتباس شده است، بازیگر کهنه‌کار ژاپنی هیده‌توشی نیشیجیما ایفاگر نقش کارگردان تئاتری به نام یوسوکه است که همسرش را از دست داده، هم زمان با واقعیت‌های تلخی درباره‌ی زندگی مشترکش روبه‌رو شده، بیماری آب سیاه به تازگی در او تشخیص داده شده و به دلیل کم شدن بینایی‌اش نمی‌تواند به یکی از لذت‌های بزرگ زندگی‌اش یعنی رانندگی بپردازد؛ با این اوصاف او باید همه‌ی ناامیدی‌های زندگی‌اش اعم از مشکلات روحی و جسمی را در آخرین اشتیاق زندگی‌اش خلاصه کند که آن هم چیزی نیست جز ساخت یک اقتباس بی‌نقص از آثار نویسنده‌ی محبوبش آنتوان چخوف.

یوسوکه تلاش می‌کند اقتباسی از «عمو وانیا» را روی صحنه ببرد اما او به خاکستر مرگ ناگهانی همسرش نشسته و همه‌ی این‌ها در حالی است که فکر می‌کند هیچ‌وقت نتوانسته شریک زندگی‌اش را آن‌طور که باید بشناسد؛ در نتیجه از عذاب وجدانی پیوسته رنج می‌برد.

یوسوکه برای شرکت در یک فستیوال راهی سفر به هیروشیما می‌شود و از آنجایی که از اختلال بینایی رنج می‌برد با راننده‌ی اختصاصی‌اش که یک دختر جوان است هم‌سفر می‌شود. او کم‌کم در این سفر جاده‌ای جنبه‌های تازه‌ای از شخصیتش را به راننده نشان می‌دهد و از سوی دیگر با بخش‌های آسیب‌دیده‌ی روان او هم آشنا می‌شود. همچنین در پس‌زمینه‌ی انحطاط معنوی یک مرد میان‌سال، تصاویری از هیروشیما خودنمایی می‌کند.

نیشیجیما در سال‌های بازیگری‌اش با از کارگردان‌های بزرگی مثل کیوشی کوروساوا و تاکشی کیتانو کار کرده اما بدون شک یوسوکه ی ماشین مرا بران پویاترین نقش کارنامه‌ی هنری او است؛ مردی که به دنبال راه خروجی از شرایط اسفناکش است اما به جای آن مسیر خودش را پیدا می‌کند.

۲- آندرش دانیلسن لی در بدترین فرد جهان (The Worst Person in the World)

آندرش دانیلسن لی

  • کارگردان: یواخیم تری‌یر
  • سایر بازیگران: رناته رینسوه، هربرت نوردرام، ماریا گرازیا دی متئو، ویدار ساندم
  • ژانر: درام، عاشقانه
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

آندرش دانیلسن لی به عنوان یک هنرمند کتاب‌های مصور در درام تلخ و شیرین یواخیم تری‌یر، اجرای نافذترین مونولوگ‌های شنیده شده در فیلم‌های سینمایی یک سال گذشته را بر عهده دارد و این مورد به ویژه برای مخاطبانی که به کتاب و سایر رسانه‌های فیزیکی علاقه‌مند هستند، به شدت هیجان‌انگیز و دوست‌داشتنی است.

اجرای دانیلسن لی هم شبیه معنای زندگی است و هم به مراقبه‌ای عمیق در باب هنر شباهت دارد. نقش‌آفرینی تحسین‌برانگیز او از آن اجراهایی است که ملایم و در عین حال به شدت خرد کننده است.

۳- پنه لوپه کروز در مادران موازی (Parallel Mothers)

پنه لوپه کروز

  • کارگردان: پدرو آلمودوار
  • سایر بازیگران: ملینا اسمیت، سی د پالما، آیتانا سانچز-خیخون، ژولیه‌تا سرانو
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

مادران موازی را می‌توان سیاسی‌ترین فیلم پدرو آلمودوار تا امروز دانست. این فیلم کیفر خواستی از وحشت‌های رژیم فرانسیسکو فرانکو (دیکتاتور اسپانیایی) است که در بستری از ملودرام شکل می‌گیرد. پنه لوپه کروزِ باتجربه و ملینا اسمیت جوان هر دو ایفاگر نقش زنانی هستند که به طور ناخواسته باردار شدند و از قضا در یک روز زایمان می‌کنند. آن‌ها به خاطر این تلاقی زمانی به یکدیگر نزدیک می‌شوند و هر دو تلاش می‌کنند از پس چالش‌های پیش رو برآیند.

زنانِ مادران موازی دو نقطه‌ی مقابل طیف مادری را نشان می‌دهند ولی شخصیت آن‌ها هرگز به صورت ثابت باقی نمی‌ماند؛ جانیس (کروز) زن میان‌سالی است که از بارداری ناخواسته‌اش استقبال می‌کند و حداقل به نظر می‌رسد برای پذیرش نقش مادری آمادگی کامل دارد. این در حالی است که آنا (اسمیت) نوجوانی وحشت‌زده است که هیچ ایده‌ای درباره‌ی والد شدن ندارد و تغییر تازه و مهم زندگی‌اش را با ترس و ابهام می‌نگرد.

با احترام به نقش‌آفرینی درست ملینا اسمیت جوان، بدون شک ستاره‌ی مادران موازی پنه لوپه کروز است. او که سال ۲۰۰۶ به خاطر بازی در فیلم «بازگشت» (Volver) آلمودوار استحقاق دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن را داشت، در این جا هم درخشان ظاهر شده است و می‌توان خشونتی قاطعانه را در اجرایش دید.

اما عملکرد خیره‌کننده‌ی کروز در مادران موازی از به اندازه بودن حضورش سرچشمه می‌گیرد؛ او در نقش جانیس دست و پای بیهوده نمی‌زند، هیچ لحظه‌ی دراماتیک و فروپاشی عجیب و غریبی در بازی او دیده نمی‌شود و به معنی واقعی کلمه به اندازه است؛ به همین دلیل هم جانیس تا این اندازه باور پذیر است. توجه کنید به صحنه‌ای که جانیس فرزندش را در نمایشگر کامپیوتر تماشا می‌کند؛ او مبهوت، گیج و کنجکاو است و همان احساس واقعی که هر مادری ممکن است در این شرایط داشته باشد را نشان می‌دهد.

۴- کاترین هانتر در تراژدی مکبث (The Tragedy of Macbeth)

کاترین هانتر

  • کارگردان: جوئل کوئن
  • سایر بازیگران: دنزل واشنگتن، فرانسیس مک دورموند
  • ژانر: درام، وهم‌آلود
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۹ از ۱۰۰

در چه موقعیتی یک جادوگر می‌تواند از سه جادوگر بهتر عمل کند؟ وقتی ایفای نقش همه‌ی جادوگرها بر عهده‌ی یک نفر باشد. این اتفاقی است که در تراژدی مکبثِ جوئل کوئن افتاده و از قضا از نقاط قوت فیلم به حساب می‌آید.

کاترین هانتر شاید به اندازه‌ی دنزل واشنگتن و فرانسیس مک دورموند چهره‌ی شناخته شده‌ای نباشد اما با حضور در اقتباس سینمایی یکی از شاهکارهای ویلیام شکسپیر، ثابت کرد الماس درخشانی است که تا به حال کشف نشده بود. او ایفاگر نقش هر سه جادوگری است که با پیش‌گویی‌هایشان جنون قدرت را در سرِ لرد اسکاتلندی مکبث انداختند. بازی او به اندازه‌ای شگفت‌انگیز، زیبا و در عین حال شبح‌وار‌است که خیال شما را برای مدت طولانی تسخیر می‌کند و می‌توانید حس و حال وهم‌آلود مکبث را به خوبی لمس کنید.

کاترین هانتر متولد نیویورک و بزرگ شده‌ی انگلستان است. او بازیگری را در آکادمی سلطنتی هنر دراماتیک (RADA) آموخته و عضوی از گروه تئاتر تجربی Complicité است. با این اوصاف اگرچه در سینما چهره‌ی شناخته شده‌ای نیست اما پیشینه‌ی قوی تئاتری‌اش از او بازیگر فوق حرفه‌ای ساخته که در آینده می‌تواند حرف‌های بیش‌تری برای گفتن داشته باشد.

۵- تمام بازیگران توده (Mass)

توده

  • کارگردان: فران کرانز
  • بازیگران: رید برنی، آن داود، جیسون ایزاکس، مارتا پلیمتون
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

انتخاب تنها یک نقش‌آفرینی در فیلم تحسین‌شده‌ی توده کار بسیار دشواری است؛ بنابراین تصمیم گرفتیم در این بخش از چهار بازیگر اصلی یعنی رید برنی، آن داود، جیسون ایزاکس و مارتا پلیمتون تقدیر کنیم که عملکرد تک‌تکشان و شیمی مناسب میانشان این داستان را تا این اندازه تاثیرگذار کرده است.

توده روایتگر ماجرای تلخ ملاقات والدینی است که پسرانشان دو طرف درگیر در یک فاجعه بودند؛ فرزند یکی قاتل و فرزند دیگری مقتول است. در طول فیلم شاهد نوسان احساسات آن‌ها از حالت تهاجمی تا تدافعی هستیم. این چهار نفر به عنوان بازماندگان این حادثه‌ی وحشتناک هنوز از اتفاقی که برای فرزندانشان افتاده شوکه هستند و نقش‌آفرینی‌ها به اندازه‌ای ماهرانه و باورپذیر است که مخاطب کاملا از درد و خشم آن‌ها به هم می‌ریزد.

توده سوالات فلسفی زیادی درباره‌ی انسانیت را مطرح می‌کند و قدرتی که هر چهار بازیگر در این فیلم گفتگو محور از خود نشان می‌دهند، مخاطب را در این واقعیت محکم و دردناک تا پایان نگه می‌دارد.

۶- کریستین دانست در قدرت سگ (The Power of the Dog)

کریستین دانست

  • کارگردان: جین کمپیون
  • سایر بازیگران: بندیکت کامبربچ، جسی پلمونس، توماسین مک‌کنزی و کدی اسمیت-مک‌فی
  • ژانر: وسترن، درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

در این که بندیکت کامبربچ در وسترن ویرانگر جین کمپیون بازی تحسین‌برانگیزی دارد هیچ شکی نیست اما در این قسمت به یکی از نقش‌آفرینی‌هایی می‌پردازیم که شاید آن‌طور که باید و شاید مورد ستایش قرار نگرفت؛ کریستین دانست و حضور خیره‌کننده‌اش در قدرت سگ.

دانست از کودکی وارد حرفه‌ی بازیگری شد و پیش‌تر نقش‌آفرینی‌های درجه یک دیگری را هم از او دیده بودیم اما در شخصیت رز چیز متفاوت‌تری وجود دارد که او را از همه‌ی نقش‌آفرینی‌های دیگرش متمایز می‌کند. رز بیوه‌ی تنهایی در غرب وحشی به همراه تنها فرزندش پیتر (کدی اسمیت-مک‌فی) هتل کوچکی را اداره می‌کند. دنیای درونی او هم درست به اندازه‌ی محیط اطرافش خشک، خشن و بی‌روح است تا این که با ورود جورج بوربانک (جسی پلمونس) پرتوهایی از امید به زندگی یکنواختش تابیده می‌شود و تصور می‌کند این ازدواج می‌تواند روزگار بی‌روحش را تغییر دهد اما همه این خیالات خوش با ورود برادر جورج، فیل (بندیکت کامبربچ) رنگ می‌بازد.

از این جا به بعد شاهد نبرد اراده‌ها میان رز و فیل هستیم. رز با تمام وجود می‌خواهد باور کند چیزی فراتر از «یک مرد دیگر» است اما هم زمان با احساساتی درگیر است که بسیاری از زنان خانه‌دار دهه‌ی ۲۰ میلادی با آن دست و پنجه نرم می‌کردند؛ اجبار به بی‌نقص بودن که گویی تکامل یک زن در آن خلاصه شده بود. کریستین دانست در نشان دادن این احساسات متناقض عالی عمل می‌کند.

مثلا در بخشی از فیلم، جورج دوستان ثروتمند و صاحب مقام و منصبش را به منزلش دعوت می‌کند و از رز می‌خواهد که شب مهمانی پیانو بنوازد. او تمام تلاشش را می‌کند تا قطعه‌ی موسیقی را به شایسته‌ترین حالت ممکن اجرا کند اما باز هم به دلیل همین احساس سمی مبرا از اشتباه بودن، مضطرب است و نمی‌تواند کارش را آن‌طور که باید و شاید تمام کند. دانست در این لحظات ناامیدی رز از خودش، همسرش و موقعیتی که در آن گرفتار شده را به خوبی منتقل می‌کند اما اوج بازی او ورود فیل به مهلکه و به سخره گرفتن تک‌نوازی او است؛ چهره‌ی دانست در این لحظه مجموعه‌ای عجیب از احساسات متفاوت است که مخاطب را حیرت‌زده می‌کند.

۷- بندیکت کامبربچ در قدرت سگ (The Power of the Dog)

بندیکت کامبربچ

  • کارگردان: جین کمپیون
  • سایر بازیگران: کریستین دانست، جسی پلمونس، توماسین مک‌کنزی و کدی اسمیت-مک‌فی
  • ژانر: وسترن، درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

فیل بوربانک دامدار عجیب و غریب با بازی حیرت‌انگیز بندیکت کامبربچ از آن شخصیت‌هایی است که تا چند وقت رهایتان نمی‌کند و در ذهنتان به حیاتش ادامه می‌دهد. فیل با چشمان نافذش شما را گروگان می‌گیرد، هوشش مثل داس برنده است و در عین حال کاریزماتیک و دلهره‌آور است؛ او به اندازه‌ای قوی است که می‌تواند با حرکت مچ دستش یک گاو نر را اخته کند.

فیل معمایی است به بزرگی، ناپایداری و بی‌رحمی آسمان. با این حال حتی مردی به قدرتمندی او هم می‌تواند مسحور شود و کامبربچ عبور ابرهای صاعقه زا از آسمان زندگی فیل را به هنرمندانه‌ترین شکل ممکن به تصویر می‌کشد. بدون شک بازی او در قدرت سگ شایسته‌ی تقدیر است و از نامزدهای بالقوه‌ی اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد به حساب می‌آید.

۸- الیویا کلمن در دختر گمشده (The Lost Daughter)

الیویا کلمن

  • کارگردان: مگی جیلنهال
  • سایر بازیگران: جسی باکلی، داکوتا جانسون و پیتر سارسگارد
  • ژانر: درام روان‌شناختی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

دختر گمشده اقتباس سینمایی از رمانی به همین نام اثر النا فرانته است و الیویا کلمن ایفاگر نقش زنی به نام لدا است او که از مسئولیت نگهداری از دو دخترش به تازگی فارغ شده، تصمیم می‌گیرد در میان‌سالی به تنهایی سفر کند. لدا ابتدا از آن شخصیت‌هایی به نظر می‌رسد که فکر می‌کنید بدون فرزندانشان آزاد و رها هستند و هر کاری که دوست دارند را انجام می‌دهند اما کم‌کم متوجه می‌شوید او مادری است که رازهایی را با خود حمل می‌کند و ظاهر و باطنش با هم تفاوت اساسی دارد.

الیویا کلمن احساسات متناقض لدا را به خوبی به تصویر می‌کشد و انحراف مرز باریک میان خودخواهی و توجه به خود به ویژه در جایگاه یک والد را نشان می‌دهد. او عملکرد صمیمی، تحسین‌برانگیز و در عین حال بُرنده‌ای دارد.

۹- آنر سوئینتن بیرن در سوغات ۲ (The Souvenir Part II)

آنر سوئینتن بیرن

  • کارگردان: جوانا هاگ
  • سایر بازیگران: چارلی هیتون، هریس دیکینسون، ریچارد آیوادی، جو آلوین
  • ژانر: درام، عاشقانه
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰

قسمت دوم سوغات هم مانند بسیاری از دنباله‌های سینمایی درجه یک بر شخصیت اصلی‌اش متمرکز است و لایه‌های تازه را به سفر درونی او اضافه می‌کند. با این اوصاف آنر سوینتن بیرن در نقش جولی هارت مثل الماس می‌درخشد. حضور او در قسمت دوم مسحور کننده است و از فیلم قبلی فراتر عمل می‌کند و بدون شک به اندازه‌ی هر سال دیگری شایسته‌ی دریافت جایزه‌ی بهترین بازیگر نقش اول زن در رویدادهای سینمایی است.

در قسمت اول سوغات با فیلم‌ساز جوانی به نام جولی هارت آشنا می‌شویم که میان خرابه‌های زندگی عاشقانه و شکنجه آمیزش با فیلم‌ساز معتاد و عجیبی به نام آنتونی (تام برک) سرگردان بود. حوادث قسمت دوم در راستای فیلم اصلی قرار دارد؛ به نظر می‌رسد جولی از فاجعه نجات پیدا کرد و حالا با کنکاش در جزئیات رابطه‌ی قدیمی‌اش در قالب ساخت یک فیلم سینمایی به دنبال پاک‌سازی و ترمیم بخش‌های آسیب‌دیده‌ی وجودش است. او پیامدهای ویرانگر اما خلاقانه‌ی زندگی با آنتونی را از طریق مصاحبه با دوستان خانواده و البته صحبت با یک مشاور بررسی می‌کند.

بازی آنر سوئینتن بیرن در قسمت اول بر پایه‌ی انتقال حس مبارزه‌ای درونی و تغییرات عاطفی زنی که در رابطه‌ی عاشقانه‌ای محکوم به فنا گرفتار شده، استوار بود. اما در قسمت دوم با زنی طرف هستیم که کنترل اوضاع را به دست گرفته و قصد دارد گذشته‌اش را مقابل دوربین بازسازی کند؛ با این اوصاف موجی از غم و اندوه که جولی را در برگرفته مهم‌ترین بخش از نقش‌آفرینی سوئینتن بیرن است و او موفق شده تصویر درونی یک زن هنرمند را به شکلی ظریف و دقیق نشان دهد.

۱۰- آنتونی راموس در فیلم در بلندی‌ها (In the Heights)

آنتونی راموس

  • کارگردان: جان ام. چو
  • سایر بازیگران: کوری هاکینز، لسلی گریس، دافنه رابین-وگا
  • ژانر: درام، موزیکال
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰

در هایتس اقتباسی سینمایی از تئاتر موزیکال لین مانوئل میراندا است و آنتونی راموس نقش اصلی این موزیکال پرانرژی و دل‌انگیز را بر عهده دارد که از قضا یکی از نقش‌آفرینی‌های جذاب و دوست‌داشتنی امسال است. مخاطب برای نخستین بار شخصیت اوساناوی را در جایگاه یک راوی ملاقات می‌کند؛ مرد میان‌سال مهربانی که در ساحل رویایی اش در جمهوری دومینیکن کافه‌ای را اداره می‌کند و تصمیم می‌گیرد بخشی از داستان زندگی‌اش در محله‌ی هایتسِ واشنگتن را برای چند کودک باهوش و مشتاق تعریف کند و به این صورت است که وارد داستان می‌شویم و این آغاز خوبی برای ورود به یک نمایش جذاب موزیکال است.

تقریبا در هر دقیقه از فیلم در هایتس یک ستاره‌ی تازه متولد می‌شود اما این آنتونی راموس است که در استخراج شکوه زندگی، پرشور و فوق‌العاده عمل می‌کند.

۱۱- ویل اسمیت در شاه ریچارد (King Richard)

ویل اسمیت

  • کارگردان: رینالدو مارکوس گرین
  • سایر بازیگران: آنجانو الیس، جان برنثال، لیو شرابیر، دیلان مک درموت
  • ژانر: درام، ورزشی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

ویل اسمیت اغلب در فیلم‌های متوسط هم فوق‌العاده عمل می‌کند اما در شاه ریچارد با ایفای نقش ریچارد ویلیامز پدر ستاره‌های تنیس سرنا و ونوس ویلیامز، به سطحی از ظرافت و پیچیدگی می‌رسد که پیش‌تر از او سراغ نداشتیم. اسمیت به عنوان پدری که بهترین‌ها را برای فرزندانش می‌خواهد اما گاهی بیش از آن چه که باید به آن‌ها سخت می‌گیرد (برای مثال برای مقابله با نژادپرستی مستتر در دنیای تنیس حرفه‌ای گاهی بیش از حد به دخترانش فشار وارد می‌کند) طیف خیره کننده‌ای از احساسات را به نمایش می‌گذارد.

مخاطب در هر لحظه می‌تواند شرمساری و ناامیدی شخصیت ریچارد را احساس کند و در مقابل هم زمان پرتوهایی از لجاجت و خودپسندی را هم در او می‌بیند. ویل اسمیت به دلیل ترسیم پرتره‌ای از یک پدر ناقص که دختران بزرگ و تاریخ‌سازی تربیت می‌کند، شایسته‌ی تقدیر است و از گزینه‌های اصلی کسب اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد هم به حساب می‌آید.

۱۲- آنجانو الیس در شاه ریچارد (King Richard)

آنجانو الیس

  • کارگردان: رینالدو مارکوس گرین
  • سایر بازیگران: ویل اسمیت، جان برنثال، لیو شرابیر، دیلان مک درموت
  • ژانر: درام، ورزشی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

اجازه ندهید اسم فیلم شما را گول بزند، در حالی که شاه ریچارد نامش را وام‌دار پدر خواهران ویلیامز است اما اورسن پرایس مادر ویلیامزها هم پای ریچارد حضور تاثیرگذاری نه تنها در فیلم بلکه در زندگی واقعی مشهورترین تنیسورهای دنیا ایفا می‌کند.

شاه ریچارد به عنوان یکی از خوش‌ساخت‌ترین بیوگرافی‌های ورزشی ۲۰۲۱ که توسط سرینا، ونوس و ایشا ویلیامز تهیه شده، ماجرای واقعی تاثیر غیرقابل‌انکار پدرشان ریچارد بر زندگی ورزشی و ورود سرینا و ونوس به دنیای تنیس حرفه‌ای را دستمایه‌ی داستان پرفراز و نشیبش قرار داده است. در حالی که شاه ریچارد از بهترین نقش‌آفرینی‌های کارنامه‌ی بازیگری ویل اسمیت به حساب می‌آید، نباید از حضور تاثیرگذار آنجانو الیس در نقش همسر ریچارد چشم‌پوشی کرد که در سراسر فیلم هم پای اسمیت پیش می‌آید و بازی تاثیرگذاری ارائه می‌دهد.

آنجانو الیس علاقه‌ای به تقلید ندارد و پیش‌تر در مصاحبه‌هایش جیمی فاکس (که پیش‌تر در «ری» (Ray) با او هم‌بازی بود) را نمونه‌ی خوبی از بازیگری می‌داند که به جای جعل هویت سعی می‌کند به حقیقت نقش دست پیدا کند؛ با این اوصاف اصلا عجیب نیست که الیس برای ایفای این نقش هیچ‌وقت با اورسین پرایس واقعی ملاقات نکرده ولی به ریزه‌کاری‌های شخصیتی این مادر سرسخت دست پیدا کرده است.

اوج بازی آنجانو الیس در سکانسی است که برای آینده‌ی ورزشی دخترانش مقابل ریچارد می‌ایستد و یادآوری می‌کند او هم به اندازه‌ی همسرش در زندگی فرزندانش تاثیرگذار است و ترس های ریچارد به عنوان پدر دو ستاره‌ی نوظهور تنیس را به او یادآور می‌شود.

۱۳- روث نگا در گذشتن (Passing)

روث نگا

  • کارگردان: ربکا هال
  • سایر بازیگران: تسا تامپسون، الکساندر اسکارسگارد، آندره هالند
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۰ از ۱۰۰

روث نگا در فیلم تحسین‌شده‌ی گذشتن با چشمان درشت و شیطنت ستاره‌های فیلم‌های صامت در نقش کلر درخشان است. ربکا هال این فیلم را با الهام از رمان نوگرای لارا لانسن ساخته و به زندگی زنان سیاه‌پوستی می‌پردازد که برای قرار گرفتن در دلِ جامعه‌ی تحت سلطه‌ی سفیدپوستان، مجبور می‌شوند هویت نژادی‌شان را پنهان و وانمود کنند سفیدپوست هستند.

کلر (روث نگا) زن سیاه‌پوستی است که در منهتن آمریکا به عنوان یک سفیدپوست روزگار می‌گذراند. او با پنهان کردن هویتش برای داشتن زندگی سراسر عیش و نوش و البته امن با یک مرد نژادپرست سفیدپوست (الکساندر اسکارسگارد) ازدواج کرده. همه چیز روال طبیعی خودش را طی می‌کند و ظاهرا کلر توانسته با این نقاب همیشگی کنار بیاید. تا این که به صورت اتفاقی با همکلاسی قدیمی‌اش ایرنه (تسا تامپسون) ملاقات می‌کند.

کلر در زندگی شخصی‌اش زنی خوش‌خلق، اغواگر و برون‌گرا است با این وجود به وضوح می‌توان شاهد تلاش مذبوحانه‌ی او برای پنهان کردن بخشی از وجودش باشیم؛ غم و اندوهی که کلر در زیر پوسته‌ی بی‌نقصش پنهان کرده است. روث نگا تمام این لایه‌های شخصیتی را به صورت ماهرانه اجرا می‌کند و عمق شخصیت کلر را به مخاطب نشان می‌دهد.

روث نگا بازیگری است که ایفای نقش زنی را بر عهده دارد که در زندگی‌اش دائما در حال نقش بازی کردن است و از سوی دیگر باید هراس و شکاف‌های شخصیتی او را هم به بیننده نشان دهد تا با درک عمق شخصیت کلر بتوانند با او همذات پنداری کنند.

۱۴- جیمی دورنان در بلفاست (Belfast)

جیمی دورنان

  • کارگردان: کنت برانا
  • سایر بازیگران: جودی دنچ، کیرآن‌هایندز، کترینا بلف
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۷ از ۱۰۰

حضور جیمی دورنان حضور در فیلم دل‌نواز بلفاست ساخته‌ی کنت برانا غافلگیری بزرگی بود. او در این فیلم ایفاگر یک نقش کاملا جدی بود که برگرفته از پدر کارگردان است. کنت برانا که بلفاست را شخصی‌ترین فیلمش می‌داند، روایت واقعی مهاجرت اجباری خانواده‌اش از ایرلند در بحبوحه‌ی درگیری‌های داخلی بلفاست را دستمایه‌ی اثر تازه‌اش قرار داده است.

جیمی دورنان نقش پدر خانواده‌ای ایرلندی را ایفا می‌کند که مجبور است برای تامین معاش خانواده‌اش در لندن کار کند و به خاطر هزینه‌های بالای رفت و آمد فقط می‌تواند چند بار در سال به خانه‌اش سر بزند. نقش او پتانسیل زیادی برای خلق لحظات اشک‌آلود و دراماتیک دارد اما با هوشمندی و ظرافت از اشک و آه اضافی جلوگیری می‌کند و در عوض با بازی آرام و دوست‌داشتنی‌اش در نقش مردی خانواده‌دوست و گرفتار تاثیر لازم را بر مخاطب می‌گذارد.

۱۵- آریانا دبوز در داستان وست ساید (West Side Story)

آریانا دبوز

  • کارگردان: استیون اسپیلبرگ
  • سایر بازیگران: انسل الگورت، ریچل زیگلر، دیوید آلوارز، مایکل فیست، ریتا مورنو
  • ژانر: موزیکال، عاشقانه
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

گاهی تماشای نقش‌آفرینی یک ستاره‌ی جوان تئاتر برادوی میان سیل عظیم بازیگران بی‌تجربه، واقعا دل‌انگیز است و این دقیقا همان اتفاقی است که آریانا دبوز در داستان وست ساید رقم می‌زند. او به همان اندازه که رقصنده‌ی درجه یکی است، درخشان و کاریزماتیک عمل می‌کند و البته با قرار گرفتن مقابل ریتا مورنو که در نسخه سال ۱۹۶۱ این موزیکال، ایفاگر نقش آنیتا بود کار به شدت دشواری را انجام می‌دهد. البته که از پس این ماموریت تا اندازه‌ای غیرممکن به خوبی برآمد و مورنو اعتراف کرد دبوز آنیتای به مراتب بهتری از او است.

بدون شک آنیتا محبوب‌ترین شخصیت داستان وست ساید و قلب و روح تپنده‌ی داستان است. او نه تنها یکی از به یادماندنی‌ترین ترانه‌های فیلم یعنی «آمریکا» (America) را اجرا می‌کند بلکه تعادل حسی اساسی در ماجرای عاشقانه‌ی تونی و ماریا برقرار می‌کند. عشق آنیتا به برناردو و دل‌شکستگی ویرانگرش مخاطب را وادار به همدلی با این شخصیت می‌کند.

دبوز که یک بازیگر باتجربه‌ی تئاتر است سال گذشته با «جشن رقص پایان سال» (The Prom) برای نخستین بار به سینما راه پیدا کرد و در داستان وست ساید به عنوان دومین تجربه‌ی سینمایی‌اش کیفیت به مراتب بالاتری از اجرا را به نمایش گذاشت. او نقش آنیتا را با لوندی معاصری تصویر می‌کند با این حال با هوشمندی و ظرافت تصویر خانواده پسندی از این شخصیت ارائه می‌دهد.

ما می‌دانستیم آریانا دبوز می‌تواند خوب بخواند و به همان اندازه هم رقصنده‌ی خوبی است اما نقش‌آفرینی تاثیرگذارش در پرده‌ی سوم نشان داد که او بهتر از هر بازیگر دیگری در نقش‌های دراماتیک درخشان عمل می‌کند. با این اوصاف اگر هالیوود عاقلانه عمل کند باید در آینده از دبوز بیش‌تر بشنویم.

۱۶- سایمون رکس در موشک قرمز (Red Rocket)

سایمون رکس

  • کارگردان: شان بیکر
  • سایر بازیگران: سوزانا سان، بری الرود
  • ژانر: درام، کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

موشک سرخ به دلیل تصویری از زنده نگه داشتن امید در دلِ شرایط سخت بسیار تماشایی است. ماجرا درباره‌ی مایکی (سایمون رکس) یک ستاره‌ی دست چندم هالیوودی است که در دوران حرفه‌ایش تقریبا هر کاری انجام داده؛ از بازی در آثار نازل هالیوودی گرفته تا ورود به موسیقی رپ و حضور در فیلم‌های غیراخلاقی. او حالا در آستانه‌ی میان‌سالی به زادگاهش بازگشته تا زندگی تازه‌ای را آغاز کند. البته فیلم درباره گذشته‌ی مایکی قضاوتی نمی‌کند و نتیجه‌گیری را به بیننده واگذار می‌کند.

سایمون رکس در موشک قرمز عملکرد خوبی دارد اما می‌توانید احساس کنید هنوز آماده‌ی پذیرش ایده‌ی تبدیل شدن به پروژه‌ی احیای تارانتینویی نیست در عوض بازی او در نقش مایکی حکایت از مردی دارد که امیدوار است روزی به بازیگری پیشرو تبدیل شود و بتواند همه‌ی پتانسیل‌هایش را بروز دهد.

با این حال رکس در موشک قرمز با امتناع از ایفای بزرگ‌ترین نقش کارنامه‌ی هنری‌اش به هر شکل دیگر، به یک بازیگر پیشرو تبدیل شده است. رکس هرگز از آن چه کارگردان و نویسنده از شخصیت مایکی انتظار دارند دور نمی‌شود اما امتناع از پذیرش نامطلوب بودنِ ذاتی مایکی در او کاملا مشهود است؛ گویی رکس نیاز دارد نه به عنوان بازیگر بلکه برای ارضای یک نیاز درونی به مایکی ایمان بیاورد و اتفاقا همین عملکرد هم هست که این شخصیت را تا این حد همدلی برانگیز کرده است.

۱۷- اسکار آیزاک در شمارنده‌ی کارت (The Card Counter)

اسکار آیزاک

  • کارگردان: پل شریدر
  • سایر بازیگران: تای شرایدن، تیفانی هدیش، ویلیام دفو
  • ژانر: جنایی، درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۲ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

اسکار آیزاک به عنوان یک بازیکن حرفه‌ای پوکر با نام مستعار عجیب ویلیام تل در درام پویای پل شریدر که درباره‌ی گناه و رستگاری است، می‌درخشد. ویلیام در غم گذشته‌اش غرق شده؛ او پیش‌تر به عنوان زندانبان در زندان مخوف ابوغریب خدمت می‌کرده و برای اطاعت از مافوقش مجبور می‌شود چند زندانی را به طور وحشیانه‌ای شکنجه دهد. حالا سال‌ها از آن ماجرا می‌گذرد اما عذاب وجدان او را رها نمی‌کند.

آیزاک توانسته سرگردانی ویلیام تل را به خوبی نشان دهد و اقیانوس متروک چشمانش به ما می‌گوید تا چه اندازه گم شده است. او در نقش یک قمارباز حرفه‌ای کاملا متقاعدکننده عمل می‌کند و در بسیاری از لحظات بازی پوکر نمی‌توانیم از چهره‌اش بخوانیم چه در سرش می‌گذرد. از طرف دیگر تغییرات خلق و خوی ویلیام را هم به همان خوبی از طریق چهره و حرکات بدنش منتقل می‌کند و در دورانی که کم‌تر فرصت می‌کنیم به چهره‌ی آدم‌ها دقت کنیم و درونیاتشان را حدس بزنیم، این نوع بازی تجربه‌ای عجیب است که تنها از بازیگر حرفه‌ای مثل اسکار آیزاک برمی‌آید.

۱۸- دنیل کریگ در زمانی برای مردن نیست (No Time to Die)

دنیل کریگ

  • کارگردان: کری فوکوناگا
  • سایر بازیگران: رالف فاینز، رامی ملک، لئا سیدو، نائومی هریس، بن ویشاو، روری کینیار
  • ژانر: اکشن، ماجراجویی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۴ از ۱۰۰

چه کسی فکرش را می‌کرد ستیزه‌جوترین، عبوس‌ترین و سرسخت‌ترین جیمز باند تمام دوران، کسی که آسیب می‌بیند و نشان می‌دهد که درد دارد، کسی که مثل یک نگهبان از زخم‌های عاشقانه مراقبت می‌کند تا این اندازه خوب و دوست‌داشتنی باشد؟

خداحافظی دنیل کریگ با فرنچایز محبوب جیمز باند ظریف و غم‌انگیز است و نشان می‌دهد هیچ چیز تا ابد ماندگار نیست و گاهی با از دست دادن یک نفر متوجه می‌شویم چقدر خوب و درست بود. کریگ به عنوان یکی از جذاب‌ترین ماموران ۰۰۷ تاریخ، پایان باشکوهی را در زمانی برای مردن نیست تجربه کرد و در قلب طرفداران برای همیشه ماندگار شد.

۱۹- کریستین استوارت در اسپنسر (Spencer)

کریستین استوارت

  • کارگردان: پابلو لارائین
  • سایر بازیگران: جک فارذینگ، تیموتی اسپال، شان هریس، سالی هاوکینز
  • ژانر: درام، تاریخی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۹ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۳ از ۱۰۰

اسپنسر نسخه‌ی پابلو لارائین از زندگی پرنسس دایانا یک فیلم بیوگرافی صرف نیست و بیش‌تر به کنکاش در روحیات شاهدخت ولز متمرکز است و صد البته در بعضی از لحظات تا اندازه‌ای دلهره‌آور هم می‌شود. کریستین استوارت در نقش پرنسس دایانا در حقیقت ایفاگر نقش زنی است که در جاده‌ای پر پیچ و خم گمشده و خسته از در معرض توجه بودن، به دنبال راه فراری می‌گردد.

پابلو لارائین در اسپنسر به جای پرداختن به جنبه‌های ظاهری زندگی دایانا، به کنکاش در عمق روحیات او می‌پردازد و برای این کار هم از اضافه کردن فانتزی به زندگی واقعی شاهدخت ولز هیچ ابایی ندارد. کریستین استوارت هم از پس ایفای این نقش دشوار به خوبی برآمده و با تمام وجودش رنج و آسیب‌دیدگی یکی از قدرتمندترین زنان تاریخ را به مخاطب نشان می‌دهد. از سکانس‌های درخشان کریستین استوارت می‌توان به توهمات او اشاره کرد؛ از سکانس پاره شدن گردنبند مروارید تا زخمی‌کردن خودش با انبر سیم‌چین.

اسپنسر بیش از فیلم‌های دیگری از جمله «تاج» (The Crown) به روحیات دایانا می‌پردازد و میان لحظات مالیخولیایی‌اش تصویر باورپذیرتری از شاهدخت ولز را به مخاطبان نشان می‌دهد.

۲۰- جیمی دورنان در بارب و استار به دل‌مار می‌روند (Barb and Star Go to Vista Del Mar)

جیمی دورنان

  • کارگردان: جاش گرینبام
  • سایر بازیگران: آنی مامولو، کریستین ویگ
  • ژانر: کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۰ از ۱۰۰

منتقدان سینمایی به بازیگران همه فن حریف علاقه‌ی ویژه‌ای دارند؛ همان کسانی که در نقش‌های دراماتیک درخشان و در نقش‌های کمدی هم حسابی بانمک هستند. بی‌شک جیمی دورنان از این نظر ستاره‌ی امسال بود. او ایفاگر دو نقش کاملا متفاوت در فیلم‌های «بلفاست» (Belfast) و «بارب و استار به دل‌مار می‌روند» (Barb and Star Go to Vista Del Mar) بود که از لحاظ فضای کلی، لحن اجرا و سایر بازیگران فیلم به یکدیگر هیچ شباهتی نداشتند بلکه در دو فضای کاملا متفاوت اتفاق می‌افتند. این دوقطبی عجیب و غریب، نشان داد جیمی دورنان به اندازه‌ی خوش‌قیافه بودنش بازیگر درجه یکی هم هست.

ابتدا می‌رویم به سراغ فیلم کمدی بارب و استار به دل‌مار می‌روند. پیش‌تر با استعداد جیمی دورنان در ایفای نقش‌های جدی تا اندازه‌ای آشنا بودیم اما فیلم کمدی گزینه‌ای نبود که خیلی از مخاطبان از او انتظار داشته باشند. او در کمال ناباوری نه تنها در نقش یک سرسپرده‌ی دوست‌داشتنی و فریب‌خورده خوب عمل کرد بلکه وقتی در کنار آنی مامولو و کریستین ویگ به عنوان ستارگان کمدی قرار گرفت، به اندازه‌ی آن‌ها درجه یک بود و در بسیاری از صحنه‌ها بار اصلی کمدی را هم بر دوش می‌کشید.

اجرای ترانه‌ی «مرغان دریایی» (seagulls) یکی از لحظات بانمک حضور دورنان در بارب و استار به دل‌مار می روند بود که استعداد خوانندگی او را هم آشکار کرد. دورنان در این ترانه برای مرغان دریایی از حماقت‌های عاشقانه‌اش می‌گوید و به طور غافلگیرکننده‌ای بی‌پروا و به همان اندازه بی‌ربط و خنده‌دار است.

۲۱- آدام درایور در آنت (Annette)

دام درایور

  • کارگردان: لئوس کاراکس
  • سایر بازیگران: ماریون کوتیار، سایمون هلبرگ، راسل میل
  • ژانر: موزیکال، عاشقانه
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۷۱ از ۱۰۰

آدام درایور در فیلم موزیکال آنت ایفاگر نقش شخصیتی اجتماع ستیز و تا اندازه‌ای روان‌پریش به نام هنری مک هنری است و نوعی از جنون و دیوانگی را به نمایش می‌گذارد که تماشای آن تجربه‌ای عجیب و هولناک است. هنری استند آپ کمدین در آستانه‌ی افولی است که به هیچ خط قرمز اخلاقی پایبند نیست و حاضر است برای دیده شدن از همسرش که خواننده‌ی اپرای درجه یکی است و در نهایت دختر خردسالش آنت، استفاده کند. روند کمدی‌های هنری رو به اتمام است، زنان زندگی‌اش را سد راهش می‌داند و دخترش آنت در نهایت به گونه‌ای بزرگ می‌شود که همه‌ی رشته‌هایش را پنبه می‌کند.

هنری مک هنری یکی از منفورترین شخصیت‌های فیلم‌های موزیکال است که آدام درایور با ظرافت تمام جنبه‌های خنده‌دار و سمی او را به مخاطب نشان می‌دهد و لحظات نفس‌گیر و هولناکی را خلق می‌کند. ویژگی برجسته‌ی آنت به عنوان فیلمی خنده‌دار و عمدتا ناامیدکننده، مجموعه استند آپ های نفس‌گیر و وحشتناکی است که توسط درایور اجرا می‌شود و او کاملا به این موضوع واقف است که مخاطب را متحیر و وحشت‌زده می‌کند، به طوری که وقتی میکروفون را رها می‌کند و پی کارش می‌رود، نفس راحتی می‌کشیم و خدا را شکر می‌کنیم که هنری از دایره‌ی دیدمان خارج شد!

در نهایت نقش‌آفرینی آدام درایور درست به اندازه‌ی فیلم آنت خاص و عجیب و غریب است و شبیه هیچ یک از نقش‌آفرینی‌های تحسین شده‌ای نیست که پیش‌تر از او سراغ داشتیم، با این وجود همچنان درخشان و درجه یک است.

سریال‌ها

۱- مارتین شورت در تنها کشتار درون ساختمان (Only Murders in the Building)

مارتین شورت

  • کارگردان: جیمی بابیت، گیلان روبسپیر و…
  • سایر بازیگران: استیو مارتین، سلنا گومز، ارن دومینگوئز، ایمی رایان
  • ژانر: معمایی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

چه کسی مارتین شوت را دوست ندارد؟ او تخصص ویژه‌ای در خلق شخصیت‌های ماندگاری دارد که مخاطب را به طور هیستریکی می‌خندانند (حالا یا به او می‌خندید یا در کنار او). بازی او در نقش الیور پاتنوم کارگردان برادوی که با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند در سریال کمدی معمایی کشتار درون ساختمان، یکی دیگر از نقش‌آفرینی‌های درجه یک و ماندگار او است.

بسیاری از منتقدان رابطه‌ی دوستانه‌ی او و استیو مارتین در نقش چارلز هیدن ساویج را تحسین می‌کنند و از دل‌انگیزترین بخش‌های سریال می‌دانند با این حال مارتین شورت همیشه دزد سکانس است و در لحظات حضورش همه‌ی توجهات را به خود جلب می‌کند. او این توانایی را دارد تا نقش‌هایش را آن‌چنان زنده کند که احساس کنید با الیور در استودیو ۵۴ برای حل معمای قتل همراه هستید.

الیور علاوه بر اینکه در حل معماهای جنایی تبحر ویژه‌ای دارد، یک پدر خوب هم هست که فقط سعی می‌کند راه خودش را در دنیا باز کند و مارتین شورت موفق شده با اجرای دل‌انگیزش این مرد را به یکی از دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت‌های سال ۲۰۲۱ تبدیل کند.

۲- کریستینا ریچی در ژاکت زرد (Yellowjackets)

کریستینا ریچی

  • کارگردان: جیمی تراویس، دیپا متا و…
  • سایر بازیگران: ملانی لینسکی، سوفی نیلیس، تاونی سایپرس، جاسمین ساووی براون، ژولیت لوئیس
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

در کارنامه‌ی هنری کریستینا ریچی انواع و اقسام نقش‌های غیرقابل‌تحمل و عجیب و غریب به چشم می‌خورد که مشهورترینشان ونزدی آدامز در فیلم «خانواده‌ی آدامز» (The Addams Family) است. نقش بزرگ‌سالی میستی در ژاکت زرد هم مخاطبان را تا اندازه‌ی زیادی به یاد ونزدی می‌اندازد و احتمالا با خودتان فکر می‌کنید اگر قرار بود ماجراهای او را پس از دوران بلوغ دنبال کنید با موجودی این چنینی روبه‌رو می‌شدید!

ریچی با لبخند بزرگ، موهای بلوند و روحیه‌ی پر شر و شورش میستی را به یکی از هولناک‌ترین شخصیت‌های زن سال ۲۰۲۱ تبدیل کرده است. او با حیوان خانگی‌اش کالیگولا زندگی می‌کند، پرنده‌ای که میل عجیبی به نوک زدن به چشم آدم‌ها دارد. میستی همان چیزی را می‌خواهد که همه‌ی ما انجام می‌دهیم؛ یک همراه و دوست و کسی که می‌تواند به شوخی‌های ترسناک او بخندد.

اجرای کریستینا ریچی در تک‌تک لحظات ژاکت زرد ترسناک است اما به این معنی نیست که ناخوشایند و غیرقابل‌تحمل باشد بلکه کاملا میخکوبتان می‌کند. شیمی میان او و ژولیت لوئیس در نقش ناتالی نابالغ هم از نقاط قوت این سریال به حساب می‌آید و شوخی‌های مرگبار و بانمکشان مخاطب را به این فکر می‌اندازد که اگر لورل و هاردی قرار بود یکدیگر را بکشند احتمالا این رفتارها را از خود بروز می‌دادند.

۳- جاستین سفاز جونز در نقطه‌ی کور (Blindspotting)

جاستین سفاز جونز

  • کارگردان: سیت مان، آرورا گررو و…
  • سایر بازیگران: جیلن بارون، رافائل کاسال، بنجامین ارل ترنر
  • ژانر: درام، کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۱۰۰ از ۱۰۰

سریال نقطه‌ی کور شبکه‌ی استارز جنبه‌های دوست‌داشتنی زیادی دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به نقش‌آفرینی‌های بی‌نقصش اشاره کرد. شاید کم‌تر کسی فکر می‌کرد اسپین آفِ فیلم موفق نقطه‌ی کور که سال ۲۰۱۸ اکران شد، بتواند عملکرد قابل قبولی داشته باشد اما این اتفاق به وقوع پوست و این اسپین آف که بیش‌تر بر شخصیت اشلی متمرکز بود یکی از سریال‌های خوش‌ساخت امسال لقب گرفت.

جاستین سفاز جونز در فیلم سینمایی نقطه ی کور هم ایفاگر نقش اشلی معشوقه‌ی مایلز (رافائل کاسال) بود که البته از جمله نقش‌های حاشیه‌ای فیلم به حساب می‌آمد و تنها نیازش ثبت‌نام پسرشان در یک مدرسه‌ی خصوصی شیک بود اما در سریال نقطه‌ی کور محصول سال ۲۰۲۱ جنبه‌های متفاوت‌تری از شخصیت اشلی را می‌بینیم.

اشلی حالا باید در نبود مایلز تمام بار مسئولیت مراقبت از پسرشان را بر دوش بکشد، شرایط را مدیریت کند و زندانی شدن مایلز را برای فرزندش توضیح دهد. سفاز جونز در این سریال به خوبی از پس ایفای این نقش دشوار برآمد و ثابت کرد اشلی پتانسیل‌های زیادی داشت که در فیلم سال ۲۰۱۸ نادیده گرفته شد.

۴- رنه الیز گلدزبری در Girls5Eva

رنه الیز گلدزبری

  • کارگردان: کیمی گیت وود، کیت کویرو و…
  • سایر بازیگران: بیزی فیلیپس، پائولا پل، سارا بارلیس
  • ژانر: درام، موزیکال
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۸ از ۱۰۰

رنه الیز گلدزبری را پیش‌تر در «همیلتون» (Hamilton) دیدیم و می‌دانستیم بازیگر خوبی است اما با حضور درسریال Girls5Eva نشان داد حتی اگر در موقعیت‌های کمدی قرار بگیرد هم به همان اندازه عالی عمل می‌کند. ویکی به عنوان یکی از اعضای مغرور گروه Girls5Eva یکی از بانمک‌ترین شخصیت‌های سریال‌های کمدی سال ۲۰۲۱ است و گلدزبری موفق شد در بسیاری از لحظات از مخاطبان خنده بگیرد.همچنین به خوبی احساسات ویکی مبنی بر میل به داشتن دوست و دوست داشته شدن را نشان می‌دهد.

رنه الیز گلدزبری بازیگری است که نشان داده توانایی‌های زیادی دارد که هنوز آن‌طور که باید و شاید دیده نشده. مثلا حتی در یک اپیزود از رئالیتی شوی MTV به نام Cribs هم دوست‌داشتنی و تماشایی است.

۵- کیت وینسلت در میر از ایست تاون (Mare of Easttown)

کیت وینسلت

  • کارگردان: کریگ زوبل
  • سایر بازیگران: جولیان نیکلسون، جین اسمارت، انگوری رایس، ایوان پیترز، سوزی بیکن
  • ژانر: جنایی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۵ از ۱۰۰

حضور نامزد هفت جایزه‌ی اسکار و برنده‌ی دو جایزه‌ی امی در فهرست ما دور از ذهن نیست، به ویژه در مورد اجرایی که تاکنون بارها از سوی فستیوال‌های مختلف مورد توجه قرار گرفته و میلیون‌ها بیننده از سراسر دنیا آن را تحسین کرده‌اند؛ بنابراین لازم است که در این بخش از عملکرد خیره‌کننده‌ی کیت وینسلت در سریال میر از ایست تاون تقدیر کنیم.

میر کارآگاه شهر کوچکی در پنسیلوانیا است که نمی‌خواهد خودش را به خاطر اشتباهات گذشته‌اش ببخشید. او در کارهای روزمره غرق شده تا آن‌قدر خسته شود که فرصت فکر کردن به اتفاقات را نداشته باشد و فقط بتواند ادامه دهد. میر به هر چیزی که در شهرش می‌افتد عادت کرده و حتی تعقیب و گریز یک سارق برایش حکم ورزش صبحگاهی را دارد.

هر حرکت و رفتار کیت وینسلت در نقش میر کسالت، ناامیدی و روزمرگی را منتقل می‌کند و حکایت از روح ناراضی دارد که خودش را تعمدا منزوی نگه داشته؛ انزوای میر حتی در جمع پر شر و شور خانواده و دوستانش هم در ذوق می‌زند.

وینسلت روحیات میر را از طریق ادای منقطع دیالوگ‌ها و البته حرکات بدن به خوبی به مخاطب نشان می‌دهد اما دشوارترین بخش بازی او این است که مادامی که روی پرونده کار می‌کند لایه‌های مختلف شخصیتی‌اش را هم بروز می‌دهد. او این کار را با چنان ظرافتی انجام می‌دهد که در پایان سریال به خودمان می‌آییم و می‌بینیم شخصیت او کاملا متحول شده و دیگر به پلیس کم‌حوصله‌ای که می‌شناختیم هیچ شباهتی ندارد.

کیت وینسلت توانایی عجیب و غریبی در آشکار کردن جزئیات دارد و این کار را در میر از ایست تاون به بهترین حالت ممکن انجام داده است.

۶- توسو امبدیو در راه‌آهن زیرزمینی (The Underground Railroad)

توسو امبدیو

  • کارگردان: بری جنکینز
  • سایر بازیگران: چیس دیلان، جوئل اجرتون، آرون پیر، امبر گری
  • ژانر: درام، تاریخی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۴ از ۱۰۰

توسو امبدیو در سریال راه‌آهن زیرزمینی سفر غیر ممکن و در حال تکامل شخصیت کورا را قابل‌درک و باورپذیر می‌کند. کورا که از نظر روحی درگیر از دست دادن ناگهانی مادرش است برای یافتن خانه‌ای امن‌تر، خاستگاهش که زندگی دردناکی را برایش رقم زده را ترک می‌کند و از طریق یک راه‌آهن زیرزمین سفری عجیب را آغاز می‌کند. شخصیت کورا مفهوم توامان خشم و آرامش، جستجو و خستگی است. او شبیه پازلی با یک قطعه‌ی گم شده به نظر می‌رسد و در عین حال همان قطعه‌ی گم‌شده‌ی پازل هم هست.

بازی توسو امبدیو در هر لحظه‌ی راه‌آهن زیرزمینی شاخص و عجیب به نظر نمی‌رسد اما هنر او این است که با گذشت زمان شخصیت کورا را از دلِ سختی‌ها، درس‌ها، شکست‌ها و عشقی که در طول مسیر به وقوع می‌پیوندد، خلق می‌کند، به طوری که در قسمت‌های پایانی یک فرد کاملا تغییریافته است که با دختر ابتدای فیلم تفاوت اساسی دارد.

تماشای چنین مسیر طولانی می‌توانست در بسیاری از لحظات مخاطب را دل‌زده و خسته کند اما در راه‌آهن زیرزمینی به لطف بازی درست توسو امبدیو در تمام مسیر با کورا همراه و در رشد شخصیتی و تکامل او غرق می‌شویم.

۷- مارگارت کوالی در خدمتکار (Maid)

مارگارت کوالی

  • کارگردان: جان ولز
  • سایر بازیگران: نیک رابینسون، اندی مک داول، آنیکا نونی رز
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۳ از ۱۰۰

اجرای مارگارت کوالی در خدمتکار به خودی خود اندوه‌بار است؛ او ایفاگر نقش زن جوانی به نام الکس است که از یک رابطه‌ی سمی همراه دختر چهارساله‌اش فرار می‌کند و با کار کردن به عنوان خدمتکار سعی می‌کند از صفر شروع کند و زندگی تازه‌ای را برای فرزندش بسازد.

کوالی تغییر ذهنیت الکس در طول سریال را به خوبی به تصویر می‌کشد؛ از افسردگی که به دلیل رفتارهای همسر کنترل‌گرش با آن دست و پنجه نرم می‌کند تا تلاش‌های طنزآمیزش برای جلب علاقه‌ی مردم به خود. با این اوصاف این که چرا مارگارت کوالی به عنوان یکی از بهترین بازیگران تازه‌کار شناخته می‌شود، کاملا بدیهی است، چون او زندگی الکس را با تمام فراز و نشیب‌هایش به شما نشان می‌دهد؛ حالا یا پیش‌تر در جایگاه او بوده‌اید یا در تمام زندگی‌تان از شبیه الکس بودن فرار کرده‌اید.

کوالی پیش‌تر در مصاحبه‌هایش گفته در بازیگری از تکنیک خاصی پیروی نمی‌کند و این مورد یکی از دلایل باورپذیر بودن نقش‌آفرینی‌های او است. کوالی به عنوان مادر جوان یک کودک چهار ساله درست به اندازه‌ی لحظات حضورش مقابل مادرش پائولا (با بازی اندی مک داول) باور پذیر است. در نهایت مارگارت کوالی را می‌توان از بازیگران تازه‌ای دانست که اجراهایش همیشه از کیفیتی مطلوب برخوردار است.

۸- مایکل گرییز در راترفورد سقوط می‌کند (Rutherford Falls)

مایکل گرییز

  • کارگردان: سیدنی فریلند، لاورنس شر
  • سایر بازیگران: اد هلمز، جانا اشمیدینگ، جس لی و داستین میلیگان
  • ژانر: سیتکام کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۲ از ۱۰۰

فرض اساسی داستان راترفورد سقوط می‌کند کمی عجیب و غریب است با این حال مملو از شخصیت‌های فوق‌العاده و بانمک است. این سریال ماجراهای شهر کوچکی به نام راترفورد را دنبال می‌کند که وقتی قهرمان محلی ناتان راترفورد (اد هولمز) که از قضا اجدادش از موسسان شهر هستند، می‌خواهد از خروج یک مجسمه جلوگیری کند، به نتایج جالب و تامل برانگیزی درباره‌ی تاریخ استعمار و ستم در شهر آبا و اجدادی‌اش می‌رسد.

اد هلمز در نقش ناتان به عنوان بازیگر اصلی خوب عمل می‌کند با این حال از آن جایی که طرح کلی این شخصیت از اساس مشکل دارد و یکی از نقاط ضعف سریال به حساب می‌آید، نتوانسته آن‌طور که باید و شاید دیده شود. در عوض شخصیت‌تری توماس با بازی مایکل گرییز با این که در نگاه نخست یک نقش حاشیه‌ای به نظر می‌رسد، فراتر از خوب عمل می‌کند؛ به طوری که راترفورد سقوط می‌کند را می‌توان نمایش‌تری توماس دانست.

تصویر مایکل گرییز از تری توماس یکی از شهروندان راترفورد است که تلاش می‌کند تاثیر خودش را بر شهر بگذارد و وضعیت بومی شهروندی را باز تعریف کند. حضور او در مجموع گرم، خنده‌دار و حتی تا اندازه‌ای ناراحت‌کننده است. اوج نقش‌آفرینی گرییز را می‌توان در سکانسی دید که تری توماس برای یک خبرنگار درباره‌ی ظلم، ستم و سرمایه‌داری سخنرانی می‌کند. او در این لحظات فردی به غایت خردمند و باهوش است که دقیقا می‌داند از کلمات چطور استفاده کند.

۹- هیلی استاینفلد در دیکنسون (Dickinson)

هیلی استاینفلد

  • کارگردان: سیلاس هوارد، ریچل هولدر و…
  • سایر بازیگران: توبی هاس، جین کراکوسکی، آدریان انسکو، آنا باریشنیکوف، الا هانت
  • ژانر: کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۵ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۹۱ از ۱۰۰

سومین و آخرین فصل سریال دیکنسون سال ۲۰۲۱ از Apple TV+ منتشر شد و طرفداران این سریال به شما خواهند گفت که هنوز هم به دیکنسون و سرنوشت عجیب و غریبش فکر می‌کنند و از آن خلاص نشدند. بخش بزرگی از این عشق و احترام به بازیگران مکمل تعلق می‌گیرد اما این هیلی استاینفلد است که سریال را در همه‌ی فصول (و به صورت خاص در فصل سوم) به اثری تحسین‌برانگیز تبدیل کرده است.

امیلی دیکنسون از نگاه استاینفلد همیشه شیفته‌ی هنر بود اما در فصل سوم و با تشدید جنگ داخلی و ترسیم خطوط سیاسی تلاش می‌کرد اثر بزرگ‌تری از خود بر جای بگذارد؛ او می‌خواهد شعری بسراید که جهان را تغییر دهد و البته یکی دیگر از آرزوهایش هم این است که خانواده‌اش بار دیگر با هم متحد شوند.

استاینفلد همیشه در بانمک اجرا کردن فیلم‌نامه‌ی سریال تبحر ویژه‌ای دارد اما به نظر می‌رسد در فصل سوم لایه‌های دیگری از شخصیت امیلی را به مخاطب نشان می‌دهد که البته شرایط جنگی که بر فضای کلی این فصل حاکم است هم بر این موضوع بی تاثیر نیست.

یکی از درخشان‌ترین لحظات نقش‌آفرینی هیلی استاینفلد در فصل سوم دیکنسون به سکانسی در بخش‌های پایانی مربوط می‌شود که با پدرش ادوارد (توبی هاس) بحث می‌کند. او متوجه می‌شود علیرغم تمام عشق و احترامی که پدرش به او دارد، همیشه امیلی را به عنوان نفر دوم می‌بیند؛ چون او یک زن است! عملکرد استاینفلد در این سکانس خیره‌کننده است و خشم، ناامیدی و آسیب‌دیدگی این شخصیت را به خوبی نشان می‌دهد.

۱۰- جنیفر کولیج در نیلوفر سفید (The White Lotus)

جنیفر کولیج

  • کارگردان: مایک وایت
  • سایر بازیگران: ماری بارتلت، کانی بریتون، الکساندرا داداریو، فرد هچینگر، جیک لیسی
  • ژانر: درام، کمدی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۷.۶ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۸ از ۱۰۰

جنیفر کولیج در نقش تانیا مک کواد یکی از بهترین نقش‌آفرینی‌های امسال را در سریال نیلوفر سفید HBO بر عهده داشت. تانیا در سکانسی برای متصدی اسپا، لیدیا (ناتاشا لوتول) از نگرانی‌هایش در مورد رابطه با گِرِگ (جان گریس) می‌گوید، کولیج در این سکانس قدرت بازیگری‌اش را به رخ می‌کشد. برای پرداختن به شخصیت دوست‌داشتنی تانیا به دیالوگی که در این سکانس می‌گوید، بسنده می‌کنیم:

«از همین حالا می دونم که صدمه می‌بینم. اون فقط لایه‌ی اول شخصیت من رو دوست دارد. اما نظرش درباره لایه‌ی دوم و سوم چیه؟ همیشه باید نگران باشم که لایه بعدی شخصیتم رو دوست داره یا نه. من می‌ترسم. تا کجا می تونم ادامه بدم؟ اون سرد میشه؟ یا مضطرب میشه؟

خود واقعی من یه الکلی دیوونه ست. دیگه نمی‌خوام پوکر بازی کنم فقط می‌خوام دستمو رو کنم. من فقط می‌خوام از همه‌ی لایه‌ها بگذرم و به خود واقعیم برسم. بگذار هر اتفاقی بیفته، فقط می‌خوام خود واقعیمو به اون نشون بدم».

۱۱- کاش جامبو در جانور باید بمیرد (The Beast Must Die)

کاش جامبو

  • کارگردان: دمه کاروسکی
  • سایر بازیگران: بیلی هوول، داگی مک مکین، میا تاملینسون، جرد هریس
  • ژانر: درام، جنایی
  • امتیاز IMDb فیلم: ۶.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۶ از ۱۰۰

از «همسر خوب» (The Good Wife) تا «مبارزه‌ی خوب» (The Good Fight) کاش جامبو در همه‌ی فیلم‌هایش حضور تاثیرگذاری داشته اما در سریال تازه‌ی AMC سطح تازه‌ای از هنر بازیگری را نشان داد. فرانسیس کایرسِ جانور باید بمیرد در همان دقایق ابتدایی اهدافش را به تفصیل شرح می‌دهد؛ «من می‌خواهم یک مرد را بکشم». در حقیقت زندگی او پس از کشته شدن پسر شش‌ساله‌اش کاملا دستخوش تغییر شده و حالا تنها هدفش کشتن مردی است که فکر می‌کند در این تراژدی نقش داشته.

او درباره‌ی این که مرد کیست و کجا زندگی می‌کند، هیچ ایده‌ای ندارد اما روزهای پس از کشته شدن فرزندش هیچ جذابیتی برایش ندارد. کاش جامبو با تسلط بالایش، شخصیت فرانسیس را میان انتقام و اجرای عدالت در تعلیق نگه می‌دارد و هرگز وارد قلمروی «کشتن ایو» (Killing Eve) نمی‌شود. از سوی دیگر روایتگر داستان تراژیک دیگری درباره‌ی زنانی که با از دست دادن فرزندانشان باید با حجم وسیعی از غم و اندوه کنار بیایند هم نیست.

جامبو همیشه حس انسانیت را در شخصیت فرانسیس حفظ می‌کند؛ هر چه باشد او قبلا هیچ‌وقت در جایگاه یک قاتل قرار نگرفته. به طور کلی تماشای بازی جامبو و جرد هریس نیمی از جذابیت این سریال است. هر دوی آن‌ها ایفاگر نقش شخصیت‌هایی هستند که متناسب با پیش‌داوری‌های ما دائما تغییر می‌کنند. کاش جامبو در تمام سریال فرانسیس را در حالت تعلیق نگه می‌دارد و در این کار عملکرد فوق‌العاده‌ای دارد.

۱۲– بینی فلدستین در اتهام: داستان جنایی آمریکایی (Impeachment: American Crime Story)

بینی فلدستین

  • کارگردان: رایان مورفی، مایکل آپاندال و…
  • سایر بازیگران: سارا پلسون، کلایو اوون، آنالی اشفورد، مارگو مارتیندل
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۴ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۵ از ۱۰۰

بینی فلدستین در سومین فصل داستان جنایی آمریکایی ایفای نقش یکی از بدنام‌ترین زنان تاریخ معاصر آمریکا را بر عهده داشت. سارا بورگس تهیه‌کننده و نویسنده‌ی اتهام: داستان جنایی آمریکایی علاوه بر پرداختن به رابطه‌ی پنهانی مونیکا لوینسکی (بینی فلدستین) با بیل کلینتون (کلایو اوون) به عنوان رئیس‌جمهور وقت آمریکا، به موضوع سوءاستفاده از زنانی مثل لوینسکی برای رسیدن به مقاصد سیاسی مختلف هم می‌پردازد؛ موضوع بسیار مهمی که زندگی او و صدها زن دیگر در سراسر دنیا را تحت شعاع قرار داده است.

برای خلاف تصویری که رسانه‌ها در این سال‌ها از لوینسکی ساخته‌اند، فلدستین تصویر باورپذیری از زنی که در موقعیتی آسیب‌زا قرار گرفته و غم و رنج بی‌نهایتی را احساس می‌کند را ارائه می‌دهد و مخاطب را وادار به همدلی با او می‌کند. بخش نهایی سریال به فلدستین این فرصت را می‌دهد تا نه تنها آسیبی که مونیکا از سوی دوست سابق افشاگرش لیندا تریپ (سارا پلسون) خورده را نشان دهد بلکه رشد شخصیتی او را هم به خوبی نمایان می‌کند.

در یکی از سکانس‌ها مونیکا از دوره‌ای که رابطه‌اش را با رئیس‌جمهور آغاز کرده بود می‌گوید و این که تا چه اندازه آسیب‌پذیر و رقت‌انگیز بود، فلدستین در این سکانس نه تنها بسیار همدلی برانگیز است بلکه این واقعیت را یادآور می‌شود که به جای یک هیولا با دختر جوانی طرف هستیم که برای بالغ شدن در دهه‌ی سوم زندگی‌اش درس دردناکی گرفته. او به ما نشان می‌دهد که لوینسکی چیزی بیش‌تر از یک جامه‌ی لکه‌دار است و در حقیقت انسانی است که در برهه‌ای از زندگی‌اش مرتکب اشتباهات جبران‌ناپذیری شده است.

۱۳- اسکار آیزاک درصحنه‌هایی از یک ازدواج (Scenes From a Marriage)

اسکار آیزاک

  • کارگردان: هاگای لوی
  • سایر بازیگران: جسیکا چستین، نیکول بهاری، مایکل آلونی
  • ژانر: درام
  • امتیاز IMDb فیلم: ۸.۱ از ۱۰
  • امتیاز راتن تومیتوز فیلم: ۸۱ از ۱۰۰

صحنه‌هایی از یک ازدواج اقتباس مدرن از مینی سریالی به همین نام اثر اینگمار برگمان است و ماجرای آن درباره رابطه‌ی متلاطم یک زوج از طبقه‌ی اجتماعی متوسط و آسیب‌هایی است که با از هم پاشیدن رابطه‌ی عاشقانه‌شان متحمل می‌شوند. با این اوصاف اصلا عجیب نیست بازیگری که از پس نشان دادن اعماق وجودی و احساسات دردناک این شخصیت‌ها به خوبی برآید، با ستایش منتقدان و مخاطبان مواجه شود. اسکار آیزاک این کار را به بهترین نحو ممکن انجام می‌دهد.

کشمکش‌های آیزاک و هم‌بازی‌اش جسیکا چستین و کلنجارهای کلامی که در هر پنج قسمت این مینی سریال شاهد آن هستیم، علاوه بر نشان دادن عمق مشکلات، بیننده را هم درست مثل آن‌ها تحت فشار استخوان‌خردکنی قرار می‌دهد. قوس درونی که آیزاک برای شخصیت جاناتان ساخته تا مدت‌ها پس از پایان فیلم با مخاطب باقی خواهد ماند.

جاناتان به عنوان یک پروفسور فلسفه از نظر ذهنی راحت زندگی می‌کند و در روابط عاطفی هم بیش از حد راحت است اما پس از این که با شکست در روابط عاشقانه‌اش مواجه می‌شود، سفر شخصیتی را آغاز می‌کند. کم‌کم متوجه می‌شویم اعتماد به نفس و اطمینان جاناتان خرد شده و چیزی در او کاملا تغییر کرده؛ جاناتان جدید نه تنها از نظر رفتاری متفاوت است بلکه نحوه‌ی صحبت کردن و گوش دادنش هم تغییر کرده و حتی موقعیت قرارگیری‌اش در اتاق هم کاملا با گذشته فرق دارد. از جایی به بعد نتیجه می‌گیریم همه‌ی این تغییرات به واسطه‌ی نیازهای تازه‌ای است که در او به وجود آمده؛ میل به محافظت از خود مقابل ناملایمات زندگی.

جاناتان هرگز از صحبت کردن دست نمی‌کشد اما بخش‌هایی از ذهن و قلبش پس از قسمت دوم برای همیشه بسته می‌شود و تماشای مبارزه و فرار آیزاک وقتی در معرض فشارها قرار می‌گیرد، برای مخاطب دشوار است. اگرچه او خودش را این طور تعریف نمی‌کند اما ما در پایان سریال با شمایلی از یک مرد شکست‌خورده مواجه می‌شویم و آیزاک با بازی درستش کمک می‌کند نه تنها غم و اندوه از دست دادن شریک زندگی‌اش را درک کنیم بلکه جای خالی قسمت‌های از دست رفته‌ی وجودش را هم به خوبی احساس می‌کنیم.

نقش‌آفرینی اسکار آیزاک درصحنه‌هایی از یک ازدواج به ویژه برای افرادی که موقعیت مشابهی را تجربه کردند، از آن اجراهایی نیست که مشتاق باشید بار دیگر به تماشایش بنشینید یا حتی احتمال دارد درونیات و میزان اندوه این شخصیت، شما را وادار کند تا این مینی سریال را نیمه‌کاره رها کنید اما این دقیقا همان موردی است که نشان می‌دهد جاناتان را چقدر ظریف و دقیق به تصویر کشیده و به همین دلیل هم شایسته‌ی تقدیر است.

به لطف اسکار آیزاک فقط شاهد صحنه‌هایی از یک ازدواج نیستیم بلکه او راوی یک داستان کامل، تلخ و به همان اندازه فراموش‌نشدنی است.

منابع: time, indiewire



برچسب‌ها :
دیدگاه شما

پرسش امنیتی *-- بارگیری کد امنیتی --

loading...
بازدیدهای اخیر
بر اساس بازدیدهای اخیر شما
تاریخچه بازدیدها
مشاهده همه
دسته‌بندی‌های منتخب برای شما
X