۱۰ فیلم برتر با روایت غیرخطی؛ از «همشهری کین» تا «داستان عامهپسند»
تماشا کردن فیلمهایی که روایت غیرخطی دارند، در نهایت وقتی که فیلم به پایان میرسد و مخاطب میتواند حال، آینده و گذشته را با هم مقایسه کند، لذت ویژهای دارد. فیلمهایی از چنین ساختاری بهره میبرند، میتوانند بیش از اینکه یک شخصیت صرفا در زمان سفر کند و به آینده یا گذشته برود، با زمان بازی کنند. کارگردانها و نویسندههای مشخصی وجود دارند که در زمینهی ترکیب کردن زمانها و خلق کردن روایتهای غیرخطی متخصص هستند. آنها گاهی داستان را از انتها به ابتدا تعریف میکنند و گاهی هم بخشهای مختلف داستان را بدون هیچ ترتیب خاصی به نمایش میگذارند.
در حالی که بازگشت به گذشته یا همان فلاشبکها، بهترین راه جلو رفتن در زمان، در یک فیلم با روایت غیرخطی هستند، همهچیز به همین یک ترفند ختم نمیشود. بعضی فیلمها وقایعی که به نظر نامرتبط میآیند را کنار یکدیگر میآورند تا بتوانند مضمونی خاص یا الگویی ویژه را به مخاطب نشان دهند. قرارداد سینمایی بینالمللیای که گذشته و آینده را در روایت خطی مشخص میکند، باعث به وجود آمدن یک راز مبهم میشود که شخصیتها در روایتهای غیرخطی آن را کاوش میکنند. یکی دیگر از ترفندهای متداول آثاری با روایت غیرخطی، شخصیتی است که دچار فراموشی شده و به دنبال پاسخ میگردد. در مجموع، دستهی فیلمهای با روایت غیرخطی، شامل بعضی از خلاقانهترین فیلمهای تاریخ سینما میشود که توانستهاند به خوبی انتظارات را برآورده کنند.
۱۰. اطلس ابر (Cloud Atlas)
- کارگردانها: تام تیکور، اندی واچوفسکی، لانا واچوفسکی
- بازیگران: تام هنکس، هلی بری
- سال تولید: ۲۰۱۲
- امتیاز راتن تومیتوز: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۵۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
افراد مختلف، طی بازهی زمانی ۵۰۰ سال، بر زندگی یکدیگر تاثیر میگذارند. «اطلس ابر» خواهران واچوفسکی، شخصیتها، مکانها و زمانهای زیادی را در برمیگیرد. داستان این فیلم به پنج روایت مختلف تقسیم میشود؛ یک وکیل که طی یک مسافرت از روی اقیانوس آرام، در میانهی قرن نوزده، توسط دکتر خود، به تدریج مسموم میشود، یک آهنگساز عاشق، در اوایل قرن بیستم، برای معشوقهاش در بریتانیا نامه مینویسد، یک خبرنگار که در حال تحقیق کردن بر روی یک نیروگاه فاسد در دههی ۷۰ میلادی سن فرانسیسکو است، یک ناشر بریتانیایی که سال ۲۰۱۲ در یک خانهی سالمندان گیر افتاده، یک دلقک که سال ۲۱۴۴ علیه نظام حاکم شورش میکند و یک مرد قبلیهای پساآخرالزمانی که در حال تحقیق کردن روی بازماندههای رازآلود هاوایی است.
«اطلس ابر»، بین روایتها جابهجا میشود و لحظات مهم، با فاصلهی زمانی چندین قرن را، کنار یکدیگر، به تصویر میکشد، انگار که آنها همزمان رخ میدهند. زندگی تمام شخصیتها با یکدیگر گره میخورد؛ آهنگساز، دفتر خاطرات دکتر را میخواند، خبرنگار، نامههای عاشقانهای را پیدا میکند که متعلق به اجدادش است، دلقک فراری، تبدیل به بتی برای مرد قبیله میشود. بازیگران قابل توجهی مانند تام هنکس، هلی بری و جیم برادبنت در دورههای زمانی متفاوت، در نقشهای مختلفی، در این فیلم، ظاهر میشوند. در نهایت، «ابر اطلس» براساس مضمونی مشترک قصهها را به یکدیگر پیوند میدهد؛ عشق انسانها به یکدیگر و وابستگی آنها به هم.
۹. جادهی مالهالند (Mulholland Drive)
- کارگردان: دیوید لینچ
- بازیگران: نائومی واتس، لورا هرینگ
- سال تولید: ۲۰۰۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
یک زن، بعد از یک تصادف با ماشین، حافظهی خود را از دست میدهد و در هالیوود، به دنبال پاسخ میگردد. «جادهی مالهالند» دیوید لینچ، داستان بازیگر زنی که در هالیوود تازهوارد است را روایت میکند که در حال کمک کردن به یک زن بیمار است. این زن فراموشی گرفتهاست و سعی دارد وقایع مرتبط با تصادفاش در خیابان مالهالند را کنار یکدیگر بگذارد تا حادثهای که طی آن حافظهاش را از دست دادهاست، به یاد بیاورد.
بتی و ریتا، دربارهی دیانا سلوین مرموز تحقیق میکنند و سعی میکنند معمایی را حل کنند که ممکن است هیچ جوابی نداشته باشد. به هرحال، «جادهی مالهالند» در پایان، روایت خود را که به نظر خطی میآمد مختل میکند و همه را با یک سوال رها میکند که کدام بازهی زمانی حقیقی است؟ برداشتهای زیادی از «جادهی مالهالند» صورت گرفته است و پیش از این که مخاطبان بتوانند به طور کامل وقایع رازآلود و پیچیدهی آن را درک کنند، باید بارها آن را تماشا نمایند.
۸. همشهری کین (Citizen Kane)
- کارگردان: اورسون ولز
- بازیگران: اورسون ولز، جوزف کاتن
- سال تولید: ۱۹۴۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۹ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۱۰۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
اورسون ولز از پیشگامان روایت غیرخطی در سینما بود. اورسون ولز یکی از اولین کارگردانهایی بود که فیلم موفق با روایت غیرخطی ساخت. در «همشهری کین»، بازگشت به گذشتههای مختلف، از نقطه نظر شخصیتهای مختلف، دربارهی زندگی ناشر ثروتمند و متفاوت، چارلز فاستر کین نشان داده میشود، در حالیکه گزارشگران امروزی در تلاش هستند تا راز آخرین کلمهای که پیش از مرگ از دهان او بیرون آمد را دریابند. پایانبندی «همشهری کین»، معنای «رزباد» را افشا می کند، اما همچنان بعد از گذشت نیم قرن، این فیلم بحث محافل است. «همشهری کین»، به دنبال داستانگویی خلاقانهاش، به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینما شناخته میشود. این فیلم معرف روایتهای غیرحتمی و پایانبندی شوکهکننده در سینما بود.
۷. دیشب در سوهو (Last Night in Soho)
- کارگردان: ادگار رایت
- بازیگران: آنا تیلور-جوی، توماسین مککنزی
- سال تولید: ۲۰۲۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
توماسین مککنزی، در زمان حال، با آنا تیلور-جوی، در زمان گذشته، یکی میشوند. توماسین مککنزی نقش الی ترنر، یک طراح مد جوان و پرشور را در فیلم ایفا میکند که برای رفتن به مدرسه به لندن میرود و درمییابد که زندگیاش تحت تاثیر روح آنا تیلور-جوی، در نقش سندی، قرار گرفتهاست؛ یک خوانندهی جوان و پرشور دههی ۶۰ میلادی که در لندن زندگی میکرده.
الی در ابتدا از رویاهایی که دربارهی سندی میبیند، لذت میبرد و از آنها به عنوان منبع الهام آثارش در رشتهی مد استفاده میکند. بااینحال، وقایع ناراحتکنندهی زندگی سندی، به شکل کابوسهای خشن، به تدریج وارد زندگی الی میشوند و «دیشب در سوهو» را به پایان شوکهکنندهاش میرسانند. در حالی که روایتهای سندی و الی همپوشانی پیدا میکنند، مت اسمیت و دیانا ریگ، نقشآفرینیهای درخشانی، به عنوان بازیگران نقش مکمل، از خودشان به نمایش میگذارند.
۶. درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش (Eternal Sunshine of the Spotless Mind)
- کارگردان: میشل گوندری
- بازیگران: جیم کری، کیت وینسلت
- سال تولید: ۲۰۰۴
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۳ از ۱۰
یک زوج عاطفی، خاطرات خود از یکدیگر را با عمل جراحی از ذهن خود پاک میکنند. کیت وینسلت و جیم کری، در این فیلم رمانتیک-کمدی روانشناختی و عجیب ایفای نقش میکنند. پس از این که رابطهی عاطفی شخصیتهای اصلی داستان از هم میپاشد، هر دوی آنها تصمیم میگیرند با عمل جراحی، خاطراتشان از یکدیگر را پاک کنند. یک روایت از زمان حال، دربارهی عملهای جراحی که با بازگشت به گذشتههایی از رابطه همراه است. اگرچه بازگشت به گذشتهها به ترتیب زمانی برای مخاطب به نمایش درمیآیند، از سکانس غیرطبیعیای که «درخشش ابدی یک ذهن بیآلایش» را به پایان میرساند استفاده میشود تا اشتباه جوئل و کلمنتاین دربارهی فراموش کردن یکدیگر را نمایش دهد.
۵. گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز (Glass Onion: A Knives Out Mystery)
- کارگردان: ریان جانسون
- بازیگران: دنیل کریگ، کیت هادسون
- سال تولید: ۲۰۲۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
دومین پروندهی اسرارآمیز کارآگاه بلانک، درمیانهی راه، دوباره شروع میشود. قسمت اول این فیلم، «چاقوکشی» (Knives Out) تقریبا خطی بود و مارتا کابررا و کارآگاه بلانک در زمان حال را دنبال میکرد، گاهی هم بازگشت به گذشتههایی به مخاطب نشان میداد تا جزئیات بیشتری دربارهی مرگ هارلن ترومبی در اختیار بیننده بگذارد. در این قسمت، کارآگاه بلانک به طور اسرارآمیزی وارد جزیرهی شخصی یک میلیونر حوزهی تکنولوژی، به نام مایلز بران میشود، تا پیش از این که فیلم برای بار دوم شروع شود، شاهد داستانی باشد که در انتها منجر به مرگ دو نفر میشود. نیمهی دوم «گلس آنین: یک چاقوکشی اسرارآمیز»، وقایع را از نقطهنظری متفاوت به نمایش میگذارد و حقیقت را دربارهی ماموریت کارآگاه بلانک افشا میکند.
۴. دختر گمشده (Gone Girl)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: رزماند پایک، بن افلک
- سال تولید: ۲۰۲۱
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۱ از ۱۰
نیک دان تبدیل به مضنون اصلی پروندهی ناپدیدشدن همسرش میشود. «دختر گمشده»، براساس رمانی به همین نام از گیلیان فلین ساخته شدهاست که در آن، تصویر ازدواج بیعیب نیک و امی دان، هنگامی که در پنجمین سالگر ازدواجشان امی ناپدید میشود، شروع به از هم پاشیدن میکند. بازگشت به گذشتهها، حقایقی را دربارهی زندگی نیک و امی که بر زندگی امروز آنها تاثیر گذاشتهاست، نمایش میدهند. خط زمانی «دختر گمشده» میتواند خطی به حساب بیاید، اما افشاگریهای تدریجیای که از گذشتهی آنها صورت میگبرد، تنش و رمز و راز را افزایش میدهد. «دختر گمشده»، به دنبال پیچشهای داستانی و چرخشهای ناگهانی روایتاش، شناخته شدهاست؛ ویژگیهایی که بدون روایت غیرخطی، وجود نمیداشتند.
۳. پادگاری (Memento)
- کارگردان: کریستوفر نولان
- بازیگران: گای پیرس، جوئی پانتولیانو
- سال تولید: ۲۰۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۴ از ۱۰
مردی بدون حافظهی کوتاه مدت، سعی میکند قاتل همسر خود را شکار کند. بیشتر وقایع فیلم «یادگاری» از نظر زمانی، در جهت معکوس رخ میدهند، البته گاهی بازگشت به گذشته هم در رابطه با موضوعی خاص در فیلم دیده میشود و البته سکانس افتتاحیهی فیلم که با توجه به نقطه نظر بیننده میتواند اتفاقی در زمان آینده به حساب بیاید یا زمان حال. لئونارد، قهرمان فیلم، از یک سازوکار سختگیرانه استفاده میکند تا ملاقاتها و افراد را به خاطر بیاورد، سازوکاری که بعدتر، برای هدف دیگری مورد استفاده قرار میگیرد. در حالیکه «یادگاری» از انتها به ابتدا داستان خود را تعریف میکند، اطلاعات بیشتری دربارهی ماموریت اصلی قهرمان و شخصیتهای دیگری که در داستان حضور دارند، به مخاطب ارائه میشود و به تدریج نشان داده میشود که در یک روایت غیرخطی، هیچ چیز آنطور که به نظر میرسد، نیست.
۲. ورود (Arrival)
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: امی آدامز، جرمی گارنر
- سال تولید: ۲۰۱۶
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
یک زبانشناس، یک زبان بیگانه را یاد میگیرد؛ زبانی که زمان را به عقب بازمیگرداند. «ورود» با سکانسی آغاز میشود که یک پیشزمینهی داستانی هیجانانگیز دربارهی قهرمان اصلی فیلم، زبانشناس لوئیز بانکز، به مخاطب ارائه میدهد. وقتی که سفینهی فضایی بیگانگان از جو میگذرد و به زمین نزدیک میگردد، بانکز فرا خوانده میشود تا به عنوان یک زبانشناس، راهی برای برقراری ارتباط با بیگانگان پیدا کند.
در حالیکه لوئیز بیشتر و بیشتر دربارهی زبان آنها میآموزد، مشخص میشود که این شکل برقراری ارتباط، به شیوهای متفاوت روی زمان تاثیر میگذارد. اتفاقاتی که به نظر میرسید در گذشته رخ دادهاند، در حقیقت آینده هستند. خط زمانی فیلم «ورود» با یک روایت غیرخطی جذاب همراه است. فیلم شامل بازگشت به گذشتههایی است که بعد از اینکه شخصیت اصلی توانایی دیدن آینده را پیدا میکند، درمییابیم رفتن به آینده هستند.
۱. داستان عامهپسند (Pulp Fiction)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون
- سال تولید: ۱۹۹۴
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک: ۹۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸.۹ از ۱۰
یک فیلم درام جنایی به یادماندنی، با روایت غیرخطی، از کوئنتین تارانتینو. «داستان عامهپسند»، روایتهای مختلفی دربارهی خلافکارهای متفاوت، بیرون از ترتیب زمانی، ارائه میدهد. سکانس افتتاحیه، یک سرقت مسلحانه در یک رستوران را به نمایش میگذارد، اما نتیجهی سرقت، تا انتهای فیلم، نشان داده نمیشود و در عوض، فیلم، وقایعی را که قبل و بعد از این سرقت رخ میدهند، برای مخاطب به نمایش میگذارد.
یکی از شخصیتهای فیلم، درحالی که کشته میشود، در ادامهی فیلم، در خط داستانیای دیگر، دوباره ظاهر میشود. دو شخصیت با لباسهایی که، طی فیلم، هرگز نپوشیدهاند، در یک صحنه دیده میشوند و تا انتهای فیلم، نمیشود جواب چرایی آن را درک کرد. دیالوگهای عجیب و جذاب تارانتینو با روایت غیرخطی سرگرمکنندهی فیلم همراه میشود تا یک شاهکار سینمایی خلق کند. فیلمهایی که روایت غیرخطی دارند، جذاب هستند چون پا را فراتر از ساختار روایتهای خطی معمولی میگذارند و در نهایت با یک پایانبندی شوکهکننده، مخاطب را راضی میکنند.
منبع: Screenrant