بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید که باید ببینید
دنیا چگونه نابود خواهد شد؟ اصلیترین سوالی که فیلمهای آخرالزمانی به آنها پاسخ میدهند این است. بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید به دو دلیل میتوانند برای مخاطبان سینمایی ملموستر از فیلمهای آخرالزمانی قدیمیتر باشند. نخست این که با توجه به تمام جنگها و شاخ و شانه کشیدنهای سیاستمداران برای یکدیگر و البته استفادهی بیرویهی بشریت از منابع کرهی زمین و بیتوجهی او به سلامت محل زندگیاش به نظر میرسد پایان دنیا از همیشه به ما نزدیکتر است. دومین دلیل هم بسیار واضح است؛ پیشرفت بیمانند تکنولوژی. با توجه به حرکت دیوانهکنندهی تکنولوژی رو به جلو، حالا دیگر هنرمندها میتوانند هر آن چه در ذهنشان شکل میگیرد را به تصاویر سینمایی بدل کنند و این توانایی باعث میشود ایدههای ناب و متفاوتی که سالها پیش حتی نمیشد تصور ساختنشان را کرد، حالا به سادگی و به کمک رایانهها به تصویر کشیده شوند.
بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید در تلاش هستند تا روایتی متفاوت از جهان، پس از نابودی، ارائه کنند و در این مسیر بعضی از آنها مسیر چگونگی نابود شدن حیات را هم به تصویر میکشند. در بعضی از این فیلمها بشریت به واسطهی انفجاری هستهای نابود میگردد، در گروهی دیگر تغییرات ناگهانی آب و هوا انسانها را به ورطهی نابودی می کشاند و در بعضی دیگر موجودات عجیب و غریب به هستی انسانها روی کرهی زمین پایان میدهند، اما یکچیز در تمام این فیلمها مشترک است؛ همیشه یک انسان و یا گروهی از آنها هستند که به دنبال رویاهای دستنیافتنی خود و یا به واسطهی نیات شومشان نابودی را آغاز میکنند. آن چه باعث شگفتی میشود این است که با وجود صدها فیلم دربارهی دنیای پس از نابود شدن که در هر کدام آنها یکی از روشهای احتمالی نابودشدن کرهی زمین و حیات بشر توسط انسان بررسی میشود، باز هم بشریت درس نمیگیرد و هم چنان به مسیر مرگبار خود ادامه میدهد.
این نوع تولیدات بصری که به بررسی چگونگی نابودی حیات بشر و مسیر زندگی بازماندگان میپردازند تنها به سینما محدود نمیشوند و در این زمینه سریالهای زیادی هم وجود دارند. بعضی از بهترین سریالهای آخرالزمانی به واسطهی زمان بیشتری که از یک فیلم سینمایی در اختیار دارند توانستهاند خیلی دقیقتر و موشکافانهتر به این موضوع بپردازند. نکتهی مهم اما چیز دیگری است. چه فیلم و چه سریال، سوال این است که انسانها چه زمانی بالاخره در مییابند که مسیرشان اشتباه است و نابودی میتواند هر لحظه به سراغ آنها بیاید؟ بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید اگرچه تمرکز خود را بر صحنههای اکشن دقیق و جلوههای ویژهی رایانهای و میدانی گذاشتهاند، اما بیش از هرچیز میخواهند چراغ هشدار را روشن کنند. چراغی که گویا مردم عادی به خوبی متوجه آن هستند، اما سیاستمداران و کسانی که به جایگاه قدرت تکیه زدهاند هیچ توجهی به آن ندارند.
بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید تا ۲۰۲۴
فیلمهای آخرالزمانی زیر ژانر فیلمهای علمی-تخیلی هستند که در آنها تمدن بشریت در حال نابودی یا نابود شده است. در بعضی از این فیلمها داستان شخصیتهایی روایت میشوند که در تلاش هستند تا با نابودی بزرگ بشریت مقابله کنند و در بعضی دیگر به واکاوی روانشناختی شخصیتهایی که از آخرالزمان جان سالم به در بردهاند پرداخته میشود. نخستین متونی که برای نخستینبار به داستانهای آخرالزمانی پرداختهاند متونی هستند که از تمدن بینالنهرین باقی ماندهاند؛ داستانهایی مانند حماسهی گیلگمش. علاوه بر این، در متون دینی مانند انجیل، تورات و قرآن هم روایتهای اینچنینی کم نیستند؛ مانند داستان حضرت نوح که همهی ما کم و بیش با آن آشنا هستیم.
در قرن اول میلادی، کتاب مکاشفهی یوحنا منتشر شد که واژهی انگلیسی «آخرالزمان» (Apocalypse) نخستینبار در آن مورد استفاده قرار گرفت. این آثار تاریخی که در آنها به پدیدهی آخرالزمان پرداخته شده است نشان میدهند که پایان یافتن دنیا، بلافاصله بعد از شکل گرفتن تمدن تبدیل به یکی از دغدغههای اصلی بشریت شده است. انسانها همیشه سوالهای جدیای در رابطه با سرنوشت نوع بشر داشتهاند و به سوالات آنها هنوز بعد از گذشت هزاران سال پاسخی داده نشده. به نظر میرسد برای رسیدن به پاسخ این سوال از انسانها کاری جز پیشبینی و انتظار کشیدن بر نمیآید.
۱۴. دشمن (Foe)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: گارث دیویس
- بازیگران: سیرشا رونان، پل مسکال، آرون پیر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۲۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۴ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۴ از ۱۰
این فیلم علمی-تخیلی روانشناختی و دلهرهآور را کارگردان استرالیایی، گارث دیویس ساخته است. فیلمنامهی این فیلم را خود گارث با همراهی نویسندهی کانادایی، لین رید، بر اساس رمانی از خود رید نوشته. این فیلم که تولید مشترک آمریکا و استرالیا است در استرالیا فیلمبرداری شده و داستان مشکلات زناشویی یک زوج را روایت میکند وقتی که یکی از آنها به خدمت در یک سفینهی فضایی اعزام میشود. «دشمن» نخستینبار در جشنوارهی فیلم نیویورک به نمایش در آمد و یک سال بعد پس از اکران شدن در استرالیا و آمریکا از طریق شبکهی آمازون پرایم در دسترس عموم قرار گرفت.
این فیلم داستان جونیور (پل مسکال) را روایت میکند که در آیندهای نزدیک همراه با همسرش هن (سیرشا رونان) در مزرعهای دورافتاده زندگی میکنند. یک روز غریبهای درب خانهی آنها ظاهر میشود به نام ترانس (آرون پیر). غریبه ادعا میکند که جونیور برای رفتن به مدار زمین و خدمت کردن در یک ایستگاه فضایی انتخاب شده است و باید پیش از بازگشتن به خانه حدود دو سال در سفینه بماند. جونیور که عاشق هن است نمیخواهد او را تنها بگذارد، اما ترانس به او اطمینان میدهد که در زمان نبودش یک کپی بیومکانیکی جایگزین وی خواهد شد و نیازهای هن را برطرف خواهد نمود. ترانس از آن روز به بعد طی دیدارهای مختلف با جونیور مصاحبه میکند تا بتواند کپیاش را هرچه بیشتر مانند او برنامهنویسی کند. پس از دو سال، ترانس وارد خانهی جونیور و هن میشود و همراه آنها زندگی میکند؛ اتفاقی که جونیور را نسبت به همه چیز بدبین میکند.
داستان که پیشتر میرود، «دشمن» غافلگیریهای زیادی برای شما دارد که اگر در اینجا به آنها اشاره کنیم تماشای فیلم دیگر برای شما لذتبخش نخواهد بود. نقشآفرینی درخشان رونان و مسکال در این فیلم مورد توجه منتقدان قرار گرفت، اما به نظر میرسد «دشمن» بیش از هرچیز یک فیلم علمی-تخیلی شلخته است که خودش هم نمیداند چه چیزی میخواهد بگوید. هنگام تماشای این فیلم احتمالا احساس خواهید کرد که در حال تماشای یکی از قسمتهای سریال «آینهی سیاه» (Black Mirror) هستید؛ با این تفاوت که قسمتهای مختلف سریال «آینهی سیاه» از نظر فنی و روایی از کیفیت بهتری برخوردار هستند.
اگر «دشمن» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است را تماشا کنید، احتمالا خیلی زود خواهید توانست با شخصیتها و احساسات آنها ارتباط برقرار نمائید چرا که بازیگران این فیلم بسیار کاریزماتیک هستند و توانستهاند شیمی بسیار مناسبی بین خودشان شکل دهند. با پیش رفتن فیلم پیچشهای داستانی موفق میشوند یکبار دیگر شما را پای فیلم بنشانند، اما کمی که فیلم پیشتر میرود، به نظر میرسد «دشمن» نمیتواند نقاط اتصال داستانی را به خوبی کنار هم بگذارد و به همین دلیل مخاطب به تدریج احساس خستگی می کند. عناصر داستانی در این فیلم به اندازهی کافی به چشم نمیخوردند و با این حال نقشآفرینی ستارههای نقش اصلی، فیلم را قابل تحمل میکند.
۱۳. نفس بکش (Breathe)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: استفان بریستول
- بازیگران: جنیفر هادسون، میلا جوویچ، کونژان والیس، کامان
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۱۵ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۲ از ۱۰
بعد از یک فاجعهی ناگهانی، زمین از گیاهان خالی میشود و سطح اکسیژنش تا پنج درصد پایین میرود. پس از این فاجعهی عظیم انسانها مثل همیشه به جای این که در کنار یکدیگر قرار بگیرند و همهچیز را دست در دست هم درست کنند، شروع به جنگیدن بر سر اکسیژن باقی مانده میکنند. نجاتیافتگان یک ژنراتور تولید اکسیژن را پیدا میکنند و بر سر آن به جان یکدیگر میافتند. آنها پس از کشتن یکدیگر حتی تلاش میکنند تا دستگاه تولید اکسیژن را هم نابود کنند. در نهایت بعضی از نجاتیافتگان همراه با دستگاه تولیدکنندهی اکسیژن به مکان قابل زیستن بعدی می روند و زمین را با تمام خونهایی که روی آن ریخته شده است تنها میگذارند.
سال ۲۰۱۹ فیلمنامهی داگ سیمون در لیست سیاه محبوبترین فیلمنامههای ساختهنشدهی هالیوود قرار گرفت و در ماه می ۲۰۲۲ اعلام شد که قرار است فیلمی بر اساس فیلمنامهی سیمون ساخته شود. این فیلم برای نخستینبار در تاریخ ۲۶ آوریل ۲۰۲۴ منتشر شد و ۹۳ دقیقه طول دارد. «نفس بکش» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است، اگرچه نواقص قابل توجهی دارد، اما با یک ایدهی بکر موفق میشود مخاطب را سرگرم نگه دارد. این فیلم به مضامین مهمی میپردازد و با بررسی انسانی آنها تلاش میکند تا پیامهایی اخلاقی را در بطن داستان علمی-تخیلی خود به مخاطب منتقل نماید.
۱۲. جعبهی پرنده بارسلونا (Bird Box Barcelona)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: الکس پاستور، دیوید پاستور
- بازیگران: ماریو کاساس، نایلا شوبرت، جورجینا کمپبل، دیهگو کالوا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۳ از ۱۰
بعد از این که «جعبهی پرنده» سال ۲۰۱۸ توانست نظر مخاطبان بینالمللی را به دنبال داستان خاص خود جلب کند، همه میدانستند که به زودی قسمت دوم و یا اسپینآفی برای آن ساخته خواهد شد و بالاخره این اتفاق سال ۲۰۲۳ رخ داد. «جعبهی پرنده بارسلونا» یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است که در ژانر دلهرهآور و وحشت توسط کشور اسپانیا ساخته شده. فیلمنامهی این فیلم را هم کارگردانهای آن بر اساس رمان «جعبهی پرنده» از جاش مالرمن نوشتهاند. این فیلم در تاریخ ۱۴ جولای ۲۰۲۳ برای نخستینبار از شبکهی نتفلیکس منتشر شد و واکنشها نسبت به آن متفاوت بودند.
در این فیلم مانند «جعبهی پرنده» با بازی ساندار بولاک، کرهی زمین تحت سلطهی موجوداتی عجیب هستند که میتوانند ذهن مردم را دستکاری کنند و احساسات منفی آنها را به بازی بگیرند. موجوداتی که اگر با آنها چشم در چشم شوید به احتمال بسیار زیاد سرنوشتتان خودکشی است. به دنبال همین ویژگی این موجودات، بسیاری از مردم از یک روش پیشگیری ساده استفاده میکنند؛ بستن چشمبند. در بارسلونا، سباستین و دخترش، آنا، همراه یکدیگر در چنین جهانی با یکدیگر مسافرت میکنند تا زنده بمانند. در یکی از سفرهایشان، سباستین و دخترش با گروهی از نجاتیافتگان روبه ٰو میشوند. در مقابل آنها سباستین ادعا میکند که مکانی را میشناسد مجهز به دستگاههای تولید برق و گرما. نجات یافتگان او را میپذیرند و به پناهگاهشان که یک اتوبوس است راهش میدهند.
صبح فردا پیش از این که کسی از خواب برخیزد، سباستین اتوبوس را به فضای باز حرکت میدهد و همهی ساکنین آن را بدون چشمبند با موجودات روبهرو میکند. این رویارویی باعث میشود تمام نجاتیافتگان یکی پس از دیگری خودکشی کنند. در همین لحظه از فیلم است که مخاطب متوجه ماهیت سباستین میشود. او یکی از خادمان موجودات است. در پایان این عملیات، آنا به سباستین تبریک میگوید و او را تشویق به پیدا کردن سایر گوسفندان گمشده میکند. در ادامه، فیلم داستان سباسیتن و انا را از ۹ ماه پیشتر روایت میکند؛ جایی که آنها مادر آنا را در یک تصادف ماشین هنگام فرار رسیدن موجودات از دست میدهند و در یک کلیسا پناه میگیرند.
در این کلیسا است که آنها با پدر پدره استبان آشنا میشوند؛ کشیشی که ادعا میکند این موجودات فرشته هستند. سازندگان این اسپینآف موفق میشوند با پیچشهای داستانی جدید جهان فیلم خود را گسترش دهند. اگرچه این قسمت به اندازهی قسمت پیشین تنش منزجرکننده ندارد، اما هنوز هم به شیوهی خودش موفق میشود مخاطبان را درگیر داستان نگه دارد. «جعبهی پرنده بارسلونا» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است، میتواند شما را بدون توجه به این که قسمت پیشین این مجموعه را دیده باشید یا نه وارد دنیایی متفاوت کند و گاهی نفستان را در سینه حبس نماید.
۱۱. ارتفاع (Elevation)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: جرج نلفی
- بازیگران: آنتونی مکی، مورنا باکارین، مدی هسن، تونی گلدوین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۵۵ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۴۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
«ارتفاع» یک فیلم پساآخرالزمانی اکشن و دلهرهآور است که فیلمنامهی آن را جان گلن، کنی رایان و جیکوب رومان نوشتهاند. سه سال پیش از آغاز وقایع فیلم، غارتگرانی زیرزمینی به زمین حمله کردهاند و بخش زیادی از انسانها را به ورطهی نابودی کشاندهاند. آن دسته از انسانهایی که زنده ماندهاند در ارتفاع ۸۰۰۰ متری از سطح دریا در اجتماعهای کلونیمانند زندگی میکنند؛ ارتفاعی که غارتگران تا آن جا نمیروند. یکی از این اجتماعها لاست گالچ در کلورادو است. در این کلونی پدری تنها به نام ویل همراه با پسرش هانتر که به بیماری ریه مبتلا است زندگی میکند. کشته شدن همسر ویل که به واسطهی تحقیقات همراه با یک دانشمند با غارتگران روبهرو شده بود ویل را آزار میدهد. یک روز ویل درمییابد که فیلترهای هوای پسرش رو به اتمام است و او تصمیم میگیرد برای پیدا کردن فیلترهای بیشتر از ارتفاع پایین بیاید.
این فیلم که با بودجهی ۱۸ میلیون دلاری ساخته شد، در گیشه با شکست مواجه گردید و تنها ۳.۱ میلیون دلار فروخت. صحنههای زیبا و نقشآفرینی درخشان مکی این فیلم را به فیلمی قابل اشاره تبدیل کرده است، اما درهمریختگی داستانی و روایت ناکارآمد این فیلم مانع از آن شده است که «ارتفاع» تمام قدرتهای بالقوهی خود را بالفعل کند. اگرچه این فیلم هرگز نمیتواند به چیزی اصیل تبدیل شود و هرگز نمیتوان آن را شاهکار نامید، اما در طول مدت نود دقیقه این فیلم به آهستگی داستان خودش را روایت میکند و اگرچه نه خیلی صمیمانه، اما موفق میشود مخاطبان را با شخصیتهای خود همراه کند.
۱۰. رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ (Resident Evil: Death Island)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: ایچیرو هاسومی
- بازیگران: متیو مرسر، کوین دورمن، ارین کیهیل، استفانی پانیسلو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
«رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ» یک فیلم انیمیشنی در ژانر وحشت است که وقایع آن در همان دنیایی رخ میدهند که بازیهای رایانهای «رزیدنا ایول» در آن پیش میروند. این فیلم چهارمین فیلم از مجوعهی انیمیشنی «رزیدنت ایول» است که توسط کشور ژاپن ساخته شده. «رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است، برای نخستینبار در تاریخ ۲۲ ژوئن ۲۰۲۳ در سنگاپور اکران شد و سپس در ۷ جولای همان سال در ژاپن به اکران سراسری رسید. این انیمیشن توانست در گیشهی بینالمللی بیش از ۶۱.۵ هزار دلار بفورشد. مسیولیت پخش بینالمللی این فیلم با شرکت سرگرمی سونی بوده است.
صحنههای اکشن و هیجان فراوان این فیلم توانست نظر مخاطبان را جلب کند، اما در مجموع از نظر روایی، «رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ» نتوانست تحسین بینندگان را بر انگیزاند. شخصیتپردازیها در این فیلم انیمیشنی ویژگی بارزی هستند که آن را از سایر قسمتهای این مجموعه متفاوت میکنند. اگرچه از نظر داستانی این انیمیشن هیچ تاثیری بر داستان بازیها نخواهد گذاشت، اما کیفیت قابل قبول آن نشان میدهد که این مجموعهی انیمیشنی بالاخره توانسته است تا حد مطلوبی به کیفیتی که از آن انتظار میرفت دست پیدا کند. فیلمنامهی این انیمیشن را ماکوتو فوکامی بر اساس مانگای «رزیدنت ایول» از کپکام نوشته است.
طی سال ۱۹۹۸ و بعد از رخ دادن واقعهی راکون سیتی، شرکت آمبرلا یک ارتش خصوصی را استخدام میکند تا سران اجرایی آمبرلا و ماموران حکومتی را از شهر خارج کند. گروه ۶ به کمک افراد نیازمند میروند اما زامبیها اکثر آنها را آلوده میکنند. تنها جیجی و دیلان بلیک باقی میمانند و تلاش میکنند تا با مقر فرماندهی ارتباط برقرار نمایند. آنها به دنبال مواد دارویی و کمک برای تخلیه هستند، اما مدیران به آنها دستور میدهند که در قرنطینه بمانند. این دستور جیجی و دیلان را مجبور به کشتن همرزمهای پیشینشان میکند. جیجی دیگر به کسی ایمان ندارد و دیلان سرشار است از خشم. عدم تمرکز باعث میشود که این دو سرباز با یکدیگر جر و بحث کنند و درمیانهی همین بحثها جیجی توسط یک زامبی گاز گرفته میشود. دیلان هم مجبور می شود او را بکشد.
در ادامه داستان هفده سال جلوتر میرود و وقایعی که سال ۲۰۱۵ رخ میدهند را بررسی میکند. «رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ» داستان جزیرهای را روایت میکند که هرکسی از آن دیدار کرده، مرده است. افرادی طی سال ۲۰۱۵ تصمیم میگیرند به این جزیره سر بزنند و در این جزیره آنها با دیلان ملاقات میکنند. دیلانی که دیگر اعتقادی به عدالت در دنیا ندارد و به وسیلهی رباتهای پرنده همهی افرادی که به جزیره میروند را یکی پس از دیگری تحت تاثیر ویروس قرار میدهد تا تبدیل به زامبی شوند. «رزیدنت ایول: جزیرهی مرگ» بیش از هرچیز روایتی است از انسانهایی که به واسطهی مورد بی عدالتی قرار گرفتن، ایمانشان را از دست میدهند و تصمیم میگیرند بدون کدهای اخلاقی پیشین خود به زندگی ادامه دهند. شاید آخرالزمان واقعی همین باشد که انسانها دیگر هیچ اعتقادی به عدالت و درست و غلط نداشته باشند.
۹. دنیا را پشت سر بگذار (Leave the World Behind)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: سم اسماعیل
- بازیگران: جولیا رابرتس، ماهرشالا علی، ایثن هاک، کوین بیکن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
سم اسماعیل، کارگردان «دنیا را پشت سر بگذار» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است، فیلمنامهی این اثر را هم خودش بر اساس کتابی به همین نام از رامان الم نوشته. آماندا (جولیا رابرتس) همراه با خانوادهاش یک مسافرت آخر هفتهای برای خودشان ترتیب میدهند، بعد از رسیدن به مقصد، آماندا برای خرید مایحتاج به مغازه میرود و در آن جا با مردی روبهرو میشود که در حال خرید مقدار زیادی غذاهای کنسروشده و آب معدنی است. کمی بعدتر وقتی که آماندا و خانوادهاش بر روی ساحل در حال استراحت هستند، از برخورد کردن با یک تانکر سوخت که از مسیرش خارج شده است جلوگیری میکنند.
بعد از این حادثه، خانواده به خانهی اجارهای باز میگردد و در همین موقع است که آنها متوجه میشوند شبکههای بیسیم اینترنت و تلویزیون کار نمیکنند و در کمال ناباوری یک جفت گوزن به آنها خیره شدهاند. همان شب، صاحبخانه، جی. اچ. اسکات (ماهارشالا علی) و دخترش به خانه باز میگردند و به آماندا و خانوادهاش توضیح میدهند که نوعی خاموشی سراسری رخ داده است و آنها به دنبال سرپناه میگردند. ابتدا آماندا نسبت به صاحبخانه بدبین است و نمیخواهد آنها بمانند. کلی (ایثن هاک)، همسر آماندا، اما به آنها اعتماد میکند و اجازه میدهد شب را در خانه بگذرانند. همان شب تمام شبکههای تلویزیونی پیامی اضطراری را مخابره میکنند و حالا همه میدانند که اتفاق بدی رخ داده است.
حق پخش رمان الم را نتفلیکس سال ۲۰۲ خریداری نمود و بلافاصله اسماعیل برای نوشتن فیلمنامه و ساخت فیلم انتخاب شد. رابرتس قرار بود در این فیلم با دنزل واشینگتن همبازی شود، اما در نهایت ایثن هاک جایگزین واشینگتن شد. باراک اوباما، رئیسجمهور پیشین ایالات متحدهی آمریکا و همسرش از تهیهکنندگان اجرایی این فیلم بودند. «دنیا را پشت سر بگذار» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است به دنبال درخشش بازیگرانش و تواناییاش در ایجاد دلهره در مخاطبان توانست خیلی زود توجه منتقدان را جلب کند. بسیاری از منتقدان این فیلم را شبیه فیلمهای دلهرهآور و هیجانانگیز ام. نایت. شیامالان دانستند بدون عناصر ماوراالطبیه.
این فیلم بیش از هرچیز بیانیهای است در رابطه با تمام مشکلات اجتماعی که در آمریکا وجود دارد. تغییراتی که اسماعیل در رمان الم ایجاد کرده است مخاطبان این فیلم را به دو دسته تقسیم نمود؛ عدهای این فیلم را نمایشی در راستای تواناییهای خلاقانهی اسماعیل دانستند و عدهای دیگر آن را فیلمی خواندند بیروح که نمیتواند مخاطبان را بعد از به اتمام رسیدن پردهی نخست جذب کند. این فیلم برای نخستینبار در تاریخ ۲۵ اکتبر سال ۲۰۲۳ در موسسهی فیلم آمریکا به نمایش در آمد و سپس در بیست و دوم نوامبر همان سال در سراسر ایلاات متحده اکران سراسری شد.
«دنیا را پشت سر بگذار» فیلمی است آخرالزمانی و دلهرهآور که باید آن را فیلمی روانشناختی نامید. این فیلم بیش از این که به توضیح چگونگی فرا رسیدن آخرالزمان بپردازد، چگونگی واکنش دادن جامعهی آمریکا به این واقعه را زیر ذرهبین مورد بررسی قرار میدهد. اگر به مطالعهای روانشناختی من باب واکنش مردم دنیا نسبت به خبر به پایان رسیدن آن علاقهمند هستید این فیلم برای شما ساخته شده است. فقط به یک نکته توجه کنید؛ اگر در اواسط فیلم احساس خستگی کردید، تماشای آن را ادامه دهید چرا که فیلم دوباره موفق میشود نزدیک به انتها، مانند دقایق ابتدایی، شگفتیهای قابل توجهی به مخاطب ارائه دهد.
۸. آخرالزمان زد: شروع یک پایان (Apocalypse Z: The Beginning of the End )
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: کارلز تورنس
- بازیگران: فرانسوا ارتیز، ژوزه ماریا یازپیک، برتا وازکز، ایریا دل ریو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۱ از ۱۰
«آخرالزمان زد: شروع یک پایان» یک فیلم اکشن و دلهرهآور زامبیمحور است از سینمای اسپانیا که فیلمنامهی آن را آنخل آگودو بر اساس کتابی به همین نام از مانل لوریو نوشته است. این فیلم داستان قهرمانی را روایت میکند که بعد از شیوع بیماریای همهگیر که مردم عادی را به موجوداتی پرخاشگر و وحشی تبدیل میکند، در تلاش است تا دوباره خانوادهی خود را پیدا کند. داستان این فیلم از یکسال پیش از شروع شیوع بیماری آغاز میشود. مانل (فرانسوا ارتیز) و همسرش در راه برگشت از یک مهمانی خانوادگی وارد بحثی زناشویی میشوند و این بحث به یک تصادف میانجامد؛ تصادفی که در آن مانل همسر خود را از دست میدهد. یکسال آتی را مانل در خانهاش با گربهاش به تنهایی زندگی میکند و تنها ارتباط او با دنیای بیرون ارتباط تصویری با خواهر و خواهرزادهاش است.
مانل در حالی که با غم از دست دادن همسرش دست و پنجه نرم میکند توجهی به اخبار مبتنی بر شیوع نوعی ویروس جدید توجهی نشان نمیدهد. خانوادهی مانل به او خبر میدهند که برای دوری از ویروس به جزایر قناری رفتهاند. مانل کمی بعد برای خرید تجهیزات از خانه خارج میشود و تجربهی نخستین رویارویی با یک زامبی را پشت سر میگذارد. بعد از این تجربه، مانل به خانه باز میگردد و وقتی ارتش تلاش میکند او را از خانهاش بیرون کند و محوطه را تخلیه نماید، مانل مخفی میشود. پس از مدتی و با به اتمام رسیدن تجهیزات حیاتی، مانل تصمیم میگیرد به دنبال خانوادهاش برود و از سرنوشت آنها آگاه شود. او یک لباس شنا میپوشد و اسلحهای نیزهای که از آن برای شکارهای آبی استفاده میشود را به عنوان سلاح برمیدارد. مانل سوار بر موتور سیکلت خود به سمت اسکله حرکت میکند و در مسیرش به سختی از دست زامبیها میگریزد.
این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است برای نخستینبار در جشنوارهی فیلم سیتگس اسپانیا در تاریخ پنج اکتبر سال ۲۰۲۴ به نمایش در آمد و سپس در سی و یکم همان ماه از شبکهی امازون پرایم در دسترس عموم مخاطبان بینالمللی قرار گرفت. «آخرالزمان زد: شروع یک پایان» خیلی زود توانست تبدیل به یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۴ شود. توانایی این فیلم در همراه کردن مخاطب با وقایع و همدل کردن او با شخصیت اصلی ویژگیای بود که آن را مورد توجه منتقدان قرار داد. این فیلم دنیایی از هم پاشیده را به تصویر میکشاند که در آن یک مرد در تلاش است تا یکبار دیگر خانوادهای را که در دوران سختی در کنار او بودهاند ببیند و در کنار آنها به زندگی در دنیایی نابودشده ادامه دهد.
این فیلم هم موفق میشود به واسطهی صحنههای اکشن درخشان و سرعت بالای خود ریتم مناسبی را حفظ کند و هم به واسطهی شخصیتپردازیها و پیشداستان درگیرکنندهای که در ابتدای فیلم ارائه کرده است تمپو را حفظ نماید. زامبیهای این فیلم ویژگیهای منحصر به فردی دارند که آنها را از زامبیهایی که پیشتر دیدهاید متفاوت میکند. سرعت بالای این زامبیها و توانایی حرکت آنها در روز باعث میشود از تمام زامبیهای فیلمهای دیگر مرگبارترشوند. علاوه بر اینها نماهای درگیرکنندهای که تورنس به واسطهی استفاده از موتورسیکلت توانسته خلق کند باعث افزایش دلهره در مخاطب میشود. «آخرالزمان زد: شروع یک پایان» یکی از فیلمهایی است که اگر به زامبیها علاقه دارید باید ببینید.
۷. آرکادیان (Arcadian)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: بن بروور
- بازیگران: نیکلاس کیج، جیدن مارتل، مکسون جنکینز، سدی سوورال
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۷ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۵ از ۱۰
فیلم از آن جایی آغاز می شود که پائول (نیکلاس کیج) در حال غارت کردن یک انبار است و پس از جمع کردن وسایل مورد نیاز از کوچههای پشتی رهاشده انبار میگریزد. در پسزمینه صدای آژیرها و انفجارهایی که با فاصله رخ میدهند و البته صدای جیغ و فریاد مردم در دوردست نشان از به پایان رسیدن دنیا میدهد. پائول پناهگاهی پیدا میکند و بعد از مخفی شدن به دو پسر کوچک خود قول میدهد که همهچیز درست خواهد شد و چیزی آنها را تهدید نخواهد کرد. پس از این سکانس، فیلم ما را پانزده سال به جلو میبرد و حالا مخاطب در دنیایی است که به واسطهی شیوع نوعی بیماری همهگیر بخش زیادی از جمعیت خود را از دست داده. در این دنیا پائول همراه با دوقلوهایش که حالا تبدیل به دو نوجوان شدهاند زندگی میکند.
با پیشرفتن فیلم مخاطب به تدریج در مییابد که توماس برادر پر دل و جرأتتر و جوزف برادر باهوشتر است. توماس بیمحابا به دل خطر میزند و جوزف مدام درگیر ایدههایی است که میتواند شرایط زندگی خانواده را بهتر کند. یک شب صدای چند ضربهی مهیب به در شنیده میشود و صبح پائول متوجه میشود که درب خانه نیاز به تعمیر دارد. او دو پسر خود را به جنگل میفرستد تا برای تقویت درچوب پیدا کنند. توماس که به شکل مخفیانه عاشق دختری در همسایگی شده است برادر خود را تنها میگذارد و از او میخواهد که در راه برگشت به دنبالش بیاید. در راه بازگشتش از خانهی معشوقه، توماس در یک غار سقوط میکند. بعد از برگشتن جوزف، پائول بیرون میزند تا پسر دیگرش را بیابد.
در نهایت پائول توماس را پیدا میکند و تصمیم میگیرد تا صبح کنار غار بماند، در حالی که جانوران منتظرند تا تاریکی شب فرا برسد. زامبیهای این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است برخلاف زامبیهای فیلم پیشین توانایی حرکت در روز را ندارند و موجوداتی شبزی هستند. این فیلم نخستینبار در جشنوارهی فیلم جنوب از جنوب غربی به نمایش در آمد و سپس در چهاردهم ژوئن ۲۰۲۴ به اکران سراسری رسید. نقشآفرینی سه بازیگر اصلی فیلم توانست این فیلم را تبدیل به فیلمی قابل توجه کند. «آرکادیان» موفق میشود درام خانوادگی را به زیبایی با ژانر وحشت آخرالزمانی ترکیب کند و از نظر احساسی مخاطبان را تحت تاثیر قرار دهد.
با پیشتر رفتن فیلم مخاطبان هر لحظه بیشتر درگیر سرنوشت این خانواده میشوند. اگرچه «آرکادیان» در پردهی سوم ضعیفتر از دو پردهی قبلی عمل میکند و به اصطلاح از نفس میافتد، اما فیلم در دو پردهی اول موفق میشود به اندازهی مورد نیاز مخاطب را با داستان درگیر کند. هیولاهای متفاوت و ویژهای که این فیلم خلق کرده است نیز باید مورد توجه قرار بگیرند؛ هیولاهایی که فقط شبها بیرون میآیند. گویا این فیلم در تلاش است تا همهی انسانها را با ترسهای غریزیشان روبه رو کند. شب و تاریکی آن و موجوداتی که در آن پرسه میزنند از پیش از شکلگیری تمدن همواره ذهن انسان را مشغول کردهاند، تا اندازهای که به عقیدهی بسیاری از اندیشمندان اهلی شدن سگ و پیدا کردن توانایی خوابیدن کامل در طول شب نخستین قدم انسان در جهت تکامل و سپس شکلگیری تمدن بوده است.
یکی دیگر از نکات برجسته در رابطه با «آرکادیان» نقشآفرینی نیکلاس کیج است. کیج علاوه بر بازیگر، یکی از تهیهکنندههای این فیلم هم هست. او که حالا دیگر نیازی به ثابت کردن خود ندارد، یک بار دیگر ثابت میکند که برای درخشان ظاهر شدن در یک فیلم هیچ نیازی به یک بازیگر دیگر ندارد. او به تنهایی در کنار دو بازیگر نوجوان بار فیلم را به دوش میکشد و نشان میدهد که کنترل کاملی بر تمام بدن و صورت خود به عنوان یک بازیگر دارد. حتی دستهای کیج در این فیلم موفق میشوند همیشه در جای درست قرار بگیرند. او که حالا دیگر یکی از ستارههای فیلمهای اکشن تاریخ محسوب میشود در «آرکادیان» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است یک بار دیگر طرفداران خود را با درخششاش خوشحال میکند.
۶. آفریننده (The Creator)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: گرت ادواردز
- بازیگران: جان دیوید واشینگتن، جما چان، کن واتانابه، الیسون جنی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۳ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
داستان منبع اقتباس این فیلم را خود ادواردز و فیلمنامهی آن را هم خود او با همراهی کریس ویتز نوشته است. مراحل تولید این فیلم آمریکایی علمی-تخیلی از سال ۲۰۱۹ آغاز شد و فیلمبرداری آن در ماه می ۲۰۲۲ به پایان رسید. «آفریننده» یکی از بهترین فیلمهای سال ۲۰۲۳ بود و توانست با توجه به بودجهی ۸۰ میلیون دلاریاش، بیش از ۱۰۴ میلیون دلار بفروشد. این فیلم در دو رشتهی بهترین صدا و بهترین جلوههای ویژه نامزد جوایز اسکار شد. موسیقی متن این فیلم را هانس زیمر افسانهای ساخته است، اگرچه ادوراردز ابتدا سعی داشت از موسیقی متن ساخته شده توسط هوش مصنوعی به سبک زیمر استفاده کند، اما در نهایت تصمیم گرفت از موسیقیای که خود زیمر ساخته است بهره ببرد.
وقایع این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است طی سال ۲۰۵۵ رخ میدهند؛ جایی که در آن یک هوش مصنوعی جنگی هستهای را آغاز کرده است و اگرچه آمریکاییها سعی دارند آن را نابود کنند، اما آسیاییها سعی دارند از آن محافظت نمایند. ارتش آمریکا در تلاش است تا مدیر طراح مسئول پیشرفتهای این هوش مصنوعی را با استفاده از یک ایستگاه فضایی که میتواند از مدار خودش حملههای مرگبار صورت دهد، ترور کند. یک دهه بعد از این وقایع، فیلم داستان یک مامور مخفی آمریکایی را روایت میکند که در آسیا زندگی میکند. پوشش این مامور وقتی که خانهاش مورد حمله قرار میگیرد لو میرود و همسرش که باردار است میمیرد.
در ادامه وقتی که نشانههایی از حیات همسرش می یابد، این مامور که جاشوا تیلور (جان دیوید واشینگتن) نام دارد، تصمیم میگیرد وارد ماموریت جدیدی شود. ماموریتی که در آن باید یک سلاح جدید را نابود کند. به گفتهی ادواردز او هنگام ساخت این فیلم از فیلمهایی مانند «اینک آخرالزمان» (Apocalypse Now) محصول ۱۹۷۹، «باراکا» (Baraka) محصول ۱۹۹۲، «بلید رانر» (Blade Runner) محصول ۱۹۸۲، «آکبرا» (Akira) محصول ۱۹۸۸، «ماه کاغذی» (Paper Moon) محصول ۱۹۷۳، «مرد بارانی» (Rain Man) محصول ۱۹۸۸ و «ئی. تی: موجود فرازمینی» (E. T. the Extra-Terrestrial) محصول ۱۹۸۲ الهام گرفته است.
این فیلم توانست به دنبال جلوههای ویژهی دیدنی، فیلمبرداری خیرهکننده، سکانسهای اکشن تاثیرگذار و کارگردانی ادواردز تحسین منتقدان را برانگیزاند، اما نقدهای زیادی به فیلمنامهی «آفریننده» و مضامین آن وارد شدند. در حقیقت آن چه در «آفریننده» مورد توجه قرار گرفت فرم منحصر به فرد آن بود و آن چه در این فیلم به خوبی ساخته و پرداخته نشد محتوای آن. «آفریننده» هر چه که باشد، لایق توجه است. این فیلم توجه خود را معطوف به یکی از مهمترین پدیدههای عصر حاضر کرده است؛ هوش مصنوعی. «آفریننده» فیلمی است که باعث میشود دربارهی وجود خود و دنیای اطرافتان فکر کنید. این فیلم را طرفداران فیلمهای علمی-تخیلی یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید دانستهاند.
۵. پادشاهی سیارهی میمونها (Kingdom of the Planet of the Apes)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: وس بال
- بازیگران: اوون تیگ، فریا آلن، کوین دورند، پیتر میکون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
چهارمین فیلم از مجموعه فیلمهای «سیارهی میمونها» که «پادشاهی سیارهی میمونها» نام دارد، یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است. این فیلم دنبالهای مستقل است برای فیلم «جنگ برای سیارهی میمونها» محصول سال ۲۰۱۷. وقایع این فیلم چندین نسل بعد از وقایع فیلم «جنگ برای سیارهی میمونها» رخ میدهند. این فیلم داستان نوآ، یک میمون شکارچی شامپانزهی جوان که وارث بر حق قبیلهی خودش است را روایت میکند که همراه با یک زن در تلاش است تا آیندهی بشریت و میمونها را از دست پراکسیموس سزار، یک بونوبوی بیرحم و جاهطلب، نجات دهد. فیلم از آن جا آغاز میشود که نئو و دو دوست دیگرش به دنبال شکار تخم یک پرنده هستند؛ چرا که در مراسم بلوغ فردا فقط با وجود یک تخم آنها میتوانند در قبیله اسم و رسمی برای خودشان به هم بزنند.
در ادامه و به واسطهی تعقیب و گریزهایی که پیش میآید نوآ تخم خود را از دست میدهد. او در غم شرمساری مراسم فردا است که ارتش سزار به قبیلهاش حمله میکند. در این حمله پدر نوآ که رئیس قبیله است میمیرد و تمام خانوادهی او به اسارت برده میشوند. نوآ از صبح فردا سفر خود را به سمت پیدا کردن خانواده و قبیلهاش آغاز میکند. طی مسیر او با اورانگوتانی خردمند که هنوز فرامین سزار واقعی را پاس میدارد و یک دختر که در تمام فیلم به نظر میرسد لال است همراه میشود. پس از گذر از سختیها این تیم سه نفره به دست سربازان سزار اسیر میشوند، اما درست وقتی که دیگر امیدی به نجات نیست نوآ و می (فریا آلن) راهی برای از بین بردن امپراتوری سزار پیدا میکنند.
این فیلم که با بودجهی ۱۶۰ میلیون دلاری ساخته شد، توانست در گیشه بیش از ۳۹۷ میلیون دلار بفروشد. مراحل ساخت این فیلم از سال ۲۰۱۹ آغاز شد و بخش زیادی از فیلمنامهی آن طی دوران همهگیری ویروس کرونا نوشته شد. این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است ابتدا در تاریخ دوم می ۲۰۲۴ در لسآنجلس به نمایش در آمد و سپس هشت روز بعد توسط شرکت قرن بیستم در سراسر یاالات متحدهی آمریکا اکران سراسری شد. جلوههای ویژهی این فیلم توانست تحسین منتقدان را بر انگیزاند و بسیاری از صاحبنظران این فیلم را از نظر کیفیت جلوههای ویژه با فیلمهای جیمز کامرون مقایسه کردند؛ فیلمهایی مانند «آواتار» (Avatar) و «ترمیناتور» (The Terminator).
اگرچه از این فیلم نمیتوان به عنوان بهترین فیلم مجموعهی «سیارهی میمونها» یاد کرد، با این وجود شخصیتهای دوستداشتنی فیلم و البته جلوههای ویژه و خلاقیتهای تکنیکی آن موفق میشوند مخاطب را با داستان همراه کنند. این فیلم به طرز شگفتآوری موفق میشود مضامین مهمی مانند مقابله با دیکتاتوری و تلاش برای رهایی از چنگال ظلم را در بطن داستان خود بگنجاند و این مضامین «پادشاهی سیارهی میمونها» را به فیلمی اندیشمندانه تبدیل میکند. با وجود این که بعضی از منتقدان جلوههای ویژه و شخصیتپردازیهای فیلم را تحسین کردند، بعضی دیگر «پادشاهی سیارهی میمونها» را فیلمی دانستند که نمیتوان آن را جدی گرفت و داستان آن نمیتواند مخاطب را جذب کند.
۴. زمین سرگردان ۲ (The Wandering Earth 2)
- سال تولید: ۲۰۲۳
- کارگردان: فرانت گوو
- بازیگران: وو جینگ، اندی لائو، لی زوئیجان، کلارا
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۵۶ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
این فیلم همانطور که از نامش بر میآید قسمت دوم فیلم «زمین سرگردان» است که کارکرد پیشداستان را دارد؛ یه این معنی که وقایع آن از نظر زمانی پیش از وقایع فیلم قبلی رخ میدهند. این فیلم چینی علمی-تخیلی اکشن و ماجراجویانه بر اساس رمان علمی-تخیلیای به همین نام از لیو سیچین ساخته شده است که یکی از تهیهکنندههای فیلم هم هست. بعد از این که قسمت نخست این مجموعهی دو قسمتی در گیشه موفقیت چشمگیری به دست آورد، قسمت دوم این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی است هم در تاریخ ۲۲ ژانویهی ۲۰۲۳ یعنی همزمان با روز تحویل سال چینی اکران شد. این فیلم توانست بیش از ۶۰۴ میلیون دلار بفروشد و تبدیل به نهمین فیلم پرفروش سال ۲۰۲۳ شود. قسمت سوم این مجموعهی سینمایی قرار است سال ۲۰۲۷ منتشر شود.
در حالی که به نظر میٰرسد طی ۱۰۰ سال آینده خورشید کرهی زمین را خواهد بلعید، حکومت متحد زمین چند پروژهی موازی را پیش میبرد. در یکی از این پروژهها مخترعان در تلاشاند تا با ساخت چندین موتور کرهی زمین را از منظومهی شمسی خارج کنند. در کنار این پروژه، پروژهی دیگری در حال پیش روی است؛ تلاش برای دور کردن ماه از کرهی زمین به منظور کمتر شدن اثر جاذبهی آن. در دنیایی که انسانها باید تلاش کنند تا راهی برای نجات خود بیابند و سریعتر هم آن را به نتیجه برسانند یک حملهی تروریستی همهچیز را به هم میزند. به واسطهی اختلافات، بسیاری از کشورها خودشان را عقب میکشند و حالا چین باید به تنهایی تمام موتورها را برای نجات زمین بسازد.
اگرچه مدت زمان زیاد فیلم ممکن است در ابتدا شما را بترساند، این فیلم ۱۷۳ دقیقه طول دارد، اما مطمئن باشید که سرعت روایی بالا و صحنههای اکشن هیجانانگیز و البته جلوههای ویژهی یکتا خواهند توانست شما را درگیر کنند به گونهای که متوجه گذر زمان نشوید. این فیلم به خوبی قدرت خارقالعادهی چین در زمینهی ساخت فیلمهای علمی-تخیلی را به نمایش میگذارد و داستان چندلایهی آن موفق میشود مخاطب را درگیر کند. این فیلم یکی از نقاط عطف سینمای چین در زمینهی داستانگویی بصری و تولیدات در مقیاسهای عظیم است که مرزهای فیلمسازی در این کشور را جابهجا کرد.
شاید در نگاه اول، این فیلم یک پروپاگاندای دولتی و کمونیستی به نظر بیاید که البته نمیتوان این ویژگیاش را به کلی رد کرد. با این وجود علاوه بر تبلیغات دولتی، «زمین سرگردان ۲» حرفهای زیاد دیگری چه در زمینههای فنی و تکنیکی و چه در زمینههای روایی و داستانی برای گفتن دارد. اگر طرفدار فیلمهای علمی-تخیلی با ایدههای بکر هستید و به دنبال بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید میگردید، توجهی به پروپاگاندای جمهوری خلق چین نکنید و توجه خود را معطوف به روایتی کنید که نویسندگان فیلم برایتان تدارک دیدهاند.
۳. یک مکان ساکت: روز نخست (A Quiet Place: Day One)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: مایکل سارنوسکی
- بازیگران: لوپیتا نیونگ، جوزف کوئین، الکس وولف، جایمن هانسو
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۷ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۶۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
پس از موفقیت دو قسمت پیشین مجموعه فیلمهای «یک مکان ساکت» که هر دوی آنها را جان کرازینسکی کارگردانی کرده بود، اینبار نوبت یک پیشدرآمد سینمایی بود. «یک مکان ساکت: روز نخست» همانطور که از نام آن بر میآید، وقایع نخستین روز پس از ورود موجودات ترسناک به سطح زمین را روایت میکند. فیلمنامهی این فیلم را سارنوسکی بر اساس داستانی که او و کرازینسکی با هم خلق کردهاند نوشته است بر اساس کتاب «یک مکان ساکت» از برایان وودز و اسکات بک. این فیلم که در ژانر آخرالزمانی و وحشت ساخته شده است توانست با وجود بودجهی ۶۷ میلیون دلاری خود در گیشه نزدیک به ۲۶۲ میلیون دلار بفروشد. مراحل ساخت این فیلم از نوامبر سال ۲۰۲ آغاز شد.
ابتدا جف نیکولز، سازندهی فیلمهایی مانند «ماد» (Mud) و «موتورسواران» (The Bikeriders) به پروژه متصل شد. در اکتبر ۲۰۲۱ اما با وجود این که نیکولز فیلمنامهای کامل در دست داشت از پروژه کنار گذاشته شد. کمی بعد سارونسکی به عنوان نویسنده و کارگردان این اسپینآف معرفی شد و فیلمبرداری از فوریهی ۲۰۲۳ تا آپریل همان سال به طول انجامید. این فیلم برای نخستینبار در جشنوارهی فیلم تریبیکا در تاریخ ۲۶ ژوئن ۲۰۲۴ به نمایش در آمد و دو روز بعد توسط شرکت پارامونت در سراسر ایالات متحدهی آمریکا پخش شد. پیش از مشخص شدن این تاریخ برای به اکران رسیدن فیلم، سه بار دیگر هم تاریخهای متفاوتی برای آن تعیین شده بودند. تمام این شلختگیها در اکران و مشخص کردن سازندهی فیلم، بیشک از دلایلی هستند که «یک مکان ساکت: روز نخست» به خاطر آنها نتوانسته است انتظارات را برآورده کند.
سم (لوپیتا نیونگ) که از بیماری سرطان رنج میبرد همراه با گربهاش در یک مرکز توانبخشی در شهر نیویورک زندگی میکند. یک روز پرستار سم او را به سختی و بعد از تلاش فراوان راضی میکند تا همراه با سایر بیماران به گشتزنی در سطح شهر برود. هنگامی که سم و دوستان بیمارش در شهر هستند ناگهان متوجه اتفاقات عجیبی میشوند؛ اتفاقاتی مانند سقوط اشیا از آسمان. طولی نمیکشد که موجوداتی عجیب ناگهان به مردم حمله میکنند. در یکی از این حملات، موجودات به یک ماشین آمبولانس حمله میکنند و به واسطهی این حمله سم بیهوش میشود. بعد از به هوش آمدن، سم خودش را همراه با گروهی دیگر از آدمها درون یک سالن تیاتر مییابد و به محض به هوش آمدن یکی از همراهان به او هشدار میدهد که ساکت باشد.
بالگردهای نظامی ارتش آمریکا در حالی که پرواز میکنند پیامهای هشداری را مخابره مینمایند که در آنها از مردم میخواهند ساکت و مخفی بمانند تا حکومت به کمک آنها بیاید. آن چه پیش میآید اما خبر از آن میدهد که کسی قرار نیست سم و دوستانش را نجات دهد؛ ارتش شروع به بمباران کردن تنها پلی که راه خروج از منهتن است میکند. در همین هنگام یکی از همراهان سم دچار حملهی عصبی میشود و یکی دیگر از دوستان او در حالی که تلاش میکند او را ساکت نگه دارد، باعث مرگش میگردد و در واقع او را خفه میکند. همان شب جریان الکتریسیتهی ساختمان قطع میشود و این قطعی موجب روشن شدن ژنراتور پشتیبان میگردد؛ ژنراتوری که با سر و صدای فراوان کار خود را آغاز میکند و تمام موجودات ترسناکی که حساس به صدا هستند را به سمت ساختمان میکشاند.
نقشآفرینیهای قدرتمند لوپیتا نیونگ و جوزف کوئین، «یک مکان ساکت: روز نخست» را تبدیل به فیلمی انسانی میکنند که هر مخاطبی میتواند با آن ارتباط بر قرار نماید؛ به خصوص نقشآفرینی چندلایه ی نیونگ. او در این فیلم هم با آخرالزمانی باورناپذیر روبهرو شده و هم با بیماریای که از درون در حال نابودن کردنش است، میجنگد. اگرچه از نظر فیلمنامه، به نظر میرسد «یک مکان ساکت: روز نخست» میتوانست چندینمرتبهی دیگر بازنویسی شود، اما ایدههای جدیدی که این پیشدرآمد به دنیای داستانی مجموعه فیلمهای «یک مکان ساکت» وارد کرد و تعلیق هیجانانگیزی که این فیلم توانست در بخش زیادی از خود آن را حفظ کند، این فیلم را به یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید بدل مینماید.
۲. فیوریوسا: حماسهی مکس دیوانه (Furiosa: A Mad Max Saga)
- سال تولید: ۲۰۲۴
- کارگردان: جرج میلر
- بازیگران: آنیا تیلور-جوی، کریس همسورث، تام برک، آلایلا براون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۹ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
بعد از موفقیت خیرهکنندهی «مکس دیوانه: جادهی خشم» (Mad Max: Fury Road) ساخته شدن دنبالهای برای این فیلم که خودش چهارمین فیلم از مجموعه فیلمهای «مکس دیوانه» بود خیلی دور از انتظار به نظر نمیٰرسید. اینبار اما جرج میلر همه را شگفتزده کرد. او به سراغ ساخت یک پیشدرآمد رفت در حالی که برای نخستینبار شخصیت اصلی داستان، مکس نبود. میلر اینبار به سراغ شخصیت زن فیلم پیشین یعنی «مکس دیوانه: جادهی خشم» رفت و داستان چگونگی شکل گرفتن فیوریوسا را برای مخاطبان و طرفداران مجموعهی سینمایی خودش شرح داد. وقایع این فیلم همانطور که از توضیحات داده شده بر میآید از نظر زمانی چندین سال پیش از وقایع فیلم قبلی رخ میدهند.
فیلم از آن جایی آغاز میشود که یک دختر بچه در یک باغ در حال چیدن میوه است. این دختربچه دزدیده میشود و ما بلافاصله درمییابیم که او همان فیوریوسا است. در ادامهی فیلم داستان چگونگی مقابلهی فیوریوسا با دمنتوس (کریس همسورث)، رئیس قبیلهای که او را دزدیده است روایت میشود. البته فقط این نیست. در طول این فیلم ۱۴۸ دقیقهای، میلر سری هم میزند به شخصیتهایی که در فیلم پیشین هم از آنها بهره برده بود؛ شخصیتهایی مانند جو جاودانه. فیوریوسا به تدریج موفق میشود قدرت واقعی خود را پیدا کند و با تمام کثیفیهایی که او را محاصره کردهاند بجنگد. این فیلم که با بودجه ی ۱۶۸ میلیون دلاری ساخته شده بود، در نهایت توانست نزدیک به ۱۷۴ میلیون دلار بفروشد.
«فیوریوسا: حماسهی مکس دیوانه» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است برای نخستینمرتبه در هفتاد و هفتمین دورهی جشنوارهی فیلم کن فرانسه به نمایش در آمد. بعد از فروش ناامیدکنندهی این فیلم در هفتههای ابتدایی احتمال ساخته شدن ادامهای دیگر برای این مجموعهی سینمایی جذاب بسیار کمرنگ شد و با این وجود طی مصاحبههای اخیر بعضی از همکاران میلر به نظر می رسد او فیلمنامهی «مکس دیوانه: وستلند» (Mad Max: The Wasteland) را آماده کرده است. «فیوریوسا: حماسهی مکس دیوانه» از نظر سکانسهای اکشن به خوبی قسمت پیشین نیست، اما از نظر داستانی موفق میشود مخاطب را بهتر از قسمت پیشین با شخصیتهای خود درگیر کند.
بعضی از منتقدان فیلمنامهی این فیلم که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است را بهترین فیلمنامه در بین مجموعه فیلمهای «مکس دیوانه» دانستهاند. علاوه بر فیلمنامه، نقشآفرینی درخشان تیلور-جوی در این فیلم هم مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و به نظر میرسد در آینده باید منتظر نقشآفرینیهای اکشن بیشتری از این بازیگر جوان باشیم. علاوه بر جوی، نقشآفرینی جذاب همسورث به عنوان یک ضد قهرمان شیطانی در این فیلم هم یکی از نقاط قوت آن است. هر بار که همسورث در مقابل دوربین قرار میگیرد مخاطب به صورت ناخودآگاه نمیتواند به سایر شخصیتها نگاه کند؛ او حضوری خیرهکننده دارد که یکبار دیگر باعث میشود تواناییهایش به عنوان یک بازیگر را به یاد بیاوریم.
۱. وسپر (Vesper)
- سال تولید: ۲۰۲۲
- کارگردان: کریستینا بوژیته، برونو سامپر
- بازیگران: رافیلا چپمن، ادی مارسن، رزی مکیوئن، ریچارد بریک
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز متاکریتیک به فیلم: ۷۰ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶ از ۱۰
انسانیت برای جلوگیری از یک بحران زیستبومشناختی سرمایهگذاری فراوانی بر تکنولوژی ژنتیکی میکند، اما با شکست مواجه میشود و در نتیجهی این آزمایشها، ویروسها و موجودات زنده در دل طبیعت رها میشوند. این موجودات که انسانها به وجود آوردند، گیاهان، حیوانات و بخش زیادی از جمعیت انسانها را از هستی ساقط میکنند. بعد از این واقعهی دردناک چند شهر باقیماندهی نزدیک به هم حکومتی الیگارشی تشکیل میدهند و خودشان را سیتادل مینامند، در حالی سایر انسانهایی که زنده ماندهاند، بیرون از سیتادل، برای بقا تلاش میکنند. افرادی که بیرون از سیتادل هستند باید منابع غذایی خودشان را پیدا کنند؛ چون دانههایی که سیتادل به آنها میدهد فقط یکبار جوانه میدهند و نیازمند فرآیندی ویژه در جهت باوروی هستند که تنها دانشمندان سیتادل بر آن واقفاند.
وسپر دختری سیزده ساله است که همراه با پدر فلج خود، داریوش، ساکن یک خانه هستند در دل جنگل. داریوش تنها به واسطهی یک ربات پرنده میتواند با سایرین ارتباط برقرار کند. او به واسطهی این ربات دختر خود را در گشتهای روزانهاش همراهی میکند. مادر وسپر یکسال پیشتر همراه با گروهی به نام زائران آنها را ترک کرده است و عموی او در فاصلهای نه چندان دور از خانهی وسپر نوعی یتیمخانه را اداره میکند که در آن خون کودکان را میگیرد و آن را به سیتادل میفروشد. یک روز یک سفینه از سیتادل در نزدیکی خانهی وسپر سقوط میکند، وسپر یکی از سرنشینان سفینه که زنی به نام کاملا است را به خانه میبرد و تیمار میکند. در ادامه کاملا به وسپر میگوید که اگر سرنشین دیگر سفینه را هم پیدا کند او و پدرش را به سیتادل خواهدبرد. وسپر به سفینه باز میگردد، اما سرنشین دیگر، آن جا نیست.
در حالی که فیلم پیشتر میرود، «وسپر» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است، موفق میشود قدم به قدم رازهای جذابتری را برای مخاطبان سینمایی خود برملا کند و به این واسطه بینندگان را همواره درگیر داستان میکند. «وسپر» داستانی است از نابود شدن بشریت به دست خود بشریت و در ادامه جنونی که دنیا را در برمیگیرد. شخصیت اصلی این فیلم از آن جایی که دختری است سیزده ساله موفق میشود به واسطهی معصومیتاش خیلی زود در دل مخاطب جای بگیرد و این علاقهی مخاطب به او باعث میگردد در تمام نقاط خظرناک فیلم، تمپو حفظ شود و قلب مخاطب به لرزه در بیاید. اگرچه «وسپر» فیلمی است که دیوانگی و خودخواهی انسانها را به تصویر میکشاند، اما در نهایت هم یک انسان است که همه را نجات میدهد؛ انسانی که قلبش هرگز با ویژگیهای انسانهای بزرگسال آلوده نشده است.
«وسپر» که یکی از بهترین فیلمهای آخرالزمانی جدید است بیش از این که به واسطهی داستان خود منتقدان را شگفتزده کند، به دنبال جذابیتهای بصریاش آنها را به تحسین وا داشت. «وسپر» یکی از آن فیلمهایی است که به مخاطبان صبور خود جایزه میدهد و هر چه که فیلم پیشتر میرود، آنها را با شگفتیهای بیشتری روبهرو میکند. این فیلم را سازندگان آن بیش از هرچیز تحت تاثیر فیلمسازان بزرگی مانند دیوید کراننبرگ، جیم هنسون و هایائو میازاکی ساختهاند. این فیلم برای نخستینبار در تاریخ ۲ جولای ۲۰۲۲ در جشنوارهی بینالمللی فیلم کارلووی واری جمهوری چک اکران شد و سپس در هفدهم آگوست همان سال در فرانسه به اکران سراسری در آمد.
منبع: دیجیکالا مگ