۱۰ فیلم تماشایی که از موسیقی متن استفاده نکردهاند؛ از کیارستمی تا هیچکاک
شکی در این نیست که موسیقی متن فیلم یکی از موثرترین ابزارها برای روایت داستان است. بسیاری از فیلمهای ماندگار سینما با موسیقی متن بهیادماندنی خود به نحو چشمگیری بهتر شدند. تنها فیلم «آروارهها» را بدون موسیقی زمینهی شومش تصور کنید یا «جنگ ستارگان» را بدون پیشدرآمد آن. اما با این حال امکان آن وجود دارد که بتوان فیلم بزرگ و تاثیرگذاری را بدون موسیقی متن ساخت. فقط مهارتی کامل در فیلمسازی و دیدی خلاقانه میطلبد.
در این نوشته با ۱۰ فیلمی آشنا شوید که خلاف معمول موسیقی متن ندارند.
۱. پروژهی جادوگر بلر (The Blair Witch Project)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: دنیل مایریک، ادواردو سانچز
- بازیگران: هدر دوناهو، مایکل سی ویلیماز، جاشوا لنرد
- امتیاز متاکریتیک: ۸۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۸۶ از ۱۰۰
این تصمیم که فیلم «پروژهی جادوگر بلر» موسیقی متنی برای خود نداشته باشد، خلاقیتی فراتر از انتظار است. زمانی که فیلم برای اولین بار به نمایش درآمد، به عنوان یک مستند ویدیوی پیداشده شناخته شد. به این معنی که صحنههای فیلم توسط بازیگران تصویربرداری شده است. بازیگران این فیلم تا اکران آن، از جلب توجه خودداری کردند تا این فیلم همچنان به مانند یک دریچهی اسرار باقی بماند. اگر موسیقی متن به این فیلم اضافه میشد، تماشاگر آن را یک حقهبازی تلقی میکرد. بیشتر وحشت نهفته در فیلم به المان واقعیبودن خود وابسته است که با نبود موسیقی تاثیرش بیشتر هم میشود. تنها صداهای موجود در فیلم، خشخش برگها، صدای رود خروشان و فریادهای شخصیتهای جوان داستان است که عقل خود را از دست دادهاند.
۲. طناب (Rope)
- محصول: ۱۹۴۸
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: جیمز استوارت، جان دال، فارلی گرنجر، جوآن چندلر
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۴ از ۱۰۰
فیلم «طناب» ساختهی آلفرد هیچکاک در هنر تعلیق استادانه عمل میکند اما این کار بدون کمک موسیقی انجام میشود. «طناب» که اقتباسی از یک نمایشنامه به همین نام است، بیشتر شبیه به یک اجرای تئاتر است. وجود تنها یک مکان تصویربرداری که پنتهاوسی در منهتن است، باعث خلق اتمسفری خفه میشود که در آن شخصیت براندون شاو (با بازی جان دال) و فیلیپ مورگان (با بازی فارلی گرنجر)، جنایت وحشتناکی را که مرتکب شدهاند، از مهمانان شامی که در آن حضور دارند، پنهان میکنند. زمانی که صدای ساز به گوش میرسد، حاکی از وجود موسیقی متن در این فیلم نیست. صحنهای وجود دارد که در آن فیلیپ که پیانیست ماهری است، در حالی که معلم مدرسهاش از او سوال میپرسد، کلاویههای پیانو را تکان میدهد. موسیقی لرزان پیانو به طور مستقیم ریشه در ترس و اضطراب فیلیپی دارد که با نقش خود در یک قتل، دست به گریبان است. جهان این فیلم صدایی درون خود دارد که حسی از واقعیت را در حالی که معمای فیلم حل میشود، خلق میکند.
۳. ام (M)
- محصول: ۱۹۳۱
- کارگردان: فریتس لانگ
- بازیگران: پیتر لوره، اوتو ورنیکه، گوستاف گروندگنس
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۱۰۰ از ۱۰۰
به عقیدهی بسیاری از افراد، «ام» شاهکار فریتس لانگ است. این فیلم که دربارهی تعقیب قاتل سریالی کودکان به نام هانس بکرت (با بازی پیتر لوره) است، درامی ماندگار است که با جزئیات دقیق خود، سالهاست که فیلمهای بعد از خود را تحت تاثیر قرار میدهد. لانگ موفق شد که این فیلم را بدون موسیقی متن عرضه کند و به جای آن تلاش کرد تا صحنههای تعقیب و گریز بدون حمایت موسیقی، روی پای خودشان بایستند. اثر کوچکی از موسیقی در این فیلم وجود دارد اما به صورت غیرمرسوم به نمایش در میآید. الگوی موسیقایی این فیلم مانند قطعهی «در قصر پادشاه کوهستان» است؛ آهنگی کوتاه از زمزمههای هانس بر لبش. به غیر از آن، اولین فیلم صدادار لانگ موسیقی متنی برای خود ندارد. سکوت حاضر در فیلم درام آن را قوت میبخشد و ساختار ترسناکی را میآفریند که گریزی از آن نیست.
۴. باد ما را خواهد برد (The Wind Will Carry Us)
- محصول: ۱۹۹۹
- کارگردان: عباس کیارستمی
- بازیگران: بهزاد دورانی، فرزاد سپهری، مسعود منصوری، معصوم سلیمی، بهمن قبادی
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
در حالی که شما شاهد قابهایی نفسگیر در فیلم «باد ما را خواهد برد» هستید، شاید سکوت حاکم بر فیلم نیز توجه شما را جلب کند. داستان سادهی این فیلم، گروهی از روزنامهنگاران را دنبال میکند که به روستایی کردی سفر میکنند تا از آیین مذهبی عزاداری یک زن مسن گزارش خبری تهیه کنند. هر چه قدر که آنها زمان بیشتری در آن مکان میگذرانند، یکی از اعضای گروه که مهندس است، یاد میگیرد که کوتاه بیایید و سبک زندگی روستایی را ستایش کند. «باد ما را خواهد برد» مخاطب خود را غرق در صداهای روستا میکند و با این شگرد، ما را به جهان سینمایی خود دعوت میکند. بدون حضور موسیقی، نفوذ به محیط پیرامون کاراکترها آسان میشود.
۵. بعد از ظهر سگی (Dog Day Afternoon)
- محصول: ۱۹۷۵
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: آل پایچینو، جان کازال، جیمز برودریک، چارلز دارنینگ
- امتیاز متاکریتیک: ۸۶ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۶ از ۱۰۰
چه کسی فکرش را میکرد که فیلمی با مدت زمان ۲ ساعت که بخش عمدهای از اتفاقات آن در بانکی کسلکننده رخ میدهد، تا این حد سرگرمکننده باشد؟ آل پاچینو و جان کازال که به ترتیب در نقش سانی و سال ظاهر میشوند، زوجی جنایتکار از دنیای واقعی هستند که اقدام به سرقت از بانک میکنند تا هزینهی عمل تغییر جنسیت دوستشان تامین شود. به خاطر شرایطی که منجر به تغییر نقشهی سرقت میشود، این زوج شریک جرم باید هر چه سریعتر تصمیم خود را بگیرند. این تنش و اضطراب با نبود موسیقی متن، به اوج خود میرسد. بودن نوعی از موسیقی میتوانست اندکی از تنش موجود را بکاهد اما به جای آن ما همراه با انبوهی از اکشن به حال خود رها میشویم تا با آن دست و پنجه نرم کنیم. «بعد از ظهر سگی» تنها به دلیل ساخت آن از داستانی واقعی نیست که در روایت حقیقت متعادل به نظر میرسد. نبود موسیقی متن نیز به این امر کمک کرده است و به امضایی برای فیلم بدل شده است. گویا وقایع درست پیش چشمان شما اتفاق میافتد.
۶. پرندگان (The Birds)
- محصول: ۱۹۶۳
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: راد تیلور، جسیکا تندی، سوزان پلشت، تیپی هدرن
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۵ از ۱۰۰
مانند «طناب»، فیلم «پرندگان» ساختهی آلفرد هیچکاک قید موسیقی متن را میزند و رهایش میکند و به جایش، توجه ما را به تنش هیجانانگیز فیلم معطوف میکند. آهنگساز پرآوازه برنارد هرمن که بیشتر به خاطر همکاریهایش با هیچکاک شناخته میشود، به عنوان مشاور صدا وارد پروژه شد. کار او این بود تا از آلات موسیقی گمنامی مثل تراتونیم الکتروآکوستیک استفاده کند تا صدای ناهنجار پرندگان را تولید کند. جالب است بدانید حتی برخی از سکوتها در این فیلم نیز حاصل دستکاری الکترونیکی است. به رغم کار گستردهای که روی وجه شنیداری این فیلم انجام شده است، هرمن و هیچکاک توانستند جلوهای یکپارچه از صدا را خلق کنند که کاملا طبیعی به نظر میرسید.
۷. جایی برای پیرمردها نیست (No Country For Old Men)
- محصول: ۲۰۰۷
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: خاویر باردم، جاش برولین، تامی لی جونز
- امتیاز متاکریتیک: ۹۱ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۳ از ۱۰۰
فیلم کلاسیک برادران کوئن هر دو ژانر نئو وسترن و تریلر را با حذف موسیقی متن تاثیرگذار آن، به کلی دگرگون کرد. در واقع، کارتر برول موسیقی متن «جایی برای پیرمردها نیست» را ساخت ولی اگر شما به آن توجه کنید، قطعا دچار سردرگمی خواهید شد. زمزمههایی در زمینه و به صورت ملایم در برخی از صحنهها وجود دارد اما فرکانس آنها تا حد ۶۰ هرتز به مانند صدای یخچال پایین آورده شده است. چیزی که بیش از هر چیزی قابل توجه است، نبود موسیقی سنتی ژانر وسترن است که معمولا مخاطب را به سمتی هدایت می کند تا در مورد چیزهای مختلف، حس خاصی را داشته باشد. برای مثال نبود موسیقی در فیلم، باعث میشود تا صدای جیرجیر علامت تکزاکو بلندتر از زندگی واقعی به گوش برسد.
۸. نور زمستانی (Winter Light)
- محصول: ۱۹۶۳
- کارگردان: اینگمار برگمان
- بازیگران: اینگرید تولین، گونار بیورنستراند، ماکس فون سیدو، گونل لیندبلوم
- امتیاز متاکریتیک: ـــ
- امتیاز راتن تومیتوز: ۷۳ از ۱۰۰
«نور زمستانی» ساختهی اینگمار برگمان، نمایشی کامل و تاثیرگذار از کشیش یک دهکده است که تحت تاثیر بحران وجودی قرار گرفته است. کشیش توماس (با بازی گونار بیورنستراند) در تلاش برای از بین بردن ترسهای یکی از پیروان کلیسا به نام جوناس پرسون (با بازی ماکس فون سیدو)، شکست میخورد که این اتفاق، هیزمی برای تحریک جوناس به خودکشی میشود. این اتفاق توماس را آشفته میکند و موجب میشود تا او با وجود این تراژدی، با معنویت خودش دست به گریبان شود. در حالی که موسیقی متن برجستهای میتوانست این درد عذابآور را تسکین ببخشد، «نور زمستانی» دوایی برای این درد نمییابد. کاراکترها باید سرمای سخت و طاقتفرسای روستایی در کشور سوئد را با نوای طنینانداز ارگ، ناقوسهای به صدا درآمده و صدای پراکندهی جماعت از هوشرفته تحمل کنند.
۹. روزی روزگاری در آناتولی (Once Upon A Time In Anatolia)
- محصول: ۲۰۱۱
- کارگردان: نوری بیلگه جیلان
- بازیگران: محمد اوزونر، ییلماز اردوغان، تانر بیرسل
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۲ از ۱۰۰
«روزی روزگاری در آناتولی» ساختهی نوری بیلگه جیلان، فیلمی بر اساس داستانی واقعی و شگفتانگیز است که برای یکی از نویسندگان همکار جیلان اتفاق افتاده است. فیلم در شهری واقع در منطقهی آنتاتولی به نام کسکین اتفاق میافتد که در آن گروهی از مردان به دنبال یک جسد دفنشده هستند. در طول راه آنها از مسائل بیشماری حرف میزنند، از فلسفه گرفته تا خانواده و گوشت بره. در چنین فیلمی، به نظر میرسد که موسیقی متن میتواند تبدیل به عاملی شود که حواس ما را از گفتوگوی هیجانانگیز میان کاراکترها پرت کند. همچنین نبود موسیقی متن کمک کرده است تا صدای طبیعت به پیشزمینهی فیلم وارد شود که باعث خلق زمینهی صوتی نامحسوس اما در عین حال درگیرکنندهای میشود.
۱۰. شبکه (Network)
- محصول: ۱۹۷۶
- کارگردان: سیدنی لومت
- بازیگران: فی داناوی، ویلیام هولدن، پیتر فینچ، رابرت دووال
- امتیاز متاکریتیک: ۸۳ از ۱۰۰
- امتیاز راتن تومیتوز: ۹۱ از ۱۰۰
در فیلم «شبکه» ساختهی سیدنی لومت، ما به جهان یوبیاس میرویم، شبکهی تلویزیونی خیالی که امتیازهای کمی از مخاطبان خود گرفته است. در این شبکه ما با دایانا کرستینسن (با بازی فی داناوی) و هاوارد بیل (با بازی پیتر فینچ) سرد و حسابگر آشنا میشویم. مجریان دیوانهی بخش خبری که به خاطر کاهش میزان بازدید از کار اخراج میشوند. دیالوگ نمادین بیل (من به اندازهی جهنم دیوانهام و دیگر نمیتوانم این را تحمل کنم) بسیار تند و تیز وارد عمل میشود زیرا هیچ موسیقی زمینهای وجود ندارد که آن را حمایت کند. تنها به وسیله تبلیغات در حال پخش از تلویزیون است که موسیقی به جریان فیلم نفوذ میکند. از طرف دیگر، بیل در حالی که اجرای زنده در حال انجام است، بر روی زمین در حال خونریزی است. در صفحهی تقسیمشده، ما گزارش خبری یک تصادف را میبینیم و در کنارش، تبلیغ نوشابهی کانادادرای و غلات صبحانه. صدای هیجانانگیز ولی ترسناک تبلیغات که با صحنهی خونریزی ترکیب شده است، لحظهی قدرتمندی را خلق میکند.
منبع: Screen Crush