۱۰ فیلم برتر فرانسیس مکدورمند؛ بازیگری که با سرزمین آوارهها درخشید
فرانسیس لوئیس مکدورمند ۶۳ ساله را بهعنوان چهرهای خودساخته و قدرتمند میشناسند. او اغلب در نقش افرادی ظاهر میشود که خلوت و تنهایی را به زندگی جمعی و زیست گروهی ترجیح میدهند و کافی است به عضلات صورت و حالت چشمهایش دقت کنید تا متوجه انزوای درونی و زندگی نهچندان شیرین آن شخصیت شوید. مکدورمند به تأثیرگذاری چهرهاش باور دارد و خطوط مختلف و چین و چروکهای صورتش را همانند نقشهای راهگشا میداند که در جادهی بازیگری و پیچشهای هر نقش او را راهنمایی میکنند. فرانسیس مکدورمند در سال ۱۹۸۴ با فیلم «دهشتزده» برادران کوئن پا به سینما و عرصهی بازیگری گذاشت و پس از آن تا پایان دههی هشتاد میلادی، به ایفای نقش در چند فیلم دیگر پرداخت که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
مکدورمند با سینمای برادران کوئن پیوند خورده است و بارها در قامت یکی از شخصیتهای فرعی یا در نقش کاراکتری کلیدی برای این دو برادر مقابل دوربین رفته است. او در سال ۱۹۸۴ و حین اولین همکاریاش با کوئنها، با جوئل کوئن ازدواج کرد که زندگی و پروژههای سینمایی مشترکشان همچنان ادامه دارد. مکدورمند بازیگر موفقی محسوب میشود و فارغ از این موضوع که چندان از وضعیت هالیوود و روند جشنوارهها رضایت ندارد، تا به امروز دو اسکار بازیگری و جوایز متعدد دیگری مانند بفتا و گلدن گلوب را به خانه برده است. انتظار میرود برای تازهترین نقشآفرینیاش در فیلم کلوئی ژائو هم شانس خوبی در اسکار داشته باشد و بتواند تعداد جوایزش در این مراسم را به عدد سه برساند. در این مطلب به بهانهی اکران فیلم «سرزمین آوارهها» و بازی درخشان مکدورمند، سراغ بهترین فیلمهای این بازیگر دوستداشتنی و نقشآفرینیهای ماندگارش خواهیم رفت.
۱. دهشتزده (Blood Simple)
- کارگردان: برادران کوئن
- نقش مکدورمند: اَبی
- دیگر بازیگران: دن هدایا، ام امت والش، جان گتز
- امتیاز متاکریتیک: ۸۲ از ۱۰۰
- محصول: ۱۹۸۴
داستان این فیلم که نخستین همکاری مکدورمند با برادران کوئن محسوب میشود دربارهی خیانت، تعقیب و گریز، شک و نهایتا انتقام است. اَبی از زندگی زناشویی خود رضایت چندانی ندارد و به صورت پنهانی با کارمند همسرش وارد رابطه میشود. پس از برملا شدن داستان، همسر ابی یعنی جولیان مارتی (با بازی دن هدایا) تصمیم به استخدام فردی مرموز به نام وایسر (با بازی ام امت والش) میگیرد تا اَبی و کارمندش را تعقیب کند و در زمان و مکانی مناسب آنها را به قتل برساند. اما همهچیز به این سادگی و طبق برنامه پیش نمیرود.
اگر با سینمای برادران کوئن آشنایی داشته باشید میدانید که آنها گاهی از ایدههایی ساده و قابل پیشبینی داستانهای جنایی سیاه، تلخ و خندهداری میسازند که حتی فکرش را هم نمیتوانید بکنید. مکدورمند در اجرا به شخصیت اَبی عمق قابل قبولی میدهد تا مخاطب علاوه بر تماشای خیانتهایش، شاهد رفتارها و مشکلات وی هم باشد و با او همذاتپنداری کند.
۲. میسیسیپی میسوزد (Mississippi Burning)
- کارگردان: آلن پارکر
- نقش مکدورمند: خانم پل
- دیگر بازیگران: ویلم دفو، جین هکمن
- امتیاز متاکریتیک: ۶۵ از ۱۰۰
- محصول: ۱۹۸۸
فرانسیس مکدورمند سه سال پس از بازی تأثیرگذارش در دهشتزده با فیلم «بزرگ کردن آریزونا» برای دومینبار به همکاری با برادران کوئن پرداخت اما کوتاهی نقشش، دومین تجربهی جدی سینمایی او را در حد متوسط باقی گذاشت. اما سال ۱۹۸۸ برای مکدورمند به نوعی پلهی ترقی و مسیری برای رشد و موفقیت تبدیل شد که نتایجش تا امروز زنده و قابل مشاهده است. میسیسیپی میسوزد برای این بازیگر آمریکایی موفقیتهای بسیاری به همراه داشت که مهمترینش نخستین نامزدی اسکار بود. داستان فیلم در سال ۱۹۶۴ رخ میدهد و به بررسی و تحقیقات دو نیروی FBI راجعبه قتل سه کارمند دولت میپردازد که به شکل مرموز و نامعلومی کشته شدهاند.
فیلم آلن پارکر یک درام جنایی است که تمی نژادپرستانه دارد و از طریق قصهای کارآگاهی و رمزآلود روایت میشود. مکدورمند نقش خانم پل که همسر یکی از قاتلین این جنایت است را بازی میکند و با این که شخصیتاش بهعنوان نقشی مکمل در قصه وجود دارد، اما کماکان میتوان شاهد تأثیرگذاری و نفوذ او در داستان بود. مکدورمند در این فیلم با روش منحصر به فردش در زمینهی دیالوگگویی و کنترل حرکات صورت و بدن، بهخوبی دوگانگی رفتاری و معلق ماندن میان انتخابهای خیر و شر را به تصویر میکشد.
۳. خانم پتیگرو برای یک روز زندگی میکند (Miss Pettigrew Lives For A Day)
- کارگردان: بهارات نالوری
- نقش مکدورمند: گونوِر پتیگرو
- دیگر بازیگران: ایمی آدامز، مارک استرانگ، شرلی هندرسون
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۰۸
پیرنگ این فیلم بر اساس کلیشهای رایج میان قصههای درام شکل گرفته است. گره خوردن زندگی دو زن به یکدیگر با تفکرات و شخصیتهای متفاوت چیز تازهای نیست و بارها نمونهی این تقابلها که میان انسانهای سنتی و باتجربه و افراد عمدتا آزاداندیشِ امروزی به وجود میآید را دیدهایم. مکدورمند در این اثر کمدی-رمانتیک نقش گونوِر پتیگرو را بازی میکند که به صورت ناگهانی و ناعادلانهای از شغل سَرپیشخدمتی اخراج میشود. روند قصه در مسیر یافتن حرفهای تازه، او را با بازیگر و خوانندهای آشنا میکند که ایمی آدامز نقش آن را به عهده دارد. دنیای خانم پتیگرو مملو از ندیدهها و تجربیاتی است که عاری از لذایذ زندگی و سرخوشیهای لحظهای هستند و از آن طرف، مسؤولیتناپذیری و رفتارهای نسنجیده بهعنوان خصوصیات شخصیتی سلبریتی آمریکایی معرفی میشود.
فیلم در ادامه به مسألهی تأثیرپذیری از یکدیگر و تغییرات رفتاری بین این دو شخصیت میپردازد و مکدورمند طبق معمول با درک مؤلفههای درونی و خصوصیات چنین فردی، رویارویی با موضوعات مختلف و واکنشهای متفاوت یک زن میانسال را به شکلی پرداخت شده و کاملا ملموس به نمایش میگذارد.
۴. سرزمین شمالی (North Country)
- کارگردان: نیکی کارو
- نقش مکدورمند: گلوری داج
- دیگر بازیگران: شارلیز ترون، وودی هارلسون، ریچارد جنکینز
- امتیاز متاکریتیک: ۶۸ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۰۵
درام تکاندهندهی نیکی کارو دربارهی زندگی جوسی آیمز (با بازی شارلیز ترون) است که پس از جدایی از همسرش به زادگاهاش یعنی شمال مینهسوتا برمیگردد تا با پیدا کردن کاری مناسب، زندگی خود و دو فرزند کوچکاش را بچرخاند. جوسی از سر ناچاری وارد معدن میشود تا بتواند با استفاده از حقوق و مزایای بیشتر، فشارهای زندگیاش را کاهش دهد. مکدورمند در فیلم نقش گلوری داج دوست قدیمی جوسی را بازی میکند که از کارگران معدن است. داستان فیلم حول محور مشکلات مختلف جوسی در معدن مانند سختی کار، آزار و اذیت مردان و مسألهی تجاوز میچرخد. او پس از این اتفاقات و با تشویق و همراهی گلوری، به مقابله با این موضوعات میپردازد و در نهایت قضیه را به دادگاه و مراجع قضایی میکشاند.
مکدورمند در «سرزمین شمالی» بازی بسیار اندازه و تأثیرگذاری دارد و نماد شخصیتی رنجکشیده میباشد که علاوه بر استقلال و فشارهای روحی-روانی فراوان، به بیماری خاصی مبتلاست. مریضی او نورونهای حرکتی را هدف قرار میدهد که این امر رفته رفته موجب ناکارآمدی سیستم عضلانی و فلج عمومی میشود. همین امر بازی مکدورمند را در لحظاتی که نیازمند حس گرفتن از طریق نگاه و میمیک صورت است، مثالزدنی میکند. او برای این فیلم در اسکار، گلدن گلوب و بفتا کاندید شد اما جایزهای دریافت نکرد.
۵. بخوان و بسوزان (Burn After Reading)
- کارگردان: برادران کوئن
- نقش مکدورمند: لیندا لیتزکی
- دیگر بازیگران: جورج کلونی، برد پیت، جان مالکوویچ
- امتیاز متاکریتیک: ۶۳ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۰۸
کمدی سیاه پر ستارهی برادران کوئن سازمان سیا را زیر تیغ نقد میبرد و از قضا شعار جالبی دارد که هم حالتی هجوآمیز به خود میگیرد و هم کاملاً به قصه و فیلم مربوط میشود: «اطلاعات اهمیت دارد.»
داستان فیلم دربارهی یک مأمور قدیمی سیا به نام آزبورن کاکس (با بازی جان مالکوویچ) است که از اخراج ناگهانیش واهمه دارد و به همین خاطر تمام خاطرات و اطلاعاتاش را به یک سیدی منتقل میکند و به صورت اتفاقی آن را در یک باشگاه ورزشی جا میگذارد.
فرانسیس مکدورمند در فیلم عجیب و غیر قابل پیشبینی «بخوان و بسوزان» نقش رییس این باشگاه را دارد که درگیر دغدغههای ورزشی خود است اما سلسله وقایع پیچیدهای او را وارد مسائل جنایی و امنیتی میکند که روند زندگیش را تغییر میدهد. شخصیت لیندا لیتزکی رفتارهای خندهدار و احمقانهای دارد که در مواجهه با مباحثی مانند قتل و اطلاعات سری حالتی پارادوکسیکال پیدا میکند و قدرت بازیگری مکدورمند هم در همین لحظات مشخص میشود زیرا او استاد بازی با موقعیتهاییست که در اوج جدی بودن، باعث خندیدن مخاطب میشوند و یک دوگانگی فوقالعاده را ایجاد میکنند.
۶. تقریبا مشهور (Almost Famous)
- کارگردان: کامرون کرو
- نقش مکدورمند: الن میلر
- دیگر بازیگران: کیت هادسون، پاتریک فوگیت، بیلی کروداپ
- امتیاز متاکریتیک: ۹۰ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۰۰
تا پیش از این فیلم کمتر کسی فکر میکرد که مکدورمند بتواند در نقش مادری مستبد و جدی تا این اندازه بدرخشد اما او در «تقریباً مشهور» سنگ تمام گذاشت و تمام پیشزمینههای ذهنی منتقدین و علاقهمندان به سینما را تغییر داد. داستان این فیلم در دههی هفتاد میلادی رقم میخورد و دربارهی پسر نوجوانی است که به دنیای موسیقی و گروههای راک موفق آن دوران علاقهی فراوانی دارد. او از طرف مجلهی رولینگ استون فرصتی پیدا میکند تا دربارهی گروه لدزپلین مطلبی پر و پیمان بنویسد اما در این میان باید از سد سختگیری و فشارهای مادرش عبور کند. در واقع کامرون کرو شخصیت الن میلر را بر اساس رفتارهای مادرش خلق کرد و به همین خاطر میتوان این فیلم را اثری اتوبیوگرافیک دانست که بیانگر آغاز فعالیتهای هنری و نویسندگی این کارگردان مشهور و کشمکشهای مختلف با مادرش است. مکدورمند که با این فیلم باری دیگر نامزدی اسکار را کسب کرد، به شکلی آگاهانه و دقیق نقش مادری خشک و مصمم را بازی کرده است که علاوهبر تمام مخالفتها و تندخوییهایش، درونیات ملایم و مهربانانهتری دارد.
۷. مردی که آنجا نبود (The Man Who Wasn’t There)
- کارگردان: برادران کوئن
- نقش مکدورمند: دوریس کرین
- دیگر بازیگران: بیلی باب تورنتون، جیمز گاندولفینی، اسکارلت جوهانسون
- امتیاز متاکریتیک: ۷۳ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۰۱
برادران کوئن با این فیلم نوعی ادای دین و بازنگری به سینمای کلاسیک، بهخصوص هیچکاک، داشتند و به ماجرای تکراری و الگو شدهی «زنان نیمهمدرنِ خیانتکار و مردان سادهزیست و ناموفق» جانی تازه بخشیدند. «مردی که آنجا نبود» یک نئونوآر سیاه و سفید با رگههای جنایی است که به زندگی دوریس کرین یک حسابدار الکلی و افسرده میپردازد. همسر او (با بازی بیلی باب تورنتون) آرایشگری ساده است و همین امر موجب بروز حس نارضایتی در دوریس و ایجاد مشکلات مختلف در رابطهی زناشویی این دو میشود. او هیچ پیشرفت و ارتقاء درجهای در کار شوهرش نمیبیند و با این که خودش هم کارمند سیستم بروکراتیک اداری و نمایندهی شغلی خشک و ماشینی است، اما رفته رفته عوامل کسالت و خستگیهای روحیش را در این نوع زندگی میبیند.
دوریس با تاجری سرمایهدار و موفق وارد رابطه میشود و ناگهان خود را میان اتفاقاتی عجیب و مرموز مییابد که با تصوراتاش کیلومترها فاصله دارد. مکدورمند در این فیلم بازی کنترلشده و تأثیرگذاری دارد و به خوبی میداند که چه زمانهایی باید با نگاه یا تغییر در فرم صورت، سکانسی را پیش ببرد و چه مواقعی لحن حاکم میشود. شخصیت دوریس از لحاظ مبحث خیانت و رابطهی نامشروع، شباهتهای فراوانی با کاراکتر اَبی در فیلم دهشتزده دارد اما نوع اجرا و بازی بینقص مکدورمند، این دو شخصیت را کاملا از یکدیگر جدا میکند.
۸. فارگو (Fargo)
- کارگردان: برادران کوئن
- نقش مکدورمند: مارجی گاندرسون
- دیگر بازیگران: ویلیام اچ میسی، استیو بوشمی، پیتر استورماره
- امتیاز متاکریتیک: ۸۵ از ۱۰۰
- محصول: ۱۹۹۶
«فارگو» با موفقیتهای بینظیرش هم نام برادران کوئن را بیش از پیش بر سر زبانها انداخت و هم نخستین اسکار مکدورمند را به ارمغان آورد. داستان این کمدی سیاه نفسگیر با اجیر کردن دو تبهکار حرفهای توسط جری لاندگارد (با بازی ویلیام اچ میسی) شروع میشود که قصد دارد برای تلکه کردن پدر زن پولدارش، همسر خود را گروگان بگیرد. اتفاقات پیرامون این گروگانگیری و آدمکشیهای دو قاتل قصه، باعث ورود مارجی به ماجرا میشود. او یک افسر پلیس محلی است که پروندهی این قتلها را به عهده میگیرد. مکدورمند با بازی در نقش یک افسر حامله که با همسرش در خانهای نقلی زندگی میکند و کمی هم گیج و حواس پرت است، به شکل فوقالعادهای مخاطب را وارد اتمسفر سرد و دنیای بیرحم جرم و جنایت میکند.
برادران کوئن در یکی از مصاحبههایشان گفتهاند که علت وضعیت جسمی و شخصیتی مارجی، شکستن کلیشهی پلیس قلچماق و همهفنحریف بوده و آنها میخواستند کسی را وارد این جهان هولناک کنند که به جای استفاده از مسلسل و زور بازو، لحن گیرا و زنانگیش را به کار میگیرد و برای چنین فردی، چه کسی بهتر از فرانسیس مکدورمند.
مارجی گاندرسون از آن پلیسهاییست که حین دیدن جسد متلاشی شدهی فرد ناشناسی در برف، نوشیدنیاش را میخورد و به بذلهگویی در باب پروسهی جنایت با همکارش مشغول میشود. مکدورمند به بهترین نحو ممکن تقابل میان خیر و شر را با لحن قوی و چهرهی خاصاش به تصویر میکشد تا در پایان فیلم، نقشآفرینی اش را در زمرهی بهترینهای قرن بیستم و حتی تاریخ سینما قرار دهید.
۹. سه بیلبورد خارج از ابینگ، میزوری (Three Billboards Outside Ebbing, Missouri)
- کارگردان: مارتین مکدونا
- نقش مکدورمند: میلدرد هیز
- دیگر بازیگران: وودی هارلسون، سم راکول، جان هاکس
- امتیاز متاکریتیک: ۸۸ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۱۷
فرانسیس مکدورمند در کمدی سیاه تلخ و تأثیرگذار مارتین مکدونا، بار دیگر در نقش مادری عاصی و تندخو ظاهر شد که اینبار به جای درگیریهای روانی با پسرش در خانه، درگیر ماجرای تجاوز و قتل دخترش در سطح اجتماع است. از مرگ تنها دختر میلدرد هیز هفت ماه میگذرد و او همچنان خواهان پیگیری پرونده بوده و میخواهد مسببین این جنایت هولناک را به سزای اعمالشان برساند. میلدرد پس از بیتوجهیهای مداوم نیروهای پلیس راجعبه پرونده دخترش، تصمیم میگیرد با نصب سه بیلبورد در خارج شهر و نوشتن جملاتی تحریکآمیز بر روی آنها، توجه رسانهها و پلیس را به خود جلب کند و پرونده را مجدداً به جریان بیندازد.
مکدورمند در این فیلم نقش زنی سختیکشیده و مستقل را بازی میکند که مشخصات رفتاری دوگانهاش را با جامعهی خشن و سرد حاشیهی آمریکا وفق داده است. او میتواند با دریل دندانپزشکی به راحتی ناخن دکترش را سوراخ کند یا با جرئت بالا و نترس بودنش، انواع فحش و طعنههای مختلف را نثار پاپهای کلیسا سازد. اما همچنان احساسات و تنهاییهای غمانگیز، مشخصههای جدانشدنی شخصیت میلدرد هستند. مکدورمند برای بازی در این فیلم تمام جوایزی که سالیان مختلف نامزد دریافتشان میشد را یکجا به دست آورد. دومین اسکارش، جایزه گلدن گلوب و بفتا.
۱۰. سرزمین آوارهها (Nomadland)
- کارگردان: کلوئی ژائو
- نقش مکدورمند: فرِن
- دیگر بازیگران: دیوید استراترن، لیندا می، باب ولز
- امتیاز متاکریتیک: ۹۶ از ۱۰۰
- محصول: ۲۰۲۰
و اما آخرین عنوان این فهرست و اثری که به بهانهی انتشار آن کارنامهی فرانسیس مکدورمند را مرور کردیم، «سرزمین آوارهها» نام دارد. جدیدترین ساختهی کلوئی ژائو به زندگی زنی بیوه به نام فرِن میپردازد که پس از ورشکستگی محل کار قبلیاش که در آن مشغول بوده و مرگ ناگهانی همسرش، حالا در کارخانهی آمازون فعالیت دارد و در ون سفید رنگش زندگی میکند. او خانهای ندارد و ترجیح میدهد خود را بیخانه معرفی کند تا بیخانمان. فرِن پس از مدتی تصمیم میگیرد برای چند روز از ایالت نوادا فاصله بگیرد و زندگی حلزونیاش را با افرادی تقسیم کند که در تریلرها زندگی میکنند و شبها دور آتش جمع میشوند تا از خودشان بگویند یا در سکوت بکر کویر، از آسمان لذت ببرند. سرزمین آوارهها از لحاظ داستانی فیلم متوسطی است و میتوانست بیش از اینها عمق داشته باشد و کمتر مستندگونه به نظر برسد. اما مکدورمند طبق معمول با بازی گیرا و اجرای بینقصش سطح فیلم را تا حد قابل قبولی بالا میبرد. شخصیت فرِن ترکیب جالب توجهی را از نقشهای پیشین مکدورمند ارائه میدهد.
او دیگر نه آنقدرها برونگرا و پرخاشگر است و نه بیش از اندازه درونی و افسرده. زمانی که نیاز به برقراری ارتباط با دیگران و اجتماعی بودن باشد، دیالوگهای دلنشین و لحظات کلامی خندهدار کارشان را آغاز میکنند و وقتی ژائو او را به صورت تکافتاده در قابهای آمیخته با مناظر وسیع قرار میدهد، تنهایی و سکوت یک زن پابهسن گذاشته بهخوبی نمایان میشود. انگار فرِن در جایی به آرامش رسیده و این فیلم نقطهی سکون روحی-روانی کارنامهی بازیگری مکدورمند به حساب میآید. باید منتظر اسکار ۲۰۲۱ باشیم تا ببینیم آیا این بازیگر آمریکایی و باتجربه میتواند برای سومینبار این جایزه را به خانه ببرد یا خیر.