۵۰ فیلم به یادماندنی دههی ۹۰ میلادی؛ از ظهور تارانتینو تا علمیتخیلیهای جریانساز
با هم بهترین فیلمهای دهه ۹۰ میلادی را مرور میکنیم، دههای که اعجوبهای مثل «کوئنتین تارانتینو» را به سینما معرفی کرد و چند فیلم علمیتخیلی بینظیر نشانمان داد که هرکدام در آینده مجموعه فیلمهایی پرفروش و جریانساز شدند. ۵۰ فیلم از دهه ۹۰ فهرستی است جذاب که در آن انبوهی از فیلمهای محبوبتان را پیدا میکنید؛ از «باشگاه مشتزنی» دیوید فینچر گرفته تا «رهایی از شاوشنک». همچنین تعدادی فیلم کمتر دیده شده که قطعا ارزش وقتتان را دارد و با دیدنش کلی کیف میکنید.
دهه ۹۰ برای سینما دههی شگفتانگیزی بود. کمدی رمانتیکها در اوج بودند، فیلمهای کمدی واقعا بامزه بودند و از تماشاگر خنده میگرفتند؛ آثار محبوب منتقدان در بین مخاطبها هم طرفدار داشتند و تیریلرهای جنایی دیدنی یکی پس از دیگری میآمدند. کلا سینماروهای دههی ۹۰ اوقات خوشی را میگذراندند.
خوشبختانه اکثر فیلمهای خوب و مطرح این دهه حالا بهسادگی و با چند کلیک ساده در دسترس همه است. در زیر فهرستی از به یادماندنیترین فیلمهای دهه ۹۰ آمده است. خیلیهایشان را میشناسید یا قبلا دیدهاید، بعضیها را کمتر دیدهاید و شاید بخواهید دوباره سری بهشان بزنید. تعدادی هم هستند که شاید کلا ندیده باشیدشان. در هر صورت با دیدن این فیلمها، آخر هفتههایتان حسابی سرگرمکننده و هیجانانگیز خواهد شد.
این شما و این هم ۵۰ فیلم از دهه ۹۰.
کمتر دیده شدهها
پلزنتویل (Pleasantville)
- کارگردان: گری راس
- بازیگران: توبی مگوایر، ریس ویترسپون، ویلیام اچ. میسی، پل واکر، جف دنیلز
- سال ساخت: ۱۹۹۸
خواهر و برادری با بازی ریس ویترسپون و توبی مگوایر کنترلی جادویی پیدا میکنند و وارد دنیای یک سیتکام سیاه و سفید تلویزیونی میشوند. دنیایی که در آن همه در محدودیتهای زیاد زندگی میکنند و هیچ اطلاعی از دنیای بیرون از «پلزنتویل» ندارند. ورود این خواهر و برادر به دنیای یک سریال، تغییراتی در زندگی اهالی دنیای «پلزنتویل» ایجاد میکند و به تدریج رنگ و شور زندگی وارد دنیای سیاه و سفید و خطکشی شدهی آنها میشود. تغییراتی که به مذاق شهردار و مردمی که هنوز رنگی نشدهاند و سیاه و سفید ماندهاند، خوش نمیآید.
فیلم داستان بکر و بامزهای دارد و خودش را در حد یک فانتزی حالخوبکن نگه نداشته است. مضامینی چون نژادپرستی و مقاومت مردم متعصب در برابر تغییر، لایههای عمیقتری به «پلزنتویل» اضافه کرده تا تماشایش تجربهی به یادماندنیتری شود.
بیسرنخ (Clueless)
- کارگردان: ایمی هکرلینگ
- بازیگران: آلیسیا سیلورستون، پل راد، بریتانی مورفی
- سال ساخت: ۱۹۹۵
هرجا فهرستی از فیلمهای دههی ۹۰ ببینید حتما «بیسرنخ» را در بینشان پیدا میکنید. این کمدی سرحال درباره زندگی چند نوجوان بامزه است که بین بقیهی بچهها محبوبیت دارند. لباسهایی که کاراکترها در همان نیمهی اول فیلم میپوشند، جوانهای یک دهه را تحت تأثیر خودش قرار داد.
فیلم که به نوعی اقتباسی مدرن از رمان «اِما» اثر جین آستین است، داستان شِر (آلیسیا سیلورستون) را روایت میکند. یک دختر سطحینگر و متمول شانزده ساله که در بورلی هیلز زندگی میکند. تأثیر این فیلم تا مدتها روی نوجوانهای آمریکایی ماندگار بود.
بر و بچههای محل (Boyz n the Hood)
- کارگردان: جان سینگلتون
- بازیگران: کوبا کودینگ جونیور، لارنس فیشبرن، آیس کیوب
- سال ساخت: ۱۹۹۱
اولین فیلم بلند جان سینگلتون که در سال ۱۹۹۱ ساخته شد، دربارهی سه مرد جوان است که در محلههای فقیرنشین لسآنجلس زندگی میکنند. فیلم زوایایی را از زندگی آمریکاییها به تصویر کشید که تا آن موقع کمتر در سینما دیده میشد. بازی خیلی خوب آیس کیوب در کنار کوبا کودینگ جونیور توجهات زیادی را برانگیخت. حالا و با تماشای دوبارهاش میفهمیم که سینگلتون با ساخت این فیلم چه ریسک بزرگی کرده بود.
مقاصد بیرحمانه (Cruel Intentions)
- کارگردان: راجر کامبل
- بازیگران: ریس ویترسپون، سارا میشل گلر، رایان فیلیپ، سلما بلیر
- سال ساخت: ۱۹۹۹
در این درام تینایجری داستان خواهر و برادری ناتنی با بازی رایان فیلیپ و سارا میشل گلر را میبینیم که شرطبندیهایی با نیتهای شرورانه ترتیب میدهند تا کاراکتر ریس ویترسپون معصومیتش را از دست بدهد.
آیداهوی اختصاصی خودم (My Own Private Idaho)
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: کیانو ریوز، ریور فینیکس، جیمز روسو
- سال ساخت: ۱۹۹۱
این درام مستقل به کارگردانی گاس ون سنت داستان دو جوان با بازی کیانو ریوز و ریور فینیکس (برادر فقید واکین فینیکس) را روایت میکند که به دنبال یکی از اعضای خانوادهشان سفری دور و دراز به آمریکا و اروپا ترتیب میدهند. در آن زمان صحبت از همجنسگرایان در فیلمها به نوعی تابو محسوب میشد و از «آیداهوی اختصاصی خودم» به عنوان فیلمی یاد میشود که مسیر ساخت آثار دربارهی دگرباشان را هموار کرد.
مات و مبهوت (Dazed and Confused)
- کارگردان: ریچارد لینکلتر
- بازیگران: متیو مککانهی، بن افلک، میلا یوویچ
- سال ساخت: ۱۹۹۱
این فیلم بامزه و سرحال دربارهی بلوغ جوانان، در تگزاس میگذرد و داستان جوانهایی را روایت میکند که آخرین روز مدرسهشان را جشن میگیرند. ریچارد لینکلتر با ساخت این فیلم موفق شد همزمان موقعیتهای بامزهی احمقانه، نوستالژیک و به طرز عجیب گرم و صمیمی خلق کند که در یادها میماند.
در فیلم تعداد زیادی چهرهی آشنا میبینید که در اینجا ابتدای راهاند، از بن افلک خیلی خیلی جوان گرفته تا میلا یوویچ. متیو مککانهی هم که جای خود دارد؛ با آن گریم عجب و غریب.
جریانسازها
پالپ فیکشن (Pulp Fiction)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: جان تراولتا، ساموئل ال. جکسون، اوما تورمن، بروس ویلیس
- سال ساخت: ۱۹۹۴
در سال ۱۹۹۴ کوئنتین تارانتینو فیلمی را به سینما آورد که هم زندگی خودش را برای همیشه تغییر داد و هم جریانی را در سینما به راه انداخت که هنوز ادامه دارد. هرجا فیلمی با مؤلفههای «پالپ فیکشن» ساخته میشود از آن بهعنوان یک فیلم «تارانتینویی» یاد میشود و حتی عبارت «Tarantinoesque» (همان تارانتینویی مثلا) جزء فرهنگ لغت انگلیسی زبانها شده است.
چند داستان در ظاهر مجزا دارد که در مقاطع مختلف با هم گره میخورند. پالپ فیکشن با سبک روایی غیر خطی و شخصیتهای رنگارنگ و دیالوگهای شدیدا جذاب، ضیافتی برای سینمادوستان به حساب میآید. این فیلم اسکار بهترین فیلمنامه را نصیب تارانتینو کرد و در رشتههای بهترین فیلم، کارگردانی، تدوین، بازیگر نقش اول مرد (جان تراولتا)، مکمل مرد (ساموئل ال. جکسون) و مکمل زن (اوما تورمن) نامزد اسکار شده بود.
نجات سرباز رایان (Saving Private Ryan)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: تام هنکس، ادوارد برنز، تام سیزمور، وین دیزل، مت دیمون
- سال ساخت: ۱۹۹۸
این فیلم کلاسیک استیون اسپیلبرگ داستان فرماندهای با بازی تام هنکس را روایت میکند که به همراه گروهانش از خطوط دشمن عبور میکند تا جان یک سرباز آمریکایی را نجات دهد. فیلم خشونت جنگ را عریان مقابل چشم تماشاچی میآورد و تماشای آن در جاهایی سخت است؛ ولی همیشه در یادمان به عنوان فیلمی دوستداشتنی و ماندگار خواهد ماند.
دقایق ابتدایی «نجات سرباز رایان» به قدری تکاندهنده و واقعی در آمده که هربار تماشایش میکنیم مو بر تنمان سیخ میشود. نگاه حیران تام هنکس به تکهتکه شدن همرزمانش از تصاویری است که برای همیشه در ذهن فیلمبینها حک شده است.
ترمیناتور ۲ : روز داوری (Terminator 2: Judgement Day)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: آرنولد شوارتزنگر، لیندا همیلتون، ادوارد فرلانگ
- سال ساخت: ۱۹۹۱
به ندرت پیش میآید که دنبالهی فیلمی موفقتر از آن در بیاید، ولی «ترمیناتور ۲» به قدری خوب بود که حالا یکی از کلاسیکهای اکشن و علمیتخیلی محسوب میشود. همین امروز اگر نگاهی به فیلم و جلوههای ویژهی حیرتانگیزش بیندازید، میبینید که واقعا هنوز هم از خیلی آثار سینمایی این چند ساله بهتر و طبیعیتر به نظر میرسد.
علاوه بر این، ترمیناتور ۲ یک قهرمان زن را به ما نشان داده است، بدون اینکه مثل آثار فمنیستی امروز زورچپان و مصنوعی به نظر برسد. لیندا همیلتون در نقش سارا کانر همیشه بهعنوان یکی از قویترین و به اصطلاح «خفن»ترین قهرمانان زن اکشن شناخته میشود.
باشگاه مشتزنی (Fight Club)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: ادوارد نورتون، برد پیت، هلنا بونهم کارتر
- سال ساخت: ۱۹۹۹
طبق اولین قانون «باشگاه مشتزنی» ما اجازه نداریم دربارهی آن حرف بزنیم… ولی به هر حال میزنیم.
شخصیت اصلی بینام فیلم با بازی ادوارد نورتون از زندگی اتوکشیده و بیروحش خسته شده و به دنبال راه فراری از این چرخهی تکرار کسلکننده میگردد. ولی گویا شانس به او رو کرده، چرا که دقیقا وقتی بیخوابی و زندگی تکراریاش امانش را بریده، با فردی آشنا میشود که سبک زندگیاش ۱۸۰ درجه با او تفاوت دارد: تایلر داردن (برد پیت).
باشگاه مشتزنی در ابتدا خیلی موفق نبود و حتی با توجه به هزینهی نسبتا زیادی که داشت، در گیشه شکست خورد. ولی با ورود به عرصهی نمایش خانگی، تازه مردم خاصیت انفجاری فیلم را درک کردند و فهمیدند با چه اثر دلچسبی روبهرو شدهاند. باشگاه مشتزنی از کالتهای دوستداشتنی و ماندگار سینماست که هربار تماشایش کنید باز هم میچسبد.
ماتریکس (The Matrix)
- کارگردان: لانا و لیلی واچوفسکی
- بازیگران: کیانو ریوز، لارنس فیشبرن، کری ان ماس، هوگو ویوینگ
- سال ساخت: ۱۹۹۹
سالهای پایانی دهه ۹۰ برای مردم ترسناک بود. هزارهی جدید در حال شروع بود و خیلیها دم از آخرالزمان میزدند. با چنین اتمسفری، ظهور و بروز فیلمهایی که واقعیت دور و برمان را زیر سؤال میبردند عجیب نبود.
در سالهای منتهی به ۲۰۰۰، سه فیلم ساخته شد که هرکدام به نوعی زندگی دور و برمان را به چالش میکشیدند: «نمایش ترومن» (The Truman Show) در سال ۱۹۹۸ که داستان ترومن (جیم کری) را روایت میکرد که کمکم میفهمید کل زندگیاش یک سریال تلویزیونی عظیم بوده و کلی تماشاچی حتی خصوصیترین لحظات زندگیاش را تماشا کردهاند؛ «شهر تاریک» (Dark City) باز هم در سال ۱۹۹۸ که داستان شهری را روایت میکرد که همیشه شب بود و هیچ وقت روز نمیشد و مردمش همگی در یک ساعت مشخص به خواب میرفتند و صبح روز بعد با خاطراتی جدید و یک زندگی به کل متفاوت بیدار میشدند؛ و سرانجام «ماتریکس».
در «ماتریکس» این ایده مطرح میشد که زندگی دور و برمان و کلا واقعیتی که تا به امروز میشناختیم، چیزی نیست به جز یک شبیهسازی فوق هوشمند. این نظریهای است که هنوز هم طرفداران خودش را دارد و حتی از نظر علمی هم احتمال اینکه همین الان در یک شبیهسازی کامپیوتری زندگی کنیم به طرز غافلگیرکنندهای بالاست.
ماتریکس با ایدههای جسورانه و صحنههای اکشن چشمنوازش انقلابی به پا کرد و تصاویر صحنه آهستهاش که گلولهها را معلق در هوا نشان میداد، در خیلی فیلمهای بعد از آن استفاده شد. بازیگران فیلم همگی از مدتها قبل از فیلمبرداری تمرینات فشردهی رزمی را از سر گذراندند و به این ترتیب واچوفسکیها توانستند سکانسهای مبارزه را از نزدیک و با حضور خود بازیگران ثبت کنند.
داستان اسباببازی (Toy Story)
- کارگردان: جان لستر
- صداپیشگان: تام هنکس، تیم آلن
- سال ساخت: ۱۹۹۵
اولین انیمیشن بلند سه بعدی پیکسار که مسیر انیمیشنها را برای همیشه تغییر داد. «داستان اسباببازی» فقط به ایجاد انقلاب تکنیکی بسنده نکرد و داستانی درگیرکننده به ما نشان داد از اسباببازیهایی که زنده میشوند و دو تن از محبوبترین شخصیتهای سینمایی را به دنیا معرفی کرد: وودی و باز. شخصیتپردازیهای این انیمیشن انقدر خوب است که ما برای تعدادی اسباببازی پلاستیکی و فلزی نگران میشویم و حتی تا پای اشک ریختن برایشان میرویم.
داستان اسباببازی در سراسر دنیا هوادارانی از هر سن و سال دارد و دنبالههایش یکی پس از دیگری موفقتر و چشمنوازتر شدند. از دهه ۹۰ تا کنون، وودی و باز و جسی و تعداد زیادی عروسک و اسباببازی دیگر تبدیل به حافظهی جمعی همه سینمادوستان شدهاند و کمتر کسی پیدا میشود با آهنگ «you’ve got a friend in me» رندی نیومن خاطره نداشته باشد. حتی حرف زدن دربارهاش آدم را به هوس میاندازد همه فیلمهایش را دوباره ببیند.
تلما و لوییز (Thelma and Louise)
- کارگردان: ریدلی اسکات
- بازیگران: سوزان ساراندون، جینا دیویس، برد پیت
- سال ساخت: ۱۹۹۱
دهه ۹۰ واقعا دههی خوبی بود قبول دارید؟ از جنبشهای اغراقشدهی امروزی خبری نبود، برای قصهها حرمت قائل بودند و فیلم و روایت و شخصیتها را فدای حرکتهای مُد روز نمیکردند و از فمنیستهای عصبانی نمیترسیدند. برای همین فیلمهایی مثل «تلما و لوییز» ساخته میشد که در آن قهرمانهای زن، واقعی بودند و باورپذیر و دوستداشتنی و همدلی برانگیز؛ نه سطحی و زوری و مصنوعی و از یاد رفتنی.
فیلم جادهای و نفسگیر ریدلی اسکات دربارهی دو زن که به زندگی قبلیشان پشت میکنند و راهی ماجراجوییهایی دیدنی میشوند، در سال ۱۹۹۱ اکران شد و خیلی چیزها را عوض کرد. شخصیتهای زن مستقل و قدرتمندی خلق کرد که همیشه جزء کاراکترهای بهیادماندنی سینما هستند. رابطهی بین جینا دیویس و سوزان ساراندون در این فیلم چیزی از کمال کم ندارد و داستانش هر لحظه جذابتر میشود.
شیر شاه (The Lion King)
- کارگردان: راجر آلرز، راب مینکاف
- صداپیشگان: جیمز ارل جونز، جرمی ایرنز، متیو برادریک
- سال ساخت: ۱۹۹۴
فکر میکنید کسی باشد که با «شیر شاه» و داستان و آهنگهایش خاطره نداشته باشد؟ یا با فصل رم کردن گاوها و مرگ موفاسا و خیانت اسکار قلبش نتپیده باشد؟ درست است «شیرشاه» انیمیشنی بود با مخاطب هدف کودکان، ولی وقتی سیمبا کنار بدن بیجان پدرش میرفت و متحیر و غمزده و با چشمهایی خیس از اشک در آغوشش دراز میکشید، دل تماشاچیانش با هر سن و سالی که بودند میلرزید. چون «شیر شاه» درامی سنگین داشت با گوشه چشمی به «هملت».
در سال ۲۰۱۹ بازسازی لایو اکشن آن به صورت سه بعدی ساخته شد و همه چیز خیلی طبیعی بود، شاید زیادی طبیعی چون دیگر چیزی از روح فیلم اصلی باقی نمانده بود و حس میکردید دارید مستند حیات وحش میبینید. ناگفته نماند آهنگهای فیلم هم حس و حال دوستداشتنی قبل را نداشت و حتی حضور سلبریتیهایی مثل بیانسه هم نتوانست بیروحی جاری در آن را نجات دهد.
پارک ژوراسیک (Jurassic Park)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: سم نیل، لورا درن، جف گلدبلام، ساموئل ال. جکسون
- سال ساخت: ۱۹۹۳
استیون اسپیلبرگ در این فیلم علمیتخیلی جذاب، دایناسورها را دوباره زنده کرد و استفاده از جلوههای ویژه کامپیوتری را به سطح دیگری برد. همهی اینها در کنار هم باعث شد یکی از موفقترین فیلمهای علمیتخیلی روانهی اکران شود که به فروش جهانی بیش از یک میلیارد دلار رسید.
پارک ژوراسیک سنگ بنای مجموعه فیلمی را گذاشت که امروزه هم ادامه دارد و دنبالههایش را با نام «دنیای ژوراسیک» و بازی کریس پرت و بریس دالاس هاوارد دیدیم. سم نیل، بازیگری که همگی پارک ژوراسیک را با او میشناسیم به تازهترین قسمت دنیای ژوراسیک ملحق شده و باید دید میتواند خاطرات چند نسل از سینمادوستان را زنده کند یا نه.
کمدی رمانتیکها
زن زیبا (Pretty Woman)
- کارگردان: گری مارشال
- بازیگران: ریچارد گیر، جولیا رابرتز
- سال ساخت: ۱۹۹۰
در آن دوران جولیا رابرتز بازیگر محبوب دل هالیوود بود و در بیشتر فیلمها میدیدیمش. ولی «زن زیبا» فیلمی بود که او را به ستاره تبدیل کرد و اولین نامزدی اسکار و یک گلدن گلوب هم نصیبش شد. در اینجا نقش یک روسپی را ایفا میکرد که عاشق ریچارد گیر شد و رابطهشان موقعیتهای جذاب و بامزهای خلق کرد.
جولیا رابرتز در دهه ۹۰ پای ثابت کمدی رمانتیکهای پر مخاطب بود که فیلمهایی مثل «ناتینگ هیل» (Notting Hill) و «عروس فراری» (Runaway Bride) تنها بخشی از آنها است.
ایمیل داری (You’ve Got Mail)
- کارگردان: نورا افرون
- بازیگران: تام هنکس، مگ رایان
- سال ساخت: ۱۹۹۸
تام هنکس و مگ رایان نماد زوجهای کمدی رمانتیک دهه ۹۰ بودند. کمتر پیش میآمد دو بازیگر انقدر شیمی جذاب و بامزهای جلو دوربین داشته باشند. داستان دربارهی دو رقیب تجاری است که بدون اینکه خبر داشته باشند، در یک چت آنلاین باهم ارتباط میگیرند و حتی عاشق هم میشوند. از آن کمدی رمانتیکهای دوستداشتنی است که دیدنش حال هرکسی را خوب میکند.
حیف که دیگر از این مدل فیلمها نمیسازند.
۱۰ چیز درباره تو که ازشان متنفرم ( ۱۰Things I Hate About You)
- کارگردان: گیل جانگر
- بازیگران: هیث لجر، جولیا استایلز، جوزف گوردون لویت
- سال ساخت: ۱۹۹۹
پاتریک (هیث لجر) و کت (جولیا استایلز) دو تن از تینایجرهای معروف دهه ۹۰ هستند. کت به ما یاد داد که لازم نیست خودمان را تغییر دهیم تا مردم ازمان خوششان بیاید. این فیلم که روایت مدرنی است از «رام کردن زن سرکش» (The Taming of the Shrew) شکسپیر، داستان کمرون (جوزف گوردون لویت) را روایت میکند که عاشق دختری است. ولی پدر دختر به او اجازه نمیدهد که با کمرون بیرون برود؛ نه تا زمانی خواهر بزرگترش کت (جولیا استایلز) کسی را برای خودش پیدا نکرده است. کمرون هم میخواهد پاتریک (هیث لجر) را که از پسرهای شر و شور است راضی کند تا با کت بیرون برود.
بیخواب در سیاتل (Sleepless in Seattle)
- کارگردان: نورا افرون
- بازیگران: تام هنکس، مگ رایان، ریتا ویلسون
- سال ساخت: ۱۹۹۳
در این فیلم حالخوبکن رمانتیک، مگ رایان نقش انی رید را بازی کرده، یک گزارشگر اهل بالتیمور که اعتقادی به سرنوشت ندارد. تا اینکه یک شب رادیو را روشن میکند و شنوندهی گفتوگوی سم بالدوین (تام هنکس) با یک برنامهی شبانه میشود. سم از عشق به همسرش میگوید که بهتازگی در اثر سرطان از دنیا رفته است.
ماجرا رفتهرفته پیچیدهتر میشود و رابطهای محو بین این دو شکل میگیرد؛ بدون اینکه همدیگر را دیده باشند. تا اینکه با نقشههای جونا، پسر هشت سالهی سم، بالاخره همدیگر را بر فراز امپایر استیت ملاقات میکنند.
چهار عروسی و یک تشییع جنازه (Four Weddings and a Funeral)
- کارگردان: مایل نیوول
- بازیگران: هیو گرنت، اندی مکدوول، کریستن اسکات توماس
- سال ساخت: ۱۹۹۴
۱۹۹۵، سالی که سینمادوستان با هیو گرنت آشنا شدند و کلی شیفته و عاشقپیشه پیدا کرد. داستان مردی که ۵ بار به صورت تصادفی با زنی برخورد میکند (اندی مکدوول) و فکر میکند که شاید عشق زندگیاش را پیدا کرده است.
کمدیها
لبوفسکی بزرگ (The Big Lebowski)
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: جف بریجز، جان گودمن، جولین مور، استیو بوشمی
- سال ساخت: ۱۹۹۸
احتمالا خود برادران کوئن هم خبر نداشتند وقتی فیلمشان در سال ۱۹۹۸ آمد چه تأثیری روی همه خواهد گذاشت. یک کمدی جنایی عجیب و غریب و پر از موقعیتهای کمیک هوشمندانه که هر بار ببینید خندهدار است. «لبوفسکی» (The Dude) با بازی جف بریجز یک علاف بیکار است که عادت دارد روزهایش را در کنار دو رفیقش (جان گودمن و استیو بوشمی) در سالن بولینگ بگذراند. تا اینکه او را با یک لبوفسکی دیگر اشتباه میگیرند و روی فرشش خرابکاری میکنند و از او میخواهند پولی را پس بدهد که اصلا ازش خبر ندارد.
همین اتفاق او و رفقایش را درگیر ماجراهایی پیچیده میکند که هرچه جلوتر میروند، اتفاقهای بدتر و خطرناکتر و خندهدارتری میافتد.
روز موشخرما (Groundhog Day)
- کارگردان: هارولد رامیس
- بازیگران: بیل موری، اندی مکدوول
- سال ساخت: ۱۹۹۳
بیل موری خبرنگاری بدعنق است که طی اتفاقاتی مجبور میشود یک روز را بینهایت بار تجربه کند. واکنشهای بیل موری به تکرار وقایع و تلاشهایش برای بیرون آمدن از این حلقهی زمانی عجیب و غریب یکی از فیلمهای مطرح و به یادماندنی را خلق کرد. در روز موشخرما هیچوقت دلیل این ماجرا روشن نمیشود. فقط میبینیم یک روز صبح بیل موری بیدار شده و میفهمد دوباره در همان روز قبل است. در ابتدا تلاش میکند حلقه را بشکند، میبیند فایدهای ندارد و سعی میکند بیشترین بهره را از این روز ببرد و انواع و اقسام لذتجوییها را تجربه میکند. ولی این هم راضیاش نمیکند.
تا اینکه کمکم میفهمد باید به اطرافیانش بیشتر توجه کند، از این نفرین یا موهبت برای کمک به بقیه استفاده کند و سرانجام به عشق واقعی برسد.
مِری یه جوریه (There’s Something About Mary)
- کارگردان: برادران فارلی
- بازیگران: بن استیلر، کامرون دیاز، مت دیلون
- سال ساخت: ۱۹۹۸
کامرون دیاز و بن استیلر در یک کمدی رمانتیک بامزه دربارهی عشقهای اول ایفای نقش میکنند؛ داستان پسری که میخواهد تنها دختری که عاشقش بوده را دوباره به دست آورد، آن هم با استخدام یک کارآگاه خصوصی.
در این فیلم برای اولین بار سراغ شوخیهایی رفته بودند که تا آن زمان تا حدی تابو بود. ولی با دیدن این فیلم همه فهمیدند که شوخیها جواب میدهد و لازم نیست خیلی بترسند و این گونه دست سینمای کمدی باز و بازتر شد.
جهانِ وین (Wayne’s World)
- کارگردان: پنهلوپه اسفریس
- بازیگران: مایک مایرز، دانا کاروی
- سال ساخت: ۱۹۹۲
این فیلم در واقع یکی از آیتمهای «پخش زنده شنبه شب» (Saturday Night Live) بوده که بعدها نسخهی سینماییاش را ساختند. مایک مایرز نقش وین کمپل را بازی میکند و دانا کاروی نقش گارث الگار؛ دو جوان طرفدار هوی متال که مجری برنامهی «جهان وین» هستند. یکی از تهیهکنندههای کلهگندهی تلویزیون از برنامهشان خوشش میآید و آنها که تا الان در زیرزمین خانهی پدر و مادر وین برنامه اجرا میکردند، باید برای شبکههای رسمی تلویزیونی برنامه بسازند. اولش خیلی خوشحالاند، ولی کمکم میفهمند که همه چیز آنطور که به نظر میرسید نیست.
تنها در خانه (Home Alone)
- کارگردان: کریس کلمبوس
- بازیگران: مکالی کالکین، جو پشی، کاترین او هارا
- سال ساخت: ۱۹۹۰
پسربچهای سرکش به نام کوین که در خانوادهای پرجمعیت زندگی میکند، یک شب که از همهی اعضای خانواده به ستوه آمده، آرزو میکند همهشان غیب شود. شب کریسمس است و آرزوها قرار است برآورده شوند. صبح روز بعد، خانوادهاش راهی سفری هستند و بر حسب ماجراهایی او را از یاد میبرند؛ کوین میماند و یک خانهی بزرگ خالی. هرچه دلش میخواهد میخورد، تا هروقت میخواهد بیدار میماند و فیلمهایی خشن میبیند که مناسب سنش نیست.
ولی این بهشت اختصاصی کوین وقتی دو سارق دست و پا چلفتی تصمیم میگیرند به خانهشان دستبرد بزنند به هم میریزد. حالا باید از خانه و کاشانهاش دفاع کند و در این راه انواع و اقسام بلاها را سر این دو سارق بختبرگشته میآورد.
تنها در خانه یک فیلم کریسمسی دوستداشتنی و محبوب شد که دنبالههایی هم از آن ساختند. ولی هیچکدام بهخوبی دو نسخهی اول با بازی مکالی کالین نبود.
احمق و احمقتر (Dumb and Dumber)
- کارگردان: پیتر فارلی
- بازیگران: جیم کری، جف دنیلز
- سال ساخت: ۱۹۹۴
دو دوست خل و چل کیفی پرپول پیدا میکنند و به خیال اینکه صاحبش آن را گم کرده، سفری دور و دراز ترتیب میدهند تا کیف را به او برگردانند؛ غافل از اینکه ماجرا چیز دیگری است.
جیم کری موجود تازه و عجیبوغریبی برای سینما بود و حضورش در فیلمهای کمدی لحظات بهشدت بامزهای خلق میکرد. او با بدن انعطافپذیر و ماهیچههای صورتش که انگار چند برابر مردم عادی بود، خیلی زود جایگاه ویژهای در سینما به دست آورد.
عاشقانهها
تایتانیک (Titanic)
- کارگردان: جیمز کامرون
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کیت وینسلت
- سال ساخت: ۱۹۹۷
این فیلم که در اواخر دهه ۹۰ اشک دخترهای نوجوان را در آورد، ماجرای غرق شدن کشتی تایتانیک در سال ۱۹۱۲ را روایت میکرد. لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت از مسافران کشتی بودند و با وجود اختلاف طبقاتی شدید، علاقهای شدید بینشان شکل گرفت. ولی متأسفانه سرنوشتشان با اولین و آخرین سفر این کشتی بزرگ گره خورده بود.
این فیلم جیمز کامرون نامزد ۱۴ اسکار بود و ۱۱ تایشان را به خانه برد؛ از جمله اسکار بهترین فیلم و بهترین کارگردانی.
رومئو و ژولیت (Romeo + Juliet)
- کارگردان: باز لورمن
- بازیگران: لئوناردو دیکاپریو، کلیر دینز، پل راد
- سال ساخت: ۱۹۹۶
روایت مدرن باز لورمن از نمایشنامهی شکسپیر؛ داستان دو گنگ رقیب در یک ساحل خیالی به نام ورونا. مدتها قبل از آنکه کلیر دینز جوان در سریال «میهن» (Homeland) به دنبال تروریستهای خطرناک برود، او را در نقش ژولیت میبینیم و لئوناردو دیکاپریو هم رومئوی قصه است.
ادوارد دستقیچی (Edward Scissorhands)
- کارگردان: تیم برتون
- بازیگران: جانی دپ، وینونا رایدر
- سال ساخت: ۱۹۹۰
وینونا رایدر، جانی دپ، تیم برتون؛ احتمالا در دهه ۹۰ ترکیبی جذابتر از این پیدا نمیکردید. تیم برتون، روایتگر شخصیتهای جداافتاده و عجیبوغریب، این بار قصهی موجودی معصوم و دوستداشتنی را تعریف میکرد که به جای دست، قیچی داشت.
ادوارد دستقیچی از آن حکایتهای دلنشین بود که دوست دارید شبها قبل خواب برایتان بخوانند. کافی است یکبار این فیلم را ببینید و تمام لحظاتش در ذهنتان حک شود. آنوقت هربار که برف ببارد به یاد ادوارد میافتید که مشغول درست کردن مجسمههای یخی است.
روح (Ghost)
- کارگردان: جری زاکر
- بازیگران: پاتریک سوویزی، دمی مور، ووپی گلدبرگ
- سال ساخت: ۱۹۹۰
یکی از پرفروشترین فیلمهای دهه ۹۰؛ در این درام عاشقانه پاتریک سوویزی فقید و دمی مور زوج جوانی هستند که اتفاقی تراژیک زندگی زیبای آنها را خراب میکند. پاتریک سوویزی کشته میشود و دمی مور میماند با غم از دست رفتن او. اما اتفاقی عجیب میافتد و روح او در زمین میماند و وقتی میفهمد دلیل کشته شدنش چه بوده و دوستدخترش قرار است قربانی بعدی باشد، دست به کار میشود تا به او هشدار دهد.
دیدن مسائل ماورایی و وجود زندگی بعد از مرگ برای مخاطبان واقعا جذاب بود و داستان عاشقانهای خلق شد که شبیه بقیهی درامهای رمانتیک نبود.
پیش از طلوع (Before Sunrise)
- کارگردان: ریچارد لینکلتر
- بازیگران: ایتان هاوک، ژولی دلپی
- سال ساخت: ۱۹۹۵
جسی و سلین زن و مرد جوانیاند که در خیابانهای وین میگردند و حرف میزنند. فکر میکنید داستان کسلکنندهای است؟ اشتباه فکر میکنید. پیش از طلوعِ ریچارد لینکلتر یک فیلم عاشقانهی تمامعیار است با دیالوگهای به یادماندنی و لحظات دوستداشتنی. شیمی بین ژولی دلپی و ایتان هاوک و حرفهای جذابی که بینشان ردوبدل میشود، یک لحظه هم مخاطب را خسته نمیکند.
این فیلم جرقهی یکی از مجموعههای دنبالهدار ویژهی سینما را زد. ادامهی «پیش از طلوع» ۹ سال بعد و در سال ۲۰۰۴ ساخته شد و داستانش هم ۹ سال بعد از اولین فیلم میگذشت و «پیش از غروب» (Before Sunset) نام داشت. قسمت سوم فیلم با نام «پیش از نیمهشب» دوباره ۹ سال بعد ساخته شد.
درامها
فهرست شیندلر (Schindler’s List)
- کارگردان: استیون اسپیلبرگ
- بازیگران: لیام نیسون، بن کینگزلی، رالف فاینس
- سال ساخت: ۱۹۹۳
این فیلم که براساس یک داستان واقعی ساخته شده، داستان اسکار شیندلر را روایت میکرد؛ یک تاجر فرصتطلب که طی ماجرایی متحول میشود و جان هزاران یهودی در لهستان تحت سلطهی نازیها را نجات میدهد.
موسیقی این فیلم را همه شنیدهایم، حالا یا در خود فیلم یا جاهای مختلف. این موسیقی، این فیلم و صحنهی پایانی که شیندلر با حالی خراب مدام میگوید میتوانسته با هرکدام از داراییهایش جان چند نفر بیشتر را نجات بدهد و نداده، هیچوقت از ذهن سینمادوستان پاک نمیشود.
زیبایی آمریکایی (American Beauty)
- کارگردان:سم مندز
- بازیگران: کوین اسپیسی، انت بنینگ
- سال ساخت: ۱۹۹۹
فیلمی که خبر از ظهور یک کارگردان خیلی خوب میداد. داستان مردی که بحران میانسالیاش واقعا بحران است و در نهایت فاجعه هم میآفریند. زیبایی آمریکایی در زمان اکرانش سروصدای زیادی کرد و موفق شد اسکار بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر اول مرد (کوین اسپیسی)، بهترین فیلمنامه و بهترین فیلمبرداری را از آن خود کند.
بوی خوش زن (Scent of a Woman)
- کارگردان: مارتین برست
- بازیگران: آل پاچینو، کریس او دانل، فیلیپ سیمور هافمن
- سال ساخت: ۱۹۹۲
فیلمی که بالاخره آل پاچینو را به اسکار رساند. داستان پسر نوجوانی که پرستاری یک افسر نابینای ارتش (پاچینو) را برعهده میگیرد.
آل پاچینو در اغلب فیلمهایش یک صحنهی انفجاری دارد و اینجا یکی از مطرحترین و تأثیرگذارترینشان را میبینید. سخنرانی بهیادماندنی او در جلسهی کمیتهی اخلاقی مدرسه «بِرد» که دست کمی از یک دادگاه ندارد ، پر است از لحظات و دیالوگهایی که دیدنشان لذتبخش و هیجانانگیز است.
ویل هانتینگ نابغه (Good Will Hunting)
- کارگردان: گاس ون سنت
- بازیگران: مت دیمون، رابین ویلیامز، بن افلک
- سال ساخت: ۱۹۹۷
مت دیمون و بن افلک که در آن زمان از تازهواردهای سینما بودند، فیلمنامهای نوشتند به نام «ویل هانتینگ نابغه» که هم گاس ون سنت را برای کارگردانی راغب و هم رابین ویلیامز را مشتاق بازی در آن کرد. این فیلم که اسکار بهترین بازیگر مکمل مرد را برای رابین ویلیامز و بهترین فیلمنامه را برای افلک و دیمون به ارمغان آورد، داستان ویل هانتینگ را روایت میکرد. نابغهای که همه چیز را خودش به تنهایی و خارج از هر نوع سیستم آموزشی یاد گرفته و حالا در دانشگاه «امآیتی» سرایدار است و برای تفریح، فرمولهای پیچیدهی ریاضی حل میکند.
فارست گامپ (Forrest Gump)
- کارگردان: رابرت زمکیس
- بازیگران: تام هنکس، رابین رایت
- سال ساخت: ۱۹۹۴
«مامانم همیشه بهم میگفت زندگی مثل یه جعبه شکلات میمونه»، این جمله برای همهمان آشناست مگر نه؟
وقتی تماشاچیهای فارست گامپ برای اولین بار افتتاحیهی این فیلم را میدیدند و آن پَر معروف را دنبال میکردند که با موسیقی مسحورکنندهی آلن سیلوستری (قطعهی I’m Forrest… Forrest gump را همین الان گوش کنید) در هوا معلق بود و چرخ میزد تا به پای تام هنکس برسد، فکرش را هم نمیکردند چه سفر دلنشینی انتظارشان را میکشید.
«فارست گامپ» که در سال ۱۹۹۵ اسکار بهترین فیلم را از آن خود کرد و حالا یکی از کلاسیکهای ماندگار شده، ما را با خودش همراه میکند تا شاهد زندگی پرفراز و نشیب فارست، فارست گامپ باشیم و در این مسیر نگاهی میاندازیم به تعدادی از مطرحترین وقایغ تاریخ. فارست چندین بار در طول آمریکا میدود، با ریچارد نیکسون و جان اف. کندی ملاقات میکند، به ویتنام میرود و به الویس پریسلی آن رقص معروفش را یاد میدهد.
زندگی زیباست (Life is Beautiful)
- کارگردان: روبرتو بنینی
- بازیگران: روبرتو بنینی، نیکولتا براچی،جورجو کانتارینی
- سال ساخت: ۱۹۹۷
اگر نیمهی اول این فیلم را ببینید با خودتان فکر میکنید یک کمدی ایتالیایی معمولی است با شوخیهای مخصوص خودشان. حتی به فکرتان خطور هم نمیکند که قرار است در نهایت با یکی از ناراحتکنندهترین پایانبندیهای سینما روبهرو شوید.
نازیها پدری را به همراه پسر خردسالش به اردوگاه کار اجباری یهودیان میبرند و این پدر برای اینکه شرایط هولناک آنجا را برای پسرش قابل تحمل کند، به او میباوراند که همه چیز یک بازی کودکانه است و حتی در آخرین لحظات زندگیاش هم دست از شاد کردن دل این بچه دست برنمیدارد و این گونه یکی از ماندگارترین نماهای سینما خلق میشود.
رستگاری در شاوشنک (The Shawshank Redemption)
- کارگردان: فرانک دارابونت
- بازیگران: مورگان فریمن، تیم رابینز
- سال ساخت: ۱۹۹۴
همین که صدای گرم مورگان فریمن را در نریشن یک فیلم بشنویم خودش مزیت بزرگی است و تضمینی برای لذتبخش بودن فیلم. داستان مرد بیگناهی با بازی تیم رابینز که به زندان میافتد و دوستی ماندگار و عمیقی بین او و یکی از همبندانش با بازی مورگان فریمن شکل میگیرد.
بیش از ۹۰ درصد رستگاری در شاوشنک در زندان میگذرد و با این حال یکی از حالخوبکن ترین فیلمهایی است که ساخته شده است. قصهی زندانیهایی که هرکدام آرزوها و حسرتهای رنگارنگ خود را دارند و زندانی که دیگر تمام زندگیشان شده است؛ قصهای دربارهی دوستی، رستگاری و امید.
جناییها
دانی براسکو (Donnie Brasco)
- کارگردان: مایک نیوول
- بازیگران: آل پاچینو، جانی دپ، مایکل مدسن
- سال ساخت: ۱۹۹۷
قدرنادیدهترین فیلم آل پاچینو؛ داستان یک مأمور مخفی با نام دانی براسکو (جانی دپ) که باید در یک گروه مافیایی خودش را جا کند. لفتی (آل پاچینو) از پیشکسوتهای دنیای خلافکاران است ولی هیچوقت به جایگاهی که دلش میخواسته نرسیده.
رابطهای که بین پاچینو و دپ در این فیلم شکل میگیرد بهشدت جذاب و خوب در آمده است. بهتدریج بیشتر همدیگر را میشناسند و رفاقتشان عمیقتر و محکمتر میشود. برای همین تأثیرگذاری پایان فیلم و آن جملهی آخر لفتی چندبرابر شده است.
جانی دپ از یک پلیس وظیفهشناس کمکم به مردی تبدیل میشود که لفتی را بهعنوان یکی از بهترین دوستانش میشناسد و هر کاری میکند تا او را از خطر نجات دهد. در دانی براسکو، آل پاچینویی را میبینید که تا با حال ندیدهاید.
سگهای انباری (Reservoir Dogs)
- کارگردان: کوئنتین تارانتینو
- بازیگران: هاروی کیتل، تیم راث، مایکل مدسن، استیو بوشمی
- سال ساخت: ۱۹۹۲
فیلمی دربارهی سرقت که خود سرقت تا آخرین لحظه هم در آن نشان داده نمیشود. سگهای انباری که اولین فیلم بلند تارانتینو بود همه مؤلفههای او را داشت؛ خشونت لجام گسیخته، دیالوگهای بامزه و خوشریتم، داستان غیرخطی و شخصیتهای جذاب.
مخمصه (Heat)
- کارگردان: مایکل مان
- بازیگران: آل پاچینو، رابرت دنیرو، ول کیلمر
- سال ساخت: ۱۹۹۵
فیلمی که بالاخره آل پاچینو و رابرت دنیرو را در یک قاب آورد. پاچینو و دنیرو پیش از آن در «پدرخوانده ۲» حضور داشتند، ولی هیچ صحنهی مشترکی با هم نگرفته بودند چون خط زمانیشان در داستان به کل فرق میکرد.
نیلز (دنیرو) یک سارق حرفهای، منضبط و با اصول است و سرقتهایش را با برنامهریزی ویژه و زمانبندیهای حسابشده عملیاتی میکند. با ورود یک فرد نالایق به تیم او، تازهترین سرقتش منجر به اتفاقهایی خارج از برنامه میشود و این پای وینسنت هانا (پاچینو) را به پروندهی این سرقت باز میکند.
وینسنت هانا پلیسی است که روز و شبش را صرف گرفتن خلافکارها کرده است. پرانرژی و مصمم است و برای رسیدن به هدفش هرکاری میکند. جدال هانا و نیلز فیلمی نزدیک به سه ساعت رقم زده که تماشایش واقعا لذتبخش است.
صحنهی معروف فیلم، جایی که نیلز و هانا در رستورانی به گفتوگو مینشینند تبدیل به نماد «مخمصه» شده است.
فارگو (Fargo)
- کارگردان: برادران کوئن
- بازیگران: فرانسیس مکدورمند، ویلیام اچ. میسی، استیو بوشمی
- سال ساخت: ۱۹۹۶
داستان مردی که دو خلافکار را اجیر میکند تا همسرش را بربایند و او بتواند از پدرزنش تقاضای باجی هنگفت کند. ماجرایی جنایی که با لحظات کمدی ادغام شده بود، بازخوردهای خیلی خوبی داشت و بهترین کارگردانی را از جشنوارهی کن سال ۱۹۹۶ نصیب خودش کرد و فرانسیس مکدورمند هم به خاطرش اسکار گرفت.
همچنین سریالی با همین نام در شبکهی FX ساخته شد که تا الان ۳ فصلش پخش شده و فصل چهارم آن در راه است.
قاتلین بالفطره (Natural Born Killers)
- کارگردان: اولیور استون
- بازیگران: وودی هارلسون، جولیت لوییس، رابرت داونی جونیور
- سال ساخت: ۱۹۹۴
در این فیلم که طرحش را تارانتینو نوشته، وودی هارلسون و جولیت لوییس نقش میکی و مالوری ناکس را ایفا میکنند، یک بانی و کلاید مدرن که در مسیر سفر جادهایشان کلی جسد پشت سرشان به جا میگذارند. پوشش رسانهای جنایات این زوج به قدری گسترده میشود که شبیه سلبریتیها محبوبیتی فراگیر پیدا میکنند.
رفقای خوب (Goodfellas)
- کارگردان: مارتین اسکورسیزی
- بازیگران: ری لیوتا، جو پشی، رابرت دنیرو
- سال ساخت: ۱۹۹۰
این فیلم معروف اسکورسیزی که با اقتباس از رمان پرفروشی به قلم نیکلاس پیلگ ساخته شده، داستان هنری هیل (ری لیوتا) را روایت میکند که در دنیای تبهکاران اوج میگیرد و بعد اسیر سقوطی ناگزیر میشود. داستان در نیویورک دهه ۶۰ و ۷۰ میگذرد و بدون اینکه تصویری جذاب از خشونت نشانمان دهد، زندگی تبهکاران را بررسی میکند.
لئون (Léon: The Professional)
- کارگردان: لوک بسون
- بازیگران: ژان رنو، ناتالی پورتمن، گری اولدمن
- سال ساخت: ۱۹۹۴
این فیلم یکی از بهیادماندنیترین آدمکشهای سینما را به ما معرفی کرد. لئون (ژان رنو) آدمکشی حرفهای است که با قانون «زن و بچه نمیکشم» زندگی میکند، عصرها در خانهی خلوتش شیر مینوشد و به گلدانش رسیدگی میکند. کاری به کار کسی ندارد تا اینکه پای دختربچهی همسایهاش ماتیلدا (یک ناتالی پورتمن خیلی جوان) در پی ماجرایی به زندگی او باز میشود.
لئون همه چیز را برای عشق فیلمها دارد؛ سکانسهای اکشن باحال، موسیقی خوب، داستان پرکشش و شخصیت منفی و مثبت درگیرکننده.
مظنونین همیشگی (The Usual Suspects)
- کارگردان: برایان سینگر
- بازیگران: کوین اسپیسی، گابریل بیرن، بنیسیو دلتورو
- سال ساخت: ۱۹۹۵
بعد از اینکه یک کشتی باری منفجر میشود و ۲۷ جسد و ۹۱ میلیون دلار بر جای میگذارد، مأمورهای پلیس باید از ته و توی ماجرا سر در بیاورند و سراغ راجر کینت میرود. کینت ماجراهای چند هفته قبل را تعریف میکند و کمکم به این سؤال اساسی و مهم میرسیم که کایزر شوزه کیست؟ شخصیتی مرموز و ترسناک که تا دقایق پایانی و افشاگری غافلگیرکنندهاش چیزی از او نمیدانیم.
تریلرها
حس ششم (The Sixth sense)
- کارگردان: ام نایت شیامالان
- بازیگران: بروس ویلیس، هیلی جوئل آزمنت، تونی کولت
- سال ساخت: ۱۹۹۹
تا همین امروز، پایانبندی تیریلر ترسناک ام نایت شیامالان یکی از غافلگیرکنندهترین افشاگریها به حساب میآید. با اینکه شیامالان بعد از این فیلم دیگر نتوانست موفقیتش را تکرار کند، «حس ششم» همیشه در حافظهی سینمادوستان بهعنوان فیلمی خوب و بهیادماندی باقی خواهد ماند.
داستان واقعا جذابی دارد و بروس ویلیس و به یژه هیلی جوئل آزمنت بازی بینظیری به نمایش گذاشتهاند. همچنین چند صحنهی واقعا ترسناک در فیلم هست که کابوس تماشاچیهایش میشود.
هفت (Seven)
- کارگردان: دیوید فینچر
- بازیگران: مورگان فریمن، برد پیت، کوین اسپیسی
- سال ساخت: ۱۹۹۵
یک فیلم معمایی پلیسی درجه یک دربارهی قاتلی سریالی که قربانیانش را بر اساس هفت گناه کبیره انتخاب میکند. احتمالا شیفتگی دیوید فینچر به قاتلهای سریال و کلا ذات منفی بشر از همین فیلم شکل گرفت.
اتمسفر گیرا، داستان تکاندهنده و بازیهای درجه یک دلایل خوبی برای دیدن یک فیلم هستند. هفت همهی اینها را کنار هم دارد. فیلم هرچه جلوتر میرود نفسگیرتر و ملتهبتر میشود و مخاطب را لبهی صندلیاش نگه میدارد.
سکوت برهها (The Silence of the Lambs)
- کارگردان: جاناتان دمی
- بازیگران: جودی فاستر، آنتونی هاپکینز، اسکات گلن
- سال ساخت: ۱۹۹۱
به عکس بالا نگاه کنید و مدتی به چشمهای آنتونی هاپکینز خیره شوید تا بفهمید چرا تنها با شانزده هفده دقیقه بازی در سکوت برهها اسکار گرفت.
دکتر هانیبال لکتر شخصیت پیچیده و ترسناکی است که نباید خیلی به او نزدیک شد. ولی کلاریس (جودی فاستر) مأمور تازهکاری است که باید سراغ این روانشناس آدمخوار برود تا از او دربارهی یک قاتل سریالی بپرسد. ولی خیلی زود جایشان عوض میشود و هانیبال با نگاههایی که تا معز استخوان نفوذ میکند، کلاریس را مجبور میکند از خودش و فکرها و ترسهایش بگوید.
جیغ (Scream)
- کارگردان: وس کریون
- بازیگران: درو بریمور، کورتنی کاکس، نِو کمپل
- سال ساخت: ۱۹۹۶
جیغ که یکی از ترسناکهای کلاسیک است، روی بقیه فیلمهای ترسناک بعد از خودش تأثیر شگرفی گذاشت. چند دنباله از آن ساخته شده و لباس و ماسک معروف قاتلش همیشه از پرطرفدارترین لباسهای هالوین است.
منبع: MYDOMAINE
راه کارلتو از دی پالما بعد از ترمیناتور بهترین فیلم دهه ۹۰
این فیلم ها رو که همه میشناسن فهرست imdb دهه نود گذاشتین چند تا فیلم بگذارید که کمتر مشهور باشن یا از سینمای بقیه دنیا فیلم های خاطره انگیزی که اسمشون رو فراموش کردیم
نمیدونم با چه توجیهی فیلم ضعیفی مثل “مری یه جوریه” توی این لیسته!
من شیفته فیلمای دهه نود هستم . بعد از مقاله شما این فیلم رو دانلود کردم و انقدر ضعیف بود که نتونستم کامل ببینمش و زدم جلو (کاری که فقط با فیلمای آشغال میتونم انجام بدم)
.
خلاصه اگه دنبال کمدی رمانتیکهای خوبی مثل زن زیبا و چهار عروسی یک جنازه، روز موش خرما و… هستید سمت این فیلم ضعیف نرید که حالتون گرفته میشه
قاتلین بالفطره تو سال خودش جزو بهترینا نبود چه برسه دهه ۹۰! باید به جای اون چشمان باز بسته رو میذاشتید بنظرم. مسیر سبز یک شاهکاره و شما بهش توجهی نکردید. ولی واقعا دهه ۱۹۹۰ یکی از بهترین دهه های سینمایی خصوصا تو هالیوود هست هرچند از نظر من بهترین دهه سینمایی تو هالیوود دهه ۳۰ هست که اون زمان عصر طلایی هالیوود بود ولی دهه ۹۰ هم شاهکار زیاد داره. باتشکر.
سلام و خدا قوت
همونطور که دوستان هم گفتن این دهه دوران طلایی هنر تو کل زمین بود و هنوز همچین دوره ای تکرار نشد حتی تو ایران هم بهترین کارها ساخته شدن
ممنون ازین لیست بی نظیر
سلام سپاس بابت مطلبتون…
به نظر من طلایی ترین دهه سینما بی شک دهه نود میلادی هست….
توی لیست که ارائه دادید جای بعضی فیلم ها مثل کازینو و جیا و…. خالی هست ولی بازم فوق العاده بود…. امیدوارم دوستان ببینن و لذت ببرن
کاشکی به فیلم چشمان کاملا بسته کوبریک هم اشاره می کردین که به نظر من از همه ی این فیلم ها بهتره
واقعا هرچی از این دهه بگم کمه الان اصل فیلم رفته تو کیفیت تصویر و صحنه های اکشن و …
خسته نباشید بابت مقاله تون
مقاله عالی، توضیحات عالی، فیلم های نامبرده عالی، فقط یه بدی ک داشت بعضی جاها همچی اسپویل کرده بودین فیلمارو ،وگرنه خدایی کیف کردم و روح و روانم با ب یاد آوری این همه شاهکار تازه شد!
فقط سکوت بره ها ، بهترین فیلم دهه ۹۰ ❤
تمام فیلم های معرفی شده در لیست واقعا زیبا و آثار برجسته هستند،البته بنظرم جای خیلی فیلم ها تو لیست خالیه.بنظرم این دهه انقد فیلم خوب داره که واقعا اگه بخوایم ازشون لیست درست کنیم باید لیست خیلی بلندی درست شه.
درباره فیلم بوی خوش زن بنظرم بهترین سکانسش سکانس رقص تانگو پاچینو هست که واقعا شاهکاره.
ممنون بابت مقاله خوبتون