۱۰ فیلم که اگر کلاستروفوبیا (ترس از فضای بسته) دارید هرگز نباید ببینید
کلاستروفوبیا یا ترس از فضای بسته یکی از رایجترین دلایل ایجاد ترس و وحشت در بسیاری از انسانها است. حتی تصور گیر افتادن در محیط کوچک و بستهای که هیچ راه ارتباطی با دیگران ندارد برای مخاطبان دلهرهآور است؛ بنابراین همانطور که حدس میزنید صنعت سینما این سوژهی جذاب را به هیچ عنوان از دست نداده و آثار زیادی را در این ژانر تولید کرده است.
کلاستروفوبیا در سینما ایدهای نخنما است که کارگردانها برای القای آن از طرحهای خلاقانه و البته زوایای خاص دوربین استفاده میکنند و نتیجهی نهایی همزمان هیجانانگیز و خسته کننده است. با این وجود بعضی از کارگردانها از حد معمول فراتر میروند و تا جایی که مطمئن نشوند مخاطب هم به اندازهی شخصیتهای فیلم تا سر حد مرگ دچار ترس و دلهره شده، دستبردار نیستند. از جملهی این فیلمسازها میتوان به آلفرد هیچکاک اشاره کرد.
جالب است بدانید با شیوع کرونا و لزوم قرنطینهی خانگی جستجوی این فیلمها در پلتفرمهای مختلف به طرز باورنکردنی افزایش یافته که احتمالا ناشی از حس و حالی است که بسیاری از ما به خاطر حبس در چهاردیواری خانههایمان دچارش شدیم.
از آنجایی که تهیهی فیلم در فضای بسته هزینهی چندانی ندارد، بعضی از کارگردانها شانس خود را با فیلمهای ترسناکی از این جنس محک زدند که در بسیاری از موارد به علت کیفیت پایین موفق به جذب مخاطب نشدند. در ادامه ۱۰ فیلم با کیفیت که باعث القای کلاستروفوبیا یا ترس از فضای بسته میشوند را باهم بررسی میکنیم.
۱۰- شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد (۱۰Cloverfield Lane)
- سال انتشار: 2016
- کارگردان: دان تراختنبرگ
- بازیگران: مری الیزابت وینستد، جان گودمن، جان گلگر جونیور
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۲ از ۱۰
شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد نمونه خوبی از فیلمهای جمع و جور و کم خرجی است که با فروش بالا و استقبال رویایی مخاطبان رو به رو شد. فیلمنامهی این اثر توسط مت استوکن و جاش کمپل در سال ۲۰۱۲ نوشته شد و در فهرست بهترین فیلمنامههای ساخته نشدهی همان سال قرار گرفت و نهایتا با استقبال پارامونت پیکچرز مواجه و ساخت فیلم آغاز شد. از آنجایی که طرح کلی شباهت زیادی به فیلم «کلاورفیلد» (Cloverfield) داشت سازندگان تصمیم گرفتند نامش را به شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد تغییر دهند و آن را دنبالهی معنوی فیلم اول دانستند.
دختر جوانی به نام میشل بعد از درگیری با نامزدش منزل را ترک میکند و در مسیر دچار سانحهی رانندگی میشود. او روز بعد در اتاقی دربسته به هوش میآید و مرد مرموزی به نام هووارد را میبیند که ادعا میکند کرهی زمین توسط یک گاز شیمیایی کشنده آلوده شده و آنها برای نجات یافتن از این شرایط مجبورند در پناهگاه بمانند.
نکتهای که شماره ۱۰ خیابان کلاورفیلد را به فیلم علمی تخیلی درجه یکی تبدیل میکند این است که هم دنبالهی شایستهای برای فیلم کلاورفیلد است و هم به تنهایی به عنوان یک اثر مستقل حرفهای زیادی برای گفتن دارد و حتی اگر فیلم اول را ندیده باشید، میتوانید با آن ارتباط برقرار کنند.
مخاطبانی که کلاورفیلد را تماشا کردند، با حس و حال و هیجان مستتر در سکانسهای مختلف فیلم به خوبی آشنایی دارند و میدانند که گیر افتادن در پناهگاهی در انتهای دنیا و عریان شدن جنبههای تاریک انسانها حتی از هیولاهایی که آن بیرون انتظارمان را میکشند، ترسناکتر است. از طرف دیگر مخاطبانی که با پیشدرآمد آشنایی ندارند به اندازهی دستهی اول از تماشای فیلم لذت خواهند برند و با سردرگمی میان ریشهیابی یا تنفر از شخصیتها اوقات هیجانانگیز و ترسناکی را سپری خواهند کرد.
۹- ۱۲۷ ساعت (۱۲۷Hours)
- سال انتشار: 2010
- کارگردان: دنی بویل
- بازیگران: جیمز فرانکو، کیت مارا، آمبر تامبلین، کلیمانس پوزی
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۵ از ۱۰
۱۲۷ ساعت یکی از درخشانترین آثار دنی بویل است که بر اساس یک ماجرای کاملا واقعی ساخته شده و همین موضوع تماشای آن را به تجربهای نفسگیر تبدیل میکند و مخاطب هم پای شخصیت اصلی زجر میکشد و برای زنده ماندن تلاش میکند.
آرون رالستون (جیمز فرانکو) کوهنوردی است که یکی از دستهایش میان صخرهای ایزوله گیر در یکی از ایالتهای آریزونا گیر میکند. او پنج روز تمام با وسایلی که در اختیار دارد خودش را زنده نگه میدارد و بعد از طی کردن این دورهی برزخی تصمیم میگیرد برای نجات زندگیاش راهی غیرمعمول را امتحان کند.
مخاطب در طول یک ساعت و نیم شاهد تلاشهای بیثمر آرون و فلاشبکهایی از خاطراتش است اما اگر فکر میکنید با این اوصاف ۱۲۷ ساعت فیلم کسل کنندهای است باید بگوییم سخت در اشتباهید و لحظات نفسگیر و تاثیرگذاری را پشت سر خواهید گذاشت.
۱۲۷ ساعت با استقبال بالای منتقدان مواجه شد و همهی آنها یکی از دلایل موفقیت فیلم را بازی تاثیرگذار و همدلی برانگیز جیمز فرانکو دانستند. فیلم در مجموع نامزد ۶ جایزهی اسکار از جمله بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین فیلم، بهترین فیلمنامهی اقتباسی و بهترین موسیقی شد.
۸- ۱۴۰۸
- سال انتشار: 2007
- کارگردان: میکل هوفسترم
- بازیگران: جان کیوسک، ساموئل ال. جکسون، ماری مک کورمک، تونی شالهوب
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 79 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۸ از ۱۰
۱۴۰۸ یکی از مهجورترین اقتباسها از آثار استیون کینگ افسانهای است که بسیاری از مخاطبان آشنایی چندانی با آن ندارند اما با داستان وهمانگیز و فضاهای بستهای که باعث ایجاد کلاستروفوبیا میشود احتمالا حسابی وحشتزدهتان میکند.
مایک انسلین (جان کیوسک) یک نویسندهی داستانهای ترسناک و ماورالطبیعه است که به دنیای روح و جن و پری اعتقادی ندارد. با این حال برای ارضای حس کنجکاویاش یکی از اتاقهای مرموز هتل دلفین نیویورک را برای یک شب کرایه میکند. سالها پیش در اتاق ۱۴۰۸ قتلهای بیدلیلی و بسیار وحشتناکی رخ داده است که هیچ نشانی هم از قاتل پیدا نشده و مردم معتقدند کار ارواح و اجنه است. همانطور که قابل حدس است مایک یک شب پر استرس را پشت سر خواهد گذاشت که عقایدش را زیر و رو میکند و البته به همراه او جان ما هم به لبمان میرسید!
اتاق ۱۴۰۸ در ظاهر چیزی جز تلاش برای زنده ماندن و فرار از اتاق مرموز ندارد اما شیوهی متفاوت قصهگویی، یافتن راههای خلاقانهای برای محبوس کردن شخصیت اصلی، ایجاد حس کلاستروفوبیا در بیننده و البته کاوشهای فلسفی در ذهن مایک فیلم را به اثری تماشاییتر از آنچه که فکرش را میکنید تبدیل کرده است.
۷- بی پایان (The Endless)
- سال انتشار: 2017
- کارگردان: جاستین بنسون، آرون مورهد
- بازیگران: آرون مورهد، جاستین بنسون، کالی هرناندز، تیت الینگتن، لو تامپل، جیمز جردن
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 92 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.۵ از ۱۰
بی پایان ثابت میکند تنها چیزی که برای ساخت یک فیلم ترسناک کیهانی نیاز است فرضیهی جذاب، گروه بازیگری مستعد و کارگردانی کار بلد است و بدون سرمایههای کلان و جلوههای ویژهی عجیب و غریب هم میتوان مخاطب را وحشتزده کرد.
داستان دربارهی دو برادر به نامهای جاستین و آرون است که در دوران نوجوانی عضو یک فرقهی مذهبی بودند اما بعد از ده سال با دریافت یک پیام ویدیویی مرموز از روی کنجکاوی به محل این فرقهی عجیب برمیگردند. ابتدا همه چیز طبیعی به نظر میرسد و برادران داستان ما کمکم به این نتیجه میرسند که همهی اعضای گروه برای تفریح دور هم جمع شدند اما کمکم نشانههایی از حضور موجوداتی نامرئی پدیدار میشوند.
بی پایان داستان عجیب و غریبی دارد و احتمال اینکه با آن ارتباط برقرار نکنید، زیاد است اما اگر به وحشت کیهانی و فیلمهای لاوکرافتی علاقهمند هستید احتمالا از تماشای آن لذت خواهید برد. تمام فیلم در محیط کمپ و اطراف آن اتفاق میافتد و همین موضوع این توهم را در مخاطب ایجاد میکند که شانسی برای فرار وجود ندارد. از سوی دیگر در چند سکانس بعضی از اعضای فرقه را میبینیم که در یک حلقهی زمانی گیر افتادند و مرگ وحشتناک و بیرحمانه خودشان را بارها تجربه میکنند؛ بنابراین دلهرهی مستتر در فیلم علاوه بر وحشت لاوکرافتی از کلاستروفوبیا هم ناشی میشود.
۶- مدفون (Buried)
- سال انتشار: 2010
- کارگردان: رودریگو کورتس
- بازیگران: رایان رینولدز
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 81 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
مدفون فیلم دلهرهآور کم خرجی است که بر پایهی کلاستروفوبیا و با هزینهی ۲ میلیون دلاری ساخته شد و با فروش بیش از ۱۹ میلیون دلار نشان داد که مخاطبان گاهی از فیلمهای کم خرج هم استقبال میکنند.
داستان دربارهی رانندهی کامیونی به نام پاول است که به عنوان یک غیرنظامی در عراق فعالیت میکند. چند تروریست به او حمله میکنند و پاول چند ساعت بعد در تابوتی به هوش میآید و متوجه میشود بدون هیچ دلیل خاصی با دست و پای بسته زیر زمین دفن شده است. او که فقط یک موبایلِ در آستانه خاموش شدن و یک فندک دارد باید در نود دقیقه خودش را نجات دهد، در غیر این صورت از کمبود اکسیژن میمیرد.
بیش از ۹۰ دقیقه از مدت زمان فیلم در یک تابوت تاریک و ترسناک میگذرد و به جز رایان رینولدز هیچ شخصیت دیگری را نمیبینیم. با این اوصاف مخاطبان زیادی سراغ مدفون نمیروند و به نظرشان در دسته فیلمهای کسل کننده قرار میگیرد اما پیشنهاد میکنیم تمام این پیش فرضها را کنار بگذارید و به تماشای این فیلم جذاب بنشینید تا مثل شخصیت اصلی وحشت نفسگیر ناشی از کلاستروفوبیا را تجربه کنید.
رایان رینولدز که بیشتر با ایفای نقش قهرمانهای بانمک، شوخ و دوستداشتنی شناخته میشود در این جا یکی از خارقالعادهترین عملکردهایش را ارائه میدهد. او تقریبا تنها بازیگر فیلم است و با توجه به فضای محدودی که در آن گیر افتاده باید همهی حالات این شخصیت را از طریق چهرهاش نشان دهد و الحق و الانصاف که این کار را به بهترین شکل انجام میدهد و ترس، استیصال و امیدواری پاول را به خوبی به مخاطب منتقل میکند.
در هر صورت مدفون فیلم متفاوتی است که اگر به وحشت ناشی از کلاستروفوبیا علاقهمندید، پیشنهاد میکنیم تماشایش را به هیچ عنوان از دست ندهید.
۵- اتاق سبز (Green Room)
- سال انتشار: 2015
- کارگردان: جرمی سالنییر
- بازیگران: آنتون یلچین، ایموجن پوتس، عالیه شوکت، پاتریک استوارت، میکن بلیر
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷ از ۱۰
به گزارش مجله People پاتریک استوارت یکی از بازیگران اصلی اتاق سبز، پس از خواندن فیلمنامه به اندازهای وحشتزده بود که قبل از خواب چندین بار در و پنجرههای منزلش را چک میکرد تا مطمئن شود کاملا بسته هستند و خطری تهدیدش نمیکند. این احتمالا احساسی است که شما هم بعد از تماشای این اسلشر درجه یک تجربه خواهید کرد.
داستان اتاق سبز به شدت ساده است؛ یک گروه تازهکار پانک راک متشکل از چند دختر و پسر کلهشق از سر ناچاری به مقر گروهی نئونازی میروند که به نظر میرسد در کلبهای جنگلی مشغول خوشگذرانی هستند. همه چیز ظاهرا خوب پیش میرود تا اینکه گروه موسیقی داستان ما به صورت اتفاقی جسدی را پیدا میکنند. گروه میزبان از این جای داستان به بعد هر کاری میکنند که آنها را از بین ببرند و مخاطب شاهد به راه افتادن حمام خون است!
منطق فیلم بر بازی شرورانهی موش و گربه استوار است اما از خونریزی و نمایش بیرحمانهی خشونت هیچ ابایی ندارد. از جایی به بعد وحشت ناشی از کلاستروفوبیا هم مزید بر علت میشود و مخاطب احساس میکند مثل شخصیتهای اصلی در فضای مرگباری گیر افتاده و هیچ راهی فراری ندارد.
۴- زیردریایی (Das Boot)
- سال انتشار: ۱۹۸۱
- کارگردان: ولفگانگ پترسن
- بازیگران: یورگن پوررشنو، هربرت گرونمیر، کلاوس ونمن، اسکای دو مون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۸ از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.۳ از ۱۰
زیردریایی یک فیلم جنگی آلمانی است که تنها به ماجراجوییهای نیروی دریایی ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم نمیپردازد بلکه جنبههای انسانی و حس و حالی که خدمهی کشتی در طول این نبرد بی پایان و مرگبار تجربه میکنند را به خوبی به تصویر میکشد. ماجرا همانطور که از نام فیلم برمیآید دربارهی زیردریایی ارتش آلمان است که قصد دارد به پایگاهش در یکی از بنادر ایتالیا برود اما در میانهی راه توسط نیروهای دشمن مورد حمله قرار میگیرد و خدمه برای نجات، اوقات دلهرهآوری را سپری میکنند.
زیردریایی یک درام جنگی درجه یک است که در ظاهر ربط مستقیمی به کلاستروفوبیا ندارد اما گیر افتادن خدمه در یک فضای بسته و ترس و دلهرهای که تجربه میکنند به صورت ناخودآگاه حسی از وحشت و استیصال را به مخاطب منتقل میکند. در نهایت اگر به فیلمهایی دربارهی جنگ جهانی دوم علاقهمند هستید، تماشای زیردریایی پیشنهاد جذابی برای شما است.
۳- قایق نجات (Lifeboat)
- سال انتشار: 1944
- کارگردان: آلفرد هیچکاک
- بازیگران: تلولا بنک هد، ویلیام بندیکس، هنری هال، هدر آنجل، هیوم کرونین
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 93 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۶ از ۱۰
همانطور که در ابتدای این مقاله هم اشاره کردیم هیچکاک بهترین گزینه برای خلق لحظات دلهرهآور با کمک کلاستروفوبیا است. قایق نجات هم از این قاعده مستثنا نیست و البته نسبت به سایر آثارش کمتر شناخته شده است اما اثر ارزشمندی است که توانایی فنی و هنری او را به خوبی اثبات میکند. ماجرا دربارهی کشتی مسافربری است که توسط یک زیردریایی آلمانی مورد حمله قرار میگیرد و غرق میشود. چند تن از مسافران سوار قایق نجات میشوند و موقتا از مخمصه جان سالم به درمیبرند. این در حالی است که زیردریایی هم غرق شده و یکی از خدمه آلمانی به قایق نجات پناه میبرد. کمکم تنش میان نجاتیافتگان بالا میگیرد و عاقبت ترسناکی در انتظار تکتکشان است.
مهم نیست که دینامیک و جمعیت اعضای قایق نجات چگونه تغییر میکند همیشه احساس ناخوشایندی از کلاستروفوبیا مخاطب و شخصیتهای اصلی را تهدید میکند. اتفاقا هیچکاک از همین مورد به عنوان ابزاری روایی برای برسی شکاف اجتماعی میان شخصیتها استفاده میکند و مخاطب واکنشهای جالبی در مواجه با ترس میبیند.
۲- موجود (The Thing)
- سال انتشار: 1982
- کارگردان: جان کارپنتر
- بازیگران: کرت راسل، ویلفورد بریملی، تی کی کارتر، کیث دیوید، دیوید لنون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 86 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.۱ از ۱۰
موجودِ جان کارپنتر فیلم علمی تخیلی جذابی است که در زمان انتشار با استقبال خوبی مواجه نشد و بسیاری آن را تقلیدی از «بیگانه» (Alien) ریدلی اسکات دانستند. با این وجود بعد از گذشت چند سال این فیلم به یکی از ماندگارترین آثار کارنامهی او و البته ژانر ترسناک تبدیل شد.
ماجرای موجود در پایگاه تحقیقاتی آمریکا در قطب جنوب میگذرد؛ محیطی پوشیده از برف و موهوم که ارتباط محققان با دنیای واقعی را به حداقل رسانده است. نوعی انگلی مرموز به پایگاه نفوذ میکند و در ابتدای ورودش به بدن میزبان هیچ نشانهای بر جای نمیگذارد اما کمکم تا جایی پیش روی میکند که فرد آلوده را به موجودی ترسناک و چندشآور تبدیل میکند که برای سایر ساکنان پایگاه به شدت خطرناک است.
احساس کلاستروفوبیایی که کارپنتر در این فیلم به وجود میآورد شخصیتها را هم به صورت جسمی و هم به صورت روانی تهدید میکند. فضای داستان به اندازهای مخوف است که شخصیتهای فیلم حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند به جایی فرار کنند یا از کسی کمک بگیرند؛ بنابراین کاملا در پایگاه گیر افتادند. علاوه بر این شیوع انگل میان ساکنان پایگاه و بی علامت بودن افراد آلوده، نوعی گارد ذهنی در تکتک آنها ایجاد میکند که از تعامل با یکدیگر هراس دارند؛ چیزی شبیه به اوضاع و احوالی که بسیاری از ما در دوران کرونا تجربه میکنیم.
موجود با لحن لاوکرافتیاش مخاطب را حسابی بهتزده و گیج میکند و گزینه مناسبی برای طرفداران فیلمهای متفاوت در ژانر ترسناک است.
۱- فانوس دریایی (The Lighthouse)
- سال انتشار: 2019
- کارگردان: رابرت اگرز
- بازیگران: ویلم دفو، رابرت پتینسون
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: 90 از ۱۰۰
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.۵ از ۱۰
فانوس دریایی از آن فیلمهایی نیست که همهی مخاطبان با آن ارتباط برقرار کنند اما گزینهی مناسبی برای طرفداران فیلمهای متفاوت در ژانر ترسناک است. لحظات عجیب و غریب این فیلم سورئال به ویژه در نیمهی دوم، بهتر از آن چیزی است که روی کاغذ آمده. طرح کلی فانوس دریایی به طرز هدفمندی مبهم است و تمرکز اصلی رابرت اگرز بازی با ادراک بیننده و درگیر کردن قوهی تخیل او است.
داستان فیلم در سال ۱۸۹۰ میلادی روایت میشود و دربارهی دو نگهبان در جزیرهای دورافتاده است که باید به مدت ۴ روز از فانوس دریایی محافظت کنند. تنهایی مطلق این دو شخصیت در مکانی آخرالزمانی کمکم درگیریهای مختلفی را میانشان ایجاد میکند.
فانوس دریایی با سردرگمی شخصیتهای اصلیاش در ناکجاآبادی در آخر دنیا نوعی از وحشت کلاستروفوبیایی را به بیننده القا میکند. فیلم مثل «جادوگر» (The Witch) اثر قبلی کارگردان مخاطب را به محیطی غمانگیز و عجیب تله پورت میکند و احساس ناامیدی و استیصال را در شخصیتهای داستان به وجود میآورد.
منبع: screenrant
آقا جای خالی Centigrade به شدت احساس میشه، خیییلی خوفناکه
اگر بدونید فیلم ترسناک چقدر به بدن آسیب میزنن هرگز تماشا نمیکنید
من فیلم بی پایان رو چند سال پیش دیدم و بنظرم همون حلقه زمانی براش ایده کافی و سنگینی بود . و درک موجودات مختلف و عجیبش یه انرژی دیگه میخواست انگار داستان دو فیلم ادغام شده
باید فیلم oxygen هم توی فهرستتون قرار میدادید
وای، خدای من…
چته