بهترین فیلمهای اقتباسی که از روی کتابهای غیرقابل اقتباس ساخته شدهاند
پیشینهی اقتباس و ساخت فیلم از روی کتاب، تاریخی به قدمت و گذشتهی خود فیلمها دارد، اما برخی کتابها هستند که برای نمایش بر پردهی بزرگ سینما مناسب نیستند. این فیلمها توانستهاند آنچه را که غیر قابل ساخت به نظر میرسید، بسازند و حتی به بهترین فیلمهای اقتباسی تاریخ تبدیل شوند.
استودیوهای هالیوودی برای دههها، پرفروشترین کتابها را گرفته و آنها را به فیلمهای پرفروش تبدیل کردهاند، اما برخی کتابها آنقدرها هم برای تبدیل شدن به فیلمها آسان نیستند. نویسندگانی مثل استیون کینگ، جان گریشام و جان له کاره رمانهایی مینویسند که انگار آمادهی اقتباس سینماییاند. کتابهای آنها داستانمحور و صفحه به صفحهاش طوری جذاب است که به راحتی به ساختار سه پردهای فیلمها ترجمه میشوند.
کتابهای دیگری هم وجود دارند که با عنوان «غیر قابل فیلمبرداری» شناخته میشوند، چرا که، ساختار روایی آنها، طولانی بودن داستان، یا سادهتر از همه اینها، موضوعشان برای مخاطبان سینمایی جذاب نیست، و این دلایل، اقتباس از آنها را دشوار میکند.
بهترین فیلمهای اقتباسی از کتابهای اقتباس ناپذیر
اما فقط به این خاطر که یک کتاب، غیرقابل فیلمبرداری شناخته شده، به این معنا نیست که هالیوود تلاشی برای اقتباس از آن نکرده باشد. اکثر این اقتباسها یا فیلمهایی هستند که در برزخ تولید گیر کردهاند یا سادهتر از آن، همانطور که انتظار میرفت، بد درآمدهاند. مثل نسخهی دیوید لینچ از فیلم «تلماسه» (Dune)، اکثر فیلمهای اقتباسی از کتابهای دکتر سوس و واچمن نمونههای عالی هستند از اینکه چرا برخی کتابها به عنوان غیرقابل فیلمبرداری شناخته میشوند.
این فیلمها یا آن چیزی را که اثر مکتوبش را ویژه میکرده از دست میدهند یا آنقدر به متن اصلی وفادار میمانند که دیگر به عنوان یک فیلم کارکرد درستی نخواهند داشت. با این حال، چندین فیلم وجود دارند که استثنائی بر این قاعده به حساب میآیند و موفق شدهاند پر محتواترین نثر را به دستاوردهای سینمایی تبدیل کنند.
۱۰. تلماسه (Dune)
بر اساس رمانی از فرانک هربرت
- سال اکران: ۲۰۲۱
- ژانر: ماجراجویی، درام و اکشن
- کارگردان: دنی ویلنوو
- بازیگران: دیو باتیستا، ربکا فرگوسن، استلان اسکارسگارد، اسکار آیزاک، زندایا، خاویر باردم، تیموتی شالامت، جاش برولین
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۸ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۳
رمان اصلی دون، یکی از تأثیرگذارترین آثار علمی-تخیلی است که تا به حال خلق شده و دنیایی که خلق کرده به طور ذاتی دنیایی سینمایی تلقی میشود. با این حال، داستان و افسانههای آن آنقدر پرمایه و غنی هستند که غیرممکن است بتوان همهی آنها را در یک فیلم جای داد. نسخهی ۱۹۸۴ تلاش کرد این کار را بکند ولی ناموفق بود داستان را به اندازهی یک فیلم خلاصه کند، و نتیجهی کار یک فیلم جالب اما پریشان شده بود. دنی ویلنوو و تیمش تصمیم گرفتند کتاب اول را به دو فیلم تقسیم کنند تا بتوانند زمان کافی برای معرفی دنیا و شخصیتهایش به شیوهای سینمایی داشته باشند بدون اینکه چیزی از داستان را قربانی کنند.
این سفر اسطورهای و احساسی-قهرمانانه، داستان پل آترایدس را روایت میکند، مرد جوانی با استعداد و درخشان که برای تحقق بخشیدن به سرنوشت بزرگی فراتر از درکش به دنیا آمده است. او باید به خطرناکترین سیارهی گیتی سفر کند تا از آیندهی خانواده و قوم خود مطمئن شود. هنگامیکه نیروهای شرور به خاطر تصاحب ارزشمندترین منبع انحصاری مادهی موجود در جهان که قادر است آیندهی بشر را آزاد کند، با یکدیگر درگیر میشوند، تنها کسانی که بتوانند بر ترس خود فائق آیند، زنده خواهند ماند.
۹. لولیتا (Lolita)
بر اساس رمانی از ولادیمیر ناباکوف
- سال اکران: ۱۹۶۲
- ژانر: درام
- کارگردان: استنلی کوبریک
- بازیگران: جیمز میسون، شلی وینترز، سو لایون، گری کاکرل
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱
«چطور توانستند از لولیتا فیلم بسازند؟» شعار تبلیغاتی استنلی کوبریک برای اقتباس سینمایی از رمان اختلافبرانگیز ناباکوف بود. کتاب ناباکوف داستانی نسبتاً ساده دارد و تنها ۳۳۶ صفحه است، اما داستانش دربارهی یک رماننویس که به یک دختر نوجوان دل میبندد، حتی با معیارهای امروز هم تابوشکن است. ساخت یک اقتباس سینمایی از آن در اوایل دههٔ ۶۰ غیرممکن تصور میشد. مثل خود رمان، فیلم لولیتا هم چالشبرانگیز، شوکهکننده و گاهی سخت قابل هضم است، اما به برکت کارگردانی کوبریک، باز هم فیلمی درخور و جالبی محسوب میشود.
هامبرت میانسال -اروپایی- به ایالات متحده میآید و شغلی در دانشگاه بیردزلی در اوهایو به عنوان استاد ادبیات فرانسه به دست میآورد. پیش از شروع به کار در پاییز، تصمیم میگیرد تابستان را در شهر مجاور رمزدیل بگذراند. او نام شارلوت هیز را به عنوان کسی که اتاقی را در خانهاش برای تابستان اجاره داده، پیدا میکند. متوجه میشود شارلوت، که هفت سال است بیوه شده، زنی است که تظاهر میکند شخصیتی فراتر از چیزی که هست دارد. یکی از این تظاهرات، به زبان آوردن نام کلر کوئیلتی، نویسندهٔ تلویزیون و تئاتر که در جلسهی باشگاه زنان او سخنرانی کرده و او وانمود میکند که اکنون دوست است. هامبرت شارلوت را شوخیای کلیشهای میداند، اما تصمیم میگیرد پس از دیدار با دلورز پرتمسی، دختر جذاب شارلوت، اتاق را اجاره کند.
دلورز را بیشتر به لولیتا مشهور است که اولین بار او را در حال گرفتن آفتاب میبیند. هامبرت بلافاصله به لولیتا دل میبندد. او بهزودی متوجه میشود شارلوت احساس دقیقاً مشابهی نسبت به خودش دارد. در حالی که شارلوت هرکاری از دستش بر میآید تا با هامبرت تنها باشد، هامبرت هم همان کار را در مورد لولیتا انجام میدهد. با پیشرفت تابستان، هامبرت با توجه به شرایط، تصمیم میگیرد وارد رابطهای با شارلوت شود فقط برای اینکه به لولیتا نزدیک باشد. در این موقعیت جدید، هامبرت باید راهی پیدا کند تا با دور کردن شارلوت، به هدفش یعنی بودن با لولیتا برسد. همزمان با پیشرفت امور به نفع هامبرت، او نمیداند که شارلوت تنها مانع راه او و لولیتا نیست، مانع دیگر علاقهی احتمالی لولیتا به پسرهای دیگر و شیفتگی آنها نسبت به او است.
۸. نویز سفید (White Noise)
بر اساس رمانی از دان دلیلو
- سال اکران: ۲۰۲۲
- ژانر: کمدی، درام، ترسناک
- کارگردان:نوآ بامباک
- بازیگران: آدام درایور، گرتا گرویگ، دان چیدل
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۵.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۴
رمان «سر و صدای سفید» اثر دان دلیلو، همزمان دربارهی همه چیز و هیچ چیز است. بخشی از آن داستان بقاست، بخشی طنز دربارهی مصرفگرایی، بخشی درام خانوادگی، و البته کلاً اثریست بسیار وجودگرایانه. هیچ اقتباسی از این رمان نمیتواند حال و هوایی یکدست داشته باشد، اما اقتباس نوآ بامباک از ناهماهنگیهای روایی استفاده میکند و فیلمی وحشیانه در ژانرها، حال و هوا و شخصیتها میسازد. این فیلم هنگام اکران بحثبرانگیز بود، و «نویز سفید» واقعاً فیلمی است که یا آن را دوست دارید یا نه. اما کتاب اصلی هم همینطور است، بنابراین کاملاً منطقی است که فیلم فراموشنشدنی باشد.
این فیلم بر اساس رمانی به همین نام نوشتهی دان دلیلو و به کارگردانی نوآ بامباک ساخته شده است و قرار است اقتباس وفادارانهای از رمان منتشرشده در دههی ۱۹۸۰ باشد. این فیلم نخستینبار در جشنوارهی ونیز در ۳۱ اوت ۲۰۲۲ به نمایش درآمد و قرار است در ۲۵ نوامبر ۲۰۲۲ در سینماها اکران شود.
فیلم داستان استاد دانشگاه جک گلدنی (با بازی آدام درایور) را روایت میکند که متخصص و رئیس حوزهی مطالعات هیتلر است و چهار فرزند(خوانده) دارد. پس از تصادف یک قطار که منجر به نشت مواد شیمیایی سمی و «رویداد هوابرد سمی» میشود، زندگی این خانواده تهدید میگردد. آنها مجبور میشوند شهر را ترک کنند و در این روند متوجه میشوند مردم چقدر کم با شرایط پیرامون سازگاری پیدا میکنند وقتی با مرگ روبرو شوند. جک به خانوادهاش کمک میکند این سازگاری را بدون استفاده از تکنولوژی مدرن یاد بگیرند.
۷. دیوانهی آمریکایی (American Psycho)
بر اساس رمانی از برت ایستون الیس
- سال اکران: ۲۰۰۰
- ژانر: جنایی، درام، ترسناک
- کارگردان: مری هارون
- بازیگران: جرد لتو، ریس ویترسپون، کلوئی سویگنی، ویلم دافو، جاستین ترو، کریستین بیل
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۷.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۸
آنچه کتاب برت ایستون الیس را جذاب میکند، قرار گرفتن خواننده در ذهن قاتل داستان است. کل رمان از دیدگاه او روایت میشود، و این مدیوم به خواننده این احساس را میدهد که گویی همهی افکار پاتریک بیتمن را میداند. رساندن این حس در یک فیلم بسیار سختتر است، اما به برکت اقتباس جسورانهی مری هارون و بازی بینظیر کریستین بیل، فیلم روانی آمریکایی واقعاً احساس حضور در ذهن یک قاتل را القا میکند. تکیه بر جنبههای طنز کتاب و اجازهی لحنی فانتزیتر، به فیلم امکان میدهد طنز یگانهای باشد که هست.
فیلم داستان پاتریک بیتمن (با بازی کریستین بیل) را دنبال میکند، یک بانکدار سرمایهگذاری در نیویورک در سال ۱۹۸۷ که زندگی مخفیای به عنوان یک قاتل زنجیرهای دارد. هنگامی که مأموران پس از ناپدید شدن یکی از همکارانش به دنبال بیتمن میگردند، او خود را در چرخهای از قتل و افراط گرفتار میبیند و نمیتواند از تسلیم شدن در برابر گرایشهای روزافزون تاریک خود خودداری کند.
۶. ناهار لخت (Naked Lunch)
بر اساس رمانی از ویلیام اس. باروز
- سال اکران: ۱۹۹۱
- ژانر: درام
- کارگردان: دیوید کروننبرگ
- بازیگران: پیتر ولر، جودی دیویس، ایان هولم
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۶.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۱
کتاب «ناهار لخت» داستانی پیچیده و مملو از مواد مخدر است که برای اکثر مخاطبان جذاب نیست، عمداً ساختاری هم ندارد، چرا که مجموعهای از طرحهای کوتاه است که قرار است خواننده به هر ترتیبی که میخواهد بخواند. هیچ بخشی از کتاب حس فیلم بودن ندارد، اما دیوید کروننبرگ باز هم موفق شد. او به جای تلاش برای فشردن حداکثر قسمتهای ممکن کتاب در یک فیلم، چند عنصر کلیدی و جزئیاتی از زندگی شخصی باروز را برداشت تا فیلمی بسازد که ترکیبی از اقتباس، زندگینامه و بازگویی فراداستانی نوشتن کتاب است.
۵. زندگی پی (Life Of Pi)
بر اساس رمانی از یان مارتل
- سال اکران: ۲۰۱۲
- ژانر: ماجراجویی، درام، فانتزی
- کارگردان: آنگ لی
- بازیگران: سوراج شارما، ایرفان خان، عادل حسین
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۷.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۸۶
«زندگی پی» یکی از مشهورترین رمانهای مدرن است که خواندن آن برای بسیاری از برنامههای درسی مدارس اجباری شده است. این اثر ماجراجویی هیجانانگیزی دربارهی معنویت، بقا و وضعیت انسان است. با این حال، نیمهی اول کتاب نسبتاً کند است و نیمهی دوم عمدتاً دربارهی پسربچهای است که با یک ببر روی قایق گیر افتاده. ساخت فیلمی بر اساس آن نه تنها دشوار بلکه به سمت مرز ناممکن بودن پا میگذاشت بدون اینکه عواقبی برای بازیگران و گروه فیلمبرداری داشته باشد. اما کارگردان پیشگام انگ لی موفق شد داستان را خلاصه کند و همزمان با بهکارگیری اثرات بصری نوآورانه، آن را به شکلی سینمایی بازگو کند بدون اینکه پیامهای عمیقتر کتاب را قربانی نماید.
۴. جایی که چیزهای ترسناک هستند (Where the Wild Things Are)
بر اساس کتاب کودکانهای از موریس سنداک
- سال اکران: ۲۰۰۹
- ژانر: خانوادگی، ماجراجویی، درام
- کارگردان: اسپایک جونز
- بازیگران: مکس ریکوردز، کاترین کینر، مارک رافالو، لورن آمبروز، کریس کوپر، جیمز گاندلفینی، کاترین اوهارا، فارست ویتاکر
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۳
ساخت فیلم بلند از روی کتابهای کودکان دشوار است. داستان کافی برای پر کردن بیش از ۹۰ دقیقه وجود ندارد، اما «جایی که چیزهای ترسناک هستند» به کارگردانی اسپایک جونز توانست دنیا و مضامین کتاب موریس سنداک را دست بگیرد و داستان پختهتر، تاریکتر و بالغتری دربارهی بزرگ شدن بسازد. جونز به جای اختراع مواد جدید، آنچه را که وجود داشت به نتیجهی منطقیاش رساند تا به جای جایگزین کردن کتاب اصلی، همراهی دیگر هم برای آن بسازد.
۳. اطلس ابر (Cloud Atlas)
بر اساس رمانی از دیوید میچل
- سال اکران: ۲۰۱۲
- ژانر: علمی تخیلی، رازآلود، درام
- کارگردان: لیلی واچوفسکی
- بازیگران: تام هنکس، هالی بری، هیو گرانت، هیوگو ویوینگ
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۷.۴ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۶۶
رمان «اطلس ابر» اثر دیوید میچل با مضامینی چون تناسخ، خطهای زمانی و بافتی که همهی موجودات زنده را به هم متصل میکند، اثری حماسی است که شش داستان غیرمتعارف دارد. خواهران واچوفسکی بزرگترین ریسک خود را با تلاش برای پرداختن به همهی ایدهها و داستانهای کتاب میچل و انتقال آنها به مدیومی پیچیدهتر به کار گرفتند. آنها با بهکارگیری چند بازیگر برای ایفای نقشهای مختلف در اطلس ابر در طول قرنها، از زبان سینمایی برای انتقال ایدئولوژی میچل به سبک و صدای خودشان استفاده کردند تا یکی از بهترین فیلمهای اقتباسی دو دههی اخیر را بسازند.
۲. خباثت ذاتی (Inherent Vice)
بر اساس رمانی از تامس پینچن
- سال اکران: ۲۰۱۴
- ژانر: جنایی
- اکران:پل توماس اندرسون
- بازیگران: واکین فینیکس، اوئن ویلسون، کاترین واترستون، بنیسیو دل تورو، ریس ویترسپون، جاش برولین
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۶.۶ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۷۴
تنها یک فیلم اقتباسشده از آثار نویسندهی بزرگ تامس پینچن وجود دارد. با وجود اینکه رمانهای او -بهویژه در جامعهی فیلمسازان- محبوبیت بالایی دارند، نوشتههای او بسیار چالشبرانگیز و پرمایه هستند؛ به صورتی که نمیتوان آنها را به فیلمهایی بلند تبدیل کرد. «خباثت ذاتی» راحتترین کتاب اوست؛ یک معمای پیچیده و عامدانه دربارهی تاریخ لسآنجلس، خطر تحمیل نوستالژی و جنبش ضدفرهنگ دههی ۶۰ میلادی. فیلم پل توماس اندرسون به منبع بسیار وفادار است در حالیکه محوریت داستان بر رابطهی عاشقانه استوار است. ممکن است چند بار دیدنش لازم باشد تا کاملاً درکاش کنید اما «خباثت ذاتی» اثری شاهکار در ژانر نوآر مدرن به حساب میآید.
۱. ارباب حلقهها (The Lord of The Rings)
بر اساس رمانی از جی. آر. آر. تالکین
- سال اکران: ۲۰۰۱
- ژانر: اکشن، ماجراجویی، درام
- کارگردان: پیتر جکسون
- بازیگران: الایجه وود، ایان مککلن، آرلندو بلوم
- امتیاز کاربران IMDB به فیلم: ۸.۹ از ۱۰
- امتیاز راتن تومیتوز به فیلم: ۹۱
علیرغم تأثیری که کتابهای این سری فرهنگ عامه داشتند، ساخت نسخهی سینمایی «ارباب حلقهها» برای مدت دههها غیرممکن تصور میشد. انیماتور رالف باکشی در دههی ۷۰ تلاش کرد این داستان را به تصویر بکشد، اما نسخهی او فقط توانست دو کتاب اول را پوشش دهد و هرگز نتوانست داستان را به پایان برساند. سپس فیلمساز نیوزیلندی پیتر جکسون آزادی عمل پیدا کرد تا مجموعهای سهگانه بر اساس آثار تالکین بسازد و نتیجهی نهایی یکی از بهترین فیلمهای اقتباسی تاریخ بود. با فرصت روایت کامل داستان و همچنین پیشرفت تکنولوژی، جکسون و تیمش سرزمین میانه را به شکلی به تصویر کشیدند که هیچکس نمیتوانست تصورش را بکند.
منبع: Screenrant